زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درباره سیری در زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق کامل درباره سیری در زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره سیری در زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)


دانلود تحقیق کامل درباره سیری در زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :74

 

بخشی از متن مقاله

خلقت نورانی

جهان از کتم عدم پای بر صحنه وجود ننهاده بود و زمان، لباس هستی بر قامتش دوخته نشده بود. نه عالمی حادث بود و نه مخلوقی موجود. تنها خدا بود و خدا بود. خدا قادر بود و منیع تمامی خیرات کمال مطلق بود و سرچشمه احسان، آن هم نه احسانی از روی نیاز همچون نیکی های مخلوقاتش. چون کمال مطلق بود.

می بایست اظهار قدرت خود کرده به آفریدن دست یا زد. پس دست به کار تصویرگری شد و هستی را ایجاد نمود، تا نوبت به خلقت انسان رسید. هدف از خلقت انسان که بازگشتن به آدمی است- کمال بود و کمال در عبادت و بندگی خداوند نهفته و عبادت آدمیان چیزی جز قرار گرفتن در سایه رحمت الهی. که نتیجه این عبادت، شناخت بهتر و کاملتر ذات حق بود. پس هدف خلقت جود بر بندگان بود، نه سود برای آفریدگار.

حضرت باری مشیّتش بر این تعلق گرفت تا بر روی زمین موجودی بر جای نهد که بایسته جانشینی او باشد. موجودی به نام انسان که نسبت به دیگر موجودات از ظرفیتهای ویژه ای برخوردار بود پس فرشتگانش را مخاطب ساخته و فرمود: من }مشیتم بر این قرار گرفته تا{ در زمین جانشین بر گمارم.

فرشتگان گفتند: پروردگارا: عزم بر این داری که کسانی بر گماری که فساد کنند و در زمین خونها بریزند؟ حال آنکه ما به تسیح و تقدیس تو دل مشغولیم. پروردگار فرمود: من میدانم آنچه را که شما نمی دانید. بدین منظور و همچنین برای اظهار نهایت قدرت خود و ایجاد شریفترین مخلوق در عبودیت و بندگی، در غامض علم خود، دو هزار سال پیش از آفرینش دیگر مخلوقات، خمسه طیبه را بیافرید.

«فاطمه مظهر اجلال خدا جل خدا»

هر موجودی به نوبه خود مظهر اسمی از اسماء حسنای خداوند سبحان می باشد و مظهر اتم و اکمل آن وجود چهارده نو پاک (علیهم السلام) است، زیرا تکراری در نظام هستی وجود ندارد. با این وجود، چون مظاهر جزئی کثرت آنها آشکار و وحدت آنها نهان است جهات مشترکی را می توان یافت که آنان را همنام سازد، و هرچه هستی محدودتر باشد همتاها از فراوانی بیشتری برخوردارند اما هستی اگر وسیع شد و تا به مرز هستی محض رسید، آن گاه است که نه همانند خواهد داشت و نه همتایی برای آن وجود صرف می توان فرض نمود. در قلمرو امکان، مظهر آن اسم اعظم وجود مبارک پیامبر است که احدی در محدوده امکان همانند او نیست. پس از وجود پیامبر، معصومین پاک در این رتبه قرار دارند که در این میان فاطمه (علیها السلام) ریشه این درخت تناور است. آن درخت پاک، پیامبر خداست، که فرعش علی، ریشه اش فاطمه، میوه اش فرزندان فاطمه و برگها و غنچه هایش شیعیان فاطمه هستند که شاید سبب نامیدن حضرتش به ام ابیها از این جهت باشد، چرا که عنصر نبوت است و درخت نبوت به اوست که بارور می گردد و برگ می دهد و به ثمر می نشیند.

او قطب دایره امکان و نقطه پرگار است، که چون از مقام خود پایین آید دیگر وجودها از او تکثیر شوند. او احمد دوم و احمد دورانش است. او جرثومه توحید در زمانش می باشد. او چراغدان نور خداوند و بوته زیتونی است که جهان سرشار از برکات اوست.

باری، چون خداوند در غامض علم خود، پیش از آفرینش هر موجودی از موجودات، نور مبارک او و دیگر اصحاب کسا (که درود بی شمار بر آنان باد) را بیافرید دست به کار آفرینش آدم ابوالبشر (علی نبینا و آله علیهم السلام) شد، چرا که این انوار در صلب آدم بودند که در قالب جسدی می گنجیدند. پس آدم و ذریه‌اش به یمن وجود این انوار، از کتم عدم، ردای وجود به بر نمودند.

خداوند آدم و حوا را چون بیافرید آن دو در بهشت بنای خود نمایی گذاشتند. آدم به حوا گفت:

خداوند آفریده ای را به نیکویی ما نیافریده است. در این هنگام خداوند جبرئیل را وحی نمود تا آدم و حوا را به فردوس اعلی برد. چون آن دو به فردوس اعلی در آمدند دیدگانشان متوجه بانویی شد که بر سکویی از سکوهای بهشت قرار گرفته، تاجی از نور نهاده است و دو گوشواره از نور بر گوش دارد و آن چنان زیبایی و درخشندگی دارد که از زیبایی او بهشت منور گردیده است. آدم، چون این رخ زیبا را نظاره نمود به جبرئیل گفت: ای دوست من، جبرئیل، این بانویی که از حسن منظرش بهشت مزین است، کیست؟ جبرئیل در پاسخ گفت: او فاطمه، گرامی دخت پیغمبر است، که از اولاد تو در آخر الزمان می باشد. حقیقت آن است که اینان رمز خلقتند: یا احمد: لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک، و لو لا فاطمه لما خلقتکما.

 

فهرست منابع

1- کتاب مسند فاطمه (ع)، تالیف مهدی جعفری.

2- کتاب نهج الحیاه، تالیف محمد دشتی.

3- کتاب بانوی نمونه اسلام، تالیف ابراهیم امینی.

4- کتاب بانوی اول، تالیف جواد نعیمی.

5- کتاب سیده زنان عالم، تالیف شهید عبدالحسین دستغیب.

6- کتاب زندگانی فاطمه زهرا (ع)(شعر)، تالیف سیدجعفر شهیدی.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره سیری در زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)

دانلود تحقیق حضرت مهدی ( ع)

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق حضرت مهدی ( ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق حضرت مهدی ( ع)


دانلود تحقیق حضرت مهدی ( ع)

مشخصات این فایل
عنوان: حضرت مهدی ( ع)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 28

این مقاله درمورد حضرت مهدی ( ع) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله حضرت مهدی ( ع) می خوانید :

مدینه منتظران دارای چنین خصوصیاتی است:
1- مدینه شکر است یعنی بکار بستن هر نعمتی در جای خویش به طوریکه نعمت ولی نعمت را بهتر وانمود کند یکی از مصادیق شکر می تواند این باشد که فضا بنا عملکرد شهری رنگ و بوی فرهنگ خودی به خود میگیرد حتی عاریت گرفته از بیگانگان استحاله یافته آداب و سنن بومی رایج شده درست همان کاری است که در صدر اسلام انجام گرفته است.
2- مدینه منتظران ذکر است استاد مطهری می فرماید: که ذکر یعنی حاضر کردن صورتی است که بعد از غیبت از ادراک در ذهن حفظ شده و یا نگه داشتن صورت حاضر در ادراک است که پنهان نشود بنابراین حامل پیامهایی تذکر دهنده که انسان را متوجه فطرت اصلی و اصول و ارزشهایی می کند مستلزم یکی از آنهاست طرق فراهم آوردن امکان تماس نزدیک با طبیعت و عناصر طبیعی آن و آن منحصر به تعدادی پارک نمی شود بلکه از واحد مسکونی خانه گرفتند تا محله و شهر را در بر می گیرد و هم چنین بهره گیری از آیات قرآنی در ترکیب همه هنر هاست بر خلاف وضعیت حاضر شهرهای معاصر انسان که آدمی را به سوی مادیات غربی سوق نمی دهد به طور خلاصه تابع مدگرایی نیستند.
3- مورد بعدی ارتباط مدینه با گذشته است که زمینه عبرت آموز اهل خویش را فراهم می سازد قرآن مجید در آیات متعدد خود انسانها را به عبرت آموزی از آثار پیشینیان امر فرموده است این توصیه عبرت آموز در دو مقوله قابل برسی است یکی تفکر در عاقبت مکذبین و ضلالت پیشگان و دیگر مداقه در راه صالحات مدینه منتظران مدینه تقوی است و رشد دهنده افراد به سوی کمال محلی است که مانع و سدی در بروز گناه به وجود می آورد و زمینه ارتکاب گناه را به حداقل ممکن فراهم می سازد حافظ انسانیت انسان است و گویای عبودیت انسان از طرفی توجه به حقوق انسانها و توجه به ارزش اهمیت انسان و ارجحیت در بر ساخته ها یش نه تنها در ابعاد فیزیکی که در ابعاد روانی از طریق تذکر مداوم به انسان و ارزشهای کنونی ایجاد هماهنگی و تعادل در محیط را فراهم می گرداند.
4- مدینه منتظران مدینه وحدت است به تبع تاکید اسلام بر جماعت و امت واحد شهر اسلامی شهری است که با وحدت نه تفرق مردم پیوندی نا گسستنی دارد کالبد شهر را از راه اجتناب از چند قطبی شدن شهر از راه هم آهنگی محیط از راه القاء جهت واحد ( قبله ) ازراه هماهنگی و معماری و شکل مصالح ابنیه با روان باوری انسان تطابق دارد .
5- مدینه منتظران مدینه احسان است در قرآن مجید بلافاصله پس از امر انسان به عدل انسان را به احسان می فرماید ( آیه 26 سوره نساء) و زمینه را هم فراهم می نماید از جمله پیشگیری از بروز امکان آزار و اذیت همسایگان و حفاظت ضعفا در مقابل اقویا.
6- مدینه منتظران مدینه امن و ایمن است ایمنی در جامعه مسلمین بحدی است که اولین وظیفه مسلمین در تماس با یکدیگر القاء این مطلب به طرف مقابل است ابتدائی ترین راه القاء امنیت اسلام است.
7- مدینه منتظران مدینه شهادت است گذشته از ذکر مناقب شهیدان فرهنگ شهادت بحث جدا گانه ای است مدینه منتظران به اصول اسلام اعتقادات مردم استقلال مدینه هویت مردم سنتهای حسنه به انتظار اهلش برای ظهور شهادت می دهند.
8- مدینه منتظران مدینه متعادل و میانه روی است یعنی مردمی مطلع از قوانین و تعالیم اسلام است احتراز از لغو و بیهوده گرائی الگوی پرهیز از اسراف و تبذیر و مدینه ای مخالف با افراط و تفریط است این شهر عاری از نشانه های ریاء و تفاخر است این شهر توجه امکانات خویش را با تسویه در اختیار همه احاد جامعه قرار داده است در مدینه منتظران نه تنها دنیا بلکه آخرت هم مورد توجه است و هماهنگی از همه گونه کمک وتساوی به معنای وسیله به ارتقاء معنویت بودن دنیاست.

شگفتیهای پیش از ظهور فجر مقدس
بهترین روایاتی که به آنها مفصلا می پردازد این حدیث نبوی ( ص) است که ابن عباس میگوید: در حجه الوداع با رسول مکرم اسلام (ص) مشغول انجام مناسک حج بودیم که حضرت حلقه در کعبه را گرفته و رو به ما کردند و فرمودند: آیا می خواهید شما را از نشانه ها و حوادث پیش از قیامت خبردار کنم.
سلمان که از همه به ایشان نزدیکتر ایستاده بود گفت: بلی یا ر سول الله ایشان فرمودند: از جمله آنها ضایع و تباه کردن نمازها و پیروی از شئونات و متمایل شدن به هوا های نفسانی تکریم و بزرگداشت ثروتمندان و مال پرستان و فروختن دین به قیمت دنیاست در این زمان است که قلب مومن در درونش همانسان که نمک در آب حل میشود چرا که منکرات کژ یها و کاستیها را میبیند و قدرت تغییر دادن آنها را ندارد سلمان پرسید آیا واقعا چنین خواهد شد؟ سلمان قسم به آنکه جانم در دست اوست چنین خواهد شد بدنبال آن حاکمان و امیران ستمگر و وزیران فاسق و کارگزاران ستمکار پیدا شده منکرات و انحراف معروف خوب و اعمال پسندیده منکر و ناپسند شمرده می شود خائن امین و امین خائن خوانده می شود دروغگو را تایید و راستگو را طرد میکند.
به طور کلی بسیاری از مردم ما اصلا نمیدانند نشانه ظهور یعنی چه؟ چون تابه حال چیزی در این باره نشیده اند و خود هم به دنبال جستجوی مطلبی نرفته اند و کنجکاوی هم ننموده اند که باید بدانیم در حدود 70 سال طول کشید که مردم آماده غیبت کبری شدند. همانطور که غیبت آن حضرت بدو بخش صغری و کبری تقسیم شده است در مورد ظهورش هم ظهور اکبر تقسیم نموده اند.
انواع ظهور
در عصر ظهور اصغر هر چند مردم توفیق زیارتحضرتش را پیدا نمی کنند، لیکن حوادثی را مشاهده می کنند که مقدمات ظهور اکبر بشمار می آید و مردم را برای زندگی در آن زمان آماده میسازد.در برخی احادیث حضرت را به خورشید هم سریعا واقع نمیشود لازمه مقدمه ایست که شعاع نورانی خورشید در آسمان پیدا شود حضرت مهدی (عج) که خورشید تابان آسمان اماتند پیش از آنکه ظهورشان ، بر همگان ظاهر شود باید ظهور اصغری داشته باشند که               زمینه ساز ظهور اکبر گردد. همانطور که می دانیم شرایط غیبت صغری با کبری      ایشان یکسان نبوده ظهور اصغر ، با شرایط ظهور اکبر یکسان نخواهد بود.
 برخی از مسائلی که شایددر عصر ظهور اصغر دیده میشود به قرار زیر است:
1)بالا رفتن سطح فهم عمومی و پیشرفت دانش و فناوری در این اصل پیشرفت محیر العقول دانش و پیشرفتهای علمی عظیم از بشریت دیده شده که سابقه نداشته است مثلا همان رفت و آمد بین مکانهای متعدد بوده که قبلا با اسب و الاغ میرفتند اکنون با اتوموبیل، هواپیما و قطار طی طریق مینمایند که روز به روز پیشرفته شده که فاصله بین شهرها و کشورها نزدیکتر میشود پیشرفتها، اختراعات ، اکتشافات قرن 19 با سایر قرون قابل مقایسه نیست.
2)مسلما دانشمندان و متکبران و مخترعین ، که از هنرهای الکترونیکی و اینترنت و سایر اختراعات و اکتشافات در دنیا استفاده مینمایند. وقتی متوجه میشوند فردی بدون استفاده از این وسایل به هر جا که بخواهد میرود و اصوات و اعمال خود را بدون وسیله منتقل مینمایند اعمالش را غیر عادی دانسته سر تسلیم فرود می آورند در روایات آمده که حضرت چون اجدادش ، حضرت سلیمان برای رفت و آمد از ابزارها استفاده مینمایند.
3)بدون شک مخترعین و سازندگان ماهواره ها و هواپیما ها احساس خواری کرده بعلاوه چنین دیدگاه ها و اکتشافات علمی به انسان قدرت درک و فهم کرامات حضرت مهدی (ع) را می دهد خوب می دانند فرد عادی چنین کاری را نمی تواند بکند به عبارت دیگر خداوند متعال نظریات علمی این زمان را به صورت می رساند که زمینه ظهور اکبر ( فجر مقدس ) را فراهم می کند.

بخشی از فهرست مطالب مقاله حضرت مهدی ( ع)

چرا امام (ع) غائب میشود؟
اصولا زمان غیبت امام (ع) چگونه زمانی است؟
شیعیان در عصر غیبت چگونه باشند؟
حکومت جهانی حضرت مهدی ( ع) :
اطاعت از مهدی ( ع ) اطاعت از خداست:
قرآن و قیام مهدی ( ع):
فرمانروایی زمین:
     فضیلت انتظار یا زمینه سازی:
فضیلت انتظار یا زمینه سازی
فلسفه تاریخی
تحقق این دولت چگونه است؟
مدینه منتظران دارای چنین خصوصیاتی است:
شگفتیهای پیش از ظهور فجر مقدس
انواع ظهور


 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حضرت مهدی ( ع)

تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)

اختصاصی از زد فایل تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)


تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 54 صفحه

 

 

 

 

 

پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)

آن هنگام در غروبگهان که سر شاخه‏هاى سرفراز نخل به نوازش نسیم،سر بن گوش یکدیگر مى‏نهند،نشید حماسه‏ى آرام زندگانى تو را نجوا مى‏کنند...و پیام بیدادها که بر تو رفته است، با نسیم پیام آور،مى‏گزارند...

آن هنگام در بهاران که بغض مغموم و گرفته‏ى آسمان،مى‏ترکد و رگبار سرشک ابر،سرازیر مى‏شود،این اشک اندوه پیروان ستم کشیده‏ى توست که به پهناى گونه‏ى تاریخ بر تو گریسته‏اند...آه اى امام راستین و بزرگ!

پرده‏هاى ستبر سرشک،ما را از دیدن حماسه‏ى مقاومت و پایدارى و سر انجام جانسپارى تو در راه حق،باز نخواهد داشت و اگر بر تو مى‏گرییم،ایستاده مى‏گرییم تا ایستادگى تو را سپاس گفته و هم تاریخ و هستى،پیش پاى مقاوم تو،به احترام برخاسته باشیم.

پاکترین درود،از زیباترین و شجاعترین جایگاه دلمان بر تو باد...هماره تا هر گاه...روستاى ابواء (1) ، آنروز صبح (2) گویى دیگر گونه مى‏نمود،پرتو آفتاب نخل‏هاى سر بلند را تا کمر طلایى کرده و سایه‏هاى دراز روى بامهاى گلى روستا،انداخته بود...

صداى شتران و صداى گوسفندانى که پیشاپیش چوپانان،آماده‏ى رفتن به صحرا بودند،بذر نشاط صبحگاهى را در دل مى‏کاشت و گوش را از آواى زندگى مى‏انباشت...

کنار روستا و روى غدیر و برکه‏اى که زنان از زلال آرام آن،آب بر مى‏داشتند،اینک نسیم نوازشگر از گذار آرام خود موج مى‏افکند،و چند پرستو،شتابناک و پر نشاط،از روى آن به اینسوى و آنسوى مى‏پریدند و هر از چند گاه،سینه‏ى سرخ خویش را که گویى از هرم گرماى سجیل عام الفیل (3) ،هنوز داغ بود،به آب مى‏زدند...کمى آنسوتر،تک نخلى،چتر سبز و بلند خود را بر گورى افشانده بود و زنى در آن صبحگاه،بر آن خم شده و با حرمت و حشمت‏بوسه بر خاک آن مى‏زد و آرام آرام مى‏گریست...و زیر لب چیزهایى مى‏گفت.از کلام او،آنچه نسیم با خود مى‏آورد،گویى این کلمات و جملات شنیده مى‏شد:

-درود بر تو،آمنه!اى مادر گرامى پیامبر...خدا تو را-که چنان دور از زادگاه خویش،فرو مردى-،با رحمت‏خود همراه کناد...اینک،من،حمیده،عروس توام،کودکى از سلاله‏ى فرزند تو را در شکم دارم و با دردى که از شامگاه دوشینه مى‏کشم،گمان مى‏برم که هم امروز،این کودک خجسته را،در این روستا،و در کنار گور تو به دنیا آورم...

آه،اى بانوى بزرگ خفته در خاک،شوهرم به من فرموده است که این فرزند من،هفتمین، جانشین فرزندت پیامبر،خواهد بود...

بانوى من!از خداوند بخواهید که فرزندم را سالم به دنیا آورم...آفتاب صبح،از سر شاخه‏هاى تنها نخل روییده بر آن گور،پائین آمده و بر خاک افتاده بود...

حمیده،سنگین و محتشم برخاست،دنباله‏ى تن پوش خود را که از خاک گور،غبار آلود شده بود،تکانید،یک دستش را روى شکم گذارد و به گونه‏یى که زنان باردار راه مى‏پیمایند،سنگین و با احتیاط و آرام به روستا شتافت...

ساعتى بعد،هنگامى که آفتاب،بر بلند آسمان ایستاده بود و کبوتران روستا،در چشمه‏ى نور آن،در آسمان شفاف ابواء،بال و پر مى‏شستند،صداى هلهله‏اى شادمانه از روستا به فضا برخاست...و خیال من از کنار برکه،مى‏دید که برخى زنان،از کوچه‏هاى روستا،شتابناک و شادمانه،به اینسوى و آنسوى مى‏دویدند...

آه،آنک،دو زن،با همان شتاب به کنار برکه مى‏آیند با ظرفهاى سفالین بزرگ،تا آب بردارند...

خیال من گوش مى‏خواباند تا از خبر تازه،آگاه شود:-...خواهر،مى‏گویند،امام صادق (ع) پس از آگاهى از ولادت کودکشان فرموده‏اند:

«پیشواى بعد از من،و بهترین آفریده‏ى خداوند ولادت یافت... (4) »

-آیا نفهمیدى که نامش را چه گذارده‏اند؟

-فکر مى‏کنم،حتى پیش از ولادت،او را«موسى‏»نام نهاده بوده‏اند.

چشم خیال من،بى اختیار،فرا سوى برکه،در صحرا به چوپانى افتاد که بى خبر از آنچه در این روستا.رخ داده است گوسفندان را با عصاى چوپانى خویش،به پیش مى‏راند...

و یک لحظه،خیالم گمان برد که چوپانک،موسى است و آنجا صحراى سینا و از خیال گذشت: این موساى تازه مولود،مگر در مقابله با کدام فرعون زمان،به دنیا آمده است...؟!

امام و حکومت عباسیان

امام موسى بن جعفر الکاظم (ع) 4 ساله بودند که بساط حکومت جابرانه‏ى امویان بر چیده شد.

سیاست عرب زدگى امویان،چپاول و زور و ستم،روش‏هاى ضد ایرانى حکومتشان،مردم و بویژه ایرانیان را که خواستار تجدید حکومت داد خواهانه‏ى اسلام راستین،بویژه در ایام خلافت کوتاه حضرت على (ع) بودند،بر ضد امویان بر انگیخت و در این میانه کارگزاران سیاسى وقت،ازین گرایش مردم،خاصه ایرانیان به آل على (ع) و حکومت على وار،سوء استفاده کردند و به اسم رساندن حق به حقدار،امویان را به کمک ابو مسلم خراسانى بر انداختند اما به جاى امام ششم جعفر بن محمد الصادق (ع) ابو العباس سفاح عباسى را بر مسند خلافت و در واقع بر اریکه‏ى سلطنت نشانیدند. (5) و بدینگونه،یک سلسله‏ى تازه‏ى پادشاهى اما در لباس خلافت و جانشینى پیامبر در 132 هجرى قمرى روى کار آمد که نه تنها در ستم و دورویى و بى دینى،هیچ از امویان کم نداشتند بلکه در بسیارى از این جهات،از آنان نیز پیش افتادند.

با این تفاوت که اگر امویان دیر نپاییدند،اینان تا 656 هجرى قمرى یعنى 524 سال در بغداد، بر همین روال،بر مردم،خلافت که نه،سلطنت کردند.

بارى،پیشواى هفتم،در دوره‏ى عمر خویش،خلافت ابو العباس سفاح،منصور دوانیقى،هادى، مهدى و هارون را با همه‏ى ستمها و خفقان و فشار آنها،دریافتند.

براى آینه‏ى جان امام،تنها غبار نفس اهریمنى این پلیدان جابر،کافى بود تا زنگار غم گیرد و به تیرگى اندوه نشیند تا چه رسد به اینکه،هر یک از اینان-از منصور تا هارون-ستمهاى بسیار بر پیکر و روح آن عزیز،وارد آوردند و هر چه نکردند،نتوانستند،نه آنکه نخواستند.

ابو العباس سفاح در 136 در گذشت و برادرش منصور دوانیقى بجاى او نشست،او شهر بغداد را بنا کرد و ابو مسلم را کشت و چون خلافتش پا گرفت از کشتن و حبس و زجر فرزندان على و مصادره‏ى اموال آنان لحظه‏اى نیاسود و اغلب بزرگان این خاندان و در راس همه‏ى آنها حضرت امام صادق را از بین برد...

مردى،خونریز و سفاک و مکار و به شدت حسود و بخیل‏و حریص و بیوفا بود،بیوفایى او در مورد ابو مسلم که با یکعمر جان کندن او را به خلافت رسانده بود،در تاریخ ضرب المثل است.

هنگامى که پدر بزرگوار امام کاظم را شهید کرد،آنحضرت 20 ساله بود و تا سى سالگى،امام با حکومت‏خفقان و رعب و بیم منصور،در ستیز بود و مخفیانه،شیعیان خویش را سامان مى‏داد و به امور آنان رسیدگى مى‏فرمود.

منصور در 158 هلاک شد و حکومت‏به پسرش مهدى رسید.سیاست مهدى عباسى،سیاستى مردم فریب و خدعه آمیز بود.

زندانیان سیاسى پدرش را که بیشتر شیعیان امام کاظم بودند،بجز عده‏ى کمى،آزاد کرد و اموال مصادره شده‏ى آنان را،باز پس گردانید.اما همچنان مراقب رفتار آنان مى‏بود و در دل بدیشان سخت دشمنى مى‏ورزید.حتى به شاعرانى که آل على را هجو مى‏کردند،صله‏هاى گزاف مى‏داد،از جمله یکبار به‏«بشار بن برد»،هفتاد هزار درهم و به‏«مروان بن ابى حفص‏»صد هزار درهم داد.

در خرج بیت المال مسلمین و عیش و نوش و شرابخوارگى و زنبارگى،دستى سخت گشاده داشت،در ازدواج پسرش هارون،50 میلیون درهم خرج کرد (6) شهرت امام در زمان مهدى،بالا گرفت و چون ماه تمام،در آسمان فضیلت و تقوا و دانش و رهبرى مى‏درخشید،مردم‏گروها گروه پنهانى بدو روى مى‏آوردند و از آن سر چشمه‏ى فیض ازلى،عطش معنوى خویش را فرو مى‏نشانیدند.

کارگزاران جاسوسى مهدى،این همه را بدو گزارش کردند،بر خلافت‏خویش بیمناک شد، دستور داد تا امام را از مدینه به بغداد آورند و محبوس سازند.

«ابو خالد زباله‏اى‏»نقل مى‏کند:«...در پى این فرمان،مامورینى که به مدینه بدنبال آنحضرت رفته بودند،هنگام بازگشت،در زباله،با آن حضرت به منزل من فرود آمدند.

امام در فرصتى کوتاه،دور از چشم مامورین،به من دستور دادند چیزهایى براى ایشان خریدارى کنم.من سخت غمگین بودم،و بدیشان عرض کردم:از اینکه سوى این سفاک مى‏روید،بر جان شما بیم دارم.فرمودند:مرا از او باکى نیست تو در فلان روز،فلان محل منتظر من باش.

آن گرامى به بغداد رفتند،و من با اضطراب بسیار،روز شمارى مى‏کردم تا روز معهود در رسید،به همان مکان که فرموده بودند شتافتم،و دلم چون سیر و سرکه مى‏جوشید،به کمترین صدایى،از جا مى‏جستم و اسپندوار بر آتش انتظار،مى‏سوختم.کم کم افق خونرنگ مى‏شد و خورشید به زندان شب مى‏افتاد،که ناگهان دیدم از دور شبحى هویدا شد،دلم مى‏خواست پرواز کنم و به سویشان بشتابم،اما بیم داشتم که ایشان نباشند و راز من بر ملا شود.

در جاى ماندم،امام نزدیک شدند،بر قاطرى سوار بودند،تا چشم روشن بین و عزیزشان به من افتاد،فرمودند:ابا خالد،شک مکن،...و ادامه دادند:

بعدها مرا دو باره به بغداد خواهند برد،و آن بار دیگر باز نخواهم گشت.و دریغا که همانگونه شد که آن بزرگ فرموده بود...» (7)

بارى در همین سفر،مهدى چون امام را به بغداد آورد و زندانى کرد،حضرت على بن ابیطالب (ع) را در خواب دید که خطاب به او این آیه را مى‏خوانند: فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامکم (8) آیا از شما انتظار مى‏رود که اگر حاکم گردید،در زمین فساد کنید و قطع رحم نمایید؟

ربیع مى‏گوید:

نیمه شب مهدى به دنبال من فرستاد و مرا احضار کرد.سخت‏بیمناک شدم و نزدش شتافتم و دیدم آیه فهل عسیتم...را مى‏خواند.

سپس به من گفت:برو،موسى بن جعفر را از زندان نزد من بیاور.رفتم و آوردم،مهدى برخاست و با او روبوسى کرد و او را نزد خود نشانید و جریان خواب خود را براى ایشان گفت.

سپس همان لحظه دستور داد که آن گرامى را به مدینه باز گردانند ربیع مى‏گوید:از بیم آنکه موانعى پیش آید،همان شبانه وسایل حرکت امام را فراهم ساختم و بامداد پگاه،آن گرامى در راه مدینه بود...» (9)

امام در مدینه،با وجود خفقان شدید دربار عباسى،به ارشاد خلق و تعلیم و آماده ساختن شیعیان،مشغول بود...تا در 169 مهدى هلاک شد و پسرش هادى بجاى او به تخت‏سلطنت نشست.

هادى،بر خلاف پدرش،دموکراسى را هم رعایت نمى‏کرد و علنا با فرزندان على سرسخت‏بود و حتى آنچه پدرش به آنها داده بود،همه را قطع کرد.

و ننگین‏ترین سیاهکارى او،براه افکندن فاجعه‏ى جانگذاز فخ بود.

فاجعه‏ى فخ

حسین بن على از علویان مدینه،چون از حکومت عباسیان و ستم بسیار ایشان به ستوه آمد،به رضایت (10) امام موسى کاظم علیه السلام،علیه هادى قیام کرد و با گروهى حدود سیصد نفر از مدینه به سوى مکه به راه افتاد.

بارى،سپاهیان هادى در محلى به نام فخ،او را محاصره و او و سپاهیانش را شهید کردند و همانند فاجعه‏اى که در کربلا رخ داد،در مورد اینان نیز پیش آمد:سر همه‏ى شهدا را بریدند و به مدینه آوردند و در مجلسى که گروهى از فرزندان امام على علیه السلام و از جمله حضرت امام کاظم حضور داشتند،سرها را به تماشا گذاردند.هیچ کس هیچ نگفت جز امام کاظم علیه السلام که چون سر حسین بن على رهبر قیام فخ را دیدند فرمودند:

انا لله و انا الیه راجعون،مضى و الله مسلما صالحا صواما قواما آمرا بالمعروف و ناهیا عن المنکر ما کان فى اهل بیته مثله.

از خداوندیم و بسوى او باز مى‏گردیم،سوگند به خدا که به شهادت رسید در حالیکه مسلمان و درستکار بود و بسیارروزه مى‏گرفت و بسیار شب زنده دار بود و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کرد،در خاندان وى،چون او وجود نداشت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)

تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

اختصاصی از زد فایل تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل


تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

23 ص

تقدیم: به دو آزاده مرد خرد و فرهنگ که اندیشه هاشان همیشه (ازآنچه رنگ تعلق پذیردآزاد است) و بوده، به ترتیب الفبا دکتر اکرم عثمان و استاد لطیف ناظمی.

تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

سلیمان راوش

اشعار حضرت ابوالمعانی بیدل بدون شک چونان نردبان زرینه پله یی بسوی معراج بیان و معانی، کوه پیکرانه از سدة دوازدهم تا به امروزبر بلندای مفرغین شعر و ادب فرازینه است. در وصف بیدل اگر از پنجره اندیشة کشنچند اخلاص آبادی سر بدر آوریم او حضرت بیدل را در ستاوند بالا نشینان سخن و معانی چنین می ستاید: بربام اخضر این نه رواق سپهر، کوس ملک الکلامی بنام نامی او صدا می دهد، و قدسیان بالایی عرش نوبت مسلمی به اسم گرامی آن سخن آفرین می زنند، سالک شاهراهحقیقت و دانایی پرده بر انداز حجله نشینانمعانی، چهره گشای شاهدان مضامین نهانی، پیشوای اهل تجرید و سرحلقه ی اهل دید بود. در وصف ذات مجمع الکمالاتش هرچه نویسم کم است. دهلی به یمن قدوم میمنت لزوم آن بی پرده بحر طریقت حکم بسطام داشت.(١)

با تکیه به کلام این ستاینده حقیقت، بی تردید می توان اشعار بیدل را مجموعهء از معرفت علم الیقین وعلم الادب واشراق و عرفان دانست، که گنجینه این اشراق و عرفان جدا از مجاهل مذهبی زیر نام اشراق و عرفان میباشد. زیرا که در مجاهل متشرعین و مذهبیون هرگز پوینده را راه به مقصود میسر نگردد، از بس کژ راهه یی معنی و درزیگری الفاظ در قامت های مجهول مقاصد.

در حالیکه اگر بر خرگاه سبز اشعار بیدل خردمندانه پروینه های خرد را به پویندگی بر نشینیم درخشش های مقولات و مفاهیم اشراق و عرفان وروانبینی و فلسفهء هستی و آزموزه های امروزین را آفتابینه باز خواهیم یافت.

در دستگاه اندیشة بیدل تفسیر و تفهیم مفاهیم ومقولات مهم فلسفی و اجتماعی و فرهنگی در کالبد بیان شعری از پالایش و بالندگی خاصی برخوردار است، که یکی از ویژگی های بیان مفاهیم و مقولات در شعر حضرت بیدل آن است که کاربرد آن به هیچوجه ارجناکی جوهر شعری را خدشه دار ننموده است، و این ویژگی ناشی از آنست که زمینه های بیان مفاهیم و مقولات فلسفی و اجتماعی در اشعار بیدل متکی بر استدلال عاطفی های شفاف ولطیف شاعرانه پیوند دارد. که همین تبیین منطقی مفاهیم و مقولات در پیوند تنگاتنگ با عاطفه ها تنها چیزیست که بیدل را بر پله بالاتر از سایر بالا نشینان ستاوند شعر جای میدهد. زیرا در بسیاری از اشعارصاحب کمالان شعر اگر برخی از مفاهیم و مقولات فلسفی واجتماعی هرچند بازنده ترین بافت ها هم تصویر شده باشد، کمتر می توان یافت که جلای صدف شعری آن تیرگی نپذیرفته باشد.

اشعار حضرت بیدل با جواهری مفاهیم و مقولات بسیار زیور آراستگی یافته است، که هر کدام آن تبلور شگردهای اندیشه بزرگوارانة اوست، شگردهاییکه مانند غریوی تندر خواب آلود گان پهنهء هستی را تکان می دهد و باران شگفتن ها برکویر آذان خشکیده باغستان جامعهء انسانی میریزاند. که در این جستار تنها در باره مقوله یی (تعلق) پای اندیشه حضرت بیدل زانو میزنیم، تا مگر جرعهء از شراب معرفت او آب حیات ما گردد.

تعلق را میتوان وابستگی، آویختن به چیزی ویا به گردن و دامن کسی، معنی نمود. و حضرت بیدل آنی راکه آویخته چیزی ویا کسی باشد فتراک گفته است. فتراک: تسمهء است که از عقب زین اسب می آویزند و با آن سواره ی اشتر و یا مرکب در عقب خود با تسمه و یا ریسمان مرکب ویا اشتری دیگری را می کشاند. در این معنی حضرت بیدل می فرماید:

ز صید گاه تعلق همین سراغت بس

 

که هرکجا دلی آویخته است فتراک است.

گفتیم با فتراک، سواره در عقب خود چیزی را می بندد و آن را به دنبال خویش می کشاند مانند مرکب، بیدل در مورد می فرماید:

مردیم و ز تشویش تعلق نگسستیم

چون آدم بیچاره که افسارخران بست

بنابر منطق استقرایی و رهگشایانهء حضرت بیدل، آدم متعلق کسیست که ارادهء او وابسته به ارادهء دیگری باشد، آدم متعلق انسان بدون اراده است. زیرا تعلق، ازخود بی ارادگی و بی اندیشه گی است. اراده و اندیشه ای عنصر متعلق آویزه ای جایی و کسی است، انسان که درگرو تعلق است نمی تواند برون از حوزه تعلق و آویزگی خویش بیاندیشد و مستقلانه عمل نماید. اما گفتنی است که عموما تعلقیت های فکری و ایدیالوژیکی و دینی از سوی عوام یا غیر آگاهانه است و یا کار برد منفعتی دارد، تعلقیت های مذهبی و دینیغیر منفعتی را میتوان نا سگالیده گفت، واین بعد تعلق شامل اجبارهای زمانی است که در اثر انگیزه ها و ناسازگاری های تاریخی این تعلقیت به تعلقات موروثی تبدیل یافته است.

اما کاربرد هایی منفعتی تعلق زنجیر مراد دعوت کنندگان به ساری تعلقیت خویش میباشد. جغرافیای خوزهء تعلقیت های وراثتی دینی و مذهبی و سنت ها و بینش های ناشی از آن بدبختانه بسیار وسیع و گسترده بوده و به نیستان غم آلودهء میماند که قامت های راست و بلند آدم ها توان بریدن برگ های کج وراثتی تنه های خود را ندارد، و برعکس، فراسویی و فرا اندیشی از تعلق به برگهای خزان زده یی باورهای خود را تجرید خویش و تفضیح و تکفیر خود میشمارند،بناء در پناه برگهای خشک پندار ها و باورهای خود باقی میماند و روان خویش را در سکوت زندان تیرگی فرسوده میدارند و از بانگ روشنی و طراوت های نشاط انگیز گلگشت زندگی که عبارت از سروستان آزادی است خود را محروم میگرداند و با روان های تاریک میزیند، که این در تیرگی زیستن و گنگ. بی نشاط بودن در حقیقت معنی پناه بردن به مغاک مرگ و نفی آزادی یعنی نشاظ زندگی، و تسلیم شدن به بندگی و قبول بیم و هراس یعنی مرگ و در یک کلمه شکست گوهر هستی انسان است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله

اختصاصی از زد فایل زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله


زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله

این مجموعه خلاصه کوتاهی از زندگانی حضرت ابراهیم میباشد که عناوین آن ذیلا قابل مشاهده است:

زادگاه ابراهیم و تاریخ تولد

دلایل ابراهیم برای ستاره پرستان ماه پرستان خورشید پرستان.

ترس از طبیعت منشأ شرک

شکستن بتان بدست ابراهیم و در آتش افکندن وی.

هجرت ابراهیم به شام.

تولد اسماعیل و اسحاق.

قربانی کردن اسماعیل.

ساخت خانه کعبه به دست ابراهیم و اسماعیل

مقام های منسوب به ابراهیم.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه کوتاهی از حضرت ابراهیم خلیل الله