زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق بررسی رابط ای سلامت روان با تفکرات غیر منطقی

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق بررسی رابط ای سلامت روان با تفکرات غیر منطقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بررسی رابط ای سلامت روان با تفکرات غیر منطقی


دانلود تحقیق بررسی رابط ای سلامت روان با تفکرات غیر منطقی

1مقدمه
سلامت روانی با طبیعی بودن به طور مترادفی بکار برده می شود که در مورد هیچکدام توافق کاملی وجود ندارد(حسینی،1363)
مدت زمان طولانی است که سلامت روان به عنوان یک فاکتور بسیار مهم از کل سلامت مورد توجه قرار گرفته است. بطور کلی سلامت روان نوعی از سلامت است که به قسمت خاصی از انسان مثل هوش، ذهن، حال ،روان و از این مقولات اشاره دارد. سلامت روان تأثیر مستقیم روی کل سلامت دارد و مدتهاست که ارتباط مستقیم آن با سلامت فیزیکی شناخته شده است.
در نظر گرفتن انحصاری ملاکهای اجتماعی به عنوان طبیعی بودن، مانع اعتراض، پیشرفت و خلاقیت می شود و در حقیقت رفتار اکثر افرادی که تحولات علمی، اجتماعی در جوامع بشری ایجاد کرده اند. در جهت مسیر اکثریت نبوده و گرفتن مغایرت با آن داشته است. لذا توماس و هانری به متابعت از کینگ معتقدند که بعضی از این اشکالات را می توان با برداشتی تحت عنوان معیارهای نمونه از بین برد و به مواردی برچسب طبیعی بودن زد که مطابق زمینه استعدادهای ذاتی خویش عمل
می نمایند(حسینی، 1363)
همه ما از استعدادهای عظیم و کشف نشده ای برای کمال و دگرگونی توانای یافتن معنایی ژرفتر و دست یافتن به توفیق بیشتر در زندگی بهره مندیم. سطح مطلوب کمال و رشد شخصیت فراسوی بهنجاری است و تلاش برای حصول سطح پیشرفته کمال برای تحقق بخشیدن یا از قوه به فعل رساندن تمامی استعدادهای بالقوه آدمی ضروری است(شولتس،1977)
کمال مطلوب روان و کمال مطلوب کارکردهای روانی شامل این سوال می شود که چه چیزی برای انسان خوب و چه چیزی بد است؟ چه چیزی درست و یا چه چیزی غلط است؟ به عبارت دیگر این موضوع درگیر ارزشیابی است وارزشها از فرهنگی به فرهنگی دیگر و حتی در درون فرهنگها بر اساس اهداف افراد تغییر می یابد. زیرا اهداف و ارزشها با هم ارتباط دارند و از هم جدایی ناپذیرند. ارزشها و اهداف با هم یک سیستم ارزشی را تشکیل می دهند. هرچیزی که به انسان در رسیدن به هدف کمک کند، ارزش مثبت داردو هر چیزی که مانع رسیدن انسان به هدف شود. ضد ارزشی است لذا برای درک منظور هر گروه و جامعه از سلامت روان، باید سیستم ارزشی آن شناخته شود. به همین منظور به تعریف بهداشت روانی از دید انجمن کانادایی بهداشت روانی می پردازیم. انجمن کانادایی بهداشت ، بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است:
قسمت اول نگرشهای مربوط به خود، قسمت دوم نگرشهای مربوط به دیگران(با دیگران راحت بودن)و قسمت سوم نگرشهای مربوط به زندگی(رویارویی با الزامهای زندگی) به عقیده این انجمن برای داشتن بهداشت روانی خوب شرایطی وجود دارد: روبه روشدن با واقعیت ، سازگار شدن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطرابها، کم توقع بودن ، احترام قایل شدن به دیگران، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردم به طوری که ملاحظه می شود این انجمن، بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند (گنجی،1376).
حال اگر فرد تفکرات غیر منطقی داشته باشد آیا می تواند با محیط دیگران و حتی با خود سازگاری داشته باشد.
یکی از اصول مهم بهداشت روانی روبه رو شدن مستقیم شخص با واقعیت زندگی است. برای رسیدن به این مقصود نه تنها لازم است که عوامل خارجی را شناخته و بپذیریم بلکه ضروریست تا شخصیت خود را آن طور که واقعاً هست، نیز قبول نمائیم. کشمکش با واقعیت اغلب سبب بروز اختلال روانی می گردد. شخص سالم در عین حالیکه از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده می کند به محدودیتها و نواقص خود نیز آشنایی دارد(شاملو،1363).
در پژوهش حاضر تلاش خواهد شد که سلامت روان را بشناسیم . همچنین تفکرات غیر منطقی را بشناسیم و تأثیر تفکرات غیر منطقی را به سلامت روان مشخص کنیم و راه شکل گیری تفکرات منطقی را نشان داده تا افراد بتوانند با داشتن تفکرات سالم روانی سالم و پس از آن جامعه ای سالم داشته باشند.

1-2 موضوع تحقیق
الیس در جای دیگر می گوید تفکر و عمل کاملاً در تعادل با یکدیگرند و هر یک از این فرایندها نسبت به دو فرایند دیگر پیوسته در حال تأثیر پذیری و تأثیرگذاری هستند(جان راجرز، پیترمک، ویلیامز،1370)
نگرشهای فرد راجع به امور جهت دهنده زندگی شخصی و اجتماعی وی می باشد و نشان دهنده شخصیت و منش اوست. نگرشهای فرد از مجموعه عواملی مثل : تفکر، هیجان، علائق و عواطف تشکیل شده است که شکل دهنده رفتارهای فعلی و آینده فرد می باشد. اینکه فردی در برابر یک موقعیت هیجانی، دردآور، شادی آفرین چه رفتاری را ارائه دهد و یا چه تصمیمی بگیرد به نگرشهای او در این زمینه بستگی دارد. به عبارت دیگر ارتباط بین تفکر، هیجان، رفتار، رابطه ای قوی و تردید ناپذیر است(الیس،1955).
به بیانی دیگر می توان گفت: هر اندیشه ، فرایند ساده و حادثه ای به ظاهر بی گزند و بی دوام است که با جاری شدن چند میکرو ولت انژی در مغز تحقق می یابد. این اندیشه ها یا دقیق تر بگوییم، این سلسله اندیشه ها(چه مثبت، چه منفی) به طور مشهودی بر ذهن و جسم ما اثر می گذارند و رفتار فعلی و آینده ما را شکل بندی
می کنند(دبراتانن،1372).
این نگرشها نه تنها روی برداشتهایی که از دیگران داریم، بلکه همچنین روی برداشتهایی که از خود داریم تأثیر می گذارد.
الیس بعد از این تقسیم بندی درباره تفکر انسانی ، خصوصیات این دو نوع تفکر را این گونه مطرح می کند فکر منطقی می تواند به احساس معتدلی از ناخوشایندی منجر شود و می تواند به پشتیبانی بیانجامد. فکر منطقی انسان را به سوی هماهنگی و سلامت می کشد، تعارض را در شخص به حداقل می رساند و فرد را در شکل دادن به وظایف و ارتباط با جهان یاری می کند. فکر منطقی به رضایت خاطر بیشتری منجر
می شود، کمک می کند تا فرد بتواند از عهده حوادث و رویارویی با موقعیت ها برآید و نگاه روشنی به آنها داشته باشد.
در برابر فکرغیرمنطقی حقیقت ندارد پشتوانه استدلالی ندارد مطلق گراست و بیش از حد خود را اثبات می کند فکرغیر منطقی فرد را دچار افسردگی ، اضطراب وبی تفاوتی می کند ومانع از رویاروی موفقیت آمیز فرد با حوادث است در فکر غیر منطقی سختی وتحجرو محدودیت وجود دارد وانتخاب فرد را محدود می کند .
باتوجه به شناختی که راجع به خصوصیات دو نوع تفکرپیدا کردیم می توان اظهارکرد مشکلات روانی ، نتیجه شناختهای نادرست افراد است جراکه عواطف محصول شناخت است .
این قبیل تفکرات حتی درزندگی جسمی مانیز اثر می گذارد برای مثال گرین می گوید : هر کدام از احساسات بد ما یک اثر منفی در فیزیولوژی اعضای بدن وحیات ما دارد لیکن اثر حس بدبینی از همه بیشتر است . (کاظمی خلخالی ، 1366)
بنابراین می توان بیان نمود که تفکرات غیر منطقی ممکن است به نسبت قدرت تحلیل وتفکر افراد در آنها اثر بگذارد . تاثیر این افکار گاهی به صورت اضطراب ، افسردگی ، ترس و عزت نفس پایین است که همه اینها زندگی فرد را تحت تاثیر خود قرار می دهد وزندگی را از روال طبیعی وسالم خود خارج می کند لذا ضرورت دارد که به بررسی این تفکرات ودلایل غیر منطقی بودن آن بپردازد وراه رهایی آنها کنیم وهمچنین به بررسی تاثیر آنها بر بهداشت روانی افراد بپردازیم .


فهرست مطالب:

عنوان
صفحه
فصل اول    
مقدمه    1
موضوع تحقیق    3
اهداف تحقیق    6
اهمیت موضوع     8
بیان فرضیه ها    12
تعاریف عملیاتی واژه ها واصطلاحات    13
فصل دوم    
تعریف سلامت روان    14
موضع گیری های نظری در قلمرو بهداشت و روان    19
تعریف بهداشت روانی بر اساس مکاتب مختلف ورانشناسی    19
دیدگاه های دیگر در مورد بهداشت روان     37
موضع گیریهای نظری در قلمرو تفکرات غیر منطقی    41
یافته های پژوهشی در قلمرو موضوع مورد بررسی    63
نتایج تحقیقات داخلی و خارجی    74
فصل سوم    
روش تحقیق    75
جامعه آماری    75
نمونه و روش نمونه گیری    76
ابزار تحقیق    77
شیوه اجرا    78


فصل چهارم    
بررسی فرضیات با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی    79
بررسی استنباطی داده ها     83
فصل پنجم    
مقدمه    89
بحث و نتیجه گیری کلی    90
نتیجه گیری کلی از یافته های پژوهش    92
محدودیت ها ی پژوهش    92
پیشنهادات    93
منابع و مآخذ    94
ضمائم    96

 

 


شامل 106 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بررسی رابط ای سلامت روان با تفکرات غیر منطقی

پرسشنامه (سنجش تفکرات کنونی)

اختصاصی از زد فایل پرسشنامه (سنجش تفکرات کنونی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پرسشنامه (سنجش تفکرات کنونی)


پرسشنامه (سنجش تفکرات کنونی)

فرمت فایل: doc
حجم فایل: 7 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 2

پرسشنامه سنجش تفکرات کنونی،دانلودپرسشنامه سنجش تفکرات کنونی،دانلود پرسشنامه

 

قیمت فایل فقط 5000 تومان

 

دانلود  پرسشنامه

 

قسمتی از محتوای متن پرسشنامه

 

1.  من نسبت به توانمندی هایم اطمینان دارم.

2.  من درباره اینکه آیا بعنوان یک فرد موفق یا شکست خورده نگریسته شوم، نگران نیستم.

3.  نسبت به تناسب اندامم احساس رضایت می کنم.

4.  من درباره عملکردم احساس ناکامی نمی کنم.

  1. من احساس می کنم که درک خوبی از آنچه می خوانم دارم.

6.  من احساس می کنم که دیگران من را دوست دارند و تحسین می کنند.

7.  من از وزنم راضی هستم.

 

مقیاس پرسشنامه

 

کاملاً موافقم

موافقم

نه موافقم

نه مخالفم

مخالفم

کاملاً مخالفم

نوع پرسشنامه : روان شناسی سازمانی _ روانشناسی

 

 

(توضیحات کامل در داخل فایل)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی متن کامل

همراه با تمام متن با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه (سنجش تفکرات کنونی)

دانلودمقاله شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

فردوسی یک نوع‌ عدم‌ تعلق‌ به‌ دنیا و نوعی‌ فلسفه‌ اپیکوری‌ متعالی دارد که‌ به‌ «پندهای‌ سلیمان‌» می‌ماند و ارزش‌های جاودانی‌ شاعر، که‌ همراه‌ با عواطف‌ انساندوستانه‌ و نرمی‌ طبع‌ خاص‌ و با ترکیبی‌ زیبا و جالب‌ در شاهنامه به‌ چشم‌ می‌خورند، آثار متفکران‌ بزرگ‌ هند را به‌ یاد می‌آورد. علاقه آرنولد به‌ شاهنامه‌ ، و به‌ ویژه به‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌، ناشی‌ از شرحی‌ بود که‌ سنت بوو بر ترجمة‌ ژول‌ مول‌ از شاهنامه‌ نوشت‌. در اینجا، اشاره‌ به‌ برخی‌ دیگر از مترجمان‌ اروپایی‌ شاهنامه بی‌فایده‌ نیست‌. سرویلیام جونزازاولین‌ شرق‌شناسانی‌ بود که‌ به‌ ترجمة‌ داستان‌ رستم‌ وسهراب‌ به‌ سبک‌ تراژدی‌های‌ یونانی‌ روی‌ آورد. اندکی بعد جوزف‌ چمپیون (Joseph Champion) بخش‌هایی‌ از آغاز
شاهنامه‌ را به‌ شعر ترجمه‌ کرد و به‌ سال‌ 1875 در کلکته به‌ چاپ‌ رسانید. سبک‌ شعری‌ او بیشتر تقلیدی‌ بود از شاعر بزرگ‌ انگلیس‌ الکساندر پوپ‌ که‌ ایلیاد هومر را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورده‌ بود. از مترجمان‌ دیگر شاهنامه‌ باید به‌ جیمز اتکینسن‌ اشاره کرد که‌ بیشتر از چمپیون‌ با ادبیات‌ فارسی‌ آشنایی‌
داشت‌. او در سال‌ 1814 داستان‌ «رستم‌ و سهراب‌» را به انگلیسی‌ به‌ نظم‌ درآورد و در 1832 نیز خلاصه‌ای‌ از شاهنامه‌ را در ترکیبی‌ از نظم‌ و نثر به‌ همان‌ زبان ترجمه‌ کرد. اتکینسن‌ همانند بسیاری‌ از علاقه‌مندان‌ به ادبیات‌ شرق‌ معتقد بود که‌ «آثار بزرگ‌ شرقی‌ قابل‌ توجه و از جهات‌ گوناگون‌ نظیر آثار کلاسیک‌ غرب‌اند.» از همین رو، وی‌ به‌ یافتن‌ وجوه‌ تشابه‌ بین‌ شاهنامه‌ و نوشته‌ها و سروده‌های‌ کلاسیک‌ اروپایی‌ پرداخت‌. به‌ عنوان نمونه‌، ابیات‌ زیر از شاهنامه‌ را در وصف‌ زیبایی تهمینه‌ ترجمه‌ کرده‌ و همراه‌ با شرح‌ گسترده‌ای‌ دربارة آثار مشابه‌ شاعرانی‌ چون‌ هومر، ویرژیل‌، آناکرئون‌ و شکسپیر انتشار داده‌است
خیام نیشابوری :
نکته’ دیگری که به نظر می رسد در مورد انسان گرائی فلسفی خیام قابل ذکر باشد، نگرش اخلاقی اوست. شاید اینگونه تصور شود که خیام از لحاظ اخلاقی پیرو افکار اپیکور (341 _ 270 پیش از میلاد) فیلسوف مادی یونان بوده است. هر چند اپیکور و خیام، به جهت ارزش نهادن به خرد، دوری جستن از خرافات، و اهمیت قائل شدن برای خوشبختی وشاد زیستن، هر دو از یک دریچه به انسان و زندگی و هستی می نگرند، و وجوه اشتراک فراوانی دارند، اما بین این (( دو )) ، در ارزش های اخلاقی ، یک تفاوت ماهوی وجود دارد، و آن اینست که، اپیکور برای تعدیل و آرامشی که در جستجوی آن است ، نه تنها تلاشی راتوصیه نمی کند، که حتی از درگیر شدن پرهیز می کند. او دوری جستن از ناملایمات را توصیه می کند، وخیام در کنار گرایش به خوشی و دوری از اندوه، تعهد وتلاش ، برای به دست آوردن نیک بختی و شادی، و سر ناسازگاری گذاشتن با زمانه’ نادرست را، لازم می داند وتاکید می کند:
زان باده که عمر را حیات دگر است پر کن قدحی گرچه تو را دردسر! است
بر نه به کفم که کار عالم سمر است بشتاب که عمر ای پسر در گذر است
هشدار! که روزگار شور انگیز است ایمن منشین! که تیغ دوران تیز است
در کام تو گر زمانه لوزینه نهد زنهار! فرو مبر! که زهر آمیز است.

 


اندیشه‌های فلسفی حکیم عمر خیام و فلسفه معروف او (اپیکوری):

 

حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست،‌ ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سال‌های مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی می‌توان گفت که از نیمه‌ی اول قرن پنجم تا دهه‌های نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیه‌اش ابوالفتح، لقبش غیاث‌الدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهراً این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمه‌دوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق،‌ تقریباً به مسافت نیم‌فرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.
او در همه‌ی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کرده‌اند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبه‌ی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند می‌بندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند.
از قضا حسن طوسی به وزارت جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی می‌رسد و خواجه نظام‌الملک طوسی مشهور می‌شود. او به عهد خود وفا می‌کند و حسن صباح را به خدمت سلطان می‌برد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظام‌الملک تقاضا می‌کند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا می‌کند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمی‌پردازد.
با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلا‌ل‌الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام‌الملک طوسی، تصمیم گرفته‌ شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همه‌ی آنها مقدم بود.
این منجمان با محاسبات ریاضی، زیج‌هایی (مجموعه جدول‌هایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستاره‌شناسی تدوین می‌شد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.
آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» می‌خواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار می‌رفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم می‌دانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به دستی آن احکام نداشت.
دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلاً اولین‌بار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیله‌ی رشته‌های بی‌نهایت در مجموعه تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادله‌ی اقلیدس بی‌استدلال مانده بود، به وسیله‌ی فرضیه‌ی خیام ثابت می‌شود.
می‌توان گفت خیام اولین کسی است که هندسه‌ی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئله‌ای هندسی، به معادله‌ی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجه‌ی سوم فائق آمد.
خیام رساله‌ی مختصری تحت عنوان رساله‌ فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما درباره‌ی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخه‌ی منحصر به فردی از آن در کتابخانه‌ی گوتا آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقه‌ی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.

 

خیام و حافظ و اپیکوریسم:
نظر به این که در عصر ما اپیکوریسم به مفهوم عامیانه و مبتذلش عملاً رایج شده بود، عده ای می خواستند برخی بزرگان اندیشه و فلسفه و عرفان را منسوب به این مکتب نمایند؛ مثلاً خیام و یا حافظ را. مدعی هستند که خیام و حتی حافظ، مردانی لذت پرست، دَم غنیمت شمار و لاابالی بوده اند. مخصوصادرباره خیام عقیده بسیاری همین است. آنچه مسلم است، این است که خیام ریاضیدانِ فیلسوف چنین نبوده و چنین نمی اندیشیده است.
از ظاهر اشعار منسوب به خیام همان مطلب پیدا شده است، ولی از نظر محققان جای بسی تردید است که اشعار معروف، متعلق به خیام ریاضیدان فیلسوف باشد.
به فرض هم این اشعار از او باشد، هرگز از زبان شعر نمی توان نظریه فلسفی شاعر را دریافت. خصوصا که اخیرا رساله هایی از خیام بدست آمده و چاپ شده است که اتفاقا همان موضوعات را طرح کرده است که در اشعار منسوب به او مطرح است، ولی آن ها را آن گونه حل می کند و پاسخ می گوید که به قول خودش، استادش بوعلی حل کرده است. درباره حافظ، مطلب از این هم واضح تر است. آشنایی مختصر با زبان حافظ و یک مراجعه کامل به تمام دیوان حافظ و مقایسه اشعار او با یکدیگر که برخی مفسر دیگرند، مطلب را کاملاً روشن می کند.

 

خیام: کافر شراب‌خوار یا...؟

 

خیام شاعری کم‌گو بوده است. خیام اگرچه در درجه‌ی اول از علم و فضل بود، ولی عامه‌ی مردم او را به سبب رباعیاتش می‌شناسند. در مورد خیام نگرش‌های مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عده‌ای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شراب‌خوار پنداشته‌اند و به اشعار او از جهت ترغیب به می‌خوارگی نگریسته‌اند و حتی عده‌ای او را بی‌اعتقاد به مبدأ و معاد فرض کرده‌اند.
یک جام شراب صد دل و دین ارزد
یک جرعه‌ی می، مملکت چین ارزد
جز باده‌ی لعل نیست در روی زمین
تلخی که هزار جان شیرین ارزد.
اصولاً خیام شاعری را پیشه‌ی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفاده‌ی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلس‌آرایی و مزاح‌گویی می‌پرداخت و در مراسم خوش‌گذرانی اهل فسق و فجور شرکت می‌کرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر می‌نمودند. بنابراین هر کس که پیشه‌ی شاعری را اختیار می‌کرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین می‌نگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوه‌ی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده می‌شود و از مشکل‌ترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.
نخستین کسانی که او را شاعر خوانده‌اند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجم‌الدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.

 

رباعیات خیام :
در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنه‌داری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله دربار‌ه‌ی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطه‌ی رسانه‌های علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیله‌ی تشخیص سیمای او رباعی‌هایی است که معلوم نیست از خیام باشند، بلکه رباعی‌هایی است که محققاً از او نیست.»
همه‌ی خیام‌شناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیار در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوسته‌اند و بسیاری از رباعی‌گویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سروده‌های خویش در سایه‌ی این شهرت عالمگیر، سروده‌هایشان را به او منسوب کرده‌اند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفه‌ی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعی‌های صوفیانه‌ای نوشته‌اند و به این ترتیب با این افزایش‌‌ها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کرده‌اند. با این همه اگر با دیده‌ی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی می‌نماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که – بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطه‌آمیز برخی از پژوهشگران متعصب – نه‌تنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بی‌تفاوت نمی‌گذرند و همواره ذهن وقّاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.
اما قبل از هر چیز باید به گونه‌ای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعی‌سرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسنده‌ی کتاب خیام‌ِ پنداری به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طردِ خیامِ رباعی‌گو پرداخته‌اند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کرده‌اند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب نتیجه‌ی غرض‌ورزی غربیان دانسته‌اند و گفته‌اند: «کسی چه می‌داند که غربیان آزمند و پول‌اندوز از ترویج رباعیات خیام در شرق این نتیجه را نخواسته‌اند که کارخانه‌های شراب‌کشی خود را به کار اندازند و از این راه کیسه‌ی شرقیان را از زر و سیم تهی کرده و کاسه‌شان را به باده پر سازند.» باید یادآوری کنم که به حقیقت از انصاف دور افتاده‌اند و راه افراط رفته‌اند. حقیقت امر این است که خیام منجم و ریاضیدان بی‌هیچ تردیدی، رباعی‌گو هم بوده است و دیگر این که فراموش نباید کرد که داوری یک‌بُعدی، دور از رویه‌ی تحقیق و پژوهش است. بنابراین شایسته است که اولاً حقیقت‌بین باشیم و ثانیاً به نکات مثبت و چشمگیر تفکر خیامی که حاکی از فلسفه‌ی خوش‌بینانه‌، آزادگی و نظریات بدیع علمی او هستند و در رباعیات اصیل خیام – نه الحاقی – می‌درخشند، توجه کنیم و در قضاوت واقع‌بین و معتدل باشیم نه متعصب؛ به علاوه باور کنیم که اشاعه‌ی افکار و اشعار خیام در جهان غرب – با پذیرفتن منت و دینی که بی‌تردید فیتز جرالد بر ادب و فرهنگ ما دارد – ناشی از صراحت بیان، از دل برخاستگی سخن و وسعت اندیشه‌ی خیام است، نه زد و بندهای سیاسی!
از خصایص کلام حکیم عمر خیام می‌توان به این موارد اشاره کرد:
1. کلام او در نهایت فصاحت و بلاغت است و از تصنّع و تکلف به دور است. او در پی آرایش کلام نیست و مقام حواس خود را متوجه معنی و پیام شعر می‌کند.
2. از دیگر خصایص خیام ذوق لطیف و حس شدید اوست. با اینکه قصد شاعری ندارد، از دیدن مناظر زیبای طبیعت و دیدن مهتاب و ابر و باران، بی‌اختیار به سرودن شعر می‌پردازد. از سخنان او برمی‌آید که از مرگ بیمی ندارد؛ زیرا کسی که از مردن می‌ترسد، این اندازه اصرار در یادآوری مرگ ندارد، بلکه تا می‌تواند خود را از یاد آن منصرف و غافل می‌سازد.
«آن کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد
بس داغ که او بر دل غمناک نهاد
بسیار لب چو لعل و زلفین چو مُشک
در طبل زمین و حقه خاک نهاد»
3. خاصیت دیگر کلام خیام،‌ سنگینی، متانت و مناعت اوست. او اهل مزاح و مطایبه نبود، بلکه حکیمی متفکر و متذکر می‌نمود که مدار فکرش حول این مطالب می‌گشت: تذکر مرگ، تأسف بر ناپایداری زندگانی و بی‌اعتباری روزگار. کلام او سرشار از پند و عبرت برای همگان است. حکیم عمر خیام از دیرگاه سرآمد رباعی‌سرایان شناخته شده بود و گاهی می‌گفتند هم‌چنان که فردوسی در رزم‌سازی و سعدی در غزل‌سرایی در نخستین پایه‌اند، خیام هم در سرودن رباعی این مقام را دارد.
بازار رباعیات خیام وقتی گرم شد که یک شاعر با ذوق انگلیسی به نام «فیتز جرالد» تعدادی از رباعیات خیام را در نهایت مهارت به شعر انگلیسی درآورد و شاهکاری گرانبها از خود به جا گذاشت. ترجمه‌ی «فیتز جرالد» به قدری زیبا و موزون بود که به او لقب «خیام انگلیسی» را دادند. بعد از این کار فیتز جرالد، اهل ذوق بسیاری از کشورها به ترجمه‌ی رباعیات خیام به زبان‌های مختلف مشغول شدند و این رباعیات هزاران بار در انواع و اقسام کتاب‌های کوچک و بزرگ و مصور و غیرمصور به چاپ رسید و امروزه کمتر کسی در دنیا هست که از رباعیات خیام بی‌خبر باشد.
سرانجام تعدادی از اروپائیان تصمیم گرفتند که به بررسی رباعیات منسوب به خیام بپردازند و تشخیص دهند که کدام رباعی‌ها به راستی متعلق به خیام هستند. از جمله این افراد می‌توان به «والانتن ژوکونسکی» خاورشناس روسی، «فریدریخ رُزن» دانشمند آلمانی و «آرتور کریستین سن» محقق دانمارکی اشاره کرد. در کشور خودمان نیز تلاش‌هایی در این زمینه صورت گرفته است، ولی هنوز هم در مورد بسیاری از رباعیات، شک و تردید وجود دارد. رباعیاتی که نام خیام در آنهاست، معدودند و نمی‌توان مطمئن بود که حتی آنها هم متعلق به خیام باشند؛ زیرا تعدادی از آنها خطاب به خیام و یا نقل قول از اوست. مانند این رباعی که ظاهراً مولانا جلال‌الدین در جواب خیام گفته است:
خیام تنت به خیمه‌ای ماند راست
سلطان روح است و منزلش دار فناست
فرّاش ازل ز بهر دیگر منزل
ویران کند این خیمه چون سلطان برخاست
یا رباعی دیگری که مشخص است در آن استناد به قول خیام شده است:
تا بتوانی خدمت رندان میکن
بنیاد نماز و روزه ویران می‌کن
بشنو سخنی راست ز خیام ای دوست
می خور و ره می زن و احسان می‌کن
باری، اکنون نخست، به طور اجمالی و به استناد مآخذ معتبر، به اصل رباعی‌سرایی خیام می‌پردازیم، با مطالعه‌ی متون کهن و قابل اعتبار، به ویژه آنها که به زمان زندگی خیام نزدیک‌ترند، درمی‌یابیم که او سراینده‌ی رباعیاتی است که حتی در روزگار حیات خودش، بر دل‌ها می‌نشسته‌اند و بر لب‌ها زمزمه می‌شده‌اند و حتی گاهی برایش دردسرآفرین بوده‌اند.
اولین کسانی که با ذکر نام گوینده یعنی خیام، در آثار خود، رباعیاتی آورده‌اند، امام فخر رازی و نجم‌الدین رازی، معروف به «نجم دایه» هستند. امام فخر رازی در رساله‌ی التنبیه علی بعض الاسرار المودعه فی بعض سور القرآن العظیم، ضمن بیان مسأله‌ی معاد، رباعی زیر را به نام خیام آورده است:
دارنده چو ترکیب طبایع آراست
باز از چه سبب فکندش اندر کم و کاست
گرخوب نیامد این بنا، عین که راست
ور خوب آمد، خرابی از بهر چراست
نجم دایه نیز در کتاب مرصاد العباد رباعی فوق و رباعی زیر را به نام خیام ذکر نموده است:
در دایره‌ای کامدن و رفتن ماست
آن را نه بدایت، نه نهایت پیداست
کس می‌نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
شیخ نجم‌الدین رازی، با وجود متعصب بودن، به فضل و دانش خیام اشاره نموده و به دانشمندی و حکمت‌‌دانیش اقرار کرده است.
از دیگر مآخذی که خیام در آنها مورد ستایش فراوان قرار گرفته است، رساله‌ی اعتقادی یکی از پیروان و مؤمنان فرقه‌ی اسماعیلیه است که در آن لقب «صدر کونین» به خیام داده شده است و از فضایل و دانش و بینش او، ستایش شده است. علاوه بر موارد فوق، در آثار بسیاری از بزرگان علم و ادب و عرفان ایران، نشانه‌هایی از خیام و سردوه‌هایش می‌یابیم که در مجموع برهان قاطعی بر شهرت علمی و فلسفی و همچنین دال بر شهرت او به رباعی‌سرایی هستند.
و در آخر هم این دو رباعی که در کتاب تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ گزیده‌ی حمدالله مستوفی آمده است:
«اجزای پیاله که در هم پیوست
بشکستن آن روا نمی‌دارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر دست
بر مهر که پیوست و به نام که شکست.»
«هر ذره که بر روی زمینی بوده است
خورشید رخی زُهره جبینی بوده است
گَرد از رخ نازنین بآرزم منشان
کان هم رخ و زلف نازنینی بوده است.»

 

بررسی اندیشه‌های خیام:
اینک با حصول اطمینان به تعلق رباعیات اصیل به حکیم نیشابور، به تلحیل اجمالی اندیشه و فلسفه‌ی او از خلال این سروده‌های ارزشمند و مغتنم می‌پردازیم. ملاک کار و مرجع استناد در این تحلیل، رباعیات محدود و اصیلی است که تعلق آنها به خیام مورد تأیید همه‌ی خیام‌شناسان محقق است.
رباعیات خیام در زمینه افکار فلسفی است و زبان اصلی او در خدمت بیان تفکراتش است؛ آن هم نه فیلسوفی کوچک بلکه با تمام شرایطی که یک فیلسوف بزرگ می‌طلبد به میدان آمده است. شناخت پیشینه‌های اندیشه مهم است و وظیفه محقق آن است که این پیشینه‌ها را برجسته و آشکار سازد.
رگ و ریشه‌ی تفکرات فلسفی خیام در نهایت، سر از فلسفه‌ی یونانی درمی‌آورد. قفطی نیز در تاریخ الحکماء به تأسی خیام از فیلسوفان یونان اشاره کرده است.
اما خلط شبهه نشود. فلسفه‌ای که عمر خیام ارائه می‌دهد با آن که آمیزه‌ای از فلسفه‌ی یونان است اصالت اندیشه‌ی ایرانی دارد و خلاف گفته ارنست رنان است که می‌گوید «فلسفه‌ی اسلامی همان فلسفه‌ی یونانی است که به خط عربی نگاشته‌اند». حکیم در رباعی‌ها به فلسفه‌ی افلاطون نزدیک می‌شود اما نه به نظام اشراقی او بل به سیاست، اخلاق و فضائل انسانی‌اش. فلسفه افلاطون در اوج پایگاهش با سیاست می‌پیوندد و عمر خیام از این مقام است که بر فلسفه‌ی حکومت می‌نگرد و به اجرای آن سفارش می‌کند. تأثیر خیام از دموکریت و اپیکور نیز کم نبوده است اما آنچه از مقدمه‌ی ابن‌قفطی مستفاد می‌شود نظرگاه حکیم در توجیه و اجرای قواعد یونانی، کتاب‌ها یا رساله‌هایی همچون جمهوری، قوانین، تیمائوس (جهان و انسان) پروتاگوراس (سوفیست) پولتیتکیوس (سیاست) تئه‌تتوس (شناخت) فایدروس (عشق و زیبایی) از افلاطون است. از سویی وی فلسفه‌ی ارسطو را تا حد ابن‌سینا تأیید می‌کند و به آثار جالینوس، اقلیدس و بطلمیوس احاطه کامل دارد. با مطالعه‌ی اوضاع و شواهد تاریخی آن روزگار به قراینی دست می‌یابیم که به قول آقای فولادوند نتیجه می‌گیریم که «مسلماً کتاب التحقیق ماللهند بیرونی و رواج فلسفه‌ی یونانی به خصوص افکار افلاطون و فیثاغورث و انتشار اشعار ابوالعلاء معری شاعر نابینای عرب و یادآوری‌های فردوسی از گذشته‌ی دردناک و پرشکوه شاهان ایرانی و حتی پاره‌ای از قسمت‌های قرآن و تورات (جامعه‌ی سلیمان) در پیدایش این جهان‌بینی خاص مدخلیت داشته‌اند.
اما با وجود همه‌ی تأثیراتی که وی از فلسفه‌ی یونان و به خصوص افلاطون پذیرفته است وی حرکتی کاملاً خلاف آنچه توصیه می‌کند انجام داده است. افلاطون شعر را نوعی هذیان می‌داند و شاعر را کسی می‌داند که آشفته و پریشان است و اینها را ناشی از دیوانگی و جنون برمی‌شمرد اما در عین حال دیوانگی را نوعی نعمت الهی می‌داند. افلاطون شاعران را بی‌دانش می‌شمرد و به زعم وی شاعر نمی‌تواند حکمی راستین درباره‌ی گفته‌های خود را ابراز کند و آنها را بسنجد و مورد نقد و بررسی قرار دهد زیرا شاعر در حالت وجد و شور سخن می‌گوید و بر آنچه می‌گوید وقوف ندارد با این همه خیام درست در نقطه‌ی مقابل وی برای بیان افکار فلسفی خود شعر را برمی‌گزیند مضامینی که خیام در اشعار خود می‌پرورد مضامینی هستند که درونمایه‌ی جان هر انسانی که اندک خرد و تمییزی داشته باشد دغدغه ایجاد می‌کند و به نوعی می‌توان گفت کاملاً انسانی هستند که هر کس به هنگام تفکر درباره‌ی سرنوشت خود و دنیای پیرامون خود از خود سؤال کند و از آنجا که جواب قانع‌کننده‌ای نمی‌یابد در درونش غلغله بر پا می‌شود و او را در غم و اندوه می‌برد.
یکی از ویژگی‌های فلسفی در سخن خیام «واقع‌گرایی» اوست و اینکه او «زندگی را شیرین و دل‌انگیز می‌داند». خیام می‌داند و می‌گوید که این ما هستیم که شرایط شادمانی یا غم را برای خود فراهم می‌کنیم. به عبارت بهتر هرچه پیش می‌آید، از خود ماست:
ماییم که اصل شادی و کان غمیم
سرمایه‌ی دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و بلندیم و تمامیم و کمیم
آیینه‌ی زنگ خورده و جام جمیم
پیداست که او با اصل قرار دادن خود ما – دست‌کم در شیوه‌ی زیستن – ضمن خط بطلان کشیدن بر ادعای برخی که او را جبری محض می‌دانند – ما را به انتخاب احسن دعوت می‌کند. خیام، فناپذیری و بی‌اعتباری دنیا و گذرا بودن عمر را همچون یک واقعیت غیرقابل تغییر می‌پذیرد؛ دچار یأس و نومیدی نمی‌شود، بلکه با دیدگاهی خوش‌بینانه، صلای مبارزه با غم و استقبال از شادمانی سر می‌دهد:
شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره زخاک کیقبادی و جمعی است
احوال جهان و عمر فانی و وجود
خوابی و خیالی و فریبی و دمی
شاعر فرزانه، با بینشی منطقی، عزم خود را جزم می‌کند تا از فرصت ناپایدار و بی‌بدیل موجود، نهایت بهره را برگیرد؛ زیرا می‌داند که تنها حقیقت ملموس و معتبر، «حال» است و «گذشته» و «آینده» به هیچ روی در اختیار کسی نیستند و نیز خوب دریافته‌ است که اندیشیدن به گذشته‌ی از دست رفته و آینده‌ی نیامده و تضمین نشده، نتیجه‌ای جز خراب کردن «حال» و بر باد دادن عمر ندارد، بنابراین می‌گوید:
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
از نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
فلسفه‌ی اپیکوری خیام، برخلاف تصور برخی از مردم، با لاابالیگیری و گریز از مسوولیت و به یک سو نهادن تجسس علمی همسویی ندارد؛ بلکه بر عکس، آثار و خدمات علمی او، نشانه‌ی آن هستند که وی پرهیز از غم‌های بیهوده و خودخوری‌های کاهنده را برای داشتن جسم سالمی می‌خواهد که عقل سالمی در آن مجال جولان یابد. عقلی که – دست کم درباره‌ی هویت بشری خود در این غم آشیان – جویای دانستن باشد:
دشمن به غلط گفت که من فلسفیم
ایزد داند که آنچه او گفت نیم
لیکن چو در این غم آشیان آمده‌ام
آخر کم از آن که من بدانم که کیم
اگر می‌بینیم که خیام با وسواس بی‌سابقه بر غنیمت شمردن دم تأکید می‌کند و نمی‌خواهد که عمر گرامی را به هیچ ببازد، به این دلیل است که می‌خواهد با شاد زیستن زمینه‌ی باروری استعداد و هوش فطری خویش را در جهت خلاقیت‌های علمی فراهم سازد. شاهد این مدعا، سخن خود اوست که می‌گوید:
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و شراری و نسیمی و نمی است
و بار دیگر، در مورد عالم زیستن خود، عمری فکر کردن و فهم اسرار و رموز دنیا چنین می‌گوید:
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
تفکر طولانی هفتاد و دو ساله و رسیدن به جایی که علی‌‌رغم دانسته‌ها و یافته‌های فراوان علمی به انبوه مجهولات و معماهای نگشوده‌ای می‌اندیشد که او را احاطه کرده‌اند، خود، گواه پایه‌ی بلند دانش و بینش اوست.
نکته‌ی دیگری که در نگرش فلسفی خیام برجسته می‌نماید، هشدارهای مکرر اوست نسبت به رعایت حال خشت، کوزه، سبزه، لاله و ... تکرار گوشزدهای مداوم او به این دلیل است که هر یک از موارد فوق، حاصل دگرگونی وجود ماهرویی سیمین عذار، جوانی سروبالا و یا پادشاه و وزیری صاحب جلال است:
خاکی که به زیر پای هر نادانی است
زلفین بتی و ابروی جانانی است
هر خشت که بر کنگره‌ی ایوانی است
انگشت وزیری و سر سلطانی است
خیام در این دسته از رباعیات، نه تنها با دیدگاهی واقع‌گرایانه، فناپذیری انسان و جهان را یادآوری می‌کند و مورد تأکید قرار می‌دهد، بلکه به یک اصل مهم و جدید علمی نیز اشاره می‌کند؛ اصلی که مطابق آن عناصر موجود، بیشی و کمی نمی‌پذیرند و تنها تغییر و تبدیل می‌نمایند. به عبارت دیگر اصل بقای عناصر. به این ترتیب حکیم نیشابور، قرن‌ها پیش، با بیانی شاعرانه و به ظاهر قلندرانه، این واقعیت مهم علمی را که دنیای غرب در دوران اخیر مدعی رسیدن به آن و اثبات آن است، به جهان عرضه کرده است.
نکته‌ی شاخص و عالمانه‌ی دیگری که گویای سلطه‌ی خیام بر دانش و دلیل فراخی اندیشه‌ی اوست، اذعان این امر است که انسان با همه‌ی عظمتش، تنها جزئی از آفرینش است، نه کل آن:
یک قطره‌ی آب بود با دریا شد
یک ذره‌ی خاک بود با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

 


فلسفه خیام هیچ‌وقت تازگی خود را از دست نخواهد :

 

داد. چون این ترانه‌های در ظاهر کوچک ولی پر مغز تمام مسائل مهم و تاریک فلسفی راکه در ادوار مختلف انسان را سرگردان کرده و افکاری را که جبراً باو تحمیل شده واسراری را که برایش لاینحل مانده مطرح می‌کند. خیام ترجمان این شکنجه‌های روحیشده: فریادهای او انعکاس دردها، اضطراب‌ها، ترس‌ها، امیدها و یأس‌های میلیون‌ها نسلبشر است که پی در پی فکر آن‌ها را عذاب داده است. خیام سعی می‌کند در ترانه‌هایخودش با زبان و سبک غریبی همة این مشکلات، معماها و مجهولات را آشکارا و بی پرده حل بکند.او زیر خنده‌های عصبانی و رعشه‌آور، مسائل دینی و فلسفی را بیان می‌کند، بعد راه حل محسوس و عقلی برایش می‌جوید. بطور مختصر، ترانه‌های خیام
آئینه‌ای است که هر کس ولو بی قید و لاابالی هم باشد یک تکه از افکار، یک قسمت از
یأس‌های خود را در آن می‌بیند و تکان می‌خورد. ازین رباعیات یک مذهب فلسفی مستفاد
می‌شود که امروزه طرف توجه علمای طبیعی است و شراب گس و تلخ مزه خیام هر چه کهنه‌تر
می‌شود بر گیرنده‌گیش می‌افزاید.به هیمن جهت ترانه‌های او در همه جای
دنیا و در محیط‌های گوناگون و بن نژادهای مختلف طرف توجه شده. هر کدام از افکار
خیام را جداگانه می‌شود نزد شعرا و فلاسفه بزرگ پیدا کرد. ولی روی‌هم‌رفته هیچ‌کدام
از آن‌ها را نمی‌شود با خیام سنجید و خیام در سبک خودش از اغلب آن‌ها جلو افتاده.
قیافة متین خیام او را بیش از همه چیز یک فیلسوف و شاعر بزرگ همدوش لوکرس، اپیکور،
گوته، شکسپیر و شوپن‌آور معرفی می‌کند. اکنون برای این‌که طرز فکر و فلسفة گویندة
رباعیات را پیدا بکنیم و بشناسیم ناگزیریم که افکار و فلسفة او را چنانکه از
رباعیاتش مستفاد می‌شود بیرون بیاوریم، زیرا جز این وسیله دیگری در دسترس ما نیست و
زندگی داخلی و خارجی او، اشخاصی که با آن‌ها رابطه داشته، محیط و طرز زندگی، تأثیر
موروثی، فلسفه‌ای که تعفیب می‌کرده و تربیت علمی و فلسفی او به ما مجهول است. اگر
چه یک مشت آثار علمی، فلسفی و ادبی از خیام به یادگار مانده ولی هیچ‌کدام از آن‌ها
نمی‌تواند ما را در این کاوش راهنمائی بکند. چون تنها رباعیات، افکار نهانی و
خفایای قلب خیام را ظاهر می‌سازد در صورتی‌که کتاب‌هائی که به مقتضای وقت و
محیط یا به دستور دیگران نوشته حتی به وی تملق و تظاهر از آن‌ها استشمام می‌شود و
کاملا فلسفة او را آشکار نمی‌کند. به اولین فکری که در رباعیات خیام برمی‌خوریم این
است که گوینده با نهایت جرئت و بدون پروا با منطق بی‌رحم خودش هیچ سستی، هیچ یک از
بدبختی‌های فکری معاصرین و فلسفه دستوری و مذهبی آن‌ها را قبول ندارد، و به تمام
ادعاها و گفته‌های آن‌ها پشت پا می‌زند. در کتاب «اخبارالعلمإ باخبارالحکمإ» که در
سنه 646 تألیف شده راجع به اشعار خیام این طور می‌نویسد: « . . . باطن آن اشعار
برای شریعت مارهای گزنده و سلسله زنجیرهای ضلال بود.و وقتی‌که مردم او را
در دین خود تعبیب کردند و مکنون خاطر او را ظاهر ساختند، از کشته شدن ترسید و عنان
زبان و قلم خود را باز کشید و به زیارت حج رفت . . . و اسرار ناپاک اظهار نمود . .
. و او را اشعار مشهور است که خفایای قلب او در زیر پرده‌های آن ظاهر می‌گردد و
کدورت باطن او جوهر قصدش را تیرگی می‌دهد.» پس خیام باید یک اندیشه خاص و سلیقه
فلسفی مخصوصی راجع به کائنات داشته باشد. حال ببینیم طرز فکر او چه بوده: برای
خواننده شکی باقی نمی‌ماند که گویندة رباعیات تمام مسائل دینی را با تمسخر نگریسته
و از روی تحقیر به علمإ و فقهائی که از آنچه خودشان نمی‌دانند دم می‌زنند حمله
می‌کند. این شورش روح آریائی را بر ضد اعتقادات سامی نشان می‌دهد و یا انتقام خیام
از محیط پست و متعصبی بوده که از افکار مردمانش بیزار بوده. واضح است فیلسوفی مانند
خیام که فکر آزاد و خرده بین داشته نمی‌توانسته کورکورانه زیر بار احکام تعبدی،
جعلی، جبری و بی منطق فقهای زمان خودش برود و به افسانه‌های پوسیده و دام‌های
خربگیری آن‌ها ایمان بیاورد. زیرا دین عبارتست از مجموع احکام جبری و تکلیفاتی که
اطاعت آن بی چون و جرا بر همه واجب است و در مبادی آن ذره‌ای شک و شبهه نمی‌شود
بخود راه داد و یکدسته نگاهبان از آن احکام استفاده کرده مردم عوام را اسباب دست
خودشان می نمایند. ولی خیام همة این مسائل واجب الرعایة مذهبی را با لحن تمسخرآمیز
و بی‌اعتقاد تلقی کرده و خواسته منفرداً از روی عمل و علل پی به معمول و معلول
ببرد و مسائل مهم مرگ و زندگی را بطرز مثبت از
روی منطق و محسوسات و مشاهدات و جریان مادی زندگی حل بنماید، ازین رو تماشاچی
بی‌طرف حوادث دهر می‌شود. خیام مانند اغلب علمای آن زمان به قلب و احساسات خودش
اکتفا نمی‌کند، بلکه مانند یک دانشمند به تمام معنی آنچه را که در طی مشاهدات و
منطق خود بدست می‌آورد می‌گوید. معلوم است امروزه اگر کسی بطلان افسانه‌های مذهبی
را ثابت بنماید چندان کار مهمی نکرده است، زیرا از روی علوم خود به خود باطل شده
است. ولی اگر زمان و محیط متعصب خیام را در نظر بیاوریم، کار او بی‌اندازه مقام او
را بالا می‌برد. اگر چه خیام در کتاب‌های علمی و فلسفی خودش که بنا بدستور و خواهش
بزرگان زمان خود نوشته، رویه کتمان و تقیه را از دست نداده و ظاهراً جنبة بی‌طرف
بخود می‌گیرد، ولی در خلال نوشته‌های او می‌شود بعضی مطالب علمی که از دستش دررفته
ملاحظه نمود. مثلا در «نوروزنامه» می‌گوید:«به فرمان ایزد تعالی
حال‌های عالم دیگرگون گشت، و چیزهاء نو پدید آمد. مانند آنک در خور عالم و گردش
بود.» آیا از جملة آخر، فرمول معروف Adaptation du milieu استنباط نمی‌شود؟ زیرا او
منکر است که خدا موجودات را جدا جدا خلق کرده و معتقد است که آن‌ها به فراخور گردش
عالم با محیط توافق پیدا کرده‌اند. این قاعدة علمی که در اروپا ولوله انداخت آیا
خیام در 800 سال پیش بفراست دریافته و حدس زده است؟ در همین کتابنوشته: «و
ایزد تعالی آفتاب را از نور بیافرید و آسمان‌ها و زمین‌ها را بدو پرورش داد.» پس
این نشان می‌دهد که علاوه بر فیلسوف و شاعر ما با یکنفر عالم طبیعی سر و کار داریم.
ولی در ترانه‌های خودش خیام این کتمان و تقیه را کنار گذاشته. زیرا درین ترانه‌ها
که زخم روحی او بوده به هیچ وجه زیر بار کرم خوردة اصول و قوانین محیط خودش
نمی‌رود، بلکه برعکس از روی منطق همة مسخره‌های افکار آنان را بیرون می آورد. جنگ
خیام با خرافات و موهومات محیط خودش رد سرتاسر ترانه‌های او آشکار است و تمام
زهرخنده‌های او شامل حال زهاد و فقها و الهیون می‌شود و به قدری با استادی و
زبردستی دماغ آن‌ها را می‌مالاند که نظیرش دیده نشده;خیام همة مسائل ماورإ مرگ را با لحن
تمسخر آمیز و مشکوک و بطور نقل قول با «گویند» شروع می‌کند: گویند: «بهشت و حور عین
خواهد بود . . .گویند مرا: «بهشت با حور خوش است . . .گویند مرا که:
«دوزخی باشد مست . . .در زمانی که انسان را آینة جمال الهی و مقصود آفرینش
تصور می‌کرده‌اند و همة افسانه‌های بشر دور او درست شده بود که ستاره‌های آسمان
برای نشان دادن سرنوشت او خلق شده و زمین و زمان و بهشت و دوزخ برای خاطر او برپا
شده و انسان دنیای کهین و نمونه و نمایندة جهان مهین بوده چنانکه بابا افضل
می‌گوید: افلاک و عناصر و نبات و حیوان، عکسی ز وجود روشن کامل ماست. خیام با منطق
مادی و علمی خودش انسان را جام جم نمی‌داند.پیدایش و مرگ او را همانقدر
بی‌اهمیت می‌داند که وجود و مرگ یک مگس: آمد شدن تو اندرین عام چیست؟ آمد مگسی پدید
و ناپیدا شد!حال ببینیم در مقابل نفی و انکار مسخره‌آلودی که از عقاید فقها و
علما می‌کند خودش نیز راه حلی برای مسائل ماورإ طبیعی پیدا کرده؟ در نتیجة مشاهدات
و تحقیقات خودش خیام به این مطلب بر می‌خورد که فهم بشر محدود است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  39  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟

دانلود پایان نامه بررسی رابطه بین تفکرات غیرمنطقی و ملاکهای همسرگزینی در دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی

اختصاصی از زد فایل دانلود پایان نامه بررسی رابطه بین تفکرات غیرمنطقی و ملاکهای همسرگزینی در دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی رابطه بین تفکرات غیرمنطقی و ملاکهای همسرگزینی در دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی


دانلود تحقیق بررسی رابطه بین تفکرات غیرمنطقی و ملاکهای همسرگزینی در دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی

در این پژوهش به بررسی رابطه تفکرات غیرمنطقی با ملاکهای همسرگزینی در دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی پرداخته شد.
سوالات این پژوهش عبارتند از: آیا بین تفکرات غیرمنطقی و ملاکهای همسرگزینی رابطه ای وجود دارد؟ آیا بین نوع تفکرات غیرمنطقی دختران و پسران تفاوت وجود دارد؟ آیا بین ملاکهای انتخاب شده در پسران و دختران تفاوت وجود دارد؟ جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه دانشجویان دختر و پسر مجرد شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی که در سال تحصیلی 83ـ82 در دانشگاه مشغول به تحصیل می باشند که از بین این دانشجویان به روش نمونه برداری در دسترس تعداد 200 نفر از 10 دانشکده انتخاب گردیدند که تعداد دختران و پسران در این تحقیق مساوی در نظر گرفته شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق عبارتند از: 1) آزمون تفکرات غیرمنطقی (A.T.I.B) و پرسشنامه محقق ساخته مربوط به ملاکهای ازدواج. روش تحقیق در این پژوهش روش پیمایشی (زمینه یابی) است و روشهای آماری مورد استفاده عبارتند از : آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t برای دو گروه مستقل. بررسی سوالات در این تحقیق حاکی از آن است که ارتباط معنی داری بین تفکرات غیرمنطقی و ملاکهای همسرگزینی در دانشجویان وجود دارد. همچنین بین تفکرات غیرمنطقی عدم کنترل هیجانات و دلواپسی اضطراری و اتکا به دیگران در دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد.
همچنین بین تفکر تایید دیگران و ملاکهای روان شناختی و ملاکهای اجتماعی ارتباط وجود دارد. بین تفکر غیرمنطقی اجتناب از مشکلات و ملاکهای اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد.
بین تفکر سرزنش کردن،  ملاکهای روان شناختی، عوامل خانوادگی و ملاکهای اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد. بین تفکر غیرمنطقی اتکا به دیگران و عوامل خانوادگی رابطه معنی دار وجود دارد. بین تفکر غیرمنطقی واکنش نومیدی، ملاکهای اقتصادی و اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد. بین تفکر غیر منطقی دلواپسی  اضطرابی و عوامل خانوادگی رابطه معنی دار وجود دارد.
همچنین بین تفکر غیرمنطقی کمال گرایی و عوامل خانوادگی رابطه معنی دار وجود دارد که در همه روابط به جز بین واکنش نومیدی و ملاکهای اقتصادی که جهت رابطه مثبت است، در بقیه موارد رابطه منفی وجود دارد.
همچنین بین ملاکهای انتخاب شده در پسران و دختران تفاوت معنی دار وجود دارد که این تفاوت در ملاکهای زیستی و اقتصادی مشاهده گردید.

1ـ1ـ مقدمه                                      
1ـ2ـ بیان مساله                                    
1ـ3ـ سابقه و ضرورت مساله                             
1ـ4ـ اهداف پژوهش                                  
1ـ5ـ سوالات تحقیق                                  
1ـ6ـ تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیرها                    
1ـ6ـ1ـ تعریف تفکر                                 
1ـ6ـ2ـ تعریف تفکر غیر منطقی                           
1ـ6ـ3ـ تعریف عملیاتی تفکر غیرمنطقی                        
1ـ6ـ4ـ تعریف ازدواج                                
1ـ6ـ5ـ معیارهای ازدواج                               
1ـ6ـ5ـ1ـ معیارهای زیستی                             
1ـ6ـ5ـ2ـ معیارهای روان شناختی                         
1ـ6ـ5ـ3ـ معیارهای اجتماعی                            
1ـ6ـ5ـ4ـ معیارهای اقتصادی                            
1ـ6ـ5ـ5ـ عوامل خانوادگی                             
1ـ7ـ متغیرهای تحقیق                                  
عنوان
صفحه
1ـ7ـ1ـ متغیر مستقل                                 
1ـ7ـ2ـ متغیر وابسته                                 
1ـ7ـ3ـ متغیر تعدیل کننده                              
1ـ7ـ4ـ متغیر کنترل                                 
1ـ7ـ5ـ متغیرهای مداخله گر                             
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق
2ـ1ـ مروری کلی بر نظریه درمان عقلانی ـ هیجانی ـ رفتاری            
2ـ1ـ1ـ روشهای شناختی                               
2ـ1ـ2ـ روشهای فراخوان عاطفی                          
2ـ1ـ3ـ روشهای رفتاری آشفتگی                          
2ـ2ـ ماهیت سلامتی و آشتفگی روان شناختی                     
2ـ3ـ اصول ششگانه نظریه الیس                            
2ـ3ـ1ـ اصل اول                                   
2ـ3ـ2ـاصل دوم                                   
2ـ3ـ3ـ اصل سوم                                  
2ـ3ـ4ـ اصل چهارم                                 
2ـ3ـ5ـ اصل پنجم                                  
2ـ3ـ6ـ اصل ششم                                  
2ـ4ـ باورهای غیر منطقی                               
عنوان
صفحه
2ـ5ـ انواع باورهای غیر منطقی                            
2ـ5ـ1ـ تفکر غیرمنطقی تایید دیگران                         
2ـ5ـ2ـ تفکر غیرمنطقی توقع بیش از حد (انتظارات زیاد از خود)          
2ـ5ـ3ـ تفکر غیر منطقی سرزنش کردن                       
2ـ5ـ4ـ تفکر غیر منطقی واکنش نومیدی                       
2ـ5ـ5ـ تفکر غیرمنطقی عدم کنترل هیجانات                    
2ـ5ـ6ـ تفکر غیر منطقی دلواپسی اضطرابی                      
2ـ5ـ7ـ تفکر غیر منطقی اجتناب از مشکلات                    
2ـ5ـ8ـ تفکر غیرمنطقی اتکا به دیگران (وابستگی)                  
2ـ5ـ9ـ تفکر غیرمنطقی درماندگی نسبت به تغییر خویش               
2ـ5ـ10ـ تفکر غیرمنطقی عدم کنترل در برابر مشکلات دیگران           
2ـ5ـ11ـ تفکر غیرمنطقی کمال طلبی                        
2ـ6ـ تاریخچه ازدواج                                  
2ـ7ـ تعریف ازدواج                                  
2ـ8ـ فلسفه ازدواج                                  
2ـ9ـ هدفها و انگیزه های ازدواج و تشکیل خانواده                  
2ـ10ـ انگیزه های دیگر                                
2ـ11ـ ازدواج و اشکال آن                              
2ـ12ـ اقسام ازدواج                                  
عنوان
صفحه
2ـ12ـ1ـ ازدواج یک همسر گزینی                          
2ـ12ـ2ـ ازدواج چند زن گزینی                           
2ـ12ـ3ـ ازدواج چند شوهر گزینی                          
2ـ12ـ4ـازدواجهای گروهی                             
2ـ13ـ عوامل موثر در ازدواج                             
2ـ13ـ1ـ عوامل اجتماعی                              
2ـ13ـ2ـ عوامل سیاسی                               
2ـ13ـ3ـ عوامل فرهنگی                               
2ـ13ـ3ـ1ـ دین و مذهب                             
2ـ13ـ3ـ2ـ آداب و رسوم در رابطه با ازدواج                   
2ـ13ـ3ـ3ـ آراستن ظاهر                              
2ـ13ـ4ـ عوامل اقتصادی                               
2ـ13ـ5ـ عوامل روانی و اخلاقی                          
2ـ13ـ5ـ1ـ عوامل توفیق و حفظ زناشویی                     
2ـ13ـ5ـ2ـ ویژگی هایی که در امر زناشویی نقش دارند             
2ـ13ـ6ـ عوامل جسمانی و ژنتیکی                          
2ـ13ـ7ـ سن ازدواج                                 
2ـ13ـ7ـ1ـ جنبه روانی                               
2ـ13ـ7ـ2ـ جنبه فیزیولوژیکی                           
عنوان
صفحه
2ـ14ـ مهمترین عوامل توفیق در ازدواج                        
2ـ14ـ1ـ رشد عاطفی و فکری                            
2ـ14ـ2ـ توافق، علایق و طرز تفکر                         
2ـ14ـ3ـ تشابه تحصیلی و طبقاتی                           
2ـ14ـ4ـ طرز فکر راجع به امور جنسی                       
2ـ15ـ عوامل موثر در ناپایداری ازدواج                        
2ـ15ـ1ـ فقر اقتصادی                                
2ـ15ـ2ـ کم سن و سال بودن زن و مرد                       
2ـ15ـ3ـ بی فرزندی و کم فرزندی                         
2ـ15ـ4ـ شهرگرایی و رشد صنعت                         
2ـ15ـ5ـ استقلال مالی و اقتصادی زن                        
2ـ15ـ6ـ اختلاف در مذهب و فرهنگ                        
2ـ15ـ7ـ ناراحتی روحی و روانی                           
2ـ15ـ8ـ ناتوانی جنسی                                
2ـ15ـ9ـ عدم سازش فکری و اجتماعی                       
2ـ15ـ10ـ  عدم وجود روابط انسانی درخانواده                   
2ـ16ـ ساختار خانواده و همسرگزینی                          
2ـ17ـ همسرگزینی در ایران                              
2ـ18ـاصول کلی در انتخاب همسر                          
عنوان
صفحه
2ـ18ـ1ـ توجه به خانواده                              
2ـ18ـ2ـ اخلاق نیک                                 
2ـ18ـ3ـ رعایت اصول کفویت                           
2ـ18ـ4ـ توجه به تناسب سنی و جسمی                       
2ـ18ـ5ـ سلامت جسمی و روحی                          
2ـ18ـ6ـ علم و سواد                                
2ـ18ـ7ـ زیبایی                                   
2ـ19ـ پژوهشهای انجام شده در زمینه تفکرات غیرمنطقی و ملاکهای همسرگزینی
فصل سوم: روش انجام پژوهش
3ـ1ـ روش پژوهش و دلایل انتخاب آن                        
3ـ2ـ  جامعه آماری                                  
3ـ3ـ حجم نمونه                                   
3ـ4ـ روش نمونه برداری                                
3ـ5ـ روشهای گردآوری داده ها، ابزارهای پژوهش                 
3ـ5ـ1ـ آزمون تفکرات غیر منطقی ATIB                    
3ـ5ـ2ـ اعتبار و پایایی آزمون تفکرات غیرمنطقی ATIB             
3ـ5ـ3ـ روند ساخت آزمون تفکرات غیرمنطقی ATIB              
3ـ5ـ4ـ همسانی درونی آزمون ATIB                       
3ـ6ـ پرسشنامه مربوط به ملاکهای همسرگزینی                     
عنوان
صفحه
3ـ7ـ طرح اجرای پژوهش                               
3ـ8ـ روشهای آماری                                 
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
4ـ1ـ توصیف داده ها                                 
4ـ2ـ داده های جمعیت شناختی                             
4ـ3ـ تحلیل داده های مربوط به سوالات تحقیق                     
4ـ3ـ1ـ سوالات تحقیق                                
4ـ3ـ1ـ1ـ سوال اول                                
4ـ3ـ1ـ2ـ سوال دوم                                
4ـ3ـ1ـ3ـ سوال سوم                                
4ـ3ـ1ـ4ـ سوال چهارم                               
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
5ـ1ـ بحث و خلاصه                                  
5ـ2ـ بحث براساس سوالات تحقیق                           
5ـ2ـ1ـ  سوال اول                                  
5ـ2ـ2ـ سوال دوم                                  
5ـ2ـ3ـ سوال سوم                                  
5ـ2ـ4ـ سوال چهارم                                 
5ـ3ـ نتیجه گیری                                   
عنوان
صفحه
5ـ4ـ محدودیتهای پژوهش                                
5ـ5ـ پیشنهادات                                    
منابع                                           
منابع فارسی                                        
پیوستها                                          
پرسشنامه تفکرات غیر منطقی ATIB                         
پرسشنامه مربوط به ملاکهای ازدواج                           
پاسخنامه آزمون تفکرات غیر منطقی                            

 

شامل 160 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی رابطه بین تفکرات غیرمنطقی و ملاکهای همسرگزینی در دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی

دانلود متن کامل پایان نامه رابطه ای بین سطح تفکرات غیر منطقی و میزان اضطراب

اختصاصی از زد فایل دانلود متن کامل پایان نامه رابطه ای بین سطح تفکرات غیر منطقی و میزان اضطراب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود متن کامل پایان نامه رابطه ای بین سطح تفکرات غیر منطقی و میزان اضطراب


دانلود متن کامل پایان نامه رابطه ای بین سطح تفکرات غیر منطقی و میزان اضطراب

 

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل پایان نامه رابطه ای بین سطح تفکرات غیر منطقی و میزان اضطراب را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 مقدمه:

رویکرد شناختی و روانی شناسی امروزه مورد توجه بسیار قرار گرفته است وبیشتر از هر رویکرد دیگری مورد تجربه واقع می شود (ای وی، ای وی و مورگان 1993، ص 258)

رویکرد شناختی معتقد است که ریشه رفتارهای انسان در نوع تفکر و نگرش وطرز تلقی های اوست برنز، 1367، ص 17) می گوید:

‌«نخستین اصل شناخت گرایی است که حال اسنان نتیجه شناخت ها و تفکرات اوست.» با استفاده از تئوری ABC درمان شناختی- رفتاری پیشرفت بسیار زیادی از دهه 1970 تاکنون داشته است و اکنون یکی از راجترین اشکال درمان روان شناختی است (الیس، 1991،ص2) عبارت زیر نیز توضیحی از این توسط الیس است. «در سالهای اخیر روان درمانیهائی که گرایش شناختی دارند. نه فقط به دلیل پژوهش هایی که اثر بخشی آن را تأئید کرده اند، بلکه به دلیل شهرت عامی که یافته اند، موفقیت زیادی داشته اند و سهولت گرایش شناختی در درمان مستقیم باعث شده است که این شیوه نسبت به سایر شیوه ها مطبوعتر و کمتر تهدید کننده باشد. (الیس، 1989، ص3)

صدها مطالعه در تحقیقی کنترل شده نشان داده اند که RET و CBT مقایسه با سایر روش های روان درمانی به طور معنی دارتری به مراجعان کمک کرده اند تا کمتر پریشان باشند.

 

چند ده مطالعه دیگر نشان داده اند که آزمون هایی که برای سنجش باورهای غیر منطقی و نگرش مختل بر اساس تئوری ABC ساخته شده اند به طول معنی داری گروه های پریشان گروه های افراد کمتر پریشان را از یکدیگر متمایز می سازد. (بایسدن 1980، دیجیوسپی، میلروترکسر 1959، الیس، 1979، هرلن و بمیس 1981، شوارتس،1982، وودز به نقل از الیس، 1991 ص2).

اساس شکل گیری نظریه منطقی-هیجانی ارائه مدل ABC درباره پریشانی هیجانی است (الیس 1962 الیس، a1997، b1977 به نقل از الیس، 1991 ص 3) بر اساس این رویکرد پیامدهای هیجانی پریشان کننده (Cها) به طور مستقیم از وقایع فعال ساز (Aها) پیروی نمی کنند.

بلکه تاثیر وقایع فعال ساز بر پیامدهای هیجانی به وسیله باورهای شخص (Bها) تحت تاثیر قرار می گیرد. الیس (شفیع آبادی،1373، ص 126-122) بر مجموعه ای از باورها تاکید می کند.

که فرض می شوند رایجترین منبع های پریشانی هیجانی باشند. این باورها مشتملند:

  • اعتقاد فرد به این که لازم و ضروری است که همه افراد دیگر جامعه او را دوست بدارند و تاییدش کنند.
  • اعتقاد به اینکه لازمه احساس ارزشمندی وجود حداکثر لیاقت، کمال و فعالیت شدید است.
  • اعتقاد فرد به اینکه گروهی از مردن بد و شرور هستند و باید به شدت تنبیه شوند.
  • اعتقاد فرد به اینکه اجتناب و دوری از بعضی مشکلات زندگی و مسئولیت های شخصی فرد آسانتر از مواجه شدن با آنهاست.
  • اعتقاد فرد به اینکه اگر حوادث و وقایع طوری نباشد که او می خواهد. بی نهایت ناراحتی و بیچارگی می آورد.
  • اعتقاد فرد به اینکه بدبختی و عدم خشنودی او به وسیله عوامل بیرونی به وجود آمده است.
  • اعتقاد فرد به اینکه چیزهای خطرناک و ترس آور موجب نهایت نگرانی می شوند و فرد همواره باید کوشا باشد تا امکان به وقوع پیوستن آنها را به تاخیر بیاندازد.
  • اعتقاد فرد به اینکه باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قویتر تکیه کند.
  • اعتقاد فرد به اینکه تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه زندگی تعیین کننده مطلق رفتار کنونی هستند و اثر گذشته را در تعیین رفتار کنونی به هیچ وجه نمی توان نادیده انگاشت.

10-اعتقاد به اینکه انسان باید در مقابل مشکلات و اختلالات رفتاری دیگران کاملا برآشفته و محزون شود.

اعتقاد فرد به اینکه هر مشکلی همیشه یک راه حل درست و کامل فقط یک راه حل وجود دارد و اگر انسان بدان دست نیابد بسیار وحشتناک و فاجعه آمیز خواهد بود.

الیس می گوید این باورها منجر به این می شوند که افراد وقایع را بسیار ناراحت کننده تلقی کرده و مطابق با آن پاسخ خواهند داد این مدل اساسی محرک بزرگی برای دیدگاه شناختی که به رفتار درمانی و زمینه های وابسته مربوط می شوند، بوده است (الیس 1977)

اساساً این باورها غیر منطقی تحت چهار عنوان قرار می گیرند:

  • باور وحشتناک بودن
  • باور مربوط به تحمل ناکامی پائین
  • تقاضاها یا خواسته های مستبدانه
  • ارزیابی از خود به صورت کلی

هدف پژوهش حاضر این است که با توجه به نظریه الیس نشان دهد تفکرات غیر منطقی حاکم بر فرد می تواند میزان اضطراب فرد ارتباط داشته باشد.

بیان مسئله

انسان عصر ما به دنبال آرامش روانی است. دنیای امروز با پیچیدگی ها و ویژگی های خاص فرهنگ ماشینی انسان را درگیر و دار اضطرابهای کشنده ای قرار داده است که چهره زندگی را رنگ بس نازیبا زده و آن را غیر قابل تحمل ساخته است. آرزوی هر انسانی آرامشی است که بتواند در آن مسیر زندگی خود را به سوی سعادت طی کند و اضطراب سدی است محخیط بر انسان و محاط در انسان که سراسر حیات درون و بیرون او تحت تاثیر خود قرار داده است و این سوال برای هر یک از ما مطرح است که ریشه اضطراب های انسان در چیست؟ و چگونه می توان به مقابله با آن پرداخت؟ با توجه به اینکه هر یک از مکاتب روان شناسی انسان و مشکلات او را از دریچه ای خاص مورد مطالعه قرار می دهد، بر اساس دیدگاه خود راه حل هایی برای مشکلات او مطرح میکند.

اساس طبقه بندی روان درمانی، تمرکز درمان بر روی یکی از جنبه های عملکرد روان میباشد. این سه جنبه عبارتند از رفتار، عواطف و تفکر.

رفتار درمانی با تمرکز بر توری یادگیری و تغییر رفتار معتقد است که تمام رفتارها حاصل یادگیری است درمان عاطفی، عواطف متعارض و اظهار نشده فرد را ریشه مشکلات روانی می داند. و درمان بر اساس تفکر معتقد است که رفتار بر اساس معنی که فرد به حوادث و پدیده ها می دهد شکل می گیرد و تغییر می کند.

این پژوهش بر اساس روش درمان عقلانی- عاطفی RET ) الیس 1970 و (Elis پی ریزی و دنبال شده است).

الیس معتقد است که دو اضطراب و اختلالات عاطفی نتیجه تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی هستند به نظر او افکار و عواطف کنشهای متناوب و جداگانه ای به شمار نمی آیند.

انسان به وسیله اشیای خارجی مضطرب و آشفته نمی شود بلکه دیدگاه و تصوری که از اشیا دارد موجب نگرانی و اضطراب وی می شوند. تمام مشکلات افراد از تفکرات موهومی سرچشمه می گیرند که از نظر تجربی معتبر نیستند. (ناصری، شفیع آبادی1365).

 

سوال تحقیق:

1- آیا رابطه ای بین سطح تفکرات   غیر منطقی و میزان اضطراب وجود دارد؟

ضرورت تحقیق:

کلی می گوید: اختلال روانی عبارت است از استفاده از ساختارهای ذهنی که عدم صحت و کارایی آنها به اثبات رسیده است (شاملو 1368)

اضطراب مفهوم اساسی در همه نظریه های شخصیت و یکی از عوامل مهم در اختلالات رفتاری است. مطالعاتی که در زمینه هایی غیر از آسیب شناسی روانی، به ویژه در حیطه یادگیری و ادراک انجام گرفته نشان می دهد که تاثیر اضطراب فراتر از موارد بالینی بوده است (اسپیلبرگر 1996).

حدود 5 تا 20 درصد از مردم ممکن است از اضطراب حاد یا مزمن ناراحت باشند و زنها دوبار بیشتر از مردها از این اختلال در عذابند. (احمدی 1368)

همچنین گفته می شود که حدود 10 تا 14 درصد مراجعین به متخصصین قلب مبتلایان به نوروز اضطراب هستند.) (توحیدی،1364).

با توجه به اهمیت موضوع تفکر و گستره و حاکمیت آن در زوایای زندگی از طرفی و اهمیت موضوع اضطراب به عنوان ریشه اساسی همه بیماری های نوروتیک (فروید،1369) از طرف دیگر لازم به نظر می رسد که جایگاه تفکر در ایجاد اضطراب مشخص می شود تا بتوان از نحوه های تفکر اضطراب زا پیشگیری کرده و به اصطلاح آن بپردازیم.

اهداف پژوهش

  • بررسی ارتباط تفکرات غیر منطقی یا اضطراب
  • معرفی شیوه عقلانی- عاطفی الیس به عنوان یک شیوه درمانی

فرضیه:

1-هرچه تفکرات غیر منطقی در فرد بیشتر باشد میزان اضطراب در فرد بالاتر است.

تعریف عملیاتی واژه ها

تفکر:

ونیکه معتقد است که تفکر به انعکاس، تعمق، عقیده، اندیشه، قضاوت یا خیال پردازی و به آنچه در ذهن می گذرد اطلاق می شود و از دیدگاه روان شناختی تفکر عبارت است از: سازمان یافتگی و دوباره یابی آموخته های گذشته در موقعیت کنونی.

تفکر منطقی:

اسمیت و هرلینش (1371) تفکر منطقی را با اندیشیدن مترادف می دانند و معتقدند که تفکر منطقی با دیگر انواع تفکر از این جهت که به وسیله هدفی (حل مسئله) کنترل و هدایت می شود تفاوت دارد.

تفکر غیر منطقی:

شفیع آبادی (1368) می نویسد: تفکر غیر منطقی از نظر الیس همان اندیشه باطل وهمی و خیالی می باشد که منجر به بروز اختلالات روانی می گردد.

در این تحقیق غیر منطقی آن چیزی است که از طریق تست سنجیده می شود.

اضطراب:

پریشانی در عین حال روانی و بدنی که در اثر ترسی مبهم و احساس نا ایمنی و تیره روزی در فرد آدمی به وجود می آید. معمولا اصطلاح دلهره را به حسهای بدنی که با اضطراب همراهند اختصاص می دهند. (منصور، دادستان راد:1365)

اضطراب در این پژوهش: آن چیزی است که از طریق تست (40 سوالی) اضطراب کامل سنجیده می شود.

 زمینه مسئله

مقدمه

در این بخش زمینه ای بر روان درمانی و تئوری ها و تحقیقات انجام شده در رابطه با مسئله تحقیق (ارتباط تفکرات غیر منطقی با بروز حالات اضطراب) مورد بحث قرار می‌گیرد.

بشر در ابتدا امراض روانی را پدیده ای ماورا الطبیعه می دانست و از طریق جن گیری به درمان امراض می پرداخت. مثلا جمجمه را سوراخ می کرد و روح پلید را آزاد می کرد.

بقراط (460 تا 370 قبل از م) با تئوری های تازه خود اساس این علم را پایه ریزی کرد. او مرکز فعالیت های بشر را مغز می دانست و اختلال در آن را سبب بروز اعتراض روانی او حمام، رژیم غذایی، گرفتن خون و موسیقی را علاج بیماری های روانی می دانست.

تلاشی که از زمان بقراط شروع شده بود به وسیله آریتوس Aritus و سورانوس Soranus ادامه یافت اما با مرگ یکی دیگر از علمای آن زمان به نام گالن Gallen (110-130 ق.م) متوقف ماند.

دانشمندان و حکما حالات نوروتیک را از روزگاران باستان می شناخته اند ملای رومی در مثنوی قصه کنیزکی که دچار سودای عشق شده بود را می گوید که چگونه ناکامی و محرومیت حالاتی از بیماری روانی را در او ایجاد کرده بود. طبیب الهی با پرستش و پاسخ نخست از ممالک شهرها و کوی و برزن نام می برد تا به دیار معشوق می رسد و سپس نام معشوق را جستجو می کند و با تدبیر حکیمانه کنیزک را درمان می کند.

بیانات دانشمندان اسلامی چون بوعلی سینا درباره ادراک، احساس، عواطف که برای تبین آنها از زیر بنای زیستی استفاده های دقیقی انجام شده و متاسفانه به دلیل عدم آگاهی دانش پژوهان مسلمان و یا شاید سهل انگاری آنان نادیده گرفته شده است میدان بزرگی از تحقیق را در این زمینه پیش رو قرار می دهد.

در قرن شانزدهم شخصی به نام وایوز Vives یک قرن قبل از هایز و سه قرن قبل از فروید درباره افکار و تاثیر عواطف بر آن بحث می کرد و این نوشته ها شباهت بسیاری با نوشته های فروید دارد. پاراسلوس Paraceluses و وایر Weyer نیز سعی بر جدائی روان شناسی طبی از الهیات کردند.

در قرن نوزدهم هر چند در زمینه آناتومی و فیزیولوژی اعصاب پیشرفت محسوسی روی داد هنوز توسعه روان شناسی در اختیار فلاسفه ای چون: بیکن (قرن 17) دکارت قرن 18 هابز، مالبوانش و اسپینوزا بود.

در1796 م. ویلیام توک Tuke بیمارستانی در انگلستان ترتیب داد و فیلیپ پینل pinel در قرن 18 ریاست بزرگترین روانی فرانسه را به عهده گرفت و فرایک Fricke در سال 1795 در آلمان گامهایی در همین زمینه برداشت بنجامین راش Rash نیز در سال 1800 در آمریکا به اقدامات مشابهی دست زد.

ظهور مسمریزم Mesmerism در قرن نوزدهم و شناخت هیپنوتیزم در ایجاد پیسکوآنالیز و تئوری های جدید شخصیت تاثیر بسزایی داشت.

شارکو و برنهایم به منظور تحقیق و درمان از روش هیپنوتیزم کمک گرفتند. پیرژانه Janet نیز با تحقیق در زمینه «از هم گسیختگی شخصیت» به پیشرفت این زمینه کمک کرد.

روان درمانی از سه جریان تاریخی ریشه می گیرد:

  • روش جادوئی برخورد با مشکلات انسانی.
  • روش های تداوی مذهبی.
  • روش های علمی در روان درمانی، (احمد احمدی 1363).

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود متن کامل پایان نامه رابطه ای بین سطح تفکرات غیر منطقی و میزان اضطراب