زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حکمت رئالیسم با تأکید بر رابطه رئالیسم سیاسی و حقوقی

اختصاصی از زد فایل حکمت رئالیسم با تأکید بر رابطه رئالیسم سیاسی و حقوقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

حکمت رئالیسم با تأکید بر رابطه رئالیسم سیاسی و حقوقی


حکمت رئالیسم با تأکید بر رابطه رئالیسم سیاسی و حقوقی

حکمت رئالیسم با تأکید بر رابطه رئالیسم سیاسی و حقوقی

فرمت: ورد

تعداد صفحات:51

 

 

 

 

موضوع: حکمت رئالیسم با تأکید بر رابطه رئالیسم سیاسی و حقوقی

فهرست

توازن قوا

نئورئالیسم (رئالیسم ساختاری) و حقوق بین­الملل

رئالیسم سیاسی: مفهوم، تاریخچه، اوصاف

بدبینی نسبت به سرشت انسان

مفهوم و تاریخچه رئالیسم

ایده آلیسم

رئالیسم نوکلاسیک و حقوق بین­الملل

رئالیسم سیاسی در برابر ایده آلیسم

نمودار دیدگاه­های ایده آلیسم و رئالیسم

رئالیسم خودگرا و حقوق بین­الملل

اوصاف رئالیسم سیاسی

اصول شش‌گانه رئالیسم سیاسی

رئالیسم سیاسی و رئالیسم حقوقی

دولت محوری

رئالیسم سیاسی و حقوق بین­الملل

بررسی و نقد دیدگاه­های مکتب رئالیسم

قدرت محوری

تبارشناسی رئالیسم سیاسی

نتیجه

یک جانبه گرایی

حقوق بین­الملل از منظر رئالیسم سیاسی

 

آنارشیسم در سیاست بین­الملل

رئالیسم سنتی (کلاسیک)و حقوق بین­الملل

 

 

مقدمه

در حوزه­های متعددی از دانش بشری درباره رئالیسم و واقع گرایی سخن به میان می­آید که از آن جمله هنر، ادبیات، فلسفه، سیاست، حقوق و روابط بین­الملل قابل ذکر است. در این تحقیق از رئالیسمی سخن گفته می­شود که به حوزه­های سیاست، روابط و حقوق بین­الملل ارتباط می­یابد.

تأثیرپذیری حقوق بین­الملل، سیاست و روابط بین­الملل بر یکدیگر امری انکار ناشدنی است. حقوق بین‌الملل به روابط بین‌الملل نظم حقوقی می­بخشد و روابط بین‌الملل، بستر اجرا و پویایی حقوقی بین‌الملل است. نظریه پردازی در رابطه میان این دو شاخه از علوم انسانی نیازمند بررسی و مطالعه دیدگاه­های دانشمندان هر دو رشته حقوق و روابط بین‌الملل است. پرسش اساسی این تحقیق آن است که مکتب رئالیسم سیاسی چه نگرشی به حقوق بین‌الملل دارد؟ آیا می­توان منشأ الزام قواعد حقوق بین‌الملل را در این مکتب جستجو کرد؟

برای یافتن پاسخ این دو پرسش، تحقیق حاضر در دو فصل سامان می­یابد. در فصل نخست به معرفی و شناسایی مکتب رئالیسم در روابط بین‌الملل می­پردازیم. این بررسی از آن جهت ضرورت می­یابد که اکنون نمی­توان از یک نوع مکتب رئالیسم سیاسی سخن گفت، زیرا در درون این مکتب چهره­های گوناگونی پدید آمده است که در برخی از این چهره­ها تلاش برای شناسایی حقوق بین‌الملل و کاستن شکاف میان سیاست بین‌الملل و حقوق بین‌الملل دیده می­شود. فصل دوم به تبیین دیدگاه­های مکتب رئالیسم سیاسی نسبت به حقوق بین‌الملل اختصاص می­یابد. در این نقد و بررسی تبارهای جدید و قدیم رئالیسم مد نظر قرار دارد.

رئالیسم سیاسی: مفهوم، تاریخچه و اوصاف

مفهوم و تاریخچه رئالیسم

مفهوم

رئالیسم از کلمه Real اقتباس شده است که ریشه در واژه لاتین Res به معنی شیء یا چیز واقعی دارد. این ریشه نیز خود از زبان هند و اروپایی Rei به معنی تعلق یافتن چیز و شیء به یک شخص می­باشد[1]. رئالیسم یک مشترک لفظی است که مفهوم گرایش به حقیقت و پراگماتیسم (عمل گرایی) در آن مستقر است. «واقع گرایی» عنوانی است که در ادبیات زبان فارسی از سوی دانشمندان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل معادل رئالیسم در نظر گرفته شد. نویسندگان تازی، کلمه «الواقعیه» را معادل مفهوم رئالیسم در زبان عربی می­دانند.

تاریخچه

کاربرد رئالیسم در مفاهیم حقیقت و عمل­گرایی، نخست در میان نویسندگان قرن سیزدهم رواج یافت و مقصود آنا از این واژه این بود که باید به حقیقت عقاید و ایده­ها باور داشت و به


1- عسگرخانی ابومحمد: رژیم بین المللی، انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، 1383 ص 36/ مطهری مرتضی: اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار شماره 6، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1373، ص 80.


دانلود با لینک مستقیم


حکمت رئالیسم با تأکید بر رابطه رئالیسم سیاسی و حقوقی

دانلود مقاله کامل درباره رئالیسم

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله کامل درباره رئالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره رئالیسم


دانلود مقاله کامل درباره رئالیسم

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :23

 

بخشی از متن مقاله

فصل اول

پیش درآمد

اگر چنان که هنری جیمزادعا می کند، «رمان واقع در مسیر صواب هنوز هم مستقلترین و انعطاف پذیرترین و غول آسا ترین نوع ادبی است» (AN 362) واژه رئالیسم هم – که دربحث رمان از آن فراوان سخن می رود- بی گمان با ید مستقلترین و انعطاف پذیرترین و غول آساترین اصطلاح در نقد ادبی باشد. ولی در حالی که این صفات مورد تمجید جمیز باعث گسترش امکانات آن نوع ادبی می شوند ، بعید نیست که از امکانات این واژه انتقادی بکاهند . وبه راستی هم واژه رئالیسم با استقلال ظاهریش از هر توصیف صوری  و محتوایی وکیفی وبا انعطاف پذیری مهارناپذیرش اعجوبه ای است که اغلب اشخاص احساس می کنند بدون آن هم می توانند راحت سر کنند.

نکته ای که دقیقاً نشان دهنده بی ثباتی مزمن این واژه است ، تمایل شدید آن به جذب این یا آن کلمه یا کلمات توصیفی است که حکم تکیه گاه معنایی آن را پیدا کند. خواننده کنجکاو لازم نیست وقت زیادی را صرف تورق تألیفات انتقادی کند تا به کلماتی توصیفی از نوعی برسد که نگارنده درزیر به ترتیب الفبایی آورده است . زیرا به هیچ ترتیب دیگری تن در نمی دهند: رئالیسم آرمانی، رئالیسم استمراری، رئالیسم انتقادی، رئالیسم بدبین ، رئالیسم پویا، رئالیسم تجسمی، رئالیسم خارجی، رئالیسم خام، رئالیسم خوش بین، رئالیسم ذهنی ، رئالیسم رمانتیک، رئالیسم روانشناختی، رئالیسم روزمره، رئالیسم سوسیالیستی، رئالیسم شاعرانه ، رئالیسم شهودی ، رئالیسم صوری، رئالیسم طنزآلود، رئالیسم عینی، رئالیسم فانتزی، رئالیسم فوق ذهنی ، رئالیسم مادون، رئالیسم مبارز، رئالیسم ملی ، رئالیسم ناتورالیستی، رئالیسم هجایی. بسیاری از اینها در کتاب جورج بکر، که مجموعه اسنادی درباره رئالیسم است . پراکنده اند. برخی نیز از زمره اصطلاحات نقد جدیدند. ویمست و بروکس، در کتاب نقد ادبی [1]خود، رئالیسم را در سه رده عالی و دانی و متوسط جای داده اند. والتر لاشی در کتابش رئالیسم در رمان معاصر [2]رئالیسمهای مختلف را دسته بندی کرده است : «رئالیسم چوپانی » ، شاتوبریان، « رئالیسم روحانی» دوآمل، « رئالیسم خودکاوانه» پروست و حتی « رئالیسم کلانشهری» ژول رومن.

پس هم م یتوان این پیشنهاد معقول بکر را جدی گرفت که « برای  تسهیل گفتگو، بهتر است از این به بعد روی هر اتفاقی که افتاد اسم تازه ای بگذاریم و آن را با گونه  یا شکل دیگری از واژه رئالیسم نام گذاری نکنیم» (37  DMLR) ، و هم این سخن آن منتقد حرفه یا را که «رئالیسم مفهوم ریاکاررسوایی است» [3] ، وهم سخن منتقدی را که – شاید با کمی ناشکیبایی- می گوید « من نمی خواهم مثل خر در گل تعریفهای مختلف واژه رئالیسم بمانم»[4] و برای همین به راحتی با آن کنار می آید و می گذارد معنایی متناسب با متن نقد برای خودش پدید آورد ، وهم گفته منتقد دیگری را که – از قول هارولد پینتر- می گوید «کل مسأله واقعگرایی یا خیالپردازی، طبیعت گرایی یا صنع آوری، بی ربط و در واقع کاملا بی معنی می شود» [5] رولند استرامبرگ این شک نظری را تأیید کرده ، می گوید « رئالیسم و ناتورالیسم را باید با محتوای تاریخیشان تعریف کرد. این اصطلاحها نوعی علامت اختصاری برای پدیده های فرهنگی زمانه بودند و تنها با بررسی این پدیده ها قابل درک اند» (RNS,xix).

واژه روالیسم در واقع حکم بزهکاری را دارد که نویسندگان، یا با قرار دادن آن تحت مراقبت کلمات دیگر ( همچون در فهرست پیشگفته) یا با زدن دستبند گیومه بر دستهایش، بی اعتمادی خودرا به رفتار آن نشان داده اند. ارتگا ای گاست می گوید که او علی الاصول راه دوم را برگزیده است : « من اکنون نمی توانم وارد بحث اصطلاح بغرنجی شوم که همیشه برای مظنون نشان دادن آن را داخل گیومه گذاشته ام»[6]

اگر بخواهیم بین معانی مهارناپذیر رئالیسم ، همچنان که با یکدیگر رقابت می کنند و وجه های مشترکی می یابند ، فرقی اصولی پیدا کنیم ، باید ضرورت مراجعه به فیلسوفان را بپذیریم، رنه ولک در فصل راجع به رئالیسم در کتابش مفاهیم نقد [7]به عمد از آنجه خودش آن را « کل مساله شناخت شناسانه... نسبت هنر با واقعیت » می نامد پرهیز می کند و به جای آن شرحی تاریخی فراهم می آورد. رولند استرامبرگ نیز همان طور که دیدیم این تلقی را تنها راه ممکن می داند . ولی مشکل اینجاست که به این تربتیب، نه صاحب نظری نقادانه درباره کاربردهای واژه رئالیسم می شویم و نه هیچ یک از معانی این واژه در نظر ما بر بدیگری ارجحیت می یابد( یا حتی به درستی از معانی دیگر متمایز می گردد)، پس قدری سمتگیری اصولی ، ولو ساده ، برای ساماندهی این تلون معنایی لازم است.

رئالیسم اصطلاحی است که از فلسفه به حوزه نقد راه پیدا کرده است، آن هم در وضعیتی که بر اثر  خونریزیهای ناشی از نبرد های پیشین ضعیف شده است. پس ما نخست باید دستکم طرفین جنگ را بشناسیم تا بتوانیم تعیین کنمی که کدام یک مورد تعرض واقع شده و کدام یک پیش تاخته است. و این هم آسان نیست زیرا خدمت به اربابان فلسفی گوناگون باعث انحراف مسیر رئالیسم شده و دیگر وفاداری انحصاری یا بی قید و شرطی به هیچ یک از آنها ندارد. اگرچه جمع همراهانش در نیمه های قرن نوزدهم – موقعی که داشت تداول عام پیدا می کرد- جمع ماتریالیستی پرخاشگری بودند که آثار نازدودنیشان بر منش کنونی آن همچنان برجاست ، با این همه ابتدا در خدمت ایدئالیسم بود و برای توضیح این آموزه مدرسی ( اسکولاستیک) به کار می رفت که کلیات ( عدل و خیر و غیره) از موجودیت حقیقی برخوردارند و از اعیان جزئی که در آنها یافت می شوند استقلال دارند. انی دعوی در مقابل تصور گرایی اقامه می شد(که به وجود کلیات در خارج از ذهن اعتقاد نداشت) و در مقابل نام گرایی ( که یک سره منکر کلیات بود و آنها را جز نام محض نمی دانست). ولی حتی در این مرحله هم قید و شرط وجود داشت و فی المثل «رئالیسم افراطی» یا »رئالیسم معتدل» از درجات مختلف تأکید بر مثال (ایده) حکایت می کرد.

در قرن هجدهم ودر «نحله عقل سلیم » تامس رید بود که رئالیسم فلسفی صاحب معنای کاملا متفاوتی شد که آن جذابیت مهلک – یا دستکم سرگیجه آور- را برای نویسندگان و منتقدان  و نظریه پردازان ادبی پیدا کرد. این باررئالیسم مدعی شد که مدرکات از اعیان  اند و از موجودیت حقیقی در خارج از ذهن مدرک برخوردارند- و این معنا در تقابل با همه انواع ایدئالیسم رشد کرد. در پی سنت اسکاتلندی «رئالیسم طبیعی» ودر مقابل آنچه، به قول جان پسمور، [8] گرایش عمده تفکر قرون نوزدهم «به این نتیجه گیری که هم اشیا و هم حقایق مربوط به اشیا موجودیت خود و ماهیت خودرا مدیون فعل وانفعالات ذهنی اند» بود، رئالیستهای خام و رئالیستهای نو و رئالیستهای انتقادی به اتفاق مدعی شدند که واژه رئالیسم، با ظرافت روزافزونی ، بر مفهوم وجود جسمانی خارجی مستقل از ذهنی دلالت می کند.

شاید به نظر برسد رئالیسمی کمه (ولو نابرابر) دل به دو دلبر ایدئالیسم و ماتریالیسم سپرده است، تعهدش به خود واقعیت را از یاد برده است. و دلیلش این است که خود مفهوم واقعیت نیز در ذهنیت معاصر بی آبرو شده است. و این ما را به سرچشمه مشکلاتمان می رساند. فیلیپ راو می گوید دیگر « بدون مسلم فرض کردن واقعیت» نمی توان از شیوه های واقعگرایانه استفاده کرد – و این دقیقا کاری است که اکنون هنرمندان نیم توانند انجام دهند : « آنها خود واقعیت را مورد سوال قرار می دهند» (DMLR 589) . وردزورث چنان که از نوع معیارهایی که در پیشگفتار چکامه های غنایی [9] خود به کار بسته برمی آید، دستکم نظراً این آمادگی را داشته که واقعیت را مسلم فرض کند، ولی جالب اینکه کلریج، با احتیاطی که مابعد الطبیعه در او پدید آورده بود، واژگان وردزورث را رد کرد و به ویژه اورا متهم به «استفاده مبهم از واژه واقعی» [10] کرد . امروزه به نظر می رسد که مبرا شدن از اتهام استفاده مبهم از اسم «واقعیت» یا صفت «واقعی» اساساً محال است. همان احتیاطی را که ارتگا در مورد « واقعگرایی» به کار می بندد، ولادیمیر نابوکوف در مورد « واقعیت » به خرج می دهد. او در پسگفتار لولیتا می نویسد این « یکی از آن چند لغتی است که بدون گیومه هیچ معنایی نمی دهند» . [11]برنارد برگانزی در سمپوزیومی که اخیراً برگزارشده است می گوید که امروزه ما نمی توانیم مثل تولستوی بنویسیم ، «چون واقعیت برای ما معنی مشترکی ندارد. انواع و اقسام ساختارهای نسبی آگاهی برگرده ماست. ما آنطور که تولستوی معتقد بود اعتقاد نداریم که در دنیای خارج فقط یک واقعیت هست و بس».[12] این موضع خائنانه را فیلسوفان به دیده تحقیر می نگرند. همه می دانیم که امروزه فلسفه هر گونه ادعایی نسبت به آنچه را که زمانی نخستین کار کرد آن تصورمی شد- یعنی فراهم آرودن شناخت از واقعیت – کنار گذاشته و به یک کارکرد جنبی، یعنی بررسی نفس امکان شناخت، بسنده کرده است. پس فلسفه تا حد شناخت شناسی کوچک شده است. ادوین بیسل هولت از رئالیستهای نو می گوید« اینکه واقیعت چیست چندان مورد علاقه من نیست» [13] و بدین سان مفهوم واقعیت خودرا چون دژ بی مصرفی متروک می یابد، دژی که شاعران و رمان نویسان و نویسندگان کم مسئولیت ت اگر مایل باشند می توانند به نگهبانی از آن بپردازند.

که البته می پردازند ، به مراتب قانع کننده تر از آن که فلسفیان ممکن است به اقرار بدان رغبت نشان دهند. چون باز همه می دانند که بیشتر ،نویسندگان خلاق بوده اند تا فیلسوفان حرفه ای ، که عمده تفکر فلسفی را در قرن بیستم انجام داده اند، دستکم آن گونه ای را که « به کار و بار و حال وروز آدمها بر می گردد» . نویسندگان جدید طوری رفتار می کنند که گویی غریزتاً منتقد همیشگی واقعیت اند. « آنها خود واقعیت را مورد سوال قرار می دهند » با واقعیت چییزی تصور می شود که باید بدان دست یافت ، نه چیزی که تنها باید آن را مسلم فرض کرد. و این دستیابی فرآیندی مستمر است که هرگز نمی گذارد مفهوم تثبیت شود یا واژه قالب معنایی سهل الوصولی فراهم آورد.

با این همه می بینیم که برخی نویسندگان همچنان برای پیدا کردن نوعی ثبات در معنی تلاش می کنند، در حالی که دیگران از آن فاصله می گیرند. نمونه های الیوت، جیس و لارنس نشان دهنده اختلاف نیتها در ارائه واقعیت است. الیوت هنگامی که به نوشتن نمایشنامه هایش پرداخت به مذهبی از مذاهب مسیحیت تعهد پیدا کرده بود و بی گمان از همین روست که در واقعیت جویی شخصیتهای او گرایشی به یک مرکز از مشاهده می کنیم . همه تلاش بکت در نمایشنامه قتل در کلیسا در جهت فهم اعمال خویشتن و تلخیص انگیزه ها از طریق خودشناسی بدون خود فریبی است ، ولو این تلاش با بدبینی شیاطین نخواند:

همه چیز از واقعیت دور می شود

و آدمیزاد از ناواقعیت به ناواقعیت سیر می کند.

درسخنی که در نمایشنامه چهار کوارتت نیز تکرار می شود، بکت می گوید «آدمیزاد نمی تواند همه واقعیت را تحمل کند» . او مصمم است که با این حقیقت روبرو شود و دیگران را هم با آن روبرو کند.[14]در آغاز نمایشنامه کوکتل پارتی، ادوارد چمبرلین با یان حقفیقت روبرو می شود که همسرش اورا ترک گفته است. او از «واکنش های منسوخ» خود آگاه می شود و پی می برد که « باید بفهمم او کیست، بفهمم من کیستم» و هنگامی که «ناواقعی بودن نقشی که او همیشه به من تحمیل کرده بود» برایش روشن می شود، عاقبت می تواند دست به کار تطبیق دادن خود شود[15] در همین نمایشنامه ، پیتر کوئیلپی ملاقاتش با سیلیا را « اولین برخورد من با واقعیت » می خواند وسیلیا خود می گوید با اتفاقی که افتاده، سرانجام به وتاقعیت وضع خود پی برده است.[16] در آغاز نمایشنامه جمع خانوادگی می بینیم که هر ی مانچنزی در مقابل رفتار حمایتگرانه خانواده اش از خود واکنش نشان می دهد و با اینکه از واقعیت می ترسد و می گوید« ترس من از نهایت واقعیت است» ، باز اصرار دارد که به دنبال آن تا ورای چشم اندازهای محدودشان برود: « چیزی که تو به آن می گویی عادی ، چیزی جز غیر واقعی و بی اهمیت نیست .» گناه وحشتناک خود او « به قدری واقعی است که حرفهای تو آن را تغییر نمی دهد.»[17]ولی دشواری تثبیت واقعیت از گفته هیا بعدی او به آگاتا پیداست : «اتفاقی که نیفتاد به اندازه اتفاقی که افتاد واقعی است» [18]تلاش هر چه مشترک باشد، هر چقدر در جستجوی مرکز باشدف مالاً فقط مرکز خویشتن است که جسته می شود...

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره رئالیسم

دانلود مقاله رئالیسم , ایده آلیسم , پراگماتیسم و اگزیستانسیالیسم

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله رئالیسم , ایده آلیسم , پراگماتیسم و اگزیستانسیالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله رئالیسم , ایده آلیسم , پراگماتیسم و اگزیستانسیالیسم


دانلود مقاله رئالیسم , ایده آلیسم , پراگماتیسم و اگزیستانسیالیسم


فرهنگ وحیانی اسلام و از جمله اندیشه مهدویت همواره در حوزه‌های انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی و... نقش اساسی داشته است و می‌تواند به پرسش‌های مردم هر عصری در این عرصه‌ها پاسخ دهد.

یکی از مسائل اساسی در عصر حاضر طرح پرسش‌هایی انسان‌شناسانه است که براساس آن، نحله‌ها و مکتب‌های فکری بسیاری تحقق یافته؛ از این رو می‌توان با بهره بردن از فرهنگ اسلامی، تئوری‌های مناسبی درباره انسان‌شناسی مطرح کرد و مکتب‌های فکری ناهم‌آهنگ با فطرت بشر را به چالش کشاند.

در این نوشتار یکی از آموزه‌های مهم اسلام؛ یعنی اندیشه مهدویت با یکی از مهم‌ترین مکتب‌های انسان‌شناسی معاصر؛ یعنی اگزیستانسیالیسم، ارزیابی و تقابل‌های آنها با یک‌دیگر بررسی شده است.

با این وجود گستردگی فلسفه‌ها و فیلسوفان اگزیستانسیالیست‌ها به حدی است که بررسی دیدگاه‌های اساسی همه آنها فراتر از یک مقاله و کتاب است. بنابراین، در این نوشتار بر آن هستیم مفاهیم اساسی مورد اتفاق برخی از مهم‌ترین تأثیرگذاران فیلسوفان وجودی همانند کی یرکگور، مارسل، ساتر و یاسپرس را بررسی و در موارد ممکن با اندیشه مهدویت مقایسه نماییم.

شامل قسمتهای:

مقدمه: 2

فصل اول. 3

رئالیسم 3

رئالیسم 4

رئالیسم چیست؟. 12

«همگرایى» معرفت علمى. 15

فصل دوم 37

ایده‌آلیسم 37

ایده‌آلیسم 38

مقدمه. 43

ریشه‌های لغوی.. 45

پیشینه. 45

مفهوم امروزی.. 47

فلسفهٔ آرمانگرایی در جایگاه سینما 49

کاربرد دیگر. 49

مفهوم پندارگرایی. 51

انسان‌شناسی در پندارگرایی. 52

هستی‌شناسی در پندارگرایی. 53

ارزش‌شناسی در پندارگرایی. 53

شناخت‌شناسی در پندارگرایی. 54

آموزش و پرورش ایده‌آلیستی. 55

معلم در فلسفه‌ی ایده‌آلیستی. 57

محتوا و برنامه‌ی درسی. 57

روش آموزشی ایده‌آلیستی. 58

فصل سوم 63

پراگماتیسم 63

پراگماتیسم یا عمل‌گرائی. 64

تاریخچه. 65

فلسفه پراگماتیسم 66

پراگماتیست کیست ؟. 68

ویژگیهاى عمومى پراگماتیسم 77

زمینه هاى پراگماتیسم 84

فرانسیس بیکن. 87

دکتر راولى اولین شارح احوال او مى گوید: 88

دکارت.. 98

فلاسفه تجربى مسلک... 99

کانت.. 101

هگل. 110

مارکس.... 111

نیچه.. 112

سودطلبى علم جدید 121

آراى سه فیلسوف پراگماتیست (پیرس جیمز و دیوئى) 126

ویلیام جیمز. 128

جان دیوئى. 135

قوه فلسفه دیوئى در چیست؟. 139

شیلر. 140

کارکردگرایى در غرب (از جمله نسبت به دین) 141

بررسى نقد پراگماتیسم 148

عمده اشکالات بر منطق عمل: 159

اگزیستانسیالیسم چیست ؟. 164

گونه شناسی اگزیستانسیالیسم: 172

ویژگی‌های این مکتب فکری( اگزیستانسیالیسم): 173

عقاید اگزیستانسیالیستها: 173

قالبهای ادبی: 175

موضوع و مضمون ادبیات اگزیستانسیالیستی: 175

مفهوم‌شناسی: 176

تفرد انسانی در اگزیستانسیالیسم 179

لوازم و تعلقات انسان : 180

اندیشه مهدویت و معناداری جهان: 189

ارزش‌های اخلاقی و اگزیستانسیالیسم : 190

ارزش‌های اخلاقی در اندیشه مهدویت : 191

آزادی و اگزیستانسیالیسم : 193

آزادی و گزینش در اندیشه مهدویت : 196

اندیشه مهدویت و رفع اقسام دلهره : 203

امید و اگزیستانسیالیسم : 206

امید در اندیشه مهدویت : 208

فیمینسم اگزیستانسیالیست : 212

اگزیستانسیالیسم و آراء تربیتی : 223

آموزش و پرورش اگزیستانسیالیستی: 229

کیپرکگارد و نیچه. 234

داستایوسکی و کافکا 235

اوایل قرن بیستم : 236

آزادی : 239

دلهره : 241

باور نادرست: 242

اصالت : 243

مقایسه با ملاصدرا : 244

فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر: 245

فصل چهارم 247

پراگماتیسم 247

تاریخچه : 249

فلسفه پراگماتیسم : 250

اصول و ویژگیهای فلسفه پراگماتیسم : 252

تقدم عمل بر نظر : 253

تقدم تجربیات جزئی و متکثر بر کلیات : 254

هدف از فلسفه ورزی حل مشکلات زندگی : 254

اصول جهان نگری پراگماتیستی : 255

پراگماتیسم اخلاقی : 258

پراگماتیسم مکتب اصالت عمل : 266

فلسفه تربیتی پراگماتیسم (عمل‌گرایی): 273

عمل‌گرایی (پراگماتیسم): 275

افکار و عقاید عملگرایان را می‌توان چنین خلاصه کرد: 277

معلم پیرو عملگرایی معمولا از خصایص زیر برخوردار است: 279

پیشگامان فلسفه تربیتی عملگرایی : 280

پیرس : 282

ویلیام جیمز: 283

جان دیوئی : 286

آموزش و پرورش از دیدگاه عملگرایی. 291

فلسفه آموزش و پرورش پراگماتیستی را می‌توان در چند اصل زیر خلاصه کرد: 291

دکارت : 303

نقد و نتیجه : 305

منابع: 310

شامل 318 صفحه فایل word قابل ویرایش

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رئالیسم , ایده آلیسم , پراگماتیسم و اگزیستانسیالیسم

دانلود مقاله رئالیسم

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله رئالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله رئالیسم


دانلود مقاله رئالیسم

رئالیسم از ریشه‌ی لاتین «Real» به معنای واقعیت گرفته شده است. رئالیسم در معنای لغوی، معادل واقع‌گرایی یا واقعیت‌گرایی است. به لحاظ مابعدالطبیعی و در فلسفه‌ی یونان باستان، واقعیت عبارت است از امر بیرونی خارج از ما. در حکمت عرفان اسلامی، «واقعیت»، امری ذومراتب است و در نظام هستی، «واقعیت مثالی» قرار دارد و باطنٍ واقعیت ملکوتی یا مثالی نیز، واقعیت جبروتی است که البته در زبان حکما و عرفا، از این مراحل بیش‌تر با تعبیر «حقیقت» نام می‌برند و معمولاً واژه‌ی «real» یا «واقعیت» در خصوص مرتبه‌ی محسوس عالم و واقعیت حسی به کار برده می‌شود.

مرحوم علامه طباطبایی، در مقابل سوفسطائیان و آن دسته از فیلسوفان موسوم به «ایده‌آلیست» که به نحوی منکر وجود عالم عینی بیرون از ماده بودند، اساس اندیشه‌ی فلسفی خود را «رئالیسم» نامیدند. در یک احصاء مختصر، می‌توان از 3 منظر، به مفهوم «رئالیسم» (واقع‌گرایی) و مفهوم مقابل آن «اید‌آلیسم» نگریست:

الف) هستی‌شناختی

از نظر این دادگاه، «واقعیت»، عبارت از آن مرتبه از واقعیت است که ظهور عینی و محسوس دارد و ظاهرِ وجود است و «حقیقت» همانا مرتبه‌ی باطنی و عینی‌ای است که اصیل‌تر و واقعی‌تر از مرتبه‌ی آن را تشکیل می‌دهد که در نظام هستی‌شناسی حِکْمی - عرفانی آن را «واقعیت ملکوتی» یا «عالم مثال» می‌نامند.

ب) معرفت‌شناختی

در این منظر - که برگرفته از تعریف افلاطونی - ارسطویی از حقیقت است، «واقعیت» عبارت است از عالم عینی مستقل از وجود ما و «حقیقت» عبارت است از انطباق تصویر ذهنیِ فاعلِ شناسا با واقعیت خارجی. اگر تصویر ذهنی شناسنده، مبتنی بر «واقعیت» باشد، قضیه‌ای صادق و معادل «حقیقت» است و اگر تصویر یا قضیه ذهنِ شناسنده انطباق با واقعیت خارجی نداشته باشد، قضیه‌ای «کاذب» است

شامل 13 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رئالیسم