زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام

اختصاصی از زد فایل بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام


بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام

 

 

 

 

 

 

جایگاه و موقعیت زن

آنچه مسلم است این است که در هیچ یک از ادیان و فرهنگ ها زن از وضعیت و موقعیتی برابر با مرد برخوردار نبوده است. این وضعیت نابرابر در همه شئون زندگی نمود دارد.

احکام دینی زنان را مخاطب قرار نمی دهد و مسائل مربوط به ایشان به صورت غیر مستقیم و بواسطه مردان مطرح می شود اما این امر در ادیان بسته به فرهنگ ها متفاوت است به عبارت دیگر دامنه این نابرابری ها در همه ادیان یکسان نیست دراین فصل به بررسی وضعیت زن در ادیان مورد بحث می پردازیم.

مزدایی

در میان اقوام و ملل شناخته شده باستان، هیچ جامعه‌ای وجود ندارد که در آن به اندازه دین مزدایی در میان مرد و زن تعاملی خوب و سازنده وجود داشته باشد. به نظر می‌رسد که زن و مرد در اوستا از حقوقی برابر برخوردارند و نسبت به یکدیگر ارجهیتی ندارند. زن و مرد پرهیزکار معمولاً در کنار هم ذکر می‌شوند. خطابه‌های فلسفی که زرتشت در “گاتاها” نسبت به مردان و زنان ایراد می‌کند نشان‌دهنده وجود زنانی توانا در زمان زرتشت بوده است. وظایف زن در ایران باستان به فعالیتهای اقتصادی درخانواده محدود نمی‌شد، بلکه در پیشبرد معنوی و اخلاقی تمام جامعه نقش مهمی را ایفا می‌کرد او معلم اخلاق به حساب می‌آمد. در اوستا همیشه زن یک جزء مهم جامعه شناخته شده و در همه حقوق اجتماعی حتی در مراسم مذهبی نیز با مرد برابر دانسته شده است. در ادعیه زرتشتیان، هرجا از فروهر در گذشتگان یاد شده، فروهر زنان پارسا نیز ستوده شده است. در ایران باستان زن مقام بسیار ارجمندی داشت و دربسیاری از شئون زندگی با مرد همکاری می‌کرد. درست است که پسر به خاطر شرکت در کارهایی مثل جنگ و شکار و کشاورزی مورد توجه و مهر بیشتر بود، آیات بسیاری دراوستا وجود دارد که در آنها فرد از درگاه خداوند و فرشتگانش خواستار پسر است. با این حال آیاتی در اوستا یافت می‌شود که بر یکسان‌بودن ارزش پسر و دختر دلالت دارد در دعای “اهمائه ریشچه”، فرد درضمن درخواست نعمتهایی مانند تندرستی، شادمانی روانی، زندگی مرفه و آسوده از اهورا خواستار است که فرزندان نامی و مشهور نیز به او عنایت نماید، واژه اوستایی که در این دعا آمده است: “آسنا مچذره زینتم” است که به معنی فرزند نامی و مشهور است و فرزند اعم از دختر و پسر است در اندرزنامه “آذربادمهراسپندان” آمده است زن و فرزند خود را از فرهنگ باز مگیر که تو را تیمار و رنج گران از آن نرسد و پشیمان نشوی. در مورد آموزش اصول اخلاقی و مذهبی و دیگر دانشها، تربیت دختر و پسر یکسان بود و هر دو به یک اندازه بهره‌مند می‌شدند.

پروفسور”کریستین‌سن” خاورشناس نامی دانمارکی درکتاب خود به نام شاهنشاهی ساسانیان می‌نویسد: دوشیزگان ایران باستان تنها با وظایف خانوادگی آشنا نمی‌شدند، بلکه اصول اخلاقی و قوانین مذهبی اوستا را نیز فرا می‌گرفتند و چه در اجتماع و چه در زندگی خصوصی از آزادی عمل برخوردار بودند. این آزادی عمل به اندازه‌ای بود که اگر دوشیزه‌ای می‌خواست حتی برخلاف میل والدین خود، با پسری زناشویی کند، پدر و مادر او نمی‌توانستند ازاین کار جلوگیری کنند و موبدان بدون رضایت والدین دختر نیز به تقاضای آنها برطبق قانون ترتیب اثر می‌دادند.

شوهر به عنوان “نمانوپئتی” و زن به عنوان “نمانوپتنی” خوانده می‌شد. “گایگر” در کتاب تمدن ایرانیان خاوری می‌نویسد: «زن در صف همسری شوهر قرارمی‌گیرد نه از تابعین او، کنیزش نیست بلکه رفیق و همسر و در کلیه حقوق باید با او شریک و برابر باشد». در ایران باستان زن شخصیت حقوقی داشت و می‌توانست صاحب مال و ملک از خود باشد. بنابه نوشته‌های کتاب “نیرنگستان” زنان می‌توانستند در سرودن “یسنا” و برگزاری مراسم مذهبی با مردان همکاری کنند یا خود به این کار مبادرت کنند. حتی در دوران سالخوردگی هنگامی که عادت زنانگی از آنها رفع میشد می‌توانستند وظیفه نگهبانی آتش مقدس را به عهده بگیرند. زنان دانشمند بنا به کتاب “مادیکان هزار دادستان” (هزارماده قانون) می‌توانستند به شغل وکالت دادگستری بپردازند و حتی گاهی بر مسند قضاوت بنشینند. درباره جایگاه والای زن در ایران باستان، در متن پهلوی “مادیکان هزار دادستان”، به مطالب جالبی برخورد می‌کنیم: اداره خانواده به صورت عادلانه‌ای میان پدر و مادر خانواده تقسیم می‌شد، مادر در اداره امور داخلی خانواده اختیار تام داشت به گونه‌ای که پدر حق دخالت در کارهای او را نداشت. ایرانیان باستان دختر را مجبور به ازدواج برخلاف میل خود نمی‌کردند. زن در میان ایرانیان باستان، جایگاه والایی داشت. او از موقعیتی برابر با مرد برخوردار بود، البته این مسأله در کتب دینی ایرانیان به طور آشکارا نمودی ندارد. دختر ایرانی نه تنها وظایف مربوط به خانواده، بلکه اصول اخلاقی و دینی اوستا را نیز فرا می‌گرفت. او هم در خانه و هم در بیرون از خانه از آزادی برخوردار بود. در اوستا در فهرست شخصیتهای نامبرده‌ای که به خاطر قداست، خرد، قهرمانی و فداکاری ذکر شده‌اند، نامهای زنان ممتازی به چشم می‌خورد. دختر به شوهری داده می‌شود که جوان، زیبا، سالم، هنرمند، خوش‌خو، فرهیخته و خوش‌بیان باشد. عنوان “مانوپتنی” یعنی بزرگ خانواده که اوستا به زن می دهد، نشان‌دهنده برابری جایگاه مرد و زن است. این مسأله درمتون پهلوی از جمله “دینکرد”، “مینوی خرد” و “دادستان دینیگ” نیز آمده است. زنان ایرانی در دوران باستان در فن تیراندازی، اسب‌سواری، شمشیر‌زنی و دیگر فنون پهلوانی نیز آموزشهایی می‌دیدند و در شکار و جنگ شرکت می‌جستند.

در دوره هخامنشیان، درصورتی که فرزند می‌دید که مادرش وارد مکانی می‌شود که او در آنجا ایستاده است درحالت ایستاده باقی‌می‌ماند تا مادر به او اجازه نشستن بدهد. حتی شاه نیز برای مادر خود احترام فراوان قائل می‌شد و درهنگام غذاخوردن پایین‌تر از مادر بر سر میز غذا می‌نشست.

زنان در ایران برخلاف زنان در یونان و روم از حق مالکیت برخوردار بودند و نیز بسیاری از زنان جامعه ایران ساسانی که مربوط به طبقه بالای جامعه بودند، از حقوق اجتماعی بهره می‌یافتند. همچنین دوده سالار (بزرگ خانواده) می‌توانست آنان را برخود سالار و صاحب اختیار یا به اصطلاح پادشاه کند. در آن صورت زن می‌توانست شخصاً همسر اختیار کند و نیز برخلاف زنان طبقات پایین، در دادگاه گواه یا داور باشد.

در درون خانواده زن از ارجمندی و قدرتی برخوردار بود که به نقش او به عنوان مادر خانواده (کدبانو) بازمی‌گشت. در آن دوره اعتقاد بر این بود که “فره‌خانه” با کدبانو پیوند دارد و هرگاه جسد او را از خانه بیرون برند “فره‌خانه” با وی به در خواهد رفت. فرزندان ملزم بودند که هم از پدر و هم از مادر فرمانبرداری کنند. همسر کدخدا می‌توانست در اموال شوهر شریک او باشد. زن حق مالکیت داشت و می‌توانست درآمد ویژه ای داشته باشد و دستمزد خود را برای خود نگهدارد. وقتی زن و شوهر با هم وام می‌گرفتند، به صورت شریک متضامن با آنها رفتار می‌شد و وام‌دهنده می‌توانست درغیاب شوهر وام را از زن بازپس ‌گیرد.

با این حال از کتابهای پهلوی برمی‌آید که از اعتبار جنسیت مردانه و اقتدار جامعه هند و اروپائیان باستان در دوره ساسانی، چنان اثری بر جای بوده است که پسرزاده شدن‌ امتیاز تلقی می‌شد. مرد هم حرمت و مزایای حقوقی بسیاری را دریافت می‌کرد و هم مسئولیت تأمین معاش زن و فرزندان را برعهده داشت. بدان گونه که زن بیوه مظهر بی‌پناهی و رنجوری بود، اما زن کوشا و هوشیار با سود جستن از حق تملک و دارایی و کار می‌توانست به یاری بخت و دانایی، جایگاه والایی در جامعه بیابد. زن در آن روزگار، توان آن را داشت که مزایایی را با شایستگی ذاتی و کوشندگی از آن خود کند که مردان خودبه‌خود به محض مرد زاده‌شدن امکان بهره‌مندی از آن امتیازات را می‌یافتند.

در”گاهان” زن از دو دیدگاه مورد توجه قرار می‌گیرد که مکمل یکدیگر‌ند، یکی به عنوان گرونده زرتشتی و دیگر به عنوان یکی از دو جنس بشر که نقش و جایگاهی ویژه در زندگی اجتماعی دارد. در مورد اول وجدان زن مورد خطاب است. وی ولی به مثابه نیمی از گروندگان دین شناخته می‌شود. پیامبر او را فرا می‌خواند تا بیندیشد و خود، دین خویش را برگزیند. در دومین نظرگاه وی نقش خاص خود را باید به عنوان دختر و همسر و مادر در خانواده ایفا کند. در اینجا زن نقش طبیعی و زیستی زایمان و پرورش نوزاد را برعهده دارد که موجب دوام جامعه و بقای نسل و نوع بشر است. وجدان زن آزاد است که بر اساس رأی و خرد و شناخت خود آنچه را بهتر می‌داند اختیار کند اما بنابر گواهی آثار مکتوب، روی هم رفته از برابری جایگاه زن و مرد چنان که در”گاهان” می‌آید بتدریج کاسته می‌شود و هر چه از متنهای کهن فاصله می‌گیریم، جنس مذکر بیشتر به چشم می‌خورد و مقام و منزلت زن تنزل می‌یابد. در متون نیایشی اوستا یعنی بخشهای غیر گاهانی یسنا و نیز “ویسپرد” و “یشتها”، تأکید بیشتری بر ارجمندی زن وجود دارد.

“گاهان” مژده حیات اخروی را به زن و مرد یکسان می‌دهد و هر چند وظایف زندگی را میان آن دو تقسیم می‌کند، نیکی ورزیدن و رستگاری را برای هر دو جنس همانند می‌شمارد. اوستای متأخر نیز تحت‌تاثیر آموزه‌های گاهانی، پیوسته روح بهشتی و جاوید یا “فروهر نیک” و پارسای زن و مرد را در کنار هم می‌ستاید و یا حتی در کتاب “ویدیوداد”، سوگواری را برای هر دو یکسان می‌داند. “یشت کردن”، بر زن و مرد هر دو واجب است، مراسم ویژه در گذشتگان نیز برای هر دو یکسان است و از جزئیاتی ناچیز در این باره می‌توان چشم پوشید.

مسیحیت

از نظر شرع کلیسایی، زن و مرد یکسانند و هر دو مخاطب قانون کلیسایی هستند، گرچه از آنجا که زن به اقتضای جنسیت از عهده انجام بعضی کارها برنمی‌آید و لاجرم از تصدی بعضی مقامات دینی محروم شده است. با این حال در کلیسای اولیه به زنانی (معمولاً بیوه) برمی‌خوریم که دارای مقامات کلیسایی همچون “اسقف”، “کشیش” و “شماس” هستند. این زنان چنانچه بخواهند به این مقامات نائل شوند باید واجد شرایطی باشند: دست کم شصت سال عمر داشته باشند، خود را شب و روز وقف عبادت کنند، درصورت بیوه بودن هیچ توجهی به ازدواج مجدد نداشته باشند، به قدیسان خدمت کنند، مهربان باشند و به فقرا کمک کنند.

در دوره پس از رسولان مدارک مستندی دال بر بهبود وضعیت بیوه‌زنان در غرب وجود ندارد شواهد و مدارک نیز در این مورد در شرق نیز مبهم است. اما این امر محتمل به نظر می‌رسد که بیوه‌زنان معمولاً به عنوان “شماس” منصوب می‌شدند.

بااین حال در اول قرنطیان آمده است: زنان در کلیسا ساکت باشند چرا که ایشان مجاز به سخن گفتن نیستند و باید تابع باشند، چرا که شریعت می‌گوید اگر زنان بخواهند چیزی یاد بگیرند باید در خانه از شوهران خود بپرسند زیرا صحبت زنان در کلیسا شرم‌آور است(5-34/ 14). همچنین در اول قرنطیان آمده است: زنان باید در کلیسا خود را بپوشانند(15-14/ 11). زنان اگر چه دربعضی موارد به بعضی مقامات کلیسایی نیز دست یافته‌اند، اما عهده دار منصب قضاوت نبوده‌اند.

اما زن به عنوان عنصری از نژاد انسانی به همراه مرد مکلف است که در جهت رشد و تعالی انسان در همه ابعاد بکوشد. به گفته “پولس‌رسول” سیطره مرد در جامعه به دلیل ابعاد شخصیتی مرد نیست بلکه به خواست خداوند بوده است پولس دراین باب می‌گوید: مرد صورت و جلال خداوند است و زن جلال مرد. از نظر کلیسای کاتولیک مرد رئیس و حاکم بر خانواده است. زن به منزله تکه‌ای از بدن و قطعه‌ای از استخوانهای مرد است و باید تابع شوهر خود باشد، البته این بدان معنا نیست که زن ملک شوهر است بلکه کامل‌کننده وی به حساب می‌آید، چراکه ریاست و حکومت مرد بر خانواده نمادی از حکومت مسیح بر کلیسا و پیروی زن از شوهر سمبل تبعیت کلیسا از مسیح است. این حکم در ده فوریه 1880 از سوی کلیسا صادر شد البته این دیدگاه همواره مورد توجه کلیسا بوده است و شاید بتوان گفت کلیسا در این حکم این مسأله را دوباره مورد تأکید قرار داده است.

در پروتستانتیزم عقیده بر این است که در مسأله عشق و محبت، زن و مرد از حق مساوی برخوردارند این عقیده در نقطه مقابل نظر کتاب مقدس درباره زن است در عهد عتیق زن همواره تابع مرد بوده است در عهدجدید نیز چنین عقیده‌ای وجود دارد به طوری که در”افسوسیان”، “کولسیان اول”، “پترس اول”، “تیموتائوس” و “تیتوس” بر تبعیت زن از مرد و سیطره مرد بر زن تأکید شده است. اما پروتستانهای لیبرال عمدتاً به “قلاطیان” و “افسوسیان” استناد می‌کنند که به نظر می‌رسد تساوی زن و مرد را مطرح می‌کنند.

دون برونینگ و همکاران وی به طور تأثیرگذاری نقد خانواده‌گرایی و ازدواج را مطرح کردند. مسأله تساوی زن و مرد دیدگاههای مختلفی را به وجود آورد: یک دیدگاه این است که زن و مرد تصویری از خداوند هستند. یکی دیگر از این دیدگاهها مسیحیت تثلیث گرای احیاء شده است که خداوند را در اتحاد افراد در روابط می‌بینند به طوری که روابط شخصی انسانها منعکس‌کننده روابط الهی میان قوم خداوند تلقی می‌شود. یک عقیده دیگر این است که خداوند در مسیح به شکل انسان، نه صرفاً مرد تجسم یافت. بر این اساس، می‌توان گفت پروتستانتیزم معتقد است که در مسأله ازدواج، زن و مرد از برابری برخوردارند و تبعیت و پایین‌تر بودن زن نسبت به مرد نادرست است.

در آغاز قرن نوزده میلادی، پروتستانها این مسأله را مطرح کردند که اگر همگان به خدمت خداوند دعوت شده اند اگر آن گونه که در “قلاطیان” آمده است میان یهودی و یونانی، زن و مرد فرقی وجود ندارد براین اساس چرا زن به انجام خدمات روحانی نپردازد؟ چنانچه پولس رسول گفته است که همه اعضای جامعه مسیحی روحانیانی هستند که به خدمات الهی می‌پردازند، پس زنان بخشی از این روحانیان به حساب می‌آیند. اگر مسیحیت از همگان اعم از زن و مرد می‌خواهد به مطالعه کتاب مقدس بپردازند و به همراه فرزندان خود در شهادت و ایمان مشارکت کنند، پس زنان نیز می‌توانند به چنین کاری بپردازند. اگر هر مسیحی بشارت تعمید روح‌القدس را دریافت کرده است، پس زن نیز چنین بشارتی را دریافت کرده و به اندازه مرد مستعد نجات است. اما کلیسای کاتولیک رومی همچنان به موضع خود دایر بر عدم صلاحیت زنان درتصدی مقامات روحانی، اصرار می‌ورزد

فهرست مطالب

  1. جایگاه و موقعیت زن
  2. مزدایی
  3. مسیحیت
  4. دین اسلام
  5. مفهوم ازدواج و اهداف آن
  6. مزدایی
  7. مسیحیت
  8. اسلام
  9. انواع ازدواج
  10. مزدایی
  11. تک همسری
  12. چند همسری
  13. ازدواج های پنجگانه
  14. ازدواج درون‌ دینی
  15. ازدواج با محارم
  16. مسیحیت
  17. ازدواج موقت (محرمانه)
  18. ازدواج بین الادیانی
  19. اسلام
  20. تک همسری
  21. چند همسری
  22. ازدواج موقت
  23. فلسفه و هدف
  24. تاریخچه ازدواج موقت
  25. ارکان ازدواج موقت
  26. اختصاصات ازدواج موقت
  27. دیدگاه اهل سنت در باب ازدواج موقت
  28. ازدواج بین‌ الادیانی
  29. اسلام آوردن یکی از زوجین
  30. ارتداد افراد مسلمان
  31. احکام ازدواج
  32. مزدایی
  33. شرایط عقد نکاح
  34. موانع ازدواج
  35. احکام زناشویی
  36. تکالیف زن و شوهر
  37. ازدواج های حرام
  38. مسیحیت
  39. ازدواج های مخفیانه
  40. شرایط عقد نکاح
  41. تکالیف زن و شوهر
  42. احکام زناشویی
  43. ازدواج های حرام
  44. زنا
  45. اسلام
  46. شرایط صحت عقد نکاح
  47. سن ازدواج
  48. شرایط فسخ عقد نکاح ( در مرد)
  49. شرایط فسخ عقد (در زن)
  50. وکالت در عقد
  51. اولیاء عقد
  52. احکام فقهی ازدواج
  53. ازدواج حرام
  54. موانع ازدواج شرعی یا محرمات
  55. ۲- محرمات سببی
  56. ۳- محرمات رضاعی
  57. محرمات موقت
  58. تکالیف زن و مرد
  59. ۱- حقوق معنوی
  60. ۲- حقوق مادی زنان
  61. تاریخچه مختصر مهریه
  62. شی موضوع مهریه
  63. انواع مهر
  64. مقدار مهر
  65. تملّک مهر
  66. نفقه
  67. حدود نفقه
  68. عدّه
  69. زنا
  70. مجازات زنا
  71. اقسام حدّ زنا
  72. اثبات جرم زنا
  73. آداب ازدواج
  74. مزدایی
  75. آداب و مراسم خواستگاری
  76. آداب نامزدی
  77. انتخاب روز فرخنده
  78. مراسم روز عروسی
  79. ۱-وکیل پرسان
  80. ۲- گواه گیران (مراسم عقد)
  81. ۳- عروس کشان
  82. ۴- پاتختی
  83. مسیحیت
  84. آداب و مراسم ازدواج
  85. ۱- رضایت
  86. ۲- خطبه
  87. ۳- دادن حلقه یا تبادل حلقه ها
  88. ۵- زفاف
  89. اسلام
  90. انتخاب همسر
  91. مراسم خواستگاری
  92. خواستگاری از نامزد دیگری
  93. حدود نگاه کردن هنگام خواستگاری
  94. گزینش دختر
  95. خرج بری
  96. شیرینی خوران
  97. نشان دادن دختر به قابله
  98. خریدن لباس برای عروس آینده
  99. تهیه جهیزیه
  100. مراسم عقد
  101. فرستادن رقعه (کارت عروسی)
  102. آرایش دختر
  103. حنابندان
  104. مراسم عروسی
  105. عروس بران
  106. شب زفاف
  107. پایتختی
  108. روز سوم عروسی
  109. طلاق و ازدواج مجدد
  110. مزدایی
  111. طلاق
  112. ازدواج مجدد
  113. مسیحیت
  114. طلاق
  115. ازدواج مجدد
  116. اسلام
  117. طلاق
  118. اختیار طلاق
  119. جواز و مشروعیت طلاق در قرآن
  120. ارکان طلاق
  121. انواع طلاق
  122. لعان، ایلاء، ظهار
  123. ازدواج مجدد
  124. فهرست منابع

 


دانلود با لینک مستقیم


بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام

مقاله تعدد زوجات

اختصاصی از زد فایل مقاله تعدد زوجات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تعدد زوجات


مقاله تعدد زوجات

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 105 صفحه می باشد.

 

چکیده

در این مقاله برآنیم تا به ذکر سه مورد از متونی که به موضوع تعدد زوجات در ایران پرداخته اند، اشاره کنیم .لازم به توضیح است که قصد ما از طرح این بحث در سیر کار تحقیقی ، به سبب آن است که نسبت به تاریخچه ی این امر در کشورمان آگاهی یابیم و با این پیش فرض، بهتر بتوانیم به تحلیل و تفسیر این موضوع بپردازیم.
۱- کریستن سن در کتاب “ایران در زمان ساسانیان” صفحه‏۳۴۶ مى‏گوید:
«اصل تعدد زوجات اساس تشکیل خانواده(در ایران زمان ساسانیان)به شمارمى‏رفت.در عمل، تعداد زنانى که مرد مى‏توانست داشته باشد به نسبت استطاعت اوبود.ظاهرا مردمان کم بضاعت‏به طور کلى بیش از یک زن نداشتند.رئیس خانواده‏از حق ریاست دودمان بهره‏مند بود.یکى از زنان،سوگلى و صاحب حقوق کامله‏محسوب شده و او را«زن پادشاییها»(پادشاه زن) یا زن ممتاز مى‏خواندند.از اوپست‏تر زنى بود که عنوان خدمتکارى داشت و او را زن خدمتکار(زن چگاریها) مى‏گفتند.حقوق قانونى این دو نوع زوجه مختلف بود.ظاهرا کنیزان زر خرید وزنان اسیر جزو طبقه چاکر زن بوده‏اند.معلوم نیست که عده زنان ممتاز یک مردمحدود بوده است‏یا خیر.اما در بسیاری از مباحثات حقوقى ، از مردى که دو زن ممتازدارد سخن به میان آمده است.هر زنى از این طبقه عنوان بانوى خانه داشته است وگویا هر یک از آنها داراى خانه جداگانه بوده‏اند.شوهر مکلف بود که مادام العمر زن‏ممتاز خود را نان دهد و نگهدارى کند.هر پسرى تا سن بلوغ و هر دخترى تا سن‏ازدواج داراى همین حقوق بوده‏اند، اما زوجه‏هایى که عنوان چاکر زن داشته‏اندفقط اولاد ذکور آنان در خانواده پدرى پذیرفته مى‏شده است.»
۲- در تاریخ اجتماعى ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان(تالیف مرحوم سعیدنفیسى) مى‏نویسد:
«شماره زنانى که مردى مى‏توانست‏بگیرد نامحدود بود،و گاهى در اسناد یونانى‏دیده شده است که مردى چند صد زن در خانه داشته است.»
۳- منتسکیو در روح القوانین از آکاتیاس،مورخ رومى،نقل مى‏کند که:
«در زمان ژوستى نین چند نفر از فلاسفه رومى که مورد آزار و اذیت مسیحیان قرارگرفته و نمى‏خواستند مذهب مسیح را قبول کنند،روم را ترک گفته و به دربارخسرو پرویز پادشاه ایران پناه آوردند و در آنجا چیزى که بیشتر موجب حیرت‏آنها شده این بود که نه تنها تعدد زوجات مرسوم بود بلکه مردها با زنهاى دیگران‏آمیزش مى‏کردند.»
نا گفته نماند که فلاسفه رومى به دربار انوشیروان پادشاه ایران پناه آوردند نه‏خسرو پرویز.ذکر خسرو پرویز در کلام منتسکیو اشتباه است.
تک همسری طبیعی ترین و متعارف ترین شکل زنا شویی است. اسلام مبتکر تعدد زوجات و چند همسری نبوده زیرا قرن ها پیش از اسلام در میان تمدن ها و اقوام های مختلف جهان وجود داشته و از سویی آن را به طور کلی با توجه به مصالحی نسخ ننموده بلکه برای حمایت از حقوق زن و جلوگیری از سوء استفاده ها و ظلم هایی که به نام تعدد زوجات از سوی مردان می شد شرایط و محدودیتی را وضع نمود. با توجه به این که اصل در نظام اسلام تک همسری است، در شرایط خاص و در موارد استثنایی آن هم با توجه به مصالح اجتماعی و در جهت استحکام بخشیدن به نهاد خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن، ازدواج مجدد مجاز شناخته شده است. اصلاح اساسی که اسلام در زمینه ی تعدد زوجات به عمل آورد این بود که عدالت را شرط کرد و اجازه نداد به هیچ وجه تبعیضی میان زنان یا حتی میان فرزندان آن ها صورت بگیرد. تعدد زوجات با این شرط اخلاقی شدید و سخت به جای آن که وسیله ای برای تنوع طلبی و زن بارگی مرد واقع گردد در قالب انجام وظیفه و اجرای عدالت ظهور می کند. به همین علت کسانی که تعدد زوجات و ازدواج مجدد را وسیله ی تفنن و هوسرانی قرار داده اند در حقیقت از قانون اسلامی به عنوان یک ابزار بهانه ای برای عمل ناروا و هوس خود سود جسته اند که اجتماع، قانون و به عبارتی حکومت که حافظ و مجری عدالت در همه ی ابعاد آن است حق دارد چنین افرادی را مؤاخذه و مورد مجازات قرار دهد. اگر چه حقوق ایران درباره ی ازدواج مجدد در سال های اخیر دستخوش تحولات و دگر گونی هایی شده و در مجموع، تغییر قوانین در جهت محدود ساختن اختیار مرد بوده و اخلاق عمومی نیز مؤید چنین تغییری بوده است با وجود این، به نظر می رسد که قوانین موضوعه ی ما در این خصوص دارای نقص، اجمال و گاهی متعارض با حقوق اسلام می باشد. برای نمونه، قانون مدنی ایران اصولاً به دلایل مختلف به این امر نپرداخته و از قدرت اجرای عدالت به عنوان شرط تعدد زوجات سخنی نگفته و تنها برای نخستین بار قانون حمایت خانواده ی مصوب ۱۳۴۶ در ماده ی ۱۴ اجازه ی دادگاه را مبنی بر ازدواج مجدد منوط به احراز قدرت اجرای عدالت نموده است آن هم عدالتی که از یک سو مفهوم و حدود آن مجمل است و از سویی دیگر، ضمانت اجرای فقدان آن مشخص و مقرر نشده است. در قانون جدید حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ مواد ۱۶ و ۱۷ جایگزین ماده ی ۱۴ قانون پیشین حمایت خانواده گردید، اما اجرای عدالت را محدود به رضایت همسر اول و به عبارتی رعایت حقوق زن اول نموده و از مفهوم عالی عدالت در حقوق اسلام در خصوص ازدواج مجدد منصرف گردیده است. بررسی تفصیلی ازدواج مجدد ابعاد و مباحث بسیاری را می طلبد که در این جا گنجایش آن نیست. در این مقاله نخست تعاریف و مفاهیم اساسی تبیین گردید (مبحث اول) سپس شرط عدالت در ازدواج مجدد در حقوق اسلام و قوانین موضوعه ی ایران مورد بررسی قرار گرفت (مبحث دوم) آن گاه چگونگی احراز شرط عدالت مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید (مبحث سوم) و در پایان از آثار و ضمانت اجرای عدم عدالت سخن گفته شده است( مبحث چهارم ).
واژه های کلیدی: تعدد زوجات، اسلام، ایران، عدالت،

فهرست

تعدد زوجات ۱
اسلام و تعدد زوجات ۴۱
ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن صفحه ۶۱ مى‏گوید: ۴۲
گوستاولوبون در تاریخ تمدن صفحه‏۵۰۷ مى‏گوید: ۴۳
تعدد زوجات در ایران ۴۵
مقدمه ۴۸
مبحث اول ـ تعاریف و مفاهیم ۴۹
بند اول ـ تعریف شرط ۵۰
بند دوم ـ تعریف عدالت ۵۲
۱. معنای لغوی و اصطلاحی عدالت ۵۲
۲. مفهوم عدالت در ازدواج مجدد ۵۲
۳. موارد ضرورت شرط عدالت و ضمانت اجرای آن ۵۳
بند اول ـ شرط عدالت در ازدواج مجدد در حقوق اسلام ۶۲
۱. پیشینه ی تاریخی ازدواج مجدد ۶۲
۲. منظور از عدالت چیست؟ ۶۴
بند دوم ـ شرط عدالت در ازدواج مجدد در قوانین موضوعه ی ایران ۶۸
۱. قانون مدنی ۶۸
موانع نکاح ۷۳
*ازدواج با زن شوهردار ۷۳
* زنا با زن شوهردار ۷۴
*استیفای عدد ۷۴
*تعدد زوجات پیش از اسلام ۷۵
*تعدد زوجات در حقوق مدنی جدید ۷۵
*کاهش آمار تعداد زوجات ۷۶
*نکاح یا زنا با زنی که درعده است ۷۷
*مطلقه بودن به ۳ طلاق و ۹ طلاق ۷۷
*منع نکاح زن مسلمان با مرد غیرمسلمان ۷۸
*نکاح مردمسلمان بازن غیرمسلمان ۷۸
کمونیسم جنسى ۷۹
نظریه افلاطون ۸۰
اشکال چند شوهرى ۸۳
تعدد زوجات ۸۴
اسلام و تعدد زوجات ۸۴
تعدد زوجات در ایران ۸۸
منابع : ۱۰۰

 

منابع :

۱) بی‌بی‌خانم استرآبادی، معایب‌الرجال، ویرایش افسانه نجم‌آبادی، نشر باران، سوئد: ۱۹۹۳، ص ۸۴
۲) شکوفه به‌انضمام دانش، کتابخانة ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۷، ص ۱۲۴
۳) جامعه، دولت و جنبش حقوق زنان ایران، «مصاحبه با مهرانگیز دولتشاهی»، بنیاد مطالعات ایران، ۱۳۸۲، ص ۱۷۵
۴) الیز ساناساریان، جنبش حقوق زنان در ایران، ترجمة نوشین احمدی خراسانی، تهران: نشر اختران، ۱۳۸۴، ص ۱۴۶
۵) همان، ص ۱۵۰
۶) جامعه، دولت و جنبش حقوق زنان ایران، ص ۱۷۵٫
۷) جامعه، دولت و جنبش حقوق زنان ایران، «مصاحبه با مهناز افخمی»، بنیاد مطالعات ایران، ۱۳۸۲، ص ۸۳
۸) همان، ص ۸۳
۹) کیهان، ۷ اسفند ۱۳۵۷
۱۰) Iran Awaking, Shirin Ebadi, Rider Books, 2006,p.53

 

تعدد زوجات

در این مقاله برآنیم تا به ذکر سه مورد از متونی که به موضوع تعدد زوجات در ایران پرداخته اند، اشاره کنیم .لازم به توضیح است که قصد ما از طرح این بحث در سیر کار تحقیقی ، به سبب آن است که نسبت به تاریخچه ی این امر در کشورمان آگاهی یابیم و با این پیش فرض، بهتر بتوانیم به تحلیل و تفسیر این موضوع بپردازیم.

۱- کریستن سن در کتاب “ایران در زمان ساسانیان” صفحه‏۳۴۶ مى‏گوید:

«اصل تعدد زوجات اساس تشکیل خانواده(در ایران زمان ساسانیان)به شمارمى‏رفت.در عمل، تعداد زنانى که مرد مى‏توانست داشته باشد به نسبت استطاعت اوبود.ظاهرا مردمان کم بضاعت‏به طور کلى بیش از یک زن نداشتند.رئیس خانواده‏از حق ریاست دودمان بهره‏مند بود.یکى از زنان،سوگلى و صاحب حقوق کامله‏محسوب شده و او را«زن پادشاییها»(پادشاه زن) یا زن ممتاز مى‏خواندند.از اوپست‏تر زنى بود که عنوان خدمتکارى داشت و او را زن خدمتکار(زن  چگاریها) مى‏گفتند.حقوق قانونى این دو نوع زوجه مختلف بود.ظاهرا کنیزان زر خرید وزنان اسیر جزو طبقه چاکر زن بوده‏اند.معلوم نیست که عده زنان ممتاز یک مردمحدود بوده است‏یا خیر.اما در بسیاری از مباحثات حقوقى ، از مردى که دو زن ممتازدارد سخن به میان آمده است.هر زنى از این طبقه عنوان بانوى خانه داشته است وگویا هر یک از آنها داراى خانه جداگانه بوده‏اند.شوهر مکلف بود که مادام العمر زن‏ممتاز خود را نان دهد و نگهدارى کند.هر پسرى تا سن بلوغ و هر دخترى تا سن‏ازدواج داراى همین حقوق بوده‏اند، اما زوجه‏هایى که عنوان چاکر زن داشته‏اندفقط اولاد ذکور آنان در خانواده پدرى پذیرفته مى‏شده است.»

۲- در تاریخ اجتماعى ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان(تالیف مرحوم سعیدنفیسى) مى‏نویسد:

«شماره زنانى که مردى مى‏توانست‏بگیرد نامحدود بود،و گاهى در اسناد یونانى‏دیده شده است که مردى چند صد زن در خانه داشته است.»

۳- منتسکیو در روح القوانین از آکاتیاس،مورخ رومى،نقل مى‏کند که:

«در زمان ژوستى نین چند نفر از فلاسفه رومى که مورد آزار و اذیت مسیحیان قرارگرفته و نمى‏خواستند مذهب مسیح را قبول کنند،روم را ترک گفته و به دربارخسرو پرویز پادشاه ایران پناه آوردند و در آنجا چیزى که بیشتر موجب حیرت‏آنها شده این بود که نه تنها تعدد زوجات مرسوم بود بلکه مردها با زنهاى دیگران‏آمیزش مى‏کردند.»

نا گفته نماند که فلاسفه رومى به دربار انوشیروان پادشاه ایران پناه آوردند نه‏خسرو پرویز.ذکر خسرو پرویز در کلام منتسکیو اشتباه است.

از دیر زمان فقهای اسلام با احراز شرایط لازم به جواز چند همسری فتوا داده، ولیکن نظر برخی از فقهای شیعه و سنتی در دوره معاصر مغایر با آن است. از فقهای اهل سنت <شیخ محمد عبده> چنین فتوایی داشت، از فقهای فعلی شیعه آیت ا… سید محمد موسوی بجنوردی نیز آن را خلاف عدالت اجتماعی در شرایط فعلی می‌داند. در خصوص این نظر گفت‌وگویی با آیت ا… سیدمحمدموسوی بجنوردی انجام شده که آن را می‌خوانید.

جناب موسوی بجنوردی شما در روزهای اخیر مطرح کرده‌اید که چند همسری با عدالت اجتماعی در تناقض است. لطفا در این خصوص توضیح بیشتری را مطرح نمایید؟

همه احکام و قوانین اسلام براساس عدالت اجتماعی و اخلاق استوار است و به تعبیر دیگر عدالت در سلسله علل احکام قرار دارد. یعنی هر حکمی که در اسلام وجود دارد در راستای عدالت است و اگر حکمی برخلاف عدالت اجتماعی باشد، ما به جرات می‌گوییم آن حکم، حکم اسلام نیست.

به جهت آنکه ذات باریتعالی که قانونگذار است، ما او را در قانونگذاری عادل می‌دانیم حال که او را عادل می‌دانیم، ذات باریتعالی چیزی را جایز و واجب می‌داند که در جامعه عقلا نیکو پنداشته شود و چیزی را حرام می‌داند که در جامعه عقلا نیکو پنداشته نشود.

اگر امر ناپسند پنداشته شود، قطعا باریتعالی آن را جایز نمی‌داند. اگر چیزی ناپسند پنداشته شود، شریعت آن را جایز نمی‌شمارد.

احکام ما باید رنگ عدالت و اخلاق به خود گیرد. این یک اصل مسلم است. اگر ملاحظه کنید در قرآن ذات باریتعالی خطاب به کسانی که سرپرستی اموال یتیمان را به عهده دارند، می‌گوید: نکند اموال آنان با امول شما مخلوط شود که گناه بزرگی است. سپس می‌فرماید اگر خوف داشته باشید که قسط و عدل را بر حفظ اموال یتیمان جاری کنید، نمی‌توانید دو تا یا سه تا یا چهارتا همسر بگیرید دوباره می‌فرماید: <اگر خوف داشته باشید که نتوانید عدالت را بین آنان برقرار کنید، اگر دومی را بگیرید، عقد دومی باطل است.>

آیا باطل بودن عقد زن دوم، در قرآن تصریح شده؟

زمانی که می‌گوید: <اگر از برقراری عدالت خوف داشتید، منظورش این است که عقد دومی باطل است، نه اینکه حرام است.

ذات باریتعالی چند همسری را به برخی از مردان تفویض کرده آن هم با ذکر شرایطی جایز دانسته است. یکی از آن شرایط به احتمال قوی سرپرستی اموال یتیمان است. کسانی که سرپرستی اموال یتیمان را می‌کنند، چنین اجازه‌ای دارند. مساله دوم این است که اگر از برقراری عدالت خوف داشتید، بیشتر از یکی نمی‌توانید داشته باشید، که لازمه‌اش این است که اگر دومی را گرفتید، عقدش باطل است.

امروز در جامعه ما براساس فتوای حضرت امام رحمت‌ا…علیه، عنصر زمان و مکان در اجتهاد دخالت می‌کند. اگر ابعاد مختلف این موضوع را در نظر بگیریم، مساله تعدد زوجات برای اغلب زنان منجر به بی‌عدالتی و بی‌اخلاقی می‌شود. صریحا بگویم باعث نقض اخلاق و نقض عدالت می‌شود.

همانطور که قبلا گفتم، زمانی که عدالت و اخلاق در سلسله علل احکام است در صورتی می‌توانید چند همسر داشته باشید که در راستای عدالت اجتماعی و اخلاق باشد. اما اگر شرایط روزگار به گونه‌ای است که این امر در راستای عدالت و اخلاق نیست، اگر به اینجا رسیدید، تعدد همسر جایز نیست و اجرای عدالت اجتماعی با تک همسری تحقق می‌پذیرد، مگر در شرایطی که همسر بیمار باشد یا بچه‌دار نمی‌شود، جامعه عقلا در این صورت، این عمل را ناپسند نمی‌داند.

زمانی که بی‌دلیل مردی چنین اقدامی کند، جامعه عقلا آن را نمی‌پسندد و جایز نمی‌داند.

براساس چه روش فقهی شما به این نتیجه رسیده‌اید؟

اگر مردی صرفا برای شهوت‌رانی و حرمسرا درست کردن اقدام به این کار کند، این عمل قابل قبول عقلا نیست. چنانکه می‌بینیم با ازدواج‌های متعدد مردان، خانواده‌ها از هم پاشیده می‌شود، این امر قابل قبول برای خانم‌ها و فرزندانش نیست و این کار مشکلات متعددی برای جامعه و آن خانواده به‌وجود می‌آورد، آن هم به دلیل تنوع طلبی و شهوت‌رانی.

در جامعه غرب هم همینطور است. جامعه غرب هم چند همسری را قبول نمی‌کند. زمانی که عدالت را در سلسله علل احکام می‌دانیم. اگر حکمی و قانونی براساس عوامل خارجی براساس عنصر زمان و مکان خلاف عدالت بود، خلاف اخلاق بود. نمی‌توان بپذیریم که این حکم اسلام است.

از آن جایی که تاکید اسلام برحفظ خانواده است. این تعدد زوجات مغایر با حفظ کیان خانواده است. نباید اجازه داد که کیان خانواده به این دلایل به هم بخورد.

آیا شما با اعتقاد بر حکم منسوخ برخی احکام به این نتیجه رسیدید؟

خیر، فسخ نیست. موضوع عوض می‌شود، آیه جایش است و حکم هم وجود دارد. شرایط زمان و مکان و موضوع را عوض می‌کند. به طور مثال تا همین چند سال پیش، علما شطرنج را حرام می‌دانستند. زیرا بازی شطرنج منحصرا در بین قمارباز‌ها مرسوم بود. ولی الان شطرنج مختص به قماربازها نیست و یک ورزش فکری است.

فسخ احکام در دست خدا است. حتی پیامبر هم نمی‌تواند احکام را فسخ کند. فاسخ احکام و آیات فقط خدا است.

آیا منظور شما این است که این احکام وجه تاریخی پیدا کرده و در زمان گذشته موضوعیت داشتند و حالا خیر؟

بله موضوع و شرایط عوض شده، احکام اسلام با وجود قضیه حقیقی اجرا می‌شود. مثلا می‌گوییم اگر اینطور بوده این حکم هست. قضیه شرطی است و اگر آن شرایط نبود، آن حکم هم نیست. بنابراین احکام فسخ نمی‌شوند، موضوعات و شرایط هست که عوض می‌شوند و به تبدل موضوع، حکم هم عوض می‌شود. امام هم همین را می‌فرمودند. عنصر زمان و مکان دخالت در اجتهاد می‌کند و براساس تبدل شرایط و موضوعات و ملاک‌ها، حکم نیز عوض می‌شود.

تعدد زوجات ، نوعی چند همسری که در اسلام با شرایطی پذیرفته شده است . تک همسری طبیعیترین شکل زندگی زناشویی است . برخی اشکال دیگر ازدواج از جمله چندشوهری و ازدواج اشتراکی جز در میان برخی اقوام بدوی مانند اقوام ساکن تبت بروز نداشته ( رجوع کنید به دورانت ج ۱ ص ۴۹ـ۵۰) و عملا از میان رفته اما چندزنی یا تعدد زوجات ظهور بیشتری داشته و تا حدودی دوام یافته است ( رجوع کنید بهجمل ص ۱۱ـ۲۲). تعدد زوجات در نظام حقوقی اسلام با قیود و شرایطی پذیرفته شده است . با اینهمه دانشمندان مسلمان در بارة چگونگی پذیرش تعدد زوجات در اسلام و حدود آن آرای مختلفی ابراز داشته اند. همچنین اسلام شناسان غیرمسلمان از این امر انتقادهایی کرده اند که واکنش محققان اسلامی را در پی داشته است .

رسم تعدد زوجات در اعصار پیش از اسلام هم در میان ملتها و هم در ادیان مختلف وجود داشته است مثلا در عراق قدیم قانون حمورابی ازدواج دوم را برای زوج در صورت بیماری زوجه روا می دانست . آشوریان نیز با تعدد زوجات آشنا بوده اند. در دیگر تمدنهای بزرگ از جمله در ایران و مصر و چین و هند هم تعدد زوجات رواج داشته ( رجوع کنید به باجوری ج ۱ ص ۱۴۳ـ ۱۴۴ وافی ص ۵۵ کبیسی ص ۸۰ ـ۸۱) و در میان عرب پیش از اسلام نیز چندزنی رایج بوده است ( رجوع کنید بهمحمودعبدالحمید محمد ص ۱۴۷ـ۱۴۹ باجوری ج ۱ ص ۱۴۶). بر این اساس همچنانکه برخی مستشرقان گفته اند (لوبون ص ۴۹۶ دورانت ج ۱ ص ۵۰) این تصور در اروپای قرون وسطا که تعدد زوجات از نوآوریهای اسلام و پیامبر اکرم است نادرست است .

تعدد زوجات در ادیان آسمانی پیشین نیز امری معهود و مقبول بوده است . در دین یهود تعدد زوجات تا حد توانایی زوج مباح شمرده می شده هر چند نصوص تلمود برای عامة مردم تنها چهار همسر را جایز دانسته است (محمودعبدالحمید محمد ص ۱۵۰ـ۱۵۱). در انجیلهای کنونی نیز در بارة منع تعدد زوجات نصی دیده نمی شود و حتی تعبیر برخی نامه های پولس به جواز آن اشعار دارد ( رجوع کنید به باجوری ج ۱ ص ۱۴۲ ۱۴۴ عبدالغنی عبود ص ۱۴۴ـ ۱۴۵ محمودعبدالحمید محمد ص ۱۵۱ـ۱۵۷). در جهان مسیحیت نیز تعدد زوجات دست کم تا قرن یازدهم / هفدهم رسما وجود داشت و پادشاهان بسیاری در اروپا همسران متعدد داشتند. بعدها نظام جدید کلیسا تعدد زوجات را ممنوع کرد. برای این تحریم انگیزه های مختلفی بیان شده که هیچیک جنبة دینی ندارد ( رجوع کنید به باجوری ج ۱ ص ۱۴۴ـ۱۴۵ وافی ص ۵۶ کبیسی ص ۸۲ ـ۸۳ عبدالغنی عبود ص ۱۴۵ـ۱۴۶). تعدد زوجات در سیرة برخی انبیای پیشین از جمله حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت داود و حضرت سلیمان علیهم السلام هم گزارش شده است ( رجوع کنید به بالیسانی ص ۴۰ باجوری ج ۱ ص ۱۴۲).

از جملة ایراداتی که بر پذیرش تعدد زوجات در اسلام گرفته شده آن است که این امر با اصل تساوی حقوق زن و مرد که ناشی از تساوی آن دو در انسانیت است سازگار نیست . این ایراد مبتنی بر تحلیلی است که مبنای تجویز تعدد زوجات را ارضای هوسرانی مرد می داند در صورتی که تعدد زوجات بر پایة مصالح متعدد فردی و اجتماعی جایز شمرده شده ( رجوع کنید به ادامة مقاله ) و این جواز هیچگونه نادیده گرفتن حقوق زن را در بر ندارد بلکه در برخی موارد لازمة استیفای حقوق زن ازدواج مجدد مرد است ( رجوع کنید بهطباطبائی المیزان ج ۴ ص ۱۸۹ـ۱۹۰ مطهری ص ۳۴۹). بعلاوه در اسلام بر رعایت حقوق انسانی زن از جمله رعایت عدالت میان همسران سخت تأکید شده است .

از مهمترین اشکالات در بارة تعدد زوجات این است که تجویز آن موجب گسترش شهوت پرستی است . بسیاری از مؤلفان غربی در این زمینه به وجود حرمسراها در زندگانی خلفا و سلاطین مسلمان استشهاد کرده اند ولی به نظر محققان قیودی که در اسلام برای جواز تعدد زوجات ذکر شده آزادی مرد هوسران را بسیار محدود می کند. اصولا تربیت دینی بر پایة رعایت عفت و حیا و مهار کردن شهوات استوار است . اسلام بیش از همه با حرمسرا مخالفت کرده و آن را ناپسند شمرده است . بعلاوه کارهای ناشایست برخی مردان مسلمان را نمی توان به اسلام نسبت داد ( رجوع کنید به طباطبائی المیزان ج ۴ ص ۱۸۸ـ۱۹۱ همو تعدد زوجات ص ۵۵ ـ۵۶ مطهری ص ۳۴۶ بالیسانی ص ۴۹ـ۵۰). گذشته از اینها چه بسا در بارة دامنة مفاسد مزبور مبالغه می شود. اگر آمار تعدد زوجات را در جوامع اسلامی به دست آورند در مقایسه با مظاهر بی بندوباری و فساد و فحشای موجود در کشورهای غربی بسیار ناچیز است مثلا در مصر در ۱۳۲۷ ش / ۱۹۴۸ تنها ۳% و در ۱۳۳۹ ش / ۱۹۶۰ تنها ۴% تعدد زوجات گزارش شده و این آمار در

سوریه در ۱۳۲۷ ش / ۱۹۴۸ ۱% بوده است ( رجوع کنید به زحیلی ج ۷ ص ۱۷۳).

محققان علل و مقتضیاتی برای حکم جواز تعدد زوجات ذکر کرده اند که در واقع حکمتهای آن به شمار می رود. برخی از این حکمتها جنبة فردی دارد مانند نازا بودن یا بیماری یا یائسه شدن زن و برخی دیگر جنبة اجتماعی دارد از جمله نیاز جامعه یا مرد به کثرت نفوس عامل اقتصادی و فزونی زنان آمادة ازدواج بر مردان ( رجوع کنید به مطهری ص ۳۰۶ـ۳۱۴ بالیسانی ص ۴۶ـ۴۷ صلاح عبدالغنی محمد ج ۳ ص ۱۱۲ـ۱۱۴ وافی ص ۲۴ـ ۲۸ زحیلی ج ۷ ص ۱۶۹ـ۱۷۱).

به نظر برخی نویسندگان در حالات عادی آمار زنان در بسیاری از جوامع بیش از مردان است . سبب این امر کاهش تعداد مردان بر اثر وقوع جنگ مقاومت بیشتر زنان در برابر بیماریها و بیشتر بودن موالید دختر نسبت به پسر در برخی جوامع ذکر شده است (باجوری ج ۱ ص ۱۴۸ـ۱۴۹ بالیسانی ص ۴۲ـ۴۵). به نوشتة مطهری (ص ۳۲۴ـ ۳۲۵) فزونی زنان آمادة ازدواج بر مردان این حق را برای زن ایجاد می کند یا به تعبیر دیگر این تکلیف را برای مرد و اجتماع پدید می آورد که با پذیرش و اعمال تعدد زوجات نیاز مذکور بر آورده شود. به نظر برخی مؤلفان (صدر ص ۱۱۹ ابوعبدالله ص ۱۰۹ـ۱۲۳ باجوری ج ۱ ص ۱۴۸) منع از تعدد زوجات در چنین شرایطی موجب رواج فحشا و جرائم و بروز بیماریهای روحی و جسمی و عوارض دیگر می شود.

در چند آیة قرآن تعدد زوجات مطرح شده که مهمترین آنها آیة سوم سورة نساء است . موضوع این آیه یتیمانی بوده اند که بر اثر وقوع حوادث جنگی و کشتارها بی سرپرست می شدند و مسلمانان سرپرستی و ادارة اموال آنان را برعهده می گرفتند. در بارة این آیه آرای تفسیری متعددی ذکر شده ولی به نظر مشهور مفهوم آیه این است : «اگر می ترسید که به هنگام ازدواج با دختران یتیم عدالت را در بارة آنان رعایت نکنید با دیگر زنان حلال دو یا سه یا چهار زن ازدواج کنید و اگر می ترسید که عدالت را در بارة همسران متعدد مراعات ننمایید تنها به یک همسر اکتفا کنید» ( رجوع کنید به زمخشری طبرسی فخررازی قرطبی ذیل نساء: ۳ طباطبائی المیزان ج ۴ ص ۱۶۶ـ۱۶۷). این بیان در برخی احادیث نیز آمده است ( رجوع کنید بهنووی ج ۱۸ ص ۱۵۴). البته در برخی منابع تفاسیر دیگری برای آیه ارائه شده است ( رجوع کنید به زمخشری طبرسی فخررازی همانجاها).

به تصریح مفسران آیة ۱۲۹ سورة نساء نیز در بارة تعدد زوجات است ( رجوع کنید به زمخشری طبرسی فخررازی ذیل نساء: ۱۲۹) همچنانکه چند آیة دیگر نیز راجع به تعدد زوجات هست که به همسران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز ارتباط دارد ( رجوع کنید به احزاب : ۶ ۲۸ ۳۰ ۳۲ ۵۰ تحریم : ۱ ۳ ۵).

در منابع اهل سنت و شیعه در احادیث متعدد تعدد زوجات مطرح و به صورت ضمنی یا صریح بر جواز آن تأکید شده است . در بیشتر این احادیث جزئیات احکام مربوط به چندهمسری بیان شده و گاه به حکمت تجویز تعدد زوجات هم اشاره گردیده است ( رجوع کنید به متقی ج ۱۶ ص ۳۲۹ـ۳۳۰ حر عاملی ج ۲۰ ص ۵۱۷ ـ۵۲۴). تعدد زوجات در سیرة برخی امامان علیهم السلام و صحابه نیز گزارش شده است ( رجوع کنید بهابوشقه ج ۵ ص ۲۹۵ـ۲۹۶). پیامبر اسلام به تازه مسلمانانی که بیش از چهار همسر داشتند دستور می فرمود که جز چهار زوجه بقیه را رها کنند ( رجوع کنید به بیهقی ج ۷ ص ۱۴۹ زحیلی ج ۷ ص ۱۶۶).

با توجه به آیات و احادیث و سیره در منابع فقهی در بارة اصل جواز تعدد زوجات کمتر بحث شده و حتی از ضروریات فقه خوانده شده است (نجفی ج ۳۰ ص ۵). احکام مربوط به تعدد زوجات در ضمن بحث «محرمات نکاح » و «قسم » مطرح گردیده است . همچنین فقها به ادلة مذکور بر محدودیت عددی تعدد زوجات یعنی چهار عدد تأکید کرده و عقد با زوجة پنجم را باطل شمرده اند (حکیم ج ۱۴ ص ۹۳ـ۹۴ غروی تبریزی ج ۳۲ ص ۱۴۲ـ۱۴۳ زحیلی ج ۷ ص ۱۶۵). از دیگر محدودیتهای فقهی در این زمینه حرمت ازدواج مرد با خواهر همسر خود به طور مطلق و نیز ازدواج مرد با خواهرزاده یا برادرزادة همسرش بدون اجازة اوست ( رجوع کنید به غروی تبریزی ج ۳۲ ص ۲۸۸ـ ۲۸۹ ۳۳۵ زحیلی ج ۷ ص ۱۶۲ـ ۱۶۳ ابوشقه ج ۵ ص ۲۹۴). همچنین برخی از اندیشمندان معاصر با الهام از آیات قرآن و احادیث برای جواز تعدد زوجات شروطی بیان کرده اند از جمله رعایت عدالت مادی میان همسران و قدرت داشتن بر پرداخت نفقه به همسران و فرزندان آنان ( رجوع کنید به مطهری ص ۳۵۱ـ ۳۵۲ باجوری ج ۱ ص ۲۵۹ـ۲۶۰ زحیلی ج ۷ ص ۱۶۸ ابوزهره ص ۷۵ـ۷۶). علاوه بر اینها گاه «تحقق ضرورت » نیز شرط شده است ( رجوع کنید بهباجوری ج ۱ ص ۲۵۲).

علاوه بر نظر مشهور فقها که به جواز تعدد زوجات به گونة مطلق قائل اند دیدگاههای دیگری نیز در میان برخی اندیشمندان متأخر مطرح شده است از جمله نظریة تقیید تعدد و نظریة الغای تعدد. نظریة تقیید به گونه های مختلف بیان شده است . شیخ محمد عبده و پیروانش بر آن اند که تعدد زوجات تنها در هنگام ضرورت جایز است . ادلة اینان عمدتا برون دینی است از جمله آنکه تحقق شرط عدالت بسیار نامحتمل است فساد تعددزوجات بیش از مصلحت آن است و تعدد زوجات موجب بدرفتاری مردان با همسران خود و نیز سبب عداوت فرزندان با یکدیگر می شود ( رجوع کنید به رشیدرضا ج ۴ ص ۳۴۹ باجوری ج ۱ ص ۲۴۷ـ۲۵۲). به نظر منتقدان این نظریه ادلة مزبور ادعاهایی بیش نیست و در آن به محاسن و منافع تعدد زوجات توجه نشده است . بعلاوه با ادلة صریح قرآنی و حدیثی که اجرای عدالت را غیر ممکن ندانسته سازگاری ندارد (باجوری ج ۱ ص ۲۶۴ـ۲۶۹ نیز رجوع کنید بهمحمودعبدالحمید محمد ص ۱۸۸ـ ۱۹۴).

به نظر محمد مدنی (ص ۴۲۵ـ۴۳۰) چون سرپرستی خانواده های یتیم مستلزم رفت وآمد و مجالست با آنان بود و در این خانواده ها دختران آمادة ازدواج یا بیوگانی وجود داشتند با نزول آیة سوم سورة نساء سرپرستان مذکور این امکان را یافتند که با آنان ازدواج کنند. به گفتة وی برای جواز تعدد زوجات علاوه بر شرط عدالت که در آیه بیان شده وجود غرض عقلایی برای ازدواج مجدد ضروری است . بر مبنای این دیدگاه کلمة «نساء» در آیه به معنای زنان یتیم به کار رفته است . بر این دیدگاه به دلایلی انتقاد شده است از جمله اینکه تفسیر واژه «نساء» به «زنان یتیم » دقیق نیست و با احادیث سازگاری ندارد (باجوری ج ۱ ص ۲۷۲ـ۲۷۴ وافی ص ۴۸ـ۴۹) همچنین تعمیم مورد آیه یعنی ازدواج با یتیمان به دیگر موارد هیچ دلیلی ندارد بویژه به نظر امامیان که قیاس را به عنوان دلیل نمی پذیرند.

به نوشتة بوطی (ص ۲۰۵) هرچند تشریع تعدد زوجات برای اشخاص مضطر نبوده از آنجا که از دیدگاه شرع قیود و التزامات سنگینی در بردارد تنها اشخاصی که دچار ضرورت می شوند می توانند بدان تمسک بجویند. برخی دیگر به تحلیل اجتماعی حکم تعدد زوجات پرداخته و گفته اند که مراد از عدالت در آیة سوم سورة نساء عدالت اجتماعی است ازینرو هرگاه نیاز و ضرورت فردی یا اجتماعی چندهمسری را ایجاب نکند حق تعدد زوجات وجود نخواهد داشت ( رجوع کنید به رضایی ص ۹۲ـ۹). ولی این تحلیلها علاوه بر اینکه از ارائة تفسیری منسجم از آیة مذکور ناتوان اند مستند به هیچ دلیل معتبری نیستند.

به موجب نظریة الغای تعدد زوجات که معدودی از نویسندگان معاصر بدان قائل اند با توجه به رواج تعدد زوجات بدون حدوحصر در میان اعراب اسلام برای بر داشتن این رسم روشی تدریجی اتخاذ کرد: ابتدا تعداد همسران را در چهار عدد محصور نمود سپس عدالت را شرط تعدد زوجات دانست و در مرحلة بعد با ناممکن دانستن اجرای عدالت آن را یکسره از میان برداشت ( رجوع کنید به باجوری ج ۱ ص ۲۵۴ـ۲۵۷). در قانون مدنی تونس با استناد به این نظریه و آیة ۱۲۹ سورة نساء تعدد زوجات ممنوع اعلام شده است (صفائی و امامی ج ۱ ص ۱۱۵). این نظریه نیز بروشنی قابل مناقشه است زیرا دو آیة ۳ و ۱۲۹ سورة نساء در یک زمان نازل شده اند. بعلاوه آیة ۱۲۹ هر چند ابتدا امکان تحقق عدالت را نفی می کند در ادامه مرحلة نازلتری از آن را در بارة چگونگی رفتار با همسران توصیه می نماید که این خود به معنای پذیرش تعدد زوجات است . علاوه بر این بتصریح مفسران مراد از عدل در آیة ۳ سورة نساء رعایت عدالت در زمینة امور مادی مانند مسکن و قسم و نفقه است که انسان نسبت بدان توانایی دارد ولی مراد از عدل در آیة ۱۲۹ رعایت عدالت در امور معنوی مانند محبت و میل قلبی است که به طور کامل در اختیار انسان نیست ( رجوع کنید به باجوری ج ۱ ص ۲۷۴ـ۲۷۹ صلاح عبدالغنی محمد ج ۳ ص ۱۲۲ـ۱۲۳).

در بارة اینکه دو شرط اصلی تعدد زوجات یعنی «تمکن مالی » و «رعایت عدالت مادی میان همسران » نیاز به احراز و اجازة قاضی دارد یا از سوی خود شخص احراز می شود اختلاف نظر وجود دارد. برخی مؤلفان دیدگاه نخست را پذیرفته اند ( رجوع کنید به جمل ص ۱۰۷ ۱۲۲ باجوری ج ۱ ص ۲۵۸) ولی این دیدگاه از جهاتی مورد انتقاد قرار گرفته است از جمله اینکه حکم جواز مذکور در آیة ۳ سورة نساء منوط به اجازة قاضی نشده است و موارد تعدد زوجات آنچنان زیاد نیست که نیاز به نظارت نظام قضایی داشته باشد. از سوی دیگر آگاهی یافتن قاضی نسبت به امور شخصی زوج کاری بیهوده و دشوار است (ابوزهره ص ۷۶ زحیلی ج ۷ ص ۱۷۲ـ۱۷۳). با اینهمه در قوانین برخی کشورها از دیدگاه نخست پیروی شده است از جمله در عراق سوریه مصر و مراکش (باجوری ج ۱ ص ۲۴۸) و در ایران نیز برخی حقوقدانان (از جمله رجوع کنید به مهرپور ص ۱۰۳ـ۱۰۶) از آن دفاع کرده اند همچنین در سند رسمی عقد ازدواج در قالب شروط ضمن عقد این اختیار به زوجه داده شده که در صورت ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت او یا عدم اجرای عدالت میان همسران از دادگاه تقاضای طلاق کند ( رجوع کنید بهایران . قوانین و احکام ص ۲۹۶ـ۲۹۷). شماری از محققان اسلامی در فرضی که زوجه بر اثر ازدواج مجدد زوج متحمل ضرری بزرگ شود با استناد به احادیث برای او یا خانواده اش حق درخواست طلاق را قائل اند ( رجوع کنید به ابوشقه ج ۵ ص ۳۰۷ـ ۳۰۸ بالیسانی ص ۵۲).

تأمل در متون اسلامی و سیرة پیشوایان نشان می دهد که اسلام در ازدواج اصل را بر تک همسری استوار کرده زیرا قرآن کریم از تک همسری آدم (اعراف :۱۸۹ بقره :۳۵) و موسی (قصص : ۲۹) و نوح (تحریم :۱۰) و لوط علیهم السلام (همان ) و فرعون (تحریم : ۱۱) و ابولهب (تبت : ۴) یاد کرده است . پیامبر گرامی اسلام نیز تا وفات خدیجه سلام الله علیها یعنی تا حدود پنجاه سالگی همسری دیگر انتخاب نکرد. ازدواجهای متعدد آن حضرت نیز پس از هجرت به مدینه به دلایل و انگیزه های مختلفی صورت گرفته از جمله کفالت و سرپرستی برخی از زنان یا فرزندان آنان اسباب سیاسی احیای جایگاه زن در جامعة آن روز و آموزش نحوة سلوک و معاشرت با همسر به طور عملی . بیشتر همسران آن حضرت کهنسال یا بیوه بودند و در این ازدواجها لذت جویی و شهوترانی نقش نداشته است . حکم جواز ازدواج با بیش از چهار همسر نیز از احکام ویژة آن حضرت (خصائص النبی ) به شمار می رود ( رجوع کنید به رشیدرضا ج ۴ ص ۳۷۰ طباطبائی المیزان ج ۴ ص ۱۹۵ـ ۱۹۸ همو تعددزوجات ص ۶۴ـ۶۹ صلاح عبدالغنی محمد ج ۳ص ۱۳۱ـ۱۵۹). همچنین امیرمؤمنان علیه السلام در زمان حیات فاطمه سلام الله علیها همسری دیگر بر نگزید.

با اینهمه ضرورتهای اجتماعی تعدد زوجات را که گاه در جوامع انسانی پدید می آید نمی توان نادیده گرفت . اسلام برای این مشکلات خاص چاره ای اندیشیده است : تعدد زوجات با رعایت حدود و شرایط معین بهترین راه چاره است . از سوی دیگر باید از هوسرانی مردان هوسباز نیز پیشگیری شود. بنابراین بهترین راه برای پیشگیری از سوءاستفاده از جواز تعدد زوجات تأکید بر رعایت شروط سه گانة آن است که از قرآن و سنت و عقل استنباط می شود: رعایت عدالت مادی میان همسران توان ادارة زندگی و وجود مصالح عقلایی برای تعدد که از حکمت تشریع می توان به دست آورد. در این زمینه برخی محققان (از جمله رجوع کنید به باجوری ج ۱ ص ۲۶۱) از وضع قوانین اجرایی برای تعدد زوجات و شماری دیگر (از جمله رجوع کنید بهطباطبائی تعدد زوجات ص ۶۲) از اختیارداشتن حاکم اسلامی برای منع از تعدد در پاره ای موارد سخن گفته اند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تعدد زوجات

اقتصاد اسلامی

اختصاصی از زد فایل اقتصاد اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقتصاد اسلامی


اقتصاد اسلامی

چکیده :

از آن جا که سعادت و پیروزى معنوى یک جمعیّت بدون «اقتصاد غنى و سالم» ممکن نیست، اسلام به عنوان یک مذهب پیشرو و مترقّى این مسأله مهم را در متن برنامه هاى خود گنجانیده است. بنابراین در این فایل به بررسى فشرده بعضى از قوانین اقتصاد اسلامى مى پردازیم. مطالب این اثر برگرفته از کتاب اسلام در یک نگاه حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی می باشد

فهرست :

زکات

خمس

انفاق

وقف و اموال عمومى

مالکیّت در اسلام

مالکیّت شخصى و کار

احیا و حیازت

گردش ثروت

رباخوارى

قرض الحسنه

 

نوع فایل : پاورپوینت

تعداد صفحات : 18 صفحه


دانلود با لینک مستقیم


اقتصاد اسلامی

انسان کامل از دیدگاه اسلام

اختصاصی از زد فایل انسان کامل از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

انسان کامل از دیدگاه اسلام


انسان کامل از دیدگاه اسلام

 

 

 

 

 

 

 

مقاله با عنوان انسان کامل از دیدگاه اسلام در فرمت ورد در 32 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:

* راههای شناخت انسان کامل از نظر اسلام  
* فرق کمال و تمام
* تعبیر انسان کامل
* عیبهای جسمی وروانی
* آفات روح انسان
* انسان مسخ شده
* علت تفاوت کمال در انسان با سایر موجودات
* لزوم هماهنگی در رشد ارزشها
* نمونه هایی از افراط در رشد یک ارزش خاص
* اوصاف حضرت علی (ع)  
* درد انسان ازدیدگاه های مختلف
* درد وفوائد آن  
* درد انسان
* درد انسان درکلام امیر المومنین
* درد انسان نسبت به خلق خدا
* درد مطلوب
* درد خداجوئی در انسان
* انسان طالب کمال مطلق
* سیر انسان کامل از نظر عرفا
* لزوم همراه بودن گرایشهای برونی ودرونی
* نظریات مکاتب مختلف درباره انسان کامل
* مکتب عقل
* مکتب عشق
* مکتب قدرت
* مکتب ضعف
* مکتب محبت ( مکتب معرفت )
* دو مکتب دیگر
* مکتب برخورداری
* انسان کامل از دیدگاه اسلام


دانلود با لینک مستقیم


انسان کامل از دیدگاه اسلام