بررسی تطبیقی شهرسازی اکولوژیکی ، شهرسازی منظرگرا و بوم شهرها
تحقیق حاضر سعی دارد که در 2 بعد جداگانه برخی از علل مهاجرت نیروی کار در ایران را مورد بررسی قرار دهد. اگر بخواهیم عوامل اصلی مهاجرت را بطور کلی مورد تقسیمبندی قرار دهیم میتوانیم دو دسته از عوامل را مؤثر بدانیم. گروه اول را عوامل فشار(Push Factors) مینامند که شامل غیراقتصادی شدن فعالیتهای کشاورزی، توزیع ناعادلانه زمین، رشد جمعیت و ثابت ماندن بازده تولید در بخش کشاورزی است.
گروه دوم به عوامل کششی یا جذب(Pull Factors) موسومند که شامل دوگانگی منطقهای و نخصیص بیشتر منابع در بخشهای شهری(خدمات و صنعت) و بهتر بودن سطح زندگی در مناطق شهری است. به منظور تجزیه وتحلیل تأثیر این 2 دسته از عوامل از شاخصهای درآمدهای انتظاری در شهر از مدل هریس- تودارو استفاده میشود.
در بحثهای تئوریک و نظری به این نتیجه میرسیم که نمیتوان دیوار بلندی بین عوامل کشش و جذب ترسیم کرد. چون نوعی ارتباط متقابل بین این 2 دسته از عوامل وجود دارد. به عقیدة آنها آنچه که واقعاَ مهاجرت نیروی کار را تسریع میکند همان دوگانگی منطقهای است. این 2 معتقدند که مهاجرت در هر منطقهای امری طبیعی است چون نوعی توالی در رشد بخشها وجود دارد و خودبهخود و به مرور زمان با جایگزین شدن عوامل تولیدی بجای یکدیگر سهم نیروی کار در بخش کشاورزی در اشتغال کل کاهش مییابد و سهم بخش صنعت و خدمات افزایش مییابد.
تحقیق حاضر سعی دارد که در 2 بعد جداگانه برخی از علل مهاجرت نیروی کار در ایران را مورد بررسی قرار دهد. اگر بخواهیم عوامل اصلی مهاجرت را بطور کلی مورد تقسیمبندی قرار دهیم میتوانیم دو دسته از عوامل را مؤثر بدانیم. گروه اول را عوامل فشار(Push Factors) مینامند که شامل غیراقتصادی شدن فعالیتهای کشاورزی، توزیع ناعادلانه زمین، رشد جمعیت و ثابت ماندن بازده تولید در بخش کشاورزی است.
گروه دوم به عوامل کششی یا جذب(Pull Factors) موسومند که شامل دوگانگی منطقهای و نخصیص بیشتر منابع در بخشهای شهری(خدمات و صنعت) و بهتر بودن سطح زندگی در مناطق شهری است. به منظور تجزیه وتحلیل تأثیر این 2 دسته از عوامل از شاخصهای درآمدهای انتظاری در شهر از مدل هریس- تودارو استفاده میشود.
در بحثهای تئوریک و نظری به این نتیجه میرسیم که نمیتوان دیوار بلندی بین عوامل کشش و جذب ترسیم کرد. چون نوعی ارتباط متقابل بین این 2 دسته از عوامل وجود دارد. به عقیدة آنها آنچه که واقعاَ مهاجرت نیروی کار را تسریع میکند همان دوگانگی منطقهای است. این 2 معتقدند که مهاجرت در هر منطقهای امری طبیعی است چون نوعی توالی در رشد بخشها وجود دارد و خودبهخود و به مرور زمان با جایگزین شدن عوامل تولیدی بجای یکدیگر سهم نیروی کار در بخش کشاورزی در اشتغال کل کاهش مییابد و سهم بخش صنعت و خدمات افزایش مییابد.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 59 صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید .
موضوع ارائه:مروری بر حاشیه نشینی
ساماندهی مکانی و فضایی حاشیة کلان شهرها، به ویژه کلان شهرهای مذهبی، با کارکردهای مشخص و معین اگر همراه با نگرشی ژرف و همه جانبه به عوامل به وجود آورنده و تشدید کننده آن نباشد، نه تنها مفید نیست، بلکه با گذشت زمان مسائل حاشیه نشینی را تشدید و مشکلان ناشی از آن را هم برای نواحی حاشیه ای و هم برای شهرهای مرکزی آنها افزایش می دهد.حتی در صورت نبود برنامه ریزی دقیق و منطقی به صورت ریشه ای آنرا از یک معضل و مشکل اجتماعی به یک بحران همه جانبه تبدیل خواهد کرد. این نوشتار به دنبال کشف اطلاعات و ابعاد مختلف زندگی حاشیه نشینان مشهد نیست بلکه دیدگاهی است نسبت به نحوة مطالعه حاشیه و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ،همانند شهر مشهد، که تکامل آن نقد و بررسی صاحب نظران و اندیشمندان سایر رشته های جنبی را می طلبد.
معرفی ناحیه مورد مطالعه
با توجه به این که مشخصات هر شهر همانند:علت پیدایش،موقعیت و جایگاه آن در میان شهرهای دیگر، نحوة زندگی، متابولیسم شهری،چگونگی تحول و تعامل آنها با هم در چگونگی جذب مهاجر و حاشیه نشین نقش عمده و اساسی دارد.بنابراین بی مناسبت نیست که مشهد و حاشیة آن به صورت گذرا معرفی شود.
آرزوی میلیونها تن درسال،موجب سفر حدود دوازده میلیون مسافری می شود که برای زیارت عاشقانة امام هشتم شیعیان- علیه آلاف التحیه و الثتاء- و گذراندن اوقات فراغت خویش، راهی شهر مشهد می شوند.
شهر مشهد، در شمال شرق کشور به فاصلة 900 کیلومتری تهران، در منتهی الیه دامنة کوههای البرز شرقی قرار گرفته است که شمال و جنوب آن را تا هزاران کیلومتر صحاری گرم و خشک آسیای مرکزی، ایران و آفریقا، احاطه کرده است.
مشهد در بین شهرهای کشور و دنیا ویژگی منحصر به فردی دارد. این ویژگی آن را به اولین کلان شهر مذهبی جهان تبدیل کرده است. بزرگترین شهر شرق کشور که بالاترین درصد جمعیت پذیری در سطح استان، بیشترین سهم ایرانگردی در سطح کشور را در اختیار دارد.
مشهد با جمعیتی برابر 8/1 میلیون تن در سال 1375 پس از تهران بزرگترین کلان شهر کشور بوده است. این شهر در طول سالهای 75-1355 پس از کرج بالاترین میزان نرخ رشد جمعیت را در میان کلان شهرهای کشور دارا بوده است، که مسلماً بخش عمدة این نرخ رشد بالا به حاشیة شهر مشهد اختصاص دارد. حاشیه ای که متجاوز از دویست کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیتی حدود ششصدو پنجاه تن را در هفت شهرک و دویست و سیزده روستا در خود جای داده و دور تا دور شهر مشهد را در برگرفته است. این جمعیت از جمعیت استانهای ایلام، سمنان و کهکیلویه و بویراحمد بیشتر است؛ افزون بر این، جمعیت حاشیه شهر مشهد از جمعیت 19 مرکز استان کشور بیشتر است. بخشهای شمالی و شمال غرب آن هم از نظر وسعت بیشتر و هم از حیث جمعیت بزرگترین لکه های حاشیه نشین شهر مشهد به شمار می رود. بیشتر ساخت و سازه ها در این منطقه بدون برنامه بوده و اغلب آنها غیر قانونی و غیر مجاز بوده است. که بخش قابل ملاحظه ای از هزینه های شهرداری را این مناطق به خود اختصاص می دهند. خلاصه آن که حاشیه، کانون هزینه ها، کمبودها، نارضایتی ها، ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی و مسائل ضدامنیتی است، علی رغم اینکه دارای پتانسیل بالایی در بسیاری از زمینه ها نیز می باشد. بدیهی است در آینده ای نه چندان دور در صورت بی توجهی به آن، این حاشیه با چنین ویژگیهایی سبب ناامن شدن شهر مشهد خواهد شد. این موضوع به لحاظ ماهیت و ویژگیهای خود می تواند بالقوه حیات شهر مشهد را به مخاطره اندازد، بنابراین مقابله با این معضل، ساماندهی شهر مشهد، به ویژه حاشیه آنرا ضروری می سازد.
اصطلاح حاشیه نشینی یا سکونتگاههای غیر رسمی بر فرایند تاریخی دلالت دارد که شکلهایی از تأمین مسکن و اسکان گروههای کم درآمد را به صورت غیر رسمی و غیرقانونی در برمی گیرد. با توجه به ساختیابی این پدیده در زمان و مکانهای گوناگون اصطلاحات دیگری نیز مانند زاغه یا آلونک نشینی؛ اجتماعات آلونکی، سکونتگاههای خودرو (spontaneous) برنامه ریزی نشده، (unplanned)، غیرقانونی (illegal)، غیر رسمی (informal)، نابسامان و یا غیرمنظم (irregular) و ... برای آنها بکار برده اند که هیچکدام از آنها نمی توانند الزاماً به تنهایی تمامی وجوه آنرا بیان بکنند و فضای مفهومی آن را بصورت دقیق مشخص کنند. در اینجا حاشیه را به سکونتگاههایی اطلاق می کنیم که در محدوده قانونی شهر مشهد ولی در خارج از محدوده خدماتی آن بصورت غیررسمی و خودجوش پا گرفته اند. مشهد در بین کلانشهرهای کشور جایگاه ویژه ای دارد و با توجه به نقش مهم آن، به عنوان شهری سیاحتی و زیارتی، نه تنها در داخل بلکه در سطح بین المللی دارای عملکرد خاص خود است، بنابراین در فرایند تصمیم سازی و برنامه ریزی، نه تنها نگرش ملی، بلکه رویکردی فراملی را می طلبد، لذا مشی و مرام برنامه ریزی و اهداف کلی آن در سطح کلان، نه تنها باید معطوف به تأمین زندگی مرفه و مطلوب شهروندان مشهدی باشد، بلکه باید شرایط مطلوب و مناسب زندگی را برای دوازده میلیون تن زوار و مسافری که هر ساله با هزاران امید به این شهر وارد می شوند، نیز تأمین کند.
.
.
.
36 صفحه
Word
نویسنده: آرمین فیروز پور
چکیده:
تنظیم و ابلاغ چشم انداز بیست سالهکشور در افق 1414 را می توان نقطه عطفی در نظام برنامهریزی و توسعه کشور- جهت ترسیم یک نقشه راه جامع به منظور دستیابی به رشد و توسعه متوازن و همه جانبه دانست. در این سند ملی اهداف کیفی و خصوصیات جامعه ایرانی به منظور تحقق توسعه یافتگی کشور و به نیل آینده مطلوب مشخص شده است. از آنجاکه این سند چارچوب کلی را به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر مشخص نموده است،تطبیق کلیه برنامه های توسعه ملی، منطقه ای و محلی با اهداف ذکر شده در آن ضروری به نظر می رسد.در این میان توسعه مدیریت محلی به مثابه نهاد خط مشی گذار و مجری برنامه ها و پروژه های محلی و نماینده حکومت مرکزی در محیط محلی، نقش مهمی در کاهش نابرابری،توسعه عدالت اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی شهری و ارتقا وضعیت توسعه دارد. نقش شهر به منزله یک عامل توسعه و جایگاه مدیریت شهری در روند توسعه شهر و بهبود سکونتگاههای شهری، همسو سازی خط مشی های توسعه شهری با اسناد بالادستی و در راس آنها سند چشم انداز کشور و ایجاد ساختاری نظام یافته به منظور دستیابی به اهداف کلان ملی با بهره گیری از ظرفیتهای مدیریت محلی، را ضروری می سازد.
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 45 صفحه می باشد.
چکیده مقاله ۱
مقدمه : ۲
مهاجرت: ۳
علل مهاجرت روستا به شهر: ۴
مهمترین علل مهاجرت را به طور اختصار میتوان اینگونه بیان نمود : ۶
علل اقتصادی : ۶
علل طبیعی : ۶
علل اجتماعی و فرهنگی : ۷
مهاجران روستایی در شهرها ۸
حاشیهنشینی چیست و حاشیهنشین کیست؟ (۱۵ ) ۱۰
انواع حاشیه ها ۱۳
الف) حاشیه های درون شهری : ۱۳
ب) سکونتگاهای غیر قانونی ( عدوانی): ۱۳
علل حاشیه نشینی ۱۴
تاریخچه ی حاشیهنشینی در مشهد (۲۳) ۱۵
مقاطع تاریخی حاشیه نشینی در مشهد: ۱۷
بررسی دلایل جرایم، آشوبها و خشونت های شهری از دیدگاه اکولوژیکی ۲۴) ۲۰
ویژگی های مناطق حاشیه نشین ۲۲
ویژگی های جمعیتی : ۲۳
نوع جرم ۲۵
از ۱۰ تا ۱۴ سال ۲۵
از ۱۵ تا ۱۹ سال ۲۵
بعد اجتماعی : ۲۶
بعد فرهنگی : ۲۸
نوع جرم ۳۰
میزان سواد ۳۰
بیسواد ۳۰
نهضت ۳۰
بعد رفاهی : ۳۲
نتیجه ۳۵
منابع ومآخذ: ۴۳
۱- مهدوی ـ مسعود ـ اصول و مبانی جغرافیای جمعیت ـ نشر توس ـ تهران ـ ۱۳۷۳
۲- لهاسایی زاده ـ عبدالعلی ـ نظریات مهاجرت ـ انتشارات نوید ـ ۱۳۶۸
۳- زمانی پور ـ اسدا… ـ مقاله ی مهاجرت روستائیان به شهرها و اثرات آن بر توسعه ی کشاورزی ـ ۱۳۶۶
۴- رحیمی ـ حسین ـ مقاله ی بررسی مهاجرتهای دانشآموزی بردسکن ـ رشد آموزش جغرافیا ـ شماره ی ۴۷ ـ تابستان ۷۷
۵- حسینزاده دلیر ـ کریم ـ مقاله حاشیهنشینی، در جستجوی معنی و مفهوم ـ اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی ـ شماره ی ۴۶ ـ ۴۵
۶- شکویی ـ حسین ، جغرافیای اجتماعی شهرها و اکولوژی اجتماعی شهر ـ انتشارات جهاد دانشگاهی ـ ۱۳۶۹
۷- منبع شماره ی ۲
۸- خورشیدی ـ محمدتقی ـ پایاننامه بررسی علل تخریب روستاهای بیرجند (۱۳۷۰ ـ ۱۳۴۵)- ۱۳۷۵
۹- منبع شماره ی ۶
۱۰- طاهری ـ تقی، گزارش مهاجرت روستا یک مسئله است ، برنامه و بودجه و مدیریت کشاورزی ـ ۱۳۶۳
۱۱- منبع شماره ی ۸
۱۲- منبع شماره ی ۸
۱۳- منبع شماره ی ۶
۱۴- مساواتی ـ مجید ، مقاله « خانوادههای مهاجر روستایی و زمینههای طلاق » فصلنامه ی پژوهشی جمعیت ثبت و احوال کشور ـ سال پنجم ـ شماره ی ۱۶ و ۱۵
۱۵- مرکز ساماندهی حاشیه ی شهر مشهد ـ جزوه ی حاشیهنشینی یک مسئله صد مشکل
۱۶- منبع قبلی
۱۷- زاهد زاهدانی ـ سید سعید ، حاشیهنشینان شهر کرمان ـ ۱۳۵۵
۱۸- منبع قبل
۱۹- آقاجانیان ـ اکبر ، پایدار ـ مجید ، پژوهشی در مشکل اجتماعی حاشیهنشینی ـ سلسله مقالات جامعهشناسی و برنامهریزی ـ شماره ۲۶ ـ دانشگاه شیراز ـ ۱۳۶۳
۲۰- مرکز ساماندهی حاشیه ی شهر مشهد ـ جزوه ی رشد و توسعه شهر مشهد
۲۱- هادیزاده بزاز- مریم ، حاشیه نشینی و راهکار های ساماندهی آن در جهان ، شهرداری مشهد – ۱۳۸۲ منبع شماره ی ۶
۲۲- منبع قبلی
۲۳- منبع شماره ی ۶
۲۴- احمدی پور ـ زهرا، مقاله حاشیهنشینی در بخش مرکزی کرج ، دانشگاه تربیت مدرس ـ رشد آموزش جغرافیا ـ شماره ۳۸ ـ پاییز ۷۴
۲۵- مرکز ساماندهی حاشیه ی شهر مشهد
- اطلاعات مکتوب و غیرمکتوب مرکز ساماندهی حاشیه ی شهر مشهد
- مصاحبه ی مدیر ساماندهی حاشیه ی شهر مشهد با روزنامه ی خراسان ـ چهارشنبه ۲۱/۸/۸۲
- گزارش آسیبشناسی جرایم ، در بلوار دوم طبرسی ، قربانی مقدم ، مرکز ساماندهی حاشیه ی شهر مشهد، آبان ۸۱
۲۶- فیلم اینجا مشهد است- شهرداری مشهد
۲۷- منبع قبلی
۲۸- آلبوم عکس حاشیه ی شهر مشهد- روابط عمومی شهرداری مشهد – سال ۱۳۷۹
مهاجرت و حاشیهنشینی دو پدیده به ظاهر متفاوت میباشند که برآیند یک عامل مشترک بوده و نتایج و تبعات مشابهی هم بخصوص برای شهرها بدنبال دارد.
مهاجرت که خود نتیجه ی نابرابریهای مکانی و بیعدالتیهای منطقهای میباشد، به دلیل ویژگیهای خاص مهاجران و علل مهاجرتشان پیامدهای منفی متعددی برای شهرها و روستاها بدنبال دارد که از جمله ی آنها ظهور و گسترش پدیده ی حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ میباشد.
حاشیهنشینان به علت فقر شدید و همهجانبه ( اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و…) و اعتراض نسبت به وضع موجود و ابراز وجود در شهرها ، اقدام به فعالیتهایی مینمایند که موجب سلب آسایش شهروندان و امنیت شهرها میگردد.
این موضوع در شهر مشهد از شدت بیشتری برخوردار بوده و مشکلات زیادی را هم ایجاد نموده است. سرقتهای متعدد ، آدمربایی و آدمکشی، قاچاق مواد مخدر ، شرارت ، تجمعات خیابانی و… از جمله ی این معضلات هستند.
آنچه مسلم است بدون توجه به علل مهاجرت روستاییان و سکنه ی شهرهای کوچک به شهر های بزرگی مانند مشهد، مبارزه با معلول و تلاش برای ساماندهی حاشیه نشینی نتایج ملموس و چندانی نخواهد داشت.
مهاجرت بیرویه به شهرها و گسترش حاشیهنشینی در قرن گذشته و قرن اخیر از معضلات مهم شهرهای بزرگ جهان، بخصوص در کشورهای در حال توسعه میباشد، که پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی متعددی به دنبال داشته است.
این دو پدیده جمعیتی و شهری اگر در راستای هم قرار گیرند و به هم پیوند بخورند، قطعاً مشکلات و پیامدهای منفی مضاعفی را برای یک جامعه بخصوص شهرهای بزرگ به دنبال خواهند داشت.
از آنجایی که علل حاشیهنشینی رانمیتوان خارج از چارچوب علل مهاجرت ـ بخصوص مهاجرت روستا به شهر ـ بررسی کرد، میبایستی آنها را به طور توأمان مطالعه نمود. چرا که از یک طرف عوامل دافعه (Pushfactors) در روستا موجب تخلیه این واحدهای جمعیتی و مولد میگردد و از طرف دیگر عوامل جاذبه (Pull factors) آنها را به سوی شهرها کشانده و سربار جامعه شهری مینماید.
برای بررسی نقش این فرآیند در مسائل شهری و بخصوص امنیت اجتماعی شهرها لازم است دلایل مهاجرت، تیپ مهاجران و خصوصیات آنها و همچنین وضعیت مناطق حاشیهنشین شهرها و ساکنان آنها مورد توجه قرار گیرند. چرا که بخش اعظم بزهکاری ها، جرم های مشهود و نامشهود و جنایاتی که در این کانونهای جمعیتی اتفاق میافتد و یا ساکنان آنها در سطح جامعه مرتکب میشوند، ناشی از ساختار فیزیکی، فرهنگی، جمعیتی و اقتصادی این نواحی و ساکنان آنها میباشد.
حاشیهنشینان دارای وضعیت اجتماعی و اقتصادی نامناسبی بوده و بندرت جذب ساختارهای مدرن شهری میشوند. برداشتها و روحیات خود آنها، نحوه برخورد و رفتار شهروندان دیگر با آنها، عدم توجه مسئولان سیاسی و خدماتی شهرها به آنها، موجبات ایجاد روحیه ی عصیانورزی و حس انتقام در آنها شده که خود را به صورت رفتارهای نابهنجار و مشکلآفرین بروز میدهد.
بررسی نظریات مربوط به پاتولوژی شهری ( آسیبشناسی شهری ) و اکولوژی جرایم شهری و خشونت ها و ناآرامیهای شهری و انطباق آنها بر حاشیه ی شهر مشهد مبین ارتباط مستقیم بین ویژگیهای مهاجر و حاشیهنشین با بزهکاری و کاهش ضریب امنیتی شهرها میباشد.
« مهاجرت جابجایی بین دو واحد جغرافیایی یا به عبارت دیگر ترک یک سرزمین و اسکان در سرزمین دیگر است.»(۱)
حرکات مکانی جمعیت یا مهاجرت یعنی « تغییر محل اقامت معمولی از یک نقطه جغرافیایی به نقطه دیگر» (۲) که میتوان آن را از نقطه نظرات مختلف تقسیمبندی نمود مانند: فاصله مبدأ تا مقصد، طول مدت اقامت در محل جدید، عبور از مرزها و …
از نظر عبور از مرزها مهاجرت ها یا « بینالمللی » و یا « داخلی » هستند، که هرکدام به نوعی میتواند زمینهساز مشکلاتی در مقصد باشد. در این بین هجوم آوارگان کشورهای مجاور ـ مانند آوارگان افغانی ـ و مهاجرت روستا به شهر در داخل یک کشور مشکلات و تبعات بیشتری دارند.
مهاجرت به عنوان یک پدیده اجتماعی میتواند نشانه ی پویایی و تحول جامعه باشد و موجب ترقی و پیشرفت شود، همانطور که پیرمن عقیده دارد که: « هجرت روستایی نه تنها انحطاطآور نیست بلکه مترقی نیز هست».(۳)اما مهاجرت های بیرویه و بدون برنامه که نتیجه ی اجرای سیساست های غلط دولت ها و نابرابریهای شدید مکانی میباشد، اثرات مخربی بر پیکر روستاها و شهرها وارد آورده و فضاهای جغرافیایی را از حرکت و پویایی باز میدارد.(۴)
برای هر حرکت که منجر به مهاجرت و در نهایت سبب حاشیهنشینی میشود میتوان عوامل مختلفی را ذکر نمود که در بین آنها دو عامل اساسی « دفعکننده» و « جذبکننده» اهمیت بیشتری دارند. (لوئیسـ۱۹۸۲)
مایکل تودارو تصمیم به مهاجرت از روستا به شهر را تابع دو متغیر اصلی «جذب و دفع» میداند:
۱- تفاوت فاحش درآمد شهر و روستا(دافعه)
۲- احتمال دستیابی به نوعی اشتغال در شهر(جاذبه)
به نظر تودارو یک روستایی در برابر امکان بیکاری در شهر و یا روستا، بیکاری در شهر را برمیگزیند چرا که چشمانداز آینده شهر روشنتر از روستا میباشد.(۵)
صاحبنظران رشتههای مختلف، علت های زیادی را برای این فرایند شوم برشمردهاند که همه ی آنها به نوعی مکمل همدیگر بوده و تنها زوایای ناخوشایند از بینرفتن تدریجی روستاها را به تصویر میکشد. انگیزههای اقتصادی، فرهنگی، روانی و عاطفی، طبیعی، اداری، سیاسی و حکومتی، جهانی و غیره که به برخی اشاره خواهد شد.
نظریات اقتصادی مهاجرت بیشتر بر تفاوت شاخص های اقتصادی مانند سطح درآمد، اشتغال، تفاوتهای مکانی و… تأکید دارند.
از دیدگاه اکولوژیکی و در تحلیل اکولوژیکی ـ جغرافیایی مهاجرت، عوامل اکولوژیکی روستا (آب و خاک و…) و موضع جغرافیایی روستا مؤثر میباشند که حتی بر عوامل اقتصادی هم تأثیر زیادی دارند.(۶)
نظریه وابستگی، مهاجرت را امری اجباری میداند که بر اساس عدم توسعه یک محیط نسبت به محیط دیگر و وابستگی بخش غیر سرمایهداری به سرمایهداری بوجود میآید. مهاجرت از یک طرف معلول توسعه ی نابرابر و از طرف دیگر عامل گسترش و تعمیق آن میباشد. این نظریه مهاجرت روستا به شهر را نتیجه ی نابرابری های ساختی و مکانی بین بخشهای جامعه میدانند.(۷)
متأسفانه رشد وابسته و ناموزون اقتصاد کشور ایران در دهههای گذشته، در قالب نظام « مرکز ـ پیرامون » و سیاستهای نادرست اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی که متأسفانه تا به امروز هم با تفاوتهایی ادامه دارد، موجب رشد قطبهای شهری به قیمت افول مناطق روستایی شده است. این روند نامعقول منجر به عدم تعادل بین مناطق کشور بخصوص شهرها و روستاها شده است. بروز جنگ و نابسامانی های اوایل پیروزی انقلاب این نابرابری ها را تشدید نموده و موجب جابجایی و انتقال منابع اقتصادی و نیروی انسانی از نواحی محروم به نواحی برخوردار، بصورت مهاجرت های فصلی، کوتاهمدت و دائم شده است.(۸)
خروج نیروهای جوان و فعال در گروههای سنی ۲۹ـ۲۰ سال از روستاها در نتیجه ی این روند نابرابر، موجب تشدید عقبماندگی مناطق مهاجرفرست شده است. (۹)
درآمد کم، اختلاف درآمد بین شهر و روستا، عدم تضمین و ثبات درآمدها، نوسان قیمت محصولات کشاورزی، کمبود زمین، بیکاری و نبود فرصت های شغلی، وجود فرصت های اشتغال بیشتر در شهرها، علاقه به صیانت نفس، سیاست های نادرست اشتغال، مسکن و قیمتگذاری مواد غذایی و….
علاقه به صیانت نفس و حفظ بقاء در سرشت هر موجود زندهای از جمله انسان نهفته است. اگر انسان در شرایطی قرار گرفت که از مایحتاج اولیه محروم ماند، طبیعی است که برای نجات از آن کوشش به خرج میدهد.(۱۰)
در حقیقت آن ها از مرگ به سوی فقر و از فقر به سوی مرگ پناه میبرند.
در مطالعات نگارنده در بخش مرکزی شهرستان بیرجند، ۶۶% مهاجرین روستایی و ۷۵% ساکنان روستاهای مطالعه شده، عوامل اقتصادی را از مهمترین دلایل مهاجرت و ترک روستا برشمردهاند.(۱۱)
محدودیتها و مشکلات طبیعی بطور مستقیم یا غیرمستقم موجب دفع جمعیت از روستاها میشود و شاید بتوان به جرأت ادعا نمود، بسیاری از عوامل دیگر بخصوص عوامل اقتصادی مهاجرت، ریشه در عوامل طبیعی دارند.
مخاطراتی از قبیل: سیل، زلزله، بهمن، خشکسالی و محدودیت هایی مانند کمآبی و افت سطح آبهای زیرزمینی، شورشدن آبها، حرکت ماسههای روان، فرسایش خاک، سرمازدگی محصولات و…، که متأسفانه بیشتر این مشکلات طبیعی به دلیل عدم برنامهریزی و مدیریت صحیح منابع و رفتارهای طبیعی مشکلات زیادی را برای روستانشینان ایجاد مینماید، بطوری که پس از هر حادثهای مانند سیل یا زلزله و خشکسالی خانوادههای زیادی به سوی مقصدی نامعلوم و سرنوشتی مجهول در شهرها حرکت میکنند.
علاقه به تحصیل و بخصوص در سطوح عالی، تحصیل فرزندان، ازدواج، روابط خویشاوندی، جاذبههای فرهنگی و هنری در شهرها، احساس حقارت و سرخوردگی به دلیل روستایی بودن، رشد سریع جمعیت و عدم تناسب آن با فرصتهای شغلی در روستا، برنامههای دولت و نیازهای اداری، تمایل به زندگی بهتر و رفاه بیشتر، خدمت سربازی، کمبود امکانات آموزشی و فرهنگی مانند مدرسه و کتابخانه و … از جمله ی این عوامل هستند.
علاقه به سوادآموزی و ادامه ی تحصیلات توسط نوجوانان روستایی از یک طرف و نبود امکانات تحصیلی کافی در روستاها در مقاطع مختلف تحصیلی از سوی دیگر، خیل عظیمی از دانشآموزان را راهی شهر نموده و آرامآرام جذب شهر و جاذبههای فریبنده و یا واقعی آن مینماید.- مهاجرتی که در بیشتر موارد از سوی والدین آنها هم همراهی میشود ـ و این سرآغاز یک مهاجرت خاموش و بی سر و صدای نسل جوان روستا و سازندگان فردای آن میباشد.
۲/۵۶% روستاهای مورد مطالعه در بخش مرکزی بیرجند و ۱۹% مهاجران روستایی تحصیل را علت مهاجرت ذکر کردهاند و بیش از ۵۰% این روستاها فاقد فضاهای آموزشی در مقاطع مختلف بخصوص راهنمایی و دبیرستان بودهاند.(۱۲)
این افراد در شهرها بصورت گروههای متمایز باقی میمانند و اگرچه میکوشند ارزش های شهری را تقلید نمایند ولی به از خود بیگانگی دچار میشوند. شخص مهاجر نه تنها ارزش های شهر را در خود درونی نمیکند بلکه در بسیاری از موارد به دور خودیک دیوار فرهنگی نامرئی میکشد. شکلگیری خرده فرهنگهای مهاجرنشین در شهرها نشانگر عدم انطباق او با محیط جدید است. دوگانگی و داشتن فرهنگ دهقانی و فشارهای ناشی از محدودیت های شهری در آنها حس دشمنی، عداوت و حقارت بوجود میآورد و در برابر جامعه ی شهری به خشونت میایستند. نابسامانی ها، کجروی ها، انحرافات، فسادهای اجتماعی و اخلاقی، سرقتها و… حاصل این روند میباشد. (۱۳) (نگاهی به رفتارهای اجتماعی مردم در برخی مناطق مشهد بخصوص حاشیه شهر گویای این مسئله است).
در حقیقت شهرنشینی صورت گرفته اما بدون آمادگی های فکری، روحی و اقتصادی، که این مسئله تمایلات پنهان و حتی غیرعادی را بتدریج در میان مهاجران از قوه به فعل درمیآورد. شهرنشینی نیازهای فراوانی را برمیانگیزد که برآوردن آنها با توجه به محدود بودن امکانات آنها غیرممکن است.
مهاجران روستایی خصوصیات اجتماعی ـ اقتصادی متفاوتی دارند. برخی با سرمایه و تخصص میتوانند خود را با نظام حاکم بر شهرها تطابق دهند، ولی عده کثیر دیگر بدون سواد و تخصص کافی و مهارت و سرمایه، قادر به جذب در نظام اقتصادی و اجتماعی شهرها نیستند و به حاشیه ها( حاشیه های اقتصادی، فرهنگی و فیزیکی) رانده میشوند و موجب افتراق اجتماعیـاقتصادی در شهرها میشوند که این شکاف در الگوهای اکولوژیکی و فیزیکی شهرها به خوبی و به وضوح منعکس میباشد.
دسته ی اول در مرکز نظام اقتصادی ـ اجتماعی قرار گرفته و شغل و جایگاهی یافتهاند و در نقاط مناسب ساکن میشوند و گروه دوم که در حاشیه ی اقتصادی و اجتماعی شهر هستند از لحاظ فضایی هم در حاشیه ی فیزیکی شهرها قرار میگیرند و به طور کامل به حاشیه رانده میشوند.
ارتباط تنگاتنگ مهاجرت با حاشیهنشینی و تأثیر شدید مهاجرت بر الگوهای رفتاری شهرها از همین جا مشخص میشود. ضعف و ناتوانی پدر در حکمرانی خانواده، تضادهای ارزشی میان اعضای خانواده، ایجاد ارزشهای جدید، از بین رفتن کنترل اجتماعی روستا، آشنایی جوانان و نوجوانان با مظاهر و لوازم فساد و انحراف، شیادان و باندهای تبهکاری که در کمین افراد بیکار و سرگردان نشستهاند و دهها عامل دیگر حاشیهنشینان شهری امروز و مهاجران روستایی دیروز را بسوی انحطاط سوق میدهد و بر دامنه ی نابسامانی های اجتماعی میافزاید.(۱۴)
نگارنده در بازدیدی که از حاشیه ی شهر مشهد به همراه دبیران جغرافیای ناحیه ی یک مشهد داشتیم، در مصاحبه با افراد متعدد این رهاشدگی از قیود و کنترل های شدید اجتماعی روستا را به وضوح در صحبت ها و رفتارهای ساکنان آن مناطق مشاهده نمودیم.
ارتباط زیاد مهاجرت با حاشیهنشینی ایجاب مینماید که هرگونه طرح و برنامه، یا مطالعهای در ساختار مناطق حاشیهای ، بر مطالعه ی علل مهاجرت ها و تیپ مهاجران تکیه نماید و صد البته که ساماندهی حاشیهنشینی امکانپذیر نخواهد بود جز با حذف و یا لااقل کمرنگ نمودن علت های گریز جمعیت از روستاها.
در اینجا ذکر چند نکته اهمیت زیادی دارد:
۱- همه ی مهاجرانی که وارد شهرها میشوند، روستایی نیستند و بخش قابل توجهی از آنها را هم مهاجران شهرهای کوچکتر و مناطق غیر برخوردار تشکیل میدهند.
۲- تمامی مهاجران( روستایی یا غیر روستایی ) در حواشی اسکان نمییابند و در حاشیه قرار نمیگیرند،بلکه به عنوان عوامل فعال در نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شهرها ایفای نقش مینمایند.
۳- در برخی کشورها بخصوص ممالک جهان سوم پدیده ی مهاجرت به شهرها، در بیشتر موارد واکنش به دافعههای نواحی روستایی میباشد تا جاذبههای نواحی شهری.