زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حضرت یونس (ع)

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد حضرت یونس (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت یونس (ع)


تحقیق در مورد حضرت یونس (ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه18

 

حضرت یونس (ع)

 

 

 

لقب:ذوالنون

 

معنای اسم:یونس در لفظ یونانی به معنای کبوتر است

 

پدر: متی

 

مادر:تنجیس

 

ظهور : ۴۷۲۸ سال بعد از هبوط ادم

 

دعوت بحق: ۴۰ سال مردم را دعوت بحق کرد

 

بعثت:خداوند او را پس از یسع برای هدایت مردم نینوا بر انگیخت

 

محل دفن:شهر کوفه در کشور عراق

 

نسب: یونس بن متی از طرف پدر به هود واز طرف مادر به بنی اسراییل می رسد.

 

مختصری از زندگینامه:

 

حضرت یونس در نینوا مردم را به خداپرستی دعوت می نمود. ولی انها از دستورات او سر پیچی کرده و به گفتار او عمل نمی کردند. حضرت یونس از لجاجت ان مردم ناراحت شد وبا حالت قهر انها را ترک کرد وسوار کشتی شد ماهی بزرگی سر راه کشتی امدو مانع عبور ان گردید قرعه زده شد سه یا هفت بار قرعه به نام یونس افتاد عاقبت او را به دریا انداختند و ماهی بزرگی وی را بلعید ولی از سوی خداوند ندا امد: ای ماهی! ما یونس را روزی تو نکردهایم انگاه ان حضرت به مدت ۳ روز یا بیشتر در شکم ماهی بود تا به امر خداوند ماهی یونس پیامبر را به ساحل افکند.

 

فهرست سورههایی که در ان نام یونس ذکر شده:نساء- انعام- یونس- صافات

معجزات:معجزه ماهی، معجزه کدو حلوایی، معجزه رفع عذاب

نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

 

 

 

  
اشتراک بگذارید:

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت یونس (ع)

دانلود تحقیق کامل درمورد احادیث منابع طبیعی از ائمه (ع)

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق کامل درمورد احادیث منابع طبیعی از ائمه (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد احادیث منابع طبیعی از ائمه (ع)


دانلود تحقیق کامل درمورد احادیث منابع طبیعی از ائمه (ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13

 

در سوره‌ اعراف می‌فرماید: «بخورید و بیاشامید (از آنچه بر شما حلال شده) ولی از حد نگذرانید به درستی که خداوند دوست نمی‌دارد تجاوز کنندگان را» یعنی خدا مسرفین را دشمن می‌دارد. و بعضی از مفسرین فرموده‌اند: هر که را خدا دوست ندارد اهل عذاب است زیرا محبت خدا به معنی رساندن ثواب است. در سوره‌ انعام می‌فرماید: «از میوه هر یک از این میوه‌ها وقتی که میوه کرد بخورید و حق آن را (که خدا معین فرموده از زکات و غیره) بدهید روز بریدن و درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمی‌دارد (و نمی‌پسندد اعمال) اسراف کنندگان را.»

و در سوره مؤمن می‌فرماید: «این چنین هدایت نمی‌فرماید و عقوبت می‌کند هر اسراف کننده و شک آورنده‌ای را.»[3] و نیز در همین سوره می‌فرماید: «به درستی که اسراف کنندگان اصحاب آتشند.»[4]

در سوره طه می‌فرماید: «همچنین جزا می‌دهیم کسی را که اسراف کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سخت‌تر و باقی‌تر است.»

و در سوره بنی اسرائیل می‌فرماید: «اسراف مکن و مال خودت را پراکنده مساز، به درستی که اسراف کنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قرین‌اند) و شیطان به پروردگارش (و نعمت‌های بی‌پایان او) سخت (منکر و) کفران کننده است.»

در تفسیر منهج می‌نویسد: «کفار عرب معظم اموال خود را به ریا و سمعه خرج می‌کردند و جهت یک میهمان شتران متعدد ذبح می‌نمودند تا مردم ایشان را به سخاوت ستایش کنند. حق تعالی ایشان را نکوهش فرموده که در تضییع اموال مانند دیوانند.»

حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «جز این نیست که خداوند اقتصاد (میانه روی) را دوست و اسراف را دشمن می‌دارد حتی دور انداختن تو هسته‌ی خرما را. زیرا آن هم به کار می‌آید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراک شتر است). و همچنین ریختن تتمه‌ی آبی که خورده‌ای (زیرا آن هم در پاره‌ای از مواقع به کار می‌آید)

و نیز می‌فرماید: از خدا بترس و زیاده روی مکن و سخت‌گیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مکن جز این نیست که هیچگاه خداوند کسی را بر میانه روی عذاب نخواهد فرمود.[8] یعنی عذاب خدا راجع به اسراف و تقتیر (زیاده روی و سخت گیری) است.

حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «هرگاه خداوند اراده‌ی خیری به بنده‌ای بفرماید، او را ملهم می‌فرماید به میانه روی و حسن اداره‌ی زندگی و او را از اسراف و بدی تدبیر دور می‌فرماید.»[9]

 

رعایت کنندگان اصلاح الگوی مصرف امانت داران خداوند

حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «آیا گمان می‌کنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه‌ی پستی او است. نه چنین است بلکه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار می‌دهد و اذن داده که به طور میانه روی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج کند و بر مرکب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان کند. پس هر کس به این دستور رفتار کند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نکرده تمام بر او حرام است پس آیه شریفه را خواند که «اسراف نکنید زیرا خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی‌دارد» سپس (برای زیادتی توضیح) فرمود: آیا گمان می‌کنی خدا مالی به عنوان امانت به کسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم در حالی که می‌توانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و کاملاً کفایتش را می‌کرد. و کنیزی را به هزار دینار بخرد در حالی که می‌توانست کنیزی به بیست دینار بگیرد و او را کافی بود در حالی که خداوند فرموده اسراف نکنید (پس چنین شخصی به امانت خدا که مال است خیانت کرده است.)»[10]

 

میانه روی

عباسی می‌گوید از حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ در مخارج عائله‌ام طلب اذن نمودم. فرمود: حد وسط بین دو چیزی که ناپسند است. گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز مبغوض را نمی‌شناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمی‌دانی که خدا دشمن می‌دارد زیاده روی و سخت گیری را.» سپس آیه‌ی شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هر گاه مال خود را خرج می‌کنند اسراف نمی‌کنند و تنگ هم نمی‌گیرند (بخل نمی‌ورزند) و انفاق‌شان همیشه بین اسراف و بخل است.»[11]

از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ مروی است که: «کسی که مالش را به سبب اسراف تلف کرد و فقیر شد دعایش مستجاب نمی‌شود و چون بگوید خدایا به من مال ده حق تعالی می‌فرماید آیا تو را به اقتصاد (میانه روی) امر نکردم.»

معنی اسراف و انواع آن: اسراف به معنای تجاوز از حد و زیاده روی کردن است و آن یا از جهت کمیّت است که صرف کردن مال است در موردی که سزاوار نیست «شرعاً یا عقلاً» هر چند به مقدار درهمی باشد. و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است لیکن بیشتر از آنچه شایسته است. مانند اینکه لباسی به قیمت پانصد تومان بخرد و آن را بپوشد در حالی که لباسی که لایق به حال و شأن او است باید معادل صد تومان باشد.

و بعضی صرف مال را در موردی که سزاوار نیست تبذیر گفته‌اند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است اسراف دانسته‌اند.

 

حد لباس پوشیدن هم باید رعایت شود

حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «لباسی را که برای حفظ آبرو پوشیدن در انظار خلق تهیه کرده‌ای، آنرا در موقع کار کردن یا جائیکه مناسب پوشیدن آن نیست به پوشی اسرافست.»[12]

اسراف به حسب اشخاص مختلف است: باید دانست که اسراف، به اعتبار اشخاص از جهت شأن و شرف و صحت و مرض و جوانی و پیری و از جهت غنا و فقر و زیادی در آمد و کمی آن فرق می‌کند. زیرا ممکن است صرف فلان مقدار از مال برای لباس مثلاً نسبت به شخصی که دارای فلان مقام و شخصیت در اجتماع است یا دارای فلان در آمد است، اسراف نباشد در حالی که نسبت به کسی که چنین نیست اسراف خواهد بود.

بنابراین بیشتر تکلفات وسائل زندگی و معیشت که اکثر مردم به آن مبتلا هستند و هیچ ملاحظه شأن و مداخل خود را نمی‌کنند و غالباً مبتلا به قرض و پریشانی هستند اسراف است و سببش این است که هر کس همیشه به بالاتر از خودش می‌نگرد و می‌خواهد از او کمتر و پائین‌تر نباشد و لذا گرفتار اسراف شده و همیشه در سختی و رنج و ناراحتی و نارضایتی و پریشانی بسر می‌برد. در صورتی که اگر مطابق دستور شرع به زیر دست نگاه می‌‌کردند که از آن‌ها در امور دنیا پائین‌ترند، هیچگاه مبتلا به اسراف و ناراحتی‌‌های فراوان نمی‌شدند. پس بیشتر این ورشکستگی‌‌ها، از اسراف سر چشمه می‌گیرد که اگر به دستور شرع و به حکم فطرت و عقل سلیم خود این گناه کبیره را ترک می‌کردند و در جمیع حالات رعایت اقتصاد و میانه روی نموده، قناعت را پیشه خود می‌کردند خوشبختی دنیا و آخرت را در می‌یافتند.
و حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «کسی که در معیشت خود میانه روی کند، من ضمانت می‌کنم که هرگز تهی‌دست نشود.»[13]

و در تفسیر آیه شریفه «فلنحیینه حیوه طیبه» یعنی عطا می‌کنیم به او زندگانی خوش را، امام ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «حیات طیبه (زندگی خوش) قناعت است.»[14]

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد احادیث منابع طبیعی از ائمه (ع)

دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع)

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع)


دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13

 

اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی(ع)

اسوه ای کامل

حضرت علی علیه السلام از زمان ظهور اسلام همواره در جبهه ی حقّ بود و رفتار و شجاعت و جوانمردی اش تصویری زیبا از اسلام را متجلّی می کرد. او جلوه ی واقعی و کامل حق به شمار می آید. در کردار، جهاد، ایثار، تقوا، پاسداری از اسلام، ستیز با شرک، و در دانش، ایمان و عمل صالح، عالی ترین نمونه از تربیت شدگان مکتب قرآن و رسول بود. حضرت علی علیه السلام از آغاز بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در راه حق مجاهده کرد و هیچ گاه برای هوای نفس و قدرت طلبی دست به شمشیر نبرد. او در تمام جنگ های صدر اسلام یک هدف را تعقیب می کرد و آن، ترویج دین اسلام و حاکم کردن اخلاق دینی بر اخلاق جاهلی بود.

یکی از زیباترین جلوه های انگیزه ی الهی حضرت، پیکار «خندق» است. در این جنگ سرنوشت ساز که پیروزی در آن برای هردو جبهه ی حق و باطل تعیین کننده ی مسیر آینده بود، حضرت با عمرو بن عَبْدُوَدّ، پهلوان نامدار دشمن، رو به رو شد. وقتی امام بر عمرو غلبه یافت، دشمن با انداختن آب دهان به وی اهانت کرد. حضرت او را رها ساخت و پس از مدتی به هلاکت رساند. امام در باره راز این عمل، فرمود:

«در آن لحظه عصبانی بودم و ترسیدم اگر او را به حال عصبانیت بکشم، کردارم از روی هوای نفس باشد نه به خاطر خدا. به همین جهت رهایش کردم و وقتی برخشم خویش غالب شدم، به او حمله بردم.»

حضرت در تمامی عرصه های زندگی، مظهر کامل عبودیت الهی بود. این امر در شخصیت سیاسی وی کاملاً آشکار است.

پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، ابوبکر به خلافت رسید. ابوسفیان که در پی فرصتی برای ایجاد فتنه در جامعه ی نوپای اسلامی بود، از امیرمؤمنان خواست خلافت ابوبکر را نپذیرد و گفت: «اگر بخواهم، زمین را از سرباز و اسب پر می کنم و خلافت را از او می ستانم.»1

حضرت علی علیه السلام که نیک می دانست ابوسفیان از غصب خلافت خشنود است، به او فرمود: «ای ابوسفیان! مؤمنان نسبت به یکدیگر خیرخواه اند، اما منافقان مردمی حیله گرند و به یکدیگر خیانت می کنند. اگرچه خانه ها و بدن هایشان به یکدیگر نزدیک باشند.»2

امام می دانست برای رسیدن به حقّ خود نباید به هر وسیله ای دست یازد؛ به همین دلیل، درخواست ابوسفیان را رد کرد3 و تا زمانی که مردم به او روی نیاوردند، هرگز برای کسب قدرت گام برنداشت.

در دوران خلافت خلفای سه گانه، حضرت هیچ اقدامی جهت تضعیف آنان انجام نداد، و همواره آنها را درتدبیر امور یاری کرد. بر اساس سیاست رایج در جوامع بشری، حضرت علی علیه السلام باید زمینه لازم برای رسیدن به قدرت را، حتی به بهای تضعیف خلفا، فراهم می آورد؛ اما او تنها رضا و عبودیت خداوند را در نظر داشت و هیچ گونه پیمان شکنی را، حتی با عالی ترین اهداف، مجاز نمی دانست. این در حالی است که حضرت همواره بر حقّ خویش در «خلافت» تأکید کرده و خلفای پیشین را نامشروع می داند.4 او حکومت را حقّ مسلّم خود دانسته ولی برای رسیدن بدان، هیچ روش نامشروعی را انتخاب نمی کند و حتی از دادن وعده ای که نتواند بدان وفا کند، می پرهیزید. امام از پایمال شدن حقّ خویش توسط خلفا ناراضی بود، اما برای تثبیت موقعیتش هرگز نخواست جایگاه خلفا را تضعیف کند. علاوه بر این، برای پشتیبانی از اسلام و تضمین تداوم آن، از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید. این تلاش شامل گفتمان و مناظره با یهودیان و مسیحیان، راهنمایی و ارشاد خلفا در امر مملکت داری، قضاوت و داوری در دادخواهی های دشوار، بیان احکام دین و... بود.5

حضرت پس از مرگ عمر، در شورای شش نفری «انتخاب خلیفه» قرار گرفت. امام اصولاً این شورا را مشروع نمی دانست و از اینکه با مردانی چون عثمان و طلحه همپایه گردیده است، ناخرسند بود. وی در این باره می فرماید:

«شگفتا کسی که در زندگی می خواست خلافت را واگذارد، چون اجلش رسید، کوشید تا آن را به عقد دیگری در آورد... من آن مدت دراز را با شکیبایی به سر بردم، رنج بردم و خون دل خوردم. چون زندگانی او به سرآمد، گروهی را نامزد کرد و مرا در جمله ی آنان در آورد. خدا را چه شورایی! من از نخستین چه کم داشتم که مرا در پایه ی او نپنداشتند و در صف اینان داشتند، ناچار با آنان انباز، با گفتگوشان دمساز گشتم، اما یکی از کینه راهی گزید و دیگری داماد خود را بهتر دید، این دوخت و آن برید، تا سومین به مقصود رسید.»6

با وجود این نارضایتی، باز هم درستی و راستی را فدای قدرت طلبی نکرد. عبدالرّحمان بن عوف به او گفت: با تو بیعت می کنم که طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و روش ابوبکر و عمر با مردم رفتار کنی. حضرت فرمود: «می پذیرم، ولی طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر و آنچه خود می دانم، عمل خواهم کرد.» عبدالرّحمان شرط خود را با عثمان در میان نهاد و او پذیرفت. این ماجرا سه بار تکرار شد و پاسخ حضرت علی علیه السلام و عثمان همواره یکسان بود؛ آنگاه عبدالرّحمان با عثمان بیعت کرد. امام می توانست شرط عبدالرّحمان را بپذیرد و پس از رسیدن به خلافت، بر اساس کتاب خدا و سنّت رسول صلی الله علیه و آله وسلم عمل کند؛ ولی چون تقوا و ترس از خداوند، معیار تمام اعمال و رفتار او است، هرگز نمی تواند پیمان خود را زیر پا نهد. تفاوت حضرت علی علیه السلام با عثمان و دیگران در همین جا است؛ عثمان گرچه وعده کرده بود طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر و شیخین عمل کند و بنی امیه را بر مردم مسلّط نسازد؛ ولی وقتی به خلافت رسید، به هیچ یک از وعده هایش عمل نکرد.7

شایان دقّت و توجّه است که عمر بن خطاب ترکیب «شورا» را به نحوی تعیین کرده بود که انتخاب عثمان به عنوان خلیفه، در آن قطعی باشد؛ چنان که عبدالفتّاح عبدالمقصود در این زمینه می نویسد:

«وصیت عمر بدین شورا مانند قرار داد رسمی بود که آن مرد مظلوم (علی علیه السلام ) باید مغلوب باشد.»8

در دوره ی خلافت عثمان، حضرت علی علیه السلام با آنکه از تضییع حقّ خویش ناخشنود بود، به سکوتش ادامه داد و تا آن جا که می توانست در مقابل شورشیان مقاومت کرد تا عثمان نجات یابد. پس از قتل عثمان، زمانی که مردم یکپارچه به امام روی آوردند و بیعت کردند، برخی مانند سعد بن ابی وقّاص، عبدالله بن عمر و اسامة بن زید از بیعت سرباز زدند. عده ای از یاران امام خواستند به زور از آنان بیعت بگیرند؛ ولی با نهی حضرت رو به رو شدند. پس از بیعت، طلحه و زبیر نیز با هدف مخالفت و پیمان شکنی نزد حضرت شتافتند و گفتند: می خواهیم برای به جای آوردن اعمال عُمره به مکه برویم. امام آنان را در رفتن آزاد گذاشت و فرمود: «هدفتان حیله است نه عمره!».9

اصولاً امام در تمام دوران خلافتش مانع حرکت مردم از حوزه ی حکومتی اش نمی شد؛ هرچند به سوی شام روند. چون بر اساس اصول اخلاقی حاکم بر اندیشه ی وی، هرگز«قصاص قبل از جنایت» روا نیست.10 حضرت درباره ی پیمان شکنی آنان فرمود:

«چون به کار برخاستم، گروهی پیمانِ بسته شکستند و گروهی از جمع دینداران بیرون جستند و گروهی دیگر با ستمکاری دلم را خستند.»11

امام پس از رسیدن به حکومت هرگز نخواست اقدامی غیر عادلانه مرتکب شود و در مقابل خواست های ناروای طلحه و زبیر ـ که حکومت بصره و کوفه را می خواستند ـ مقاومت کرد؛ در حالی که بر اساس اصول حاکم بر سیاست جوامع بشری، می توانست تا زمان «تثبیت قدرت» به تقاضای آنان پاسخ مثبت دهد. برخورد امام با کارگزاران عثمان نیز از همین زاویه قابل تحلیل است. ایشان پس از رسیدن به خلافت، بی درنگ به عزل کارگزاران وی پرداخت. نزاع معاویه با حضرت نیز رهاورد همین تصمیم بود. اگر امام به عزل معاویه نمی پرداخت، جنگ صفّین و پیامدهای آن تحقّق نمی یافت؛ ولی حضرت علی علیه السلام وی را ناشایست و ناصالح می دانست و با آنکه از فرجام کردارش آگاه بود، در جهت عزل او گام برداشت. حضرت در خطبه ای به همین مطلب اشاره می کند:

«گویی او را می بینم که از شام بانگ برداشته است و پرچم های خود را پیرامون کوفه برافراشته، چون ماده شتر بدخو که دوشنده ی خود را با دندان بدراند و سرها بر زمین بگستراند. دهانش گشاده، ستم و بیداد را بنیاد نهاده، به هر سو تازان، حمله او سخت گران. به خدا که شما را در این سوی و آن سوی زمین پراکنده گرداند، چندان که جز اندکی به مقدار سرمه ی چشم از شما باقی نماند.»12

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع)

تحقیق درباره حضرت عیسی (ع) و مریم (س) در مسیحیت

اختصاصی از زد فایل تحقیق درباره حضرت عیسی (ع) و مریم (س) در مسیحیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره حضرت عیسی (ع) و مریم (س) در مسیحیت


تحقیق درباره حضرت عیسی (ع) و مریم (س) در مسیحیت

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 6 صفحه

 

 

 

 

 

 

مقدمه

در مورد تولد حضرت مریم و سرگذشت آن حضرت قبل از تولد حضرت عیسی مسیح در اناجیل مطلبی نیامده است . در قاموس کتاب مقدس چنین آمده است : « باکره که ما در مسیح و از سبط[1] یهودا و از نسل داود و خویش الیصابات . مادر یحیی تعمیه دهنده که از سبط لاوی و نسل هارون بود و بعد از حوادث طفولیت مسیح یعنی زیارت شبانان و مجوسیان و ختنه مسیح و حاضر نمودنش در هیکل و بصر رفتن به هیچ وجه مریم باکره بیش از پنج مرتبه در کتاب مقدس جدید مذکور نیست . ( ترجمه وتألیف مسترهاکس آمریکایی )

 

به گفته اناجیل ؛ حضرت مریم (س) نامزد نجاری از شهر ناصره به نام یوسف بود . داستان تولد حضرت عیسی در آغاز هریک از انجیل های متی و لوقا آمده است . به نقل اناجیل متی و لوقا ، حضرت عیسی در بیت لحم زاده شده است . این شهر در هشت کیلومتری اورشلیم واقع شده است و حدود هزار سال قبل از میلاد ، داود پادشاه در آن به دنیا آمده و بزرگ شده بود . از آنجا که موفود یهودیت بنا بود در بیت لحم زاده شود تا به داود شباهت داشته باشد ، آن دو انجیل نویس تولد عیسای ناصری را به شهر مذکور کشانده اند .

سال ولادت حضرت عیسی (ع) تقریباٌ آغاز تاریخ میلادی است ، ولی محاسبات تاریخی نشان می دهد که اگر وی در زمان پادشاهانی متولد شده باشد که نامشان به همین مناسبت در اناجیل آمده است این تولد باید 4 تا 8 سال قبل از مبداء تاریخی میلادی رخ داده باشد .

در انجیل متی می خوانیم :

اما ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود ، قبل از آنکه با هم آیند ، او را از روح القدس حامله یافتند . و شوهرش یوسف چونکه مردی صالح بود ، نخواست او را عبرت نماید ، پس اراده نمود او را به پنهانی رها کند . اما چون او در این چیزها تفکر می کرد ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وی ظاهر شده ، گفت : « ای یوسف پسر داود ! از گرفتن زن خویش مریم مترس ، زیرا آنچه در وی قرار گرفته است از روح القدس است و او پسری خواهد زائید و نام او را عیسی خواهی نهاد . زیرا که او امت خویش را از گناهان خواهد رهانید . » و این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود تمام گردد که اینک باکره آبستن شده ، پسری خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است : « خدا با من » پس چون یوسف از خواب بیدار شد چنان که فرشته خداوند به او امر کرده بود ، به عمل آورد و زن خویش را گرفت . و تا پسر نخستین خود را نزایید او را نشناخت .




دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حضرت عیسی (ع) و مریم (س) در مسیحیت

عبدالعظیم (ع)

اختصاصی از زد فایل عبدالعظیم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عبدالعظیم (ع)


عبدالعظیم (ع)

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات12

 

عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد .پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس .ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام ، امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .
این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است .حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .ستایشهایی که ائمه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند .در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشهدا، امام حسین علیه السّلام بیان شده است.
زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعیان ائمه علیه السّلام بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دورت او چندین بار مزار حضرت امام حسین علیه السّلام را در کربلا تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.


دانلود با لینک مستقیم


عبدالعظیم (ع)