زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق رابطه بین شیوه های فرزندپروری ، با مکان کنترل در دانش آموزان پسر

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق رابطه بین شیوه های فرزندپروری ، با مکان کنترل در دانش آموزان پسر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق رابطه بین شیوه های فرزندپروری ، با مکان کنترل در دانش آموزان پسر


دانلود تحقیق رابطه بین شیوه های فرزندپروری ، با مکان کنترل در دانش آموزان پسر

پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری با مکان کنترل در دانش آموزان پسر پایة سوم راهنمایی می پردازد . به این منظور 180 نفر از دانش آموزان پسر پایة سوم راهنمایی منطقه انگوت در استان اردبیل مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه نمونه به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده و در ابتدا پرسشنامة مکان کنترل نوویکی – استریکلند را پر کردند و سپس پرسشنامة شیوه ها فرزندپروری بانتون که 15 سوال داشت اجرا شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی و مدل تحلیل داده ها رگرسیون گام به گام بود. نتایج پژوهش نشان داد خرده مقیاسهای دیکتاتوری و دموکراتیک به طور معنی داری مکان کنترل را پیش بینی می کنند. اما خرده مقیاس هرج و مرج مکان کنترل را پیش بینی می کنند. اما خرده مقیاس هرج و مرج مکان کنترل را نمی تواند پیش بینی کند . این یافته ها بین معنی است که هر چه شیوه ی فرزندپروری ادراک شده توسط دانش آموزان دیکتاتوری تر باشد مکان کنترل بیرونی در آنان افزایش می یابد و هر چه شیوه ی فرزندپروری ادراک شده دموکراتیک تر باشد مکان کنترل بیرونی کاهش یافته و بر میزان مکان کنترل درونی اشخاص افزوه می شود.
کلید واژه ها: شیوه های فرزندپروری – مکان کنترل – دیکتاتوری – دموکراتیک هرج ومرج

مقدمه2
بیان مساله5
اهداف تحقیق7
فرضیه های تحقیق7
تعریف اصطلاحات8
شیوه های فرزندپروری8
مکان کنترل9
فصل دوم (پیشینه تحقیق)
گفتار اول: خانواده11
مقدمه
ابعاد شیوه های فرزندپروری13
بعد «گرم» بودن والدین13
بعد «کنترل» والدین14
جنبه های مثبت کنترل والدین15
جنبه های منفی کنترل والدین17
بعد «تعهد» (دخیل شدن) والدین18
الگوهای با وم ریند در مورد شیوه های فرزندپروری19
والدین دارای اقتدار منطقی20
والدین استبدادی21
والدین آزاد گذار22
والدین افراطی (زیاده رو) و والدین و مسالحه کار (سهل انگار)23
الگوهای جدید فرزندپروری باوم ریند25
تأثیر متقابل کودک و والد بر یکدیگر26
نگرش های فرزندپروری – عمل فرزندپروری28
گفتار دوم: مکان کنترل
مقدمه30
مفاهیم و اصول در نظریه یادگیری اجتاعی راتر30
درک سازه مکان کنترل33
تحول شخصیت از دیدگاه راتر35
جنبه های منفی احاطه و کنترل37
پیامدهای شخصی منفی38
پیامدهای منفی بین فردی و اجتماعی39
بررسی مقیاس های مکان کنترل39
گفتار سوم: سوابق پژوهشی
الف – تحقیقات انجام شده درباره شیوه های فرزندپروری درداخل و خارج از کشور42
ب – تحقیقات انجام شده درباره مکان کنترل در داخل و خارج کشور46
ج – بررسی ارتباط شیوه های فرزندپروری و مکان کنترل در گسترة تحقیقات49
فصل سوم: روش تحقیق
مقدمه57
جامعه آماری57
نمونه آماری57
روش نمونه گیری57
ابزارهای گردآوری اطلاعات و شاخص های روان سنجی57
پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بانتون57
روایی58
پایایی58
نمره گذاری58
مقیاس مکان کنترل نوویکی – استریکلند
روایی59
پایایی60
نمره گذاری61
روش تحقیق62
شیوه اجرای تحقیق62
روشهای آماری تحلیل داده ها63
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
الف – تحلیل توصیفی65
ب – تحلیل استنباطی71
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
خلاصه تحقیق75
بحث و نتیجه گیری75
محدودیت های تحقیق
الف – محدودیتهای خارج از کنترل پژوهشگر77
ب – محدودیتهای در کنترل پژوهشگر78
ارائه پیشنهادها (پیشنهادات)79
کاربردها 79
منابع 81

 

شامل 95 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق رابطه بین شیوه های فرزندپروری ، با مکان کنترل در دانش آموزان پسر

دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

این پژوهش به منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران صورت گرفته است که در این تحقیق فرضیه های مبنی بر شیوه فرزندپروری والدین و کمرویی دختران، ترتیب تولد ، با میزان کمرویی دختران بررسی شده است.
جهت بررسی فرضیه های مذکور با روش انتخاب تصادفی 42 دانش آموز مشغول به تحصیل در کلاس دوم دبیرستان از شهر تهران مورد آزمون قرار گرفته اند.
ابزارهای مورد استفاده در تحقیق شامل: 1- آزمون کمرویی است که جهت تشخیص کمرویی توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی تهیه شده است. این آزمون دارای 44 سئوال 5 گزینه ای است که بر اساس اطلاعات بدست آمده از سایتهای اینترنتی تنظیم گردیده است. 2- پرسشنامه محیط خانوادگی که روشهای تربیتی والدین را مورد ارزیابی قرار می دهد،‌ توسط نقاشیان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است. این پرسشنامه دارای 77 سئوال است که ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و "گرمی – سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.
روش های آماری بکارگرفته شده نیز شامل آمار توصیفی و استنباطی می باشد. نتایج بدست آمده نشان داد که:

 


بین شیوه های فرزندپروری والدین مبتنی بر شیوه کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر شیوه ی آزادی با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد . بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران نیز رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزند پروری والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد و بین شیوه های فزند پروری والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین و میزان کم رویی آنها رابطه معنادار وجود دارد و نیز بین ترتیب تولد فرزندان و میزان کمرویی آنها رابطه معناداری مشاهده شد.

 

 

 


در این فصل ابتدا مقدمه، سپس بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف پژوهش، سئوالها یا فرضیه های پژوهش، متغیر های مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر ارائه شده است.

 

مقدمه
از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند. چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.
"بدون تردید، در دنیای پیچیده امروز، فراوانی ناراحتیها و رنجشهای ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماریهای قلبی است! در واقع بسیاری از موارد ناراحتیهای قلبی، خود نتیجه فشارهای روانی- عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فرد است." (افروز، 1376، ص-119)
یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سالهای اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و مشاوران خانواه قرار گرفته است، پدیده کمرویی است. در گذشته پدیده کمرویی یک صفت پسندیده مرزی بود که معمولاً آن را با صفت پسندیده ای چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند. اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیتهای بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.(افروز،1376، ص-143)
"معمولاً در هرجامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها و خلاقیتها و ایفای مسؤلیتها است."(افروز،1376،ص-11)
در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افراد بویژه نوجوانان دچار آن آسیب هستند. در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، درحالیکه در سنین نوجوانی، تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند.(رضا غریب، 1372)
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هرگونه انزوا و کناره گیری در دوره نوجوانی مخصوصاً زمانی که در این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرارگرفته و ریشه یابی گردد. کمرویی رفتاری است که معمولاً در نوجوانی فراوان است. نوجوان جرأت نمی کند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی و یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند و گاهی این کمرویی جنبه انتخابی دارد، مثلاً نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چهارچوب آموزشگاهی یا در مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیر بنای این کمرویی معمولاً می توان یک زندگی خیال پردازانه غنی را مشاهده کرد. ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)
کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توأم است. گنهکاری معمولاً از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترسهایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبطند. به عنوان مثال "بدشکلی هراسی" با کمرویی همراه است و این "بدشکلی هراسی"ها از نظر نوجوان، توجیه کننده کمرویی وی هستند.(مثلاً بدلیل جوشهای صورت با دیگری حرف نمی زنند.)
در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و بنظر می رسد که با ورود به زندگی فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)
اما گاهی نیز کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هر چند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفایت از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است. خانواده اولین و مهمترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند. طبق تحقیقات بیشتر روانشناسان و جامعه شناسان تجارب سالهای اول کودکی که معمولاً در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است.(احدی و بنی جمالی، 1371)
با توجه به اینکه خانواده اولین محیطی است که کانون رشد فرزندان می باشد، پس شیوه های مختلف فرزند پروری و روشهای تربیتی والدین می تواند با افزایش و یا کاهش کمرویی فرزندان رابطه داشته باشد.

بیان مسأله
انسان ذاتاً با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است. به همین دلیل بدون ارتباط متقابل با دیگران رهندگی برایش مشکل است، هر چند که ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند. "در دنیای پیچیده امروزه یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژی برتر، بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است."(افروز، 1376، ص-11)
کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولاً میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویش، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفا کردن استعدادها و خلاقیتهای خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.
دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولاً زودتر شناسایی گشته و معلمان و اولیاء و مربیان در صدد رفع و درمان وی برمی آیند. ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیاء به فکر رفع و درمان رفتار اینگونه دانش آموزان هستند. از طرفی چون اینگونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند مشکل خود را با کس دیگری درمیان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آنها همیشه پنهان می ماند. فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دارد، به سبب کمرویی کمتر می تواند توانائی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداشهای مثبت از اطرافیان دریافت نمایند، لذا در یک دوره معیوب کناره گیری از جمع می گیرد که منجر به تشدید اینگونه اختلال در آنان می گردد.
با توجه به این نکته که کمرویی می تواند بر سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی، افراد تأثیر منفی بگذارد و بر اساس پژوهشهای بعمل آمده مشخص می کند که میزان کمرویی در زنان بالاتر است، با توجه به این مهم که در عصر امروز مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی امری ضروری است، لازم است که هرچه سریعتر گامهای موثرتری در راه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت. از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مسأله کمرویی صورت نگرفته و این مسأله توجه پژوهشگران را آنچنانکه باید، به خود جلب نکرده است. این پژوهش در نظر دارد تا ارتباط مسأله کمرویی را در دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان با شیوه های فرزندپروی مورد بررسی قرار دهند.

اهمیت و ضرورت مسأله
پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما بگونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلف داشته ایم. اما نکته مهمتر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه که کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشد و رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متأثر کند. پس باید کمرویی هرچه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر اینصورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نژندی) درآید.
یکی از راههای بررسی کمرویی این است که میزان شیوع و عوامل مرتبط با آن را مطالعه کنیم، لذا تحقیق حاضر در نظر دارد مسأله کمرویی را در دانش آموزان سال دوم دبیرستان بر اساس شیوه های فرزندپروری آنها مورد مقایسه قرار داده تا مشخص شود که کمرویی در بین کدام گروه از شیوه های فرزندپروری دیده می شود.
در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به اینکه در رابطه با مسأله کمرویی در ایران تحقیقات گسترده ای صورت نگرفته است و راجع به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعات اندکی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاضر بتواند به دانش و آگاهی ما در این زمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پژوهش هایی که در آینده در این خصوص انجام می پذیرد و از طرفی نقطه آغازی باشد برای پژوهشگرانی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهشهای گسترده در رابطه با ابعاد دیگر این مسأله، نتایج علمی و نظری پرباری بدست آورند.

 

اهداف پژوهش
هدف اصلی:
- پژهش حاضر این است که به بررسی ارتباط شیوه های فرزند پروری با مسأله کمروئی بپردازد.
هدف فرعی:
- تعیین رابطه کمرویی با ترتیب تولد فرزندان

 

فرضیه های پژوهش
1- بین روش های تربیتی والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
2- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر روش کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
3- بین شیوه های تربیتی والدین مبتنی بر روش آزادی با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
4- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
5- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
6- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
7- بین ترتیب تولد فرزندان با کمرویی دختران ارتباط وجود دارد.

 

پرسش های پژوهش
1- آیا بین شیوه فرزندپروری مبتنی بر روش کنترل - آزادی، با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده می شود یا خیر؟
2- آیا بین شیوه فرزند پروری مبتنی بر سردی- گرمی روابط ، با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
3- آیا بین شیوه فرزندپروری مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین ، با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
4- آیا بین تربیب تولد فرزندان با کمرویی آنها رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟

 


متغیرهای مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر
1-متغیر مستقل:
شیوه فرزند پروری والدین بعنوان متغیر مستقل مورد بررسی قرار می گیرد.

 

تعریف شیوه فرزند پروری:
شعاری نژاد(1373) شیوه فرزندپروری را عبارت از روش هایی می داند که والدین در برخورد با موقعیت های خود اعمال می کنند و در شکل گیری رشد و تکامل دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیتی و رفتاری آنان تأثیر قراوان دارد.

 

تعریف عملیاتی شیوه فرزندپروری :
بطور دقیق منظور از شیوه فرزندپروری نمره ای است که فرد براساس پاسخهایش به عبارات پرسشنامه 77 ماده ای "محیط خانوادگی" که توسط نقاشان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است، در هر یک از ابعاد مختلف می دهد. پرسشنامه مذکور ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و گرمی- سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.

 

 

 

2-متغیر وابسته:
در این تحقیق کمرویی بعنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار می گیرد.

 

تعریف کمرویی:
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط و برخورد با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تأیید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزاء قرار گرفتن، جرأت اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد ناآشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزاء و تمسخر مخفی می کند.(زیمباردو1996)
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت ها است.(افروز، 1374)

 

 

 

تعریف عملیاتی کمرویی:
در این پژوهش کمرویی یک ویژگی رفتاری است که با آزمون کمرویی تهیه شده توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی، سنجیده می شود.

 

3- متغیر تعدیل کننده:
در این تحقیق جنسیت است که دختر می باشد.

 

4- متغیر کنترل:
در این پژوهش پایه تحصیلی است که دوم دبیرستان می باشد.

 


در این فصل ابتدا ضمن تعریف اختلال روانی و انواع آن و همچنین اختلال شخصیت، به ذکر ویژگی های اختلال شخصیت اجتنابی و کمرویی و کناره گیری پرداخته شده است. همچنین به ارائه علل کمروئی و روشهای درمانی کمروئی، جایگاه خانواده، تأثیر آن بر رفتار فرزندان، انواع خانواده پرداخته و در بخش دوم نیز به تبیین مبانی نظری کمروئی و تحقیقات انجام شده در مورد شیوه های فرزندپروی و با تأکید بر تحقیقاتی که در رابطه با کمروئی و شیوه های فرزندپروی اند اشاره شده است.

 

پیشینه ادبیات مربوط به کمرویی
اختلال روانی
اختلال روانی؛ یعنی عدم توانایی روان شناختی فرد در مقابله واقع بینانه و موثر با سختیهای معمولی زندگی. کسانی که اختلال روانی دارند هنجارهای اجتماعی را نقض می کنند، زیرا رفتار آنان می تواند از افسردگی غیرمنطقی تا خوش خیالی ها، خیالات باطل و نارسایی های تفکر و بیان را دربرگیرد. رفتار این نوع مردم ممکن ایت غیر قابل پیش بینی، غیر قابل درک و یا حتی در تضاد با دیگران باشد. این امر موجب می شود تا روابط متقابل اجتماعی فرد دشوار گردد یا حتی غیر ممکن شود. اختلالات روانی را به چهار طبقه تقسیم می کنند:
1- روان نژندی
2- روان پریشی
3- اختلالات روان – عضوی
4- اختلالات شخصیتی

 

اختلالات شخصیت
راه های ویژه پاسخ دادن یک شخص اغلب به عنوان شخصیت وی تلقی می گردد. شخصیت می تواند سازگار یا ناسازگار باشد. زمانی سبک های شخصیتی ناسازگار است که افراد قادر نباشند رفتار خود را بر اساس تغییرات معنی دار محیط که مستلزم رویکردهای متفاوتی است، تعدیل کنند. انعطاف پذیری یک عامل واقعی در انطباق با موقعیت های بسیار متفاوتی است که افراد در دوران زندگی با آن مواجه می شوند. اگر خصیصه های شخصیت به قدر کافی انعطاف پذیر نباشد که به فرد اجازه دهد دست کم به یکی از موقعیت های مختلف عادی پاسخ سازگارانه دهد ممکن است اختلال شخصیت ظاهر گردد.
بنابراین اختلالات شخصیت عبارت است از راههای طولانی مدت، ناسازگار و انعطاف پذیر نسبت به محیط.
وقتی که سبک های شخصیت مرضی شوند،‌ می توانند به چگونگی رفتار ما در موقعیت های مهم آسیب رساند، منتهی به اظطراب و احساس پریشانی و ناخشنودی شوند. اختلالات شخصیت معمولاً می توانند در کودکی یا لااقل اوایل نوجوانی جلب توجه نمایند و ممکن است در سراسر زندگی بزرگسالی ادامه یابند. هر اختلال شخصیت بطور شدید رویکرد شخص نسبت به موقعیت های استرس زا را محدود می سازد، زیرا سبکهای مخصوص تفکر و رفتار وی فقط اجازه پاسخ های خشک و محدودی را می دهد و رفتار سازشی او تحت این اوضاع و احوال مشکل می گردد.
اختلالات شخصیت در D.S.M.III-R به طبقات و دسته های مختلفی تقسیم شده که یکی از این طبقات، اختلال شخصیت اجتنابی است.

 

اختلال شخصیت اجتنابی
اختلال شخصیت اجتنابی طبقه جدیدی است که در D.S.M.III-R اضافه شده است. دوصفت برجسته شخصیت اجتنابی عبارت است از؛ حساسیت فوق العاده نسبت به طرد و تحقیر و عزت نفس پائین. افراد دارای این اختلال شخصیت خود را از وابستگیهای شخصی دور نگه می دارند و به روابط شخص با شخص وارد نمی شوند مگر هنگامی که تضمین های قوی درباره پذیرش غیرانتقادی توسط دیگران داده شده باشد.
انزوای شخصیت های اجتنابی از انزوای افراد دارای شخصیت اسکیزوئیدی متفاوت است. زیرا افراد اجتنابی بر خلاف افراد اسکیزوئیدی خواهان ورود به روابط نیستند. تعارضی که آنان احساس می کنند، این است که خواهان محبت و توجه بوده و در همان حال از نظر پذیرش توسط دیگران دچار تردیدند. آنان به نظر می رسد که نمی توانند خود را از این باور که هر پیشنهاد دوستی با درد و سرخوردگی پایان خواهد یافت،‌ رها سازند. قسمتی از این احساسات ناشی از تردیدهای آنان درباره شایستگی شان است. هدف اصلی این گروه حفظ خودشان از رنج است. آنان بین خواهندگی تماس انسان و وحشت از‌ آن گرفتارند.
یک مکانیزم سازشی که شخصیت های اجتنابی به احتمال زیاد به کار می بندند عبارت است از؛‌ مراقبت افراطی (میلان، 1981). آنان همواره مشغول ارزیابی تمام تماس های انسانی خود از نظر نشانه های فریب، تحقیر و زبونی هستند. آنان به دلیل این تمرکز و توجه به محیط هایشان قادر به کشف نشانه های دقیق بی تفاوتی یا ناراحتی هستند. آنان اساساً از کاهی کوهی می سازند. این تکنیک تقطیع محیط یک خودشکست دهندگی است، زیرا این احتمال را که آنها فقط پاسخ های منفی را که انتظار می رود جدا سازند افزایش می دهد. علاوه بر آن این که حساسیت آنها می تواند منتهی به ناراحتی معاشران و صدمه بیشتر به کیفیت روابط آنان با یکدیگر گردد.
خصیصه دیگری که شخصیت های اجتنابی به کار می بندند عبارت از محدود ساختن میدان فعالیت ها به منظور فرار از محرک های ناراحت کننده است. یک نتیجه نامطلوب این رفتار از دست داردن محرک های تازه نیز است. این موضوع مجال بیشتری به آنها برای اشتغال ذهنی درباره افکار و احیای تجارب دردناک قبلی می دهد،‌ که موجب یک دور باطل شده، تماس های جدید را سخت تر ساخته و به اشتغالات ذهنی بیشتری منجر می گردد.

 

کناره گیری
ویژگی اصلی کناره گیری بازداری اجتماعی،‌ احساس عدم کفایت و حساسیت زیاد به ارزیابی منفی است. (لطفی کاشانی 1378)
رابین و اساندروف (1993؛ به نقل از مألوف 1998) می گوید کمرویی شکلی از کناره گیری اجتماعی است که بوسیله ارزیابی اجتماعی در موقعیت جدید رخ می دهد، افراد کناره گیر با علاقه به عزلت و احساس عدم اطمینان، مظطرب بودن با حساسیت بیش از حد برای عدم پذیرش اجتماع و عزت نفس پائین، کناره گیری اجتماعی و کم حرفی را ترجیح می دهند.

 

کمرویی
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط و برخورد با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تأیید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزاء قرار گرفتن، جرأت اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد ناآشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزاء و تمسخر مخفی می کند.(زیمباردو1996)
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت ها است.(افروز، 1374)
عوامل کمروئی
کمروئی یک پدیده روانی- اجتماعی پیچیده است که بر اثر روابط نادرست بین فردی و سازش نایافتگی های اجتماعی در مراحل اولین رشد، درخانه و مدرسه پدیدار می گردد.(افروز1376)
مجید رشید پور علل کمروئی را به شرح زیر بیان کرده است:
1-کودکانی که در محیط خانه از امنیت خاطر برخوردار نمی باشند و دائماً بین پدر و مادرشان جنگ و جدال وجود دارد، تعادل روحی خود را از دست داده و به انزوا و کمروئی روی خواهند آورد و از اعتماد و صلابت کودکان سالم محروم خواهند ماند.
2-کودکانی که بر اثر ضعف هوشی توسط پدران و مادران تحقیر و کوبیده می گردند به تدریج دچار دلسردی و ناامیدی می شوند. دچار افسردگی شده، نمی توانند از نیروهای درونی و روحی خود بخوبی استفاده نمایند چنین کودکانی در برخورد با واقعیت های زندگی در خود احساس خجالت و شرمندگی می نمایند و نمی توانند همانند دیگران به پویایی و تحرک بپردازند..
3-یکی از عواملی که شدیداً روحیه کمرویی را در انسان بوجود می آورد توبیخ و ملامت کردن درحضور دیگران است. بدیهی است کسی که شخصیتش لطمه دیده باشد جرأت و شهامت طبیعی را از دست می دهد و دچار کمروئی می گردد و در انجام کارها همیشه دچار شک و تردید خواهد بود.
4-استهزاء و مسخره کردن کودکان موجب می گردد که طرف مقابل دچار خودباختگی شود. بدیهی است شخص خودباخته قادر نخواهد بود از ذخائر وجودی خود بهره بگیرد در نتیجه راه انزوا در پیش گرفته شهامت و شجاعت در زندگی کردن را از دست خواهد داد.
5-در مواردی برخی از پدران و مادران تمامی هدف خود را روی درس خواندن فرزندان خود معطوف داشته، آنان را از شرکت در بسیاری از امور باز می دارند. در نتیجه، چنین کودکانی پس از گذشت زمان افرادی کمرو و کم جرأت بار خواهند آمد.(مجید رشیدپور، 1370، ص-221)

 

علل اجتماعی کمروئی:
کمرویی یک واکنش ناشی از ترس نسبت به وقایع اجتماعی است که محصول یکی از موارد زیر می باشد:
- دارا بودن تجربه منفی در گذشته از برخورد با مردم در موقعیت های شخصی، خواه از طریق تماس مستقیم یا مشاهده بلائی که بر سر دیگران آمده است.
- عدم فراگیری مهارتهای اجتماعی
- انتظار عملکرد ناشایست داشتن، از این رو مداوماً نگران عملکرد خود بودن به جهت ارزیابی منفی از طرف دیگران
- همچنین مهاجرت و عوامل نژادی و فرهنگی و از دست دادن هویت.(زیمباردو 1977، ترجمه پارسا 1380)
علل زیستی کمروئی:
نیمرخ اولیه ترس و کمرویی به تحریک پذیری بادام مغز مربوط می شود و همچنین در بازداری، فعالیت خودبخودی ماهیچه ها،‌ قلب، سرخرگ، احشاء پوست و ..... از بدن به مدولا منتقل می شود که از بادام مغز برای فرونتال جلویی کرتکس منتقل شده اند. این اطلاعات حسی در هوشیاری نفوذ می کنند و افراد را برای تفسیر و تعبیر در حالت عمومی بدن بر می انگیزند. (کاگان 1994 به نقل از کروزیر2000)

 

روش های درمانی کمرویی:
کمرویی یک پدیده پیچیده و مرکب ذهنی – روانی و اجتماعی است که به دلیل عدیده در طول دوران رشد به تدریج پدیدار می شود.‌ برای کمرویی یک درمان فوری وجود ندارد، همچنین با دارو برطرف نمی شود. اساساً درمان کمرویی تغییر در حوزه شناختی ( شناخت درمانی) و تحول در رویه زندگی و حیات اجتماعی فرد است؛
- تغییر در شیوه تفکر
- یافتن نگرش های تازه نسبت به خود
- تغییر در باورها و نظام ارزشهایی که کمرویی را تقویت می کند و سرانجام دستیابی به کانون اصلی اظطراب در فرد کمرو
- تقویت انگیزه و افزایش مهارت ها و توانایی های تحصیلی- شغلی و حرفه ای اصلی ترین روش درمان کمرویی است.
1- تقویت خودپنداری مثبت و خودباوری دوباره
2- خانواده و تربیت اجتماعی
3- هنر درمانی: تشویق کودک یا نوجوان برای شرکت در برنامه های نمایشی (در مراکز پیش دبستانی و مدارس و دانشگاه ها) و ایفای نقش مؤثر به گونه ای که فشار روانی چندانی متوجه او نباشد، روش مناسبی برای کاهش اظطراب اجتماعی و درمان کمرویی خواهد بود.
4- فعالیت های اجتماعی و بازیهای گروهی: تربیت کودکان و نوجوان کمرو برای مشارکت در فعالیت های مختلف دسته جمعی و بازیهای گروهی می تواند تأثیر بسیار زیادی در کاهش اظطراب و افزایش مهارتهای اجتماعی ایشان داشته باشد.
5- افزایش خودآگاهی: تقویت خودپنداری مثبت و کاهش کمرویی و تقویت اعتماد بنفس و غلبه بر کمرویی
6- تقویت اعتماد و غلبه بر کمرویی: با دقت تمام و بطور واقع بینانه و منصفانه نقاط ضعف و قوت خود را بازشناسی کنید و اهداف معمولی را برای زندگی پرتحرک–پویا و مولد خودتان در نظر بگیرید. احساسات آزاردهنده و بازدارنده را از خودتان دور کنید، مثل احساس خجالت، شرمندگی، حقارت،‌ بی کفایتی،‌ اجتماع گریزی،‌ تعارض، ستیز و خصومت و .... که آفات رشد مطلوب عاطفی و تعالی شخصیت هستند. (نوابی نژاد، شکوه 1369- کمرویی و انزواطلبی- انتشارات ابتکار)
زیمباردو و هندرسون (1996) اثر کمرویی را بر چهار بعد فیزولوژیک، عاطفی، شناختی و رفتاری بیان می دارند که عبارتند از؛
- در سطح فیزیولوژیک: بصورت تپش قلب، خشکی دهان،‌ لرزیدن، عرق کردن،‌ احساس ضعف،‌ سرگیجه و دل پیچه
- در سطح رفتاری: بازداری و رخوت، نگاه خیره،‌ بازداری از موقعیت های ترس آور، صحبت با صدای کوتاه،‌ حرکت زیاد سر و لبخند زدن، عدم بلاغت کلام و نگرانی
- در سطح عاطفی: دستپاچگی و خودآگاهی رنج آور،‌ خجالت، عزت نفس پائین،‌ نگرانی، افسردگی،‌ اظطراب و تنهایی
- در سطح شناختی: افکار منفی در مورد خود و دیگران،‌ ترس از ارزیابی منفی، ترس از دست دادن کنترل (زیمباردو و هندرسون 1996- ص 10)

پیشینه ادبیات مربوط به شیوه های فرزندپروری
جایگاه خانواده
مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت،‌ فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی و در عین حال گاهی توأم با حسادت و رشک، دشمنی، کینه توزی، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار والدین و خواهران و برادران خود تجربه می کنند. اعضای خانواده آن قدر به هم وابسته اند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر اعضا تأثیر می گذارد.
روانشناسان سال هاست با ابداع روش هایی ویژه کوشیده اند تأثیر خانواده را بر چگونگی رشد شخصیت روشن کنند، اما در مسیر این بررسی ها با مشکلات متعددی مواجه بوده اند. یکی از این مشکلات، نادیده گرفتن تأثیری است که کودکان بر رفتار والدین دارند. اکثر محققان در گذشته تأثیر رابطه میان والدین و فرزندان را نوعی رابطه یک طرفه تلقی می کردند و تنها تأثیر رفتار والدین را بر شخصیت فرزندان در نظر می گرفتند، یعنی به اثرهایی که کودکان کل رفتار والدین داشتند، توجه چندانی نمی شد. در چند سال اخیر پژوهشگران دریافته اند که هر کودک کم و بیش با خلق و خویی خاص متولد می شود این خلق و خو، گاهی برای سال ها تدام دارد. مثلاً برخی نوزادان فعال تر و هوشیارترند و عملاً در خواب و خوراک نظم بیشتری نشان می دهند. درحالی که درصدی از کودکان که روانشناسان گاهی آنان را نوزادان دشوار نامیده اند،‌ بی قرار و تحریک پذیرند. خلق و خوی اولیه نوزادان احتمالاّ زمینه موروثی دارد. بررسی های جدید بر روی دوقلوهای یک تخمکی و مقایسه آنان با دوقلوهای دو تخمکی، نشان می دهد که دوقلوهای یک تخمکی از لحاظ خلق و خو به مراتب شباهت بیشتری به یکدیگر دارند.( ویتن، وین. 1989، ص 444)
با توجه به واقعیت فوق این سئوال مطرح می شود که تا چه اندازه اطفال از همان ابتدای زندگی، بر رفتار و نگرش والدین اثر می گذارند؟ در مجموع کودکانی که خلق مثبت دارند، ‌با رفتارهای خاص خود در والدین،‌ رفتارهای مطلوبتری را بر می انگیزند و به همین ترتیب، اطفال کژخلق، واکنش های دیگری فرامی خوانند. روانشناسان تأثیر متقابل والدین و اطفال بر یکدیگر را،‌ اصل دوسویه نامیده اند.
مشکل دوم در مطالعه خانواده به تغییراتی مربوط است که هرچند در نگرش و رفتار مردم نسبت به فرزندپروری به وجود می آید. تا نیم قرن پیش‌» بسیاری از والدین انتظار داشتند که فرزندان آن ها بی چون و چرا از اوامر آن ها پیروی کنند،‌ ولی در حال حاضر بسیاری از والدین واقع بین دیگر چنین انتظاراتی ندارند. با توجه به گسترش اطلاعات، در مورد شیوه های فرزندپروری نگرش والدین نیز در بسیاری از زمینه ها دستخوش تغییر شده است.
به نظر می رسد که در قرن معاصر، والدین نسبت به نیازهای فرزندان خود آگاه تر،‌ هوشیارتر و احتمالاً به مراتب انعطاف پذیرترند. با توجه به تغییری که در نگرش کلی والدین صورت می گیرد، یافته های تحقیق درباره اثرهای خانواده بر شخصیت کودکان صرفاً برای مدت خاصی اعتبار دارد و نمی توان همیشه به این یافته ها متکی بود.
سومین مشکل مطالعه خانواده،‌ تعیین ارزش ها و سنت های فرهنگی بر شیوه های فرزند پروری است. در هر فرهنگ، ارزش های غالب، الگوهای خاصی از شیوه فرزندپروری را در برمی گیرد. در فرهنگ ژاپن شخصیت آرمانی فردی به نسبت مطیع است که به آداب و رسوم اجتماعی احترام فراوان می گذارد. در آمریکا،‌ کودک آرمانی رقابت طلب و مستقل است. در پاره ای از قبایل سرخپوست کودک مطلوب،‌ کسی است که شجاع و نترس باشد. به هر حال والدین ارزش های موجود در فرهنگ خود را به فرزندان منتقل می کنند،‌ و با توجه به این واقعیت، بحث از تأثیر والدین، بدون توجه به عوامل فرهنگی از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود. هر فرهنگ نیز متشکل از چندین خرده فرهنگ است که وابستگان به آن از نظام های ارزشی متفاوتی پیروی می کنند. این واقعیت چهارمین مشکل مطالعه تأثیر والدین بر رفتار فرزندان است.
سرانجام مشکل دیگری که روانشناسان در مطالعه خانواده با آن مواجهند، انواع متعدد خانواده است. امروزه با شنیدن کلمه خانواه صرفاً ترکیب خاصی از والدین و فرزندان القا نمی شود، بلکه به علت افزایش طلاق، ازدواج های مجدد،‌ وجود برادران و خواهران ناتنی، وجود نامادری و ناپدری و نیز خانواده های تک والدی برای شکل های متنوعی از خانواده تداعی می شود. افزون بر آن، در قرن حاضر خانواده های گسترده به تدریج جای خود را به خانواده های هسته ای داده اند. ولی خانواده های هسته ای نیز خود شکل های گوناگونی دارند. بنابراین وقتی این سئوال مطرح می شود که چگونه خانواده بر رفتار کودک تأثیر می گذارد، باید بپرسیم چه نوع خانواده ای؟ به زعم مشکلات یاد شده،‌ روانشناسان با استفاده از راهبردهای مختلف انواع خانواده ها را بررسی کرده و نتایج مفیدی به دست آورده اند. (سیگلمن، کارول،‌ک و همکاران. 1992، ص 41- 439)

 

تأثیر خانواده بر رشد شخصیت کودک
روانشناسان جهت انجام تحقیق در زمینه تأثیر خانواده بر رشد شخصیت کودک، بطور معمول روابط خانوادگی را به چهار نوع تقسیم می کنند:
1- خانواده استبدادی: در خانواده استبدادی به قدرت و احترام والدین بیش از اندازه تآکید می شود.
2- خانواده دموکراتیک: هر یک از اعضا خانواده در اجرای امور زندگی دارای حقوق و امتیازات نسبتاً یکسان و شناخته شده ای می باشند.
3- خانواده پذیرنده: خانواده ای که از وجود کودک خود شدیداً استقبال می کنند.
4- خانواده طرد کننده: خانواده ای که از وجود فرزندان خود به دلایلی استقبال نکرده و قلباً از وجود آنها ناراضی است. (احدی و بنی جمالی، 1368)
با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه خانواده یکی از متداول ترین دسته بندی های خانواده از نظر عاطفی و ارتباط اعضا با یکدیگر تقسیم آن به سه نوع 1- دیکتاتوری 2- آزاد 3- دموکراتیک ( موریس و بس 1362)
1- والدین دارای شیوه های فرزند پروری دیکتاتوری،‌ کنترل بالایی را بر کودکانشان اعمال می کنند و رشد کودکان را محدود کرده و استقلال را در آنها تشویق نیم کنند. در این خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است و عقیده دارند که کودکان را بایستی آنچه را که والدین می گویند، عمل کنند. بعلاوه آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پذیرنده و پاسخگو نیستند. ) (کریستینیا جکسون» لیزا هنریکسن 1998)
یک از آثار جانبی چنین جو خانوادگی دارا بودن حالت خصومت در برابر دیگران و رنج بردن از ضعف و بی کفایتی در کارهای مختلف و تحصیل است.(برنت 1977)
2- والدین آزاد گذارنده محدودیت های خیلی کمی را برای رفتارهای فرزندانشان در نظر می گیرند. در تأکید بر قوانین و معیارهای رفتاری فرزندانشان سست هستند،‌ به ندرت از کودکانشان انتظار دارند که در کارهای روزمره خانواده شرکت کنند و به ندرت رفتارهای فرزندانشان را هدایت می کنند. با وجود این آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پاسخگو هستند. (گلس گو و همکاران 1991)
دراین نوع خانواده ها هیچ یک از اعضای خانواده در کار دیگری دخالت نمی کنند و معمولاً هر فردی مطابق میل دلخواه خود عمل می کند. در بیشتر موارد تمایلات افراد خانواده با یکدیگر برخورد دارند، در نتیجه هرج و مرج و بی نظمی بر روابط اعضاء خانواده حاکم می شود. زندگی برای آنها مشکل خواهد بود. افرادی که از تمایلات خود پیروی می کنند، غالباً در عالم خیال به سر می برند و از برخورد با واقعیت های زندگی خودداری می کنند.
این نوع خانواده معمولاً متزلزل است و آثار تزلزل در رفتار کودکان مشاهده می شود. افراد خانواده افرادی بی بند و بار، لاابالی، سهل انگار»‌ خودخواه و بی هدف هستند و میزانی بر اعمال و رفتار آنها حاکم نیست و احساس مسئولیت نمی کنند و قادر به زندگی اجتماعی نیستند و نمی توانند با دیگران بسر برند.
3- خانواده دموکراسی: در این نوع خانواده عدم بروز اشکالات عاطفی در ایجاد رابطه با دیگران و پیشرفت تحصیلی را می توان دید. (مجیدزاده»‌ 1375، به نقل از موریس و بس 1362)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   130 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران

پایانامه بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان

اختصاصی از زد فایل پایانامه بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان


پایانامه بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:116

فهرست و توضیحات:
چکیده
مقدمه
فصل اول : کلیات تحقیق
پیشگفتار
بیان مسئله
سوالات تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیات
تعریف نظری وعملیاتی
اهمیت وضرورت تحقیق
پیشینه تحقیق
فصل دوم : ادبیات نظری تحقیق
گزارش تحقیق
کلیات و مبانی نظری
اهداف پژوهش
روش کار تحقیق
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
روش تحقیق و تحلیل داده ها
فصل چهارم: داده های آماری
داده های آماری
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
جمع بندی و نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع و ماخذ

چکیده :

این پژوهش به بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان می پردازد که

- آیا بین شیوه های دیکتاتوری از سبک فرزندپروری و سلامت روانی رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

- آیا بین شیوه های سهل انگاری از سبک های فرزندپروری و سلامت روانی رابطه معنی داری وجود دارد؟

- آیا بین شیوه های دموکراتیک از سبک های فرزندپرری و سلامت روانی رابطه معنی داری وجود دارد؟

و فرضیه های مربوط به آن عبارتند از :

- بین سبک دیکتاتوری و سلامت روانی رابطه معنی دار وجود دارد.

- بین سبک سهل انگاری و سلامت روانی ابطه ی معنی دار وجود دارد.

- بین سبک دموکراتیک و سلامت روانی رابطه ی معنی دار وجود دارد.

همچنین از تست های شیوه های فرزندپروری دیانابامرنید و تست سلامت روانی GHQ28 بر روی 70 نفر از دانش آموزان فرهنگسرای خانواده جمع آوری گردید با توجه به فرضیه های فوق و نتایج با استفاده از آمار توصیفی T استودنت نتایج زیر بد


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان

دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان

اختصاصی از زد فایل دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان


دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان

 

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان

 چکیده

مقاله‌ی حاضر به بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان پایه‌ی دوم دبیرستان‌های شهرستان‌ مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی ـ همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای می‌باشد. جمع‌آوری اطلاعات به وسیله‌ی پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافته‌ها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانش‌آموزانی که والدین آنها شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی داشته‌اند، تفاوت معنی‌داری وجود دارد. سلامت روانی دانش‌آموزانی که شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی را تجربه کرده‌اند، بصورت معنی‌داری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد. بین سلامت روانی دانش‌آموزان دختر و پسر تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانش‌آموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانش‌آموزان در رشته‌های مختلف متفاوت نمی‌باشد. دانش‌آموزانی که در رشته‌های مختلف تحصیل می‌کنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنی‌داری باهم ندارند. بین دانش‌آموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنی‌داری وجود ندارد.

مقدمه

ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال‌ها نظر صاحب‌نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می‌آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره‌ی جهان فرا می‌گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می‌یابد، شیوه‌های سخن گفتن را می‌آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می‌گیرد و سرانجام نگرش‌ها، اخلاق و روحیاتش شکل می‌گیرد و به عبارتی اجتماعی می‌شود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).

هر خانواده‌ای شیوه‌های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می‌گیرد این شیوه‌ها که شیوه‌های فرزندپروری نامیده می‌شوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره می‌باشد (هاردی و همکاران، 1993).

شیوه‌های فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومه‌ای از رفتارها که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنه‌ی گسترده‌ای از موقعیت‌ها توصیف می‌کند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود می‌آورد. شیوه‌های فرزندپروری یک عامل تعیین‌کننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیب‌شناسی روانی و رشد کودکان بازی می‌کند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش‌ها، رفتارها و شیوه‌های فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریه‌پردازان بر نقش والدین و شیوه‌های فرزندپروری تأکید می‌کنند،‌ تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوه‌های فرزندپروری و آسیب‌شناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).

تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیله‌ی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگی‌های رفتاری والدین به وسیله‌ی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفه‌ی مثبت بین والدین و کودک می‌باشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت می‌کنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیل‌کننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).

نظریه‌های روانشناختی متعددی در خلال سال‌ها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریه‌ی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریه‌هاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را می‌پرورانند که آنها را قادر می‌سازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).

بندورا با دیدگاه‌هایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه می‌کنند و عوامل محیطی را نادیده می‌گیرند، مخالفت می‌کند و از دیدگاه‌هایی که انسان را پاسخ‌دهنده منفعل به رویدادهای محیطی می‌دانند نیز انتقاد می‌کند.

از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمی‌توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین‌کننده‌ی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سه‌جانبه را جبر متقابل یا تعیین‌گری متقابل نامیده است (نقل از سیف، 1380).

بطور کلی، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که روش‌های تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلاً والدین سختگیر و دیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک می‌شوند. والدینی که اجازه نمی‌دهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او می‌شوند و در نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابی‌زاده هنرمند و همکاران، 1379). با توجه به اینکه شیوه‌های فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل می‌کنند و این امر در شکل‌گیری شخصیت فرد مؤثر است و نیز نظر فرد نسبت به خود می‌تواند بر سلامت روان تأثیر زیادی داشته باشد این پژوهش به بررسی شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضیه‌های تحقیق پاسخ دهد.

 پیشینه پژوهش

با توجه به سه متغیر مهم تحقیق یعنی شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روان در این قسمت به بررسی نظرات ارائه شده و تحقیقات انجام یافته می‌پردازیم:

تحقیقات معاصر در شیوه‌های فرزندپروری از مطالعات «بامریند» روی کودکان و خانواده‌های آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوه‌های فرزندپروری بر روی یک رویکرد تیپ‌شناسی بنا شده است که بر روی ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواست‌های بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخ‌های کودک به تاثیر والدین ایجاد می‌کند (دارلینگ و استینبرگ؛ به نقل از گلاسکو، 1997).

شیفر از جمله کسانی است که در این زمینه پژوهش‌هایی انجام داده است. او براساس مشاهداتی که از تعامل کودکان 1 تا 3 ساله با مادرانشان انجام داد، طرح یک طبقه‌بندی براساس دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی ـ کنترل (سهل‌گیری در مقابل سخت‌گیری) و سردی ـ گرمی (پذیرش در مقابل طرد) ارائه نمود. او نتیجه گرفت که مادران پذیرنده یا طردکننده می‌توانند سخت‌گیر یا آسان‌گیر باشند. این دو بعد اساساً اشاره به سطوح حمایت عاطفی دارد که والدین در مورد کودکانشان به کار می‌برند و نیز اشاره به کنترلی دارد که والدین در مورد کودکان خود اعمال می‌کنند. بدین ترتیب از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل می‌گیرند. به طور کلی بسیاری از رفتارهای والدین می‌توانند در چنین مدل چهاربعدی قرار گیرند (یعقوبخانی غیاثوندی، 1372).

 زیگلمن روش‌های ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:

1- والدین مقتدر 2- والدین مستبد 3- والدین سهل‌گیر 4- والدین مسامحه‌گر یا بی‌اعتنا.

با اندکی تأمل متوجه می‌شویم که دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده به وسیله شیفر علی‌رغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترل‌کننده شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترل‌کننده شیفر، والدین سهل‌گیر زیگلمن همان والدین گرم و آزادگذار شیفر، و والدین مسامحه‌گر زیگلمن همان خانواده سرد و آزادگذار شیفر می‌باشند (دهقانی، 1379).

بامریند طی مطالعات خود در مورد ابعاد رفتاری والدین و تأثیر آن بر کودکان دریافت، والدین مستبد و قدرت‌طلب دارای فرزندانی هستند که از نظر خویشتنداری در سطح متوسط قرار دارند ولی تا حدود زیادی گوشه‌گیر و به دیگران بی‌اعتنایی می‌کنند (نقل از ماسن، 1377). شیک (1999) در تحقیقی تأثیر والدین را بر سلامت روانی نوجوانان مورد مطالعه قرار داد. او در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ویژگی‌های والدین بصورت همزمان و طولی با سلامت روانی نوجوانان همبستگی دارد، ولی بطور کلی ویژگی‌های پدر تأثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان داشت.

ری و همکاران (1990) در پژوهشی کیفیت فرزندپروری والدین در نوجوانان مبتلا به اختلالات مقابله‌ای و کرداری را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش نوجوانان بهنجار در مقایه با گروه‌های دو گروه دارای اختلال والدین خود را به عنوان کنترل‌کننده بی‌احساس می‌دانستند.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان