زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق دیوان شمس

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق دیوان شمس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق دیوان شمس


دانلود تحقیق دیوان شمس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:   3

 

 

 

فهرست

تعریف

نمونه‌ای از غزلیات شمس

در روایات

منابع

 

 

مقدمه

دیوان شمس یا دیوان کبیر شامل غزلیّات شورانگیزی‌ست که از طبع فیّاض شاعر عارف و بلند پایهٔ قرن هفتم، مولانا جلال‌الدّین محمّد بلخی (رومی) تراویده‌است. (صفحهٔ اوّل غزلیّات شورانگیز شمس تبریزی) دیوان بلندنام غزلیّات شمس را دریایی دانسته‌اند لب‌ریز از حرکت و هیجان که در زیر ظاهری زیبا و آرامش‌زا سرشار است از شور همیشگی حیات و تلاش تمام‌ناشدنی زندگی. (صفحهٔ ۱۱ غزلیّات شور انگیز شمس تبریزی)

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق دیوان شمس

دانلودمقاله شمس تبریز

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله شمس تبریز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


بعد از گذشت قرنها از دیدار شمس تبریز، جلال الدین محمد بلخی هنوز این سوال برای بسیاری از صاحبنظران مطرح است که چه شد و شمس چه گفت که آن استاد بزرگ روم شرقی را ناگهان از مسند تدریس و بحث به محافل سماع رهبری کرد و وی را وادار به پایکوبی و چرخندگی در کوی و برزن حتی در بازار نمود؟ چرا نظریات و دیدگاههای گروهی از دانشمندان آن زمان که در قونیه بودند با مولانای تحول یافته هماهنگ و همسو نگردید؟ چرا مولوی هنگام سرودن غزلهای نابش متاثر می شد و اشکهایش از دیدگانش جاری می شد؟
چه عاملی موجب آوارگی و یا کشته شدن شمس شد؟ آیا حسادتهای مریدان و یاران متعصب مولوی باعث این مسئله شد، یا بدخویی تنگ نظرانه و کینه توزانه فرزند کوچک جلال الدین؟
حالا ما می خواهیم به کمک نوشته هایی که از قرون و اعصار گذشته به جای مانده بال و پر بگشاییم و به خلوت خانه عشق مولانا پرواز کنیم و ببینیم در آنجا چه گذشته و چه نکاتی گفته شده و چرا مولانای فاضل و متکلم مسحور کلام شمس شده بود؟ و چرا بیشتر در ترانه های غنائیش سیمای شمس برابرش جلوه گری می کرد.
در سال 642 هجری بود که با ورود پیرمردی کهنسال و ژنده پوش به قونیه دو دنیای شگرف و مرموز و دو موج طوفانی در بازار قونیه با هم روبرو می شوند و با نگاهی عمیق گویی قصد ستیزه جویی با یکدیگر را دارند. زمانی که نگاههای این دو دنیای عجیب به هم گره خورد شمس ژنده پوش با نگاههای نافذ خود مولانا را مسحور کرده و او را به دنیایی دیگر وارد کرد. این برخورد در سن 35 سالگی جلال الدین پیش آمد و برخوردی بین دو سن، دو تفکر و دو زبان متفاوت که باعث تعجب دیگران شده بود.
تا پیش از دیدار شمس تبریزی، جهان برای مولانا فقط مسند تدریس کتابهای پدرش سلطان العلماء بود که چندان جاذبه ای در بر نداشت ولی بعد از دیدار ناگهانی شمس احساس شادمانی و شور و شعف و مباهات در وی بوجود آمد. تا آن زمان مولانا فقط در محدوده زهد و تدریس و مطرح شدن نام وی در بین اساتید دیگر سیر می کرد. زمانی که مولانا در بین شاگردان و مریدان خود مسند تدریس خود را ترک می کند تا بطرف حجره اش برود در میان بازار زرکوبان در اولین برخورد با پیرمردی 65 ساله با سوالی از طرف او مورد خطاب قرار می گیرد آنهم با لحنی تند، تا مفتی بزرگ روم را به خود آورد و او را متحیر و مبهوت کند. شمس از مولانا می پرسد: که ای دل بسته زمین و ای مدرس و مفتی بزرگ قونیه، به من بگو که بایزید بزرگتر است یا حضرت
محمد (ص)؟ همان لحظه گوی آذرخشی به جان مولانا تابیده باشد پاسخ می دهد محمد بزرگ عالمیان است، سرآمد آدمیان است. وی را با بایزید چه
مقایسه ای است؟ که شمس نعره ای می زند و با لحنی آمرانه می گوید: پس چرا پیامبر اکرم فرمودند (ما عرفناک حق معرفتک) نشناخیتم تو را آنچنان که شایسته است و بایزید می گوید: سبحان ما اعظم شأنی (احساس اشباع و امتناع می کرده و در واقع چون استخری که حد محدودی از فیض و کمالات که بر او داده می شود خودش را شایسته منزه بودن می داند) و مولانا پس از پاسخ به این سوال نمی تواند تعادل جسمانی خود را حفظ کند و بیهوش به زمین
می افتد. در واقع آن زمان این سوال یا هر سوال دیگری از طرف شمس می توانست مولانا را اینگونه منقلب سازد زیرا مولانا در آن زمان چون منبع باروتی بود که به جرقه ای نیاز داشت و این جرقه همان اشراق درونی شمس به درون مولانا بود که شرری بس عظیم به جان مولانا زد. بعد از اینکه شمس به مولانا کمک کرده و او را از جای بلند می کند به او می گوید که من از طرف مرشدم، رکن الدین سجاسی به اینجا آمدم. او گفت در قونیه سوخته ای است که باید آتشی در نهاد او بزنی. جلال الدین محمد در آن لحظه حس می کرد که روحش سبکبال و آرام شده و احساس می کرد نغمه های اشتیاق دلش را از زبان انسانی جامع تر و کامل تر می شنود.
او برای نخستین بار بود که در مقام استادی خود را ذره ای یا سایه ای در کنار پیرمردی ناشناس مشاهده می کرد که سرنوشت در برابر او قرار داده بود.
بعد از آن شمس و مولانا با یکدیگر براه می افتند. رهگذران و شاگردان و یاران مولانا با تعجب به پیرمرد می نگریستند که استاد بزرگ روم کجا و این پیرمرد ژنده پوش کجا؟ تا به حجره مولانا رسیدند. در این لحظه مولانا احساس می کند پاسخ سوالهایی را که سالها در ذهن داشته، یافته و جرقه ای الهی به وجود او زده شده است شمس را در آغوش می گیرد و در برابر او سر به خاک می گذارد. به روایتی گفته شده 40 روز در آن حجره اقامت می کنند و هیچکس را به خلوت خود راه نمی دادند. البته سپهسالار در رساله اش نوشته: وقتی شمس به قونیه آمد، مولانا چنان مجذوب او گردید که به وجود دیگران توجهی نداشت مولانا و شمس در خلوت انسی که با هم داشتند جز شیخ صلاح الدین زرکوب و جمع اندکی از یاران خود را راه نمی دادند و بعد از آن است که مولا نا با زندگی ظاهری خود وداع کرده مسند تدریس و استادی خود را هم ترک می کند و در واقع مردی عاشق، و مجذوب عشق می شود. مولانا در یکی از روزهای عزلت و گوشه نشینی خود را از شمس می پرسد که چرا و چگونه تبریز را رها کردی و به قونیه آمدی شمس پاسخ می دهد که شبی در خلوت و مناجات خود، راز و نیاز می کردم و به خداوند متعال می گفتم: آیا هیچ آفریده ای از خاصان تو هست که صحبت مرا تحمل کند؟ سروش عالم غیبم بشارتی داد که اگر حریف صحبت خواهی به قونیه سفر کن و نکته جالب اینست که همانقدر که مولانا نیاز خود را به شمس اعلام می دارد شمس هم در میان این مطلب نیاز روحی خود را به مولوی نشان می دهد که این ارتباطی عمیق و روحی و فراتر از تصورات ظاهری بشری است.
عاشق و معشوق هر دو یک تنند عشق از معشوق در عاشق تنند
در مورد شناخت شمس از نظر مولانا: مولوی نوشته است که شمس در بیان تقرب، مشرب حضرت موسی و در عزلت و تجرد سیرت عیسی را داشته و تا زمان مولانا با تمام کرامات و کمالات ناشناخته بوده و هیچگاه شهرت خود را آشکار نمی کرده. به همین دلیل در اشعار و ترانه های مولانا شمس پایگاهی رفیع پیدا می کند. تا آنجا که شمس کعبه و کنشت و دوزخ و بهشت مولانا
می شود و بالاخره به آنجا می رسد که برای نخستین بار فقیه بزرگ سجاده نشین با زهد و تقوی، همه ارزشها را با هم درمی آمیزد و نالان معبودش را اینگونه توصیف می کند.
فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای من
پیر من و مراد من درس من و دوای من
از تو به حق رسیده ام ای حق حقگزار من
شکر، ترا ستاده ام شمس من و خدای من

 

محو شدم به پیش تو تا که اثر نماندم
شرط ادب چنین بود شمس من و خدای من
کعبه من کنشت من دوزخ من بهشت من
مونس روزگار من شمس من و خدای من
برق اگر هزار سال چرخ زند به شرق و غرب
از تو نشان کی آورد شمس من و خدای من

 

دوستان و شاگردان و علاقه مندان به مولانا به انقلابی که در روح تسکین ناپذیر دوست و استاد خود پدیدار شده بود سخت حیرت زده و متاثر شده بودند حتی علاءالدین پسر کوچک مولانا، یکی از حاسدان و متعصبان تنگ نظری بود که دشمنی خود را نسبت به شمس علناً نشان می دادند. آنها به شمس اعتراض
می کردند و او را لاابالی می کفتند. گروهی هم معتقد بودند که شمس ساحر و جادوگر است که اینچنین توانسته این ملای بزرگ رومی را مفتون کند و از نظر آنها تحول روحی و انقلاب درونی و دید عرفانی مولانا به شمس تا حدی که شمس را نور مطلق می داند به جز سحر و جادو نمی توانست چیز دیگری باشد. آنها با دید ظاهری به قضیه نگاه می کردند و تا آنجا پیش می روند که مولانا آفتاب پرست شده و اعتقادات خود را زیر پای گذاشته اما مولانا بسیار قاطع در جواب آنها می گوید:
شمس تبریزی که نور مطلق است
آفتاب است و ز انوار حق است

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شمس تبریز

مقاله معماری شمس العماره

اختصاصی از زد فایل مقاله معماری شمس العماره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله معماری شمس العماره


مقاله معماری شمس العماره

مقاله معماری شمس العماره

 

شمس العماره یکی از بناهای مرتفع و مشخص و جالب تهران قدیم است . گویا ناصرالدین شاه قبل از سفر اروپا بر اثر دیدن تصاویر بناها و آسمان خراشهای کشورها غربی ، تمایلی پیدا می کند بنای مرتفعی نظیر بناهای فرنگستان در پایتخت ممالک محروسه خود ایجاد نماید تا از بالای آن خود و زنانش بتوانند منظره شهر تهران و دورنمای اطراف را تماشا کنند . شاه در حدود سال ۱۲۸۲ هـ . ق این قصد را با دوستعلی خان نظام الدوله معیرالممالک در میان می نهد و او را برای ساختن چنین بنایی در سمت شرقی ارگ سلطنتی مامور می کند.
معیرالممالک بزودی بوسیله استادان و معماران ماهر آن زمان طرح عمارت را ریخته و پی کنی آنرا شروع می کند . ساختمان آن پس از دو سال یعنی در سال ۱۲۸۴ هـ . ق. بپایان می رسد و آنرا شمس العماره نامیده تاریخ بنایش را بحساب جمل «کاخ شاهنشاه» می یابند.
محمدحسن خان اعتماد السلطنه در روزنامه ایران در سال ۱۲۹۴ هـ .ق. در باره این کاخ می نویسد :
«…
اولاً عمارت شمس العماره است که بسیار مرتفع و از بناهای بسیار عالی این دولت جاود شوکت می باشد . تالارهای آینه و ستونهای بلند بزرگ از مرمر و از اره و پله ها نیز کلا از مرمر و مراتب زیادی الی بالای عمارت دارد . چهل ذرع ارتفاع این عمارت است . دو برج دارد با یک مهتابی که روی برجها نشیمن عالی ساخته اند برای تفرج ، وقتی که بالای آن برجها می روند شهر تهران و اطراف و کوهها و صحراها کلا پیدا و چشم انداز بسیار خوب و با روحی دارد در کمال خوبی می توان دید . حتی همه دره هاو آبشارهای کوهها پیداست و در این عمارت هم از اسباب و اشیاء نفیسه بسیار است و ساعت بزرگی در بالای این عمارت می باشد که صدای زنگ آن در اکثر مواضع شهر شنیده می شود ».
باز همو در الماثر و الاثار می نویسد :
«
بنیان و بنیاد کوچک مبارک معروف شمس العماره که از عظایم آثار این شهریار و امتیازش بر جمیع ابنیه تهران بلکه ایران اظهر من الشمس است مشتمل بر خمس . و این یادگار بزرگوار چنانکه در اوایل این باب … اشارت شد بدستیاری دوستعلی خان معیرالممالک بسبک قصور عمارت فرنگستان طرح ریخته و پرداخته و بناء برداشته و افراخته شده است تاریخ تاسیس آن بنیاد و این اثر سعادت نهاد ۱۲۸۴ سال بیست و یکم از جلوس همایون است‌
بی گفتگو شمس العماره هم از نظر نقشه و شکل ظاهری وهم از نظر آرایش داخلی ، یکی از بناهای تاریخی و زیبا و جالب تهران است و آینه کاریها و نقاشیها و گچ بریهای از اره ها و دیوارها و سقف های آن از حیث نمایش و شیوه های مختلف و متنوع تزئینات داخلی بناها در ایران بی نظیر است و جای آن دارد که از نظر حفظ نمونه و موردی برای مطالعه معماری و تزیینات داخلی آن دور از تاریخ ایران در نگاهداری و مرمت آن دقت و همت بیشتری بخرج بدهند و نگذارند این اثر جالب از بین برود.
این ساختمان را معیرالممالک بخرج خود ساخته و بعلتی که بهتر است از نظر تکمیل تاریخچه بنا شرح آنرا از زبان نواده اش دوستعلی خان معیرالممالک بشنویم ، تقدیم ناصرالدین شاه کرد.
می گوید : «حاج میرزا حسین خان سپهسالار که با معیر الممالک نرد مخالفت می‌باخت نهانی چند تن را بر آن گماشت تا صورت مخارج بنای مزبور را با دقت بردارند و در آخر کار آن را برای مقابله با سیاهه تقدیمی معیر بدست شاه داد و ضربتی کاری بکار رقیب خود برد.
پس از د سال بنای شمس العماره بپایان رسید و مخارج آن از هر جهت با اثاثه و فرش و غیره به چهل هزار تومان بالغ گردید ، روزی را جشن گرفتند و شاه رسماً بعمارت مزبور آمد و حاج میرزا حسین خان هم برای مشاهده نتیجه نقشه خود حضور بهم رسانید شعرا با مدیحه های آبدار مقدم خسروانه و میمنا بنای تازه را تبریک گفتند و شاه پس از بازدید اطاقها و تمجید بسیار رو بمعیر الممالک نموده گفت : « فی الواقع بنای زیبا و باشکوهی است ولی باید برای دولت گران تمام شده باشد ؟» معیر عرض کرد :قربان برای چاکر گران تمام شد ، زیرا بنا تقدیم خاک پای همایونی و طومار آن اینست که از نظر مبارک می گذرد و گامی پیشتر نهاده صورت مخارج را بدست شاه داد ، سلطان از شنیدن این سخن تغییر قیافه داده و بی اختیار نگاه خشمناک بحاج میرزا حسین خان افکند که معنا از نظر حضار پوشیده نماند …»

وضعیت فعلی
این بنا در اصلبرای زندگی کردن و اقامت ساخته نشده و در واقع تنها جنبه تشریفاتی داشته و تقلیدی نابجا از بناهای اروپائی هم عصر خود می باشد.
بنا مشتمل بر پنج طبقه و یک زیر زمین است که از طبقه دون بع لبه دو برج قرینه شمالی و جنوبی شروع و طبقات سوم و چهارم و مهتابی (پنجم) را تشکیل می‌دهد. میان دو برج ساعت بزرگ شهر قرار دارد که صدای آن دراکثر نقاط شهر شنیده می‌شده است.
طبقه اول شامل یک ایوان تالار و چهار اتاق دو سوی تالار و ایوان می باشد . در طبقه دوم دو اتاق در دو ضلع شمالی و جنوبی دارای مقرنسکاری می باشد . طبقه سوم شروع برج و طبقه چهارم هر یک دارای دو اتاق یکی در شمال و دیگری در جنوب هستند که ساعت میان دو اتاق مزبور قرار گرفته است.
تزئینات بنا شامل گچبری ، آئینه کاری ، نقاشی ، کاشیکاری ، کارهای چوبی ، مقرنس سازی می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله معماری شمس العماره

پروژه درس مرمت ابنیه روستای خانقاه شمس برهان

اختصاصی از زد فایل پروژه درس مرمت ابنیه روستای خانقاه شمس برهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه درس مرمت ابنیه روستای خانقاه شمس برهان


پروژه درس مرمت ابنیه روستای خانقاه شمس برهان

پروژه درس مرمت ابنیه روستای خانقاه شمس برهان در 28 اسلاید به صورت پاورپوینت

پیشینه تاریخی

خانقاه شمس برهان واقع در روستای خانقاه در فاصله ی 30 کیلومتری شهربوکان واقع است.

خانقاه شامل بخش های مسجد و اتاقهای (حجره ها) اقامتی زایران(آقایان و بانوان)و وضوخانه میباشد. اتاق های اقامتی حدود 90 سال پیش ساخته شده و به بخش مسجد الحاق شده است که 15 سال قبل بازسازی شده اند.

این خانقاه حدود 120 سال پیش در سال 1310 هجری قمری برابر با سال 1269 هجری شمسی و 1891 میلادی بدست شیخ شمس الدین برهان بنا شده است.ایشان حدود 103 سال قبل یعنی در سال 1286 ه.ش فوت کردند و خانقاه بنام خود ایشان نام گذاری گردید.

شناخت کالبدی بنا:

این بنا تاکنون متولیان متعددی داشته که به ترتیب عبارتند از:

-شیخ شمس الدین برهان –حضرت مولانا صادق -ملا مصطفی حیرانی -ماموستا هورامی - سید رشید - مولانا شیخ محمد - شیخ قاضی – شیخ عزیز (متولی کنونی)

 


دانلود با لینک مستقیم


پروژه درس مرمت ابنیه روستای خانقاه شمس برهان