زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری

اختصاصی از زد فایل موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری


موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات188

 

 

استان اصفهان با مساحتی حدود 105.937 کیلو متر مربع بین 30 درجه و43 دقیقه تا34 درجه و27 دقیقه عرض شمالی خط استوا و49 درجه و36 دقیقه تا55 درجه و31 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. این استان که در مرکز ایران واقع شده،از شمال به استانهای مرکزی،قم و سمنان؛از جنوب به استانهای فارس و کهکیلویه و بویراحمد؛از شرق به استانهای خراسان و یزد؛و ازغرب به استانهای لرستان و چهار محال و بختیاری محدود است.
بر اساس آخرین تقسیمات کشوری،این استان دارای17 شهرستان،60 شهر،37 بخش و116 دهستان،و مرکز آن شهر اصفهان است.
شهرستانهای استان اصفهان عبارت انداز: اصفهان، لرستان، برخوار و میمه، خمینی شهر، خوانسار، سمیرم، شهرضا، فریدن، فریدون شهر، فلاورجان، کاشان، گلپایگان، لنجان، مبارکه، نائین، نجف آباد و نطنز که در رابطه با آنها توضیح مختصری داده خواهد شد.
موقع طبیعی و جغرافیایی
اصفهان منطقه نسبتاً کوهستانی وسیعی به مساحت 197،403 کیلو متر مربع است(به انضمام چهارمحال و بختیاری) که در مرکز فلات ایران واقع شده. از شمال محدود است به نواحی کاشان و گلپایگان، از جنوب به آباده و بهبهان، از مشرق به شهرستان یزد، از مغرب به نواحی بختیاری و حدود خوزستان. طول آن از زردکوه در خاک بختیاری که منبع زاینده رود است تا دریاچه گاو خونی تقریباً سیصد کیلومتر و عرض آن را از کوههای قهرود که حد شمالی آن است تا قریه امین آباد که حد جنوبی آن و در خاک فارس واقع است240 کیلومتر ذکر کرده اند. وسعت استان اصفهان و شهرستانهای تابعه آن به تفکیک به شرح زیر است:
استان اصفهان به استثنای چهارمحال وبختیاری 170،396 کیلو متر مربع
شهرضا 9،256 «
شهر اصفهان 24،212 «
اردستان 14،240 «
فریدن 7،140 «
نائین 46،720 «
نجف آباد 3،604 «
شهر اصفهان امروز در جلگه سبز و خرمی در کنار زاینده رود واقع شده و طول آن از مشرق به مغرب 18 کیلومتر و عرض آن از شمال به جنوب12 کیلومتر است(ما فروخی اصفهانی در قرن پنجم هجری طول و عرض این شهر را چهارده فرسنگ در شش فرسنگ با هشت دروازه ذکر کرده و گفته است که هشتصد پاره دیه و مزرعه دارد.)
طول و عرض جغرافیایی ـ قدما اصفهان را به حسب طول و عرض از اقلیم سوم گرفته اند. طول آن را از جزایر خالدات(عوم) و عرض آن را از خط استوا(لب) ذکر کرده اند. طول و عرض جغرافیایی آن بر حسب اندازه گیری بین المللی امروز از این قرار است: طول شرقی آن از نصف النهار گرینویچ51 درجه و39 دقیقه و40 ثانیه و عرض شمالی آن از خط استوا32 درجه و38 دقیقه و30 ثانیه است.
ارتفاع اصفهان از سطح دریا بین 1،475 تا 1،584 متر ضبط شده است.
حداکثر ارتفاع استان اصفهان در شهرکرد2،066 متر و حداقل آن در یزد 1،233 متر است.
جلگه اصفهان در حدود 300 متر از تهران بلندتر است و اختلاف ساعت آن با تهران 20 ثانیه است.
پستی وبلندی ـ اصفهان در مرکز فلات ایران واقع شده و منطقه ای است نسبتاً کوهستانی که از سمت مغرب در طول دره وسیعی که بستر زاینده رود است به وسیله کوههای مرتفع محصور شده. ارتفاع متوسط آن از سطح دریا 1475 متر و کوههای آن از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده.
ارتفاع کوههای اطراف اصفهان در حدود 3000 متر است و مهمترین رشته آن در جنوب غربی واقع شده که جنس سنگهای آن آهکی است و نقاط صعب العبور دارد. سرچشمه رودخانه های کارون و زاینده رود در این قسمت است.
سلسله کوههای منطقه اصفهان از زردکوه بختیاری که آن نیز از شعبات کوههای لرستان است منشعب می شوند. کوه منگشت به ارتفاع 1500 تا 3000 متر مانند دیواری ییلاق بختیاری را از قشلاق جدا می کند و شعبه آن سبزکوه بین پشتکوه و چهارمحال قرار دارد. ارتفاع کوههای فریدن از دو تا سه هزار متر است که به موازات یکدیگر مانند پنجه ای از جنوب به شمال امتداد یافته و به کوههای خونسار می پیوندند. کوههای کرون در مغرب اصفهان از مغرب به مشرق ممتد هستند و فواصل آنها به طور متوسط از 24 تا 30 کیلومتر است. بدنه کوههای این قسمت عاری از آب و اشجار است و فقط در چند نقطه آب و درختی مشاهده می شود. دالان کوه حد غربی ناحیه کرون را تشکیل می دهد. از شاه کوه لنجان که امتداد آن شمالی و جنوبی است دو رشته کوه از مغرب به مشرق منشعب می شود که جاده اصفهان به شهرضا را قطع می کند. یکی کوههای کلاه قاضی است و دیگری کوههای مهیار که گردنه و تنگ چالشتر و ارچینی در آن واقع است.
ارتفاعات نزدیک شهر ـ دنباله ارتفاعات شاه کوه لنجان در جنوب اصفهان به دو رشته کوه کم ارتفاع صفه و بابا سعید متصل می شود که جهت آنها از جنوب به مشرق است. ارتفاع کوه صفه در جنوب شهر اصفهان به 2400 متر می رسد. این رشته کوه با تضاریس زیادی که دارد و به علت نزدیکی آن به شهر، بر زیبایی موقع طبیعی اصفهان افزوده است. در 25 کیلومتری شمال غربی اصفهان کوههای سید محمد واقع شده که از کنار جاده شوسه اصفهان شروع می شود و به کوههای کرون و قمیشلو و علوی اتصال می یابد. این کوه دو سه چشمه کم آب دارد و یکی از آنها به نام چشمه منظر در بین اهالی شهرت دارد و از گردشگاههای شهر به شمار می رود.
ارتفاعات شمال اصفهان به منزله تپه های خاکی محسوب می شوند که به گردنه مادر شاه در سه راه اصفهان به تهران متصل شده، به کوه چاله سیاه در 35 کیلومتری شمال غربی اصفهان ختم می شود.
اندکی دورتر شمال جلگه اصفهان را کوههای نطنز و قمرود کاشان محدود می کند و کوه معروف کرکس به ارتفاع 3350 متر به خط مستقیم در پنجاه کیلومتری شمال اصفهان واقع شده که اغلب از برف پوشیده است و به واسطه ارتفاعی که دارد از دور به خوبی نمایان است.
تنگ و گردنه ـ گردنه های معروف اطراف شهر عبارت است از: گردنه گاومیش، گردنه رخ و تنگ بیدکان که در سر راه اصفهان به بختیاری واقع شده اند. تنگ بیدکان به طول 12 کیلومتر در کوه بیدکان واقع شده و در مدخل آن آب بسیار گوارایی جریان دارد و راه شوسه اصفهان به شهرکرد از این تنگ می گذرد. گردنه رخ در شمال غربی کوه رخ واقع شده و راه شوسه جدید الاحداث اصفهان به شهرضا و شیراز از آن می گذرد.
تنگ لاشتر(عامه مردم این تنگ را لارشتر می نامند) به طول شش کیلومتر بین کوه کلاه قاضی و کوه لاشتر که راه شوسه اصفهان به شهرضا و شیراز از آن می گذرد از گردنه های خیلی نزدیک به شهر است.
گردنه گاو پیسه، تقریباً در یک فرسخی جنوب باغ وحش و گردنه آب نیل بین اصفهان و قریه پیر بکران از گردنه های سهل العبور اصفهان در جنوب غربی این شهر و در بلوک لنجانات واقع شده است.
دیگر از گردنه های معروف گردنه مورچه خورت در شمال اصفهان و تنگ اشترگان، دیزی از دهات لنجان علیا و دهکده اشترگان است.
گردنه هایی که از شهر فاصله بیشتری می گیرد، بیشتر در ناحیه کوهستانی چهارمحال و بختیاری و فریدن واقع شده اند و مشهورترین آنها عبارتند از: از گردنه خراجی که از قهمرخ به شلمزار می رود و گردنه مردارکش بین شلمزار و پشتکوه و گردنه تل بین پشتکوه و ایذه(مال امیر سابق) و گردنه ساطعی و گردنه بازفت بین خاک اصفهان و گرمسیر.
گردنه های امامزاده و گاو جفت و بارز و آب ملخ در کوههای فریدن واقع شده و محل عبور طایفه موگویی و چهارلنگ به پشتکوه است. گردنه های دیگر عبارتند از: گردنه دزدان در کوههای آخوره علیا، گردنه سرخ و آب گرم سرراه کرون به چادگان فریدن. گردنه آب پونه و گردنه فوده در سرراه شهرضابه لنجان.
دشت ها
ـ دشت برخوار
دشت مسطح برخوار در جهت شمال شرقی به رشته کوههای مرکزی در جنوب غربی اردستان ختم می شود و دارای آب و هوایی نیمه بیابانی، گرم و خشک در تابستان و سرد و خشک در زمستان، است.
ـ دشت آبرفتی کاشان
این دشت، دشتی نسبتاً هموار است که طرف جنوب به ارتفاعات کرکس و از طرف شمال به نوار ریگ بلند(در محلی به نام بندریگ) ختم می شود.
ـ دشت مبارکه
دشت مبارکه در شهرستان مبارکه به وسیله رشته کوه های متعدد احاطه شده است که از معروف ترین آن ها می توان به کوه های خولنجان، طالخونچه، کوه زرد، کوه قلعه بزی اشاره نمود.
آبشارها
جاذبه های طبیعی؛
1- آبشار شالورا:
این آبشار در 65 کیلومتری غرب اصفهان و در نزدیکی روستای جومیهن قرار دارد.
2- آبشار کرد علیا:
این آبشار که در 90 کیلومتری غرب اصفهان و در ارتفاعات دالانکوه قرار دارد، از آب شدن برف های دالانکوه بوجود آمده است و در بهار منظره بسیار زیبایی ایجاد می کند.
3- چشمه آب معدنی ورتون:
در 43 کیلومتری جاده اصفهان به یزد جاده ای فرعی وجود دارد که پس از طی 18 کیلومتر به ناحیه ورتون می رسد. بعد از ورتون در فاصله 12 کیلومتری، چشمه های معدنی ورتون قرار گرفته اند. در این منطقه حمام هایی به سبک دوره صفویه است که اکثر‌اً مخروبه اند و برخی از آنها که سالم است مورد استفاده مردم قرار می گیرد آب گرم ورتون از دسته آبهای مکروه بی کربناته و سولفاته گرم است. خواص درمانی استحمام در این آب عبارتست از: تسکین دهندگی دردهای عصبی و رماتیسمی. این آب در صورت نوشیدن باعث ازدیاد ترشح معده می گردد به سبب وجود سولفات سدیم در ترکیب آن، این آب خاصیت ملین دارد و سرانجام وجود آهن در ترکیب.
رشته کوه ها
استان اصفهان
ـ رشته کوههای قمیشلو در بخش مرکزی و دنباله بیدگان در غرب، رشته کوههای زردکوه، کوه کالخونی و سفیدکوه در مرکز، کوه قاضی در شمال شهرستان شهرضا.
ـ کوه بهوروز، چالقفا، پشم کن و کوه باغک در سمیرم.


دانلود با لینک مستقیم


موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری

دانلود مقاله تقسیمات کشوری

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تقسیمات کشوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تقسیمات کشوری ، سلسله مراتبی اداری ـ سیاسی در تقسیم هر کشور به واحدهای کوچکتر، برای سهولت ادارة آن و تأمین امنیت و بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی . این تقسیم بندی گاه برمبنای تاریخ و فرهنگ ، اوضاع جغرافیایی و جمعیت و گاه برحسب ملاحظات سیاسی (بویژه در دورة معاصر) صورت می گیرد.

1) در برخی مناطق جهان اسلام . در این بخش از مقاله به تقسیم بندی برخی کشورهای اسلامی اشاره می شود. ظاهراً اندیشة تقسیم بندی سرزمینهای جهان اسلام با فتوحات و گسترش سرزمینهای اسلامی مقارن بوده البته پیش از آن نیز تقسیم بندیهایی کلی ، از جمله بر اساس اقالیم و طول و عرض جغرافیایی محلّ، وجود داشته است (برای نمونه رجوع کنیدبه ابن حائک ، ص 44ـ49). ابن خرداذبه در سدة سوم ، بخش آباد و مسکون زمین را به چهار بخش تقسیم کرد: اَروفی ، شامل مناطقی مانند اندلس و روم و فرنگ و طَنجه تا حد مصر؛ لُوبِیه ، شامل مناطقی مانند مصر و قُلزُم و حبشه ؛ اِتیوفِیا، شامل مناطقی مانند تهامه و یمن و سند؛ و اِسقُوتِیا، شامل مناطقی از جمله ارمینیه و خراسان و خزر (ص 155). او همچنین در بیان سرزمینهای اسلامی ، چهار قسمت عمده را نام برده است : مشرق ، مغرب ، جَربا (سرزمینهای شمالی ) و تَیْمَن (سرزمینهای جنوبی ؛ ص 18، 72، 118، 153). در این تقسیم بندی ، سرزمینهای اسلامی عمدتاً به کوره ها (تقریباً معادل استان )، رُستاقها (ناحیه ای کوچکتر از کوره ) و طَسوجها (ناحیه ای کوچکتر از رستاق ) تقسیم شده اند (مثلاً رجوع کنیدبه ص 5 ـ 8).

در سدة چهارم ، اصطخری (ص 3ـ4) سرزمینهای اسلامی را به این بیست اقلیم تقسیم کرده است : دیار عرب ، دریای فارس ، مغرب ، مصر، شام ، دریای روم ، جزیره ، عراق ، خوزستان ، فارس ، کرمان ، منصوره (شامل مناطقی از جمله بلاد سند و هند)، آذربایجان ، جبال ، دیلم ، دریای خزر، بیابان میان فارس و خراسان ، سجستان ، خراسان و ماوراءالنهر.

مقدسی نیز در سدة چهارم ، جهان اسلام را مشتمل بر چهارده اقلیم دانسته است : شش اقلیم عربی (جزیرة العرب ، عراق ، اَقُور، شام ، مصر و مغرب ) و هشت اقلیم عجمی (خاوران ، دیلم ، رُحاب ، جبال ، خوزستان ، فارس ، کرمان و سند؛ ص 9ـ10). در تقسیم بندی مقدسی (ص 47)، هر اقلیم چند کوره * و هر کوره یک یا چند قصبه * (به مرکزیت یکی از قصبات ) دارد و هر قصبه دارای چند شهر (مدینه ) و قریة تابع است . مقدسی (همانجا) شرط مدینه بودن را داشتن منبر دانسته و گفته است که گاهی «مصر» نیز چند ناحیه و شهرِ تابع دارد.

به نوشتة مقدسی (همانجا) مصر مانند قَیْروان و دمشق شهری بوده که مقر سلطان در آن قرار داشته و والیان از آنجا به مناطق دیگر فرستاده می شدند و شهرهای یک اقلیم نیز به آن وابسته بودند. به نظر فقها، مصر شهری دارای مسجد جامع و محل اجرای حدود و جایگاه امیر بوده است ، مانند نابلس . به نظر لغت شناسان ، مصر شهری بزرگ و حائل میان دو منطقه بوده است ، مانند بصره . در نظر عوام مصر شهری بزرگ و با شکوه بوده است ، مانند ری و موصل ؛ بنا بر این ، شهرهایی مانند سمرقند، مکه ، بغداد و دمشق جزو امصار و شهرهایی مانند حِمْص ، هرات ، حلب ، بلخ و فاس جزو قصبات بوده اند (مقدسی ، ص 47ـ 48).

به نوشتة مقدسی (ص 222) تا قبل از وی کسی به کوره بندی سرزمینها و تعیین قصبات نپرداخته و برخی جاها که ابن خرداذبه آنها را شهر خوانده ، در طبقه بندی مقدسی قصبه شمرده شده است .

تقسیم بندی سرزمینهای اسلامی در دورة فتوحات ، متأثر از تعیین والی از میان صحابه یا فرماندهان سپاه ، برای مناطق فتح شده ، بود ( رجوع کنیدبه ادامة مقاله ). مثلاً اگر برای آن سرزمین پنج والی می فرستادند آنجا به پنج قسمت تقسیم می شد.

سرزمین عربستان ــ که در نوشته های یونانی به سه قسمت عمده (عربستان بیابانی ، شامل بیابانهای داخلی شبه جزیره ؛ عربستان سنگی ، شامل مناطق کوهستانی شمال و مغرب ؛ و عربستان خوشبخت ، شامل سواحل غربی جنوبی و جنوب غربی ) تقسیم می شد ــ پس از اسلام به پنج قسمت تقسیم شد: حجاز، تهامه ، یمن ، نجد و عروض . این تقسیم بندی به عبداللّه بن عباس منسوب است (جواد علی ، ج 1، ص 163؛ یاقوت حموی ، ذیل «جزیرة العرب »).

در سدة چهارم ، جزیرة العرب گسترده ترین اقلیم به شمار می رفت و مشتمل بر چهار کوره (حجاز، یمن ، عمان و هَجَر) و چهار ناحیه (اَحقاف ، اَشحار، یَمامه و قُرْح ) می شد و صنعا سرآمد شهرهای آن بود (مقدسی ، ص 67ـ69).

در دورة معاصر، مبنای تقسیمات کشوری عربستان منطقه و محافظه است . هر یک از مناطق سیزده گانة این کشور به دو یا چند محافظه تقسیم شده است . در این تقسیمات ، گاهی محافظه ها به سبب اهمیت طبقه بندی شده اند و علاوه بر شهرهای مهمِ مناطق که مرکز منطقه اند و شهرهای بزرگ و متوسط که مرکز محافظه اند، گاهی شهرهای کوچک نیز مرکز محافظه به شمار می روند. حاکم هر محافظه «امیر» خوانده می شود و پادشاه عربستان وی را انتخاب می کند (فخری ، ص 9؛ اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ص 14ـ15).

یمن ــ که قبل از اسلام بخشی از سرزمین پادشاهی سبا بود ــ در دورة فتوحات اسلامی ، با انتخاب والیانی از صحابه ، به چند ولایت تقسیم شد و پیامبر اکرم برای حَضْرَموت ، صنعا و اراضی آن ، زَبید، رِمَعْ، عدن و سواحل آن ، نَجْران و ولایت کِنده و صَدِف والی انتخاب کردند (بلاذری ، ص 76). در سده های اولیة اسلامی ، یمن به چند «مخلاف » تقسیم می شد. ابن خرداذبه نخستین جغرافیدانی است که از مخالیف نام برده است ( رجوع کنیدبه ص 136ـ139). وی علاوه بر آن به تقسیم بندی کلی یمن به سه والی نشین جَنَد، صنعا و حضرموت (هر یک با مخلافهایشان ) اشاره کرده است ( رجوع کنیدبه ص 144). پس از او، یعقوبی (قرن سوم ؛ ص 317) از 84 مخلاف یمن ، بدون اشاره به وسعت و کیفیت آنها، یاد کرده است . مخلافهای یمن گاهی برابر با رستاق ، گاهی برابر با کوره و گاهی تقریباً مطابق با جُند (تقریباً منطبق بر استان و به معنای لشکرگاه )، نزد مردم شام بود (عماره یمنی ، ص 53 و پانویس 3؛ نیز رجوع کنیدبه کحّاله ، ص 254، پانویس 1). در سدة چهارم ، اصطخری (ص 23ـ 25) در معرفی یمن ، از بلاد (مانند بلاد اباضیه )، اَعمال (از جمله اعمالِ حضرموت )، شهر (مانند صنعا) و شهر کوچک (مانند عدن ) نام برده است . بعضی از این بلاد (مانند بلاد خَیْوان / خَوْلان ) جزو مخلافهایی اند که ابن خرداذبه از آنها نام برده است . مقدسی (ص 69ـ70) یمن را به دو قسمت عمده تقسیم کرده است : جنوب ، در کرانة دریا به نام تهامه (قصبة آن زبید)؛ و کوهستانی و سردسیر به نام نجد (قصبة آن صنعا). وی قسمتی از یمن را ناحیه خوانده است (ص 70؛ نیز رجوع کنیدبه ابن حائک ، ص 94ـ99). در سدة ششم ، عمارة یمنی از مخلافها و بلاد این سرزمین نام برده است ( رجوع کنیدبه ص 79، 82، 174 و جاهای دیگر).

امروزه در تقسیمات کشوریِ یمن «محافظه » (تقریباً معادل استان ) و «لِواء» (تقریباً معادل شهرستان ) مصطلح است . بنا به ملاحظات سیاسی ــ که طبق آن شهر مرکزی و حومة آن ، واحد مستقل شمرده می شود ــ شهر صنعا و حومه اش محافظه ای مستقل است (همان ، ص 53، پانویس 6؛ کریملو، ص 22).

در سده های اولیة اسلامی سرزمین عمان را یکی از چهار کورة بزرگ جزیرة العرب یا بلاد یا ناحیه ای به مرکزیت صُحار ذکر کرده اند. همچنین عمان را مشتمل بر کوره هایی (از جمله صحار که بزرگترین کورة عمان بود) دانسته اند (ابن حائک ، ص 237؛ ابن حوقل ، ص 38؛ اصطخری ، ص 26؛ مقدسی ، ص 92). در تقسیمات فعلی این کشور، محافظه ، منطقه و ولایت اساس تقسیم بندی است . سه محافظة مسقط ، ظفار و مُسَنْدَم و پنج منطقة باطنه ، ظاهره ، شرقیه ، داخلیه و وسطی ، جمعاً 59 ولایت دارند ( عُمان 2000 ، ص 29).

بخش شمالی شبه جزیرة عربستان که در سده های نخستین اسلامی شام و سواد (عراق ) خوانده می شد، مطابق الگوهای دیگری تقسیم بندی می شد. سرزمین شام که قبل از اسلام یکی از استانهای روم (به نام استان شرقی ) مشتمل بر یازده اقلیم یا شهرستان بود (زیدان ، ص 109)، در این دوره به چند جُند تقسیم می شد. به گفتة بلاذری (ص 133ـ134) در اینکه چه بلادی جند نامیده می شد، اختلاف نظر وجود داشته است . مسلمانان ، فلسطین و قِنَّسْرین و اردن و دمشق و حمص را، به سبب اینکه دارای مجموعه ای از کوره ها بودند، جند می خواندند اما گروهی دیگر به هر ناحیه ای که سپاهیان عایدی خود را از آنجا می گرفتند، جند می گفتند، مانند الجزیره که وقتی عبدالملک بن مروان آن را از قنّسرین جدا و مستقل کرد، سپاهیان عایدی خود را از خراج آنجا می گرفتند.

در تقسیم بندی شام ، گاهی نقش حاکمان برای تعیین حدود مناطق داخلی ، بیش از تقسیمات معمول اهمیت داشت . در عهد ابوبکر (متوفی 13) هر کس که قسمتی از شام (مانند فلسطین ، دمشق و اردن ) را فتح می کرد، والی آنجا می شد. در عهد عمر (متوفی 23) تمامی شام تحت حاکمیت یک نفر (ابوعُبَیدة جراح ) بود ( رجوع کنیدبه زیدان ، ص 111). یزیدبن معاویه قنّسرین و انطاکیه را از حمص جدا کرد و به همراه توابع آنها به جند مستقلی تبدیل نمود. هارون الرشید نیز قنّسرین و کوره های آن را مستقل کرد و بعضی شهرهای منطقه ، مانند انطاکیه ، را عَواصِم (استحکامات مرزی ) نامید زیرا مسلمانان پس از نبرد، برای مصون ماندن از خطر، به عواصم پناه می بردند (بلاذری ، ص 133ـ134). در نوشته های بلاذری ، گاهی سرزمین شام یا بخشهایی از آن به گونة دیگری معرفی شده اند، مانند ولایت شام (ص 112)، کورة حوران (ص 116)، سواد اردن (ص 119) و ناحیة اُقْحُوانه در اردن (ص 141).

به نوشتة مقدسی در سدة چهارم ، شام شش کوره (هر کوره دارای یک قصبه و چند شهر) داشت و بعضی دیه های آنجا با آنکه وسیعتر یا پر جمعیت تر از شهرها بودند، بنا بر عرف ، ده محسوب می شدند (ص 154ـ 155). مقدسی (همانجا) نیز در توصیف شام از این امر پیروی کرده است . در سده های بعد، تحولات سیاسی موجب تغییراتی در نظام تقسیماتی شد. امروزه الگوی تقسیمات کشوری در کشورهای این منطقه ، مانند سوریه و لبنان ، بر مبنای محافظه و قضا (تقریباً معادل شهرستان ) است . همچنین بنا به ملاحظات سیاسی در لبنان ، شهر بیروت و حومة آن محافظه ای مستقل است ( رجوع کنیدبه یادگاری ، ص ] 200 [ ، نقشة تقسیمات اداری ؛ مَرْهَج ، جاهای متعدد).

سرزمین عراق ــ که پیش از اسلام بخشی از آن جزو ایران بود ــ پس از اسلام سواد یا سواد عراق (بین النهرین سفلا) و جزیره یا اقلیم اَقُور (بین النهرین علیا) خوانده شد. جزیره

سه کوره یا دیار داشت و هر ناحیه به نام قبیلة ساکن در آنجا

 

دیارْ بکر، دیار مُضَرْ و دیار ربیعه خوانده می شد. هر کدام از این قسمتها یک قصبه داشتند و به چند ناحیة کوچکتر تقسیم می شدند ( رجوع کنیدبه مقدسی ، ص 136ـ137). سواد، که ظاهراً به درخواست اهالی در اواخر خلافت منصور تقسیم بندی شد (بلاذری ، ص 267)، مشتمل برچند کوره و طسوج بود. ابن خرداذبه (ص 5) سواد را دارای دوازده کوره (هر کوره مشتمل بر چند طسوج ) و شصت طسوج ، و مقدسی (ص 114) آن را دارای شش کوره دانسته است .

با غلبة ترکهای عثمانی بر آسیای صغیر، تقسیم بندی سرزمینهای شمالی عراق بر اساس امیرنشین صورت گرفت ، که حدود آن تقریباً با ایالات قدیم برابر بود (قره چانلو، ج 1، ص 354ـ 356). در این تقسیم بندی ، آسیای صغیر به ولایات و هر ولایت به چند سَنجَق و هر سنجق به چند قضا و هر قضا به چند ناحیه تقسیم می شد (لوئیس ، ص 387ـ 388؛ لانگریگ ، ص 18، پانویس 1). حکام عثمانی ، پس از تسلط بر مناطق جنوبی آسیای صغیر، از همین الگو استفاده کردند، به طوری که در این دوره ، سرزمین عراق به عنوان یکی از مناطق مهم به سه ولایت ، چند سنجق (مانند سنجق بغداد و کربلا) و چند قضا (مانند قضای دَهُوک و قضای عمادیه ) تقسیم شد. والیان عراق نیز با حکم سلطان منسوب می شدند و مقامهای اداری پایینتر را والی انتخاب می کرد (لانگریگ ، ص 27ـ31، 82). امروزه در عراق ، لوا و قضا مبنای تقسیم بندی است . در ترکیه نیز با حذف سنجق در 1300 ش / 1921، این کشور به ولایت و قضا و ناحیه تقسیم شد (لوئیس ، ص 392). امروزه در ترکیه ایل ، ایلچه و بوجاک / بوجاق مبنای تقسیم است ( رجوع کنیدبه > سرشماری عمومی جمعیت 1990 < ، ص 36).

مصر که در اوایل دورة اسلامی ولایت محسوب می شد و والیان مستقلی داشت (بلاذری ، ص 210، 225ـ227)، از دو قسمت صَعید (مشتمل بر مصر علیا یا سرزمینهای جنوبی ) و ارض سفلا (شامل مناطق شمالی ) تشکیل می شد (همان ، ص 214). مقدسی (ص 193)، مصر را دارای هفت کوره (با اَعمال وسیع و دیه های بزرگ ) دانسته است ، هر چند شهرهای آن ، به سبب نداشتن منبر، عنوان شهر نداشتند. در دورة

عثمانی ، تقسیمات اداری مصر بر مبنای ولایت ، سنجق ، کاشفیه و الامانة بود (سید محمدسید، ص 238) و بنا بر خریطة طرق المواصلات ، در 1336 ش /1957 در نظام تقسیماتی این کشور محافظه و مدیریه وجود داشت . امروزه نیز محافظه در مصر به کار می رود.

افریقیه نیز در اوایل دورة اسلامی والیان مستقل داشت ( رجوع کنیدبه بلاذری ، ص 226ـ227). در تقسیم بندی مقدسی (ص 216)، مغرب و اندلس یک واحد مستقل اند. به نوشتة وی (همانجا) مغرب هفت کوره داشته و هر کوره شامل چند ناحیه بوده است . بر اساس گزارشهای جغرافی نویسان در بارة اندلس ، این سرزمین در قرون اولیة اسلامی از چند بخش وسیع مانند شرق الاندلس تشکیل می شد. اصطخری (ص 41) اندلس را قسمت غربی مغرب و دارای شهرهای مهم خوانده و مقدسی (ص 222)، با آنکه به اندلس نرفته تا آن را کوره بندی کند، توابع قرطبه (کوردوبا) را مشتمل بر سیزده اقلیم دانسته است . در سدة هشتم ، اندلس سه منطقة عمده داشت : جنوب غربی ، شرقی و شمالی (ابوالفداء، ص 165).

در افغانستان ، الگوی تقسیماتی بر اساس ولایت است . این سرزمین در سدة چهارم به کوره و ناحیه تقسیم می شد (مقدسی ، ص 295). در دورة معاصر، تقسیمات اداری این کشور تغییر یافته است . در زمان شاه شجاع (متوفی 1258)، افغانستان به صورت ولایات و مناطق اداریِ حاکم نشین یا مستقل و در زمان امیر عبدالرحمان (متوفی 1319) برای سهولت ادارة کشور، به صورت مناطقی با حکومت نمایندگان وی در آمد (دولت آبادی ، ص 13ـ14). در پی استقلال این کشور (ذیقعدة 1337) در دورة امان اللّه خان ، افغانستان بر اساس اصول غیر متمرکز بودن قدرت ، تعیین وظایف و مسئولیتها و صلاحیتها اداره می شد و به دنبال آن ، افغانستان به پنج ولایت و چهار حکومت اعلا (تقریباً معادل ولایت ) تقسیم شد. در این الگو، هر ولایت دارای چند حکومت کلان بود (همان ، ص 15ـ16). طبق تقسیمات کشوری افغانستان در 1312 ش ، هر ولایت شامل یک یا چند حکومت کلان ، هر حکومت کلان دارای یک یا چند وُلُسوالی ، هر ولسوالی مشتمل بر یک یا چند علاقه داری بود و هر علاقه داری به حکومتهای کوچکتر درجة یک و دو تقسیم می شد. حکومت اعلا نیز طبق همین الگو به ولسوالی ، علاقه داری و حکومتهای درجه یک و دو تقسیم می شد (همان ، ص 29ـ31). در تقسیمات اداری افغانستان در 1313 ش ، حکومتهای محلی و در 1318 ش ، حکومتهای درجة یک و دو و سه وجود داشت ( رجوع کنیدبه اطلس عمومی و مصور افغانستان ، ص 41، 57). در 1342 ش ، تقسیم بندی افغانستان از هفت ولایت به 28 ولایت تغییر کرد، ولایات این کشور درجه بندی شد و بر این اساس ، ولایات درجه یک و دو و سه در ترکیب تقسیمات کشوری قرار گرفت (دولت آبادی ، ص 39).

پس از ورود اسلام به بخشهایی از شبه قارة هند جغرافیدانان مسلمان ، این منطقه را با عنوان اقلیم سند شناساندند. در سدة

 

چهارم ، مقدسی (ص 474ـ 478) اقلیم سند را مانند بیشتر سرزمینهای اسلامی کوره بندی (مشتمل بر پنج کوره ) کرده است . در سده های بعد بویژه در دورة تیموریان هند (932ـ1274) واژه های ولایت ، ناحیه ، صوبه * (جمع آن صوبَجات و حاکم آن صوبه دار، مشتمل بر اضلاع و پرگنه * جات )، سرکار (حاکم آن فوجدار)، تحصیل (حاکم آن تحصیلدار)، جاگیر (حاکِم آن جاگیردار) و اِقطاع برای معرفی تقسیمات هند مسلمان به کار می رفته است (برای نمونه هایی از کاربرد این واژه ها رجوع کنیدبه بابر، ج 1، ص 439؛ بیات ، ص 154، 353، 364؛ کنبو، ج 1، ص 221، 226؛ مفتی لاهوری ، ج 2، ص 108ـ 109، 556؛ ساقی ، ص 27، 41؛ بالفور ، ذیل « Tahsil »؛ شاد، ذیل «صوبه »؛ د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «صوبه » و «تحصیل »). در دورة معاصر و بویژه پس از تجزیة هندوستان و استقلال پاکستان در 1326 ش / 1947 تقسیمات کشوری و اصطلاحات آنها تغییر کرده ولی دو اصطلاح ایالت و بخش در تقسیمات کشوریِ هند و پاکستان دیده می شود ( رجوع کنیدبه > اطلس ایالات هند < ؛ نقشة راهنمای پاکستان ).

منابع : ابن حائک ، صفة جزیرة العرب ، چاپ محمدبن علی أکوع ، بیروت 1403/1983؛ ابن حوقل ؛ ابن خرداذبه ؛ اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رنو و دسلان ، پاریس 1840؛ اصطخری ؛ اطلس المملکة العربیة السّعودیة ، ریاض : مکتبة العبیکان ، 1420/2000؛ اطلس عمومی و مصور افغانستان ، تهران : سحاب ، 1366 ش ؛ بابر، امپراتور هند، بابرنامه ، چاپ مانو ایزی نینک ، کیوتو 1995ـ1996؛ بلاذری ؛ بایزید بیات ، تذکرة همایون و اکبر ، چاپ محمد هدایت حسین ، کلکته 1360/ 1941؛ خریطة طرق المواصلات لجمهوریة مصر ، قاهره : وزارة المواصلات ، 1957؛ بصیر احمد دولت آبادی ، «ناگفته هایی در بارة تقسیمات اداری و کشوری در افغانستان »، سراج ، سال 4، ش 13 و 14 (پاییز و زمستان 1376)؛ جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلام ، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام ، تهران 1369 ش ؛ محمد ساقی ، منتخب عالم گیرنامه ، با ترجمة انگلیسی هنری

و نسیتارت ، کلکته 1785؛ سیدمحمد سید، مصر فی العصرالعثمانی فی القرن السادس عشر ، قاهره 1418/ 1997؛ محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1363 ش ؛ جوادعلی ، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بغداد 1413/ 1993؛ عماره یمنی ، تاریخ الیمن ، المسمّی المفید فی اخبار صنعاء و زبید ، چاپ محمدبن علی أکوع ، صنعا 1985؛ عُمان 2000: ثلاثون عاما من العطاء ، مسقط : وزارة الاعلام ، 1421/ 2000؛ محمد فخری ، عربستان ، تهران : موسسة مطالعات و پژوهشهای بازرگانی ، 1372 ش ؛ حسین قره چانلو، جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی ، ج 1، تهران 1380 ش ؛ عمررضا کحّاله ، جغرافیة شبه جزیرة العرب ، چاپ احمدعلی ، مکه 1384/1964؛ داود کریملو،

جمهوری یمن ، تهران : وزارت خارجه ، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، 1374 ش ؛ محمد صالح کنبو، عمل صالح ، الموسوم به شاه جهان نامه ، ترتیب و تحشیة غلام یزدانی ، چاپ وحید قریشی ، لاهور 1967ـ1972؛ استیون همزلی لانگریگ ، عراق 1950ـ1900: تاریخ سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ، ترجمة علی درویش ، مشهد 1376 ش ؛ عفیف بطرس مرهج ، اعرف لبنان : موسوعة المدن و القری اللبنانیة ، بیروت 1985؛ علی الدین بن خیرالدین مفتی لاهوری ، عبرت نامه ، چاپ محمدباقر، لاهور 1961؛ مقدسی ؛ نقشة راهنمای پاکستان ، مقیاس 000 ، 230 ، 4:1، تهران : گیتاشناسی ، ] بی تا. [ ؛ نقشة راهنمای جمهوری عراق ، مقیاس 000 ، 000 ، 2:1، تهران : سحاب ، ] بی تا. [ ؛ عبدالمهدی یادگاری ، جغرافیای سرزمین سوریه : طبیعی ، انسانی ، اقتصادی و محیط زیست ، تهران 1372 ش ؛ یاقوت حموی ؛ یعقوبی ؛

Edward Balfour, The cyclopaedia of India and of eastern and southern Asia , 3rd ed., London 1885, repr. Graz 1967- 1968; EI 2 , s.vv. "S ¤ u ¦ ba" (by M. Athar Ali), "Tah ¤ s ¦ â ¤ l" (by C. E. Bosworth); Bernard Lewis, The emergence of modern Turkey , 2nd ed., London 1968; 1990 genel nدfus say i m i idari bخlدnد í ) خzet tablolar ) = 1990 census of population: administrative divison ,Ankara:Ba í bakanl â k Devlet I statistik Enstitدsد, 1991; States atlas of India , ed. S. Muthiah and P.Poovendran,Delhi:Indian Book Depot,Map House,1990.

/ وحید ریاحی /

2) در ایران . تقسیمات کشوری در ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد.

سرزمین سلسلة ماد (701ـ550 ق م ) از شمال به رود ارس و قله های البرز، از شرق به دشت کویر و از مغرب و جنوب به سلسله جبال زاگرس محدود می شد (ایگور دیاکونوف ، ص 79). این سرزمین هستة اصلی امپراتوری گستردة ماد و احتمالاً همین قلمرو بود که در عهد هخامنشیان «ساتراپ نشین ماد» را تشکیل می داد و مرکز آن اکباتان بود. پادشاهی ماد شامل پادشاهیهای قدیم ماد (ماد مرکزی و شرقی ) و مانا/ مانائی / ماننا و اسکاها بود (همان ، ص 311). ایگور دیاکونوف (ص 320ـ 332)، به استناد روایت هرودوت و سنگنبشتة بیستون ، پادشاهی ماد را به تبع ساتراپ نشینهای امپراتوری هخامنشی ، علاوه بر خود سرزمین ماد شامل نواحی اصلی پارس ، ارمنستان ، آشور، عیلام ، زَرَنکه / دَرَنگیان ، پارت و هیرکانیا (جرجان / گرگان )، هریوه (هرات ) و خوارزم و سغدیانه ، ناحیة سکاها (سکوتیا) و کاسپیان (کاسپین / خزر) و ناحیة حبشیان آسیایی و پاریکانیان می داند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  35  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تقسیمات کشوری

پایانامه موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری

اختصاصی از زد فایل پایانامه موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری


پایانامه موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:188

فهرست و توضیحات:

فصل اول:موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری

فصل اول:موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان

استان اصفهان با مساحتی حدود 105.937 کیلو متر مربع بین 30 درجه و43 دقیقه تا34 درجه و27 دقیقه عرض شمالی خط استوا و49 درجه و36 دقیقه تا55 درجه و31 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. این استان که در مرکز ایران واقع شده،از شمال به استانهای مرکزی،قم و سمنان؛از جنوب به استانهای فارس و کهکیلویه و بویراحمد؛از شرق به استانهای خراسان و یزد؛و ازغرب به استانهای لرستان و چهار محال و بختیاری محدود است.

بر اساس آخرین تقسیمات کشوری،این استان دارای17 شهرستان،60 شهر،37 بخش و116 دهستان،و مرکز آن شهر اصفهان است.

شهرستانهای استان اصفهان عبارت انداز: اصفهان، لرستان، برخوار و میمه، خمینی شهر، خوانسار، سمیرم، شهرضا، فریدن، فریدون شهر، فلاورجان، کاشان، گلپایگان، لنجان، مبارکه، نائین، نجف آباد و نطنز که در رابطه با آنها توضیح مختصری داده خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه موقعیت جغرافیایی و تقسیمات شهری