زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تفکر استراتژیک ونقش آن در بازار یابی ومدیریت کسب وکار

اختصاصی از زد فایل تفکر استراتژیک ونقش آن در بازار یابی ومدیریت کسب وکار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ما هر روز در زندگی روزانه‌ی خود و یا در کسب و کار و سازمان خود، تصمیم‌های مختلفی می‌گیریم.

به نوعی می‌توان گفت، ما در هر لحظه از زندگی در حال تصمیم گیری هستیم و به سختی می‌توان لحظاتی را تصور کرد در آن لحظات با هیچ انتخابی مواجه نباشیم.

از سوی دیگر، در تعریف تفکر استراتژیک می‌گویند: تفکر استراتژیک به ما کمک می‌کند تا مهارت ما در تصمیم گیریهای استراتژیک بهبود یابد.

و یا به عبارت دیگر: کسی که تفکر استراتژیک دارد، می‌تواند هنگام مواجهه با تصمیم های استراتژیک،انتخاب‌های بهتری را انجام دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تفکر استراتژیک ونقش آن در بازار یابی ومدیریت کسب وکار

تحقیق در مورد سکورالیسم

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد سکورالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سکورالیسم


تحقیق در مورد سکورالیسم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:30

 

 

 

حمله به نمادهای فرهنگ دینی و سنت

معنویت‏ و سکولاریسم

منابع:

سکولاریسم و اسلام

 

 

 

سکولاریسم و اسلام

همهء جوامعی که در جهان معاصر بر عقب ماندگی فائق آمده اند از مسیر سکولاریسم گذشته اند. محمد آرکون اسلام شناس بزرگ الجزایری ـ فرانسوی ، بر نمونهء ترکیه انگشت می گذارد ، نمونه ای که شباهت های بسیار با ایران دارد ، و ما را نسبت به دو واقعیت آگاه می کند: حرکت آتاتورک به عنوان تنها نمونهء پیروزمند سکولاریسم در یک فرهنگ اسلامی ، یک حرکت تمدن ساز بنیادی و از لحاظ تاریخی بازگشت ناپذیر بود. دیگر اینکه ، راه و روش آن به طرز خطرناکی به حذفِ جهان معنائی و سمبولیکی پرداخت که بالقوه می تواند برآیندهای تخریبی داشته باشد. به گفته های او توجه کنیم:

نمونهء ترکیه و حرکت مصطفا کمال آتاتورک (۱۸۸۱-۱۹۳۸) به یک تحلیل همه جانبه نیاز دارد زیرا غرب ترکیه را با نظر مساعد می نگرد، از آن رو که این کشور با جسارتی بی نظیر به سمت یک ارزش غربی که همان «سکولاریسم» باشد حرکت کرد. بخش های دیگرِ جهان اسلام از نگاه غرب چیزی از حرکت تمدن درک نکرده و درهایشان را به روی پیشرفت ِ اندیشه ها و نهادها بسته اند [...] اسلام امروزه مانعی است بر سر راه ارتباط فکری با غرب.

حرکت آتاتورک پس از شکست امپراتوری عثمانی (که در جنگ جهانی اول با آلمان متحد شده بود) و پس از کسب قدرت چه بود؟ آتاتورک، که در چشم هموطنان اش قهرمانی است تمدن ساز و پدر ترکیهء مدرن، بی هیچ شبهه ای کشورش را از خاک محافظه کارِ عثمانی برکند و به دنیای تجدّد و مُدرنیّت رساند، البته با روش ها و باورها و الگوهایی که تا همین امروز محل بحث و جدل است.

برای ارزیابی کاملِ بُرد و برآیندهای حرکت سکولارسازِ آتاتورک، لازم است به دو پرسش پاسخ دهیم: میان سالهای ۱۸۸۱ و ۱۹۳۸ کمال آتاتورک با چه نوع اسلامی آشنائی داشت؟ یعنی در زمانی که برنامهء کار خود را تدارک می دید اسلام را چگونه درک می کرد؟ دیگر اینکه او در آن زمان چه برداشتی از سکولاریسم داشت که با آن دست به تغییرات اجتماعی زد؟

دیدگاه های آتاتورک دربارهء اسلام از یک سو، و سکولاریسم از سوی دیگر، مشابه همان دیدگاه های تیپیک و نمونه واری است که اغلب روشنفکران مسلمان میان سال های ۱۸۸۰ و ۱۹۴۰ با نوعی آگاهی ساده لوحانه به آنها رسیده بودند. این گروه که پای شان به مدارس و دانشگاههای اروپایی باز شده بود، به نوعی از شوک فرهنگی مبتلا شده بودند که هرگز در زندگی شان نتوانستند به طور کامل بر عواقب آن فائق آیند.

جامعهء مسلمانی که آنها در آن پرورده شده بودند، چه در ترکیه و چه در دیگر نقاط ، در چنگال انبوهی از منعیاتِ دینی، خرافی و جادوباور بود و آکنده از نابرابری های آشکار اجتماعی، سیاست های خودسرانهء بومی و استعماری، و عقب ماندگی های شدید فرهنگی.

همهء این ضعف ها در تضاد چشم گیری بود با ارزش های غربی نظیر آزادی های جمهوری خواهانه ، پویایی اقتصادی و خلاقیّت فرهنگی ، وسعت دید تاریخی و اراده به دانستن و آموختن ، پاکیزگی و سهولتِ استفاده از اماکن عمومی و خصوصی ، توسعه و غنای شهرهایی چون پاریس ، لندن ، بروکسل ، رم ، و مارسی ، شهرهای اصلی و پرشکوهی که مسلمانان جوان برای تحصیل به آنها پا می گذاشتند.

آتاتورک در آکادمی نظامی تولوز در فرانسه دوره دیده بود. شیفتگی او که با اکتشاف همراه بود، آمیخته می شد با نوعی شورش کور علیه یک سرنوشت تاریخی ناحق یا ناعادلانه. روشنفکران دیگر نیز نمونه های مشابهی از همین درام تاریخی را به نمایش گذاشته اند. تحتاوی و طاها حسین در مصر ، کاتب یاسین در الجزایر ، بورقیبه در تونس و بسیاری دیگر که یا با کتاب هاشان و یا در عمل هریک به شیوهء خود نمایشگر این درام تاریخی بوده اند ، درامی که همچنان با پیچیدگیِ فزاینده ای ، و در مقیاس انسانیِ روزافزونی، خود را برصحنه آشکار می کند.[...]


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سکورالیسم

دانلود مقاله تفکر از دیدگاه ایات و روایات

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تفکر از دیدگاه ایات و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
مدتی بود دو روایت در ذهنم می چرخید: تفکر از یک سال عبادت، شصت سال عبادت، هزار سال عبادت و … برتر است و اکثر عبادت ابوذر رحمه ا.. علیه تفکر و عبرت گرفتن بود، در ابتدا با عرض معذرت از محضر مبارک اهل بیت علیهم السلام فکر کردم شاید فقط منظور بالا بردن مرتبه تفکر است ولی عملاً تفکر نمی تواند از عبادت بالاتر باشد، ولی نمی توانستم خودم را قانع کنم چون می دانستم عقل من قاصرتر از این است که بخواهد تفسیر روایت کند به هر صورت تصمیم گرفتم عملاً این کار را انجام دهم. عزم خویش را جزم کردم تا یک شب بجای نماز شب تفکر کنم، به اندازه یک رکعت یا دو رکعت نماز، وقتم بیهوده تلف شد، چون راستش نمی دانستم باید چه کنم، آنروزها هم در درس تلخیص المنطق به بحث و تفکر وارد شده بودیم.
این را یاد گرفته بودم که تفکر یعنی تبدیل مجهولات به معلومات از طریق مرتب کردن سرمایه های ذهنی و اطلاعات. به نظر می آمد مجهول ذهنم تفکر باشد، فلذا نمی‌توانستم معلومات را درست کنار هم بچینم، در واقع معلومات من عبارت بودند از انواع عبادت … و بطور ساده تر می گفتم: « یعنی فکر کردن از نماز شب بالاتر است؟ چرا؟! … »
یک جای محاسبه ام غلط بود، کجا؟ نمی دانم! «باید فکر می کردم تا مسئله فکرکردن را که مجهول ذهنم بود به معلومات تبدیل کنم» و این خود جرقه ذهنم بود که باید از دست نمی دادم. پس فکر کردن خودش جزء‌معلومات و سرمایه های ذهنی ام بود که باید برای حل مجهول بکار می بردم حالا بیشتر مساله برایم حل شده بود. این تفکر نبود که مجهول ذهنم بود بلکه باید مسئله عبادت خود را خودم می یافتم حالا دیگر فهمیده بودم که مشکل من در کلمه عبادت است، من عبادت را فقط شکل ظاهری آن در نظر می‌گرفتم وگرنه اصل عبادت که همان بندگی بود در تفکر بیشتر به دست می آمد تا در امور دیگر و اصلاً جان عبادت همان تفکر بود.
احساس خجالت عجیبی به من دست داد. این نماز شب هایی که خوانده‌ام … این روزه ها، این نمازها و این عبادت ها را چگونه بدون تفکر انجام داده ام در حالی که حقیقتاً حرارت خجالت را در صورت و پیشانی و پشت گردن و حتی بازوها و کف دستهایم احساس می کردم، جزیره چشمانم را اشک فرا گرفت، آرام چشمهایم را بستم و بالاخره زمزمه کردم:
«استغفرالله ربی و اتوب علیه». صدای اذان صبح از پشت بلندگوی خوابگاه گوش دلم را نوازش می داد و این در حالی بود که شیرین ترین و مفیدترین نماز شب یا عبادتم را به لطف خدا و توام با تفکر به پایان رسانده بودم.
الهی! العوف!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کلیات تحقیق
1. تبیین موضوع
2. پیشینه تحقیق
3. ضرورت و اهمیت تحقیق
4. روش تحقیق
5. پرسشهای تحقیق
6. مراحل تحقیق
7. محدودیتها و مشکلات

 

تبیین موضوع
انسان به دلیل وجود نیروی مرموز و فیر قابل لمس از سایر موجودات طبیعی برتری یافته و در هاله ای از زیبایی قرار گرفته که این نیرو نیروی تفکر و اندیشه اوست.
طبیعت، زیبایی غیر قابل انکار خودش را دارد و هیچ کس منکر چنین چیزی نیست، ولی در بین تمام پدیده های طبیعی، انسان گل سرسبد موجودات است که این جز مرهون اندیشه او نیست.
انسان بوسیله تفکر و تدبر از سایر حیوانات دیگر برتری یافته و این فقط به خاطر اندیشه اوست.
بسیاری از ما به شنیدن نکته هایی مانند: باید فکرمان را بکار بیاندازیم، باید چشمهای خود را باز نگه داریم و کورکورانه از دیگران پیروی نکنیم، عادت کرده ایم. ما در فرهنگی آزاد متولد شده ایم. ما با مردمی زندگی کرده ایم که به ارزش فرد ایمان دارند، ما نمی خواهیم تحت فشار واقع شویم یا مسیر زندگی ما را دیگران انتخاب کنند.
محور اساسی تربیت و تفکر، پرورش فکری در افراد تلقی می شود و وسیله اصلی تربیت و تفکر، آموزش است. کار فکری و فعالیت فرهنگی در هر حرکتی از خود جای بخصوص و مقام و منزلتی ویژه دارد، بخصوص در حرکت و قیام اسلامی که هدف آن اعتلای کلمه خدا، و پخش و نشر دین مقدس اسلام در پهنه گیتی بوده و اسلام می خواهد عالم بشریت را به راه فلاح و رستگاری دنیا و آخرت راهنمایی و هدایت کند.
اسلام، دینی است مقدس که پیروانش را به تفکر صحیح دعوت می کند برای اصلاح آنان در امر دینشان به تربیت صحیح دینی. مسلماًَ در دنیای معاصر هر جامعه ای می خواهد برای اندیشه و باورهای اعتقادی خویش کار و فعالیتی را انجام دهد و در این مسیر سرمایه گذاری می کند.
حال که تمامی ملل اینگونه برای رشد فکری تلاش می کنند، پس ما نمی توانیم کار تفکر و رشد فکری را در جهت تربیت صحیح اسلامی، بخصوص در نسل جوان در کشورهای اسلامی منکر شویم. در صورتیکه امروزه مسلمانان در شرایطی قرار دارند که هجوم فرهنگ بیگانگان در کشورهای اسلامی از هر زمانی بارزتر و روشن تر به چشم خورده و احساس می شود و ارزش مبارزه فکری و اعتقادی و بالا بردن آن برای تربیت هر چه بهتر، کمتر از جنگ نظامی نیست.
تفکر در عالم آفاق و زیبایی کائنات و طبیعت و نیز اندیشه در عالم انسان و ابعاد وجود آن و … می تواند انسان را به طریق هدایت رهنمون گردد، لذا سعی ما دراین تحقیق بر آن بوده است که ابتدا معنای درستی از تفکر ارائه داده و فضیلت و جایگاه آن را در اسلام بیان کنیم و بعد به بیان مجاری و آثار تفکر پرداخته و موانعی که ممکن است در این مسیر باشد اشاره نموده ایم. انشاء ا… که مقبول درگاه الهی واقع شود.

 


پیشینه تحقیق
می توان گفت تفکر پیشینه ای مقارن با خلقت انسان دارد و از همان زمان پیشرفت هر قوم و قبیله ای به میزان تفکر و تعقل آنها بستگی داشته و دارد. هر پیامبری که مبعوث می‌شد مردم را به توحید و خداپرستی از طریق تفکر دعوت می نمود، خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی (صلی ا.. علیه و آله) نیز این شیوه را با تاکید بیشتری دنبال کردند و یکی از ارکان رسالت خویش را دعوت به تفکر قرار دادند. لذا از آن زمان تقریباً همه اساتید اخلاق در کتب اخلاقی خود بخشی را به تفکر اختصاص داده درباره اهمیت و فضیلت آن توضیح می دادند.
روانشناسان نیز همواره به تفکر به عنوان یکی از راههای رشد عقلانی و حل مشکلات اهمیت خاصی می دادند. در عصر حاضر نیز علاوه بر کتب اخلاقی و روانشناسی، کتبی به طور اختصاصی راجع به تفکر نوشته شده است که از آن جمله می توان به کتبی مانند: تفکر از دیدگاه اسلام تالیف عباس محمود عقاد، تفکر و اندیشه در پرتو ایمان تالیف سیدمحمد خیرخواه، جایگاه تعقل و تفکر در اسلام از نظر روایات، قرآن تالیف سیدمحمود محفوظی موسوی، مبارزه با گناه از راه تفکر و خودشناسی تالیف سید هاشم رسولی محلاتی و پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن تالیف ولی ا.. نقی پور اشاره کرد.

 

اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق درباره تفکر آنجا روشن می وشود که وقتی سراغ کتاب هدایت و سعادت، قرآن کریم می رویم با تلاوت چند آیه متوجه می شویم که خداوند در هر صفحه چندین بار تذکر داده که این کتاب مفید هدایت برای متدبران، متفکران و تعقل‌کنندگان است و وقتی سراغ روایات اهل بیت علیهم السلام می رویم، می بینیم که یک ساعت تفکر را از سالها عبادت بهتر دانسته اند، بگونه ای که امیرمومنان علی‌علیه‌السلام می فرمایند:
« لا عباده کالتَّفکیر» ‹هیچ عبادتی مانند فکر و اندیشه نیست›
و می بینیم که از زمان ظهور اسلام مردم تشویق به تفکر شده اند به همین دلیل انگیزه پیدا می‌شود که ببینیم تفکر چیست؟ و مجاری آن چه می باشد و چه نتایجی را به دنبال دارد؟

 

پرسش های تحقیق
پرسش اصلی در این تحقیق عبارتند از: جایگاه تفکر در کتاب و سنت چیست؟
پرسشهای فرعی آن عبارتند از:
1. مفهوم تفکر چیست؟
2. اهمیت و فضیلت تفکر چیست؟
3. زمینه ها و محورهای تفکر چیست؟
4. آثار تفکر کدامند؟
5. چه اموری آفات تفکرند؟

 

مراحل تحقیق
مراحل نگارش این تحقیق به این نحو می باشد که بعد از تصویب موضوع از طرف امور پایان نامه طرح آن را نوشته، شروع به جمع آوری مطالب کردم.
درآغاز آیات مربوط را به تفکر و تفاسیر آنها را از کتب تفسیر یادداشت نموده و بعد روایات مربوط به تفکر را جمع آوری کردم و بعد به کتب اخلاقی و روانشناسی و سایر کتبی که درباره تفکر بخثی داشتند رجوع کرده و مطالب لازم را یادداشت نمودم. بعد از اتمام یادداشت برداری ها، به تنظیم مطالب پرداخته و پیش نویس تحقیق را نوشتم البته بیشتر مطالب جمع آوری شده به علت تنظیم سریع مطالب در تحقیق آورده نشده است.

 

روش تحقیق
روشی که برای نگارش این تحقیق بکار رفته، روش کتابخانه ای می باشد، زیرا موضوع این تحقیق، این روش را اقتضاء می کند.

 

محدودیتها و مشکلات:
مسلماً هر کاری برای خودش مشکلاتی را در پی دارد که کارهای تحقیقاتی از این امور مستثنی نبوده بلکه بیشتر هم می باشد و اصولاً جذابیت کار به رفع همین مشکلات می‌باشد. بنده نیز در نوشتن این تحقیق مشکلاتی داشتم که از آنجمله:
نبودن کتابهای منبع بود که محبور به تهیه آن کتابها از کتابفروشی ها و منازل اساتید شدم.
مشکل دیگر خانه داری و نگهداری از فرزند کوچکم بود که بیش از همه نیاز به رسیدگی داشت و مشکلاتی دیگر که دیگر نیاز به بیان آن نیست.

 

 

 

 

 


فصل اول

 

 

 

مفهوم شناسی
مفهوم لغوی تفکر
تدبر و رابطه آن با تفکر
تعقل و رابطه آن با تفکر
تفکر در مجرای صحیح

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مفهوم لغوی تفکر
‹ تفکر› در لغت تامل و اندیشه و از ریشه فَکَرَ می باشد و نیز قوتی است در شخص که برای طلب معنی، در امری دقیق و باریک می گردد، تفکر جولان این قوه است به حسب نظر عقل و گفته نمی شود جز آنچه صورت آن در قلب حاصل گردد .
بعبارت دیگر فکر اعمال نظر و تدبر است برای بدست آوردن واقعیات و عبرتها .
بطور کلی تفکر به معنای اندیشه و بررسی و تامل می باشد.

 

معنی اصطلاحی تفکر
در نگاه اهل معرفت تفکر اعمال فکر است و آن عبارت است از ترتیب امور معلومه برای بدست آوردن نتایج مجهوله و آن اعم است از تفکری که از مقامات سالکین است، زیرا که آن را خواجه عبدا.. انصاری چنین تعریف فرموده:
اِِعْلَمْ اَنْ التَفَکُّرَ تَلْمِسُ البَصیرَه لاستِدْراکِ البُغَْیِه » یعنی ‹ بدان که تفکر عبارت است از جستجو نمودن بصیرت قلب و چشم ملکوت خود را برای ادراک آن › و معلوم است مطلوبات قلوب معارف است .
از نظر اهل منطق تفکر عبارت است از ‹ حرکت عقل بین معلوم و مجهول › یعنی هنگامی که مشکلی برای انسان پیش آید می تواند از طریق معلومات ذهن خود به مجهولات برسد و مشکل خود (مجهول) را حل کند .
در روانشناسی نیز تفکر چنین تعریف شده است:
‹ ارتباط درونی با دنیای خارج و به عبارتی تفکر در روانشناسی عبارت است از رهبری و توجیه فعالیتهای ذهنی به حل مساله یا مشکلی که شخص با آن برخورد می کند و صاحبان این نظر معتقدند که وجود مشکل شخص را به تفکر وامی دارد .

 

تدبر و رایطه آن با تفکر
راغب در مفردات درباره معنای تدبر می گوید: التدبُّر: التفکر فی دبر الامور. یعنی: اندیشیدن در پشت امور.
در فرق ‹ تدبر و تفکر › ابی هلال عسگری در فروق اللغویه می گوید: تدبر، تصرف در قلب با در نظر کردن در عواقب امور می باشد، اما تفکر، تصرف در قلب با نظر کردن در دلائل امور می باشد .
پس تدبر به معنی تفکر و اندیشیدن در ورای ظواهر می باشد تا چهره باطن امور جلوه گر شده عاقبتش برملا گردد. کاوش در باطن و توجه به نتایج و عواقب امر دو خصوصیت اساسی تدبر می باشد، اما تفکر اعم از بررسی ظواهر و بواطن امر و اعم از بررسی علل و اسباب امور و نتایج و عاقبت آن می باشد چرا که تفکر به راهیابی و کشف مجهولها را بطور مطلق نظر دارد .

 

تعقل و رابطه آن با تفکر
تعقل یعنی عقل و خرد را به کار انداختن و دقت بیشتر کردن که می توان گفت تعقل مقدم بر تفکر می باشد یعنی ابتدا باید عقل را بکار انداخت و بعد به تامل و اندیشه پرداخت.
تفکر در مجرای صحیح
خداوند بزرگ و اولیاء دین برای راهنمایی انسان به سوی رشد و کمال و خیر و سعادت ابدی، از او می خواهند که در واقعیاتی چون: آسمان، زمین، شب و روز، خلقت انسان، قرآن، حیات پاکان، زندگی پاکان و عاقبت آنان و کلاً هر واقعیتی که اثر تربیتی دارد اندیشه و تفکر کنند تا به فهم و درک واقعیات برسند و پس از آن به سعادت جاوید برسند و از راه این اندیشه صحیح خود را اصلاح کرده و سپس به اصلاح دیگران بپردازند تا از این طریق به راههای مادی و معنوی دست پیدا کنند .
البته هر تفکری آن چنان نیست که انسان را به سعادت رهبری کند بلکه آن تفکری موجب سعادت است که در مجرا و راه صحیح قرار گیرد و انسان را به مبداء و معاد راهنمایی کند، زیرا منشاء تمام نقشه های ضد انسانی و حیله های استعمارگران همان تفکر است، چنانچه ریشه تمام سعادتها همان تفکر صحیح و تعقل است. پس تفکری صحیح است که انسان را به ترس از خدا و عذاب روز جزا تسویق کند و انسان را به اجتناب از اعمال زشت راهبر باشد؛ و آن تفکری که شخص گنه کار را به توبه و آگاهی و جبران آن عمل زشت بکشاند و تفکر در سرانجام خود و اینکه از کجا آمده و بازگشتش به کجاست و کلاً هر تفکری که موجب پند و عبرت گردد، از اینرو امیر المومنین علی علیه السلام می‌فرمایند:
« الفکرُ فی غیر الحکمه هَوَس » ‹ تفکر در غیر حکمت، هوای نفس است.›
غزالی می گوید: اندیشه نیک و صحیح آن موجب روشنایی دل و آزاد شدن از غفلت است و می توان گفت اندیشه اصل و ریشه تمام نیکی هاست .
و باید به این نکته توجه داشت که دل انسان نمی تواند در آن واحد به دو چیز مشغول باشد، وقتی آدمی به اندیشیدن و تفکر پسندیده و نیک مشغول باشد، دیگر جایی برای وسوسه ها و افکار مذموم باقی نمی ماند. اگر انسان مشغول تفکر سودمند نباشد مورد حملات وسوسه های غلط و افکار مسموم واقع می شود که رهایی از آنها به این راحتی امکان پذیر نیست.
با اندیشه نیک، انسان به ذکر قلبی ( یاد خدا ) یا به تامل در علوم و معارف و تفکر در صنع آفرینش خدا و شگفتیهای او وتدبر در آنچه بنده را به خدای سبحان نزدیک می‌سازد، مشغول می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم

 

 

 


اهمیت و فضیلت تفکر
الف: در آیات
ب : در روایات
ج : در آیینه اعمال و کلام بزرگان

 

 

 

 

 

 

 

 

 


اهمیت و فضیلت تفکر
1. در آیات:
قرآن کریم سراسر تفکر یا دعوت به تفکر است و خداوند در آیات بسیاری امر به تفکر و تدبر کرده است، به گونه ای که همه قرآن یا به طور مستقیم دعوت به تفکر نموده است و یا به طور غیر مستقیم مطالب آن به گونه ای عنوان شده که باید در آن تفکر کرد و اینکه صلاح و سداد حیات وابسته به تفکر و درستی آن است. این امر در قرآن کریم به راههای مختلف و روشهای گوناگون تذکر داده شده است، گاه انسان متفکر راه یافته و واجد نور با انسان غیر متفکر و فرورفته در ظلمات مقایسه شده و برتری مسلم اهل تفکر و علم و نور گوشزد گردیده است، چنانچه در آیات ذیل مشاهده می شود:
«‌ قُلْ‌ هَلْ یَسْتَوی الْاَعمی و البَصیرُ اَفَلا تَتَفَکَّرونَ »
‹ بگو: آیا نابینا و بینا یکسان است؟ آیا تفکر نمی کنید ›
« هَلْ یَسْتوی الَّذینَ یَعْلَمونَ و الَّذینَ لایَعْلمونَ إنَّما یَتَذَکَّرُ اولو الالْبابِ »
‹‌ آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسانند؟ تنها خردمندانند که پند پذیرند›
و مسلم است که دانایی ثمره تفکر است و علم نورانی نتیجه تفکر حقیقی؛ و می‌فرماید:
« یَرفَعُ ا.. الَّذینَ امنوا منکم والذین اتوالعلم درجات »
‹ تا خدا رتبه کسانی از شما را که گرویده و کسانی را که دانشمندند بر حسب درجات بلند گرداند›
و در روایتی،‌ امام صادق علیه السلام ‹ اولوالالباب › را اهل تفکر معرفی کرده می‌فرماید:
« ان اولی الالباب الذین عملوا بالفکره »
چنانچه در قرآن کریم تفحص کامل گردد و درآیاتش دقت شود، ملاحظه می شود که در بیش از سیصد آیه مردم به تفکر و تذکر و تعقل دعوت شده‌اند و یا به پیامبر (صلی‌ا…علیه و آله) استدلالی را برای اثبات حق و یا از بین بردن باطلی می آموزد. خداوند در قرآن خود حتی در یک آیه نیز بندگانش را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه پیمایند و یا از کسانی تبعیت کورکورانه کنند بلکه به عکس این امور را تاکید نموده است. چنانکه فرمود:
« اَفَلا یَتَدَبرونَ الْقرآنَ امْ‌علی قُلوبٍِ أقْفالُها » ‹ آیا به آیات قرآن نمی اندیشید؟ یا مگر بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟ ›
«اَوَلَم یَتَفَکَّروا فی اَنْفُسِهِمْ‌ما خَلَقَ اللهُ‌السَّمواتِ و الارْضَِ و ما بَیْنَهما الّا بالحَقِّ و اَجَلٍ مُسمیً »
‹ آیا در خودشان به تفکر نپرداخته اند خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق و تا هنگامی معین، نیافریده است. ›
« اَوَلَم یَتَفَکروا ما بِصاحِبِهِمْ مِن جِنَّهٍ إن هُوَ اِلا نَذیرٌ مُبینٌ »
‹ آیا نیندیشیده اند که همنشین آنان هیچ جنونی ندارد؟ او جز هشدار دهنده‌ای آشکار نیست ›
« و اَنْزَلْنا اِلَیْک الذِّکْر لِیُبَیٍِّنََ للناسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِم و لَعَلَهُمْ یَتَفَکَّرون »
‹‌و این قرآن را به سوی تو فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده توضیح دهی و امید که آنان بیندیشند›
«‌فاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ‌یَتَفَکَّرونَ »
‹ پس این داستان را برای آنان حکایت کن شاید آنان بیندیشند.›
« یَسْئلونَکَ عَنْ الخَمْرِ و الْمَیْسِرِِ قُلْ‌ فیهِما إثْمٌ کبیرٌ و منفِعُ للنّاس و إثْمُهُما أکْبرُ مِنْ‌ نَفْعِهِما و یَسْئَلونَکَ ماذا یُنْفِقونَ قُلْ العَفْوَ کذلکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ الْآیاتِ لَعَلَّکُم تَتَفَکرونَ »
‹ درباره شراب و قمار از تو می پرسند بگو: در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است، ولی گناهشان از سودشان بزرگتر است و از تو می پرسند: چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: مازاد ]بر نیازمندی خود[ را. این گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می گرداند. باشد که در کار دنیا و آخرت بیندیشید.›
قرآن کریم صریحاً در چندین آیه اعلام می کند که تنها متفکران از آیات الهی الهام می گیرند، چنانکه فرمود:
« وَ سَخَّرَ لکُمْ ما فی السَمواتِ و ما فی الارضِ جَمیعاً مِنهُ إنَّ فی ذلک لاَیاتٍ لِِقَومٍ یَتَفَکَّرون »
« و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کردیم؛ همه از اوست، قطعاً در این امر برای مردمی که می اندیشند نشانه هایی است.»
« ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَمراتِ فَاسْلکِی سُبُلَ رَبِّکَ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتُلِفٌ الْوانُهُ فیهِ شفاءٌُ لِلناسِ إنَّ‌ فی ذلکَ لاَیَه‌ لِقومٍ یَتَفَکَّرونَ »
‹ پس از همه میوه ها بخور و راههای پروردگارت را فرمانبردارانه بپوی، آنگاه از درون شکم آن شهدی که به رنگهای گوناگون است بیرون می آید در آن، برای مردم درمانی است. راستی در این ]زندگی زنبوران[ برای مردمی که تفکر می کنند نشانه ]قدرت الهی[ است.›
« وَ مِنْ‌آیاتهِ أن خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أنفُسِکُمْ‌ أزواجاً لِتَسْکُنوا إٍلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً و رَحْمَهً‌ إنَّ فی ذلک لایات لقَومٍ یَتَفَکرونَ. و من آیاتهِ خَلْقُ السَّمواتِ وَ الارْضِ و اختلافِ ألسِنَتِکُمْ و ألْوانکُمْ‌ اٍنَّ فی ذلکَ لایاتٍ لِلْعالَمینَ. »
‹ و از نشانه های او اینکه از نوع خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری در این نعمت برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است و از نشانه های قدرت او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شماست. قطعاً در این امر نیز برای دانشوران نشانه هایی است.›
در این دو آیه نخست سخن از تفکر به میان آمده و سپس از علم، چرا که تفکر پایه و زمینه ساز علم است .
بنابراین در قرآن کریم هم صلاح حیات وابسته به تفکر صحیح معرفی شده و هم مکرر دعوت به تفکر گردیده و هم پرهیز از تبعیت کور و بدون تفکر داده است .
قرآن کریم بر تفکر و استدلال تاکید می کند و راه فکر صحیح را مورد عنایت قرار می دهد.

 


« ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف الّلیل و النّهار لایات لاولی الالباب، الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار »
‹ مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی ] قانع کننده [ است. همانان که خدا را ]در همه احوال[ ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند ] که: [ پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده ای؛ منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان دار.
عبدبن حمید، ابن ابی الدنیا، ابن المنذر، ابن حیان، ابن مردویه، اصفهانی و ابن عساکر خبری را از عایشه نقل کرده اند که شبی پیامبر به عبادت برخاست و مشغول نماز شد و تا صبح سخت گریست تا آنکه بلال اذان نماز صبح را گفت و متوجه حال پیامبر شد، از آن جویا گردید؛ پیامبر فرمود: این آیه شریفه بر من نازل شده ]آیات فوق[ و بدا بحال کسی که این آیات را بخواند و در آن تفکر نکند؛ «ویل لمن قراها و لم یتفکر فیها »
به گفته مرحوم شیخ طوسی آیه شریفه دلالت بر وجوب دقت و تفکر و کسب عبرت و اندرز بر اثر مشاهده خلقت و پی بردن به حضرت حق و استدلال بر آن می کند و این آیه کسانی را که چنین صفتی دارند مورد مدح و تمجید قرار داده است .
و آنان که بر خلاف این مسیر حرکت می کنند اهل تفکر و تدبر و تعقل نیستند. سخت مورد انکارند. از این روست که خداوند انسانهایی را که اهل تفکر و تامل و تعقل نیستند با تندترین عبارات نام می برد:

 

« إنَّ شّر الدّوابّ عندالله الصّم البکم الذّین لا یعقلون »
‹ قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالان هستند که نمی اندیشند.›
زبان دارند، درست به کار نمی گیرند، چشم دارند،‌استفاده صحیح نمی کنند، گوش دارند، بهره درست نمی جویند، چرا؟ زیرا: «لایعقلون » و نه تنها نمی توانند از هیچ چیز درست استفاده کنند، بلکه هر کاری انجام دهند عاقبتش خراب است.؛ چرا که «الانسان بعقله » (انسان به عقلش است.) و « دعامه الانسان العقل » (ستون وجود آدمی عقل است). و از همین روست که پیامبر (ص) فرمود: ‹ همه نیکیها به وسیله عقل یافته می شود و آنکه عقل ندارد دین ندارد. › و تفاوتی با چهارپایان ندارد، بلکه اضّل از آنهاست.
امتیاز آدمی از گاو و خر هم به فکر و عبرت آمد ای پسر
چون شدی بی بهره از فکر ای دغل دان که کالانعام باشی بل اضل
فکر یک ساعت تو را درامر دین افضل آمد از عبادات سنین
ای خوشا نفسی که عبرت گیر شد در علاج نفس با تدبیر شد
با توجه به آیه هجده سوره زمر ، خداوند میان انسانهایی که از عقل خود بهره می‌جویند و پیرامون مسائل اندیشه می‌کنند، با سایر افراد تفاوت قائل شده و آنها را تایید و تمجید کرده است زیرا که آنها اهل تفکّر و تدبّر در آیات الهی اند و با این ملاک بر تمام موجودات ترجیح دارند.
قرآن کریم افراد شایسته و پیروز مند را اندیشمندان دانسته و بندگان «الله» را چنین توصیف می کند:
«الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم یتفکرون فی خلق السموات و الارض. »
و از طرفی بی خردان و کورفکران و کج اندیشان را توبیخ کرده می فرماید:
« هل یستوی الاعمی و البصیر افلا تتفکرون » ‹ آیا نابینا و بینا یکسان است؟ آیا تفکر نمی کنید› «و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون » ‹ و خدا بر کسانی که نمی اندیشند، پلیدی را قرار می دهد.›
آری با تفکر سودمند است که انسانهای شایسته توانسته اند به ظرافت طبیعت و به قدرت لایزال الهی برسند و قدرت او را تحسین « تبارک الله احسن الخالقین » کرده و قلبشان در سایه این تفکر تسکین و مطمئن می گردد.
قرآن یکی از صفات دوزخیان را نداشتن تفکر و تعقل ذکر کرده است.
« و قالوُا لَوُکُنّا نَسمَعُ او نعقِلُ ماکنا فی أصحَبِ السَّعیر. » ‹ و گویند اگر شنیده ] و پذیرفته[ بودیم یا تعقل کرده بودیم در میان دوزخیان نبودیم.›

2. در روایات
رسول خدا (صل الله علیه و آله) اخلاقش قرآن بود، تجلّی تمام عیار آیات الهی بود و سیره و منطق عملی آن حضرت، بر تفکر و تدبر استوار بود:
« کان رسول الله (ص) متواصل الاحزان دائم الفکره و لایتکلم فی غیر حاجه طویل السکوت. »
پیامبر (ص) پیوسته اندوهگین بود و مدام می اندیشید و جز به نیاز سخن نمی گفت و بسیار سکوت می کرد. آن حضرت دائم در تفکر بود و هیچ کاری را بدون تفکر انجام نمی داد. در همه امور تدبر و تامل داشت و قبل از بعثت نیز چنین بود.
روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام درباره تفکر وارد شده است. در اینجا به تعدادی از این روایات اشاره می کنیم:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) می فرماید: « افضلکم منزله عندالله تعالی یومَ القیامَهِ اطولُکُمْ جوعاً و تفکّراً و أبغَضُکُمْ الی اللهِ کُلُّ یومٍ اکولٌ شروبٌ . »
‹ افضل شما از حیث منزلت نزد خدای تعالی، در روز قیامت کسی است که طولانی باشد گرسنگی او و تفکر او و دشمن ترین شما نزد خدا، بسیار خواب کننده و بسیار خورنده می باشد.›
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: « رَحِمَ الله امْراً تفَکَّرَ فاعتَبَرَ و اعْتَبَرَ فَاَبْصَرَ » ‹بیامرزد خدا مردی را که فکر کند پس عبرت بگیرد و بعد از آن بینا گردد.›
و نیز می فرمایند: « اَصْلُ العَقْلِ الْفِکرُ و ثَمَرَتُهُ السَّلامَه » ‹‌ اصل عقل فکر کردن است و میوه آن سلامتی است.›
« الفِکرُ یُنیرُ‌اللُّب » ‹ فکر و تامّل روشن گرداند عقل را و نورانی سازد آن را.›
« رأسُ الاسْتِبْصارِ القِکرَه » ‹ سر بینایی فکرت و تامل است.›
« بالفِکْرِ تَصْلُحُ الرویَّه » ‹ به فکر به صلاح می آید رویت رای و اندیشه.›
« نِنَکَرُّرِ الْفِکْرِِ یَنْجابُ الشَّکُ »‹ به مکرر شدن فکر بریده شود شک.›
« طوبی لِمَنْ شَغَلَ قَلْبَهُ بالفِکْرِ و لِسانِهُ بالذِّ کْرِ »‹ خوشا بحال کسی که مشغول سازد دل خود را به فکر و زبان خود را به ذکر.›
حضرت علی علیه السلام تفکر را عبادت مخلصین معرفی کرده و آن را از نشانه های مردان خدا می داند:
« التَّفَکُّرُ فی ملکوتِ السَّمواتِ و الارضِ عِبادَهُ المُخلِصینَ » ‹ فکر کردن در پادشاهی آسمانها و زمین پرستش مخلصان است.›
« العاقِلُ اذا سَکَتَ فَکَرَ و اذا نَطَقَ ذَکَرَ وإذا نَظَرَ اعْتَبَرَ » ‹ عاقل هرگاه خاموش شود فکر کند و هرگاه گویا شود ذکر خدا و هرگاه نگاه کند عبرت گیرد.›
« المومِنْ دائِمُ الذِّکْرِ کَثیرُ الفِکْرِ، علی النَّعماءِ شاکِرٌ و فی البلاء صابرٌ » ‹ مومن دائم الذکر است، کثیر الفکر است؟ بر نعمت شکر کننده و در بلاء صبر کننده است.›
« انَّما البصیرُ مَنْ سَمِعَ فَفَکَّرَ و نَظَرَ فَاَبْصَرَ وانْتَفَعَ بِالعِبَرِ » ‹ بدرستی که نیست بینا مگر کسی که بشنود پس تفکر کند و نگاه کند پس ببیند و نفع یابد به عبرتها ›
«الا وانَّ الَّلبیبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الآراء بِفِکْرِ صائبٍ و نظَرَ فی العواقِبِ » ‹ بدانید و به درستی که خردمند کسی است که روآورد به جانب رویهای اندیشه ها به فکری درست و تفکری در عاقبت آنها.›
انسانی که اهل تفکر باشد، اهل سخنان بی فایده نیست پیامبر چنین بود؛ و البته لازمه تفکر سکوت است. چنانکه در حدیث موسی بن جعفر (ع) به هشام بن حکم آمده است:
« انَّ لکل شیءٍ دلیلاً التفکر الصّمت » ‹ هر چیز نشانه راهبر و راهنمایی دارد که نشانه و راهبر عقل تفکر و نشانه و راهبر تفکر سکوت است.›
اساساً تفکر با سکوت تمام و تکمیل می شود و پیامبر سکوتهای طولانی داشت. امام علی علیه السلام می فرمایند:
« الصَّمْتُ روْضَهُ الْفِکر » ‹ خاموشی باغ فکر است.› امام حسین علیه السلام می‌فرماید از پدرم امیرالمومنین علیه السلام پیرامون سکوت رسول خدا(ص) سوال کردم، فرمود: سکوت آن حضرت بر چهار چیز بود: بردباری، دوراندیشی، اندازه نگاهداری و تفکر.
سکوتش در اندازه نگاهداری از آن باب بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفتار همه به یک نحو گوش دهد، اما سکوتش در تفکر آن بود که در چیزهای باقی و فانی فکر می کرد‌ و بردباری و شکیبایی برای او با هم جمع شده بود به همین جهت هیچ چیز او را به خشم نمی آورد و بر نمی انگیخت و دوراندیشی برای او در چهار چیز فراهم آمده بود: به کارهای نیک چنگ می زد تا دیگران به او اقتدا کنند، ازکارهای زشت دوری می کرد تا مردم از آن بپرهیزند، در انتخاب رأی صحیح برای اصلاح کارهای امّت جدیّت و تلاش می کرد و به آنچه خیر دنیا و آخرت در آن بود قیام می کرد .
این الگوی تمام و کمال چنین بود،‌سکوتش پربار و ثمره‌ی تفکرش هدایت و اصلاح بود، نه تنها خود اینگونه بود، بلکه مردم را نیز دعوت به تفکّر و توصیه به تدبّر می نمود.
امام باقر علیه السلام نقل می فرماید که مردی خدمت پیامبر (ص) رسید و تقاضای آموختن چیزی نمود. حضرت او را به قطع امید از آنچه در دست مردم است نصیحت کرد. مرد تقاضا کرد تا حضرت افزون بر آن مطلبی به او بیاموزد. حضرت او را به پرهیز از طمع که فقر نقد است توصیه کرد. مرد چیزی بالاتر تقاضا کرد و حضرت فرمود: هر زمان که تصمیم به انجام کاری گرفتی، در عاقبت آن بیاندیش، پس اگر خیر و شر بود آن را دنبال کن و اگر گمراهی و تباهی بود از آن اجتناب ورز! این شأن، شأن مومن است و نظام تربیتی دین چنین جهت گیری تربیتی دارد و در حدیث امام صادق (ع) آمده است که مرد دیندارمی اندیشد و … پایان کار را می نگرد، پس از پشیمانی و ندامت در امان می‌ماند .
دست پروردگان این مکتب نیز چنان اهل تفکر و تدبر بودند که زندگی شان با آن آمیخته شده بود. نقل است که مردی از اهل بصره از همسر ابوذر درباره عبادت او پرسش کرد و پاسخ شنید که ابوذر (ره) روزها در گوشه ای از خانه به تفکر می پرداخت. در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است:
« کان أکثر عباده أبی ذر رحمه الله علیه التفکّر و الاعتبار » ‹ بیشترین عبادت ابوذر (ره) تفکر و کسب عبرت بود›
این چنین تفکر راهگشا و هدایتگری است که اهّم عبادات است و در وصیت پیامبر(ص) به علی (ع) آمده است: « لا عباده مثل التفکّر » ‹‌ عبادتی چون تفکّر نیست.›
نقل است که حواریّون به عیسی بن مریم (ع) عرض کردند آیا در روی زمین امروز شخصیتی مانند شما پید ا می شود؟ فرمود که: بله هر کس که منطق و سخنش ذکر خدا و یاد حق باشد و سکوتش فکر کردن، نظر و نگاه کردنش به مسائل عبرت گیری باشد مثل من است. « من کان منطقه ذکراً و صحبه فکراً و نظره عبره فانه مثلی »
پیروان انبیاء چنین بوده اند و توضیفهای بلندی که در باب تفکر شده است همه مربوط به همین تفکر هدایتگر است که موجب عبرت و بصیرت می باشد.
اذا المرء کانت له فکره ففی کل شی له عبَره
چنانچه انسان اهل تفکر باشد در هر مساله ای برای او عبرتی است.
اما اینکه چرا بسیاری عبرت نمی گیرند، اصلاح نمی شوند و تفکر موجب هدایت آنها نمی شود باید توجه داشت که آنها تفکر نمی کنند، بلکه خیال پردازند یا تفکرشان صوری است و از حقیقت بی بهره است والا:
« الفکر مرآه صافیه » ‹ فکر آیینه ای صاف است.›
« الفکر یهدی » ‹ فکر راهنماست.› و « الفکر نزهه المتّقین » ‹‌فکر نزهت و سیرگاه پرهیزگاران است.›
در این بستر است که رشد حاصل می شود: « الفکر رشد » و عقل و مغز وجود آدمی روشن و نورانی می گردد: « الفکر ینیر اللب » و عقل آدمی صیقل خورده و جلا می یابد: « الفکر جلاء العقول » و بدانجا می رسدد که شایسته هدایتهای الهی شود و خداوند در ذات عقلش با وی سخن گوید: « و ما برح الله – عزت آلاوه – فی البراهه و فی ازمان الفترات، عبادنا جاهم فی فکرهم و کلمهم فی ذات عقولهم. » خداوند -که نعمتهایش بزرگ باد- در هر عصر و زمانی همواره بندگانی داشته که به فکر آنها الهام می کرده و در وادی عقل و اندیشه با آنان سخن می گفته است.
3. تفکر در آیینه اعمال و کلام بزرگان
مساله تفکر در تدبر از اموری است که در سیره نبوی درخشش خاصی دارد و تجلی این درخشش برکسی پوشیده نیست تفکر کلید روشنایی ها و مبداء کسب بصیرت و دام علوم و وسیله‌ی کسب معارف و حقایق است .
و در هیچ نظام فکری و عملی چون اسلام بر تفکر تاکید نشده است، چرا که نیروهای باطنی انسان و حیات حقیقی او با تفکر فعال می شود و با گشودن دریچه‌ی فکر، درهای حکمت و راهیابی به حقیقت بر او گشوده می شود، از این رو در اسلام اندیشیدن، زندگی، دل و حیات قلب عنوان شده است .
بیان علامه طباطبائی
و به تعبیر علامه طباطبائی (ره) که می فرمایند: ‹ بی تردید زندگی انسان یک زندگی فکری بوده و جز با ادراک که فکر می نامیم قوام نمی یابد و از لوازم بناء زندگی بر فکر این است که فکر هر چه صحیحتر و تمامتر باشد زندگی بهتر و محکمتر خواهد بود، بنابراین پابرجا مربوط به فکر صحیح و قیم بوده، مبتنی بر آن است و به هر اندازه که فکر صحیح باشد از آن بهره گرفته شود زندگی هم قوام و استقامت خواهد داشت .
لذا زندگی هایی که استقامت و قوام ندارند و فاقد ارزشهایی هستند که باید دارا باشند نتیجه عدم تفکر و نیز بی توجهی و یا عدم استفاده صحیح از این امر مهم است. البته اکثر مردم فضیلت تفکر و اهمیت آن را می دانند اما نسبت به حقیقت فکر، ثمره فکر، چگونگی داخل شدن در آن، چگونه خارج شدن از آن، مجرا و مسیر حرکت و شیوه تفکر و کیفیت آن و … جاهلند، مردم نمی دانند چگونه فکر کنند، در چه چیزی تفکر نمایند و اصلاً برای چه فکر کنند !
لذا با جواب دادن به این سوالات می توان به نتیجه خوبی رسید و به اهمیت و فضیلت آن پی برد. امام خیمنی(ره) درباره فضیلت تفکر می فرمایند: ‹ بدان که از برای تفکر فضیلت بسیار است و تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است. در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده و از تارک آن تعبیر و تکذیب شده و در کافی شریف سند به حضرت صادق علیه السلام رساند که فرمود:
« اَفْضَلُ العِبادَهِ إِدْمانُ التَّفَکُّرِ فی الله و فی قُدْرَتِهِ .» و پس از این ذکری از این حدیث پیش می‌آید و در حدیث دیگر یک ساعت تفکر را از عبادت یک شب بهتر دانسته و در حدیث نبوی ‹صلی الله علیه و آله› است که تفکر یک ساعت از عبادت یک سال بهتر است و در حدیث دیگر است که تفکر یک ساعت بهتر از عبادت شصت سال و در حدیث دیگر هفتادسال؛ و از بعضی علمای فقه و حدیث هزار سال هم حدیث شده است .
تفکر و رهایی اباذر از بت پرستی
در احوالات حضرت ابی ذر می خوانیم که آن صحابی بزرگ پیامبر اکرم ‹صلی الله علیه و آله› بت پرستی را قبل از آنکه پیامبر اسلام را دریابد به تفکر خویش ترک گفته بود و راه باطل را به قدرت اندیشه رها کرده بود و راه حق را بطور شایسته در نیافته بود و در روایتی از امام صادق علیه السلام درباره ابی ذر اینگونه آمده است: «کان اکثُر عبادهِ ابی‌ذر التفکر و الاعتبار. »
بیشترین عبادت ابی ذر اندیشیدن و عبرت گرفتن بود.
آری او در قبیله ای به دنیا آمد و تربیت یافت که مرکز یکی از بت های بزرگ قریش بود، او هنگامی که با اقوام خویش در اوقات عبادت به حضور بت بزرگ می رفت و خضوع و کرنش و احترام و گریه و ناله های اقوام خویش را در مقابل سنگی که به دست خود آنها تراشیده شده بود، مشاهده می کرد و دعا و ثنا و قربانیهای گوناگون قبیله خود را در پیشگاه یک جماد بیجان رویت می کرد، وجدان پاکش را پیوسته رنج میداد و صفای دل گاهی او را به تعجب و گاهی به تفکر و گاهی به انکار درونی وامی داشت و به همین منوال مدتی در شک و تردید بود که آیا این همه اظهار محبت مردم را این موجود جماد درک می کند؟
و اگر در حقیقت عاری از شعور و ادراک و قداست است، چگونه این همه انسانهای ذی شعور به دورش می چرخند؟
بالاخره شبی در فضای مهتاب، سنگی در دست گرفت و به سینه وی (بت سنگی) کوفت، و با تزلزلی به خانه خویش برگشت که مورد غضب معبود قبیله اش قرار نگیرد!
مدتی گذشت، خبری نشد و عکس العملی ندید تا آنجا که یک تفکر صحیح او را از ملتش جدا کرد و با یک تفکرو یک تامل درونی بیدار شد و از همان جا رفت و بار سفر بربست و به مکه روانه شد که بت را اثری نیست و باید به سوی خدا رفت.
او را تفکر به راه انداخت و به مکه آورد و بالاخره به مطلوب اصلی خویش رسید و روزی خود را در مقابل قیافه ای دید که عالم در مقابلش کوچک بود، آنچنان مجذوب گشت و دل داد که شاید در قلبش چنین گذشت که اگر بناست در مقابل موجودی سجده کنیم، این موجود از همه آنها والاتر است.
آری او پیامبر ‹ صلی الله علیه و آله و سلم › بود‌، اما اباذر دید که او برمی‌خیزد و رو به معبود می کند و چنان خاضعانه سر به سجده می نهد که گویی روح از قالب تن بیرون می‌رود.
اباذر در تفکر خویش دریافت که مساله بالاتر از اینهاست، جهان را معبودی است که باید از آدم و نوح تا محمد عظیم ‹ صلی الله علیه و آله و سلم › در پیشگاهش جبین بر زمین سایند و اوامرش را آویزه گوش کنند و بالاخره متفکر شد تا ابی ذر گردید: « اذا قَدَّمت الفکر فی جمیع افعالک حَسُنَت عواقبک. » ‹ هنگامی که فکر و خرد را به جمیع افعالت مقدم کنی عاقبتت نیکو می گردد. ›
علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) نیز می فرمایند: چونانکه قوام بخش زندگی تن، روح است حیات بخش جان و زندگی و روان نیز تعقل و تفکر است و باید به این مطلب نیز توجه داشت که در میان جانداران روی زمین، انسان تنها موجودی است که به او عقل داده شده و می تواند به کمک عقل مسائل و موضوعات را تحلیل کند و به نتایج لازم برسد و با بکارگیری همین دستگاه خرد و اندیشه است که انسان می تواند از مجهولات خود بکاهد و به کسب معلومات جدید موفق شود، لذا با تفکر انسان از حد حیوانی خارج شده و به درجه رفیع انسانیت می رسد و به بیان دیگر ارزش انسان به اندازه اندیشه صحیح اوست.
ای برادر تو همین اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای

 

تفکر و رهایی فضیل بن عیاض از انحراف
گاه یک لحظه تفکر زندگی انسان را دگرگون می کند و حرکت در نفوس عاصیان و مجرمان پدید می آورد که نقطه عطفی در زندگی آنها می شود چنانکه فضیل بن عیاض در آغاز کار مردی بدکار و تبه روزگار بود و تنها یاد و نام او دیگران را به وحشت می‌انداخت، راهزنی می کرد و اموال مردم کاروانیان را می ربود، روزی نگاهش به دختری جوان و زیبا افتاد و آهنگ تجاوز به او کرد. همینکه از دیوار خانه او بالا می رفت آوائی دلپذیر، این آیه را تلاوت می کرد:
« الم یان لللذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله. » ‹آیا برای کسانی که ایمان آورده‌اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده نرم و ]فروتن[ گردد.›
با شنیدن این آیه لختی اندیشید و آنگاه با خود این سخن را تکرار کرد: پروردگارا! آری وقتش رسید! پس از دیوار فرود آمد و راه مسجد را گرفت .
نتیجه‌ای که از مطالب بیان شده می توان گرفت این است که: بهترین معلمان افرادی هستند که بجای انباشته کردن ذهن دانش آموزان افکار آنان را به فعالیت واداشته روش اندیشیدن و فکر کردن را به آنان بیاموزند. شاگردی که فکر کردن را بیاموزد در حقیقت مانند منبع سرشاری است که با اتکاء به ذخائر درونی به تحرک و فعالیت خواهد پرداخت. چنین فردی همانند موتوری سرشار از انرژی فعال و کوشا خواهد بود.
انسانهایی که از آغاز کودکی به فکر کردن و اندیشیدن نپردازند در بزرگسالی از نظر فکری افرادی علیل و ناتوان بوده در برخورد با مشکلات توانائی مبارزه با مشکلات را نداشته در مبارزه زندگی شکست خواهند خورد.
برخی دانشمندان عقیده دارند بالاترین عبادتها فکرکردن است، زیرا چکیده و خلاصه عبادت، تفکر کردن است. این عده این چنین استدلال می کنند که فکر کردن کار قلب است و عبادت عمل جوارح است و کار قلب اشرف و برتر از کارهای سایر اعضاست .
پیامبران نیز به عنوان بزرگ معلمان تاریخ برای نجات مردم از بت پرستی آنان را به تفکر در سنگ و چوب بودن بت ها و اینکه آنها هیج اختیار و حرکتی از خود ندارند دعوت می کردند و از این طریق فطرت توحیدی آنها را بیدار می کردند و اسلام نیز پرچمدار دعوت به تفکر است و اساساً یکی از مختصات دین مبین اسلام این است که پیروان خود را به اندیشیدن و تفکر کردن وامی دارد و در مواردی فکر کردن را از عبادتهای یک ساله برتر و بالاتر دانسته است، زیرا عقل بیدار می تواند راهنمای انسان باشد نه عبادت.
از این گذشته اساساً ارزش عبادتها در پرتو میزان عقلی انسانها مورد سنجش قرار می‌گیرد. نکته حساس اینکه عبادت اگر پشتوانه اش عقل و تفکر نباشد ممکن است در فرصت کوتاهی با یک بی عقلی همه عبادتهای فراوانی که در طول سالیان درازی انجام گرفته یکباره به باد داده شود. در قرآن اشاره های ظریفی صورت گرفته که افرادی مانند عابد برصیصا همه تلاش و کوششهای عبادی خود را در یک چشم به هم زدن به باد داد. لذا یکی از دستورات قرآن پناهندگی انسان به عقل و فکر است لذا در قرآن از اولوالالباب تحسین و تمجید شده است. یعنی افرادی که از خرد و عقل فراوان برخوردارند در مقابل کلمه ای مشابه اواوالوالعباده وجود ندارد یعنی قرآن بر زیادی عبادت تکیه نکرده است .

 

 

 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تفکر از دیدگاه ایات و روایات

دانلود مقاله تفکر خلاق

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تفکر خلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تفکر خلاق یعنی : با ایجاد ارتباط بین چیزهای بی ارتباط یک راه تازه برای حل مسئله پیدا کردن
تقویت تفکر خلاق ما را در تصمیم گیری بهتر و حل مسئله کمک می کند و ما را از بن بستهای زندگی خارج می نماید ، تفکر خلاق نه تنها شخص را قادر می سازد که از تجربیات قبلی خود استفاده نماید و آن را با موفقیتهای تازه ارتباط دهد. بلکه قادر خواهد بود ارتباط بین چیزهایی که قبلاً با هم بی ارتباط بوده اند را پیدا کند که از نظر خود فرد تازه و معنادار می باشد همچنین می تواند از روشهای غیر سنتی برای حل مسئله استفاده کند و فراتر از اطلاعات گام بردارد.
ویژگی‎های افراد خلاق:
1 ـ افراد خلاق افرادی هستند باهوش بالاتر از متوسط
2 ـ افراد خلاق علاقمند به نوآوری، پیچیدگی و اتخاذ تصمیم مستقل هستند.
3 ـ برای افراد خلاق پدیده‎ها و اشیاء پیچیده به اشیاء و پدیده‎های ساده ارجحیت دارد.
4 ـ افراد خلاق مایل‎اند خود تصمیمی مستقل اتخاذ کرده از پیروی و اطاعت از دیگران تا حدی دوری می‎کنند.
5 ـ افراد خلاق می‎توانند میان جنبه‎های مختلف پدیده‎ها وحدت ایجاد کنند.
6 ـ میان افکار مختلف و جنبه‎های کلامی و غیرکلامی و نیز جنبه‎های عینی و ذهنی ارتباط و هماهنگی برقرار کنند.
7ـ افراد خلاق می‎توانند از یک پدیده جزئی یک قاعده استخراج کرده از یک قاعده یک راه حل جزئی و عینی استنتاج کنند.
8 ـ افراد خلاق می‎توانند میان تفکر منطقی و تفکر غیرمنطقی یا پدیده‎های خیالی و پدیده‎های عینی نیز هماهنگی ایجاد کنند.
9 ـ افراد خلاق با انگیزه‎های درونی بیشتر سروکاردارند تا با محرکهای بیرونی مثل شهرت، پول، مقام و تحسین
شرایط ابراز تفکر خلاق :
1-داشتن آزادی در ابراز عقیده : فرد باید بتواند به راحتی و بدون هیچ اضطراب و ترسی عقاید خود را بیان کند.
2-داشتن اعتماد به دانش و مهارتهای شخصی : شخص بتواند با تکیه و اعتماد به آموخته های خود چیزهای منحصر به فرد بیافریند ولی نباید انتظار کشف عجیب و بزرگ را داشته باشد.
3-داشتن فرصت و زمان کافی : محدودیت زمانی می تواند فشاری ایجاد کند که مانع از تقویت تفکر خلاق شود. چرا که زمان فقط برای یادگیری اهداف از قبل تعیین شده ، مشخص گردیده است.
4-مهم دانستن اشتباهات : خود اشتباهات نیز مهمند . چرا که تفکر را به جلو هدایت می کنند و برای پرورش فکر ، حیاتی هستند.
5-کسب موفقیت : بدست آوردن موفقیتهای جدید باعث یادگیری راههای تازه شده و به پرورش اعتماد به نفس شخص و بروز احساس توانائی (من می توانم) کمک می کند.
توصیه های عملی به والدین جهت پرورش تفکر خلاق :
تقویت تفکر خلاق برای رشد فعلی و آینده کودک و جامعه ضروری است. بنابر این آموزش و پرورش کودکان ما بایستی به نحوی باشد که روحیه خلاقیت و نوآوری را در آنها ایجاد نماید.
1-طرح سوالاتی که کودک را به حدس زدن و ایجاد تفکر در مورد علل و معلولها تشویق کند : مثلاً وقتی خورشید به گیاه نمی تابد چه اتفاقی می افتد؟
2-کمک گرفتن از کودک در یافتن پاسخ سوالات : مثلاً با کودک به جستجوی جواب در بین کتابها بپردازیم.
3-ایجاد زمینه گفتگو و نظر خواهی از کودک در خصوص بعضی تصمیمات ساده : مثلاً برای رفتن به خرید از کودک بپرسیم بهتر است با چه وسیله ای (ماشین شخصی ، پیاده یا وسیله نقلیه عمومی) به آنجا برویم ؟ و دلیل جوابش را هم بپرسیم.
4-جدی گرفتن ایده های کودکان و عمل کردن توسط خود کودک : به تمام افکار کودک گوش داده و آنها را مهم بدانیم و خود کودک را به عملی کردن افکارش تشویق کنیم.
5-همراه کردن کودک در فعالیتهای ساده و روزمره: مانند خرید رفتن ، کار در آشپزخانه و یا باغچه و ....
6-طرح بازیها معما گونه برای کودک : بین خلاقیت و بازی ارتباط بسیاری وجود دارد. چرا که در هر دو توانائی نگاه کردن به مساله از راههای مختلف ، توانائی جستجو در مفاهیم تازه ، توانائی نگاه کردن به مساله از راههای مختلف ، توانائی جستجو در مفاهیم تازه ، توانائی آفرینش و بازآفرینی ، انتخاب و گزینش بین راههای مختلف ، وجود دارد.
7-استفاده از تشویقهای کلامی : مثلاً به کودک بگوئیم : چه فکر خوبی ، تو همیشه ایده های تازه ای داری و ....
8-ایجاد فرصت کافی برای اندیشیدن و پرورش فکر کودک : مثلاً چراغ قوه ای را باز کنید و بعد با دادن فرصت کافی از کودک بخواهید که آن را دو باره به شکل اول در آورد.
9-صحبت از تجارب خود : تجارب بزرگتها برای کودکان آموزنده و مفید می باشد. آنها می توانند با کسب این تجارب مهارتها و راههای تازه ای جهت حل مسئله پیدا کنند.
10-آشنا ساختن با خصوصیات فرهنگی و مانوس ساختن کودک با محیط اجتماعی : با ایجاد علاقه و آشنائی کودک نسبت به داستانهای آموزنده و مراسم خاص و همچنین چگونگی درست کردن انواع صنایع دستی می توان ضمن آشنایی کودک با فرهنگ و محیط اجتماعی باعث باز شدن فکر و یادگیری بهتر او شد.
وزن مغز سه پوند می باشد و هر روز هزار تای آن از بین می رود. این عضو مهم کم به کار گرفته می شود و هیچ آموزش درستی درباره استفاده از آن داده نشده است .
فکر کردن یک مهارت است و بنابراین می تواند آموخته شود .متاسفانه در مدارس ،دانشگاهها و مراکز آموزشی بندرت آموزش دغاده می شود.یک مطالعه تازه در آمریکا نشان داد که همبستگی زیادی میان ضریب هوشی بالا و خلاقیت ،استقلال،حس کنجکاوی،معلومات روانی در کلام یا فعالیت وجود ندارد.
مغز دارای دو نیمه است که به وسیله رشته ای از تارهای عصبی به هم مربوط شده است .هر نیمه فعالیتی متفاوت را انجام می دهد.
طرف چپ مغز بیشتر با فعالیتهای علمی سروکار دارد مانند منطق ،استدلال ،استنتاج و تحلیل.
طرف راست با فعالیتهای هنری مربوط است مانند موسیقی ،تصور خلاق،رنگ و هنر.
بیشتر فعالیتها نیاز به آن دارد که هر دو طرف در زمانهای مختلف به کار افتد تا توازنی پدید آید.تجزیه و تحلیل مسائل کار طرف چپ است ولی یافتن راه حلی مناسب می تواند از وظایف ناحیه راست باشد.
پدید آوردن راههای مختلف تصمیم گیری کاری تصوری است و مقایسه این راه کارها با هدفهای اصلی ، فعالیتی منطقی و مربوط به طرف چپ است .هنرمندان باید دارای قرینه سازی و طراحی و نیز شناخت تناسب رنگها باشند،دانشمندان نیاز دارند که از موانع منطقی پرش نمایند تا اکتشافها ی تازه ای بکنند. گفته می شود انیشتن نوعی تفکر خیالی را شروع کرده بود و می پنداشت که برروی اشعه خورشید سفر می کند،بدین سان وی این حالت درون بینی و بصیرت را بدون ارتباط منطق ی دنبال می کرد.این دو نیمه مغز در دو طرف،دو شیوه تفکر جدا از هم را پدید می آورند.لذا انسان دارای دو نوع تفکر می باشد:
1-تفکر متقارب (به نزدیک شونده ) Convergent
2-تفکر متباعد (از هم دور شونده) Divergent
تفکر متقارب
تفکر متقارب همیشه کوشش م یکند که به سوی یک راه حل،شعاع های خود را تنگ و متمرکز کند.آن تفکری است استقرایی منطقی و دارای تطابق زمانی ،و این شیوه اندیشیدن است که مدیران آن را طبیعی ترین نوع می دانند.
تفکر متباعد
تفکر متباعد آن است که پاره کند و در هم بشکند تا از طرح موجود دور شود .دیناسور،رهبر پیشین بازار جهان حیوانات ،از سازگاری و پیشرفت سرباز زد.ناگهان تعییری در وضع بازار،گونه هایی را محو و نابود کرد.عبرتی برای ما.
قبلا بحث کردیم که خلاقیت قابلیتی ذهنی است که کمک می کند دریافتی نو از دنیای اطراف داشته باشیم. این نو بودن می تواند در عمق یا در سطح باشد. در سطح به این معنی است که بتوانیم چیز یا مفهومی را ادارک کنیم که تا به حالا درکش نکرده بودیم. و در عمق به این معنی است که آنچه که قبلا درک کرده بودیم، بتوانیم به گونه ای جدید درک کنیم.
این نکته را که گفتم به یاد داستانی از اسکار وایلد افتادم. اما قبل از داستان اجازه دهید کمی از اسطوره شناسی یونان برایتان بگویم. در اسطوره یونان "نارسیسوس" (که به معنی گل نرگس است.) مردی بود به غایت زیبا و در عین حال خود شیفته. ( و به همین خاطر در روانشناسی به کسانی که خیلی خود شیفته هستند ،می گویند نارسیسیزم دارند.) زنی به نام اکو (که در داستان دیگری مورد نفرین "هرا" قرار گرفته بوده و فقط می توانسته حرف دیگران را تکرار کند و قادر نبوده حرفی از خود بزند) شیفته نارسیسوس می شود. ولی نارسیسوس به او بی محلی می کند. اکو چنان ناراحت می شود که به ته غار می رود و تا امروز هم همانجاست. (به همین خاطر وقتی در غاری صدا می کنید صدای اکو را می شنوید.) ونوس از این عمل نارسیسوس خیلی ناراحت می شود و قول می دهد که نارسیسوس را نفرینی سخت کند. او را نفرین می کند تا عاشق کسی بشود که هر گز به او نرسد. نارسیسوس روزی بر روی رودخانه ای سر خم می کند تا آب بنوشد. و وقتی تصویر خود را در آب می بیند، چنان شیفته خود می شود که دیگر نمی تواند حرکت کند. حیوانات جنگل دلشان به حال او می سوزد و از خدایان می خواهند که او را از این حالت در اوردند. خدایان هم او را به گل نرگس تبدیل می کنند. به همین خاطر کنار رودخانه ها گل نرگس را می بینید که سر در آب خم کرده است.
اسکار وایلد این داستان را این گونه تمام می کند. روزی حیوانات به سراغ رودخانه می آیند و می گویند تو که هر روز نارسیسوس را می دیدی حتما خیلی از این موضوع لذت می بردی.
رودخانه پاسخ می دهد:"نارسیسوس؟ من اصلا متوجه او نشده بودم، من فقط در چشمان او خودم را نگاه می کردم!!!)
این چرخش در نگاه ،فکر نمی کنم احتیاج به توضیح داشته باشد. اسکار وایلد یک موضوع را از دید دیگری نگاه کرده، یعنی عمق نگاه خود را عوض کرده است و داستانی خلق کرده است.
برای تقویت این نوع نگاه ، ابزارهائی دراختیار داریم که به پرورش مهارت تفکرخلاق می پردازد. به یاد داشته باشیم که مهارت تفکر خلاق با خود خلاقیت فرق می کند. مهارت تفکر خلاق آن چیزی است که فرا می گیریم تا خلاقیت ما تقویت شود.
تمامی مهارتها برای فرا گیری نیاز به زمان دارند و هر کسی با فراگرفتن این مهارت ها، بسته به استعداد ذاتی، استفاده ای متفاوت از آن می کند. مثل مهارت شنا کردن : با خواندن در مورد شنا کردن ، نمی توان شناگر شد. باید بیاموزید، باید تمرین کنید و به مرور زمان این مهارت را فرا بگیرید. کسانی هستند که بعد از فراگرفتن مهارت با تمرین مداوم به سطح ملی می رسند. کسانی هم هستند که تا این حد یاد می گیرند که بتوانند در حد متعارف شنا کنند و از آن لذت ببرند.
مهارتهای تفکر خلاق هم همینطور هستند. باید برا فراگرفتن آنها زمان صرف کرد، تمرین کرد و بعد از تسلط بر آنها، بسته به استعداد ذاتی خلاقمان، ممکن است دستیابی بزرگ یا در سطح خودمان داشته باشند.
سازماندهی برای تشویق تفکر خلاق
مدیران باید ابتدا اجرای تفکر خلاق در فرهنگ سازمانی فعلی را مورد شناسایی قرار دهند
مدیران باید برای تشویق عناصر کلیدی تفکر خلاق و ویژگیهای افراد خلاق از توانمندی لازم برخوردار باشند
مدیران و عوامل اجرایی باید سیستم های سازمانی را در سازمان خود شکل دهند که تفکر خلاق و افراد خلاق را در سازمان ارتقاء دهند و مورد تشویق قرار دهند
چالش خلاقیت در سازمانها
تغیرات جمعیتی: وارد شدن نیروی جوان و تحصیلکرده در سازمان
تغییرات تکنولوژی : اقتصاد Hi-Tech
با توجه به دو عامل بالا نیاز سازمانها به نوآوری و خلاقیت زیاد شده است
عبور از تئوری X به تئوری Y
انسانها دیگر به گونه ای نیستند که به آنها دستور دهیم بلکه انها دوست دارند که در کارها مشارکت داشته باشند
درسازمانها برنامه ریزی می کردند تا خلاق باشند اما چون فرهنگ و ساختارش را نداشتند با شکست مواجه می شدند
مقاومت مدیران در برابر برنامه های خلاقیت
تطبیق سازمانها با چالش
سیکل یادگیری یک طرفه (یادگیری درون سازمانی)
سیکل یادگیری دو طرفه (در تعامل با محیط)
این نوع از یادگیری نیازمند تغییرات در سیاست ها مفروضات و اهداف است.
پایه های تاریخی برای برخی از تئوریهای مورد استفاده
 مهمترین و گسترده ترین تئوریهایی که مدیریت نوین را در ایالات متحده تحت تاثیر قرار داد در قرن شانزدهم بود
جان کالوین :اخلاق کار پروتستان(کار سخت منجر به ترقی و سعادت عملی می شود)
کسانی که دارای دین پروتستان بودند ثروتمند می شدند
 سایر افکار کالوین خیلی منطقی نیستند. آزار واذیت های سیاسی و اجتماعی کالونیسمها و فرهنگ مدیریتی کاپیتالیسم در اروپای شمالی
نشانه هایی از تغییر نیمه اول قرن بیستم ماری پارکر فالت فرایندی افقی را در سازمانها مورد شناسایی قرار داد و معتقد بود که نتایج به سمت سازمانهای تخت و دور از سلسله مراتب حرکت می کند
 امروزه فرهنگ کسب و کار از فرهنگ یکنواخت و معین دور شده است
افزایش اعتماد به گروه ها در سطوح عملیاتی
یک نوع تمایل و گرایش ویژه به سازمانهی مبتنی بر پروژه
نیازمندیها برای تغییر بزرگتر امروزه هم هنوز افکار و عقاید قدیمی باقی است و نوعی بی میلی و اکراه نسبت به تغییر وجود دارد زیرا سنت ها هنوز فرهنگ قدیمی را حمایت می کند
امروزه مدیران باید از مباحث خلاقیت در سازمانهایشان اگاه باشند.این اگاهی باعث می شود که چگونه تفکر خلاق را در سازمان تشخیص دهند و چگونه مورد تشویق قرار دهند
خلاقیت اغلب عامل کلیدی در حفظ و بقای سازمانی و موفقیت در وضعیتهای مدرن امروزی است
خلاقیت انسان به عنوان یکی از بزرگترین و مهم ترین منابع شرکتها محسوب میشود

 


ویژگیهای تفکر خلاق
ابتدا باید بدانیم تفکر خلاق چیست و تشخیص درستی از تفکر خلاق داشته باشیم این امر از طریق شناسایی خصیصه ها و ویژگیهای تفکر خلاق امکان پذیر میشود لازم به ذکر است که بیان ویژگیهای تفکر خلاق خیلی ساده نیست ( حس کنجکاوی“ شور و هیجان و جذبه و درگیری کارکنان در فرایند یادگیری)
بررسی عناصر و اجزای جمله فوق در سیستم مکتب امریکایی با مقاومت هایی روبرو بود
کریستوفر لش این مباحث را در کارهای انتشاراتی خودشان تنفر از نخبه و نخبه گرایی معرفی می کند
در سال 1840 سیستم اموزش اجباری امریکا در ماساچوست یکنواختی را برای زندگی ضروری کرده بود
لش فصلی از کتابش را با عنوان مدارس عمومی مطرح کرد که مدیران با حرکت در ماورا این توانستند اجزا و عناصر تفکر خلاق را شناسایی کنند

 


عواملی که به تفکر خلاق کمک می کند
آزادی
انظباط عقلانی و خردمندی
بینش و بصیرت
 انعکاس(بازتاب)
مجذوبیت و عمیق شدن
بازی ، خود به خودی و ادامه دار
بودن
آزادی
در حقیقت ایده ازادی انسان موجب تراوش احساسات و تمایل به سمت ایجاد و خلق بهروری شده است
پیکودلامیراندلا انسان شناس ایتالیایی معتقد بود که آزادی انسانها برای خلق وایجاد خلاقیت ضروری است
ایده آزادی انسان آثار اجتمایی و سیاسی و اقتصادی عمیق بر جای گذاشته است

 


انظباط عقلانی و خرد مندی
در بین دانشمندان عصر رنسانس به شدت گسترش پیدا کرده بود چرا که پایه و اساس کسب و کار بشمار می آمد و باعث ایجاد خلاقیت در کسب و کار می شد
ارسطو در نوشته ها و گزارشهای خودش اشاراتی به تمرکز ذهنی و فکری دارد
همچنین ارسطو به استعاره ها اشاره می کند که به عنوان یک عامل کلیدی در تفکر خلاق محسوب می شود
بینش و بصیرت
بصیرت و بینش اکثر جرقه های فکری در علوم مختلف
• بصیرت تالس در تشریح قضایای طبیعی
• فیثاغورث در ریاضیات
• یکی از جنبه های بینش و بصیرت: ساده بودن بهتر از پیچیده بودن

 

 

 

 

 

انعکاس یا بازتاب
 زمان در انعکاس تفکر خلاق موثر است
تفکر خلاق با میزان استرس ارتباط دارد
 مدیران اجرایی زمان کمی را برای بازتاب انعکاس خلاقیت خود اختصاص میدهند.
مجذوبیت و عمیق شدن
تفکر خلاق نیاز به درک عمیق موضوعات دارد.
 سطحی نگری منجر به تفکر خلاق نمی شود
تفکر خلاق نیاز به آموزش دارد تا روشهای سنتی تفکر تغییر کند.
بازی ، خود به خودی و ادامه دار بودن
تفکر خلاق از طریق بازی های روانشناختی تقویت می شود.
یکی از مشکلات ایجاد تفکر خلاق این است که افراد بالغ تمایلی به انجام بازی های روانشناختی از خود نشان نمیدهند
خصیصه ها و ویژگیهای افراد خلاق
استدلال گرایی و هر چیزی را به دلیلی مرتبط کردن:
با مسائل به طور سطحی برخورد نمیکنند و دنبال دلیل ان پدیده هستند
غیر متعارف و نا مرسوم بودن:
رفتارشان به صورت تکراری و روتین نیست و خطی عمل نمیکنند-سازمانهایی که از تکنولوژی برتر برخوردارند اهمیت این تفکر را بهتر درک کردند
شور و هیجان و خود به خودی بودن:
افرادی فعال هستند که محیط را فعال میکنند و حتی میتوانند مدیران مقاوم در برابر تغیرات را به سمت خلاقیت سوق دهند
معیارهایی برای تشخیص تفکر خلاق در سازمان
رسمیت و مشروعیت یافتن خلاقیت:
مدیران باید فرایند خلاقیت در سازمان را رسمی کنند ولی این خطر وجود دارد که این فرایند روتین شود و بی اثر شود.
تمرین فیزیکی و خلوت کردن:
شرکت فیداکس مرکز پیشرفته ای برای بازی تنیس ایجاد کرده و دیگر بسیاری از مدیران تلاش میکنند تا جای خلوت و ارام برای فکر کردن کارکنان خلاق فراهم نمایند.
استراحت ساختارمند:
زمانهای مشخص برای استراحت افراد خلاق
 تغیر در سبک مدیریت:
مدیریتی که بتواند فرایند خلاقیت را مدیریت کند
پرداخت بر اساس مقدار کارانجام شده به جای زمان صرف شده
رفع موانع قانونی و فشارها برای ایجاد خلاقیت

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 32   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تفکر خلاق

تحقیق در مورد خداشناسی

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد خداشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خداشناسی


تحقیق در مورد خداشناسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:20

 

 

 

 

یکی از مشکلاتی که ما در مسیر خوب بودن ، بالا رفتن و تعالی داریم این هست که بعضی وقتها به سمت خدایی می رویم که این خدا رو فقط شنیدیم و دقیقاً نمی شناسیم . بحثی که انشاءالله تحت عنوان شناخت خداوند شروع می شه یه بحث کلامی ، عاطفی ، عقلانی ، اخلاقی ، نفسانی و در حقیقت یه بحث تلفیقی هست . یعنی من الان کلاس اثبات وجود خدا نمی خوام بگذارم .
گاهی می بینی یه نفر ، دو سال ، 5 سال ، مشکلی داره ، بعد که باهاش صحبت می کنی می بینی تمام این مشکل از اینجا نشأت می گیره که یه دونه از صفات خداوند رو خوب نشناخته . بعد که خوب براش توضیح می دی یا حتی از خودش سؤال می کنی ، جوابی که بهت می ده جواب این دو سه سال خودش هست . مثلاً خیلی وقتها شخصی کلی تو زندگیش درگیری داره . بعد که می شینی صحبت می کنی و براش اثبات می شه که خدا مهربونه ، می فهمه تو این دو ، سه ساله نسبت به خداوند چقدر سوء تفاهم داشته . آخه خدا با تو به این کوچولویی ، می تونه لج کنه ؟! اصلاً برای تو خدا مهمه ؟ یا فکر می کنی خداوند تبارک و تعالی کمتر از مادرت در حقت مهربونه ؟ مگر خبر نداری که رحمت مادرت نشأتی از رحمت خداست ؟ مگر کسی می تونه همچین حرفی بزنه که مادرم برای من از خدا مهربونتره ؟ رحمت مادرت جلوه ای از رحمت خداست . بعد که اینها براش جا می افته ، می فهمه مثل اینکه جدی تا الان اشتباه می کرده . این رو که دارم می گم برای این هست که ضرورت شناخت خدا در زندگی برامون جا بیفته .
خیلی وقتها برای اینکه ما خدا رو نمی شناسیم در زندگی دچار سوء تفاهم ها و سوء تعبیرهایی می شیم و متأسفانه می بینی که همه کار و زندگی از هم می پاشه . یا به سمت خدای خیالی جلو می ریم . خدایی که در اثر ناله ها و اشکهای ما دلش می سوزه ، ترحم می کنه و دست از مصلحتش برمی داره . و فکر می کنیم خدایی که تا الان جواب ما رو نداده برای این هست که ما گریه نکردیم ، خدا ما رو دوست نداره برای اینکه گریه نکردیم !
بهش می گن : آقا ! تو تا الان با خدا دوست نبودی ، خدا دوستت نداره ، غافل از اینکه خداوند همه رو دوست داره و خیلی از مصالح رو تغییر نمی ده . چه تو گریه کنی ، چه نکنی ، باز این به عدم شناخت خداوند برمی گرده . یعنی صفتهای الهی هر کدوم شناخت خاص خودشون رو دارن .
خدا رحمت کنه استاد بزرگوارمون مرحوم آسید علی آقای نجفی ، ایشون هزار جلسه ، یعنی هزار تا کاست نوار دارن ، شرح دعای جوشن کبیر ، هر یک آیه جوشن کبیر در صفات خداوند رو در یه جلسه شرح داده ، این هزار ساعت که تموم می شه ، جلسه آخر که دیگه آخرین کلمه رو می گه ، در آخرین جملاتش می گه : ما از خداوند گفتیم یک از هزار ، مکث می کنه ، می گه : نه نه نه ! یک از میلیون ، نه ، قطره از دریا ، نه ، هیچ از بی نهایت !
هزار ساعت از خداوند حرف زده ! خُب این چیزی هست که متأسفانه ما بعضی وقتها اصلاً دقت نمی کنیم . خدایی رو که می پرستیم ، خدای خیالی هست :
می روم با عصایی خیالی در پی یک خدای خیالی
این خدایی که ما دنبالش می گردیم نیست . این خدایی که تو مدارس اثبات شده برامون یه خدایی کاملاً منطقیه ، خدایی که با عقل اثبات می شه ، وقتی عقل در کورة‌ احساسات می افته و بدن داغ می شه ، وقتی که روی تو فشار می یاد و صبر تموم می شه ، این خدای عقلی می پره . لذا تو شهوات کم می یاره . در صبرها کم می یاره ، در بلاها کم می یاره ، چرا ؟ چون خداوند عقلی تابِ مقاومت در برابر این شدائد و مسائل عاطفی رو نداره . از این بُعد هم باز خدا رو نشناختیم . اگر ما خدا رو بشناسیم ، خیلی از همه چیزها بالاتره ، خیلی بالاتر از این حرفهاست .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خداشناسی