سرچشمه غفلت:
آیات اول و دوم ناظر به قوم «عاد» و «ثمود» است که پیامبرانى به نام «هود» و «صالح» داشتند این جمعیتبا پیشرفتى که در کشاورزى و صنعت پیدا کرده بودند سختسرگرم به دنیا شده و به آن دل بسته بودند و آرزوهاى دور و دراز آنها را در خود غرق ساخته بود و چنان گرفتار غرور و کبر و نخوت شده بودند که نه تنها کمترین اعتنایى به دعوت خیرخواهانه پیامبرشان هود و صالح8 نکردند، بلکه به مبارزه با آنها برخاستند.
قرآن مجید در نخستین آیه از آیات بالا، از زبان حضرت صالح7 خطاب به آن قوم سرکش چنین نقل مىکند: «به خاطر بیاورید که قوم عاد به خاطر طغیان از میان رفتند و خداوند شما را جانشینان آنان قرار داد و در زمین مستقر ساخت که در دشتهایش قصرها براى خود بنا مىکنید و در کوهها(در دل سنگها) براى خود خانههایى مىتراشید، به یاد نعمتهاى خدا باشید و در زمین فساد نکنید»! (واذکروا اذ جعلکم خلفاء من بعد عاد و بواکم فى الارض تتخذون من سهولها قصورا و تنحتون الجبال بیوتا فاذکروا آلاء الله و لاتعثوا فى الارض مفسدین) (5)
در دومین آیه وضع قوم «عاد» را شرح مىدهد که توضیحى استبراى آیه قبل که در باره قوم «ثمود» بود.
از زبان پیامبرشان(حضرت هود(ع)) چنین نقل مىکند: «آیا شما بر هر مکان مرتفعى نشانهاى از سر هوا و هوس مىسازید؟ - و قصرها و قلعههاى زیبا و محکم بنا مىکنید که گویى در دنیا جاودانه خواهید ماند»! (اتبنون بکل ریع آیة تعبثون × و تتخذون مصانع لعلکم تخلدون) (6)
هود(ع) با این سخن به آنها مىفهماند که یکى از علل مهم انحراف شما هوسرانى و تکیه بر آرزوهاى دراز است که شما را از خدا غافل کرده و در زرق و برق دنیا غرق ساخته است.
«مصانع» جمع «مصنع» به معنى ساختمان و قصر مجلل و محکم است، این واژه از ماده «صنع» گرفته شده که به معنى کار نیکو انجام دادن است، بنابراین صنع به هر کارى گفته نمىشود، بلکه به کارهایى اطلاق مىگردد که داراى امتیاز خاصى است.
قوم عاد و ثمود تصور مىکردند که با این بناهاى محکم و زیبا و خانههاى مجللى که در درون دل کوهها ایجاد کرده بودند، مىتوانند خود را از آفات و گزند حوادث مصون دارند و سالیان دراز زنده بمانند و به عیش و نوش بپردازند.
همین معنى در باره قوم ثمود در آیات دیگرى مطرح شده است و باز از زبان صالح7 این چنین مىخوانیم: «اتترکون فى ما ههنا آمنین × فى جنات و عیون × و زروع و نخل طلعها هضیم × و تنحتون من الجبال بیوتا فارهین; آیا چنین مىپندارید که همیشه در نهایت امنیت در نعمتهایى که اینجاست، مىمانید - در این باغها و چشمهها - در این زراعتها و نخلهایى که میوههایش شیرین و رسیده است و شما از کوهها خانههایى(بسیار محکم) مىتراشید و در آن به عیش و نوش مىپردازید( و همه چیز را به دست فراموشى مىسپارید؟!)». (7)
بى شک غرور و غفلتحاصل از طول امل منحصر به قوم عاد و ثمود نبود، ولى در قرآن مجید در مورد این دو گروه سرکش، این رذیله اخلاقى برجستگى خاصى دارد.
در سومین آیه سخن از گفتگوى مؤمنان و منافقان در روز قیامت است که منافقان خود را در ظلمت و تاریکى در صحنه محشر مىبینند، در حالى که مؤمنان در پرتو نور و ایمان به سوى بهشت در حرکتند، منافقان از مؤمنان تقاضا مىکنند اجازه بدهید ما هم از نور شما بهرهاى بگیریم، ولى دیوار بلندى در میان این دو فاصله مىشود.
در اینجا منافقان فریاد مىزنند «...الم نکن معکم...; آیا ما در دنیا با شما نبودیم(پس چرا از ما جدا شدید؟)» (8)
مؤمنان در پاسخ مىگویند: «آرى ما با هم بودیم، ولى شما خود را فریب دادید و در انتظار حوادث ناگوار براى مسلمانان بودید و پیوسته در امر معاد و دعوت پیامبر اسلام(ص) ابراز تردید مىکردید و آرزوهاى دراز، پیوسته شما را مغرور ساخت تا فرمان مرگ شما از سوى خدا فرارسید»، (...قالوا بلى و لکنکم فتنتم انفسکم و تربصتم و ارتبتم و غرتکم الامانى حتى جاء امر الله...) (9)
به این ترتیب آیه فوق عامل بدبختى منافقان را در چهار چیز خلاصه مىکند که چهارمین آنها آرزوهاى طول و دراز است.
«امانى» جمع «امنیه» از ماده «منى»(بر وزن مغز) در اصل به معنى اندازهگیرى کردن است، و «تمنى» به معنى آرزوست، چرا که انسان در درون دل در عالم خیال امورى را براى خود اندازهگیرى مىکند و به همین جهتبه خیالات باطل و سخنان دروغ و آرزوهاى دور و دراز «امنیه» و جمع آن «امانى» اطلاق شده است.
شامل 34 صفحه word
دانلود تحقیق سرچشمه غفلت