زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق مساله دختران فراری - 90 صفحه وورد

اختصاصی از زد فایل تحقیق مساله دختران فراری - 90 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق مساله دختران فراری - 90 صفحه وورد


تحقیق مساله دختران فراری - 90 صفحه وورد

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

فرار نوجوانان از خانه و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه والدین یا وصی قانونی،  در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییرناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرک های آزاردهنده و مضر و دستیابی به خواسته های موردنظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام می شود. امروزه در اکثر کشورهای جهان، فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. در ایران نیز فرار دختران از خانه با توجه به هنجارها و ارزشهای دینی، خانوادگی و اجتماعی، به عنوان یک آسیب و مسئله اجتماعی مطرح است. آمار و ارقام و اخبار جراید و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی، کاهش میانگین سنی دختران فراری و ظهور پیامدهای ناگوار آن حکایت می کند.

علیرغم نبود اطلاعات و آمار معتبر مبتنی بر فعالیت ها و شواهد تحقیقاتی، به نظر می رسد بروز پدیده فرار دختران در ایران طی سال های اخیر رو به افزایش بوده است. هرچند اطلاع رسانی مناسبتر در رسانه ها و امکان طرح آن در مجامع علمی طی چند سال گذشته نیز بر بزرگنمایی بروز این پدیده  بی تاثیر نبوده است. در هر صورت، آن چیزی که مشخص است ‌ اهمیت این پدیده از دیدگاه مردم و همچنین سیاست گزاران فرهنگی و اجتماعی فعلی کشور از یکسو و عوارض آن برای سلامت جامعه از سوی دیگر است. بطور کلی عوارض فرار دختران از منزل را می توان در سه گروه کلی زیر مطرح نمود:

  • آسیب های جدی جسمی و روانی که خود آنان در معرضشان قرار می گیرند. البته ناکافی بودن اقدامات حمایتی سیستماتیک در جامعه آنها را تشدید و اکثراً غیر قابل جبران می کند.
  • عوارضی که خانواده های این دختران بدان مبتلا می شوند.
  • خساراتی اعم از گسترش بی خانمانی، فحشاء و بی بند وباری، اعتیاد و غیره که بر جامعه تحمیل می شود.

به هر حال با عنایت به اهمیت نقش حیاتی که زنان و مادران در توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامع دارند، کم توجهی به اقدامات موثر برای پیشگیری و کنترل پدیده فرار دختران از منزل، فرد، خانواده و جامعه را به تناسب, دچار عوارض کوتاه مدت و دراز مدت بی شماری می کند که نتیجه نهایی آن تشدید عقب ماندگی کشور است.

مجموعه حاضر بر گرفته از تحقیقات انجام شده تالیفات مقالات سخنرانیها و جزوات است و سعی بر آن بوده است که مجموعه کاملی از تعاریف، آمار و اطلاعات، تئوریها، عوامل و پیامدهای فرار دختران از منزل تهیه و ارائه گردد. با امید به اینکه این تالیف بتواند در شناخت بهتر این پدیده به منظور کاهش، کنترل و ارائه راهکارهای پیشگیرانه مفید باشد.   


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق مساله دختران فراری - 90 صفحه وورد

تحقیق زنان و قشربندی - 32 صفحه وورد

اختصاصی از زد فایل تحقیق زنان و قشربندی - 32 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق زنان و قشربندی - 32 صفحه وورد


تحقیق زنان و قشربندی - 32 صفحه وورد

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

امروزه تمامی اندیشمندان توسعه براین موضوع که مهم­ترین پیش نیاز توسعه مشارکت همۀ   انسان­هاست، توافق نظر دارند. منظور از توسعه، تعالی انسانهاست و در تعالی انسانها همۀ ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ملحوظ شده است. مطمئناً جامعه­ای که می­خواهد به توسعه دست یابد، به جای اینکه صرفاً به عوامل مادی متکی باشد باید در جهت تعالی انسانها و کاهش نابرابری­ها بکوشد؛ نابرابری­هایی در همۀ ابعاد سیاسی، اقتصای، اجتماعی و نابرابری­هایی که معیار آن جنسیت انسانهاست.

در کشور ما تجربۀ نیم قرن تجربۀ برنامه­ریزی و تحول در دیدگاهها و استراتژی­های توسعه نشان داده است که کاهش نابرابری­ها در درآمد و مصرف و کاهش نابرابری­ها در ابعاد سیاسی و اجتماعی با هدف افزایش مشارکت داوطلبانۀ همۀ انسانها چه زن و چه مرد یک ضرورت بوده و انگیزۀ نیرومندی در فرآیند توسعه محسوب می­گردد. ولی متأسفانه هنوز یکی از نابرابری­های تکان­دهنده در توسعۀ انسانی تفاوت­ها براساس جنسیت می­باشد. اگرچه در کشورهای صنعتی، فاصلۀ جنس­ها در زمینه­های آموزش و بهداشت کاهش یافته است اما در اشتغال و دستمزدها کماکان باقی است. زن­ها سهم کمتری از درآمد ملی را به دست می­آورند. به این ترتیب با همۀ پیشرفت­ها هنوز فاصلۀ زنان و مردان زیاد است.

تودة زنان در جامعة ایرانی طی سالهای متمادی در مناسبات اجتماعی و سیاسی در حاشیه نگهداشته شده و نقش آنان در عرصه­های اقتصادی نادیده گرفته شده است. ولی با گسترش امکانات سوادآموزی برای زنان و ارتقاء سطح سواد آنان، پایگاه اجتماعی، اقتصادی زنان در چند دهة اخیر دچار تحولاتی شده و زنان با دست یافتن به خودباوری و توانمندی­های خود، سهم بیشتری را از مدیریت خانه و جامعه­ طلب کرده­اند.

امروزه با حضور بیشتر زنان در عرصه­های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه دگرگون شده و با ایجاد تحول در نگرش زنان نسبت به پایگاه و موقعیت خود در جامعه، انتظارات آنان نیز افزایش یافته است. در سالهای اخیر با ارتقای سطح آگاهی زنان و افزیش سهم مشارکت آنان در عرصه­های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نظام­های ارزشی و رفتارهای اجتماعی متفاوتی در عرصه­های فرهنگی جامعه ایجاد شده و تغییرات اجتماعی وسیع­تری را نیز در آینده نوید می­دهد.

از ویژگی های دنیای امروز تغییرات و تحولات سریع اجتماعی است. این تغییرات در حوزه فکر و فرهنگ روندی پرشتاب داشته است. در عصر حاضر شاهد مسائل متعدد و متفاوتی در خصوص انسان امروز به طور عام و انسان با توجه به ویژگی های جنسیتی اش به طور خاص بوده است.

تحولات اواسط قرن نوزدهم، که به شکل گیری قواعد جدید نهاد فرهنگی در سطوح جهانی انجامید و با مفهوم عقلایی شدن فرآیند امور، به الگوهای یکپارچگی همچون نهادها و سازمان ها قوام بخشید، موجب شد مفاهیم جدیدی با کارکردهای جدید مانند ملت – دولت ، حق مشروعیت، حقوق زنان و نظایر آن بوجود آِید. عملکرد نهادها و سازمان ها در ابعاد جهانی سبب شد تا چارچوب مشترکی برای مباحث جهانی شکل گیرد. اگر چه فرهنگ جهان عمیقاً در سنت اروپایی ریشه دارد و علم و فلسفه با عصر روشنفکری عمومی از سال 1648 میلادی آغاز می شود، با این حال، دوره معاصر چشم انداز تازه ای بر عصر روشنفکری عمومی گشوده است. 

برگزاری نشست های بین المللی و شکل گیری جنبش های حامی جریانات فکری جهانی سبب شد تا مناسبات سیاسی جدیدی در جهان شکل گیرد. بعد از جنگ جهانی دوم، چنین ساختاری کاملاً فراگیر شد، به طوری که بسیاری از دولت ها و افراد، همگام با این فرآیند ، اقدام به تأسیس نهادهایی با اهداف مشترک کردند. به این ترتیب، سازمان جدید متأثر از جریانات فکری معاصر شکل گرفتند.  گروه های فمنیستی، جنبش های زیست محیطی و سایر تشکل های غیردولتی به حضور مقتدرانه یک سیاست واحد جهانی کمک کردند. در نظریه سیاست جهانی ، مباحثی همچون آزادی، عدالت ،‌ برابری ، و حقوق زنان فراگیر شد تا جامعه جهانی به جامعه ای همگن تبدیل شود. چنین جامعه ای دارای مجموعه ای از قواعد و چارچوب های مورد توافق در ابعاد جهانی است تا حرکت های پراکنده را به سوی جنبش های متحد و یکپارچه رهنمون سازد. به این ترتیب، هویت ملی، ساختارها ، و زنان با سیاست های جهانی منطبق می شوند.

آثار جهانی شدن بر زنان پیچیده و اغلب متناقض است . گروهی از اقتصاددانان ، با تأکید بر ابعاد مثبت جهانی شدن، معتقدند که زنان عمدتاً منافع قابل توجهی از اصلاحات اقتصادی بدست آورده اند. از دیدگاه آنان جهانی شدن به طور فزاینده ای موجب افزایش درآمد زنان شده است. یکی از مهم ترین فرصت های حاصل از جهانی شدن برای زنان افزایش نرخ اشتغال است. در بسیاری از موارد نرخ مشارکت نیروی کار زنان همگام با مردان افزایش یافته است.

جهانی شدن با تسریع روند صنعتی شدن، موجب جذب بیشتر نیروی کار زنان به صنعت در کشورهای در حال توسعه شده است (رضوی، 2001: 23) . همچنین موجب بروز پاره ای تغییرات در بازار کار و افزایش تقاضا برای نیروی کار زنان ، و افزایش آموزش و بهره وری و نیز کاهش موالید شده است (اورلف،‌ 2002: 2-1)

همچنین جهانی شدن ، از طریق گسترش وسایل ارتباط جمعی و توسعه ارتباطات ، موجب افزایش سطح آگاهی زنان می شود تا آنان فرصت مناسب برای اثبات خود و نیز حق انتخاب بیشتری داشته باشند.

ولی از سوی دیگر، بکستر[1] و مان[2] ، با طرح بحث نادیده انگاشتن زنان[3] در فرایند جهانی شدن، معتقدند که بخش بزرگی از نیروی کار زنان به عنوان نیروی غیررسمی در فرایند تولید به فراموشی سپرده می شود. همچنین ،‌ تضعیف تعادل جنسیتی[4] ، با اختصاص بیشترین حجم حمایت های بهداشتی و آموزشی و خدمات ترویجی به مردان در مقایسه با زنان، در فرایند جهانی شدن شدت می یابد.

آثار و پیامدهای اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی جهانی شدن بر زنان کشور ما نیز نمی تواند از این قاعده مستثنی باشد. ویژگی های کارکردی زنان ایران نشان می دهد که به دلیل محدودیت های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه زنان و تجربیات جهانی حاصل از جهانی شدن، تهدیدهای فراروی زنان کشور بیشتر از فرصت های پیش روی آنان است.

مسائل زنان ، از دیرباز جزء مسائل مهم جوامع از جمله جامعه ایران بوده است. این امر در سال های پس از انقلاب صنعتی و تحقق مدرنیته ، در کلیه جوامع از امتیاز و ویژگی بیشتری برخوردار گردید. منتهی در ایران خصوصاً پس از انقلاب اسلامی، با تعریف صحیح از رسالت زنان  در جامعه اسلامی و ایجاد بستر لازم و مناسب برای مشارکت آنان در امر حکومت ، اهمیت و حساسیت مضاعفی یافت.

عوامل فرهنگی در همه جوامع به عنوان یک عامل تأثیرگذار در شکل گیری پدیده های اجتماعی شناخته شده اند. عوامل فرهنگی بر روابط انسانی حاکم بر جوامع – وضع قوانین – نگرش افراد در زمینه شیوه زندگی و شخصیت افراد تأثیرگذار است. مسئله زنان همواره به عنوان یک پدیده اجتماعی و به عنوان یک متغیر وابسته به طور جدی تحت تأثیر عوامل فرهنگی می باشد.

فرهنگ جوامع حکایت از آن دارد که کلیۀ فرهنگ­ها در زمانهای مختلف، مردم را براساس جنسیت طبقه­بندی کرده­اند. جنسیت در فرهنگ­های گوناگون به شیوه­های متفاوت تفسیر و ارزشگذاری می­شود.اصل مهمی که امروزه مطرح است ، نه تفاوت های جنسی میان زن و مرد ، بلکه رفتارهای جنسیتی مربوط به زن و مرد است.  این مجموعه باورها دربارۀ جنسیت، یا کلیشه­های جنسیتی، در چگونگی ادراک ما، هم از خودمان و هم از دیگران، نقش مهمی ایفا می­کند. علاوه بر این، کودکان نیز کلیشه­های جنسیتی نهادینه شدۀ فرهنگی را در سنین اولیۀ رشد می­آموزند. کلیشه­های فرهنگی در شکل دادن به هویت جنسی فرد مهم­اند. کلیشه­ها یا تصورات قالبی فرهنگی حکایت از تفاوت فاحشِ میان زن و مرد دارد. مردان در این قالب­های ذهنی، فعال یا تأثیرگذار تلقی شده و زنان پیرو و وابسته به مردان وانمود می­شوند.

والدین با تولد نوزادان برحسب دختر یا پسر بودن آنان، انتظارات متفاوتی را که مورد قبول فرهنگ جامعه است بروز می­دهند. به این ترتیب کودکان در سنین بسیار پائین به اطلاعاتی دربارۀ جنسیت دست می­یابند که از طرف خانواده به آنان آموخته شده است.

در دو سالگی، کودکان براساس جنسیت خود، رفتارها و صفات خاص آن جنسیت را بروز      می­دهند. کودکان قبل از شش سالگی، در مقایسه با بزرگسالان، باورهای جنسیتی قوی­تر دارند.

پژوهش­های انجام شده درخصوص باورهای جنسیتی کودکان و بزرگسالان مؤید این نکته است که جنسیت مقولۀ مهم و پرقدرتی در درک ما از جهان است. جامعۀ ما به مقدار زیادی با سوگیری جنسیتی مواجه است و کودکان به سرعت رفتارهای مربوط به جنسیت را فرا می­گیرند. رسانه­های گروهی، تلویزیون، سینما، نشریات و کتاب­های داستانی هم منعکس­کنندۀ کلیشه­های فرهنگی­اند و هم به آنها جهت می­دهند.

براساس تحقیقات دهۀ1960، زنان درعناوین، شخصیت­های اصلی وتصاویر کتاب­های مشهور کودکان نقش بسیار کم­رنگی داشته­اند.

نگاهی تاریخی به تمدن و فرهنگ بشر، نشانگر آن است که کلیۀ فرهنگ­ها در زمانهای مختلف، مردم را براساس جنسیت طبقه­بندی کرده­اند. جامعه­شناسی جنسیت به بررسی موقعیت زنان و مردان از نظر فرهنگی و اجتماعی می­پردازد. در این رشته­ از جامعه­شناسی به زن نه به عنوان جنس که از نظر بیولوژی با مرد متفاوت است بلکه به زن به عنوان فردی با نقش­های متفاوت در مناسبات اجتماعی نگاه می­کند.

بحث جنسیت و توسعه که مرتبط با علم برنامه­ریزی و توسعه است بیشتر در دهۀ 1980 در کشورهای درحال توسعه مطرح شده است. این بحث در ابتدا با تأکید بر توسعه اقتصادی و اشتغال زنان و روابط بازار کار آغاز شد، اما به مرور در همۀ ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به طرح مسئله پرداخت.

لذا تحلیل روابط جنسیتی، تقسیم کار، تعریف حدود و حقوق و مسئولیت­های زنان و مردان در خانواده و جامعه، متناسب با باورهای صحیح و خصوصیات فرهنگی و مذهبی جوامع، نقطۀ آغاز مهمی برای درک عدم توازن دسترسی به منابع اجتماعی و اقتصادی بوده وبرای دستیابی به   برنامه­ریزی­های توسعه، پیش شرطی ضروری است.

در اغلب تحقیقات جامعه­شناسی، به فعالیت زنان در حوزۀ کانون خانوادگی، چنان که باید و شاید توجه نمی­شود و غالباً اشتغال زنان به خانه­داری کم اهمیت­تر از اشتغال مردان تلقی می­گردد. اهمیت کار زنان در محیط خانوادگی، هر چند علاوه  جنبه­های اقتصادی دارای آثار اجتماعی مثبت گوناگونی است، هنوز شناخته نشده است. از این رو، مسئولیت­های آنان در خارج از کانون خانوادگی به حساب نمی­آید و بار وظایف خانه­داری را سبک نمی­سازد و همین امر از جمله عوامل مهم نابرابری در تقسیم کار درون خانواده می­گردد. به رغم نابرابری موجود در تقسیم وظایف خانگی، افزایش روزافزون مشارکت زنان در تأمین نیروی کار اجتماعی در خور توجه است. افزایش اشتغال زنان از یک سو، در تغییر الگوهای خانوادگی موثر است و از سوی دیگر، تغییر الگوهای ناشی از تحولات ساختاری خانواده و نیز بازتاب آن در مناسبات اجتماعی را آشکار می­سازد. این واقعیتی است که جامعه ما، از یک سو، با فشار الگوهای سنت مدارانه در زمینه  نقش­های زن و مرد و تقسیم کار مبتنی بر جنسیت روبروست و از سوی دیگر، مشارکت بیش از پیش زنان در مسئولیت و مشکلات زندگی خانوادگی و پذیرش نقش­های اقتصادی و اجتماعی گسترده­تر از جانب آنان را می­طلبد.

به هرحال محرز است که اشتغال زنان، به ویژه زنان شوهردار و دارای فرزند که برای ایجاد تعادل میان الزامات شغلی و نقش­های همسری و مادری پیوسته در تلاش­اند، در وظایف و مناسبات درون خانواده تأثیر قابل ملاحظه­ای دارد که در روابط و کارکردهای زندگی اجتماعی بیرون از کانون خانوادگی آنان نیز منعکس می­گردد. هر چند اشتغال زنان به مروز زمان، تا حدود زیادی، در جامعه پذیرفته شده است، آن تحول فرهنگی که برقراری هماهنگی میان این اشتغال و تقسیم وظایف و مسئولیت­ها در حوزۀ خانواده را ایجاب می­کند، چنان که باید و شاید تحقق نیافته است. بدین لحاظ، بررسی و شناخت چگونگی تأثیر اشتغال زنان در امور خانوادگی و حیطه مسئولیت­ها و وظایف آنان در خانواده ضروری است.

با توجه به اهمیت موضوع ، مقاله حاضر بر اساس سه هدف مشخص زیر مورد بررسی قرار می گیرد:

  1. شناخت تأثیر اشتغال زنان در الگوهای رفتاری در اجتماع پذیری کودکان
  2. شناخت تأثیر اشتغال زنان در تعیین حدود و وظایف و اختیارات آنان در خانواده
  3. شناخت تأثیر اشتغال زنان در روابط و مناسبات با همسر

 

نابرابری جنسی

نگاهی­به تاریخ تمدن و فرهنگ جوامع بشری نشان می­دهدکه نابرابری همواره واقعیتی توجیه­ناپذیر بوده است. در میان نابرابری­ها، نابرابری میان زن و مرد از جمله مواردی است که در طول تاریخ بشر به طور مستمر مطرح بوده است. تفاوت­های اجتماعی از قبیل شیوۀ زندگی و فرصت­ها و امتیازهایی که جامعه برای افراد قائل می­شود، موجب پیدایش نابرابری­اند. در مورد وجود نابرابری، نظریات متعددی وجود دارند. «افلاطون» و «ارسطو»، ریشۀ نابرابری را در سرشت انسان­ها جستجو می­کنند. «روسو» بر این عقیده بود که زنان به طور ذاتی از نظر عقل و شعور پائین­تر از مردان قرار دارند و این دلیلی برای تسلط مردان و زیردست بودن زنان است و می­بایست نقش مسلط در خانواده به خاطر عدم توانایی زنان به مردان واگذار شود. اولین جایی که روسو اصول مردسالاری را مطرح می­کند، نهاد خانواده است. او کنترل زندگی زن را توسط رئیس خانواده (مرد) ضروری­ می­داند. به عقیدۀ روسو، زن نمی­تواند دارای شخصیتی مستقل باشد و از استقلال رأی، قدرت انتخاب، تصمیم­گیری و استقلال اقتصادی بی­بهره است.

از نظر روسو، فضای محدود خانه، جایگاه مناسب زنان است و بدیهی است در این شرایط، زنان از هیچ­گونه امکاناتی برای شرکت در اجتماعات و حق زندگی مدنی برخوردار نیستند.

«جان استوارت میل» برخلاف «روسو» که از نظام پدرسالاری دفاع می­کند، از وجود تبعیض­های شدید دربارۀ تحصیل و آموزش و کمبود یا نبود فرصت­های شغلی برای زنان در جامعه گفتگو می­کند. به اعتقاد «میل»، گسترش آموزش و در اختیار نهادن فرصت­های شغلی برای زنان، دارای منافع و تأثیرات مهمی در جامعه است. بنابراین، «میل» با تعریف کارکردگرایی طبیعی زنان در فلسفه «ارسطو» و «روسو» که منشأ تفاوت رفتارهای زن و مرد و توانایی عقلی آنها را عاملی طبیعی می­دانستند، مخالفت می­ورزد و تفاوت رفتاری مرد و زن را در جوامع وابسته به نوع و کیفیت آموزشی و محیطی آنها می­داند. «میل» برخلاف «روسو»، می­داند که بدون شرکت زنان در سرنوشت خودشان، هیچ موفقیت و پیشرفتی برای خانواده حاصل نخواهند شد. گرچه استوارت میل یکی از اندیشمندان پیشرو و اولیۀ فمینیستی بود، اما با دفاع از نظام سنتی خانواده، با صراحت این نظر را دنبال می­کرد که اگر کسب درآمد زنان باعث شود تا آنان از کارهای خانه و پرورش کودکان باز بمانند، بهتر است که از آن چشم بپوشند. «میل

 

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق زنان و قشربندی - 32 صفحه وورد

تحقیق آماده بررسی آراء و نظریات تالکوت پارسونز - 45 صفحه وورد

اختصاصی از زد فایل تحقیق آماده بررسی آراء و نظریات تالکوت پارسونز - 45 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده بررسی آراء و نظریات تالکوت پارسونز - 45 صفحه وورد


تحقیق آماده بررسی آراء و نظریات تالکوت پارسونز -  45 صفحه وورد

 

 

 

 

 

 

 

بررسی شرایط تاریخی - اجتماعی پیدایش نظریات

 

زندگی

 

پارسونز در سال 1902 در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود که در آن زهد پروتستانی زیربنای اخلاق زندگی بود. پدر او یک کشیش پروتستان مستقل در شهر کلورادو اسپرینگز در ایالت کلورادو بود و در جنبش اصلاح اجتماعی که جنبش اجتماعی انجیلی نام داشت فعال بود. افزون بر این پدر پارسونز زبان انگلیسی را نیز در دانشکده تدریس می کرد و بالاخره رئیس یک کالج کوچک در ایالت اوهایو شد. بدین ترتیب تالکوت پارسونز نخستین سالهای زندگی خویش را در یک محیط روستایی ایالات میانی آمریکا گذرانده و همانگونه که گای روچر می گوید سخت گیری و افق اجتماعی محدود کالج های کوچک آمریکایی در یک چهارم نخست قرن بیستم را تجربه کرد.

او کودکی شادی داشت و می خواست یک زیست شناس و یا پزشک شود. بنابراین نخستین آرزوی دانشجویی او این بود که زیست شناسی و فلسفه بخواند تا سر انجام به حرفه زیست شناسی و فلسفه راه یابد. اما در سال 1923 پارسونز گرایش به مطالعه علوم اجتماعی – به ویژه اقتصاد به سبک آمریکایی که امروز آن را اقتصاد سیاسی می نامیم – پیدا کرد و مشوق این گرایش هم یکی از استادان امهرست به نام والتر همیلتون بود. گو اینکه این کالج همانند دیگر کالج­های پسرانه آن زمان بخش جامعه شناسی یا انسان شناسی نداشت، پارسونز موفق شد در مواد آموزشی درسهای همیلتون و فیلسوفی به نام کلارنس ایرز متون جامعه شناسی را بخواند. گرایش به جامعه شناسی بدون تردید با زمینه های فرهنگی پارسونز همخواهی داشت چون جریان اصلی در اندیشه ای جامعه شناختی آمریکا در ان زمان در پیوندی نزدیک با همان جنبش اجتماعی پروتستان بود. پارسونز بنا به اعتراف خود شیفته اقتصاد نهادی بود که می کوشید فرآیندهای اقتصادی را در اثر آنها بر جامعه بزگتر بشناساند. (همیلتون، 1374، 40)

چون مکتب اقتصاد نهادی همیلتون و ایرز به میزان زیادی بر جامعه شناسی تکیه داشت، پارسونز با نوشته های اندیشمندان تراز نخست جامعه شناسی در اروپا و آمریکا آشنا شد. اگر چه پارسونز با جامعه شناسی آشنا شد. آشنایی او با آن در واقع مستقیم نبود. برای نمونه او با اندیشمندان مکتب جامعه شناسی شیکاگو مانند پارک، مید، توماس و دیگران یا اندیشمندان اروپایی مانند تونیز، سیمل، یا حتی دورکهایم به طور منظم آشنا نشده بود. اندیشه این افراد به طور گسترده این در آمریکای آن زمان شناخته شده بود و بخشی از مطالب درسی در دانشگاهی همچون شیکاگو یا کلمبیا که رشته جامعه شناسی را عرضه می کرد تشکیل می داد.

اگرچه پارسونز به جامعه شناسی و اقتصاد نهادی عمیقا علاقه مند بود در این رشته ها به آموزش رسمی نپرداخت و این به خاطر نا آشنایی با سازمانهای حرفه ای مربوط به این رشته ر آمریکا بود. هنگامی که پارسونز در سال 1924 لیسانس خود را از کالج امهرست دریافت کرد عموی ثروتمندش به او پیشنهاد کرد تا هزینه یک سال تحصیل او را در خارج بپردازد. پارسونز از این فرصت استفاده نموده و مدرسه اقتصادی لندن را انتخاب کرد. (همیلتون، 1374، 41)

اگر بگوییم که پارسونز محسور وبر شد اغراق گفته ایم، اما چنین به نظر می رسد که برخورد با یک سنت اندیشمندی که تا این اندازه بدهکار وبر بود گرایش های او را به زودی متبلور ساخت. اگر چه پارسونز برنامه معینی برای درجه علمی به هنگام آمدن به هایدلبرگ نداشت، به زودی راه گرفتن دکتری را در پیش گرفت. عنوان رساله او مفهوم سرمایه داری در ادبیات آلمانی اخیر با توجه به محدود بودن دانش جامعه شناسی و اقتصاد پارسونز بلند پروازانه بود. اما این رساله به او فرصت داد تا تا بحثی را که مدتی طولانی در جامعه آلمان درباره طبیعت سرمایه داری به عنوان یک نظام اجتماعی – اقتصادی در جریان بود و پیش از او اندیشه وبر را به طور آزاز دهنده ای اشغال کرده بود به طور منظم وارسی کند. (همیلتون، 1374، 45)

هنگامی که پارسونز به هاروارد رفت بخش جامعه شناسی وجود نداشت. اما در سال 1931 بخش جداگانه ای تاسیس شد که سوروکین ریاست آن را بر عهده داشت. این بخش به سرعت به یک مرکز مهم آموزش جامعه شناسی تبدیل شد. (همیلتون، 1374، 46)

در سال 1944 به طور جدی در این فکر بود که هاروارد را ترک کند برای اینکه او را از این فکر منصرف سازند مدیریت گروه آموزشی جامعه شناسی را به او واگذار کردند. در این مسئولیت جدید پارسونز منشاء تغییرات اساسی و تجدید سازمان آموزش علوم احتماعی گردید. (گی روشه، 1376،21)

گروه آموزشی جدید روابط اجتماعی در 1946 تاسیس شد و پارسونز تا 1956 مدیریت آن را بر عهده داشت. جا دارد خاطر نشان کنیم که پارسونز پیوسته می کوشید در موسسات آموزشی وحدت علوم انسانی را محور تحقیقات نظری اش بود تحقق بخشد. میان علائق نظری پارسونز و اشتغالات آموزشی و اجرایی اش مناسباتی وجود دارد که تا کنون به خوبی شناخته نشده است.

 

برای دانلود کل تحقیق از لینک زیر استفاده کنید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده بررسی آراء و نظریات تالکوت پارسونز - 45 صفحه وورد