زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق نبوغ نظامی امام علی(ع)

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق نبوغ نظامی امام علی(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 تحقیق  نبوغ نظامی امام علی(ع) در 153 صفحه با فرمت ورد بسیار جامع شامل بخش های زیر می باشد:

چکیده

مقدمه

جهاد در اسلام

فلسفه جهاد

جهاد رمز عزت اسلام

جهاد وسیله تقرب به خدا

اذن جنگ

ارتش و سپاه

هدف جنگ

بررسى ثمرات جنگ

رهبر در جنگ

رسالت مردم در جنگ

اراده آهنین

انتخاب افراد رزمى

انگیزه لشکریان حق و باطل

 ملاک انتخاب فرمانده

مشورت با فرماندهان

اطاعت از فرمانده

پیامد نافرمانى از فرمانده

حفظ اسرار نظامى

روحیه شهادت طلبى

مشخصات افراد ترسو

ضرورت وحدت

هدف مشترک

دشمن مشترک

خطر مشترک

عوامل اختلاف

جنگ راه رسیدن به هوى و هوس نباشد

اتمام حجت بر دشمن

تضعیف روانى دشمن

اهمیت دادن به وسایل جنگى

نقش اطلاعات در جنگ

انتخاب موضع جنگ

گروه بندى زمان حمله

انتخاب زمان آغاز جنگ

اذن کشتن دشمن

آزمایش اسلحه قبل از نبرد

 

حمله به قلب دشمن

ابتکار جنگ

تحرک در جنگ

تشویق فرماندهان و سربازان

همکارى در جبهه ها

نیروى ذخیره و پشتیبان

رعایت کیفیت نیرو، نه کمیت

عقب نشینى تاکتیکى

گاهى شکست و گاهى پیروزى

نباختن روحیه هنگام شکست

پیکارى که در آن شکست راه ندارد

امدادهاى غیبى در جنگ

خطر عوام فریبى دشمن

توجه به حرکات دشمن

استقامت رمز پیروزى

گرم نگاه داشتن جبهه

ندادن امتیاز به دشمن

برخورد با غیر نظامى ها، مجروحین

جنگ با مسلمین

برخورد با اسراء و مردم مناطق آزاد شده

 

 

 

 

 

 

چکیده

(انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)  على مرد جنگ است، و نهج البلاغه کتاب جنگ،خاک نابودى پوشانده نشود، ایمان به اللّه استقرار نیابد.

پس على (ع) که نخستین مؤمن است و نخستین مسلم، نیز نخستین کافر است به طاغوت، و لازمه کفر به طاغوت نابودى آن است.

على (ع) در اندیشه‏اش و در سخن و عملش جنگ مى‏جوشد. او گاهى جهادش، جهاد دعوت است و تربیت و حکومت براى کفر به طاغوت در پهنه فرهنگ، و گاهى جهادش کشتار است و قتال است هم بیرحمانه و هم سرسختانه، زیرا خدا به او فرموده است که رأفت به طاغوت در دین اللّه نیست.

على نه آنکه سردارى باشد از سرباز، جدا. یا زاویه نشسته‏اى که دیگران را به معرکه فرستد، که خودش پیشتاز است و پیش آهنگ. هم در سنین کوچکى از چنگش خون مى‏چکد، در بدر و احد و خندق، و هم در کهنسالى در لیلة الهریرشمشیرش تا پایان سپاه زبانه مى‏زند، و از دستش بر قبضه تیغش خون مى‏چکد و على در روح پیروانش تجلّى دارد، هر کس مجاهد است و عارف است و جنگ آور و در راه خدا است، برخاسته از مکتب اوست.

امّا جنگ در نهج البلاغه داراى خصیصه فى سبیل اللّه است، همچنان که از قرآن بر مى‏خیزد، عباد صالح، انسانهاى آرزومند و مستعد، راهى راه خدایند در صیرورت تکامل، امّا در برابر این رهروان حقّ، رهزنانى بر مى‏خیزند تا راه را بر مؤمنان ببندند، و کاروان را به غارت کشند و توقّف بخشند. اینجا است که نبرد با اهریمن راهزن و فریفته کفر به طاغوت، ایجاب مى‏کند که تا راهنمایان راهگشا نیز باشند و آنرا که رهزن است و ره بند، در خون کشند.

پس جهاد در اسلام،( فى سبیل اللّه) است، همچنان که دیگر فرائض و دیگر حرکتها در صیرورت الهى که (الى اللّه المصیر).

جهاد را على (ع) دروازه‏اى میداند بسوى بهشت. نزدیکى به خدا و درک فیض حضور ربّانى که آخرین پرواز در معراج امّت بسوى سدرة المنتهى و خلوتگاه راز حق. پس آن کس که پیراهن سرخ جنگ مى‏پوشد و سینه به سلاح دژخیم مى‏سپارد، آن کسى است که دروازه قرب برویش گشوده مى‏شود. امّا این جهادگر باید ولّى خدا باشد، بلکه برتر، خاصه‏اى از اولیاء حق، انّ الجهاد باب من ابواب الجنّه، فتحه اللّه لخاصّة اولیائه  اولیاء جهادگران، اولیاء خدایند بل برتر، که خاصّان اولیاء، پیامبران جهادگرند که پیوند با منشأ وحى دارند، و امامان مجاهدند که مفطورند به فطرت حق و ممتازند به عصمت. امّا گاه مى‏نگریم برهنه پایانى را که مکتبى ندیده‏اند، و مراحلى نپیموده‏اند، گمنامانى هستند که دروازه بهشت برویشان باز مى‏شود و در ردیف خاصان اولیاء حق‏اند، یعنى درس ناخواندگان و پاى برهنگان و گمنامانى که مراحلى از فلسفه یا عرفان نپیموده‏اند، آنسان برخاستند که به استواى خاصّت اولیاء بالا مى‏روند و دروازه قرب حقّ، برویشان باز مى‏شود واین نمایش سترگ امروز در این سرزمین پدیدار است، اگر خواهید هم دروازه بهشت را مى‏توانید بنگرید و هم خاصان اولیاء خدا را که در زمان ظهور نهج البلاغه، چنین نمایشگاهى چون امروز پدید نیامده است. روستا زادگان درس ناخوانده، آنان که از خانه‏هاى فقیران برخاسته‏اند شعله‏هائى هستند از قبس شجره اللّه، همان شجره‏اى که بر موسى (ع) درخشید. امروز این زبانه در تاریکستان کفر طاغوتى شعله مى‏زند و راه بهشت را به روى انسان مى‏گشاید.

در جبهه بنگرید، همین امروز که اینسان آرام نشسته‏اید خواص اولیاء خدا به صورت نوجوانانى هستند که دروازه قرب، برویشان باز است و این نمایش پس از کربلا، زیباترین نمایشى است در این روزگار (و هو لباس التّقوى)  خواص اولیاء خدا این پیراهن بهشتى را که کسوت پارسائى است بر تن دارند.

تا دامن مادر پاک نباشد، تا قلب پدر درخشش ایمان نیابد، تا فرزند در سرچشمه پرهیزکارى، شستشو نکند، به مقام والاى جهادگرى عروج نخواهد کرد.

دژ مستحکم جهاد است که امّت را در خویش نگه میدارد، و این زره آهنین جهاد است که اجتماع اسلامى را از نفوذ طاغوتیان مصون نگه میدارد. امّتى که در منطقش و مکتبش، جهاد نباشد، او هرگز زره آهنین مصونیت خدائى را بر تن نخواهد داشت، چنانکه در چهارده قرن، ملّت مسلم چون نتوانست جهاد کند، آنسان در فشار طاغوتیان بود، و امروز که این پیراهن سرخ را پوشیده است، خداى هم زره آهن مصونیت بر اندامش راست کرده و او را در حصن توحید نگه داشته است. جهاد، سپر محکمى است که در پشت آن از تیر باران حوادث و آختن تیغ‏هاى جنایت محفوظ مى‏ماند، و ما امروز این سپر بلا را در میهن اسلامى خویش مى‏نگریم که هزاران تیرانداز و تیغ زن دژخیمان طاغوت به سوى این ملّت حمله مى‏برند، امّا این سپر که خداى بر سر این امّت نهاده، جانشان را از خطر حفظ میکند.

آن کس که از جهاد روى برگرداند، خداى لباس خوارى بر تنش مى‏پوشاند.

امروز ببینید، اجتماع اسلامى جهان، چرا دچار ذلّت است، چون از جهاد رو برگردانیده است و اگر به جهاد روى آورد، به عزّت خواهد رسید. و ما که ساعات آخرى را مى‏گذرانیم که به پیروزى قاطع برسیم و به دنیا جلوه جهاد را نشان دهیم، از زبان على (ع) مرد جنگ، مرد حکومت، مرد نماز، مرد شرف و زکات، به همه مسلمانها اعلام مى‏کنیم که این لباس ذلّ از تن برآورید و پیراهن سرخ جهاد بر اندام راست کنید و به کفر طاغوت بپردازید که امروز طاغوت بر اسلامیان حاکم است، طاغوتیانى که در دو جبهه‏اند و در یک منهج‏اند و باید این قیام در امّت مسلم پدید آید تا لباس جهاد در پوشند و سپر حمایت خداى را بر سر گیرند.

ملّتى که نمى‏جنگد، کوچک مى‏شود و خوار لقمه‏اى در دهان فراخ جهانخواران گرفتار حماقت.

این حماقتى که امروز بعضى از سران کشورهاى اسلامى به آن دچار شده‏اند همان ذلّتى که انتقام خدا آنها را به آن گرفتار کرده است.

على (ع) فریاد مى‏زند «بجنگید با کافران قبل از این که آنها با شما بجنگند».

این سخن على (ع) زیباترین سخنى است که هیچ جنگاور، چنین سخن نگفته زیرا جنگاوران تاریخ، ناحکیمند، و حکیمان تاریخ، ناجنگاور. و این تنها على (ع) است که هم حکیم است، هم جنگاور است، هم پارسا است و هم عارف است، ولى او مى‏گوید: (فالموت فى حیاتکم مقهورین)  اگر شما در زندگى مرده باشید، حیات انسانى، زندگى آزادى، شرف و کرامت بشرى در شما نباشد، شکست خوردگانید. امّا اگر جان دهید و جان بخشید، جان فروشید تا مکتب خویش احیاء کنید، اگر چه سر بر خاک خونین بیفکنید شما پیروزید و من مفهوم این سخن على (ع) را در یک عینیّت روشن به نظر در آوردم...

.

.

.

تضعیف روانى دشمن
پس از آنکه مساءله )اتمام حجت ( مراحل خود را پیمود و مؤ ثر واقع نشد و نتیجه مطلوب نبخشید، نوبت مى رسد به )تضعیف روانى دشمن ( که باز هم قبل از شروع جنگ انجام مى گیرد، و در صورت امکان بدین وسیله دشمن را از هدف ، تصمیم و اراده اش که جنگ است منصرف ، متقاعد و باز مى دارد، که اگر هم منصرف نگردید از نظر روانى تضعیف ، نگران و در فشار قرار مى دهد، که این امر در تصمیم گیرى و نقشه دشمن ، دخیل و مؤ ثر است .
زیرا در حال تشویق روانى و از دست دادن آرامش اندیشه ، قدرت تفکر و اندیشیدن صحیح از وى زایل مى گردد، که دیگر قادر به دادن نقشه درست و برنامه اى حسابى و ریختن طرح مؤ ثر نخواهد بود که این خود اولین پیامد و ثمره این عمل است .
و لذا مشاهده مى شود که در اثر جنگ ها و به خصوص شیوه امیرالمؤ منین علیه السلام این بوده برنامه را انجام مى داده اند، چنانچه در جنگ با معاویه عمل کرد، زمانى که معاویه حضرت را به جنگ فرا خواند، امام علیه السلام نامه اى به وى نوشت که در قسمتى از آن چنین آمده :
)و قد دعوت الى الحرب فدع الناس جانبا و اخرج الى ، و اعفب الفریقین من القتال لیعلم اینا المرین على قلبه و المغطى على بصره ، فانا ابوالحسن قاتل جدک و خالک و اخیک شدخا یوم بدر و ذلک السیف معى و بذلک القلب القى عدوى .... فکانى قدرایتک تضج من الحرب اذا عضتک ضجیج الجمال بالا تقال (
مرا به جنگ دعوت کرده اى ؟ اگر راست مى گوئى مردم را کنار بگذار و یک تنه به مبارزه من بیا!! کار به دو لشکر نداشته باش و آنها را ازجنگ معاف دار تا معلوم شود گناه بر قلب چه کسى چیره شده و پرده بر چشم چه کسى افتاده است ؟! من )ابوالحسن ( درهم کوبنده جد و برادر و دائى تو در روز بدرم ! همان شمشیر با من است ، و با همان قلب پرتوان با دشمن روبرو مى شوم ...
گویا تو را مى بینم که آنچنان از رویاروئى در جنگ ضجه و ناله مى کنى که شتران زیر بارهاى سنگین ، و تو را مشاهده مى کنم که با جمعیت خود از ضربات پى در پى و فرمان حتمى شکست ، و کشتگانى که پشت سر هم بر روى زمین مى افتد ناله و فریاد برآورده اى ؛ و مرا به کتاب خدا دعوت مى کنى در حالى که جمعیت تو کافرند و منکر، یا از جاده حق بر کنارند.
امام در نامه اى که به اهل بصره مى فرستد، پس از آنکه به آنها ابلاغ مى کند که از اعمال گذشته شما مى گذرم و گوشزد مى کند که متوجه حرکات آینده تان باشید که دیگر باز نخواهم بخشید و.... تا اینکه مى نویسد:
) لئن الجاتمونى الى المسیر الیکم لا وقعن بکم وقعه یکون یوم الجمل الیها الا کلعقه لاعق (
و اگر مرا مجبور به حرکت سازید، حمله اى به شما بیاورم که جنگ جمل در برابر آن بسیار کوچک باشد.
حضرت در نامه دیگرى که پاسخ به نامه معاویه است مطالبى را مى نویسد که در ضمن همان مطلب گذشته را که قاتل بستگان تو هستم تکرار مى نماید، که بیانگر مدعاى ما که جهت تضعیف روانى دشمن است ، مى باشد:
) عندى السیف الذى اعضضته بجدک و خالک و اخیک فى مقام واحد و انک - والله - ما علمت الا غلف ، المقارب العقل (
نزد من همان شمشیرى است که بر پیکر جد و دائى و برادرت (در میدان احد) کوبیدم .
به خدا سوگند من مى دانم تو مردى بى خرد و پوشیده دل هستى و سزاوار است درباره تو گفته شود: به نردبانى بالا رفته اى که تو را به پرتگاه خطرناکى کشانده که به زیان تو است نه به سود تو.
همچنین مى بینیم پیامبر بزرگ اسلام (صلى الله علیه و آله ) بعد از جنگ احد هنگامى که دشمن را تا )حمراء الاسد( هشت میلى )مدینه ( تعقیب مى کند و شب آنجا موضع مى گیرند و چون مورد دید دشمن بوده پیامبر دستور فرمود در تمام نقاط بیابان آتش روشن کنند تا دشمن تصور کند که قدرت و نیروهاى جنگجوى مسلمان ها بیش از آن مقدار است که در )احد( بودند...

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نبوغ نظامی امام علی(ع)

دانلود مقاله تیزهوشى و نبوغ کودکان

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تیزهوشى و نبوغ کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

از مسائل مهم و از بدایع آفرینش وجود افرادى است که از لحاظ ظاهر با دیگران تفاوت چندانى ندارند ولى از نظر درک و فهم و سرعت انتقال اعجوبه‌اى بحساب مى‌آیند. ذهن آنان بیدار و اظهارنظر و بررسى و بصیرتشان شگفت‌آور است. قدرت روانى و توان تفکر در این افراد بسیار بالاست و چیزهائى را در مى‌یابند که دیگر افراد عادى از درک آنها عاجزند. اینگونه افراد را که عده بسیارى در هر جامعه نیستند باهوش و تیزهوش مى‌خوانند.
یستند باهوش و تیزهوش مى‌خوانند.
گروهى از برگزیده‌هاى همین گروه که در سطح بالاترى از دیگران قرار دارند و درک و فهم بیشتر وسریع‌ترى داشته، درخشندگى و زبدگى بیشترى از خود بروز مى‌دهند نابغه و یا داراى نبوغ مى‌خوانند. اینان کسانى هستند که نفسانیاتى فوق تصور افراد عادى دارند و کار و تلاششان ارزنده‌تر و چشمگیرتر است.
نبوغ عالیترین درجه هوش است، اثرش از همه شاهکارهائى که ناشى از تربیت است تجاوز مى‌کند. زمینه‌اى است سرشتى و مادرزادى که نمى‌توان آن را به کسى هبه کرد. اگر مربى لایقى باشیم تنها مى‌توانیم آن را در افراد بپرورانیم و رشد دهیم. اینان بسیار پراستعدادند و درخشندگى دارند ولى معلوم نیست در همه زمینه‌ها این چنین باشند، برخى از آنان در برخى زمینه‌ها نبوغ دارند در موارد دیگر چندان رشدى ندارند.
تفاوتها در هوشمندى
همه افراد، حتى همه کودکانى که در یک خانواده زاده مى‌شوند از نظر هوشى در شرایط و امکانات واحدى نیستند. برخى از آنها باهوش و برخى باهوش‌تر و عدٌه‌اى هم دچار عقب‌ماندگى ذهنى مى‌باشند تا حدى که قادر به تر و خشک‌کردن خود نمى‌باشند.
در طبقه‌بندى هوشى آنها سه‌گروه را مى‌توان از هم تشخیص داد:
- گروهى که از نظر هوش عادى و طبیعى هستند و اکثریت افراد جامعه را تشکیل مى‌دهند. این عده بیش از ۶۶ درصد جمعیت هر کشور را تشکیل مى‌دهند.
- گروهى از نظر هوشى در سطح پائین‌ترى قرار دارند و نمى‌توانند پابه‌پاى افراد عادى به پیش روند و اینان را کندذهن یا عقب‌ماندگان ذهنى مى‌خوانند که خود سه گروه عمده: آموزش‌پذیر، تربیت‌پذیر و عقب‌مانده عمیق را تشکیل مى‌دهند.
- گروه سوم که سطح هوش و درک آنها از دوگروه فوق بالاتر است و آنان را افراد باهوش، تیزهوش و در سطح بالاتر نابغه مى‌خوانیم.
- گرو‌ه‌هاى دوم و سوم در طبقه‌بندى افراد باهوش را استثنائى مى‌خوانند.
ملاک‌ها و معیارها
اینگونه افراد براساس ملاک‌ها و معیارهائى از دیگران بازشناخته مى‌شوند. اهمٌ صفات آنها عبارتنداز:
- وسعت اطلاعات و آگاهى از همه امورى که دیده و شنیده‌اند.
- زبان و بیان قوى‌تر و بالاتر از حدسنى خود، تاحدى که از خردسالى زبان آورند.
- استدلال و منطق نیرومند ناشى از فکر بگونه‌اى که بتوانند دیگران را قانع کنند.
- تمایل به مبارزه براى حل مسائل و قوى‌بودن در مواجهه با آن‌ها و داراى جرأت و شجاعت بسیار.
- قضاوت بسیار قوى و صائب بگونه‌اى که نتیجه جریان را زود دریابند و مورد عنایت قرار دهند.
- علاقمندى به جریانات سیاسی، افکار فلسفى و اجتماعى و حل و بحث و نقد آنها.
- ابتکار و جوش وخروش در به ثمررساندن آنها و حتى ابداع سخن،داستان، افسانه و خلاقیت.
- رغبت‌هاى متلوٌن به گونه‌اى که در هر موردى اگر بایستند بدان سو گرایش پیدا مى‌کنند.
- مکالمه حساب شده و حتى انتخاب لغات در سخن گفتن و توانائى داستان‌گوئى خوب.
- درک و فهم قوى در مطالب شفاهى بگونه‌اى که در کلاس درس مطلب را مى‌فهمند و نیازى به مطالعه مجدد ندارند.
- سازش بیشتر و مخصوصاً بازى با آنها، بویژه بازى‌هاى عقلانى و اندیشیده و حساب شده.
- اعتماد به نفس زیادتر از دیگران بگونه‌اى که به دیگران کمتر وابسته‌اند.
- داراى ثبات عاطفى بیشترند طورى که محبت و کینه و خشم و ترسشان نسبتاً از روى حساب است.
- استقلال طلبى فوق‌العاده‌اى دارند و حاضر نیستند سر درطاعت دیگران داشته باشند.

 


- داراى ظرفیت هنرى و ذوقى بالا و برجسته‌اى هستند اگر در آن وارد شوند توفیقى بدست مى‌آورند مثل داوین‌چی.
- داراى توان هدایت و رهبرى هستند و در کلاس و بازى مى‌توانند بچه‌ها را به دور خود جمع کنند.
- توان حرکتى - رشدى بسیار خوب و قابل‌قبول دارند و خواهیم دید از این بابت ضعفى ندارند.
- توان ادامه تحصیل در سطوح بالا حتى در دوره دکترا و انجام کارهاى تخصصى و اجرائى مسأله را دارند.
- توان یادگیرى سریع و توأم با درک و فهم.
شناخت تیزهوشان
براى شناخت تیزهوشان از شیوه‌هاى مقدماتى و سرانجام از تست استفاده مى‌شود. اما شیوه‌هاى مقدماتى عبارتند از:
- ملاحظه نوع سؤالات آنان از پدر و مادر و اطرافیان در خردسالی.
- مشاهده کارهاى حیرت‌آور آنان در سنینى که توقع آن نیست.
- ملاحظه رأى و نظرى که مى‌‌دهند و آن رأى و نظر حکایت از ابداع دارد.
- اظهارنظر معلم که او در کلاس فردى فوق‌العاده است اگرچه گاهى معلمان آنها را نمى‌شناسند.
- ملاحظه جریان رشد آنها. مثلاً در ۸ ماهگى بعضى از کلمات را تلفظ مى‌کنند، برخى از ۹ ماهگى مى‌توانند با تکیه به صندلى بایستند، در ۱۱ ماهگى مى‌توانند راه بروند و جمله را بکار مى‌برند حتى دیده شده که برخى ضمن دیدن ماشین‌نویسى مادر در ۱۸ ماهگى خواندن یاد گرفته‌اند.
تیپ تیزهوشان
تیزهوشان و نوابغ از چه تیپى هستند؟ در این زمینه بررسى‌هاى متعددى صورت گرفته است، از جمله بررسى دانشگاه هاروارد است روى زندگى و شرایط دو هزارتن از نوابغ قرون ۴ تا ۰۲ میلادى . این بررسى‌ها نشان ‌داده‌اند اغلب اینان افرادى بوده‌اند:
لجباز، ساده‌دل، داراى حالاتى کودکانه، شکاک در برابر امور، مقاوم در برابر قوانین و ضوابط، و حتى قانو‌ن‌شکن، برخى از آنان داراى بیمارى‌هاى جسمی، و هم داراى روش غیرعادى نسبت به جنس مخالف، بعضى از آنان عاشق‌پیشه و احساساتى بوده‌اند.
اینان داراى دوراندیشی، سرعت‌انتقال، ابتکار، خلاقیت، تخیل‌قوی، قدرت تحمل، ظرفیت روانى بسیارند و در رودر روئى در برابر مشکلات بسیار خوبند. مسائل را خوب حدس مى‌زنند، درباره امور خوب مى‌توانند پیش‌بینى کنند. چه بسیارى از آنان اهل مطالعه‌اند و در تحصیل جلوترند.
اغلب اینان در جنبه اقتصادى از طبقات بالاتر از حد متوسطند و شاید مسأله بدان‌خاطر است که عامل محیط از نظر تجارب و غذا و شرایط آن در این رابطه مؤثرند. دانشمندان حتى رابطه‌اى یافته‌اند بین فقرغذائى و کم‌هوشی.
آمار تیزهوشان
کل آنهائى که از حدعادى بالاترند ( از باهوش، تیزهوش و نابغه ) کلاً حدود کمتر از سه درصد افراد جامعه است ولى اگر بخواهیم بصورت ریزترى آمار را عرضه کنیم:
- از ۱۶۰ به بالا در ازاى هر ۱۰۰۰۰ نفر حدود ۱نفر
- از ۱۵۶ به بالا در ازاى هر ۱۰۰۰۰ نفر حدود ۲ نفر
- از ۱۴۶ به بالا در ازاى هر ۱۰۰۰۰ نفر حدود ۶ نفر
- از ۱۳۰ به بالا در ازاى هر ۱۰۰۰ نفر حدود ۱۰ نفر
- تیزهوشى درحد نبوغ در هرملیون نفر یک نفر است.
در این زمینه عده پسران بیشتر است و ظرفیت و قابلیت آنها زیادتر است. در هوش از ۱۴۰ به بالا در ازاى هر سه پسر یک دختر داریم. این عده در بین همه جوامع وجود دارد، از سفید وسیاه، با این تفاوت که گاهى شرایطى فرهنگى سبب افت مى‌شود. اینکه پاره‌اى از تست‌ها سیاه‌پوستان را عقب مانده‌تر از سفیدپوستان نشان مى‌دهند بعلت اشکال در تست است که با شرایط جامعه آنها تطابق ندارند.
اهمیٌت تیزهوشان
تیزهوشان و نوابغ سرمایه‌ەاى یک جامعه‌اند، مى‌توانند مبدع علم و فکر و فلسفه‌اى باشند. اختراعى پدید‌آورند، نوآورى‌هائى داشته باشند. متأسفانه در اغلب جوامع اینان ناشناخته باقى مى‌مانند و حتى والدین و مربیان نمى‌توانند آنان را بشناسند.
چه بسیار از اینان که در جامعه‌اى زندگى مى‌کنند و بعلت عدم امکان شناخت آنها از یکسو، و رشد و پرورششان از سوى دیگر به کارهائى ساده مثل کارگری، کشاورزی، بقالى و عکاسى مشغولند و اگر پرورده مى‌شدند این امکان وجودداشت که چون بوعلى‌سینا، زکریاى رازى و... ابراز وجود کنند.
حتى در اثر مسامحه‌ها، غفلت‌ها، جهالت‌ها ممکن است سراز جرم و جنایت درآورند و جرائمى را مرتکب شوند که پلیس را بحیرت اندازند. آثارى از خود باقى نمى‌گذارند و در میان افراد جامعه بصورت عادى به زندگى ادامه مى‌دهند.
اگر دستگاه تربیتى کشور درباره آنها سرمایه‌گذارى کند و آنها را نیکو بپروراند، استعدادهایشان را شکوفا کند خواهند توانست موجبات رشد و رونق کشور را فراهم نمایند. آنچه کشورهاى آمریکا و اروپا از صنعت و اختراع دارند. محصول فکر و نظر نوابغ آنهاست .

علائم و ویژگى‌ها
حالات و رفتار
اینگونه کودکان اغلب افرادى هستند شلوغ، بنظر عده‌اى ناسازگار. اغلب آنان افرادى هستند درونگرا، بغرنج، ناتوان در برقرارى ارتباط با افراد کوچکتر و نادان‌تر از خود، در عین‌حال افرادى هستند، بخود متٌکی، خودانگیخته، مستقل از دیگران در شرایطى هستند که خانواده برایشان دنیاى کوچکى است و نمى‌توانند در آن بگنجند و ادامه حیات دهند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تیزهوشى و نبوغ کودکان