زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله سرگذشت جبران خلیل جبران

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله سرگذشت جبران خلیل جبران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
تولد و دوران کودکی ( 1895 ـ 1883 )
جبران خلیل جبران2 در ششم ژانویه سال 1883، در خانوادة مارونی «جبران» در البشری3، ناحیه‎ای کوهستانی در شمال لبنان زاده شد.
در آن زمان، لبنان بخشی از سوریة بزرگ (شامل سوریه، لبنان و فلسطین) و یک ایالت تحت سلطه عثمانی بود، که به منطقة لبنان حکومت خودمختار داده بود. مردم لبنان، سال‎ها برای استقلال از حکومت عثمانی جنگیده بودند. و بنا بود خود جبران هم بعدها به این جنبش بپیوندد و یکی از اعضای فعال آن شود. منطقة لبنان، به خاطر دخالت‎های خارجی که به نفرت مذهبی میان مسیحیان، به ویژه فرقة مارونی و مسلمانان دامن می‎زد، منطقه‎ای پردردسر بود. بنا بود بعدها جبران فرقه‎های مذهبی گوناگون را با یکدیگر متحد کند و بدین وسیله کینه‎ها و نفرت‎های مذهبی گوناگون را با یکدیگر متحد کند و بدین وسیله کینه‎ها و نفرت‎های مذهبی را از بین ببرد. فرقة مارونی که در دورة اشتقاق در کلیسای بیزانسی در قرن پنجم پس از میلاد بنیان‎گزاری شده بود، گروهی از مسیحیان سوریه را دربرمی‎گرفت که به پیروی از راهبی به نام مارون4 قدیس، فرقه و اصول فکری خود را شکل دادند.
مادر جبران کمیلاز رحمه5 سی ساله بود که جبران را از شوهر سومش خلیل جبران به دنیا آورد. شوهرش مردی بی مسئوولیت بود و خانواده را به ورطة فقر کشاند. جبران به خلیل یک برادر نانتی به نام پتیر6، شش سال بزرگتر از خودش، و دو خواهر کوچکتر به نام‎های ماریانا7 و سلطانه8داشت که در تمام عمرش به شدت به آن‎ها وابسته بود. خانوادة کامیلا سابقة مذهبی معتبری داشتند که ارادة نیرومندی را در کامیلای تحصیل ناکرده رشد داده بود و بعدها به او کمک کرد به تنهای خانواده‎اش را در آمریکا سرپرستی کند.
جبران که در ناحیة سرسبز «البشری» رشد می‎کرد، کودکی منزول و متفکر بود که از مشاهدة آبشارهای عظیم، صخره‎های نوک تیز، و سرودهای فراوان پیرامونش لذت می‎برد و این زیبایی تأثیر نمادین و شگرفی بر نقاشی‎ها و نوشته‎های او داشت. از آن جا که در فقر بزرگ می‎شد، از تحصیلات رسمی بی بهره ماند، و آموزش‎هایش محدود به ملاقا‎ت‎های منظم با یک کشیش روستایی بود که او را با اصول مذهب و انجیل، و نیز با زبان‎های سوری و عربی آشنا کرد. کشیش که سرشت کنجکاو و هوشیار جبران را درک کرده بود، آغاز به آموختن مقدمات الفبا و زبان به او کرد، و جهان تاریخ، علم و زبان را به روی او گشود.
در ده سالگی، جبران از صخره‎ای سقوط کرد و شانة چپش آسیب دید که تا پایان عمرش هم ضعیف ماند. خانواده‎اش، برای جا انداختن شانه‎اش، او را به یک صلیب بستند و تا چهل روز بسته نگه داشتند، و این حادثه نمادین که مصلوب شدن مسیح را به یاد می‎آورد، در ذهن جبران تأثیر عمیق گذاشت و برای همیشه در خاطره‎اش نقش بست.

مهاجرت به آمریکا ( 1898 ـ 1895 )
جبران هشت ساله بود که پدرش به علت عدم پرداخت مالیات به زندان افتاد و حکومت عثمانی تمامی اموال‎شان را صبط، و خانواده را آواره کرد. خانوادة جبران کوشیدند. مدتی نزد اقوام خود بمانند؛ با این وجود، سرانجام مادر جبران تصمیم گرفت به امید ساختن زندگی بهتر، خانوادة خود را به آمریکا کوچ دهد، پدر جبران در سال 1894 از زندان آزاد شد، اما به علت بی‎مسؤولیتی در قبال خانواده، نتوانست در بارة مهاجرت تصمیم بگیرد و در لبنان ماند.
اما بقیة اعضای خانواده، در 25 ژوئن سال 1895، به مقصد سواحل نیویورک در آمریکا، سوار بر کشتی شدند.
خانوادة جبران در بوستون ساکن شدند که در آن دوران. بعد از نیویورک، بزرگ‎ترین محل اقامت اتباع سوریه در ایالات متحده بود. کامیلا با فضای آن منطقه که از نظر فرهنگی با سایر مناطق آمریکا بسیار متفاوت بود، احساس آشنایی می‎کرد، و از شنیدن زبان آشنای عربی و دیدن لباس‎های عربی لذت می‎برد. کامیلا که اینک نان آور خانواده بود، با دست‎فروشی در خیابان‎های فقر زده جنوب بوستون آغاز کرد. در آن زمان، دوره‎گردی مهم‎ترین منبع درآمد مهاجران سوریه بود که به خاطر رسوم عربی و عدم تطابق فرهنگی، تصویر منفی‎ای در جامعه آمریکایی ایجاد کرده بودند و کمتر در مشاغل بهتر پذیرفته می‎شدند.
جبران که گرفتار دورة فقر دیگری شده بود، ناچار بود درد در نخستین سال‎های زندگی‎اش را بار دیگر تجربه کند، و این رنج اثری پاک نشدنی برزندگی‎اش گذاشت.
بااین حال، به خاطر وجود مؤسسه‎های خیریه در مناطق فقر زدة مهاجرنشین، فرزندان مهاجران می‎توانستند در مدارس دولتی حضور یابند تا از خیابان‎ها دور شوند. و جبران تنها عضو خانواده‎اش بود که تحصیلات مدرسه‎ای یافت. خواهرانش به خاطر موانع سنتی خاورمیانه و نیز مشکلات مالی، اجازه نداشتند وارد مدرسه شوند. قرار بود بعدها، جبران به قهرمان مبارزه برای آزادی و تحصیل زنان تبدیل شود، و گرداگرد خود را پر از زنان بلندهمت، اندیشمند و مستقل کند.
در مدرسه، اشتباهی در ثبت نام، نام او را برای همیشه تغییر داد و به کهلیل جبران تبدیل کرد که علیرغم تلاش‎هایش برای بازیابی برای کاملش، تاپایان عمرش برجا باقی ماند از آن جا که تحصیلات رسمی نداشت. او را در کلاس درجه‎بندی نشدة ویژة فرزندان مهاجران قرار دادند که می‎بایست انگلیسی را از اول می‎آموختند.
با تلاش‎های سخت کامیلا، وضع مالی خانواده بهتر شد و سرانجام پیتر توانست یک خواربار فروشی تاسیس کند و هر دو خواهرش را در آن به کار گیرد. مشکلات مالی و دوری خانواده از موطن، همه را به هم نزدیک کرد. کامیلا هم از نظر مالی و هم از نظر عاطفی فرزندانش را حمایت می‎کرد. به ویژه به پسر درون گرای خود جبران می‎پرداخت و در پرورش دادن استعدادهای هنری او می‎کوشید. در این دوران سخت، گوشه‎گیری جبران از زندگی اجتماعی افزایش یافت و اندیشناکی ذاتی‎اش عمیق تر شد کامیلا در غلبه بر انزوایش به او کمک می‎کرد. استقلال مادر به جبران اجازه می‎داد با زندگی اجتماعی بوستون درهم‎آمیزد و جهان پر رونق هنری و ادبی آن را کشف کند.
کنجکاوی جبران او را به سوی جنبة فرهنگی بوستون سوق داد و به جهان غنی تأثر، اپرا و نگارخانه‎های هنری بوستون کشانید. وی با طرح‎های هنری‎اش، توجه آموزگارانش را در مدرسة دولتی جلب کرد و آموزگارانش برای این پسرک سوریه‎ای، آینده‎ای هنری را بر جبران گشود و او را در آغاز جادة اشتهار هنری قرار داد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   36 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سرگذشت جبران خلیل جبران

دانلود مقاله سرگذشت دانش پزشکی تا رنسانس

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله سرگذشت دانش پزشکی تا رنسانس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 پیش از پیدایش تاریخ
تاریخ‌شناسان بر این باورند که انسانهای کنونی فرزندان نیاکانی هستند که روزگارانی در دشتهای پهناور و شکاف کوههای بلند به سر می‌بردند.
دگرگونی زندگی، که آدمیان به جای بهره‌گیری از توان جسمی خود، از نیروی خرد خویش یاری بگیرند، و از میان دشتها و درون شکاف کوهها به شهرهای پرشکوه بیایند، هزاران سال طول کشیده‌است.
آدمی در روزگاران قدیم بر روی زمینهای سرد و خیس (مرطوب) می‌زیست و با حیوانات خطرناکی که در اطرافش بودند، دست و پنجه نرم می‌کرد. در آن روزگاران، مردم حیوانات را شکار می‌کردند تا گوشتشان را بخورند. استخوانهای همان حیوانات وسیلة شکار و پوست آنها لباس انسانها بود. انسانها در گروههای بسیار کوچک زندگی می‌کردند و مانند فرزندان امروزی خود سخن گفتن نمی‌دانستند و با صداهای مبهم فریاد مانند، چیزهایی را به یکدیگر می‌گفتند، و بیشتر با اشارة دست چیزهای ساده را بیان می‌کردند.
نیاکان ما که در روزگاران پیش از تاریخ زندگی می‌کردند، به سه چیز بسیار مهم، پی برده بودند. یکی اینکه استخوانهای درشت و نوک تیز، ابزار مفیدی است که می‌تواند سلاح نبرد نیز قرار گیرد. سپس دریافتند که می‌توان دسته‌ای نیز برای آن ابزار یا سلاح فراهم کرده تا بهتر به کار گرفته شود. کشف آتش گام بعدی آنان بود. بوسیله آتش، آدم توانست خوراک خود را پخته، بخورد. آتش وسیله‌ای تازه بود که می‌توانست از هجوم حیوانات درنده نیز جلوگیری کند.

پزشکی غریزی
انسانهای نخستین همواره در تیررس خطر مرگهای فوری و دردناک ناشی از بیماری و خطر مرگ فوری و هراس‌انگیز یورش حیوانات وحشی از هر طرف بودند. در چنان شرایط سخت و ترس‌آور، زندگی آرام، آسان به دست نمی‌آمد. به این ترتیب عمر کمتر از سی‌سال بود. دانش پزشکی آن زمان از روی غریزة حیوانی بود؛ و هرگاه زخمی بر بردن وارد می‌شد و یا جوش و عفونتی در بدن کسی پدید می‌آمد، با مکیدن زخم، زودتر بهبود بدست می‌آید.
همانگونه که دانسته بودند پس از یک پرخوری، مالیدن دستها (ماساژ) بر شکم، موجب آرامش دل درد می‌گردد.
ابزارهایی که برای جنگ فراهم کرده بودند نیز، برای پاره کردن دمل‌های دستها و پاها و پشت و سایر جاهای بدن به کار رفت و سوزاندن محل زخم نیز نوعی مداوای دیگر شده بود که جلوگیری از گسترش زخم می‌کرد و کسی که از سوزاندن زخم جان سالم به در می‌برد، بهبود می‌یافت.
هرچه گروههای کوچک بزرگتر می‌شدند، بیماریهای گوناگون گسترش بیشتری پیدا می‌کرد و میکروبها و ویروسهای بیماریها زیادتر می‌شدند و گروههای بیشتری را آلوده کرده و می کشتند. همانگونه که اینک در مناطق غیربهداشتی جهان، بیماریهای گوناگون رواج دارند. این گونه کارهای پزشکی غریزی، رفته رفته به حالت روش درمانی درآمد که با نظارت رئیس قبیله و با گروه رهبری انجام می‌گرفت و هر کس بیمار می‌شد، آن تجربه‌ها برای او فراهم بود.

دگرگونی‌های نخستین
با گذشت صدها سال، رفته‌رفته آدمیان کشش فراوانی به بررسی و تشریح بدن حیواناتی پیدا می‌کردند که شکار کرده بودند. با راه‌پیمایی‌های طولانی نیز با طبیعت آشنا می‌شدند. اختراع چرخ، چگونگی کشت نباتات و تهیة ظروف سفالین نیز از پیشرفت‌های بعدی بود. طرز به کار گرفتن پشم حیوانات و الیاف گیاهی و انتخاب نوع خوراک، از بزرگترین حوادث به شمار می‌رفت، ولی باز هم بیماریهای سخت و آشفتگی روانی را با جادوگری، گرفتن خون و یا بریدن عضو درمان می‌کردند! به این ترتیب پزشک جادوگر دارای ارزش و اعتباری بود و ارزش او به طور طبیعی به اندازة تعداد افراد هر قبیله بود.
در سالهای میان 7000 و 4000 پیش از میلاد مسیح، نخستین قبیله‌ها که مرکز مجموعة تمدن آن روزگار بود، پدیدار شدند. با افزایش شمار افراد قبیله‌ها و نیز بالا رفتن تعداد قبیله‌ها، بیماریهای گوناگون نیز فزونی می‌گرفت، اما روش درمانی بسیار اندک بود.
در حدود 3000 سال پیش از میلاد، با پیشرفت تمدن در میان دو قبیلة بزرگ ساکن مصر و سرزمین‌های سرسبز شمالی فرات آشنایی با مسائل پزشکی بیشتر شد، تا جایی که افرادی متخصص بوجود آمدند که کارشناسان پزشکی و دریافت مزد از این پیشه بود. ولی هرگاه نمی‌توانستند بیماری را معالجه کنند، و یا بیمار آنان می‌مرد، با شدیدترین کیفرها روبرو شده، گاهی نیز اعدام می‌شدند.
داروهای آن زمان شامل جوشاندة گیاهان، پیشاب حیوانات و مدفوع آنها و گاهی هم استخوان کوبیده شدة حیوانات گوناگون بود.

مصر باستان
باستانیان مصری نخستین گروه متمدن جهان بشر بوده‌اند که روش تدریس دربارة جسم انسان را پدید آوردند. طبیعت نیز ماده‌ای در اختیار آنان گذاشته بود تا بتوانند جسد اشخاص مهم را مومیایی کرده، در تابوتهای مخصوص در زیرزمین‌ها نگهداری کنند. آزمایش‌های گوناگون به آنان نشان داده بود که می‌بایستی پیش از مومیایی کردن اجساد، اعضای داخلی بدن، از قبیل معده، جگر، کلیه‌ها، قلب، ریه‌ها و جز آنها را بیرون آورده، در ظرفهای شیشه‌ای خالی از هوا قرار دهند.
اگرچه جادوگران در همه جا از نفوذ برخوردار بودند، برای درمان بیماران در مصر باستان، کارهای علمی پزشکی انجام می‌گرفت. از جمله اینکه پزشکان علمی مصری دریافته بودند که با گذاردن گیاهان کوبیده، یا پخته به شکل پماد، بر روی زخمها، زودتر و بهتر درمان می‌شوند. نیز دریافتند که با قرار دادن مفصلهای قطع شده و شکسته در جای خود، می‌توانند بار دیگر سلامت آن عضو را به دست آورند. به این ترتیب پزشکان جادوگر در میان عامة مردم حکمروا بودند، ولی پزشکان تجربی در کاخهای فرمانروایان و بزرگان به درمان بیماران می‌پرداختند.
در مصر باستان داروهای شیمیایی گوناگونی را برای درمان بیماران به کار می‌بردند که بسیار مفید بوده‌ است. با این حال بر این باور بودند که «خون گاو» و «پیشاب انسان» و «پیه نهنگ دریایی» و «چشم خرگوش قرمز» و غیره می‌تواند ارواح خبیثه را دور سازد.
مصریان باستان نیز نوشتن را می‌دانستند و نوعی ماده از گیاهی به نام «پاپیروس» را برای ساختن کاغذ و نگارش اکتشافات و آزمایشهای خود به کار می‌بردند.


تمدنهای جدید دیگر
با آنکه تمدن سرزمین آریایی شمالی فرات و تمدن مصر هر کدام با ویژگیهای خود بر بیشتر تمدنهای دیگر برتری داشتند، با این حال تمدنهای جدید دیگر نیز برای پیشرفت و تکامل خود می‌کوشیدند، و در مجموع چنین کوششهایی بود که در طول هزاران سال تمدن بشری را تا مراحل کنونی آن آورد.
پزشکان چینی اهمیت «نبض» را کشف کرده، بیش از هزار بیماری را تشخیص داده بودند؛ و بیش از صد وسیلة جراحی برای کارهای خود درست کرده بودند. آنان بیمارانی را که باید مورد عمل جراحی قرار می گرفتند، با خواب مغناطیسی بیهوش می‌کردند و به این ترتیب درد و رنج آنان کمتر می‌شد.
ایرانیان نخستین گروهی بودند که برای جلوگیری از گسترش بیماریها، دست به کار شدند و به این ترتیب روش پیشگیری از بیماریهای همگانی (نظام بهداشت عمومی) وارد تمدن انسانی گردید. آنان نخستین گروهی بودند که برای جلوگیری از انتقال بیماریهای حیوانات، سر آنها را می‌بریدند تا خون از تنشان بیرون برود. آنان دریافته بودند که خون می‌تواند مایة انتقال بیماری گردد.
پیدایش پزشکی در چین به سال 2800 پیش از میلاد می‌رسد. در این مرحله «طب سوزنی» به وجود آمده ، تمدن تازه‌ای آغاز شده بود. «پزشکان سوزنی» چین این فن را خیلی مهم می‌شمردند و معتقد بودند که اگر نقاط حساس بدن آدمی را با روش خاصی سوزن بزنند، بیماری از میان می‌رود و سلامت بازمی‌گردد. با آنکه هنوز هم «طب سوزنی» ارزش پزشکی جهانی به دست نیاورده است، بسیاری از متخصصین طب سوزنی در سراسر دنیا، در این زمینه وجود دارند که به درمان بیماریهای گوناگون می‌پردازند. هنوز دانش پزشکی جدید نتوانسته است تفسیر دقیقی برای «طب سوزنی» بیان کند. چینیان قدیم بیش از دو هزار بیماری را کشف کرده بودند.

تمدن یونانی
مجموعة دانش پزشکی مصریان باستان رفته رفته در سالهای 600 سال پیش از میلاد به سوی یونان رفت و در طی صدها سال دگرگونیهای مهمی را پدید آورد.
جنگجویان یونانی دریافته بودند که چگونه تیرهای دشمن را از بدن خویش درآورند و چگونه خونریزی را متوقف کنند. داروهای شفابخش را نیز می‌شناختند. به این ترتیب جنگجویان پس از چند روز شفا یافته، بار دیگر به جبهة جنگ برمی‌گشتند. در حالی که این موضوع برای نیروهای دشمن مشخص نبود و به همین دلیل بسیاری از مجروحانشان می‌مردند.
بزرگترین سهم پیروزی درخشان دانش یونانیان، از آن دانشمندان فلسفه بود. فیثاغورث، بقراط، سقراط، افلاطون و ارسطو پیشوایان گسترش دانش پزشکی در جهانند. بسیاری از تشخیص های پزشکی آنان تا پایان قرن پانزدهم مورد پذیرش بود. بسیاری از پیشوایان دین یهودی نیز به معالجة مردم می‌پرداختند، ولی بیشتر روشهای آنان از جادوگری بهره می‌گرفت، نه از دانش تجربی و علمی پزشکی.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سرگذشت دانش پزشکی تا رنسانس

تحقیق در مورد سرگذشت ریاضی

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد سرگذشت ریاضی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سرگذشت ریاضی


تحقیق در مورد سرگذشت ریاضی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت) تعداد صفحه:19

فهرست:

کاربرد ریاضی در مکانیک:

کاربرد مثلث در موسیقی

نقش ریاضیات در فناوری نانو

منابع

انسان اولیه نسبت به اعداد بیگانه بود و شمارش اشیا اطراف خود را به حسب غریزه یعنی همانطور که مثلاً مرغ خانگی تعداد جوجه هایش را می داند انجام میداد . اما بزودی مجبور شد وسیله شمارش دقیقتری بوجود آورد . لذا، به کمک انگشتان دست دستگاه شماری پدید آورد که مبنای آن 60 بود. این دستگاه شمار که بسیار پیچیده می باشد قدیمی ترین دستگاه شماری است که آثاری از آن در کهن ترین مدارک موجود یعنی نوشته های سومری مشاهده می شود.

سومری ها که تمدنشان مربوط به حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح است در جنوب بین النهرین، یعنی ناحیه بین دو رود دجله و فرات ساکن بودند. آنها در حدود 2500 سال قبل از میلاد با امپراطوری سامی، عکاد متحد شدند و امپراطوری و تمدن آشوری را پدید آوردند.

در این موقع مصریها نیز در سواحل سفلای رود نیل تمدنی درخشان پدید آورده بودند. طغیان رود نیل هر سال حدود و ثغور زمین های زراعتی این قوم را محو می کرد. احتیاج به تقسیم مجدد این اراضی موجب رهبری آنها به اولین احکام ساده هندسی گردید. همچنین مبادلات تجارتی و تعیین مقدار باج و خراج سالیانه آنها را وادار به توسعه علم حساب نمود این اطلاعات همگی از روی پاپیروسها و الواحی است که در نتیجه حفاریها بدست آمده و به خط هیروگلیفی مشهور می باشد. قدیمی ترین آنها که مربوط به 1800 سال قبل از میلاد است شامل چند رساله درباره علم حساب و مسائل حساب مقدماتی می باشد، از آن جمله رساله پاپیروس آهس است که در سال 1868 توسط ایسنلر مصرشان مشهور ترجمه شد. سایر تمدن های شرقی نظیر چینی و هندی در ترویج دانش نقش مؤثری نداشته اند و جز برخی نتایج پراکنده که در زیر فشار مفاهیم ماوراءالطبیعه خرد شده است چیزی از آنان در دست نیست.

قریب هزار سال پس از نابودی فرهنگ قدیم مصر و محو تمدن آشور، یونانیان از روی مقدمات پراکنده و بی شکل آنها علمی پدید آوردند که در واقع به عالیترین وجه مرتب و منظم گردیده و عقل و منطق را کاملاً اقناع می نمود.

نخستین دانشمند معروف یونانی طالس ملطلی (639- 548ق.م) است که در پیداش علوم نقش مهمی بعهده داشته و می توان وی را موجد علوم فیزیک، نجوم و هندسه «تشابه» به او کاملا بی اساس است.

در اوایل قرن ششم ق.م فیثاغورث (572-500قبل از میلاد) از اهالی ساموس یونان کم کم ریاضیات

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سرگذشت ریاضی