زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى

 

نقش وزارت آموزش و پرورش در احیاء نهج البلاغه
براى من بسى شیرین و لذت بخش بود اگر فرصت شنیدن صوت دلنشین تک تک شما را داشتم ؛ یعنى شما بچه هاى عزیز - این امیدهاى آینده - با دلهاى پاک و روحهاى درخشان و نوربخش خودتان مى آمدید و جملات نورانى نهج البلاغه را براى ما مى خواندید... .
من از برادران عزیزمان در وزارت آموزش و پرورش خواهش مى کنم این راه را رها نکنید، دنبال این خط را بگیرید. نهج البلاغه را داخل مدرسه ها و کلاسها ببرید تا دانش آموزان متن عربى اش را یاد بگیرند.
بهترین نویسندگان و شیواترین هنرمندان را استخدام کنید و از آنها بخواهید که بیایند اینها را ترجمه ى زیبا کنند تا آن را بچه هاى ما حفظ کنند نهج البلاغه باید در کتابهاى درسى ما بیاید. ما از نهج البلاغه خیلى دور ماندیم لذا باید این فاصله را جبران کنیم
تمام مفاهیم لازم براى تقویت نظام جمهورى اسلامى در نهج البلاغه وجود دارد. شما عزیزان و نو چشمهاى ما، دانش آموزان و زبدگان و بچه هاى با استعداد و خوش حافظه - چه دختر و چه پسر - که در وادى حفظ و ترجمه ى نهج البلاغه و فراگیرى این کتاب مقدس افتاده اید، بدانید که این نعمت ، بسیار با برکت و با عظمت است . این موهبت خدایى را مغتنم شمارید و پیش بروید.
معلمان و مربیان و وزارت آموزش و پرورش و معاونت مربوط و برادرانى که این کار را پى گرفتند، بدانند که یکى از ذى قیمت ترین کارهاست . مبادا این کار را دست کم بگیرید و کوچک بشمارید بیست سال دیگر جامعه ى ما خواهد فهمید که اجتماع امروز شما و این فراگیرى نهج البلاغه چه آثارى خواهد داشت . بدانید که این یک نهال بابرکتى است که امروز به دست برادران عزیزمان در بنیاد نهج البلاغه و وزارت آموزش و پرورش و بقیه ى کسانى که دست اندر کارند، غرس شد و برکات و میوه هایش را در آینده خواهد داد. این کار را رها نکنید و بچه هاى عزیز و برادران عزیزمان هم بدانند که نهج البلاغه حاوى کلمات بسیار ذى قیمت است .
در این اردوگاهى که شما جمع شده اید قبلا عده اى مى آمدند تا فرهنگ غرب و فرآورده هاى ذهنى فرهنگ غلط و فاسد بیگانگان را در این جا نشخوار کنند و از همدیگر یاد بگیرند و به بچه ها فساد یاد بدهند اما امروز عکس آن شده است ؛ امروز در این جا به بچه ها دین و قرآن و نهج البلاغه یاد مى دهند.
درمان دردها در نهج البلاغه
امروز ما در شرایط مشابهى مانند دوران حضرت على علیه السلام هستیم ، ما را هم دنیاطلبى تهدید مى کند، ما را هم ابتلاى به کبر و خود پرستى و تبعیض ، تهدید مى کند، طوفانهاى فتنه هاى اجتماعى ما را هم به فرو ریختن تهدید مى کند بنابراین ما هم به آن درمانها احتیاج داریم و بیش از همیشه به نهج البلاغه احتیاج داریم . من ندیده ام از این دیدگاه کسى دنبال نهج البلاغه رفته باشد. مى دانید که البته خیلى کار شده اما این یک دیدگاه جدید است .
اینک در آیینه ى نهج البلاغه نگاه کنید و ببینید شما از وضع کنونى خودتان چه چیزى را در آن مى بینید؟ کدام درد و کدام خطر را مى بینید؟ کدام هشدار متوجه ماست ؟ و بدانید که درمان همه ى اینها در نهج البلاغه است .
امروز بسیار لازم است که محققان ، نهج البلاغه را از این جهات تفسیر کنند.
نمونه وار چند فقره از بیماریهاى آن روز را که امیرالمؤ منین علیه السلام در صدد معالجه ى آنهاست ذکر مى کنم : یکى از این بیماریها مساءله ى دنیا است . در نهج البلاغه چه بسیار علیه دنیا و دنیاطلبى و دنیا فریفتگى و علیه خطرات و کمینهاى دنیا هشدار داده شده است . یکى از بخشهاى مهم نهج البلاغه زهد آن است .
ما مثل آن بیمارى که یک نسخه ى کامل از یک طبیب حاذق در جیب خود یا در طاقچه ى اتاق خود دارد، اما در عین حال لاى آن نسخه را باز نمى کند و به آن عمل نمى کند و از آن بیمارى دایما رنج مى برد. قرنهاى متمادى نهج البلاغه را داشتیم اما از آن استفاده نکردیم و از معارف آن بهره نبردیم و بیماریهاى فردى و اجتماعى خود را براى خودمان جنگ داشتیم . این آن تاءسف و افسوس بزرگى است که هر کس با نهج البلاغه آشنا بشود، در دلش ‍ جا خواهد گرفت .
امیرالمؤ منین علیه الصلاه و اسلام در نهج البلاغه خطبه یى به نام قاصعه دارد که بسیار خطبه ى مهم و پرمضمون و شگفت آورى است . یکى از محورهاى عمده ى این خطبه مذمت تکبر است .
در این جا جملاتى درباره ى پیغمبران دارد که من چند جمله را برایتان مى خوانم .
درباره ى پیغمبران مى فرماید: و لکنه سبحانه کره الیهم التکابر خداى سبحان کبر و فخرفروشى را در نظر پیغمبران زشت و مکروه قرار داد. ععع و رضى لهم التواضع عععع و تواضع را براى آنها شایسته دانست و راضى شد که آنها تواضع باشند. فالصفوا بالارض خدودهم ؛ این قدر پیغمبران اهل تواضع و یگانگى بودند که صورتهاى خودشان را به زمین مى چسباندند. و عفروا فى التراب وجوههم ؛ پیشانى خود را با خاک آلوده مى کردند (اینها کنایه از تواضع و فروتنى است ). بعد مى فرماید:
ععع و خفضوا اجنحتهم للمؤ منین و کانوا قوما مستضعفین عععع ؛ براى مؤ منین خفض جناح مى کردند (نهایت تواضع و فروتنى همراه با مهربانى را خفض جناح مى گویند)، پیغمبران با مؤ منین این گونه بودند، لذا مؤ منین همیشه دور پیغمبر جمع مى شدند.
و کانوا قوما مستضعفین ؛ در حالى که مؤ منین با پیغمبران مردمان مستضعفى بودند (که به هر معنا بگیریم مقصود ما را بیان مى کند: یا خود پیغمبران ، مستضعفان بودند و یا مؤ منین که پیغمبران در میان آنها بودند و در مقابل آنها آن طور خضوع مى کردند؛ آنها مردمان مستضعفى بودند) لذا به پیغمبر ایراد مى گرفتند که و تبعهم الارذلون ؛ مردمان پست ، مردمان پایین جامعه اطراف پیغمبر را گرفته اند
امیرالمؤ منین در نهج البلاغه مى فرماید: پیغمبران در مقابل مؤ منین خاضع بودند؛ در حالى که آن مؤ منین از اقوام مستضعف بودند. انبیا با همین عامه ى مردم و قشرهاى وسیع مردم که اکثریت افراد یک جامعه را تشکیل مى دهند، سر و کار داشتند. پیغمبر ما هم سر و کار داشت ، امام امت هم در این روزگار سر و کار دارد و باید این رابطه میان دولت و مسئولان و مردم بماند. باید این رابطه ضعیف نشود. رگ اصلى انقلاب ما وجود همین رابطه است .
موضوع دیگرى که در نهج البلاغه بارها تکرار شده است ، تکبر است . یعنى همان که محور اصلى خطبه ى قاصعه است . البته مخصوص خطبه ى قاصعه هم نیست ، در خیلى جاها هست ، مساءله ى تکبر یعنى خود را از دیگران بالاتر دانستن ؛ همان آفتى که اسلام را و نظام سیاسى اسلام را منحرف کرد و خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و به کلى نتایج زحمات پیامبر صلى الله علیه و آله را تقریبا در برهه یى از زمان از بین برده است . این است که امیرالمؤ منین علیه السلام در نهج البلاغه به آن بسیار اهمیت مى دهد.
این که نهج البلاغه پر از زهد و ترغیب به زهد است ؛ چه چیز را نشان مى دهد؟ بیمارى را نشان مى دهد این نسخه ى امیرالمؤ منین علیه السلام که این قدر راجع به دنیا گرم و پرشور و پرهیجان و زیبا و بلیغ حرف مى زند؛ نشان مى دهد که مردم بدطورى گرفتار دنیا شده بودند. بیست و سه سال پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله ، مردم بدطورى اسیر شده بودند. این دست گره گشا سعى مى کند گره هاى این کمند را از دست و پاى آنها باز کند.
امروزه براى ما نهج البلاغه از جهات مختلفى حساس است ، تاءکید مى کنم که این کتاب ، گنجینه ى بى نظیر و تمام شدنى است و امروز هم بیشتر از همیشه ملت و جامعه ى اسلامى ما به آن نیازمند است .
ما ملت ایران به عنوان کسانى که پایه هاى این نظام را روى دوشمان گرفته ایم ، اگر امروز به نهج البلاغه مراجعه کنیم ؛ در آن چیز جالبى خواهیم یافت . بیماریهاى که در این موقعیت ما را تهدید مى کند و درمان این بیماریها، براى ما ارزنده و حیاتى است . باید برویم و این درمانها را جستجو کنیم . نمى خواهم بگویم همه ى آن حوادثى که در صدر اسلام اتفاق افتاده ، امروز هم همانها مو به مو اتفاق مى افتد، خیر، اما جهت گیریها یکى است .
ما یک سلسله سخنرانى از حضرت على علیه السلام داریم که در این سخنرانیها، ایدئولوژى و تاکتیک جنگ و شیوه و تجربه ى حکومت کردن و اخلاق و زهد و تقوى وجود دارد. شما امروز مى فهمید که ما چه قدر به نهج البلاغه احتیاج داریم .
حکومت در نهج البلاغه
مساءله ى حکومت در نهج البلاغه مانند دهها مساءله ى مهم دیگر زندگى ، در این کتاب عظیم به شیوه یى غیر از شیوه ى محققان و مؤ لفان مطرح شده است . البته چنین نییت که امیرالمؤ منین علیه السلام فصلى مستقل درباره ى حکومت بازکرده باشد و با ترتیب مقدماتى به نتیجه گیرى برسد. شیوه ى سخن او در این باب هم ، مانند ابواب دیگر شیوه یى حکیمانه است ؛ یعنى عبور از مقدمات و تاءمل و تمرکز بر روى نتیجه . نگاه امیرالمؤ منین علیه السلام به مساءله ى حکومت ، نگاه حکیم بزرگى است که با منبع وحى پیوند نزدیک دارد
مساءله ى حکومت در نهج البلاغه ، به صورت یک بحث تجریدى نیست . حضرت على علیه السلام با امر حکومت درگیر بوده و در این کتاب شریف به عنوان یک حاکم و کسى که با اداره ى کشور اسلامى - به همه ى مشکلات و مصیبتها و دردسرهایش - روبرو بوده و به جوانب گوناگون این مساءله رسیدگى کرده ، سخن گفته است . توجه به این امر براى ما که در شرایطى مشابه شرایط امیرالمؤ منین على علیه السلام قرار داریم ، بسى آموزنده است .
1 - معناى حکومت
ابتدا باید دید که آیا حکومت از دیدگاه امام علیه السلام به همان معنایى است که در فرهنگ متداول جهان کهن و جهان امروز از آن فهمیده مى شود؟ یعنى حکومت مترادف است با فرمانروایى ، سلطه ، تحکم و احیانا برخوردارى حاکم یا حاکمان از امتیازاتى در زندگى ؟ یا حکومت در فرهنگ نهج البلاغه ، مفهوم دیگرى دارد؟ در این باب از چند کلمه و اصطلاح مشخص در نهج البلاغه استفاده مى کنیم که عنوان امام ، والى و ولى امر براى حاکم و عنوان رعیت براى مردم از آن قبیل است .
در قرآن و همین طور در حدیث - مخصوصا در نهج البلاغه - دو چهره از حاکم تصویر شده است : یک چهره ى مثبت و یک چهره ى منفى . چهره ى مثبت به عنوان امام هدى - امام هدایت کننده به حق - معرفى مى شود و چهره ى منفى هم به عنوان امام و پیشواى آتش و گمراهى ، شناسایى مى شود. امام هدى ، پیغمبران و اولیا و حکام به حق اسلامى و حکام بنده ى خدا و شایسته بر طبق معیارهاى الهى هستند؛ و امام باطل - امام آتش - طاغوتها هستند.
2 - ضرورت حکومت
این یک بحث است که آیا براى جامعه ى انسانى ، وجود فرماندهى و حکومت ، امرى ضرورى است یا نه ؟ استنتاج از این بحث به معناى التزام به لوازمى در زندگى جمعى است و صرفا منحصر به این نیست که ما قبول کنیم حکومت براى جامعه لازم است ؛ بلکه نتیجه ى بحث ما در شیوه ى فرماندهى و در شیوه ى فرمانبرى و در اداره ى جامعه نیز مشخصات و خطوط ویژه یى را ترسیم خواهد کرد.
مساءله ى ضرورت حکومت در نهج البلاغه در مقابل گرایش و جریان قدرتمندانه مطرح مى شود... از این گرایشها همیشه در جوامع وجود داشته و امروز هم هست و در آینده نیز تا وقتى که اخلاق انسان ، کامل و درست نشود؛ چنین گرایشهایى وجود خواهد داشت
3 - منشاء حکومت
منشاء حکومت از نظر نهج البلاغه چیست ؟ آیا امر طبیعى ، نژاد، دودمان ، نسب ، زور و اقتدار (اقتدار طبیعى و یا اقتدار مکتسب ) است ؟ یا نه ، منشاء حکومت و آنچه به حکومت یک انسان یا یک جمع مشروعیت مى بخشد؛ یک امر الهى یا یک امر مردمى است ؟
در دنیاى جدید، دمکراسى - یعنى خواست و قبول اکثریت مردم - ملاک و منشاء حکومت شمرده مى شود اما کیست که نداند دهها وسیله ى غیر شرافتمندانه به کار گرفته مى شود تا خواست مردم به سویى که زورمداران و قدرت طلبان مى خواهند، هدایت شود. بنابراین مى توان در یک جمله گفت که در فرهنگ رایج انسانى ، از آغاز تا امروز و از امروز تا زمانى که فرهنگ علوى و نهج البلاغه بتواند بر زندگى انسانها حکومت کند، منشاء حاکمیت اقتدار و زور بوده و خواهد بود ولا غیر.
امیرالمؤ منین علیه السلام در نهج البلاغه ، منشاء حکومت را این معانى نمى داند و مهمتر این است که خود او هم در عمل آن ثابت مى کند. از نظر على علیه السلام منشاء اصلى حکومت ، یک سلسله ارزشهاى معنوى است . آن کسى مى تواند بر مردم حکومت کند و ولایت امر مردم را به عهده بگیرد که از خصوصیاتى برخوردار باشد
4 - حکومت حق است یا تکلیف ؟
آیا حکومت کردن ، یک حق است یا یک تکلیف ؟ حاکم حق حکومت دارد یا موظف است که حکومت کند، و کدام انسان مى تواند یا مى باید حکومت کند؟ از نظر نهج البلاغه ، حکومت هم حق است و هم وظیفه .
براى کسى که از شرایط و معیارها و ملاکهاى حکومت برخوردار است ؛ در شرایطى وظبفه است که حکومت را قبول کند، و نمى تواند این بار را از دوش خود بر زمین بگذارد.
امیرالمؤ منین علیه السلام در بیانى خلاصه و موجز، حکومت را هم یک حق مى داند و هم یک وظیفه و هم یک تکلیف . به این ترتیب نیست که هر کسى که برایش شرایط تولیت امور مردم فراهم شد و توانست به نحوى با کسب وجاهت و تبلیغ ، و با کارها و شیوه هایى که معمولا طالبان قدرت خوب مى دانند آن شیوه ها چیست ؛ نظر مردم را جلب کند و بتواند حکومت کنند. وقتى حکومت ، حکومت حق است ، این حق متعلق به کسان معینى است و این به معناى آن نیست که یک طبقه ، طبقه ى ممتازند؛ زیرا در جامعه ى اسلامى ، همه فرصت آن را دارند که خود را به آن زیورها بیارایند و همه مى توانند که آن شرایط را براى خود کسب کنند. البته در دوران بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله یک فصل استثنایى وجود دارد؛ اما نهج البلاغه بیان خودش را به صورت عازم ارایه مى دهد و بارها و بارها به این حق اشاره مى کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 20   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى

مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

اختصاصی از زد فایل مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم


مقام انسانی زن  از نظر قرآن کریم

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات35

 

  • اسلام اصل مساوات را دربارة زن و مرد نیز رعایت کرده است.
  • اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه به حقوق آنها مخالف است.
  • اسلام نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته منسوخ کرده است.
  • قرآن در داستانهای خود توازن را حفظ کرده، قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نکرده است.
  • زن اگر بخواهد از حقوقی مساوی با مرد بهره مند شود باید مشابهت حقوقی با مرد را از میان بردارد.
  • علمای اسلام با تبیین اصل« عدل» پایة فلسفة حقوق را بنا نهادند.
  • شرقی انسانیت را درگذشت و نیکی می بیند و غربی در به دستآوردن حقوق.
  • اعلامیة حقوق بشر فلسفه است نه قانون، باید به تصدیق فیلسوفان برسد نه تصویب نمایندگان.
  • احترام به انسان که اساس اعلامیة حقوق بشر است، از دیر زمان مورد تأیید شرق و اسلام است.
  • دنیای غرب از طرفی تا آخرین حد ممکن مقام انسانی را پایین می آورد و از طرف دیگر به نام حقوق بشر اعلامیة بالا بلند صادر می کند.
  • بیچارگیهای بشر امروز از آن است که «خود» را از یاد برده است.
  • احترام به انسان با فلسفة شرق سازگار است نه با فلسفة غرب.


مقام انسانی زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یا او را از جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.

فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی

اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفة خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همة موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است، پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفت است.

چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفة دیگری دارد؟

مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیروان سیستمهای غربی شنیده و خوانده اید که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند؛ چنین وانمود می کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است. میگویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنساً شریفتر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است، حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.

می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف ارث مرد نمیکرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقة مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیر آمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است. می گویند اسلام با اینکه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است، در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.

می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است و اگر امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد.

اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقی ارسطویی بدهیم به این صورت برای او وضع می کرد، لکن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست، پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد.

تساوی یا تشابه؟

اصلی که در این استدلال به کار رفته این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است. مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمه اش این است که حقوقی مساوی یکدیگر داشته باشند به طوری که ترجیح و امتیاز حقوقی در کار نباشند؟یا لازمه اش این است که حقوق زن  و مرد علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیم کار و تقسیم وظیفه در کار نباشد؟ شک نیست که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنها از لحاظ انسانیت، برابری آنها در حقوق انسانی است اما تشابه آنها در حقوق چطور؟

اگر بنا بشود تقلید و تبعیت کورکورانه از فلسفة غرب ر اکنار بگذاریم و در افکار و آراء فلسفی که از ناحیة آنها می رسد به خود اجازة فکر و اندیشه بدهیم، اول باید ببینیم آیا لازمة تساوی حقوق تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است؛ تساوی برابری است و تشابه یکنواختی. ممکن است پدری ثروت خود را به طور متساوی میان فرزندان خود تقسیم کند اما به طور متشابه تقسیم نکند، مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستغلات اجاری. ولی نظر به اینکه قبلاً فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقة تجارت دیده است و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی که می خواهد ثروت خود را در حیات خود میان فرزندان تقسیم کند، با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همة فرزندان کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را می دهد که قبلاً در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.

کمیت غیر از کیفیت است، برابری غیر از یکنواختی است. آنچه مسلم است این است که اسلام حقوق یکجور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است، ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسانها را دربارة زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.

کلمة «تساوی» و «مساوات» چون مفهوم برابری و عدم امتیاز در آنها گنجانیده شده است  جنبة «تقدس» پیدا کرده اند، جاذبه دارند، احترام شنونده را جلب می کنند، خصوصاً اگر با کلمة « حقوق» توأم گردند.

تساوی حقوق! چه ترکیب قشنگ و مقدسی! چه کسی است که وجدانی و فطرت پاکی داشته باشد و در مقابل این دو کلمه خاضع نشود؟!

اما نمی دانم چرا کار ما- که روزی پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ایم- باید به آنجا بکشد که دیگران بخواهند نظریات خود را در باب « تشابه حقوق زن و مرد» با نام مقدس « تساوی حقوق» به ما تحمیل کنند؟! این درست مثل این است ک یک نفر لبو فروش بخواهد لبو بفروشد اما به نام گلابی تبلیغ کند.

آنچه مسلم است این است که اسلام در همه جا برای زن و مرد حقوق مشابهی وضع نکرده است،‌ همچنانکه در همة موارد برای آنها تکالیف و مجازاتهای مشابهی نیز وضع نکرده است. اما آیا مجموع حقوقی که برای زن قرار داده ارزش کمتری دارد از آنچه برای مردان قرار داده؟ البته خیر، چنانکه ثابت خواهیم کرد .


دانلود با لینک مستقیم


مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

تحقیق مقام والای زن

اختصاصی از زد فایل تحقیق مقام والای زن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق مقام والای زن


تحقیق مقام والای زن

 

 

 

 

 

 

تحقیق مقام والای زن

زنان در اکثر دورانهای تاریخ مورد کم لطفی و بی مهری قرار گرفته اند و نتوانسته اند به جایگاه اصلی خودشان دست پیدا کنند در این راستا یکی از مهمترین مسائلی که در مورد زنان مطرح می باشد. مسئله حجاب زنان است و در پی آن نحوه ارتباط زن با اجتماع که در این مقاله به نحو اجمال این مسئله بررسی شده است.

اعتقاد نداشتن به حجاب عوامل متعددی می توان داشته باشد که برخی از موارد به صورت تیتروار بیان می شود:

هجوم فرهنگ غرب – اعتقاد به آزادی غلط – اعتقاد به دست و پاگیر بودن حجاب برای کار – پیروی از هوسهای نفسانی – دگرگونی ارزشها و اعتقاد غلط به اینکه شخصیت زن در این است که زیبائیهایش آشکار باشد – الگوهای دروغین   - تقلید   کور کورانه به خاطر جهل و عدم اعتماد به نفس و اختلال فکری – نداشتن اراده   و سستی و سهل انگاری.

حال در این مقاله سعی شده است با دیدی منطقی و عقلی و با استفاده از نظر قرآن و ائمه (ع) و اندیشمندان داخلی و خارجی این مسئله بررسی شود. و در پی آن هر کس می تواند منصفانه و از روی عقل خود این امر را تجربه کند، و السلام علی بن اتبع الهدی.

 

 

  • حجاب باعث پیشرفت زن و اجتماع است:

به قول شهید مطهری اگر پسر و دختری در محیط جداگانه تحصیل کنند و یا اگر در محیطی که درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند، فکر می کنند و به سخن استاد گوش می دهند. یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟ آیا اگرمردی در خیابان و بازار و اداره و… با قیافه های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائماً مواجه باشند بهتر سرگرم کار و فعالیت می شود و یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود.                                   «مطهری مساله حجاب ص 78».

پس مشخص است که حجاب سبب پیشرفت زن است نه بی حجابی و بی بند و باری که باعث می شود انرژی زن تحلیل رود به چند مثال دیگر توجه کنیم.

همانگونه که یک لوله گاز را باید متوجه بود که محکم باشد و نشتی نداشته باشد وگرنه نمی شود از آن بهره برداری کرد و منجر به انفجار نیز خواهد شد بهره برداری از نیروی زن هم وابسته به حفاظ محکم حجاب است در غیر اینصورت نیمی از جامعه را بخود مشغول می دارد و انرژی زن صرف تجمل و آرایش و… می شود در حالی که حجاب مانند یک سد است که نیروی آب را مهار می کند. حجاب نیز نیروی زن را ذخیره می کند و از هرز رفتن آن در مسیرهای نا مطلوب جلوگیری کرده. امکان استفاده از تمام انرژی را فراهم می آورد.

 

این تحقیق در 28صفحه اماده شده است

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق مقام والای زن