زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد ارسطو و فن شعر

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق کامل درمورد ارسطو و فن شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد ارسطو و فن شعر


دانلود تحقیق کامل درمورد ارسطو و فن شعر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 26

 

ارسطو و فن شعر

میراث شگرف پرمایه ای که از تعالیم ارسطو، دانای یونان ، درتاریخ اندیشه باقی مانده است در عین آنکه درعصر ما هنوز لامحاله به عنوان یک پدیده تاریخی و انسانی درخور توجه است خود آن نیز، از یک سو در طی تاریخ پابه پای نهضتها و مکتبهای فکری و فلسفی عرضه تغییر و اصلاح شده است و از سوی دیگرسرمایه ای از اندخته فلسفی دنیای قبل از وی را – درتأثیرهایی که تدریجا از آنها پذیرفته است و درنقدهایی که بهمناسبت طرح مسایل از آنها عرضه کرده است – به دنیای بعد از وی انتقال داده است و البته، با چنین حالی، جای شگفتی نیست اگر میراث فلسفی او مثل شبح یک سنت بردوش قرنها سایه افکند و سرگذشت فکر و فلسفه اوتا حدی با سراسرداستان فرکو فلسفه انسانی مشتبه شود. در واقع از همین روست که ارسطو مثل یک قهرمان برگ افسانه ها، در طی قرنها دراز و در بین اقوام گونه گون، از دیرباز موضوع قصه ها و معروض ستایشها و نکوهشها شده است . درواقع درباره احوال او روایات موجود خالی ازگزاف وافسانه بسیار نیست امااز مجموع آنها می توان تصویری از زندگی و اندیشه او طرح کرد. به موجب انی روایات، و تا حدی که از غور در جزئیات آنها بر می آید، ارسطو به احتمال قوی در نخستین سال المپیاد نودو نهم به دنیا آمد – در سال 384ق م . استاگیرا زادگاه او که امروز ظاهراً شهر استاورو[1] در جای انست یک کوچنشین یونانی در ولایت تراکیه ودر مجاورت کوه آتوس [2]بود که چون یونانیان کالسیس [3] آنجا را آباد کرده بودند تمام نواحی اطراف به نام آنها کالسیدیس خوانده می شد. اهالی استاگیرا و سایر نواحی کالسیدیس البته یونانی بودند و فرهنگ وآداب یونانی هم در بین آنها غلبه داشت. معهذا بعضی محققان مثل برنایز[4] و فون هومبولت[5] به سبب همین نکته که نشأت ارسطو در خارج از خطه اصلی یونان باستان بود، پنداشته اند که وی را باید نیمه یونانی خواند اما گروت[6] و برخی پژوهندگان دیگر به درستی خاطرنشان کرده اند که خانواده های یونانی در این کوچ نشینی ها زبان و آداب قومی خود را حفظ می کرده اند و آنها را نمی توان نیمه یونانی خواند . در واقع اگر د ر رفتار و گفتار ارسطو گه گاه نیز چیزی غیر یونانی هست آن را باید به ویژگی های شخصی و تأثیر محیط زندگی خصوصی او مربوط شمرد. باری ، پدرش نیقوماخس [7] طبیب و رفیق آمونتاس [8] پارشاه مقدونیه و جد اسکندر بود، و شاید همین نکته ، و اینکه احتمالا ارسطو در دوره کودکی در دربار امونتاس با شاهزاده فیلیگوس آشنایی یافته بود، از اسبابی شده باشد که بعدها، فیلیپوس وی را جهت تربیت و سرپرستی پسرش اسکندر انتخاب کرده باشد. درانی باره البته سند موثقی در دست نیست اما آنچه ازمجموع مآخذ و قراین بر می آید این احتمال برا ممکن جلوه می دهد. البته بعید به نظر می آید که ارسطو از تعلیم پدر تأثر مهم و بلاواسطه ای یافته باشد چرا که وقتی پدرش وفات یافت وی طفلی خردسال لیکن علاقه ارسطو به طبیعت و شوق به مسایل مربوط به زیست شناسی و نظایر آن در وی ممکن است تأثیر مع الواسطه و ناخود آگاه حرفه پدری باشد. در حقیقت آنگونه که از روایات کهنه بر می آید خانواده نیقوماخس مثل بسیاری از خاندانهای معروف پزشکان یونانی در آن ایام، نسب خودرا به اسقلبیوس می رانیدند و به هرحال حرفه طبابت در خانواده نیقوماخس موروثی بود. خود او نیز ظاهراً در جراحی مهارت داشت ، جالینوس اختراع وترکیب دارویی را به او نسبت می دهد و خود ارسطو هم در کتاب حیوان اشارتی به یک تألیف او دارد . در هر حال میراث حرفه ای و سابقه احوال خانواده لامحاله انی اندازه در ذهن کودک تأثیر داشته است که اورا به شیوه مشاهده مستقیم در احوال کائنات طبیعت و اسرار زندگی جانوران برانگیخته باشد و ارسطو این علاقه را در تمام کارهای علمی خویش نشان داده است. بدون شک اگر ارسطو، آنگونه که در روایات کهن هست ارث هنگفتی را که در طفلی از پدر دریافت تباه کرده و ناچار یک چند تن به حرفه سربازی و داروفروشی در داده باشد، باز میراث عمده ای را که قبل از ولادت خویش از علایق ذوقی و فکری پدر دریافت توانست به ثمر برساند و ازآن تعلیم بزرگ فلسفی بسازد که حتی با میراث فکری استادش افلاطون معارضه کند و احیانا آن را از حیثیت و اعبتار بیندازد. معهذا روایتی هم که می گوید وی ثروت پدر را برباد داد، و قبل از آنکه در آتن به حوزه افلاطون را ه پیدا کند یک چند به سربازی و دارو فروشی و مشاغل دیگر دست زد ممکن است به کلی بی اساس باشد چرا که از آثار خود او چیزی که تبحر او را در این مسایل و مشاغل نشان دهد برنمی آید . در هر صورت قبل از ورود به حوزه آکادمی افلاطون ، که مقارن 17 سالگی اوبود، از احوال او چیز درستی به طور قطع معلوم نیست. آنگونه که از فحوای پاره ای روایات بر می آید، هنپگام ورود وی به آتن افلاطون در سیسیل بود و ارسطو جوان در آنجا یک چند از محضر استادان دیگر استفاده کرد. وقتی افلاطون به آتن بازگشت (ح 360 ق م) ارسطو به محضر وی راه جست و تا پایان عمر افلاطون (347 ق م ) دیگر هرگز از محضر وی جدا نشد. بدینگونه بخش عمده ای از دوران 20 سال اقامت او در آتن (347-367 ق م) در محضر افلاطون گذشت و از بعضی مآخذ چنان بر می آید که تمام این 20 سال را در حوزه افلاطون به سر آورد. د رحوزه آکادمی این شاگرد نورسیده ، چنان فهم و استعدادی از خود نشان داد که استاد او را عقل و اهل مطالعه ، خواند و بدین گونه تفوق نیروی ادراک او و همچنین اهمیت علاقه ای را که او در امر مطالعه داشت ستود.

ص 9و10

با قبول دعوت یک همدرس و آشنای سابق ، هرمیاس، که در قسمتی از ولایت میزیه آسیای صغیر برای خود فرمانروایی کوچکی تحت حمایت هخامنشی ها به وجود آورده بود، همراه یک دوست و همدرس دیگر خویش به مام اکسنوکراتس را ه آسیا را پیش گرفت. در آسوس [9] واقع در دامنه کو ایدا[10] که هرمیاس جبار آتارنئوس از چند ی پیش به همراه چند تن از افلاطونیان سابق یک آکادمی تازه به وجود آورده بود و افلاطون هم در اواخر عمر برای این  شاگردان سابق خویش رساله ای نوشته بود و آنها را هدایت و تشویق هم کرده بود، ارسطو فرصتی برای تدریس و تحقیق یافت. هرمیاس هم در درس وی شرکت کرد و تئوفراسطس نیز که بعدها خلیفه ارسطو گشت ظاهرا از جزیره لسبوس[11]آمد و به حلقه این یاران جدید آکادمی پیوست. ارسطو در این ایام مطالعاتی در زمینه تاریخ طبیعی کرد و ظاهراً برای تحقیق در مسایل مربوط به حیات موجودات دریایی چندی نیز به لسبوس رفت ودراین مسایل یادداشتها و رسالاتی هم فراهم آورد، حتی به نظر می آید ارتباط با هرمیاس مجالی هم به ارسطو داد تا طرح رساله معروف سیاست، خودرا بریزد. در هر حال رابطه ارسطو با هرمیاس – که روی هم رفته سه سالی هم بیشتر به طول نکشید- فوق العاده دوستانه شد و بعدها موضوعی به دست افسانه پردازان داد تا چنانکه رسم است آنها با تهمتهای ناروا بیا لایند. با آنها هرمیاس خواجه بود محبت او نسبت هب ارسطو به روابط نامشروع هم منسوب شد و حتی ازدواج ارسطو با خواهر زاده او پوتیاس [12]هم به همین تهمتها ألایش  و ارتباء  یافت در این بین هرمیاس، با فیلیپوس مقدونی که دشمن ایران بود سروسری یافت و این نکته موجب شد که اورا دستگیر کنند و به شوش گسیل دارند . در آنجا هرمیاس دچار عقوبتی سخت شد و به هلاکت رسید .

ص 10 و 11

ارسطو ، که در دنبال ازدواج با پوتیاس، داماد هرمیاس محسوب می شد، وقتی در موتی لنه [13] در جزیره لسبوس می زیسبت، دعوت پادشاه مقدونیه را برای تتعهد امر تربیت پسرش اسکندر پذیرفت. در این هنگام ظاهراً وی نیز مثل بعضی خطباء آتن –غیر از دموستنس- چنان می اندیشید که یونانیان باید بر ضد بربرهای آسیا متحد شوند. بعضی قرائن نشاشن می دهد که ارسطو قبل از فاجعه هرمیاس، و ظاهراً به توصیه او به دربار فیلیپوس آمد و شاید هم انتخاب اوبه عنوان مربی و سرپرست اسکندر جزیی از یک توطئه ضد ایران، بین هرمیاس و دربار معدونی بوده باشد. باری، با قبول دعوت دربار مقدونیه ارسطو همراه تئوفراسطس و خانواده خویش به پلا پایتخت فیلیپوس رفت و  پادشاه مقدونیه که از حیثت علمی ارسطو آگاه بود، و او را ظاهرا از پیش می شناخت، از انیکه وی را در دربار خویش یافت اظهار خرسندی هم کرد . بدین گونه، یک هوس عجیب تاریخ ، چنانکه  مورخی معروف خاطرنشان می کند، خداوندگار اندیشه ار مربی کسی قراررداد که می بایست یک چند خداوندگار جهان شود. معهذا خداوندگار اندیشه در دربار پلا با مشکل کسی مواجه شد که می بایست با سه درنده وحشی در یک قفس زندگی کند. چون، فیلیپوس و زنش اولمپیاس هر دو بیش از حد خشن و دیوانه خوی بودند و اسکندر هم میراث غرور و خشونت والدین را با درنده خویی و تند مزاجی مهارناپذیر خویش توام کرده بود. اماتوفیق ارسطو در تربیت ولیعهد سیزده ساله مقدونیه ، ظارها حتی از آنچه خود او انتظار داشت بیشتر بود. البته روایت پلوتارک که می گوید علاوه بر اخلاق و سیاست، مسایل مهم فلسفی را نیز به وی تعلیم کرد و به همین سبب بعدها وقتی اسکندر در آسیا آگهی یافت که ارسطو آنگونه مسایل را نشر نکرده است، در طی نامه ای به وی اعتراض کرد ، نباید اساس درستی داشته باشد. اما علاقه اسکندر به ایلیاد هومر، که آنرا کتاب بالینی خود ساخت و شوقی که به مسایل مربوط به طب و تاریخ طبیعی نشان می داد، ممکن است تا حد زیادی از تأثیر تعلیم استاد باشد. با توجه به علاقه ای که ارسطو در رساله فن شعر به منظومه ایلیاد نشان می دهد و با درنظر گرفتن تأثیری که حوادث و قهرمانان این حماسه در خاطر اسکندر داشته است ، پیداست که ارسطو توانسته بود شاهزاده مقدونی را با سرچشمه های عمده فرهنگ یونانی آشنا نماید. اما اینکه ارسطو در تکوین عقایدو آرای سیاسی اسکندرهم تأثیری کرده باشد بعید به نظر می آید. خاصه که نظر ارسطو در سیاست محدود به احوال شهرهای یونانی بود و حتی بعدها تصوری از یک دولت بزرگ جهانی که اسکندر در امپراطوری هخامنشی کشف کرده بود، نداشت . تنها تعلیم موثقی که در زمینه سیاست عملی به اسکندر داد ظاهراً آن بود که به وی توصیه کرد خویشتن را رهبر یونانیها و خداوندگار اقوام بربر بشمارد با آنها همچون دوستان وبا اینان همچون بردگان رفتار کند و این قول او که شاید تا حید هم از نفرت و کینه باطنی نسبت به ایرانیان ناشی باشد در عین حال نشان می دهد که ارسطو نه با تعلیم سوفسطائیان عصر که از برابری بین افراد انسان سخن می گفتند توافق نظر داشته است و نه مفهوم وحدت اقوام را که اسکندر ظاهراً از تجربه سازمان دولت هخامنشی الهام یافت. در خاطر گذرانیده بوده سات. درهر حال، تأثیری که ارسطو در تربیت اسکندر کرد ، برای فیلیپوس هم مثل اسکندر مایه خرسندی شد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد ارسطو و فن شعر
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.