زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت اخلاق کار و ارزشهای سازمانی

اختصاصی از زد فایل پاورپوینت اخلاق کار و ارزشهای سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت اخلاق کار و ارزشهای سازمانی


پاورپوینت اخلاق کار و ارزشهای سازمانی

این فایل حاوی مطالعه اخلاق کار و ارزشهای سازمانی می باشد که به صورت فرمت PowerPoint در 60 اسلاید در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است، در صورت تمایل می توانید این محصول را از فروشگاه خریداری و دانلود نمایید.

 

 

 

فهرست
مدیریت اخلاقی در خدمات عمومی
شهروند مداری و دولت شهروند مدار
ظرح تکریم مردم و جلب رضایت ارباب رجوع (مبانی نظری ،دستاوردهاومنشور اخلاقی سازمانها

 

تصویر محیط برنامه


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت اخلاق کار و ارزشهای سازمانی

دانلود تحقیق اخلاق اسلامی

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق اخلاق اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 تحقیق اخلاق اسلامی در 9 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:

پیش فرضهای فلسفی

 مبانی کلامی

ابعاد وجودی انسان

رابطة متقابل ابعاد وجودی انسان

رابطه صفات نفسانی با رفتارها

رابطه اندیشه و عمل

مفاهیم اخلاقی

ایمان

 

 

 

 

 

1ـ پیش فرضهای فلسفی

 

انسان مرکب از دو جوهر متمایز روان و تن است . بدن بستری برای رشد و سعادت و یا سقوط و شقاوت جان آدمی است . حقیقت وجودی انسان را روان او تشکیل می دهد

2 ـ مبانی کلامی

حکیمانه بودن خلقت عالم و آدم از مبانی کلامی اخلاق اسلامی است . هدفمند بودن خلقت و تفسیر هدف آن ، در علم کلام صورت می گیرد . هدفت خداوند از خلقت آدم ، رأس هرم اخلاق اسلامی را تشکیل می دهد چنانکه از تعابیر قرآن و روایات بر می آید انسان خلیفه و جانشین خداوند در زمین است . در مظهر مهربانی مظهر رحمت الهی ، در سخاوت مظهر وجود خداوند ، در خشم و غضب مظهر انتقام حق و … این همان مقصدی است که گاه از آن به مقام « خلیفه الهی » و برخی به مقام « لقا و فنا» و عده أی به مقام « قرب الهی» و امثال اینها تعبیر می کنند .

باور به جاودانگی انسان و اعتقاد به حسابرسی اخروی و در نتیجه پاداش و کیفر در آن جهان است . اثبات معاد چگونگی  آن و شیوة حسابرسی و پاداش و کیفر در آن روز ، در علم کلام صورت می گیرد و در علم اخلاق به عنوان یکی از پیش فرضهای مسلم و یکی از بنیادهای مستحکم آن است .

3 ـ ابعاد وجودی انسان

حوزة اندیشه و صفات نفسانی و رفتار ، جای داد . بخش اندیشه ای وجود انسان ، عهده دار کشف انواع حقایق و واقعیات است . صفات و ملکات نفسانی آدمی نیروی محرکه او در اعمال و رفتارش و در واقع بیانگر حقیقت و مرتبة وجودی او است . حوزة رفتاری نیز عبارت است از آن بخش از وجود انسان که نمود و بروز خارجی و آشکار دارد .

4 ـ رابطة متقابل ابعاد وجودی انسان

رسول خدا فرمود : « محبت تو نسبت به یک شی تو را نسبت به آن نابینا و گنگ می کند » . امام علی فرمود : هرکه عاشق چیزی شود ، دیده اش را کور سازد و دلش را رنجور . پس به دیدة بیمار بنگرد و به گوش بیمار بشنود . خواهش های جسمانی پردة خردش را دریده ، دوستی دنیا دلش را میرانده ، جان او شیفتة دنیا است و او بندة آن است و به سوی هرکه چیزی از دنیا در دست دارد ، نگران است . هرجا که برگردد در پی آن رود و هرجا روی آرد ، روی بدانجا کند .

ـ تأثیر اندیشه بر صفات نفسانی : هر تغییر و تحول در صفات ملکوتی و نفسانی محتاج علم و اندیشه است .

ـ تأثیر صفات نفسانی بر اندیشه : تأثیر مثبت و شناخت صحیح ، اندیشه ی درست ، فکر درست در سایه ی یک نظارت اخلاقی در زمینه ی مساعد نفسانی  میسر خواهد بود . تأثیر منفی محبت انسان نسبت به یک چیز روی فکر انسان اثر می گذارد ...


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اخلاق اسلامی

دانلود تحقیق اخلاق معیشت

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق اخلاق معیشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق  اخلاق معیشت در 20 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:

مقدمه  ........................................................... صفحه 1

اخلاق در گستره سیاست......................................... صفحه 10

بررسی اخلاق کار در بخش دولتی و خصوصی................. صفحه 16

تحصیلات و اخلاق کار ........................................... صفحه 20
سن و اخلاق کار .................................................. صفحه 20
عوامل اقتصادی مؤثر بر اخلاق کار............................... صفحه 21
عوامل روانشناسی اجتماعی ..................................... صفحه 22
تاثیرمتغیرهای موثر براخلاق کار به صورت مجزا ............... صفحه 24
تأثیر خصوصی‌سازی بر اخلاق کار ............................... صفحه 26
اخلاق و رفتار شیخ انصاری(ره)................................ صفحه 28

نمازاجاره‌ای..................................................... صفحه 30

مبارزه بین شیخ و شیطان........................................ صفحه 32

اخلاق از دیدگاه برخى از فلاسفه……………………….. صفحه 33
نتیجه گیری.................................................................... صفحه 50

 

 

 

 

 

 

مقدمه

معیشت و فضیلت»، همین معنا بازکاوی شده است و با تفکیک فضایل اخلاقی به دو دسته‏ی خادم و مخدوم، توضیح داده شده است که اخلاقیداریم که برای زندگی است (خادم) و اخلاقی داریم که زندگی برای اوست (مخدوم). اخلاق خادم، حجم اصلی علم اخلاق را فرا می‏گیرد و آن اصل اخلاقی مخدوم (یا فرااخلاقی)، به حقیقت چیزی غیر از این نیست که باید اخلاقی بود و اخلاقی زیست. و این نکته‏ای است که در «اخلاق خدایان» هم بر آن تنبیه و تأکید رفته است. نظریه‏ی غفلت و سهمی که رذایل در سامان دادن به زندگی آدمیان دارند و این که سیئات فردی حسنات جمعی‏اند، و این که پرداختن سهم بدن و گرفتار تن نماندن، پرواز روح در فضای معنا را ممکن‏تر و مطبوع‏تر می‏کند، نکته‏های مرکزی و محوری «معیشت و فضیلت»اند.


در «رهایی از یقین، و یقین به رهایی»، قلم هم‏چنان به رهایی می‏اندیشد و این اندیشه‏ای است که از آن رهایی ندارد! برای ما دین‏داران، تبیین نسبت آزادی (مثبت و منفی) با دین، و بازنمودن امکان (بل فضیلت) ایمان آزادانه، سؤالی است هم دینی و هم سیاسی. و این سؤال را مقاله‏ی «ایمان و امید» هم دنبال می‏کند و در پی فراهم آوردن پاسخی برای آن است. لیبرالیسم، که در فضای مه‏آلود سیاسی جامعه‏ی ما این همه مطعون و مذموم افتاده است، حامل پیامی معرفت‏شناسانه است که یقین را امری دیریاب، بل نایاب می‏داند و لذا، همه‏ی آدمیان جایزالخطا را صلا می‏زند تا با فرو نهادن باد نخوت از سر، فروتنانه بر سر سفره‏ی معرفت بنشینند و همه با هم، هم‏غذا شوند. و این یعنی وانهادن امور به عقل جمعی و پشت کردن به استبداد معرفتی و سیاسی و دینی. باری؛ اگر در یک جامعه‏ی فقه و ولایی، نقد دینی و شک ایمانی ناروا و ناممکن باشد، در ایمان فردی هیچ‏یک از این احکام جباری نیست. حتّی ایمان را هم نباید از جنس جزم دانست. آن که ضد ایمان است، یأس است؛ نه شک.

مقاله‏ی «آزادی چون روش» نه به ایمان افراد، بل به جامعه‏ی مؤمنان و خصوصاً حاکمان توصیه می‏کند که برای کسب توفیق در مدیریت سیاسی، آزادی را اگر به منزله‏ی حق سیاسی شهروندان قبول ندارند، دست‏کم به منزله‏ی روشی کام‏یاب برای حکم‏رانی بپذیرند و برگیرند. حاکمان برای حکومت کردن، نیاز به شناختن رعایا دارند و این رعایا، اگر آزاد باشند، راز خود را با حاکمان به‏تر در میان می‏نهنند تا با جاسوسان و خفیه‏نویسان و خبرچینان. هرچه آزادی کم‏تر باشد، تکیه‏ی حکومت بر عوامل و نهادهای امنیتی بیش‏تر خواهد شد. و این، کار را به جدایی کامل دولت از مردم خواهد کشاند.

در «اصناف دین‏ورزی»، کوشیده‏ام تا حساب ایمان جبری، علتی، تقلیدی، آیینی، و مناسکی را از ایمان اختیاری، تحقیقی، و فردی جدا کنم و توضیح دهم که هم‏چون اخلاق، دین هم بر دو گونه است: دینی که برای زندگی است و دینی که زندگی برای اوست. دین راستین، همان است که زندگی را به دنبال خود می‏کشد؛ نه آن که شأمی از شؤون حیات جمعی باشد و دست‏خوش جزر و مدها و طوفان‏های سیاسی و اجتماعی گردد. بر وفق این مقال، دینی که عین سیاست است، یک نوع دین‏ورزی است که نامش را معیشت‏اندیش یا مصلحت‏اندیش نهاده‏ام. امّا این تنها نوع دین‏ورزی ممکن نیست. اصناف معرفت‏اندیش و تجربت‏اندیش هم داریم که جز آزادانه و پرتنوع، نمی‏توانند باشند. دین‏ورزی معیشت‏اندیش، همان است که صفت جمعی و آیینی به خود می‏گیرد و به کار ارباب سیاست می‏آید و عواطف، بیش از عقل در آن مدخلیت دارند. در این دین‏ورزی، مواجهه با امر متعالی و بی‏نهایت، اساساً صورت نمی‏گیرد. امّا دین‏ورزی معرفت‏اندیش، برخوردار از جرأت مواجهه با بی‏نهایت؛ و دین‏ورزی تجربت‏اندیش، برخوردار از بهجت مواجهه با بی‏نهایت‏اند. این تفکیک‏هاست که می‏تواند ما را در پاسخ دادن به سؤالاتی از این دست کمک کند که آیا جامعه‏ی امروزی، دین‏ورزتر است یا جامعه‏ی صد سال پیش ما.

مقاله‏ی «ذهنیت مشوش، هویت مشوش»، نه بر عدالت فردی، که بر تعادل قومی و فرهنگی انگشت تأیید می‏گذارد و به تحکیم این نظر می‏پردازد که تعادل فرهنگی اقوام در گرو تعادل قوای حیرت و قوای دقت است و توضیح می‏دهد که این توازن، دیری است که در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، بر اثر غلبه‏ی قوای حیرت (شعر، تصوف...) باژگونه شده است و امروزه نیز هجوم برخی شبه‏فلسفه‏های غربی، آن باژگونگی را افزون‏تر کرده و در پیکر عقلانیت سستی مضاعف افکنده است. مدد جستن از قوای دقت (علم، منطق، فلسفه‏ی آنالیتیک، کلام فلسفی) می‏تواند آن رنجوری را به‏سامان کند.

«عدالت و قانون» هم بر قانون، به منزله‏ی امری که فرزند عقل جمعی و رضای عامه است، انگشت می‏نهد؛ در مقابل حکم فقهی که محصول یقین یا ظن عقل فردی یک فقیه است. و از این طریق، آشکار مبکند که حکم فقهی هیچ‏جا معنا و منزلت یک قانون اجتماعی را ندارد...


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اخلاق معیشت

دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع)

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع)


دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13

 

اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی(ع)

اسوه ای کامل

حضرت علی علیه السلام از زمان ظهور اسلام همواره در جبهه ی حقّ بود و رفتار و شجاعت و جوانمردی اش تصویری زیبا از اسلام را متجلّی می کرد. او جلوه ی واقعی و کامل حق به شمار می آید. در کردار، جهاد، ایثار، تقوا، پاسداری از اسلام، ستیز با شرک، و در دانش، ایمان و عمل صالح، عالی ترین نمونه از تربیت شدگان مکتب قرآن و رسول بود. حضرت علی علیه السلام از آغاز بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در راه حق مجاهده کرد و هیچ گاه برای هوای نفس و قدرت طلبی دست به شمشیر نبرد. او در تمام جنگ های صدر اسلام یک هدف را تعقیب می کرد و آن، ترویج دین اسلام و حاکم کردن اخلاق دینی بر اخلاق جاهلی بود.

یکی از زیباترین جلوه های انگیزه ی الهی حضرت، پیکار «خندق» است. در این جنگ سرنوشت ساز که پیروزی در آن برای هردو جبهه ی حق و باطل تعیین کننده ی مسیر آینده بود، حضرت با عمرو بن عَبْدُوَدّ، پهلوان نامدار دشمن، رو به رو شد. وقتی امام بر عمرو غلبه یافت، دشمن با انداختن آب دهان به وی اهانت کرد. حضرت او را رها ساخت و پس از مدتی به هلاکت رساند. امام در باره راز این عمل، فرمود:

«در آن لحظه عصبانی بودم و ترسیدم اگر او را به حال عصبانیت بکشم، کردارم از روی هوای نفس باشد نه به خاطر خدا. به همین جهت رهایش کردم و وقتی برخشم خویش غالب شدم، به او حمله بردم.»

حضرت در تمامی عرصه های زندگی، مظهر کامل عبودیت الهی بود. این امر در شخصیت سیاسی وی کاملاً آشکار است.

پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، ابوبکر به خلافت رسید. ابوسفیان که در پی فرصتی برای ایجاد فتنه در جامعه ی نوپای اسلامی بود، از امیرمؤمنان خواست خلافت ابوبکر را نپذیرد و گفت: «اگر بخواهم، زمین را از سرباز و اسب پر می کنم و خلافت را از او می ستانم.»1

حضرت علی علیه السلام که نیک می دانست ابوسفیان از غصب خلافت خشنود است، به او فرمود: «ای ابوسفیان! مؤمنان نسبت به یکدیگر خیرخواه اند، اما منافقان مردمی حیله گرند و به یکدیگر خیانت می کنند. اگرچه خانه ها و بدن هایشان به یکدیگر نزدیک باشند.»2

امام می دانست برای رسیدن به حقّ خود نباید به هر وسیله ای دست یازد؛ به همین دلیل، درخواست ابوسفیان را رد کرد3 و تا زمانی که مردم به او روی نیاوردند، هرگز برای کسب قدرت گام برنداشت.

در دوران خلافت خلفای سه گانه، حضرت هیچ اقدامی جهت تضعیف آنان انجام نداد، و همواره آنها را درتدبیر امور یاری کرد. بر اساس سیاست رایج در جوامع بشری، حضرت علی علیه السلام باید زمینه لازم برای رسیدن به قدرت را، حتی به بهای تضعیف خلفا، فراهم می آورد؛ اما او تنها رضا و عبودیت خداوند را در نظر داشت و هیچ گونه پیمان شکنی را، حتی با عالی ترین اهداف، مجاز نمی دانست. این در حالی است که حضرت همواره بر حقّ خویش در «خلافت» تأکید کرده و خلفای پیشین را نامشروع می داند.4 او حکومت را حقّ مسلّم خود دانسته ولی برای رسیدن بدان، هیچ روش نامشروعی را انتخاب نمی کند و حتی از دادن وعده ای که نتواند بدان وفا کند، می پرهیزید. امام از پایمال شدن حقّ خویش توسط خلفا ناراضی بود، اما برای تثبیت موقعیتش هرگز نخواست جایگاه خلفا را تضعیف کند. علاوه بر این، برای پشتیبانی از اسلام و تضمین تداوم آن، از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید. این تلاش شامل گفتمان و مناظره با یهودیان و مسیحیان، راهنمایی و ارشاد خلفا در امر مملکت داری، قضاوت و داوری در دادخواهی های دشوار، بیان احکام دین و... بود.5

حضرت پس از مرگ عمر، در شورای شش نفری «انتخاب خلیفه» قرار گرفت. امام اصولاً این شورا را مشروع نمی دانست و از اینکه با مردانی چون عثمان و طلحه همپایه گردیده است، ناخرسند بود. وی در این باره می فرماید:

«شگفتا کسی که در زندگی می خواست خلافت را واگذارد، چون اجلش رسید، کوشید تا آن را به عقد دیگری در آورد... من آن مدت دراز را با شکیبایی به سر بردم، رنج بردم و خون دل خوردم. چون زندگانی او به سرآمد، گروهی را نامزد کرد و مرا در جمله ی آنان در آورد. خدا را چه شورایی! من از نخستین چه کم داشتم که مرا در پایه ی او نپنداشتند و در صف اینان داشتند، ناچار با آنان انباز، با گفتگوشان دمساز گشتم، اما یکی از کینه راهی گزید و دیگری داماد خود را بهتر دید، این دوخت و آن برید، تا سومین به مقصود رسید.»6

با وجود این نارضایتی، باز هم درستی و راستی را فدای قدرت طلبی نکرد. عبدالرّحمان بن عوف به او گفت: با تو بیعت می کنم که طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و روش ابوبکر و عمر با مردم رفتار کنی. حضرت فرمود: «می پذیرم، ولی طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر و آنچه خود می دانم، عمل خواهم کرد.» عبدالرّحمان شرط خود را با عثمان در میان نهاد و او پذیرفت. این ماجرا سه بار تکرار شد و پاسخ حضرت علی علیه السلام و عثمان همواره یکسان بود؛ آنگاه عبدالرّحمان با عثمان بیعت کرد. امام می توانست شرط عبدالرّحمان را بپذیرد و پس از رسیدن به خلافت، بر اساس کتاب خدا و سنّت رسول صلی الله علیه و آله وسلم عمل کند؛ ولی چون تقوا و ترس از خداوند، معیار تمام اعمال و رفتار او است، هرگز نمی تواند پیمان خود را زیر پا نهد. تفاوت حضرت علی علیه السلام با عثمان و دیگران در همین جا است؛ عثمان گرچه وعده کرده بود طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر و شیخین عمل کند و بنی امیه را بر مردم مسلّط نسازد؛ ولی وقتی به خلافت رسید، به هیچ یک از وعده هایش عمل نکرد.7

شایان دقّت و توجّه است که عمر بن خطاب ترکیب «شورا» را به نحوی تعیین کرده بود که انتخاب عثمان به عنوان خلیفه، در آن قطعی باشد؛ چنان که عبدالفتّاح عبدالمقصود در این زمینه می نویسد:

«وصیت عمر بدین شورا مانند قرار داد رسمی بود که آن مرد مظلوم (علی علیه السلام ) باید مغلوب باشد.»8

در دوره ی خلافت عثمان، حضرت علی علیه السلام با آنکه از تضییع حقّ خویش ناخشنود بود، به سکوتش ادامه داد و تا آن جا که می توانست در مقابل شورشیان مقاومت کرد تا عثمان نجات یابد. پس از قتل عثمان، زمانی که مردم یکپارچه به امام روی آوردند و بیعت کردند، برخی مانند سعد بن ابی وقّاص، عبدالله بن عمر و اسامة بن زید از بیعت سرباز زدند. عده ای از یاران امام خواستند به زور از آنان بیعت بگیرند؛ ولی با نهی حضرت رو به رو شدند. پس از بیعت، طلحه و زبیر نیز با هدف مخالفت و پیمان شکنی نزد حضرت شتافتند و گفتند: می خواهیم برای به جای آوردن اعمال عُمره به مکه برویم. امام آنان را در رفتن آزاد گذاشت و فرمود: «هدفتان حیله است نه عمره!».9

اصولاً امام در تمام دوران خلافتش مانع حرکت مردم از حوزه ی حکومتی اش نمی شد؛ هرچند به سوی شام روند. چون بر اساس اصول اخلاقی حاکم بر اندیشه ی وی، هرگز«قصاص قبل از جنایت» روا نیست.10 حضرت درباره ی پیمان شکنی آنان فرمود:

«چون به کار برخاستم، گروهی پیمانِ بسته شکستند و گروهی از جمع دینداران بیرون جستند و گروهی دیگر با ستمکاری دلم را خستند.»11

امام پس از رسیدن به حکومت هرگز نخواست اقدامی غیر عادلانه مرتکب شود و در مقابل خواست های ناروای طلحه و زبیر ـ که حکومت بصره و کوفه را می خواستند ـ مقاومت کرد؛ در حالی که بر اساس اصول حاکم بر سیاست جوامع بشری، می توانست تا زمان «تثبیت قدرت» به تقاضای آنان پاسخ مثبت دهد. برخورد امام با کارگزاران عثمان نیز از همین زاویه قابل تحلیل است. ایشان پس از رسیدن به خلافت، بی درنگ به عزل کارگزاران وی پرداخت. نزاع معاویه با حضرت نیز رهاورد همین تصمیم بود. اگر امام به عزل معاویه نمی پرداخت، جنگ صفّین و پیامدهای آن تحقّق نمی یافت؛ ولی حضرت علی علیه السلام وی را ناشایست و ناصالح می دانست و با آنکه از فرجام کردارش آگاه بود، در جهت عزل او گام برداشت. حضرت در خطبه ای به همین مطلب اشاره می کند:

«گویی او را می بینم که از شام بانگ برداشته است و پرچم های خود را پیرامون کوفه برافراشته، چون ماده شتر بدخو که دوشنده ی خود را با دندان بدراند و سرها بر زمین بگستراند. دهانش گشاده، ستم و بیداد را بنیاد نهاده، به هر سو تازان، حمله او سخت گران. به خدا که شما را در این سوی و آن سوی زمین پراکنده گرداند، چندان که جز اندکی به مقدار سرمه ی چشم از شما باقی نماند.»12

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق سیاسی در سیره ی امام علی (ع)

دانلود مقاله فلسفه اخلاق

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله فلسفه اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله فلسفه اخلاق


دانلود مقاله فلسفه اخلاق

اخلاق‌، معرفت‌و علمی‌است‌که‌همه‌آدمیان‌در راستای‌سعادت‌و آرامش‌روحی‌و روانی‌خود به ‌آن‌محتاج‌و نیازمندند زیرا خودسازی‌روحی‌و خلقی‌در مرحله‌اول‌برای‌آسایش‌،آرامش‌و تعادل‌روحی‌و روانی‌خود انسانها لازم‌و مفید است‌و در مرحله‌دوم‌برای‌ایجاد نظم‌و ثبات‌و امنیت‌اجتماعی‌افراد یک‌جامعه‌لازم‌است‌به‌همین‌جهت‌تمام‌انسانهای‌فاقد معنویت‌و اخلاق ‌دچار بحران‌روحی‌ناآرامی‌و اضطراب‌روانی‌هستند و همیشه‌احساس‌بی‌هویتی‌و بی‌شخصیتی‌می‌کنند ثانیاً در اجتماعی‌که‌معنویت‌و اخلاق‌نباشد آفات‌زیادی‌بر پیکر و روح‌آن‌جامعه‌وارد شده‌و موجب‌زوال‌و از هم‌فروپاشی‌آن‌جامعه‌خواهد شد علت‌این‌همه‌جنایات‌و خودکشی ها در جوامع‌غربی‌همین‌فقدان‌انسانیت‌، اخلاق‌و معنویت‌است‌و اگر گاهی‌دم‌از انسان‌دوستی‌و از خودگذشتگی‌و خدمتگزاری‌زده‌می‌شود همه‌در قالب‌کلمات‌و الفاظ است‌زیرا در جامعه‌ای‌که ‌مبنا و هدف‌حرکتش‌مادی‌و تقویت‌حس‌خودخواهی‌و منفعت‌طلبی‌افراد است‌چگونه‌توقع ‌انسانیت‌شرف‌خدمت‌به‌خلق‌ایثار و دیگر فضایل‌انسانی‌می‌رود.

 این‌نکته‌قابل‌دقت‌است‌که‌اخلاق‌بدون‌ایمان‌به‌خدا بدون‌ضمانت‌و پشتوانه‌است‌و هیچگونه ‌اعتباری‌ندارد و اگر شخصی‌و جامعه‌ای‌مدعی‌رعایت‌حقوق‌و اخلاق‌، بدون‌ایمان‌به‌خدا، شود، صرفاً یک‌ادعا و فرض‌است‌و هیچگونه‌اعتباری‌ندارد از باب‌مثال‌خدمت‌به‌انسانها مقوله‌ای‌ازاخلاق‌است‌که‌خیلی‌از افراد بشر، مذهبی‌و غیر مذهبی‌مدعی‌آن‌هستند و لیکن‌با تشابه‌ظاهری ‌عمل‌خدمت‌در بین‌انسان‌مذهبی‌و غیر مذهبی‌این‌نکته‌مهم‌است‌که‌آنچه‌به‌عمل‌خدمت‌و ایثار روح‌و معنا میدهد انگیزه‌قصد و نیت‌است‌که‌مسلماً یک‌انسان‌الهی‌در هنگام‌ایثار و خدمت ‌فقط به‌رضای‌خدا یعنی‌عمل‌خالی‌از توقع‌کسب‌شهرت‌ارضای‌خواهشهای‌نفسانی‌و طلب‌منفعت‌مادی‌توجه‌دارد و یک‌انسان‌مادی‌اگر چه‌به‌ظاهر عمل‌خدائی‌و انسانی‌انجام‌میدهد و لیکن‌در راستای‌این‌خدمت‌حس‌شهرت‌طلبی‌منفعت‌خواهی‌و غرائز مادی‌دیگر را ارضاء می‌نماید.

تعریفعلماخلاق‌:

علم‌اخلاق‌عبارت‌است‌از فنی‌که‌پیرامون‌ملکات‌انسانی‌بحث‌میکند ملکاتی‌که‌مربوط به‌قوای ‌نباتی‌و حیوانی‌و انسانی‌اوست‌علم‌اخلاق‌به‌این‌غرض‌بحث‌میکند که‌فضایل‌آنها را از رذائلش‌جدا سازد و معلوم‌کند کدامیک‌از ملکات‌نفسانی‌انسان‌خوب‌و فضیلت‌و مایه‌کمال ‌اوست‌و کدامیک‌بد و رذیله‌و مایه‌نقص‌او است‌تا آدمی‌بعد از شناسایی‌آنها خود را با فضایل ‌بیاراید و از رذایل‌دور کند و در نتیجه‌اعمال‌نیکی‌که‌مقتضای‌فضایل‌درونی‌است‌انجام‌دهد تا در اجتماع‌انسانی‌ستایش‌عموم‌و ثنای‌جمیل‌جامعه‌را به‌خود جلب‌نموده‌و سعادت‌علمی‌وعملی‌خود را به‌کمال‌برساند.

فلسفهوجودیعلماخلاق‌:

انسان‌در بدو تولد حیوان‌بالفعل‌و انسان‌بالقوه‌ است‌یعنی‌بعد حیوانی‌انسان‌که‌متضمن‌حفظ و اداره‌حیات‌در اوست‌بصورت‌بالفعل‌موجود است‌بطوریکه‌با از دست‌دادن‌این‌بعد قادر به ‌ادامه‌حیات‌نیست‌و انسان‌تا زنده‌است‌بعد حیوانی‌او پابرجاست‌تمامی‌غرایزی‌که‌به‌هدف ‌حفظ و بقاء حیات‌در انسان‌وجود دارند همگی‌از بعد حیوانی‌او سرچشمه‌می‌گیرند. بر خلاف ‌بعد حیوانی‌که‌در بدو تولد بصورت‌بالفعل‌موجود است‌بعد انسانی‌او در این‌هنگام‌به‌صورت‌بالقوه‌است‌یعنی‌بمثابه‌بذرهائی‌است‌که‌در درون‌او پاشیده‌شده‌و در صورت‌پرورش‌بصورت ‌آنچه‌که‌ارزشهای‌والای‌انسانی‌یا فطرت‌انسانی‌نامیده‌می‌شود در خواهد آمد همچنانکه‌اگر این ‌بذرها در درون‌انسان‌در زیر خروارها غفلت‌و فراموشی‌دفن‌گردد یا بدست‌خود انسان‌ضایع‌گردد وی‌از مرز حیوانیت‌تجاوز نکرده‌و احیاناً به‌مراحلی‌پست‌تر از حیوانات‌نیز تنزل‌می‌نماید: اولئک‌کالانعام‌بل‌هم‌اضل‌. بنابراین‌در بدو تولد گرچه‌انسان‌از نظر ساختمان‌جسمانی‌و ظاهری‌انسان‌است‌اما از نظر روحی‌و معنوی‌هنوز انسان‌نیست‌انسان‌زمانی‌از نظر شخصیت‌درونی‌انسان‌خواهد بود که‌بذر ارزشهای‌انسانی‌را در درون‌خود رشد داده‌و انسانیت‌را در درون‌خود به‌فعلیت‌رسانده‌باشد به‌عبارت‌دیگر فطرت‌انسانی‌یعنی‌آنچه‌که‌انسانیت‌انسان‌به‌خاطر دارا بودن‌آنست‌در بدو تولد حالت‌بالقوه‌دارد و فعلیت‌یافتن‌آن‌در گرو تربیت‌است‌از اینرو میتوان‌گفت‌انسان‌از نظر ساختمان‌روحی‌و معنوی‌یک‌مرحله‌از ساختمان‌جسمانی‌و حیوانی‌خود عقب‌تر است‌ساختمان‌جسمانی‌و حیوانی‌انسان‌در دوران‌جنینی‌تکون‌می‌یابد حال‌آنکه‌ابعاد روحانی‌انسان‌باید در مرحله‌بعد از تولد رشد داده‌شود . از یک‌نظر میتوان‌گفت‌انسان‌به‌جهت‌دارا بودن‌اختیار میتواند ماهیتهای‌گوناگونی‌بپذیرد حال‌آنکه‌موجودات‌دیگر از قبیل‌حیوان‌ونبات‌دارای‌چنین‌خصوصیتی‌نیستند یک‌هسته‌سیب‌در مسیر تربیت‌تنها یک‌ماهیت‌در پیش‌روی‌خود دارد در صورتی‌که‌انسان‌راههای‌بیشماری‌در پیش‌روی‌خود دارد که‌میتواند یکی‌از آنها را بر اساس‌اراده‌و اختیار خود برگزیند از اینرو میتوان‌گفت‌در عالم‌انسان‌انسانهایی‌باماهیت‌های‌درونی‌و شخصیتهای‌کاملا متفاوت‌و گاهی‌متناقض‌مشاهده‌می‌کنیم‌که‌هر یک‌درمسیر تربیت‌به‌راهی‌رفته‌و ماهیتی‌برگزیده‌اند ولی‌تردیدی‌نیست‌که‌در میان‌ماهیتهای‌گوناگونی‌که‌انسان‌میتواند برگزیند یک‌ماهیت‌است‌که‌به‌جهت‌انطباق‌بر فطرت‌انسانی‌او ماهیت‌انسانی‌است‌یعنی‌انسانیت‌انسان‌در گرو تحصیل‌چنین‌ماهیتی‌است‌که‌جز در سایه‌پرورش‌متعادل‌وشکوفائی‌هماهنگ‌استعدادهای‌درونی‌و جهازات‌روحی‌و فطری‌بوجود نمی‌آید.حال‌میتوان‌به‌ضرورت‌و اهمیت‌علم‌اخلاق‌که‌سازندگی‌روحی‌و اخلاقی‌انسان‌بر آن‌متوقف‌است‌پی‌برد این‌علم‌اخلاق‌است‌که‌با شناسائی‌قوا و استعدادهای‌گوناگون‌انسان‌و فضایل‌و رذایل‌روح‌آدمی‌چگونگی‌ایجاد تعادل‌در میان‌امیال‌گوناگون‌و راه‌و روش‌تربیت‌نفس‌را میسر می‌سازد به‌نحوی‌که‌انسان‌بتواند به‌کمال‌استحقاقی‌خود نائل‌آید و موانع‌موجود بر سر راه‌تکامل‌راشناسائی‌و از میان‌بردارد بدون‌علم‌اخلاق‌انسان‌خود را نمی‌شناسد و بر تربیت‌خویشتن‌انسانی‌خود قادر نمی‌گردد. از اینجا میتوان‌دریافت‌که‌علم‌اخلاق‌از پر ارجترین‌و ضروریترین‌علومی‌است‌که‌انسان‌بدان‌نیازمند است‌موضوع‌علم‌اخلاق‌انسان‌و سازندگی‌روحی‌و معنوی‌وتهذیب‌باطن‌اوست‌از اینرو بعد از علم‌الهی‌که‌موضوع‌آن‌شناخت‌ذات‌حق‌است‌هیچ‌علمی‌ازنظر ارج‌و اهمیت‌و ضرورت‌به‌پای‌علم‌اخلاق‌نمیرسد چه‌تمامی‌علوم‌ره‌آوردهای‌خود را دراختیار انسان‌قرار داده‌و همگی‌در خدمت‌انسان‌اند حال‌اگر انسان‌از تربیت‌روحی‌و معنوی‌لازم ‌برخوردار نباشد از این‌دستاوردهای‌علوم‌نیز نمیتواند در جهت‌سعادت‌حقیقی‌و کمال‌واقعی‌خود بهره‌مند شود . امام‌موسی‌کاظم‌(ع‌) می‌فرماید : لازمترین‌علم‌آن‌است‌که‌ترا به‌پاکسازی‌دل‌(و تهذیب‌ باطن‌) رهبری‌کند و تباهی‌و فساد دل‌را بر تو آشکار سازد.

ضرورت و فلسفهاخلاق‌:

پروردگار متعال‌انسان‌را آفرید او موجودی‌خاکی‌و آسمانی‌بود بخشی‌از وجود او روشن‌وبخش‌دیگرش‌تاریک‌بود پس‌انسان‌به‌طور مجموعه‌آفریده‌شد در عین‌اینکه‌دارای‌غرایز و تمایلات‌بود از روحیات‌اخلاقی‌و انسانی‌نیز سرشار بود . از همه‌اینها گذشته‌عقل‌و خردمندی ‌به‌او داده‌شده‌بود تا در پرتوش‌تمایلات‌را کنترل‌کرده‌آنها را تعدیل‌بخشد و در بخش‌روحیات ‌انسانی‌نیز آنها را از مسیر افراطی‌و انحرافی‌باز دارد . ناگفته‌نماند در این‌مبحث‌نکات‌بسیار

شامل 37 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فلسفه اخلاق