زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درمورد مینیاتور و نقاشی مینیاتور

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق درمورد مینیاتور و نقاشی مینیاتور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد مینیاتور و نقاشی مینیاتور


دانلود تحقیق درمورد مینیاتور و نقاشی مینیاتور

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 4

 

مینیاتور و نقاشی مینیاتور

مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است. این کلمه در اصل یک لغت خارجی است و  نیمه ی اول قرن حاضر در زبان فارسی امروز مصطلح گردید که در معنای واقعی، به مینیاتورهای ایرانی یا کشورهای دیگر منحصر نمی شود؛ بلکه هر شیئ هنری ظریف و ریز که به هر سبک و شیوه ای ساخته شده باشد، مینیاتور نامیده می شود.

در حال حاضر در ایران به نقاشی های ایرانی، چه قدیم وچه جدید، که از سبک و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای خصوصیات نقاشی سنتی باشد، مینیاتور گفته می شود و این موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفته شده است.

در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود.

با بررسی نقاشی های بدست آمده از ادوار مختلف، می بینیم که در ابتدا، تفاوت زیادی بین جامه ی مرد و زن دیده نمی شود. تا این که در زمان شاه عباس صفوی قباهای بلند و گشاد، جای خود را به نیم تنه های کوتاه چین دار می دهد. این قباها که بلندی آنها تا بالای زانو می رسید، غالباً با پوست، لبه دوزی می شد و روی آن کمربند می بستند. در این ایام، شالی به لباس زنها اضافه شد که روی شانه می انداختند و گوشه ی آن را مانند روسری روی سر می کشیدند.

در دوره های مختلف، مهمترین تغییرات در شکل کلاهها و دستارها پدید آمد. در عهد مغولها، از کلاههای ناقوسی شکل فلزی استفاده می شد و در زمان تیموریان شکل کلاهها اندکی تغییر یافت. با روی کار آمدن سلسله ی صفویه، قزلباش (کلاه) به صورت میله ای بلند درآمد که دستار به دور آن پیچیده می شد. در زمان شاه عباس شکل این کلاه نیز تغییر یافت و کلاه جدیدی جای آن را گرفت. این کلاه جدید از جلو و پشت، نوک تیز بود و حاشیه ی آن با پوست لبه دوزی می شد. به طور کلی می توان گفت که کلاه معمولی و دستار در همه ی دوره های نقاشی (مینیاتور) مورد استفاده قرار گرفته است. در بعضی از ادوار، جلوی دستارها را با شاخه های گل و یا پرهای رنگی تزئین می کردند و پارچه هایی که دستارها از آن ساخته می شد، خود نیز از تزئینات زیبایی برخوردار بود.

در مینیاتور چهره ی افراد بیشتر در سنین جوانی ترسیم شده است که این چهره ها به آدمکهای بدون جنسیت شباهت دارند. اما در چهره های پیر این گونه بی جنسیتی وجود ندارد. در اغلب تصاویر آفتاب بهاری می درخشد. درختان میوه، غالباً مملو شکوفه و برگ است؛ اما گاهی هم با درختانی عاری از برگ روبرو می شویم. اسبها نیز غالباً از پهلو دیده می شوند و به ندرت می توان اسبی را از روبرو و یا پشت مشاهده کرد.

هنرمندان در کنار نقاشی مینیاتور، طراحی به شیوه ی قلمگیری را نیز انجام می دادند و برای آن ارزش خاصی قائل بودند. این طرح ها را مجموعه ای از خطوط منحنی کوتاه و بلند، در نهایت ظرافت و زیبائی تشکیل می دهند که گاهی با استفاده از یک یا دو رنگ، همراه با رنگ طلائی، اثر به پایان می رسید.

با نگاهی به این طرحها می بینیم که عنصر خط و حالت های مختلف آن، بر رنگ ترجیح دارد. قدیمی ترین این طرح ها که با قوانین نقاشی های مینیاتور منطبق است، به دوران مغول و تیموریان می رسد.

در طراحی این هنرمندان، خطوط، گویی می خواهند حرکت کنند، ظاهراً در جهت معینی می روند، چیزی را نشان می دهند، خم می شوند، بر می خیزند و یا گرد هم می آیند و در همه حال چشم در تعقیب آنهاست و نمی توانند از حرکت بازایستد. این خطوط گاهی به صورت مارپیچ در فضای بالا، ابر را القاء می کنند و گاه به صورت منحنی های کوتاه و بلند مطرح می شوند. این حرکت نه تنها در طراحی، بلکه در دیگر آثار هنری ما نیز به چشم می خورد. در اشعار عُرفای بزرگ نیز این حرکت دیده می شود . در اشعار مولوی در قصه ی طوطی و بازرگان، طوطی ، روح در قفس جسم زندانیست و در فراق هندوستان به سر می برد و یا در قصه ی نی، نی از نیستان دور شده است و از درد هجران می نالد و می خواهد به اصل خویشتن برگردد. یا در اشعار حافظ، جان را زندانی جسم می شمارد و آرزویش پرواز از قالب تن است و...

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد مینیاتور و نقاشی مینیاتور

تفسیری بر نقاشی کودکان

اختصاصی از زد فایل تفسیری بر نقاشی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc ( با ویرایش 
حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده)
تعداد صفحات فایل:  26

 

تفسیری بر نقاشی کودکان :

نقاشی زبان کودکان است . کودکان بر خلاف بزرگسالان هستند  . آنها از طریق نقاشی کشیدن   قصه گویی  بازی کردن و شناخته می شوند . نقاشی به ما کمک می کند تا به دنیای درونی و روح کودک پی ببریم و بدانیم چه نیازهایی دارد ؟  آیا کودک ناسازگار یا بیمار است ؟ در بزرگسالی می خواهد چه کاره شود ؟ و…  .

 

ما در اینجا مفهوم خورشید, ماه , آسمان , زمین,  اتوموبیل و حیوانات را بررسی خواهیم کرد. لطفا” توجه داشته باشید که شما به کودک موضوع نقاشی نمی دهید و خودش آزادانه نقاشی می کند .1

- خورشید و ماه : در اغلب نقاشی های کودکان خورشید دیده می شود . خورشید نشانه امنیت  خوشحالی  گرما  قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است . وقتی رابطه کودک و پدر خوب است کودک خورشید را در حال درخشیدن می کشد و وقتی رابطه آن دو مطلوب نیست کودک خورشید را در پشت کوه ناپدید می کند . ترس کودک از پدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود . البته با یک نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلکه باید چندین نقاشی کودک را بررسی کرد . ماه نشانه نیستی است . اغلب کودکان ماه را کنار قبر و قبرستان می کشند . کودکان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می بخشند .

 2- آسمان و زمین : آسمان به معنی الهام و پاکی است . ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد  . کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی کنند  ولی در سن  5 یا 6  سالگی که آغاز به درک دلایل منطقی می کنند به کشیدن زمین نیز می پردازند .

 3- اتوموبیل : در جامعه امروزی ماشین نشانه قدرت است  به همین دلیل در نقاشی های کودکان مخصوصا” پسر بچه ها ماشین زیاد دیده می شود . وقتی یکی از اعضای خانواده که اغلب پدر و گاهی خود کودک است  رانندگی می کنند از دیدگاه برون فکنی اهمیت پیدا می کند . بیشتر نوجوانان به بهانه اینکه کشیدن تصویر آدم حوصله شان را به سر می برد یا سخت است از کشیدن شکل آدم خودداری می کنند اما به دلیل اعتقاد روانشناسان ترجیح دادن کشیدن ماشین در این دوره خود به خود نشان دهنده وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است . البته این مسائل بستگی به سن  فرهنگ  و عوامل ذهنی و نوجوان دارد .


دانلود با لینک مستقیم


تفسیری بر نقاشی کودکان

دانلود مقاله کامل درباره نقاشی مینیاتور

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله کامل درباره نقاشی مینیاتور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره نقاشی مینیاتور


دانلود مقاله کامل درباره نقاشی مینیاتور

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6

 

نقاشی مینیاتور

مینیاتور در لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است. این کلمه در اصل یک لغت خارجی است و  نیمه ی اول قرن حاضر در زبان فارسی امروز مصطلح گردید که در معنای واقعی، به مینیاتورهای ایرانی یا کشورهای دیگر منحصر نمی شود؛ بلکه هر شیئ هنری ظریف و ریز که به هر سبک و شیوه ای ساخته شده باشد، مینیاتور نامیده می شود.در حال حاضر در ایران به نقاشی های ایرانی، چه قدیم وچه جدید، که از سبک و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای خصوصیات نقاشی سنتی باشد، مینیاتور گفته می شود و این موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفته شده است.

در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود.

با بررسی نقاشی های بدست آمده از ادوار مختلف، می بینیم که در ابتدا، تفاوت زیادی بین جامه ی مرد و زن دیده نمی شود. تا این که در زمان شاه عباس صفوی قباهای بلند و گشاد، جای خود را به نیم تنه های کوتاه چین دار می دهد. این قباها که بلندی آنها تا بالای زانو می رسید، غالباً با پوست، لبه دوزی می شد و روی آن کمربند می بستند. در این ایام، شالی به لباس زنها اضافه شد که روی شانه می انداختند و گوشه ی آن را مانند روسری روی سر می کشیدند.در دوره های مختلف، مهمترین تغییرات در شکل کلاهها و دستارها پدید آمد. در عهد مغولها، از کلاههای ناقوسی شکل فلزی استفاده می شد و در زمان تیموریان شکل کلاهها اندکی تغییر یافت. با روی کار آمدن سلسله ی صفویه، قزلباش (کلاه) به صورت میله ای بلند درآمد که دستار به دور آن پیچیده می شد. در زمان شاه عباس شکل این کلاه نیز تغییر یافت و کلاه جدیدی جای آن را گرفت. این کلاه جدید از جلو و پشت، نوک تیز بود و حاشیه ی آن با پوست لبه دوزی می شد. به طور کلی می توان گفت که کلاه معمولی و دستار در همه ی دوره های نقاشی (مینیاتور) مورد استفاده قرار گرفته است. در بعضی از ادوار، جلوی دستارها را با شاخه های گل و یا پرهای رنگی تزئین می کردند و پارچه هایی که دستارها از آن ساخته می شد، خود نیز از تزئینات زیبایی برخوردار بود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نقاشی مینیاتور

دانلود تحقیق کامل درمورد نقاشی و شمایل نگاری

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق کامل درمورد نقاشی و شمایل نگاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد نقاشی و شمایل نگاری


دانلود تحقیق کامل درمورد نقاشی و شمایل نگاری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 132

 

مقدمه  :

وقتی که کتابهای تاریخ هنر و نقاشان بزرگ غربی را ورق می زنیم ، با تصاویر بی شماری از هنرمندان بزرگ روبرو می شویم ؛ تصاویری زیبا ، متنوع و با ترکیبهای گوناگون و سبکهای متفاوت ؛ برخی از این نقاشیها که تحت عنوان شمایلنگاری معرفی شده اند ، زندگی حضرت مریم و فرزندش مسیح را  تشکیل میدهد که در دروه های مختلف به تصویر درآمده اند . این شمایلها علیرغم سادگی فرم و تکنیک ، با زیبائیهای چشم گیر ، انسان را ساعتها به خود مشغول می کنند ؛ بارها و بارها این صفحات را ورق می زنی و ساعتها به نظاره می نشینی و هر بار چیز تازه تری درآنها می یابی.

هنرمندان قرون وسطی بیش از هر موضوع دیگری شمایلهای حضرت مریم و عیسی (ع) را استادانه در صحنه های متفاوت ، همچون عبادت و نیایش ، معراج ، غسل تعمید و زندگی روزمره و . . .  به تصویر کشیده اند.

زیبائی ، سادگی و معنویتی که توأمان در هماهنگی صورت ومحتوای این شمایلها وجود دارد باعث علاقمندی من به این موضوع گشت . این شد که تصمیم گرفتم علی رغم کمی منبع در حد توان خود به تحقیق و گردآوری نمونه هائی در مورد شمایلنگاری قرون وسطی و معرفی برخی از هنرمندان آن بپردازم ؛ لیکن به علت تجانس و نزدیکی شمایلنگاری قرون وسطی با هنر دوره بیزانس از لحاظ بصری و محتوایی ، در اکثر قسمتهای این جزوه ، هنر این دو دوره در کنار هم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

در فصل دوم اشاراتی به شکلهای نشانه ای و نمادین شده است ، اما چون بحث اصلی ، بررسی شمایلنگاری است و با این عقیده که جهان هستی در چهره انسان جلوه می کند و آنچه در سیمای افراد دیده می شود ، در واقع جلوه ای است از درون آنها و سیرت  قدیسان در سیما و صورت ایشان نمایان است ، لذا در ارائه نمونه ها و مصادیق تصویری حاضر در بخش فوق ، قطع نظر از بررسی جنبه های فنی و موضوعی ، شخصیتهای روحانی نیز در برخی موارد تحلیل و نقد شده است .

در فصل سوم به بررسی ویژگیهای بیانی و بصری تعدادی از آثار شمایلنگاری قرون وسطی و بیزانس و مقایسه آن با نقاشی دوره گوتیک پرداخته شده است . علت انتخاب دوره گوتیک برای مقایسه با شمایلهای قرون وسطی و بیزانس ، وجود آثار فراوان با موضوعات مشابه و نزدیکی نقاشی این دوره ها با یکدیگر است . لذا به خاطر طولانی نشدن بحث ، همینطور اهمیتی که برخی از شخصیتهای روحانی و قدیس مانند حضرت مریم و مسیح (ع) در آثار هنرمندان این دوران داشته اند ، جهت بررسی بهتر موضوعات ، شمایلهای با موضوع حضرت مریم  به عنوان یک نمونه بارز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

گرچه بررسی موضوع فوق با وجود کمی منبع ، برای اینجانب کاری بسیار سنگین و دشوار مینمود ،  لیکن سعی کرده ام قدمی هر چند کوتاه و ناچیز در این راه پرفراز و نشیب بگذارم و نگاهی به این وادی دور دست و فراموش شده بیندازم تا رموز بیانی و جذابیت بصری این کارها را بهتر و بیشتر درک نمایم .

با عذر خواهی از قصورات ، امید است که صاحبنظران به بزرگواری خود ببخشایند .

پیشگفتار

هنر مسیحیت در قرون وسطی بر اساس هنر روم پایه گذاری شده و روم نیز میراث خوار یونان بود و یونان از صدقات و نفقات مصر تقلید می کرد . لیکن مسلم است که هر ملتی هر چیز را که کسب کند به زعم و سلیقة خود در آن تغییراتی می دهد به استثناء مورد میراث خواری روم از یونان که تقریبا مقلدانه و با دگرگونی های بس اندک همراه بود. همانطور که تاریخ گواهی می دهد ، هر دو ملت از یک نژاد و یک سلاله بودند . آنچنانکه بسیاری معتقدند رومی ها که کوچنده های یونانی بودند ، خاک ایتالیا را همسان با آب و هوای وطن خود دیدند و در آنجا زندگی یونانی خود را دوباره احیاء کردند ، چنانکه شباهت زبانی و ریشة مشترک آنها دلیلی بر اشتراک ریشه های فرهنگی و هنری آنهاست.

یونان ، اساس هنر و فرهنگ خویش را بر ستایش و پرستش صورت انسان گونه قرار داده بود . بدون شک دلیل انتخاب بدن انسان ، وجود  اندازه های زیبا و نسبتهای شکوهمند و تعادل بی تا ،  در آن  بوده است و این چنین انسانی نمادی از خداوند در زمین می گردید ، بدین ترتیب هر خدائی در آسمان مصداقی انسانی در زمین یافت .

دیدگاه مسیحیان اولیه این بود که چون خدا بصورت انسان در پسرش مسیح تجلی کرده است . بنابر این هنرمندان می توانند خدا را نیز در شکل انسانی تصویر کنند. از طرفی فقر عمومی مسیحیت و سلطة بی چون و چرای کلیسا بر زندگی ، افکار و اعمال مردم سبب شد که هنر نیز در میان هنرمندان مسیحی ، راه سادگی و حقارت بپیماید و بسوی بدویت سوق کند . این موضوع از آثار قرون وسطی بخوبی آشکار است .

در زمان حکومت کنستانتین با رسمیت یافتن دین مسیح ، هنر مسیحیان نیز از اختفا و انزوا بیرون آمد و به سرزمینهای دیگر گسترش یافت . گاه هنر مدیترانه خاوری در سده های چهارم تا ششم را جزئی از هنر مسیحی پیشین می دانند . زیرا در جهان مسیحیت آن روزگار هنوز مرزبندی مشخصی بین خاور و باختر وجود نداشت . در واقع صور مختلف هنری و شمایلنگاری مسیحی در سراسر مدیترانه و از فلسطین تا ایرلند به سرعت انتشار یافت ، اما از سدة ششم بخصوص در دورة امپراتوری ایوستی نیانوس ( 527- 565 )  خصوصیات هنر بیزانسی کاملاً بارز شد و نخستین عصر طلائی در تاریخ این هنر رخ نمود . در این دوره ، شمایلنگاری بیزانسی جنبة شکوهمندی داشت و بیشتر به تجلیل از عظمت و اعتبار امپراتوری روم شرقی می پرداخت . جنبش شمایل شکنی در سده های هشتم و نهم رشد هنر مذهبی ( بالاخص شمایلنگاری ) را متوقف کرد و زمینه را برای گسترش هنر دنیوی و تزئینی مهیا ساخت .

دوران حکومت امپراطوری مقدونی ( 867 – 1057 )  مقارن با دومین عصر طلائی هنر بیزانسی بود . در این عصر تمایلی به آثار باستانی ، گرایش فزاینده به جنبه های تشریفاتی و نمایشی رواج یافت . در زمان فرمانروائی خاندان کهننوس ( 1057- 1185 ) سیمای هنر بیزانسی دوباره تغییر کرد . پس از این ، توسعه اروپای باختری آغاز شده ، یورش نرمانها و جنگهای صلیبی ، تسخیر قسطنطنیه توسط فرانک ها ( 1204 ) دورانی پر آشوب را پدید آورد و اینچنین نفوذ اقتصادی جمهوریهای ایتالیا در بیزانس افزایش یافت . ولی این همه به انحطاط هنر نینجامید . در زمان فرمانروائی خاندان پالایولوگوس ( 1261 ـ 1453 ) دوره ای جدید فرا رسید که به عنوان سومین عصر طلائی هنر بیزانسی شناخته می شود .

اگر چه هنر بیزانسی ماهیت دینی داشت ، اما منحصر به موضوعات مذهبی نبود . آنها گاه با نقاشیها و موزائیک های غیر مذهبی کاخهای شاهی را می آراستند ولی آثار تصویری غیر مذهبی در مقایسه با آثاری که موضوعاتشان از تورات ، انجیل ، کتابهای مجعول شرح کودکی مسیح و مریم و زندگینامة قدسیان گرفته شده بود ،  شمار کمتری داشتند .

در واقع هنر بیزانسی حتی هنگامی که در خدمت امپراتوران بود . خصلت دین سالارانه اش را حفظ کرد ؛ به طور کلی میتوان گفت که هنر بیزانسی ترجمان تصویری افکار و نظرات علمای الهی به زبان هنر بود . از این رو این هنر فاقد شخصیت پردازی و مقید صرف به مضامین دینی بود . در موزائیک ها ونقاشی های داخل کلیسا ، انتخاب موضوعها و حتی نمایش حالت شخصیتها از الگوی دینی معین پیروی می کرد .

هنر بیزانسی و بالاخص شمایلنگاری اساساً  به موضوعات ماوراء بشری می پرداخت . از همین رو در برابر طبیعت گرائی هنر یونانی ـ رومی  ،  به تخلیص در فرم رو می آورد و بدین سان معیار های هنر خاور زمین را برتر از معیار های کلاسیک باستان دانست . شیوه موزائیک ، عرصه مناسبی برای هنرمندان بیزانسی بود تا جهانی بی زمان ومکان ودر عین حال پر شکوه بیافریند .

هنر بیزانسی به هنر اروپای شرقی قرون وسطی بسیار اثر گذاشت و این تأثیر به خصوص در آثار نقاشان سدة سیزدهم و چهاردهم ایتالیا نمایان است ، اما از جمله تفاوتهای هنر بیزانسی با هنر اروپائی باختری در قرون وسطی این بود که وجه دینی در آن اهمیت بیشتری از وجه تزئینی داشت .

شمایل[1] و ویژگیهای آن

شمایل در لغت به معنای تصویر ، تمثال ، چهره و صورت است.   

قدیمی ترین و رایج ترین معنای شمایل با تاریخ هنر دینی مسیحی مرتبط است و به تمثال و تصاویر مذهبی که مورد احترام و تکریم قرار میگرفتند ( غالباً تصویر حضرت مریم و مسیح ) اشاره دارد و مصادیق خاص آن را در هنر قرون وسطی ،  بیزانس ، گوتیک و حتی در روسیه می توان یافت . ( تصویر 1-1 )

شمایل همچنین به نقاشیهای مذهبی اجرا شده بر روی پانلهای چوبی مربوط به دوره بیزانس و قرون وسطی نیز گفته میشود .[2]

شمایل روسی از نقاشان بیزانسی مشتق شد و قواعد مشخصی را در ترکیب بندی و نمایش حالت و چهره مقدسین حفظ کرد . آثار هنرمندانی چون روبلف [3]  نمونه های این نقاشی سنتی محسوب می‌شود .

شمایلنگاری[4] :

شمایلنگاری به آثاری اطلاق میگردد که به مطالعه و بررسی نمایش فیگورهای موضوعات مذهبی که در آن شخصیتهای مشهور ، مذهبی ، اسطوره ای و مقدس با روشی خاص نمایش میابند می پردازد . مثلا نمایش فیگورهای موجود در تصاویر یک کتاب با شخصیتهای مقدس و اسطوره ای . بطور مثال میتوان به شخصیتهای مذهبی چون حضرت عیسی(ع) ، حضرت مریم(س) و یا شخصیتهای اسطوره ای چون ژاندارک اشاره نمود.

در نقاشیهائی که در قرون وسطی به تصویر کشیده شده اند ارتباط تنگاتنگی میان تصورات و ایده های هنرمند و اثرش وجود دارد. نقاش اغلب ، ایده واندیشه های دینی را به وسیلة سمبل و نماد در آثارش نمایش می دهد و از پرداختن به اصل مطلب بصورت واضح و عیان پرهیز می کند در بسیاری از آثار شمایل نگاری در قرون وسطی مشاهده می شود که به طور مثال مسیح ( ع )  به چهره و حالتهای متفاوت و گاه با یک نماد و رمز که درآن زمان مفهومی خاص را در برداشته نشان داده می شود .[5]

بطور کلی می توان این گونه بیان کرد که شمایلنگاری ، هنری است آمیخته با رمز ، احساس ، مفهوم و توأم با مضامین ماورائی (ویژگیهای محتوایی و معنایی) ، در عین حال در برخی آثار شمایل نگاری از لحاظ ترکیبی و فنی نوعی سادگی و عدم مهارت (ویژگیهای بصری) دیده می شود که در بخشهای بعدی نمونه هائی از آن را بررسی خواهیم نمود .

شمایل شکنی[6] :

در قرون اولیه ظهور ادیان هیچگاه شمایل پیامبران و قدسیان نقاشی نشده است و در موارد بسیاری منع گردیده است . چنانچه درمورد بودا تنها جای پای او به تصویر کشیده می شد . در مورد حضرت مسیح نیز ، قرنها پس از ظهور او بود که تصاویری از صورت او را شاهد هستیم . این مسئله شاید به دلیل همان قداست و معنویتی است که همة پیروان ادیان آسمانی برای پیامبران خود قائلند و حاضر نیستند چهرة آنها را در صورتی مادی و دنیوی نشان دهند و یا شاید بدلیل بیم بازگشت به دوران بت پرستی باشد .

این ظن هنگامی بیشتر قوت می گیرد که ما می بینیم در دوره های خاصی از هنر مسیحی ، جریانی تحت عنوان شمایل شکنی آغاز می شود که هرگونه آثار نقاشی و مجسمه مذهبی را محکوم به نابودی می نماید .

شمایل شکنی جنبشی بود که در اواخر قرن هشتم  میلادی علیه پرستش تصویرهای مذهبی برخاست و به شکستن و سوزانیدن شمایلها و تمثالهای مقدسین انجامید . این جنبش که از حمایتهای امپراتور نیز برخوردار بود تا اواسط سدة نهم ادامه یافت و در این فاصلة زمانی ، بسیاری از آثار هنر دینی از بین رفتند .

 شمایل شکنی در واقع حرکتی خصمانه در قبال هنر نبود ؛ این جنبش نه هنر ،  بلکه تنها نوع ویژة آن را زیر فشار قرار می داد ، و تنها با تصاویری که محتوای مذهبی داشتند مبارزه می کرد .[7]

بیزاری از باز نمائی تصاویر مذهبی همچنین نفرت از هر چیزی که یاد آور بت پرستی بود ، با توجه به رغبتی که به تصاویر داشتند به هیچ وجه بر بینش بیزانسی متأخر مانند دوران مسیحیت اولیه تأثیری نداشت . تا زمانی که دولت ، مسیحیت را به رسمیت نشناخته بود ، کلیسا به کاربرد مذهبی تصاویر بطور اصولی حمله می برد و تنها در گورستانها و با شرایط خاصی آنها را تحمل می کرد ؛ از پیکر تراشی و ترسیم تک چهره هم ممانعت بعمل می آمد و نقاشی محدود به باز نمائی نمادین بود .

در کلیساها کاربرد آثار هنرهای تصویری مطلقاً ممنوع بود . ‌ کلمنت  اسکندریه ای تأکید میکند که فرمان دوم ، علیه هر گونه باز نمائی تصویری است و همین ملاکی برای کلیسا و آباء اولیه است . در سدة سوم  ازبیوس  بازنمائی تصویری عیسی مسیح را عملی بت پرستانه و ضد کتاب مقدس توصیف می کند .

تصاویر خود حضرت مسیح حتی در سدة بعدی بالنسبه کمیاب بود . تا سدة پنجم تهیه این نوع تصویر به میزان قابل توجهی شکوفا نشد . با این حال در همین دوره تصاویری نیز در حد اعلای خود باز نمائی شد که می توان از تابلوی مسیح باز خرید کنندة گناهان   نام برد .

ریشه شمایل شکنی و آنچه که بطور مستقیم با نفرت از بت پرستی پیوند داشت رویگردانی اولیه مسیحیت بود از پذیرفتن فرهنگ زیبا شناختی عصر باستان کلاسیک . مسیحیان نخستین ، این محرک روحی را به راههائی بیشمار فرموله کرده بودند و شاید بارزترین نظر  آستریوس آماسی  باشد که همة باز نمائی های تصویری مقدس را محکوم می کرد . زیرا از نظر او هیچ تصویری نمی توانست از تأکید بر جنبه های حسی و مادی موضوعی که نشان می دهد ، برکنار بماند .

پس از دوران شمایل شکنی ، هنرهای تصویری بیزانس در دیوار نگاره ها و نقاشیهای روی چوب متمرکز شد و در این اشکال ، حالت روحانی چهره ها و پیکره ها بیشتر از هر چیز مورد توجه بود . ( تصویر 2-1 )

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد نقاشی و شمایل نگاری