زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

این پژوهش به منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران صورت گرفته است که در این تحقیق فرضیه های مبنی بر شیوه فرزندپروری والدین و کمرویی دختران، ترتیب تولد ، با میزان کمرویی دختران بررسی شده است.
جهت بررسی فرضیه های مذکور با روش انتخاب تصادفی 42 دانش آموز مشغول به تحصیل در کلاس دوم دبیرستان از شهر تهران مورد آزمون قرار گرفته اند.
ابزارهای مورد استفاده در تحقیق شامل: 1- آزمون کمرویی است که جهت تشخیص کمرویی توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی تهیه شده است. این آزمون دارای 44 سئوال 5 گزینه ای است که بر اساس اطلاعات بدست آمده از سایتهای اینترنتی تنظیم گردیده است. 2- پرسشنامه محیط خانوادگی که روشهای تربیتی والدین را مورد ارزیابی قرار می دهد،‌ توسط نقاشیان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است. این پرسشنامه دارای 77 سئوال است که ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و "گرمی – سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.
روش های آماری بکارگرفته شده نیز شامل آمار توصیفی و استنباطی می باشد. نتایج بدست آمده نشان داد که:

 


بین شیوه های فرزندپروری والدین مبتنی بر شیوه کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر شیوه ی آزادی با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد . بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران نیز رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزند پروری والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد و بین شیوه های فزند پروری والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین و میزان کم رویی آنها رابطه معنادار وجود دارد و نیز بین ترتیب تولد فرزندان و میزان کمرویی آنها رابطه معناداری مشاهده شد.

 

 

 


در این فصل ابتدا مقدمه، سپس بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف پژوهش، سئوالها یا فرضیه های پژوهش، متغیر های مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر ارائه شده است.

 

مقدمه
از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند. چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.
"بدون تردید، در دنیای پیچیده امروز، فراوانی ناراحتیها و رنجشهای ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماریهای قلبی است! در واقع بسیاری از موارد ناراحتیهای قلبی، خود نتیجه فشارهای روانی- عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فرد است." (افروز، 1376، ص-119)
یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سالهای اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و مشاوران خانواه قرار گرفته است، پدیده کمرویی است. در گذشته پدیده کمرویی یک صفت پسندیده مرزی بود که معمولاً آن را با صفت پسندیده ای چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند. اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیتهای بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.(افروز،1376، ص-143)
"معمولاً در هرجامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها و خلاقیتها و ایفای مسؤلیتها است."(افروز،1376،ص-11)
در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افراد بویژه نوجوانان دچار آن آسیب هستند. در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، درحالیکه در سنین نوجوانی، تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند.(رضا غریب، 1372)
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هرگونه انزوا و کناره گیری در دوره نوجوانی مخصوصاً زمانی که در این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرارگرفته و ریشه یابی گردد. کمرویی رفتاری است که معمولاً در نوجوانی فراوان است. نوجوان جرأت نمی کند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی و یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند و گاهی این کمرویی جنبه انتخابی دارد، مثلاً نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چهارچوب آموزشگاهی یا در مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیر بنای این کمرویی معمولاً می توان یک زندگی خیال پردازانه غنی را مشاهده کرد. ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)
کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توأم است. گنهکاری معمولاً از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترسهایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبطند. به عنوان مثال "بدشکلی هراسی" با کمرویی همراه است و این "بدشکلی هراسی"ها از نظر نوجوان، توجیه کننده کمرویی وی هستند.(مثلاً بدلیل جوشهای صورت با دیگری حرف نمی زنند.)
در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و بنظر می رسد که با ورود به زندگی فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)
اما گاهی نیز کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هر چند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفایت از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است. خانواده اولین و مهمترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند. طبق تحقیقات بیشتر روانشناسان و جامعه شناسان تجارب سالهای اول کودکی که معمولاً در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است.(احدی و بنی جمالی، 1371)
با توجه به اینکه خانواده اولین محیطی است که کانون رشد فرزندان می باشد، پس شیوه های مختلف فرزند پروری و روشهای تربیتی والدین می تواند با افزایش و یا کاهش کمرویی فرزندان رابطه داشته باشد.

بیان مسأله
انسان ذاتاً با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است. به همین دلیل بدون ارتباط متقابل با دیگران رهندگی برایش مشکل است، هر چند که ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند. "در دنیای پیچیده امروزه یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژی برتر، بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است."(افروز، 1376، ص-11)
کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولاً میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویش، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفا کردن استعدادها و خلاقیتهای خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.
دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولاً زودتر شناسایی گشته و معلمان و اولیاء و مربیان در صدد رفع و درمان وی برمی آیند. ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیاء به فکر رفع و درمان رفتار اینگونه دانش آموزان هستند. از طرفی چون اینگونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند مشکل خود را با کس دیگری درمیان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آنها همیشه پنهان می ماند. فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دارد، به سبب کمرویی کمتر می تواند توانائی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداشهای مثبت از اطرافیان دریافت نمایند، لذا در یک دوره معیوب کناره گیری از جمع می گیرد که منجر به تشدید اینگونه اختلال در آنان می گردد.
با توجه به این نکته که کمرویی می تواند بر سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی، افراد تأثیر منفی بگذارد و بر اساس پژوهشهای بعمل آمده مشخص می کند که میزان کمرویی در زنان بالاتر است، با توجه به این مهم که در عصر امروز مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی امری ضروری است، لازم است که هرچه سریعتر گامهای موثرتری در راه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت. از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مسأله کمرویی صورت نگرفته و این مسأله توجه پژوهشگران را آنچنانکه باید، به خود جلب نکرده است. این پژوهش در نظر دارد تا ارتباط مسأله کمرویی را در دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان با شیوه های فرزندپروی مورد بررسی قرار دهند.

اهمیت و ضرورت مسأله
پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما بگونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلف داشته ایم. اما نکته مهمتر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه که کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشد و رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متأثر کند. پس باید کمرویی هرچه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر اینصورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نژندی) درآید.
یکی از راههای بررسی کمرویی این است که میزان شیوع و عوامل مرتبط با آن را مطالعه کنیم، لذا تحقیق حاضر در نظر دارد مسأله کمرویی را در دانش آموزان سال دوم دبیرستان بر اساس شیوه های فرزندپروری آنها مورد مقایسه قرار داده تا مشخص شود که کمرویی در بین کدام گروه از شیوه های فرزندپروری دیده می شود.
در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به اینکه در رابطه با مسأله کمرویی در ایران تحقیقات گسترده ای صورت نگرفته است و راجع به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعات اندکی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاضر بتواند به دانش و آگاهی ما در این زمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پژوهش هایی که در آینده در این خصوص انجام می پذیرد و از طرفی نقطه آغازی باشد برای پژوهشگرانی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهشهای گسترده در رابطه با ابعاد دیگر این مسأله، نتایج علمی و نظری پرباری بدست آورند.

 

اهداف پژوهش
هدف اصلی:
- پژهش حاضر این است که به بررسی ارتباط شیوه های فرزند پروری با مسأله کمروئی بپردازد.
هدف فرعی:
- تعیین رابطه کمرویی با ترتیب تولد فرزندان

 

فرضیه های پژوهش
1- بین روش های تربیتی والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
2- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر روش کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
3- بین شیوه های تربیتی والدین مبتنی بر روش آزادی با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
4- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
5- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
6- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
7- بین ترتیب تولد فرزندان با کمرویی دختران ارتباط وجود دارد.

 

پرسش های پژوهش
1- آیا بین شیوه فرزندپروری مبتنی بر روش کنترل - آزادی، با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده می شود یا خیر؟
2- آیا بین شیوه فرزند پروری مبتنی بر سردی- گرمی روابط ، با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
3- آیا بین شیوه فرزندپروری مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین ، با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
4- آیا بین تربیب تولد فرزندان با کمرویی آنها رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟

 


متغیرهای مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر
1-متغیر مستقل:
شیوه فرزند پروری والدین بعنوان متغیر مستقل مورد بررسی قرار می گیرد.

 

تعریف شیوه فرزند پروری:
شعاری نژاد(1373) شیوه فرزندپروری را عبارت از روش هایی می داند که والدین در برخورد با موقعیت های خود اعمال می کنند و در شکل گیری رشد و تکامل دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیتی و رفتاری آنان تأثیر قراوان دارد.

 

تعریف عملیاتی شیوه فرزندپروری :
بطور دقیق منظور از شیوه فرزندپروری نمره ای است که فرد براساس پاسخهایش به عبارات پرسشنامه 77 ماده ای "محیط خانوادگی" که توسط نقاشان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است، در هر یک از ابعاد مختلف می دهد. پرسشنامه مذکور ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و گرمی- سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.

 

 

 

2-متغیر وابسته:
در این تحقیق کمرویی بعنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار می گیرد.

 

تعریف کمرویی:
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط و برخورد با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تأیید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزاء قرار گرفتن، جرأت اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد ناآشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزاء و تمسخر مخفی می کند.(زیمباردو1996)
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت ها است.(افروز، 1374)

 

 

 

تعریف عملیاتی کمرویی:
در این پژوهش کمرویی یک ویژگی رفتاری است که با آزمون کمرویی تهیه شده توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی، سنجیده می شود.

 

3- متغیر تعدیل کننده:
در این تحقیق جنسیت است که دختر می باشد.

 

4- متغیر کنترل:
در این پژوهش پایه تحصیلی است که دوم دبیرستان می باشد.

 


در این فصل ابتدا ضمن تعریف اختلال روانی و انواع آن و همچنین اختلال شخصیت، به ذکر ویژگی های اختلال شخصیت اجتنابی و کمرویی و کناره گیری پرداخته شده است. همچنین به ارائه علل کمروئی و روشهای درمانی کمروئی، جایگاه خانواده، تأثیر آن بر رفتار فرزندان، انواع خانواده پرداخته و در بخش دوم نیز به تبیین مبانی نظری کمروئی و تحقیقات انجام شده در مورد شیوه های فرزندپروی و با تأکید بر تحقیقاتی که در رابطه با کمروئی و شیوه های فرزندپروی اند اشاره شده است.

 

پیشینه ادبیات مربوط به کمرویی
اختلال روانی
اختلال روانی؛ یعنی عدم توانایی روان شناختی فرد در مقابله واقع بینانه و موثر با سختیهای معمولی زندگی. کسانی که اختلال روانی دارند هنجارهای اجتماعی را نقض می کنند، زیرا رفتار آنان می تواند از افسردگی غیرمنطقی تا خوش خیالی ها، خیالات باطل و نارسایی های تفکر و بیان را دربرگیرد. رفتار این نوع مردم ممکن ایت غیر قابل پیش بینی، غیر قابل درک و یا حتی در تضاد با دیگران باشد. این امر موجب می شود تا روابط متقابل اجتماعی فرد دشوار گردد یا حتی غیر ممکن شود. اختلالات روانی را به چهار طبقه تقسیم می کنند:
1- روان نژندی
2- روان پریشی
3- اختلالات روان – عضوی
4- اختلالات شخصیتی

 

اختلالات شخصیت
راه های ویژه پاسخ دادن یک شخص اغلب به عنوان شخصیت وی تلقی می گردد. شخصیت می تواند سازگار یا ناسازگار باشد. زمانی سبک های شخصیتی ناسازگار است که افراد قادر نباشند رفتار خود را بر اساس تغییرات معنی دار محیط که مستلزم رویکردهای متفاوتی است، تعدیل کنند. انعطاف پذیری یک عامل واقعی در انطباق با موقعیت های بسیار متفاوتی است که افراد در دوران زندگی با آن مواجه می شوند. اگر خصیصه های شخصیت به قدر کافی انعطاف پذیر نباشد که به فرد اجازه دهد دست کم به یکی از موقعیت های مختلف عادی پاسخ سازگارانه دهد ممکن است اختلال شخصیت ظاهر گردد.
بنابراین اختلالات شخصیت عبارت است از راههای طولانی مدت، ناسازگار و انعطاف پذیر نسبت به محیط.
وقتی که سبک های شخصیت مرضی شوند،‌ می توانند به چگونگی رفتار ما در موقعیت های مهم آسیب رساند، منتهی به اظطراب و احساس پریشانی و ناخشنودی شوند. اختلالات شخصیت معمولاً می توانند در کودکی یا لااقل اوایل نوجوانی جلب توجه نمایند و ممکن است در سراسر زندگی بزرگسالی ادامه یابند. هر اختلال شخصیت بطور شدید رویکرد شخص نسبت به موقعیت های استرس زا را محدود می سازد، زیرا سبکهای مخصوص تفکر و رفتار وی فقط اجازه پاسخ های خشک و محدودی را می دهد و رفتار سازشی او تحت این اوضاع و احوال مشکل می گردد.
اختلالات شخصیت در D.S.M.III-R به طبقات و دسته های مختلفی تقسیم شده که یکی از این طبقات، اختلال شخصیت اجتنابی است.

 

اختلال شخصیت اجتنابی
اختلال شخصیت اجتنابی طبقه جدیدی است که در D.S.M.III-R اضافه شده است. دوصفت برجسته شخصیت اجتنابی عبارت است از؛ حساسیت فوق العاده نسبت به طرد و تحقیر و عزت نفس پائین. افراد دارای این اختلال شخصیت خود را از وابستگیهای شخصی دور نگه می دارند و به روابط شخص با شخص وارد نمی شوند مگر هنگامی که تضمین های قوی درباره پذیرش غیرانتقادی توسط دیگران داده شده باشد.
انزوای شخصیت های اجتنابی از انزوای افراد دارای شخصیت اسکیزوئیدی متفاوت است. زیرا افراد اجتنابی بر خلاف افراد اسکیزوئیدی خواهان ورود به روابط نیستند. تعارضی که آنان احساس می کنند، این است که خواهان محبت و توجه بوده و در همان حال از نظر پذیرش توسط دیگران دچار تردیدند. آنان به نظر می رسد که نمی توانند خود را از این باور که هر پیشنهاد دوستی با درد و سرخوردگی پایان خواهد یافت،‌ رها سازند. قسمتی از این احساسات ناشی از تردیدهای آنان درباره شایستگی شان است. هدف اصلی این گروه حفظ خودشان از رنج است. آنان بین خواهندگی تماس انسان و وحشت از‌ آن گرفتارند.
یک مکانیزم سازشی که شخصیت های اجتنابی به احتمال زیاد به کار می بندند عبارت است از؛‌ مراقبت افراطی (میلان، 1981). آنان همواره مشغول ارزیابی تمام تماس های انسانی خود از نظر نشانه های فریب، تحقیر و زبونی هستند. آنان به دلیل این تمرکز و توجه به محیط هایشان قادر به کشف نشانه های دقیق بی تفاوتی یا ناراحتی هستند. آنان اساساً از کاهی کوهی می سازند. این تکنیک تقطیع محیط یک خودشکست دهندگی است، زیرا این احتمال را که آنها فقط پاسخ های منفی را که انتظار می رود جدا سازند افزایش می دهد. علاوه بر آن این که حساسیت آنها می تواند منتهی به ناراحتی معاشران و صدمه بیشتر به کیفیت روابط آنان با یکدیگر گردد.
خصیصه دیگری که شخصیت های اجتنابی به کار می بندند عبارت از محدود ساختن میدان فعالیت ها به منظور فرار از محرک های ناراحت کننده است. یک نتیجه نامطلوب این رفتار از دست داردن محرک های تازه نیز است. این موضوع مجال بیشتری به آنها برای اشتغال ذهنی درباره افکار و احیای تجارب دردناک قبلی می دهد،‌ که موجب یک دور باطل شده، تماس های جدید را سخت تر ساخته و به اشتغالات ذهنی بیشتری منجر می گردد.

 

کناره گیری
ویژگی اصلی کناره گیری بازداری اجتماعی،‌ احساس عدم کفایت و حساسیت زیاد به ارزیابی منفی است. (لطفی کاشانی 1378)
رابین و اساندروف (1993؛ به نقل از مألوف 1998) می گوید کمرویی شکلی از کناره گیری اجتماعی است که بوسیله ارزیابی اجتماعی در موقعیت جدید رخ می دهد، افراد کناره گیر با علاقه به عزلت و احساس عدم اطمینان، مظطرب بودن با حساسیت بیش از حد برای عدم پذیرش اجتماع و عزت نفس پائین، کناره گیری اجتماعی و کم حرفی را ترجیح می دهند.

 

کمرویی
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط و برخورد با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تأیید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزاء قرار گرفتن، جرأت اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد ناآشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزاء و تمسخر مخفی می کند.(زیمباردو1996)
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت ها است.(افروز، 1374)
عوامل کمروئی
کمروئی یک پدیده روانی- اجتماعی پیچیده است که بر اثر روابط نادرست بین فردی و سازش نایافتگی های اجتماعی در مراحل اولین رشد، درخانه و مدرسه پدیدار می گردد.(افروز1376)
مجید رشید پور علل کمروئی را به شرح زیر بیان کرده است:
1-کودکانی که در محیط خانه از امنیت خاطر برخوردار نمی باشند و دائماً بین پدر و مادرشان جنگ و جدال وجود دارد، تعادل روحی خود را از دست داده و به انزوا و کمروئی روی خواهند آورد و از اعتماد و صلابت کودکان سالم محروم خواهند ماند.
2-کودکانی که بر اثر ضعف هوشی توسط پدران و مادران تحقیر و کوبیده می گردند به تدریج دچار دلسردی و ناامیدی می شوند. دچار افسردگی شده، نمی توانند از نیروهای درونی و روحی خود بخوبی استفاده نمایند چنین کودکانی در برخورد با واقعیت های زندگی در خود احساس خجالت و شرمندگی می نمایند و نمی توانند همانند دیگران به پویایی و تحرک بپردازند..
3-یکی از عواملی که شدیداً روحیه کمرویی را در انسان بوجود می آورد توبیخ و ملامت کردن درحضور دیگران است. بدیهی است کسی که شخصیتش لطمه دیده باشد جرأت و شهامت طبیعی را از دست می دهد و دچار کمروئی می گردد و در انجام کارها همیشه دچار شک و تردید خواهد بود.
4-استهزاء و مسخره کردن کودکان موجب می گردد که طرف مقابل دچار خودباختگی شود. بدیهی است شخص خودباخته قادر نخواهد بود از ذخائر وجودی خود بهره بگیرد در نتیجه راه انزوا در پیش گرفته شهامت و شجاعت در زندگی کردن را از دست خواهد داد.
5-در مواردی برخی از پدران و مادران تمامی هدف خود را روی درس خواندن فرزندان خود معطوف داشته، آنان را از شرکت در بسیاری از امور باز می دارند. در نتیجه، چنین کودکانی پس از گذشت زمان افرادی کمرو و کم جرأت بار خواهند آمد.(مجید رشیدپور، 1370، ص-221)

 

علل اجتماعی کمروئی:
کمرویی یک واکنش ناشی از ترس نسبت به وقایع اجتماعی است که محصول یکی از موارد زیر می باشد:
- دارا بودن تجربه منفی در گذشته از برخورد با مردم در موقعیت های شخصی، خواه از طریق تماس مستقیم یا مشاهده بلائی که بر سر دیگران آمده است.
- عدم فراگیری مهارتهای اجتماعی
- انتظار عملکرد ناشایست داشتن، از این رو مداوماً نگران عملکرد خود بودن به جهت ارزیابی منفی از طرف دیگران
- همچنین مهاجرت و عوامل نژادی و فرهنگی و از دست دادن هویت.(زیمباردو 1977، ترجمه پارسا 1380)
علل زیستی کمروئی:
نیمرخ اولیه ترس و کمرویی به تحریک پذیری بادام مغز مربوط می شود و همچنین در بازداری، فعالیت خودبخودی ماهیچه ها،‌ قلب، سرخرگ، احشاء پوست و ..... از بدن به مدولا منتقل می شود که از بادام مغز برای فرونتال جلویی کرتکس منتقل شده اند. این اطلاعات حسی در هوشیاری نفوذ می کنند و افراد را برای تفسیر و تعبیر در حالت عمومی بدن بر می انگیزند. (کاگان 1994 به نقل از کروزیر2000)

 

روش های درمانی کمرویی:
کمرویی یک پدیده پیچیده و مرکب ذهنی – روانی و اجتماعی است که به دلیل عدیده در طول دوران رشد به تدریج پدیدار می شود.‌ برای کمرویی یک درمان فوری وجود ندارد، همچنین با دارو برطرف نمی شود. اساساً درمان کمرویی تغییر در حوزه شناختی ( شناخت درمانی) و تحول در رویه زندگی و حیات اجتماعی فرد است؛
- تغییر در شیوه تفکر
- یافتن نگرش های تازه نسبت به خود
- تغییر در باورها و نظام ارزشهایی که کمرویی را تقویت می کند و سرانجام دستیابی به کانون اصلی اظطراب در فرد کمرو
- تقویت انگیزه و افزایش مهارت ها و توانایی های تحصیلی- شغلی و حرفه ای اصلی ترین روش درمان کمرویی است.
1- تقویت خودپنداری مثبت و خودباوری دوباره
2- خانواده و تربیت اجتماعی
3- هنر درمانی: تشویق کودک یا نوجوان برای شرکت در برنامه های نمایشی (در مراکز پیش دبستانی و مدارس و دانشگاه ها) و ایفای نقش مؤثر به گونه ای که فشار روانی چندانی متوجه او نباشد، روش مناسبی برای کاهش اظطراب اجتماعی و درمان کمرویی خواهد بود.
4- فعالیت های اجتماعی و بازیهای گروهی: تربیت کودکان و نوجوان کمرو برای مشارکت در فعالیت های مختلف دسته جمعی و بازیهای گروهی می تواند تأثیر بسیار زیادی در کاهش اظطراب و افزایش مهارتهای اجتماعی ایشان داشته باشد.
5- افزایش خودآگاهی: تقویت خودپنداری مثبت و کاهش کمرویی و تقویت اعتماد بنفس و غلبه بر کمرویی
6- تقویت اعتماد و غلبه بر کمرویی: با دقت تمام و بطور واقع بینانه و منصفانه نقاط ضعف و قوت خود را بازشناسی کنید و اهداف معمولی را برای زندگی پرتحرک–پویا و مولد خودتان در نظر بگیرید. احساسات آزاردهنده و بازدارنده را از خودتان دور کنید، مثل احساس خجالت، شرمندگی، حقارت،‌ بی کفایتی،‌ اجتماع گریزی،‌ تعارض، ستیز و خصومت و .... که آفات رشد مطلوب عاطفی و تعالی شخصیت هستند. (نوابی نژاد، شکوه 1369- کمرویی و انزواطلبی- انتشارات ابتکار)
زیمباردو و هندرسون (1996) اثر کمرویی را بر چهار بعد فیزولوژیک، عاطفی، شناختی و رفتاری بیان می دارند که عبارتند از؛
- در سطح فیزیولوژیک: بصورت تپش قلب، خشکی دهان،‌ لرزیدن، عرق کردن،‌ احساس ضعف،‌ سرگیجه و دل پیچه
- در سطح رفتاری: بازداری و رخوت، نگاه خیره،‌ بازداری از موقعیت های ترس آور، صحبت با صدای کوتاه،‌ حرکت زیاد سر و لبخند زدن، عدم بلاغت کلام و نگرانی
- در سطح عاطفی: دستپاچگی و خودآگاهی رنج آور،‌ خجالت، عزت نفس پائین،‌ نگرانی، افسردگی،‌ اظطراب و تنهایی
- در سطح شناختی: افکار منفی در مورد خود و دیگران،‌ ترس از ارزیابی منفی، ترس از دست دادن کنترل (زیمباردو و هندرسون 1996- ص 10)

پیشینه ادبیات مربوط به شیوه های فرزندپروری
جایگاه خانواده
مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت،‌ فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی و در عین حال گاهی توأم با حسادت و رشک، دشمنی، کینه توزی، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار والدین و خواهران و برادران خود تجربه می کنند. اعضای خانواده آن قدر به هم وابسته اند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر اعضا تأثیر می گذارد.
روانشناسان سال هاست با ابداع روش هایی ویژه کوشیده اند تأثیر خانواده را بر چگونگی رشد شخصیت روشن کنند، اما در مسیر این بررسی ها با مشکلات متعددی مواجه بوده اند. یکی از این مشکلات، نادیده گرفتن تأثیری است که کودکان بر رفتار والدین دارند. اکثر محققان در گذشته تأثیر رابطه میان والدین و فرزندان را نوعی رابطه یک طرفه تلقی می کردند و تنها تأثیر رفتار والدین را بر شخصیت فرزندان در نظر می گرفتند، یعنی به اثرهایی که کودکان کل رفتار والدین داشتند، توجه چندانی نمی شد. در چند سال اخیر پژوهشگران دریافته اند که هر کودک کم و بیش با خلق و خویی خاص متولد می شود این خلق و خو، گاهی برای سال ها تدام دارد. مثلاً برخی نوزادان فعال تر و هوشیارترند و عملاً در خواب و خوراک نظم بیشتری نشان می دهند. درحالی که درصدی از کودکان که روانشناسان گاهی آنان را نوزادان دشوار نامیده اند،‌ بی قرار و تحریک پذیرند. خلق و خوی اولیه نوزادان احتمالاّ زمینه موروثی دارد. بررسی های جدید بر روی دوقلوهای یک تخمکی و مقایسه آنان با دوقلوهای دو تخمکی، نشان می دهد که دوقلوهای یک تخمکی از لحاظ خلق و خو به مراتب شباهت بیشتری به یکدیگر دارند.( ویتن، وین. 1989، ص 444)
با توجه به واقعیت فوق این سئوال مطرح می شود که تا چه اندازه اطفال از همان ابتدای زندگی، بر رفتار و نگرش والدین اثر می گذارند؟ در مجموع کودکانی که خلق مثبت دارند، ‌با رفتارهای خاص خود در والدین،‌ رفتارهای مطلوبتری را بر می انگیزند و به همین ترتیب، اطفال کژخلق، واکنش های دیگری فرامی خوانند. روانشناسان تأثیر متقابل والدین و اطفال بر یکدیگر را،‌ اصل دوسویه نامیده اند.
مشکل دوم در مطالعه خانواده به تغییراتی مربوط است که هرچند در نگرش و رفتار مردم نسبت به فرزندپروری به وجود می آید. تا نیم قرن پیش‌» بسیاری از والدین انتظار داشتند که فرزندان آن ها بی چون و چرا از اوامر آن ها پیروی کنند،‌ ولی در حال حاضر بسیاری از والدین واقع بین دیگر چنین انتظاراتی ندارند. با توجه به گسترش اطلاعات، در مورد شیوه های فرزندپروری نگرش والدین نیز در بسیاری از زمینه ها دستخوش تغییر شده است.
به نظر می رسد که در قرن معاصر، والدین نسبت به نیازهای فرزندان خود آگاه تر،‌ هوشیارتر و احتمالاً به مراتب انعطاف پذیرترند. با توجه به تغییری که در نگرش کلی والدین صورت می گیرد، یافته های تحقیق درباره اثرهای خانواده بر شخصیت کودکان صرفاً برای مدت خاصی اعتبار دارد و نمی توان همیشه به این یافته ها متکی بود.
سومین مشکل مطالعه خانواده،‌ تعیین ارزش ها و سنت های فرهنگی بر شیوه های فرزند پروری است. در هر فرهنگ، ارزش های غالب، الگوهای خاصی از شیوه فرزندپروری را در برمی گیرد. در فرهنگ ژاپن شخصیت آرمانی فردی به نسبت مطیع است که به آداب و رسوم اجتماعی احترام فراوان می گذارد. در آمریکا،‌ کودک آرمانی رقابت طلب و مستقل است. در پاره ای از قبایل سرخپوست کودک مطلوب،‌ کسی است که شجاع و نترس باشد. به هر حال والدین ارزش های موجود در فرهنگ خود را به فرزندان منتقل می کنند،‌ و با توجه به این واقعیت، بحث از تأثیر والدین، بدون توجه به عوامل فرهنگی از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود. هر فرهنگ نیز متشکل از چندین خرده فرهنگ است که وابستگان به آن از نظام های ارزشی متفاوتی پیروی می کنند. این واقعیت چهارمین مشکل مطالعه تأثیر والدین بر رفتار فرزندان است.
سرانجام مشکل دیگری که روانشناسان در مطالعه خانواده با آن مواجهند، انواع متعدد خانواده است. امروزه با شنیدن کلمه خانواه صرفاً ترکیب خاصی از والدین و فرزندان القا نمی شود، بلکه به علت افزایش طلاق، ازدواج های مجدد،‌ وجود برادران و خواهران ناتنی، وجود نامادری و ناپدری و نیز خانواده های تک والدی برای شکل های متنوعی از خانواده تداعی می شود. افزون بر آن، در قرن حاضر خانواده های گسترده به تدریج جای خود را به خانواده های هسته ای داده اند. ولی خانواده های هسته ای نیز خود شکل های گوناگونی دارند. بنابراین وقتی این سئوال مطرح می شود که چگونه خانواده بر رفتار کودک تأثیر می گذارد، باید بپرسیم چه نوع خانواده ای؟ به زعم مشکلات یاد شده،‌ روانشناسان با استفاده از راهبردهای مختلف انواع خانواده ها را بررسی کرده و نتایج مفیدی به دست آورده اند. (سیگلمن، کارول،‌ک و همکاران. 1992، ص 41- 439)

 

تأثیر خانواده بر رشد شخصیت کودک
روانشناسان جهت انجام تحقیق در زمینه تأثیر خانواده بر رشد شخصیت کودک، بطور معمول روابط خانوادگی را به چهار نوع تقسیم می کنند:
1- خانواده استبدادی: در خانواده استبدادی به قدرت و احترام والدین بیش از اندازه تآکید می شود.
2- خانواده دموکراتیک: هر یک از اعضا خانواده در اجرای امور زندگی دارای حقوق و امتیازات نسبتاً یکسان و شناخته شده ای می باشند.
3- خانواده پذیرنده: خانواده ای که از وجود کودک خود شدیداً استقبال می کنند.
4- خانواده طرد کننده: خانواده ای که از وجود فرزندان خود به دلایلی استقبال نکرده و قلباً از وجود آنها ناراضی است. (احدی و بنی جمالی، 1368)
با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه خانواده یکی از متداول ترین دسته بندی های خانواده از نظر عاطفی و ارتباط اعضا با یکدیگر تقسیم آن به سه نوع 1- دیکتاتوری 2- آزاد 3- دموکراتیک ( موریس و بس 1362)
1- والدین دارای شیوه های فرزند پروری دیکتاتوری،‌ کنترل بالایی را بر کودکانشان اعمال می کنند و رشد کودکان را محدود کرده و استقلال را در آنها تشویق نیم کنند. در این خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است و عقیده دارند که کودکان را بایستی آنچه را که والدین می گویند، عمل کنند. بعلاوه آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پذیرنده و پاسخگو نیستند. ) (کریستینیا جکسون» لیزا هنریکسن 1998)
یک از آثار جانبی چنین جو خانوادگی دارا بودن حالت خصومت در برابر دیگران و رنج بردن از ضعف و بی کفایتی در کارهای مختلف و تحصیل است.(برنت 1977)
2- والدین آزاد گذارنده محدودیت های خیلی کمی را برای رفتارهای فرزندانشان در نظر می گیرند. در تأکید بر قوانین و معیارهای رفتاری فرزندانشان سست هستند،‌ به ندرت از کودکانشان انتظار دارند که در کارهای روزمره خانواده شرکت کنند و به ندرت رفتارهای فرزندانشان را هدایت می کنند. با وجود این آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پاسخگو هستند. (گلس گو و همکاران 1991)
دراین نوع خانواده ها هیچ یک از اعضای خانواده در کار دیگری دخالت نمی کنند و معمولاً هر فردی مطابق میل دلخواه خود عمل می کند. در بیشتر موارد تمایلات افراد خانواده با یکدیگر برخورد دارند، در نتیجه هرج و مرج و بی نظمی بر روابط اعضاء خانواده حاکم می شود. زندگی برای آنها مشکل خواهد بود. افرادی که از تمایلات خود پیروی می کنند، غالباً در عالم خیال به سر می برند و از برخورد با واقعیت های زندگی خودداری می کنند.
این نوع خانواده معمولاً متزلزل است و آثار تزلزل در رفتار کودکان مشاهده می شود. افراد خانواده افرادی بی بند و بار، لاابالی، سهل انگار»‌ خودخواه و بی هدف هستند و میزانی بر اعمال و رفتار آنها حاکم نیست و احساس مسئولیت نمی کنند و قادر به زندگی اجتماعی نیستند و نمی توانند با دیگران بسر برند.
3- خانواده دموکراسی: در این نوع خانواده عدم بروز اشکالات عاطفی در ایجاد رابطه با دیگران و پیشرفت تحصیلی را می توان دید. (مجیدزاده»‌ 1375، به نقل از موریس و بس 1362)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   130 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران

بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین و سبک های هویت فرزندان

اختصاصی از زد فایل بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین و سبک های هویت فرزندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین و سبک های هویت فرزندان


دانلود پروژه بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین و سبک های هویت فرزندان

چکیده :

پژوهش حاضر، به بررسی رابطه سبک های فرزند پروری والدین وسبک هویت در بین پسران و دختران دانش آموز مقطع پیش دانشگاهی شهر کرج پرداخته است . جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر و پسر مقطع پیش دانشگاهی شهر کرج و گروه نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 30 نفر از این دانش آموزان است که به صورت تصادفی انتخاب شده‌اند . برای آزمایش فرضیه‌ها ،‌پرسش نامه آزمون سبک های هویت بنیون و آدامز و شیوه های فرزند پروری شیفر مورد استفاده قرار گرفته است .

بررسی نتایج تحقیق نشان داد که 50 درصد پاسخگویان پسر و 50 درصد دخترمی باشند. بررسی فرضیات تحقیق نشان داد فرضیه اول تحقیق مبنی بر وجود اختلاف بین دانش آموزان پسر و دختر از لحاظ سبک های هویت در سطح 5 درصد تایید نمی گردد همچنین فرضیه دوم مبنی بر وجود رابطه بین سبک های   هویت و شیوه های فرزند پروری نشان داد که بین سبک هویت آشفته با شیوه فرزند پروری منطقی همبستگی منفی و معنی دار در سطح 5 درصد وجود دارد. بین سبک فرزند پروری زود هنگام با شیوه فرزند پروری مستبدانه همبستگی مثبت و معنی دار در سطح 5 درصد وجود دارد. همچنین بین سبک هویت پیشرفته با سبک های فرزند پروری مستبدانه و منطقی همبستگی مثبت و معنی دار در سطح 5 درصد و با سبک فرزند پروری آزاد گذار همبستگی مثبت و معنی دار در سطح 5 درصد وجود دارد. اما بین سبک فرزند پروری زود هنگام با شیوه های فرزند پروری همبستگی معنی دار بدست نیامد.

کلید واژه ها: سبک های فرزند پروری ، سبک های هویت ، دانش اموزان پسر و دختر

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                             صفحه

فصل اول: مقدمه و کلیات تحقیق

چکیده : ت‌

مقدمه. 1

بیان مساله: 2

اهمیت و ضرورت پژوهش: 5

اهداف پژوهش: 6

فرضیه های پژوهش: 6

متغیر های پژوهش.... 7

تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش.... 7

تعریف عملیاتی.. 8

فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق

پیشنه نظری تحقیق.. 10

هویت و انواع آن.. 10

1- هویت آشفته یا سر در گم (پراکندگی هویت ) 11

2- هویت زود شکل گرفته. 11

3- هویت به تعویق افتاده ( هویت تاخیری ) 12

4- هویت پیشرفته. 12

شیوه های فرزند پروری.. 12

الف : والدین قاطع و اطمینان بخش ( مقتدر ) 13

ب- والدین سهل گیر. 13

ج- والدین مستبد. 14

والدین مسامحه گر یا بی توجه. 14

روشهای مثبت فرزند پروری : 17

نظریه های سبک های فرزند پروری.. 23

نظریه گوردن.. 23

نظریه درایکورز. 24

الگوی زیگلمن.. 25

الگوی وینتر باتوم. 27

موضوعات مهم در تربیت فرزندان.. 28

اهمیت خانواده در سبکهای فرزند پروری.. 31

خانواده به عنوان سیستم در سبکهای فرزند پروری.. 32

خانواده به عنوان معلم و الگو و تاثیر آن بر سبکهای فرزند پروری.. 32

خانواده به عنوان کانون محبت و امنیت در سبکهای فرزند پروری.. 33

تربیت و نقش آن در خانواده. 36

نقش پدر و اهمیت حضور او در خانواده در فرزند پروری.. 37

نقش مادر و اهمیت حضور او در خانواده در تربیت فرزند. 39

عوامل موثر بر روابط والد و فرزندی.. 39

انواع خانواده ها و نقش آن در فرزند پروری.. 41

رابطه بین والدین و فرزندان.. 45

راه کارهای تقویت معنویت درخانواده ها 47

پیشینه پژوهش.... 49

فصل سوم: روش تحقیق

روش تحقیق: 54

ابزار های پژوهش.... 55

شیوه های فرزند پروری والدین شفر. 56

روش های آماری.. 56

فصل چهارم: نتایج تحقیق

الف) بخش توصیفی.. 58

ب) بخش استنباطی.. 63

 

فصل پنجم : نتیجه گیری

خلاصه یافته ها ی پژوهش.... 68

بحث و نتیجه گیری.. 68

محدودیتهای تحقیق.. 71

پیشنهادهای تحقیق.. 72

منابع: 72

 مقدمه

هر مرحله از رشد انسانها ، تکالیف و وظایف رشدی خاصی را دارا می باشد ، در تئوری های رشدی مختلف ، تکالیف رشدی متفاوتی را به دوره نوجوانی و جوانی نسبت داده اند . مطابق تئوری رشد روانی- اجتماعی اریکسون ، مهمترین تکلیف دوره نوجوانی غلبه کردن بر بحران هویت و اکتساب هویتی مستحکم ومنسجم می باشد (آقا سلطانی ، 1378 ) . نوجوان در این سن از خود می پرسد من کیستم؟ و میل دارد برای خود هویت جدیدی پیدا کند و خود را انسان گمگشته ای می داند که باید به او کمک شود تا هویتی بدست آورد ( اریکسون ، 1959 به نقل از احمدی، 1378) .

 

     هویت همان پنداره فرد از خود می باشد و از طریق آن ، فرد به مفهوم یکپارچه ای از خود دست پیدا می کند و بر آن اساس در زندگی خود به قضاوت ارزشی می پردازد (بروور و گاردنر[1] ،1996). از نظر مارسیا هویت عبارت است از سازمان دادن یک خود درونی ؛ شامل ساخت خود ، سیستم باورها ، آرزوها ، عقاید ، مهارت ها و تاریخچه فردی که در واقع نتیجه یک بحران است ( آقا سلطانی ،1378) و از دید متخصصین ، درک این دوران طوفانی و بحرانی وابسته به روابط حاکم درخانواده می باشد (سامانی ،1381) وخانواده تاثیری واضح و موثر بر رشد نوجوان دارد (براندی ، 2000 ؛ به نقل از هیبتی ، 1381 ) و مهمترین نهاد در شکل گیری هویت فرزندان تلقی می شود ( شالتسیس و بلاستین [2]، 1994 ) .

     هر خانواده شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بکار می گیرد . این شیوه ها که شیوه های فرزند پروری نامیده می شود متاثر از عوامل مختلفی از جمله عوامل فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و غیره می باشد (هاردی[3] و همکاران 1993). بنابراین نگرش ها ، اعتقادات و رفتار های والدین که در قالب الگوی خانوادگی یا شیوه های فرزند پروری نمود پیدا می کند ، عامل بسیار مهمی در تکوین شخصیت و تثبیت خصوصیات اخلاقی فرزندان و هویت محسوب می شود (کارگر شولی و پاکنژاد ،1382 ).


[1] -Brewer & Gardner

[2]- Schulthesis & Blustein

[3] - Hardey

 این فایل به صورت word و در 82 صفحه می باشد


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین و سبک های هویت فرزندان

تحقیق در مورد بررسی نگرش معلمین و والدین درخصوص کاربست ارزشیابی توصیفی

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد بررسی نگرش معلمین و والدین درخصوص کاربست ارزشیابی توصیفی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بررسی نگرش معلمین و والدین درخصوص کاربست ارزشیابی توصیفی


تحقیق در مورد بررسی نگرش معلمین و والدین درخصوص کاربست ارزشیابی توصیفی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه9

بررسی نگرش معلمین و والدین درخصوص کاربست ارزشیابی توصیفی در پایه های اول و دوم ابتدایی شهر تهران در سال 84 _ 83

 

پژوهشگر: عصمت مرتضایی نژاد (پایان نامه کارشناسی ارشد)

ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به نمره دادن و صدور گواهینامه خلاصه نمی شود بلکه یکی از اهداف اصلی آن کمک به معلم در بهبود شیوه های آموزشی خود و رفع نواقص یادگیری دانش آموزان است، در صورتی که ارزشیابی صحیح و مناسبی صورت نگیرد. تبعاتی همچون کاهش علاقه به یادگیری، افزایش اضطراب امتحان، بروز رفتارهای منفی در دانش آموزان، هدر رفتن سرمایه های مادی و انسانی، افزایش نرخ مردودی و تکرار پایه، اختلال در رشد عاطفی دانش آموزان، از میان رفتن خلاقیت و... را در پی خواهد داشت، بنابراین مشاهده دانش آموزان در کلاس درس، آزمایشگاه و سایر موقعیت های پرورشی، استفاده از گفتگوهای غیر رسمی و مصاحبه، بررسی کارهای علمی دانش آموزان، اجرای آزمونهای مختلف و... از مهمترین فعالیتهای آموزشی معلمان قلمداد می شود...

ارزشیابی توصیفی الگویی کیفی است که تلاش می کند به جای کمی نگری از طریق توجه به معیارهای درسی و آموزشی به عمق و کیفیت یادگیری دانش آموزان توجه کند و تبیین و توصیفی از وضعیت آنان ارایه دهد.

اهداف تحقیق:

1 _ هدف کلی: بررسی نگرش معلمین درخصوص کاربست ارزشیابی توصیفی در پایه های اول و دوم ابتدایی شهر تهران در سال 84 _ 83

2 _ اهداف ویژه:

_ بررسی تأثیر طرح ارزشیابی توصیفی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بررسی نگرش معلمین و والدین درخصوص کاربست ارزشیابی توصیفی

دانلود مقاله نقش والدین و مردمان در رشد زبانی کودک

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله نقش والدین و مردمان در رشد زبانی کودک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 «آیا به نوای دیگران به ترنم می آییم»
گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت
«ایرج میرزا»
تا مدتی نه چندان پیش عقیده ی عامه و بعضی از خواص همنوا با شاعر خوشکدام و بذله گوی تما ایرج میرزا بود که «زبان» نیز در راستای دیگر مهارت ما یاد دادنی است یعنی مادر با گذاشتن الفاظ بر زبان کودک او را به ترنی وا می دارد همچون جوجه پرندگان که به نوای مادر به ترنم در می آیند .
نظریه ی تقلید یا رفتارگرایی :
از نظر رفارگرایان کودکان زبان را به عنوان فرآیندی تقلید و تقویت می آموزند . کودک با تقلید کردن گفته های شنیده شده از اطرافیان و با تقویت پاسخ هایشان ، با تکرار و تصحیح این شنیده ها و از طریق عکس العمل هایی که بزرگترها نسبت به آن ها نشان می دهند زبان را فرا می گیرند . از نظر آن ها کودک با لوحی پاک به دنیا پا می گذارد ؛ یعنی با ذهنی عاری از تصورات قبلی راجع به جهان یا زبان . کودک سپس ، به وسیله ی محیط خود به زبان شکل می دهد و آرام آرام به کمک عوامل تقویت کننده نسبت به محیط خود شرطی می شود . این نظریه از چندین جهت مورد چالش قرار گرفته است .
شیوه ی فطرت گرایانه :
طرف مقابل رفتارگرایی مدعی است که طفل همراه با دانش فطری خاصی به دنیا می آید ، دانشی که نه تنها شامل آمادگی های قبلی و گرایشهای کلی بلکه شامل علم بر ماهیت زبان و جهان است . سپس ، طفل از طریق اعمال اراده ی خود و با تکامل بخشیدن بدین مجموعه های دانش ، بر محیط خویش تأثیر می گذارد .
یکی از منتقدین رفتارگرایی نوام چامسکی زبان شناسی آمریکایی است که ادعا کرد که کودکان با توانائی ذاتی رشد زبان به دنیا می آیند . یعنی مغز انسان آماده ی فراگیری است به طوری که وقتی در معرفی زبانی خاصی قرار می گیرد اصول کلی خاص برای کشف ساختار زبان به طور خودکار شروع به عمل می نماید . این اصول «وسیله فراگیری زبان» را تشکیل می دهند . کودک با این وسیله برای فهمیدن گفته های اطراف خود یا درون داد به فرضیه سازی درباره ی ساخت و ساختن سلامت به کار می برد .
شیوه ی شناختی :
ژان پیاژه رشد جامع الاطراف را نتیجه ی کنش متقابل و سن کودک و محیط او /// کنش متقابل و مکمل بین استعدادهای شناختی در حال رشد او از یک طرف و تجربه ی زبانی وی از طرف دیگر می داند . آنچه کودک درباره ی زبان می آموزد ، تابع چیزی است که از قبل درباره ی دنیا می داند . از نظر آنان فراگیری زبان را باید در متن رشد فکری کودک مطالعه کرد . ساختارهای زبانی فقط هنگامی رشد خواهند کرد که مبانی شناختی قبلاً بوجود آمده باشد مثلاً قبل از به کارگیری مفهوم مقایسه کردن کودک باید مفهوم اندازه را آموخته باشد .
شیوه ی همخوان (تداعی) :
در سال 1972 جان مک نامارا مقاله ای متشر کرد که استدلال چامسکی را درباره ی وسیله ی فراگیری زبان واژگون کرد . به جای این ادعا که کودکان یک وسیله ای فراگیری «ذاتی» دارند که محتوی آن خاصی زبان است ، با این نتیجه که کسب زبان زودتر از دیگر مهارت های عقلی جریان می یابد ، مک نامارا گفت که کودکان دقیقاً به این علت قادر به یادگیری زبان هستند که برخی مهارت های دیگر دارند و به ویژه به این علت که کودکان توانایی نسبتاً تکامل یافته ای برای درک کردن برخی از انواع وضعیت های روابط بلافصل و سیستم انسانی دارند . یادگیری زبان بی شک برای مدتی دراز پیوند ناگسستنی بیشتری با عناصر غیرزبانی خواهد داشت تا با هر چیز دیگری که تاکنون گفته شده است .
زبان و رشد فرآیندهای ذهنی کودک :
برای پیوندهای میان و پیشرفت زبانی و رشد کلی ذهن کار آسانی نیست ، زیرا فرآیندهای ذهن کودک ، هم بر اثر نضج و هم بر اثر شرایط زندگی دچار تغییر می گردد و تفکیک این دو عامل از عامل زبان که در تشکیل فرآیندهای ذهنی کودک دخالت دارد ، بسیار دشوار است و غالب محققان در ریشه یابی و پیشرفت های ذهن کودک راه خطا رفته اند .
پیاژه رشد فکری و /// آموزش را دو فرآیند کاملاً مجزا از هم می داند و وظیفه ی آموزشی را صرفاً آشنا ساختن کودک با روش های تفکر اشخاص بزرگ سال می داند ، در صورتی که ویگوتسکی در بررسی تفکر کودک به تأثیر متقابل رشد و آموزش توجه کافی دارد . به عقیده ی ویگوتسکی معنای واژه هنگامی پدیده ی زبانی محسوب می شود که زبان با اندیشه در می آمیزد . او معترف است که تفکر صرفاً در قالب واژه ها بیان نمی شود ، بلکه با استعانت آن ها به وجود می آید .
یکی از پیشاهنگان این نظر که زبان بر اندیشه تأثیر می گذارد ، بنجامین و ورف بود که با ادوارد ساپیر فرضیه ی بسیار مشهور ساپیر ـ ورف درباره ی نسبیت زبانی را مشکل دادند . طبق این فرضیه هر زبان «جهان بینی» خاصی بر گویندگان خود تحمیل می کند .
جروم برونر ، الور ، و گرین فیله (1966) منابع رشد ذهنی را ، که متأثر از زبان است را مشخص نمودند ، منابع مانند : کلمات که مفاهیم را شکل می دهند ، مکالمات میان والدین و کودک ، یا بین معلم و کودک که در جهت دادن به دیدگاه کودک و تربیت وی مؤثر است و نیز منابع دیگر . پژوهشها بدین واقعیت اشاره داشته است که رشد شناختی و رشد زبانی به وجهی تفکیک ناپذیر در هم پیوسته است و وابستگیهای متقابل بین آن ها وجود دارد .
نقش تقلید در زبان آموزی کودک :
براون (1980) اظهار می دارد که عقیده ی شایع این است که کودکان «مقلدهای خوبی» هستند . ما کودکان را مشخصاً تقلید کننده های می دانیم و بعد نتیجه گیری می کنیم که تقلید یکی از استراتژه های مهمی است که کودک در فراگیری زبان به کار می برد . این نتیجه گیری در سطح کلی نادرست نیست . در واقع ، تحقیقات نشان داده است که بازگویی استراتژی مخصوصاً بارزی در اوایل یادگیری زبان و جنبه ی مهمی از فراگیری دستگاه واجی زبان در این دوره است .
اما باید پرسید که چه نوع تقلید مورد نظر است . به گمان رفتارگراها یک نوع تقلید وجود دارد ، ولی تقلید عمیق تری داریم که در فرآیند فراگیری زبان از اهمیت بیشتری برخوردار است . نوع اول تقلید روساختی است ، که در آن شخص اجزاء سطحی زبان را تقلید می کند و به جای توجه به نظام معنایی ، به نظام واجی زبان می پردازد . مراحل آغازین فراگیری زبان کودک ممکن است شامل مقدار زیادی تقلید سطحی باشد ، ولی وقتی که به اهمیت سطح معنایی زبان پی برد ، عمدتاً به این سطح معنایی یعنی ژرف ساخت زبان می پردازد . او دیگر دست به کار تقلید ژرفساخت می شود .
درون نهاد زبانی کودک :
برای سال ها در غالب نظریه ی فطرت گرایانه اهمیت زبانی که بزرگسالان در صحبت کردن با کودکان به کار می برند (به خصوص مادران) از اهمیت کمتری برخوردار بود . اما در سال های 1970 اهمیت زبان مادرانه یا گفتار پرستار کودک نقش آن را آشکار ساخت . طرفداران نظریه ی فطرت گرایی ادعا می کردند که درون ـ نهاد فراهم شده برای کودکان از ساختاری پیچیده و بریده بریده ، تشکیل شده است . اما امروزه آشکار شده است که مادران در صحیت خود با کودکان خردسال ، تقریباً تغییرات مداومی به عمل می آورند . طبق تحقیقات به عمل آمده این تغذیه ی کلامی از نظر نحوی ساده و به شدت روان و تکراری ، حاوی بخش عمده ای از جمله های /// و امری و هم اینکه با زیر و بی بالاتر همراه با آهنگ نماهای شدت یافته ادا شده بود . به علاوه ، این تغییرات بی توجه به طبقه ی اجتماعی ، موقعیت مادر یا جنسیت کودک ، صورت می گرفت (1977 show) در تحقیقات تعدی معلوم شد که پدران و همسالان نیز قادر به فراهم آوردن گونه ی کاربردی ساده شده در صحبت خود با خردسالان زبان آموز هستند . مطالعات اولیه مربوط به تغذیه ی کلامی حاکی از آن بود که مادران طول متوسط گفته هایشان را در رابطه با میزان درک کودک تغییر می دهند .
دیوید کریستال (1989) اظهار می دارد که این گفتگوی مادر با کودک به نظر می رسد که پایه ی مکالمات در هنگام همین تعامل اولیه ریخته شود . به موازات رشد کودک این تعامل نیز تغییر می یابد . در حول و حوش 5 هفتگی این دادوستد به هنگام لبخند زدن بیشتر احساس می شود . حرف های مادر همراه با رشد تغییر می کند . وقتی کودک شروع کرد به توجه کردن به اطراف مادر بلندتر صحبت می کند و توجه خود را به اشیاء دوروبر می کشاند . تن صدا کشیده تر می شود و جملات را بیشتر تکرار می کند . در 6 ماهگی مادر در توجه به پاسخ های کودک توجه خاص به آن قسمت هایی که بیشتر ساختمندتر هستند می کند در 8 تا 10 ماهگی کودکان با اشاره کردن به اشیاء شروع به دنبال کردن مکالمه بزرگسالان می پردازند . وقتی که اولین کلمات کودک ظاهر شد ، کودکان در چیزهای فراوانی هم از مشاهده و هم از تمرین و توجه به این که مکالمه چیست و چگونه باید در آن شرکت جست آموخته است .
براون (1980) اشاره می کند که طبق پژوهش های جدیدتر آنچه کودک از بزرگسالان و همسالان خود یاد می گیرد به مراتب مهمتر از آن است که احتمالاً فطرت گرایان در گذشته معتقد بوده اند . به نظر می رسد درون ـ نهاد که اهمیت درون ـ نهاد والدین به عنوان بخش از کل درون ـ نهاد تا چه اندازه است مطلبی است که هنوز آشکار نشده است .
××××××××××××××××××××××××
جین اچسون (1982) اظهار می دارد که استناد به زبان مادرانه نمی تواند مراحلی را که کودکان در طول فراگیری زبان طی می کنند توجیه نماید . اما باید اعتراف کرد که زبان مادرانه عامل مهمی است که در بررسی مربوط به تحول زبان کودک باید مورد توجه قرار گیرد .
به گفته ی لوریا و یودوویچ (1975) زبان کودک بازتابی از واقعیت است ، لاجرم خواهیم پذیرفت که همزمان با پیشرفت های زبانی کودک ، ساختمان ذهن کودک نیز دستخوش تغییر می گردد و با این تغییر ، رفتار او نیز دگرگون می شود و کودک در سازگاری با محیط موفق تر خواهد بود . لذا پدران و مادران و مربیان آموزشی بایسته است که با مطالعه و غور درباره ی نقشی که زبان در ایجاد و تقویت قوی ی شناخت کودک ، قدرت تجزیه و تحلیل و به طور کلی رشد فکری و تکوین شخصیت وی ایفا می کند ، به لزوم و اهمیت آموزش صحیح زبان پی برد ، و با بارور ساختن قوای دماغی و شکوفا ساختن استعدادها و نیروهای خلاق وی او را برای زندگی سالم و سودمند آماده تر سازند . زبان فقط یکی از چند وسایلی است که به کمک آن جهان را برای خود از نو خلق می کنیم .
به گفته ی لوریا (1975) رفتار کلامی عمدتاً از گفت و گو با شخص بزرگسال نشأت گرفته و نضج می گیرد ، متناسب بودن «دستورالعمل های» نخستین شخص بزرگسال با علائق خود کودک و اشتیاق و اعتمادی که کودک در اطاعت از دستورالعمل های وی ابراز می دارد به حصول شرایط مساعد کمک می کند .

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش والدین و مردمان در رشد زبانی کودک

بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان سراوان

اختصاصی از زد فایل بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان سراوان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان سراوان


بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان سراوان

چکیده:

     هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و والدین آموزش پذیر می باشد. ابزارهای این پژوهش شامل سه نوع پرسشنامه است که شامل: پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه سلامت روانی و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی می باشد و پرسشنامه عزت نفس شامل سه مقیاس عملکرد تحصیلی و ارزیابی اجتماعی و ارزیابی ظاهری می باشد و پرسشنامه سلامت روانی 7 ماده آن برای نشانه های جسمانی و 7 ماده دیگر آن علایم اضطراب و 7 ماده دیگر آن اختلال در کنش اجتماعی و 7 ماده دیگر علایم افسردگی را می سنجد. پرسشنامه بهزیستی روانشناختی که 19 ماده آن برای رضایت از زندگی و 13 ماده آن برای معنویت و 19 ماده آن برای شادی و خوش بینی و 8 ماده آن مربوط به رشد و بالندگی و 8 ماده برای ارتباط مثبت با دیگران و 10 ماده آن برای خود مختاری می باشد. بر اساس نتایج تحقیق مشاهده شد که نمره سلامت روانی در والدین دانش آموزان مرزی بیشتر از دانش آموزان عادی است بدین معنی که والدین کودکان مرزی از سلامت روانی بیشتری برخوردارند و همچنین از لحاظ عزت نفس بین والدین دانش آموزان عادی و مرزی مشاهده نشد و مشحص شد که نمره بهزیستی روانشناختی در بین والدین دانش آموزان عادی بیشتر از والدین دانش آموزان مرزی می باشد بدین معنی بهزیستی روانشناختی بیشتری دارند.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله در شهرستان سراوان