زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

شیپ فایل محدوده سیاسی شهرستان عجب شیر (واقع در استان آذربایجان شرقی)

اختصاصی از زد فایل شیپ فایل محدوده سیاسی شهرستان عجب شیر (واقع در استان آذربایجان شرقی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شیپ فایل محدوده سیاسی شهرستان عجب شیر (واقع در استان آذربایجان شرقی)


شیپ فایل محدوده سیاسی شهرستان عجب شیر (واقع در استان آذربایجان شرقی) 1. این فایل در محیط نرم افزار GIS قابل نمایش می باشد.
2. این فایل لایه ای پولیگونی با پسوند "shp" می باشد.
3. این فایل در نرم افزار GIS قابل ویرایش است.
4. در جدول توصیفی این شیپ فایل موارد زیر موجود است:
- نام شهرستان
- مرکز شهرستان
- مساحت شهرستان به کیلومتر
- محیط شهرستان به کیلومتر
- مساحت شهرستان به هکتار

دانلود با لینک مستقیم


شیپ فایل محدوده سیاسی شهرستان عجب شیر (واقع در استان آذربایجان شرقی)

طراحی آموزشی پایه پنجم ابتدایی درس جمهوری آذربایجان

اختصاصی از زد فایل طراحی آموزشی پایه پنجم ابتدایی درس جمهوری آذربایجان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

طراحی آموزشی پایه پنجم ابتدایی درس جمهوری آذربایجان


طراحی آموزشی  پایه پنجم ابتدایی  درس جمهوری آذربایجان

دانلود طراحی آموزشی  پایه پنجم ابتدایی  درس جمهوری آذربایجان کامل و آماده بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات13

آنچه در این مجموعه وجود دارد:
    زمان بندی درس  
    برنامه ریزی برای تدریس
    ویِِژگی های فراگیران
    دوره ی عملیات صوری تحولات روانشناختی آن مطابق با نظریه پیاژه
    رشداخلاقی ازنظرپیاژه
    رشد اخلاقی در این دوره  از نظر کلبرگ
    نظریه روانی ـ اجتماعی اریکسون
    چگونگی تعلیم و تربیت از دیدگاه گزل
    دیدگاه «ژان ژاک روسو» در مورد مراحل رشد کودک و روش تربیتی وی
    وضعیت اقتصادی و فرهنگی دانش آموزان
    روش تدریس وضرورت آن
    روش های ارزشیابی
    اهداف شناختی
    اهداف نگرشی
    اهداف مهارتی
    رسانه ها
    گروه بندی وچینش دانش آموزان

اجرای طرح درس
......

......

......

......

......

......

......

......

......
    سنجش عملکرد(ارزشیابی پایانی)
    بهبود یادگیری وانتقال (تعیین تکالیف)
    تمرینی(برحسب توانمدی )
    آماده سازی(همه ی دانش آموزان )
    خلاقیتی (همه ی دانش آموزان )
    منابع


دانلود با لینک مستقیم


طراحی آموزشی پایه پنجم ابتدایی درس جمهوری آذربایجان

پایان نامه ی بررسی تاریخچۀ کاروانسراهای آذربایجان در دورۀ صفویه. doc

اختصاصی از زد فایل پایان نامه ی بررسی تاریخچۀ کاروانسراهای آذربایجان در دورۀ صفویه. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی بررسی تاریخچۀ کاروانسراهای آذربایجان در دورۀ صفویه. doc


پایان نامه ی بررسی تاریخچۀ کاروانسراهای آذربایجان در دورۀ صفویه. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 165 صفحه

 

پایان نامه برای دریافت درجۀ کارشناسی ارشد«M.A.»

گرایش: تاریخ ایران اسلامی

 

چکیده:

کاروانسراها از لحاظ فرم، مواد ساختمانی و کاربرد بسیار متنوعند. اینجانب در این پایان نامه سعی کرده ام به هر کدام از آنها به طور جداگانه بپردازم.

در فصل اول نگرشی بر تاریخ سیاسی – اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عصر صفویه به صورت مختصر پرداخته شده است. فصل دوم شامل نگرشی بر تاریخچۀ پیدایش کاروانسراها و رباطهای ایران، میباشد و  همچنین معماری انواع کاروانسراها است که شامل کاروانسراهای مناطق کوهستانی، کاروانسراهای کرانه پست خلیج فارس، کاروانسراهای حیاط دار دشت که کاروانسراهای اخیر خود به شش گروه کاروانسرا از نظر معماری تقسیم شدهاند. همچنین ویژگیهای کاروانسراهای ایران و ساختمان های وابسته به راه شامل رباط- کاربات – کاروانسرا و خان، انواع کاروانسراها و خصوصیات معماری آنها مورد بررسی و تفحص قرار گرفته است. فصل سوم شامل نگرشی بر کاروانسراهای ایران در عصر صفوی که به سه دوره پیش از شاه عباس، دوران شاه عباس و دوره جانشینان شاه عباس تا انقراض صفویه، مورد بررسی و مطالعه واقع شده است و در فصل چهارم و پایانی کاروانسراهای آذربایجان در عصر صفوی شامل کاروانسراهای آذربایجان شرقی، اردبیل، آذربایجان غربی، زنجان و قزوین به طور کلی از نظر معماری و موقعیت بنا مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند.

 

پیشگفتار:

از مهمترین یادگارهای گرانقدر تاریخ معماری ایران کاروانسرا است که پیدایش و موجودیت آن در سرزمین پهناور ایران، از گذشته بسیار دور آغاز شده و طی قرون متمادی به دلایل گوناگون اقتصادی، سیاسی، نظامی و مذهبی به تدریج توسعه و تکامل یافته است. در کشور ایران به علت قرار داشتن در شاهراه بازرگانی شرقی، غربی و نیز گسترش خاک از دیرباز به ایجاد راههای بازرگانی، نظامی و همچنین ساختن پلهای متعدد و تأمین امنیت کاروان و کاروانیان به دیدۀ عنایت نگریسته شده است. براساس شواهد مبتنی بر اسناد تاریخی، ایران در احداث جاده و کاروانسرا و ایجاد سیستم ارتباطات و خبررسانی پیشقدم بوده است.  به عقیده محققین، ایجاد و توسعۀ ساخت و ساز کاروانسرا در ایران از مهمترین دستاوردهای معماری ایرانی بویژه در دوره ایران اسلامی است که مطالعه و بررسی ویژگیهای گوناگون و متفاوت آن مؤید این نظریه است. تنوع ویژگیهای کاروانسراهای ایران شگفتی بر انگیز و اعجاب آور است. به طوری که با بررسی و مطالعه می توان دریافت که هر یک از این کاروانسراها با نقشه خاص خود ساخته شده است و از این جهت دو کاروانسرا با نقشه واحد و مشابه دیده نمی شود. بنیاد کاروانسراها در دورۀ ایران اسلامی بخش مهمی از معماری ایران را شامل بوده و کاروانسراهای متعددی با سبک و ویژگیهای متفاوت در شهرها، جاده های کوهستانی و حاشیه کویرها احداث شده است. آنچه مسلم است این پدیدۀ با ارزش معماری در رابطه با رونق تجارت شکل گرفته و عوامل دیگری نظیر کاربرد نظامی، اطلاع رسانی و ... در توسعه و تکامل آن نقش داشته اند. به هر حال، احداث کاروانسرا در ایران سابقه ای بسیار طولانی داشته و ساخت آن در جاده های کاروان رو به منظور استراحتگاه و سرپناه در ادوار مختلف بویژه دورۀ اسلامی، از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در این دوره معماری کاروانسراها از دیدگاه سبک و تنوع نقشه ها به اوج شکوفائی رسیده و در مسیر شهرها و روستاها، معابر کوهستانی و نواحی کویری، کاروانسرا و رباط های برون شهری و در مراکز اقتصادی و راسته بازارها، کاروانسراهای درون شهری با ویژگیهای متفاوت کاربردی احداث شدهاند. نمونه های بسیار زیبا و جالب توجهی از معماری این گونه بناها که در سرزمین پهناور ایران از کرانه های رود ارس تا سواحل خلیج فارس به یادگار مانده، معرف ذوق هنری و مهارت معماران، بنّایان و استادکارانی است که در ادوار مختلف و با توجه به نیازهای گوناگون با علاقه فراوان در طریق تحول، تکامل، زیبایی و گسترش کاروانسراها به جان کوشیدند. با توجه به این تنوع و زیبایی است که بسیاری از محقّقان و صاحب نظران هنر معماری کاروانسراهای ایران را مهمترین نشانه پیروزی و موفقیت معماری ایران به شمار آورده و استادکاران ایرانی را در ایجاد این گونه بناها، مبتکر و پیشقدم دانسته اند. کاروانسراهای ایران، علاوه بر ارزش هنری، از دیدگاه مسایل اجتماعی نیز حایز اهمیت فراوان بوده و شایستۀ مطالعه ای گسترده است. بسا که طی قرون سپری شده کاروانسراهای درون شهری و برون شهری که بارانداز و استراحت گاه کاروان ها و کاروانیان اقصی نقاط معمور آن روزگاران به شمار می آمدند، محل تعاطی و تعامل اندیشه ها و تبادل و تقابل آداب و رسوم اقوام و ملل مختلف بودند و بی تردید این تماس و تلاقی انسان ها و اندیشه های گوناگون، تأثیری شگرف بر زندگی مردم این مرز و بوم کهنسال داشته است و امروزه این بناهای فرسوده در چشم کسانی که شاید هرگز دوران آبادانی آنها را ندیده باشند به جواهراتی نفیس و تراش خورده می ماند که در میان کوه و دشت رها شده اند. گوهرهایی افتاده بر خاک. این پایان نامه از این روی گردآوری و نوشته شد تا نسل جوان به معنی واقعی کاروانسراها، رباط ها، کاروان ها و سرنوشت آنها در ایران پی برده و به سنت ها و آداب زندگانی نیاکان خویش در روزگاران گذشته آشنایی پیدا کنند و از مشکلات رفت و آمد پیشینیان هنگام مسافرت ها آگاهی یابند. در پایان روی سخن با اولیای امور است که در حفظ و نگهداری این آثار گرانقدر که در شُرف انهدام هستند بکوشند تا در فرصتی که برای مرمت آنها باقی است باز پیرایی شوند. این ابنیه تاریخی بویژه آندسته که در کنار شاهراه های آسیایی یا کنار شهرها قرار گرفته اند باید با وسایل کاروانی و مسافرتی امروزی و جدید تجهیز شوند تا رسم و شیوه باستانی موجب توجه جهانگردان خارجی و سیاحان داخلی قرار گیرد و الهام بخش مطالعات و بررسی های نو دربارۀ نقش و جایگاه این بناها در روابط دولت ها شده و به گونهای نو مورد استفاده قرار گیرند. برای تهیۀ این پایان نامه از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده کرده ام. لذا از کارکنان کتابخانه های دانشگاه و شهرستان تبریز که واقعاً همکاری صمیمانه داشتند کمال تشکر را می نمایم. در بررسی های میدانی سعی شده است تا با گرفتن فیلم و عکس مطالب خود را کامل تر کنم. نهایتاً با مراجعه به ادارات میراث فرهنگی و گردشگری استان های مربوطه آخرین اطلاعات را بدست آوردم. در اینجا بر خود لازم می دانم که از همکاری های این عزیزان نیز کمال تشکر و سپاسگذاری را داشته باشم. اینجانب در تمام دوران دانش آموزی و دانشجویی تحصیل خود به واژه کاروانسرا و یا شاه عباسی توجه خاص داشتم و همیشه علاقمند بودم روزی دربارۀ آنها و این که چرا این بناها ساخته شده اند و مورد استفاده، مطالعه و تحقیق نمایم. همیشه یک سؤال ذهن مرا مشغول می کرد و آن اینکه آیا

1- کاروانسراها در رشد اقتصادی، تجاری، فرهنگی و ارتباطات سیاسی تاریخ ایران مؤثر بودهاند یا نه؟

2- چه نیازی بود این همه سرمایه و هنر و آثاری که دور از شهرها و ظاهراً دور از دسترس مردم شهرها بودند انباشته شود؟

با توجه به سوالات ذکر شده محورهای کلیدی رسالۀ حاضر عبارتند از:

1- نقش کاروانسراها در رشد ارتباطات داخلی و خارجی صفویان. 2- تعیین موقعیت تجاری و اقتصادی کاروانسراها در آذربایجان. 3- شناسایی کاروانسراهای دورۀ صفوی، بررسی پراکندگی و ویژگیهای معماری و هنری آنها.

 

مقدمه:

بناهای تاریخی هر کشور بخشی از شناسنامه فرهنگی و کارنامه مردمی است که در آن زندگی می کرده اند. هر چند برگ های زرّین این دفتر پر ارج پراکنده است اما از همین اسناد پراکنده می توان مطالبی گردآورد که در هیچ دیوان پرداخته ای نیامده است. از جالبترین مباحثی که در تاریخ معماری ایران شایان مطالعه و رسیدگی است چگونگی اساس و احداث کاروانسراها و رباط ها در ایران می باشد. این مهم تاکنون کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته. غرض از این گفتار، شناسایی بناهای کوچک یا عظیمی است که با نام کاروانسرا، در دشتهای وسیع، گردنه کوه ها، کنار راه های قدیم با شبکه ارتباطی کشور، در پهنه ایران زمین ساخته شده اند.

پس از استقرار حکومت مرکزی در کشور که رفت و آمد زیاد مسافران به علت گسترش بازرگانی، بصورت کاروان های بزرگ تجاری درآمده بود، ایرانیان هوش فطری خود را به کار برده، کاروانسراها را به سبکی بنا کردند که حراست بنا محفوظ ماند و در ضمن آسایش مسافران نیز تأمین گردد و از تجاوز و حملات دزدان و راهزنان مصون بماند. حتی در زمان هخامنشیان ایستگاه هایی وجود داشت (هر چند اطلاع چندانی در این باره نداریم). و جاده ها تحت نظارت قرار می گرفت. در ادوار اولیه اسلامی پستهای مرزی مجهّز به استحکامات و وسائل دفاعی لازم در مقابل دشمنان برقرار شده بود که آنها را رباط نامیدند.

مسائل رفاهی نیز در این ابنیه مورد غفلت قرار نگرفته بود. زیرا علاوه بر گرمابه و آشپزخانه در بهترین این بناها معمولاً محرابی و گاهی اوقات منابع آب و همچنین اطاق های مجللی در بالای بام برای مسافران بلند پایه وجود داشت بعضی از این بناها که معمولاً با آجر پخته و سنگ درست شده بود با نقاشیهای دیواری تزئین شده بودند. این کاروانسراها اغلب نزدیک یا چسبیده به بقاع مشهور یا مدارس هستند و در شهرهای بزرگ همانند تبریز، اصفهان و قزوین نزدیک بازار یا متصل به پل های معروف قرار گرفتهاند. آنها نه تنها در شهرهای بزرگ تجاری ذکر شده واقع شده اند لیکن در مکانهای مناسبی میان مراکز عمده بازار برپا شدهاند به گونهای که ایران قرن هفدهم را اینگونه توصیف میکنند: شهرها مانند دهکدهای است که در آنجا به اندازه ای کاروانسرا زیاد است که عملاً چیزی دیگر غیر از آنها (کاروانسرا) وجود ندارد.

از دورترین ایام، روابط با غرب در زمینه های مختلف سیاسی، نظامی، تجاری و مذهبی وجود داشته است. این تماس ها و روابط قبلاً در میان یونانیان با هخامنشیان، پارتیان و ساسانیان با رومی ها وجود داشته است. ایران به لحاظ این که از یک سو سرزمینی رابط میان اروپا و آسیای صغیر و اراضی مدیترانه ای و از سوی دیگر رابط میان آسیای مرکزی، آسیای جنوب شرقی و خاور دور است از دیرباز در تجارت میان شرق و غرب شرکت داشته است. برای مثال جاده معروف ابریشم چین از خاک ایران می گذشت و حق عبور حاصل از این تجارت منبع درآمد پرسودی برای فرمانروایان ایران علی الخصوص در دورۀ صفوی بود. اقدامات اصلی شاه عباس در این دوره بیشتر در جهت توسعه تجارت و ایجاد روابط بازرگانی با ممالک خارجی بود لذا شاه عباس در آن زمان تسهیلات فراوانی را در اختیار تجار و بازرگانان قرار داد تا با امنیت خاطر کالای خود را از ایران به اروپا و سایر کشورهای جهان و بالعکس حمل کنند. پرتغالیها اولین دولت خارجی بودند که به ایجاد امپراطوری سیاسی و تجاری در خلیج فارس پرداختند. ایجاد و بنیاد کاروانسرا در زمان شاه عباس یکی از نمودهای قدرت و سلطنت او می باشد. کاروانسراهائی که در عصر شاه عباس اول بنا شده اند در مجموع براساس و شالوده ساختمان های پیشین است، جز آنکه غالباً ساختمان سردرها، پیش آمدگی داشته و توسعه یافته بود و بدین طریق به ابهت و عظمت بنا افزوده می شد و یا در موارد اندکی با عقب نشینی سردر از کنج دیوارهای طرفین حصار کاروانسرا، جلوخانی با شکوه پیش از سردر کاروانسرا پدید آمده که نمای خارجی کاروانسرا را از صورت خشکی و یکنواختی خارج ساخته و روح تازه ای بر پیکرۀ بنا دمیده است. ایالت آذربایجان در دوره خلافت همانند اواخر قرون وسطی و دورۀ ایلخانان اهمیت داشت. در زمان قدیم این ایالت از شاهراه بزرگ خراسان که از ایالت جبال (ماد) می گذشت بر کنار افتاده بود و این برکناری از این جهت نیز تشدید شده بود که بنا به قول مقدسی، در کوه ها و جلگه های مرتفع آن بیش از هفتاد زبان و لهجۀ مختلف تکلم می شد.  در حالی که هیچ کدام از شهرهای آن ناحیه وسعت قابل توجهی نداشت. اما به مرور زمان شهرهای مختلف یکی پس از دیگری رو به ترقی رفت و مرکز آن آیالت گردید. در اوایل خلافت عباسیان شهر اردبیل و در اواخر دورۀ عباسیان تبریز در میان شهرهای آذربایجان مقام اول را پیدا کردند. اما بعد از هجوم مغول چندی مراغه این مقام را بدست آورد اما تبریز به زودی عظمت سابق خود را در اواخر ایلخانان باز یافت. ولی در اوایل عهد صفویه بار دیگر تنزل یافت و تحت الشعاع اردبیل واقع گردید. بعدها در قرن یازده هـ.ق که شاه عباس اول اصفهان را پایتخت تمام ایران قرار داد و اردبیل اهمیت خود را از دست داد بار دیگر در میان شهرهای آذربایجان شاخص شد و تاکنون مقام خود را حفظ نموده و بزرگترین شهر شمال باختری ایران به حساب می آید.

 در زمان شاه عباس کبیر ایران به پنج ایالت یا ناحیه اصلی تقسیم شده بود: فارس، خراسان، آذربایجان، گیلان و مازندران. ایالت آذربایجان، ماد شمالی و قسمتی از ارمنستان را شامل می شد و تا سرحد ترکیه امتداد داشت. این ایالت به پنجاه و پنج حوزه تقسیم شده بود و تبریز شهر مهم تجاری، مرکز آن بود. «سانسون» ایران را در زمان شاه سلیمان شامل ده ناحیه والی نشین دانسته که آذربایجان یکی از نواحی آن بوده است او می نویسد: «علاوه بر این والی ها، دوازده بیگلربیگی وجود دارد که بر ایالت تبریز، کرج، اردبیل، لار، مشهد، استرآباد، کرمانشاه، همدان، شوشتر، گنجه، شماخی و ایروان حکومت می کرده اند».

در زمان شاه محمد خدا بنده در 996-985 هـ.ق آذربایجان دارای بیگلر بیگی بود که مقر او در تبریز قرار داشت و ادارۀ سرزمین وسیعی را تا ناحیه شیروان، مغان، اران، ایروان و کردستان به عهده داشت. در پایان دورۀ صفوی بیگلربیگی تبریز شامل ناحیه ای بود که به غیر از آذربایجان امروزی و زنجان، سلطانیه، طالش و در آن سوی رود ارس، ناحیه قپان را نیز شامل می شد.   تا ورنیه ضمن شرح وسعت ایران و ایالت های دوره صفوی از آذربایجان به همراه شیروان به عنوان شش ایالت صفویه یاد کرده است.

 

فهرست مطالب:

چکیده

پیشگفتار

مقدمه

شناخت و نقد و بررسی منابع

فصل یکم

 نگرشی بر تاریخ سیاسی- اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عصر صفویه

1-1- تاریخ سیاسی

1-2- تاریخ اجتماعی و فرهنگی

1-3- تاریخ اقتصادی

فصل دوم

 نگرشی برتاریخچۀ کاروانسراهای ایران

2-1- معماری انواع کاروانسراها

2-1-1 کاروانسراهای مناطق کوهستانی

2-1-2 کاروانسراهای کرانه پست خلیج فارس

2-1-3 کاروانسراهای حیاط دار دشت از دوره صفویه تا عصر حاضر

2-1-3-1  کاروانسراهای مدور

2-1-3-2  کاروانسراهای چند ضلعی

2-1-3-3  کاروانسراهای دو ایوانی

2-1-3-4  کاروانسرا با تالار ستون دار

2-1-3-5  کاروانسراهای چهار ایوانی

2-1-3-6  کاروانسراهای با پلان متفرقه

2-2  ویژگیهای کاروانسراهای ایران

2-3  ویژگیهای ساختمان های وابسته به راه (کاروانسرا)

2-3-1  ساباط

2-3-2  رباط

2-3-3  کاربات

2-3-4  کاروانسرا

2-3-5  خان

2-4  انواع کاروانسراها

2-4-1  کاروانسراهای شهری

2-4-2  کاروانسراهای شاهی

2-4-3  کاروانسراهای خصوصی

2-4-4  کاروانسراهای خیریه

2-5  خصوصیات معماری کاروانسراها

فصل سوم

 نگرشی بر کاروانسراهای ایران در عصر صفوی

3-1 دورۀ پیش از شاه عباس

3-2 دورۀ شاه عباس

3-3 دورۀ جانشینان شاه عباس تا انقراض صفویه

فصل چهارم

کاروانسراهای آذربایجان در عصر صفوی

4-1- کاروانسراهای آذربایجان شرقی

4-2- کاروانسرای شاه عباسی گویجه بیل

4-3- کاروانسرا و پل معروف به شاه عباس در جلفا

4-4- کاروانسرای گیلک (تیکمه داش)

4-5- کاروانسرای الخلج

4-6- کاروانسرای جم

4-7- کاروانسرای نره

4-8- کاروانسرای جمال آباد

4-9- کاروانسرای امامیه

4-10- کاروانسرای شبلی

4-11- کاروانسرای گردنه ایری

4-12- کاروانسرای ونیار

4-13- کاروانسرای پیام (مرند)

4-14- کاروانسرای اردبیل

4-15- کاروانسراهای آذربایجان غربی

4-16- آثار و ابنیۀ عصر صفوی در درّۀ قطور

4-17- کاروانسرای قطور (خان)

4-18- کاروانسرای شاه عباسی

4-19- کاروانسراهای زنجان

4-20- کاروانسرای نیک پی

4-21- کاروانسرای قره بلاغ

4-22- کاروانسرای سنگی

4-23- کاروانسرای قزوین

4-24- سرای سعد السلطنه

4-25- سرای وزیر

4-26- سرای شاه (سرای رضوی)

4-27- کاروانسرای محمّد آباد

نتیجه گیری

واژه های معماری کاروانسرا

کتابنامه

چکیده انگلیسی

تصاویر

 

منابع و مأخذ:

1-         الئاریوس، آدام، 1379، سفرنامه الئاریوس، ترجمه مهندس حسین کردبچه، انتشارات هیرمند، تهران،ج2.

2-         اپهام پوپ، آرتور، 1363، معماری ایرانی، ترجمه مهندس رضا بصیری، انتشارات میر (گوتنبرگ)، تهران،

3-         اپهام پوپ، آرتور، 1365، معماری ایران، ترجمه کرامت الله افسر، انتشارات یساولی.، تهران

4-         احسائی، محمد تقی، 1381، یادی از کاروانسراها، رباط ها و کاروانها در ایران ، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران

5-         افشار سیستانی، ایرج، 1369، نگاهی به آذربایجان شرقی ، انتشارات رایزن ، تهران، ج اول

6-         افشار سیستانی، ایرج، 1381، نگاهی به آذربایجان غربی ، انتشارات ثامن الائمه (ع)، ، تبریز ج اول

7-         براون، ادوارد، 1369، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر ترجمه بهرام مقدادی، انتشارات مروارید، تهران

8-         بهرامی (دماوندی) اکرم، 1364، تبریز از دیدگاه سیاحان خارجی در قرن 17 ، انتشارات وحید ، تهران

9-         بینا، علی اکبر، 1342، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران ، نشر دانشگاه تهران، تهران

10-       پرندی، اکبر، 1381، کاغذکنان درگذر تاریخ ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران

11-       پروفسور مینورسکی، 1337، تاریخ تبریز، ترجمه عبدالعلی کارنگ، انتشارات کتابفروشی تهران، تهران.

12-       پیرنیا، محمد کریم، 1374، آشنایی با معماری اسلامی ایران، تدوین غلام حسین معماریان، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران.

13-       پیرنیا، محمد کریم، افسر، کرامت الله، 1370، راه و رباط، انتشارات آرمین، تهران.

14-       تاج بخش، احمد، 1372، تاریخ صفویه، انتشارات نوید، شیراز.

15-       تاورنیه، ژان باتیست، 1336، سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، با تجدید نظر کلی و تصحیح دکتر حمید شیرانی، انتشارات سنائی اصفهان، اصفهان.

16-       ترابی طباطبایی، سیدجمال 2535، آثار باستانی آذربایجان، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی تبریز،تبریز، ج 2

17-       ثبوتی، هوشنگ، 1377، تاریخ زنجان، انتشارات زنگان، زنجان.

18-       جلالی عزیزیان، 1378، تاریخ مرند، ناشر: مؤسسه فرهنگی انتشاراتی گوهرسیاح، مشهد.

19-       جوادی، آسیه، 1363، معماری اسلامی، انتشارات خوشه، تهران، ج2

20-       حاجی قاسمی، کامبیز، 1383، گنجنامه فرهنگ آثار معماری اسلامی ایران، انتشارات روزنه، تهران، ج17.

21-       حافظ زاده، محمد، 1374، ارس در گذرگاه تاریخ، انتشارات نیا(نیمای سابق) تبریز

22-       حافظ زاده، محمد، 1376، ارسباران درگذر حماسه و تاریخ، مأخذ: اژدهای هفت سر، انتشارات مهدآزادی، تبریز، ج اول

23-       حیدری ، رضا، 1382، سیمای میراث فرهنگی آذربایجان غربی، ناشر:اداره کل آموزش انتشارات و تولیدات فرهنگی، تهران

24-       دبیلوفردیه، ر، 1374، هنرهای ایران، ترجمه پرویز مرزبان، نشر فرزان، تهران

25-       دلاواله، پیترو، 1370، ترجمه دکتر شعاع الدین شفا، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران.

26-       دولیه دلند، آندره، 814 مورخ 24/6/2535، شاهنشاهی در کتابخانه ملی ایران، زیبایی های ایران، ترجمه دکتر محسن صبا.

27-       دیباج، اسماعیل، 1340، آثار باستانی و ابنیه تاریخی آذربایجان ، انتشارات شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران، تهران.

28-       دیولافوآ، مادام،1361، سفرنامه دیولافوآ، ترجمه فره وشی (همایون سابق) ناشر: کتابفروشی خیام، تهران.

29-       رئیس نیا، رحیم، 1379، آذربایجان در مسیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام، انتشارات مبنا، تبریز، ج2

30-       راوندی، مرتضی، 1356، تاریخ اجتماعی ایران، انتشارات امیرکبیر، تهران، ج2

31-       روملو، حسن بیگ،1384 ، احسن التواریخ، تصحیح دکتر عبدالحسین نوائی، انتشارات اساطیر، تهران، ج2و3.

32-       زنده دل، حسن، 1376، مجموعه راهنمای جامع ایران گردی (استان آ.ش)، نشر ایرانگردان، تهران

33-       سانسون، 1346، سفرنامه سانسون، ترجمه تقی تفضیلی، نشر ابن سینا، تهران

34-       سحاب، ابوالقاسم،1325، تاریخ زندگانی شاه عباس کبیر، ناشر: بنگاه مربی، تهران

35-       سعیدیان، عبدالحسین، 1379، شهرهای ایران، انتشارات علم و زندگی، تهران

36-       سلطان زاده، حسین، 1376، تبریز خشتی استوار در معماری ایران، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی ، تهران.

37-       سیرو، ماکسیم، 1357، راههای باستانی ناحیه اصفهان و بناهای وابسته به آن ها، ترجمه مهدی مشایخی، انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، تهران.

38-       سیرو، ماکسیم،1944، کاروانسراهای ایران و ساختمان های کوچک میان راهها، ترجمه عیسی بهنام، انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، تهران.

39-       سیوری، راجر، 1374، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر مرکز، تهران.

40-       شاردن، ژان، 1336، سفرنامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، انتشارات مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر، تهران، ج1و ج3و ج4.

41-       صدرائی، علی، 1384، یادگارهای عصر صفوی در آذربایجان غربی، ناشر: گنجینه هنر، تهران

42-       صفا، ذبیح الله، 1372، تاریخ ادبیات در ایران، انتشارات فردوسی، تهران، ج5.

43-       طاهری، ابوالقاسم، 1380، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.

44-       عالم پوررجبی، مسعود، 1383، میراث فرهنگی و گردشگری آذربایجان شرقی، انتشارات احساس، تبریز

45-       فائقی، ابراهیم، 1375، آذربایجان در مسیر تاریخ، انتشارات چهر تبریز، تبریز. ج2

46-       فاضل، احمد، 1376، شاه عباس دوم صفوی و زمان او، ناشر: مؤسسه فرهنگی هنری ضریح، تهران.

47-       فرهنگ جغرافیایی شهرستان های کشور، 1379، شهرستان ارومیه، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.

48-       فریزر، جمیربیلی، 1364، سفرنامه فریزر، ترجمه منوچهر امیری، انتشارات توس، تهران.

49-       فلاندن، اوژن، کست، پاسکال، 1375، معماری ایران از نگاه تصویر، پژوهش محمد علیدوست، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.

50-       فلسفی، نصرالله، 1358، زندگانی شاه عباس اول، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ج اول و دوم و سوم

51-       قدیانی، عباس، 1384، تاریخ فرهنگ و تمدن در دوره صفویه، انتشارات مکتوب، تهران.

52-       قزوینی، میرزا محمد طاهر وحید، 1383، تاریخ جهان آرای عباسی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات سید سعید میرمحمد صادق زیرنظر دکتر احسان اشراقی، ناشر: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران.

53-       کارری، جملّی، 1348، سفرنامه کارری، ترجمه حسین نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، انتشارات اداره کل فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی، تبریز.

54-       کامبخش فرد، سیف الله، 1380، آثار تاریخی ایران، انتشارات تعاون سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران.

55-       کیانی، محمد یوسف، 1366، معماری ایران دوره اسلامی، انتشارات ارشاد اسلامی، تهران.

56-       کیانی، محمد یوسف، 1374، پایتخت های ایران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران.

57-       کیانی، محمد یوسف، کلایس، والفرام، 1362، فهرست کاروانسراهای ایران، انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران، تهران، ج اول.

58-       کیانی، محمد یوسف، کلایس، والفرام، 1373، کاروانسراهای ایران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور.

59-       گلریز، سید محمد علی، 1315، مینو در یا «باب الجنة قزوین» تاریخ و جغرافیای تاریخی قزوین، انتشارات طه با همکاری مرکز نشر میراث فرهنگی قزوین، مصر. ج اول

60-       لسترنج، گای، 1383، جغرافایی تاریخی (سرزمینهای خلافت شرقی) مترجم محمود عرفان، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.

61-       لوئی بلان، لوسین، 1375، زندگانی شاه عباس، ترجمه دکتر ولی الله شادان، انتشارات اساطیر، تهران

62-       لوسکایا، پیگوو .. (دیگران) 1354، تاریخ ایران در دوران باستان تا پایان قرن هیجدهم ترجمه کریم کشاورز، نشر پیام، تهران.

63-       مجموعه آثار معماری سنتی ایران (دوره اسلامی) 1374، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران

64-       مدرس، محمد باقر، 1373، شهر اوجان «بستان آباد» انتشارات اسلامی، تبریز.

65-       مرکز اسناد ومدارک میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی، 1383

66-       مرکز ثبت اسناد و میراث فرهنگی استان زنجان

67-       مرکز ثبت اسناد و میراث فرهنگی استان قزوین

68-       مشکور، محمد جواد، 1375، نظری به تاریخ آذربایجان، انتشارات کهکشان، تهران.

69-       منشی، اسکندربیگ، 1377، عالم آرای عباسی، تصحیح دکتر محمد اسماعیل رضوانی، ناشر: دنیای کتاب، تهران، ج 2و 1.

70-       میراث ماندگار (مجموعه مصاحبه های سال اول و دوم کیهان فرهنگی، 1369، انتشارات کیهان، تهران

71-       نقیب، سید محمد مسعود، 1379، خلخال و مشاهیر، ناشر: مهدآزادی تبریز

72-       نوائی، عبدالحسین، 1372، تاریخ روابط خارجی ایران و اروپا، انتشارات ویسمن، تهران

73-       نیکنام لاله، ایوب، ذوقی، فریبرز، 1374، تبریز در گذر تاریخ، انتشارات یاران، تبریز

74-       ورجاوند، پرویز،1315، سرزمین قزوین، انتشارات راستی نو، تهران.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی بررسی تاریخچۀ کاروانسراهای آذربایجان در دورۀ صفویه. doc

دانلود مقاله موسیقی محلی آذربایجان

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله موسیقی محلی آذربایجان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

در این تحقیق‌گونه سعی در بدست دادن تعریف ویژه از موسیقی نیست، تنها هدف در سیر تاریخی موسیقی در بخشی از خاک کشور عزیزمان، ایران است. موسیقی آذری که یکی از ابعاد شکل‌دهنده فرهنگ موسیقی ماست، مانند بخش‌های دیگر در دوران‌های مختلف تاریخی دچار افت و خیز بود و فراز و فرودهایی داشته است و با توجه به اینکه هر موسیقی، زبان مشترک بشری است و تاثیرگذار و تاثیرپذیر از سایر فرهنگ‌ها و اینکه توجه داشته باشیم بسیاری از سرزمین‌ها و کشورهای همجوار در روزگاران دور و نزدیک، در محدوده‌ی مرزهای ایران قرار داشته‌اند و هر یک اکنون مستقل هستند و همین دوری و نزدیکی ایجاب می‌کند برای تحقیق در مورد هر یک از ابعاد فرهنگی و اجتماعی بخشی از کشورمان، حوزه‌ای وسیع درداخل و خارج مرزهای کنونی مد نظر قرار گیرد.
ولذا تحقیق در خصوص موسیقی آذری از این قاعده مستثنی نبوده و برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب، بایستی موسیقی آذری در بین اقوام و ملل گوناگون که در پیرامون کشور ما به زبان آذری (ترکی) سخن می‌گویند، مورد تحقیق و مطالعه قرار گیرد و از تمامی منابع موجود در زمینه‌های فرهنگی و تاریخی مربوط به موسیقی و تاریخ آن برای رسیدن به هدف بهره گرفت، یا به‌طور کلی، تحقیق علمی و پایه‌ای ایجاب می‌کند که ما از کلیه‌ی ابزارها و منابع استفاده کرده و در صورت لزوم با اساتید موسیقی به صورت چهره به چهره صحبت کنیم، سازها و کارکرد آنها را بشناسیم، و تا حدودی با گوشه‌ها، زوایا، پرده‌ها و دستگاه‌ها، ردیف‌ها الحان مختلف آن بخش از موسیقی مورد مطالعه آشنا باشیم و مهمتر از همه، زبان و گویش مورد محاوره را تا حدودی درک کنیم، اما ما در نظر داریم در این تحقیق به موسیقی آذری به عنوان یک موسیقی محلی (فولکلور) نگاه کرده و از این دریچه کوچک و تنها در محدود خاک ایران آن را مورد بازنگری قرار دهیم. زیرا معتقدیم، موسیقی آذری (ترکی) در گستردگی وسیعی از جهان مثل مغولستان، ترکمنستان، ازبکستان، ترکیه و ... رواج داشته و به تبع حوزه جغرافیایی خود، تغییراتی کم و زیاد در آن بوجود آمده است، از این رو همانطور که قبلاً گفته شد، در این تحقیق سعی شده به موسیقی آذربایجان به عنوان یکی موسیقی محلی و فولکلور نگاه کنیم.
امیدواریم هنرمندان این عرصه، مخصوصاً نوازندگان و خوانندگان آذری زبان که در راه پرپیچ و خم هنر موسیقی آذری، ضربات سنگین روزگاران نامساعد را تحمل کرده‌اند و با پایداری و خلاقیت خویش و با فداکاری‌ها و تلخ‌کامی‌ها، عاشقانه در باروری و حفظ این هنر کوشیده‌اند.
بر ما خرده نگیرید و ما در ردیف خشک‌اندیشانی قرار ندهید که در طول تاریخ همواره به این قشر هنرمند تحت عنوان مظاهر شیطانی و عوامل لهو و لعب نگاه کرده و گاهاً آنان را وادار کرده‌اند که با کوله‌باری از محنت و تنهایی و دلتنگی، به خلوتگه عارفانه خویش پناه ببرند و در غبار غربت و فراموشی زمان محو گردند.
تمام کمی کاستی‌های را به حساب کمبود منابع و عدم آشنایی به این هنر بگذارید، ولاغیر.

 


موسیقی محلی (فولکلور)
همانطور که درمقدمه عنوان شد، نگاه ما به موسیقی آذربایجان، نگاهی است منطقه‌ای و محدود و برای اینکه موضوع کاملاً روشن شود که این تاکید و. اصرار ما چه حوزه‌ای را دربرخواهد گرفت، تعریفی از موسیقی محلی را بیان می‌کنیم:
لغت فولکلور از دو بخش Folk-lore به معنای ( =Folkملت و =Lore علم) تشکیل شده است و بنا به تعریف لغت‌نامه آکسفورد (Oxford) فولکلور یعنی «قصه و عادت و عقاید قدیمی و یا دسته‌ای از مردم (مردم بومی)»، اما به مرور زمان لغت فولکلور وسعت بیشتری را پیدا کرد و جنبه‌های دیگر زندگی توده‌های مردم، از جمله روانشناسی عوام، سنن مردم، موسیقی محلی و ...) دربرگرفت.
ترانه‌های محلی اولین پایه‌ی تجربی موسیقی هر قوم و کشوری بشمار می‌رود. غمها و شادی‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها، قهرمانان و شخصیت‌های برجسته مردم به این موسیقی راه می‌یابند، از این‌رو از ارزش ویژه‌ای برخوردار است، به عبارت دیگر سرمایه‌ی اصلی موسیقی یک کشور یا قوم یا منطقه را می‌توان نغمه‌های بومی و محلی آن کشور دانست. البته این بدان معنی نیست که موسیقی یک مدت نغمه‌های محلی آنست، ولی هیچگاه از آن به دور نیست، زیرا زبان روحیه یک ملت به شمار می‌رود.
در جهان ملت یا نژادی وجود ندارد که از موسیقی محلی بی‌بهره‌مند باشد، حتی دورافتاده‌ترین اقوامی که از هنر، بهره‌ی بسیار کمی برده‌اند، از ترانه‌های محلی (عامیانه) برخوردارند. انسان به همان شیوه‌ای که زبان مادری را می‌آموزد، نغمه‌های بومی و محلی را نیز فرا می‌گیرد و در برابر آن واکنش مثبت نشان می‌دهد و برعکس، در برابر نغمه‌های فرهنگ‌های بیگانه از خود واکنش چندانی نشان نمی‌دهد.
موسیقی، بیانگر و توصیف‌کننده روحیات، ذوق و احساسات هر قوم و ملتی است و از آنجائیکه موقعیت جغرافیایی، شرایط اجتماعی و آداب و رسوم هر قوم و ملت از یکدیگری متفاوت و موسیقی، مترجم تخیلات و از تراوش‌های روحی و ذهنی آنان سرچشمه می‌گیرد، از این‌رو موسیقی اقوام گوناگون از همدیگر متمایز است. همانطور که هر گروه و جمعیتی از بشر برای بیان هدف و مقصود خود به ایجاد زبان و حروف ویژه‌ای مبادرت ورزیده‌اند، که این زبان با زبان گروه دیگر متفاوت است،موسیقی هر قوم و ملتی با موسیقی دیگر اقوام متفاوت است، زیرا موسیقی هر قوم و مردمی، زاده‌ی روحیات و خلقیات و نیز نماینده خواسته‌ها و آرزوها و پدیده‌های گوناگون‌ آنها می‌باشد و این عوامل به اوضاع جغرافیایی، طرز اعتقادات و اندیشه‌ها، آداب و رسوم، دین و مذهب، نیازمندی‌های زندگانی مادی و سوابق تاریخی بستگی دارد.
روی این اصل موسیقی یک قوم، کلیه‌ی این ویژگی‌ها را دربر می‌گیرد و تحت تاثیر آن ساخته می‌شود و بطور کلی، بیانگر فرهنگ و روح یک ملت و قوم می‌باشد و گفتیم شرایط کلی لهجه‌ها و زبان هر قوم با قوم دیگر متفاوت است. پس لحن هر موسیقی بر اساس لهجه‌ی ملت‌ها و هر منطقهِ‌ی خاص، متفاوت است. در کشور ما، لهجه‌ها و زبان‌ها و گویش‌های گوناگون لری، کردی، آذری، بلوچی و ... وجود دارد که هر کدام با لطافت وزیبایی ویژه خود آشکار می‌گردد و از ویژگی‌های مخصوصی برخوردار هستند.
چون موسیقی از ذوق فطری هر قوم و مردمی سرچشمه می‌گیرد و بیان‌کننده عواطف و احساسات آنها می‌باشد، از این‌رو مایه‌های اصلی موسیقی یک کشور را در نغمه‌های محلی و فولکلور آن باید جستجو کرد.
متاسفانه امروزه بعضی از غرب‌زدگان و شیفتگان فرهنگ غربی که در که موسیقی دستی دارند، در پی احیاء و ترویج موسیقی غربی بوده «هرچند موسیقی غربی ذاتاً عیبی ندارد» ولی در بی‌توجهی و کنارزدن موسیقی محلی و بومی هستند و کسانی را که در این زمینه فعالیت می‌کنند، افرادی معرفی می‌کنند که به احیای خرافه‌ها، سنت‌های پوسیده و منجمد، کهنه‌پرستی و بازگشت به سنت‌های بومی وحشی و بدوی می‌پردازند و روحیه‌ی مبارزاتی وپیگیری آنها در برابر یورش بیگانگان را مدنظر قرار نمی‌دهند، ولی سعی و تلاش می‌کنند فرهنگ بیگانه را در قالب فرهنگی، متجدد و مترقی عرضه نمایند.
کشور ایران از غنی‌ترین گنجینه‌های هنر بومی برخوردار است و بدلائل گوناگون که خارج از بحث ماست، تحقیق مستقل و علمی بر روی موسیقی و ترانه‌های علمی آن صورت نگرفته است.
در رژیم سابق، دستگاه‌ها و سازمان‌های متولی هنر در کشور، مثل رادیو و تلویزیون و فرهنگ و هنر به دلایل سیاسی و سیستم فرهنگی حاکم بر جو جامعه، مردم و مخصوصاً جوانان را بی‌اراده در ارزش‌ها و قالب‌های فرهنگی غرب، غرق می کردند و با نمایش و اجرای نمایشات مبتذل غربی، آنها را سرگرم می‌کردند و آنها را از موسیقی محلی کشورمان دور نگاه می‌داشتند.

 


و یا در هر برهه‌ای از تاریخ، که کشور درگیر جنگ‌های داخلی و ملوک‌الطوایفی و یا جنگ با بیگانگان بود، هنر موسیقی در انزوا و بی‌توجهی قرار می‌گرفت، ولی از آنجاییکه موسیقی عنصر جدائی‌ناپذیر جامعه قومی است، نابودی آن امری محال و غیرممکن بوده و هست و همانطور که نمی‌شود زبان آنها و احساس آنها و وجودشان را تسخیر کرد و به نابودی کشاند، موسیقی‌شان را نیز از میان برد. زیرا موسیقی در تمام شئون زندگی انسان‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، مثل موسیقی مذهبی، موسیقی جنگی، موسیقی غنایی، موسیقی صوفیان و دراویشی و امثالهم، موسیقی محلی، بازگوکننده تاریخ آن سرزمین است.
موسیقی کردستان با تحرک و شور و هیجان خود، بیانگر مبارزات و سختی‌ها می‌باشد که از غم و درد درونی سخن می‌گوید، موسیقی غم‌انگیز و سوزناک سیستان و بلوچستان، گویای تاریخ سرزمین ماست، موسیقی ترکی با فریادهای خود ، رنج‌ها و دردهای یک قوم را بیان می‌کند و موسیقی آذربایجان، بختیاری، شمال ایران و غیره بر اساس شیوه زندگی از ویژگی‌های خود برخوردارند.
علت سوز و گداز موسیقی بلوچ را در وضعیت جغرافیایی منطقه می‌دانند که به دلیل صاف و هموار بودن سرزمین، پیوسته مورد تهاجم اشرار، راهزنان بودند و برعکس، آن آذربایجان، به علت صعب‌العبوربودن و نداشتن دسترسی راحت دشمنان و بیگانگان و راهزنان به آنان و وجود امنیت جغرافیایی دارای موسیقی شاد و پرتحرک که با پایکوبی همراه است، بهره‌مند می‌باشد.
علاوه بر اینکه پستی و بلندی بر نوع موسیقی محلی اثر می‌گذارد، وضعیت آب و هوا، رودخانه‌ها، جنگل‌ها، آبشارها، دشت و کویر نیز در نوع موسیقی بی‌تاثیر نخواهد بود.
موسیقی محلی از جهان‌بینی ساده و بی‌پیرایه‌ای برخوردار است، به همین دلیل واقع‌گرا، زنده، صمیمی و ساده می‌باشند، نغمه‌های زیبا و دلاویزی که از دل صحرا‌نشینان سیستان و بلوچستان و جنوب خراسان تا شالیکاران کرانه‌های خزر و کوه‌نشینان و دامپروران کردستان و لرستان و ماهیگیران جنوب سرمی‌زند، همه بیانگر احساسات و آرزوهای آنهاست.
فلذا هرگونه بی‌توجهی و سهل‌انگاری در تحقیق، مطالعه، حفظ و اشاعه موسیقی محلی و فولکلور نوعی خیانت به فرهنگ ملی است، زیرا در خلق موسیقی علمی و هنری از ترانه‌ها و موسیقی بومی می‌توان به عنوان درونمایه اصلی استفاده کرد و در زمینه‌ی موسیقی ملی به نوآوری‌هایی دست یافت.
موسیقی توشمال‌های کردستان، بخش‌های ترکمن‌صحرا، موسیقی مردم شمال خراسان و سیستان و بلوچستان، موسیقی مراسم «زار» مردم بندر، موسیقی دراویشی کردستان و ...و موسیقی عاشیق‌های آذربایجان دربرگیرنده‌ی هزاران دستگاه مقام ـ ملودی و ترانه است که در مراسم مختلف جشن و عروسی، مرگ و سوگواری و کار و غیره از آن استفاه می‌شود.
برای نمونه بطور خلاصه و گذری نظری به موسیقی آذربایجان خواهیم داشت وتوجه ویژه ما به عاشیق‌ها و اوزانه‌ها و اکار دوبیتی‌ها (بایاتی‌ها) خواهد بود.
بایاتی (Bayati)، دوبیتی‌های بومی ادبیات شفاهی آذربایجان هستند. بایاتی‌ها از نظر وسعت مضمون، ‌ترنم موسیقی و تحوج ذوق و احساس، در ردیف جذاب‌ترین و شورانگیزترین آثار بدیع فولکلوریک جای می‌گیرد. به خصوص وقتی با آهنگ ویژه خود و با نوایی گیرا خوانده می‌شود، عنان از کف دل می‌ربایند و سرشک بر چهره احساس می‌افشانند.
بایاتی نوعی از شعر هفت‌ هجایی چهارمصراعی است که موضوع آن را شکوه و شکایت، هجران و غم و عشق و مضامین اجتماعی تشکیل می‌دهد و از انواع شعر فولکلوریک به شار می‌آید:
خشک چوب و خشک سیم و خشک پوست
از کجا می آید این آوای دوست

 

موسیقی آذربایجان
موسیقی در این سرزمین مانند تمدن و فرهنگش اصیل و از تاریخ و دیرینگی بس درازی برخوردار است. موسیقی مردم یکی از ویژگی‌های بارز این سرزمین است که از زمان‌های بسیار دور بوجود آمده است.
اوزان‌ها (Ozan) نخستین گروه مردمی نوازندگان محلی در این سرزمین بودند که نیاکان عاشیق‌ها بودند. اوزان‌‌ها بازگوکننده درد و رنج مردم بودند که با توپوز یا تار مقدس خویش آنها را بازگو می‌کردند و تا زمانی که توپوز را بر سینه می‌فشردند، راویان مصیبت مردم به شمار می‌رفتند و از حمله خیره‌سران مصون بودند.
اوزان‌ها، ادبیات شفاهی را در میان مردم رواج می‌دادند، به عبارت دیگر، عامل گسترش این ادبیات در میان مردم به شمار می‌رفتند. آنها به منظور بازگونمودن و آشکارساختن جور و ستم حکام و اربابان ستمگر با توپوز یا ساز خود از محلی به محل دیگر نقل مکان می‌کردند و دردها و رنج‌های مردم را با صدای خویش و همراه با نوای ساز بیان و آشکار می‌کردند. اوزان‌ها و سازهایشان عزت و احترام فراوانی داشتند و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند، چنانکه هیچ‌گاه به اوزانی که قوپوز در دست داشت، حمله‌ای از سوی دشمنان نمی‌شد، حتی ناسزا و نارویی از سوی مخالفان صورت نمی‌گرفت، مگر اینکه اوزان، قوپوز را از خود جدا کند و کنار بنهد.
عاشیق‌ها، پس از اوزان‌ها نسل‌های پسین آنها، عاشیق‌ها، نشانگر موسیقی فولکور آذربایجان گردیدند. عاشیق‌ها نیز مانند اوزان‌ها راوی فرهنگ و رسالتی ویژه بودند. آنها از هنرمندان خلقی و مردمی بشمار می‌روند که در آذربایجان وجود دارند. عاشیق‌ها در آغوش سبلان، کوه پوشیده از برف آذربایجان و دراوبه‌های (خانه‌های نمدی) عشایر شاهسون در اشعار وسروده‌های خویش بنام (بایاتی) از کوچ‌نشینی و مرارت‌های آن، از غم و دوری و کوتاهی عمر سخن می‌گویند. در این سرزمین گونه‌ای تار (تار عاشیق‌ها) و قره‌نی به عنوان ساز سمبلیک و اصیل شناخته شده است. با گذشت زمان و تاثیر موسیقی دیگر فرهنگ‌های همسایه، موسیقی آذربایجان سیر تکاملی و صعودی خود را پیمود، حتی در طول تاریخ زمانی که حکومت صفویه و حکومت‌های همانند آن بر ایران فرمانروایی می‌کردند و دوره قدرت‌نمایی آداب و رسوم خشک و منحط بود و راه‌های رشد و پیشرفت برای این موسیقی بسته شده بود، با تمام این مسائل، راه پیشرفت را طی نمود.
می‌توان گفت موسیقی آذربایجان به علت همسایگی با فرهنگ‌های غنی (جمهوری آذربایجان) و نبود دسترسی بیگانگان نسبت به موسیقی دیگر قوم‌ها، رشد و تکامل بیشتری یافته است و همواره تحت تاثیر فرهنگ پربار موسیقی جمهوری آذربایجان که آهنگسازان بزرگی چون امیدف، حاجی‌بیگ‌اف، کارگارایوف و دیگران را در خود پرورش داده است، بوده است.
البته نه تنها موسیقی آذربایجان بلکه سایر مناطق ایران، بی‌ارتباط با موسیقی ملل همجوار خود نیست و فرهنگ‌ها و موسیقی‌ها توسط مرزبندی سیاسی و جغرافیایی از هم جدا نشده‌اند، بطوریکه اشتراک فرهنگی وجود دارد. مرزبندی به تقسیمات کشوری بر اساس موقعیت جغرافیایی مربوط می‌شود. مرز در حوزه‌ی فرهنگی، هنری و به خصوص موسیقی به طوریکه موسیقی آذربایجانشرقی با موسیقی جمهوری آذربایجان پیوند خورده و ارتباط موسیقی آذربایجانغربی با موسیقی شرق ترکیه به وضوح دیده می‌شود و باز موسیقی آذربایجانغربی با موسیقی آذربایجانشرقی گره خورده است. همچنین موسیقی آذربایجانشرقی با موسیقی مرزهای داخلی پیوند می‌یابد، از طریق خلخال به تالش سپس به گیلان و در واقع این پیوندها حلقه‌های زنجیری است که بین فرهنگ‌های ملل همجوار و مرزهای داخلی ایران نسبت به هم حفظ شده و آنها را به هم مربوط می‌سازد.
کلیه آثاری که در کل منطقه آذربایجان ساخته شده است، حتماً سنفونی‌ها و اپراها از پایه‌های فولکلور آذری برخوردار بوده و از آن مایه گرفته است. در اصل موسیقی و متن، الهام‌پذیر از فولکلورهای آذربایجان و از لطافت و زیبایی ویژه‌ای بهره‌مند هستند و سازها ترکیبی از سازهای اصیل – هستند که در برخی از آنها سورنا و ساز (از آلات اصیل است که معمولاً عاشیق‌ها می‌زنند) وجود دارند.
ترانه‌های ساخته شده در آذربایجان از اصالت ویژه‌ای برخوردارند، چنانکه یا از نهادهای تاریخی بهره‌مندند، مانند (اپرای کوراوغلو) و یا سرودی از یک محل یا چشم‌انداز طبیعت می‌باشند. بهترین‌ نمونه‌ی این‌گونه موسیقی را می‌توان سمفونی (قیزقالاسی) (یکی از قلعه‌های مشهور آذربایجان) اثر گارایوف دانست و یا آهنگ‌های عشقی مانند (اپرای لیلی و مجنون) اثر ئوزیر حاجی‌اف و آثار دیگر.
در موسیقی آذربایجان، به علت مهاجرین آذربایجانی، حضور اقلیت‌های ارمنی و آکسوری و دلایل سیاسی و فرهنگی، تاسیس «هنرهای زیبا» 1324 شمسی و انجمن نیلها (مونیک تبریز) 1325 شمسی و ... اپرا و اپرت جایگاه ویژه‌ای کسب کرده‌اند. داستان‌های اپرا (لیبرتو) معمولاً از داستان‌ها و افسانه‌ها و یا واقعیت زندگی مردم آذربایجان مایه گرفته است. این سرزمین به علت ساختار اجتماعی‌اش در طول تاریخ، شخصیت‌های بزرگی را پرورش داده است و اپراهای آن از نظر موضوع عموماً قوی و کامل هستند و از آهنگسازان مردمی برخوردار بوده است.
موسیقی اصیل دراین سرزمین پیشرفت چشمگیری یافته‌است. موسیقی سنفونیک و اپراهای این سرزمین به خوبی گویای این مطلب است که بیشتر بر اساس ملودی‌های اصیل تصنیف می‌گردند و امکان گسترش موسیقی آذربایجان را در حد والایی نشان می‌دهد. بسیاری از اپراهای جمهوری آذربایجان در کشورهای گوناگون جهان به مرحله‌ی اپرا نهاده می‌شود و بسیار مورد توجه واقع می‌گردد. متاسفانه به علت بیگانه بودن اپرا با فرهنگ ما و نبود شناخت این‌گونه موسیقی در کشور ما، از امکانات ناقصی برخوردار است.
هم‌اکنون در بسیاری از روستاها و شهرهای آذربایجان، آیین نوروزخوانی متداول است و نوروزخوان‌ها با در دست داشتن عروسک (تکلم) به خواندن تصنیف‌های بهاری و نوروزی می‌پردازند. عروسک‌گردان‌ها (تکلم‌چی) پیام‌آور پیک‌های نوروزی و نوبهاری هستند که با به حرکت‌درآوردن عروسک‌ها، رسیدن بهار و آغاز سال نو را مژده می‌دهند. در اینجا یکی از ترانه‌های نوروزی «تکلم‌چی‌ها»ی آذربایجان را که به فارسی برگردانده شده است، را می‌آوریم:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بهار آمد، بهار آمد خوش آمد
عید نوروز شما مبارک
ماه و سال و روز و هفته شما
مبارک
جفای فصل زمستان سپری شده
صفای فصل بهار رسیده
ماه و سال و روز و هفته شما
مبارک
اگر جفای زمستان روزگار شما را دشوار ساخته
اینک برفها آب شده و زمین خلقت نو پوشیده است
مرغان خوش‌الحان بر شاخ درختان
آشیان نهاده‌اند
ماه و سال و روز و هفته شما
مبارک
«تکلم‌چی‌ها» گاهی به مدح مولا علی (ع) پرداخته، چنانکه «تکلم‌چی‌های» اردبیل در نغمه‌های نوروزی می‌سرایند
بهار آمد بهار آمد خوش آمد
ماه و سال و روز و هفته شما
مبارک
«تکلم‌چی‌ها» در دوره‌ی حکومت ظالم قاجار به خواندن ترانه‌های کنایه‌آمیز و طنزگونه علیه حکومت پرداختند و در قالب این ترانه‌ها به آشکار ساختن رویدادهای سیاسی و اجتماعی می‌پرداختند.

 

موغام
دستگاه‌های «موغام» نوعی موسیقی است که از احساسات پاک و عواطف ظریف و فسونگر و فرهنگ و ادب و هنر لایزال مردم آذربایجان سرچشمه می‌گیرد و یکی از باارزش‌ترین میراث فرهنگی مردم آذربایجان است.
این مردم به آن عشق می‌ورزند و مفهوم آن را آسان می‌فهمند. حتی کسانی که با علم و هنر موسیقی آشنایی ندارند، تا حدودی آن را یاد می‌گیرند و گاهی یکی از شعبات و یا تمامی موغام را با یکی از سازهای آذری می‌نوازند و یا زمزمه می‌کنند.
رینگولد قلی‌یر، آهنگساز و موسیقیدان نامی با الهام از تاثیرات موغام در خلق اپرای مشهور «شاه صنم» از این هنر به خوبی استفاده کرده است.
او می‌گوید: دستگاه‌های موغام سرگذشت تاریخی مرز و بوم است. اگر آن را بصورت علمی و دقیق و همه‌جانبه مورد مطالعه قرار دهیم، تاثیرات روحی و روانی آن بر ما آشکار می‌شود و ما را شگفت‌زده می‌کند و به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد.
واژه «موغام» به صورت «ماکام» در موسیقی عرب و «ماکام» در موسیقی اوزبک و تاجیک دیده می‌شود و ریشه آن در کلمه «ماکام» عربی است که در زبان آذربایجانی به «موغام» تغیر یافته است و به مفهوم «لاد» (نوعی آهنگ موسیقی است که بر اساس یک پرده کوچک اجرا می‌شود) نیز بکار می‌رود.
البته باید بدانیم که موغام با موسیقی‌های هم‌طراز خود در ملل شرق تفاوت اساسی دارد. مثلاً با اینکه از اصطلاحات موغام و مقام در موسیقی آذربایجانی استفاده می‌شود، ولی هرکدام از اینها معنی و مفهوم جداگانه‌ای دارند.
موغام در اصل نوعی موسیقی است که به صورت ظریف و پراحساس و روح‌بخش اجرا می‌شود و تاثیرات روحی و روانی بسیار دارد. اما در اصل ستون فقرات موغام است و از یک‌سری پرده‌های کوک شده حول یک نت (به عنوان محور مقام) تشکیل یافته است و بر اساس آن پرده اجرا می‌شود.
از نوشته‌های قدیمی چنین برمی‌آید که کلمه ماکام را از سازهای سیمی و خصوصاً «عود» گرفته‌اند و آن به یکی از پرده‌هایی اطلاق می‌شود که در بازوی ساز «عود» وجود دارد وملودی را بر اساس آن پرده کوک و اجرا می‌کنند.
در موغام آذربایجان از اصطلاحات زیر استفاده می‌کنند:
مثلاً: «چهارگاه پرده‌سی» یعنی: «پرده چهارگاه» و یا «راست پرده‌سی» یعنی: «پرده راست» و یا «سه‌گاه زابل پرده‌سی» یعنی: «پرده‌ی سه‌گانه زابل» و ...
در عصر حاضر نیز چنین اصطلاحاتی رایج و مرسوم است. مثلاً «راست پرده‌سی» یعنی اولین پرده «موغام راست»، «شور پرده‌سی» و یا «شوشته‌ پرده‌سی» و ... .
آن پرده‌است که در ردیف پرده‌های بازوی ساز سیمی قرار دارد و به نام پرده پایه و استناد و «مایه» آن «موغام» بکار می‌رود. بدین ترتیب «موغام» در هنر موسیقی آذربایجان دارای سه مفهوم اساسی زیر است:
1. نوعی موسیقی علمی و پراحساس که از قسمت‌های مختلف تشکیل شده است.
2. هر «موغام» مانند «مقام» دارای سیستم «لاد» خاص خود است.
3. به مفهوم «پرده»ای است که منسوب به «مایه»ای می‌باشد.
با توجه به مفاهیم مختلف، این‌چنین احساس می‌شود که این روند طی قرون متمادی به تکامل رسیده، اما از کیفیت آن کاسته نشده است.
موغام‌های 12 گانه کلاسیک میراث جاودانه موسیقی مدون مشرق زمین است.

 

آواز در موغام
در سیتسم 12 گانه موغام، 6 آواز وجود دارد. از جمله: «شهناز»، «مایه»، «سلمک»، «نوروز»، گردانیه» و «گواشت». از این تعداد «شهناز»، در موغامات آذربایجان بصورت یک «موغام کوچک» درآمده، اجرا می‌شود و «مایه» نیز در تمام دستگاه‌هاس «موغام» اولین شعبه است. «نوروز» در موغام «راست» با نام «نوروز ـ رونده» در جایگاه «حسینی» و «حجاز» در موغامات آذربایجان اهمیت «شعبه» را دارند.
در کتاب «ماکام» اثر: ای. رجب‌اف مشاهده می‌شود که از مجموعه 24 شعبه، نام پرده «دوگاه»، «سه‌گاه»، «چهارگاه»، «ماهور»، «همایون» و «زابل» در موسیقی آذربایجانی به عنوان «دستگاه‌های موغام» تکامل یافته است.
اما «پنجگاه»، «عشیران»، «نوروز عرب»، «نوروز ـ بایاتی»، «حصار»، «غزال»، «اصفهانک»، «مبرقه» و «بسته‌نگار» در 12 موغام کلاسیک و موغامات آذربایجان جایگاه «شعبه» را دارند.
در نتیجه:‌ از مجموعه 24 «شعبه»، 6 شعبه در موسیقی آذربایجان به دستگاه موغام مستقل تبدیل شده و 9 شعبه در موغامات مختلف وارد شده‌اند.
اکنون از نظر «لاد» 12 موغام کهنه مشرق زمین را با «لاد»های موغامات آذربایجان مقایسه می‌کنیم.
«عشاق» قدیمی‌ترین «لاد» و پرده «لاد» آن مطابق پرده لاد «راست» است.
در موغامات آذربایجانی تمامی تصنیف‌ها و رنگ‌هایی که در دستگاه «راست» و هم‌خانواده آن یعنی موغام‌های «ماهور هندی»، «اورتا ‌ـ ماهور»، «بایات قاجار» و همچنین (موغام‌های کوچک هم‌خانواده یعنی قاجار و یا موغام ضربتی) هم‌خانوده یعنی «حیراتی» بر اساس این «لاد» ساخته‌ شده‌اند.
لاد دستگاه «نوا» همان لاد موغام «نور» در موغامات آذربایجان است و بدین‌ترتیب لاد دستگاه «نور» در موغامات آذری اساس لاد موغامات کوچکی از قبیل «بایات کورد» «دشتی» و لاد موغامات چیزی مانند «شماع شمس» و «مانی» را تشکیل می‌دهد.

 

تاثیرات روحی و روانی موغام
شاعر خوش‌ذوق و دانشمند معاصر، بختیار وهاب‌زاده در مورد نیروی سحرانگیر موسیقی می‌گوید:
دفن ائدین سیز منی «زایل سه‌گاه» ین مایه سینه
دیئدم بلکه منی بیرگون اویاندیدی موغام
البته شاعر اغراق در گفته خویش را می‌پذیرد و می‌گوید: من به این نکته زیبا اعتقاد کامل دارد، اگر کسی آن را باور نمی‌کند، اصراری نمی‌کند، اصراری نیست، هر کسی کار خودش بار خودش.
یادآوری می‌کنم اخیراً دانشمندان در مورد اثرات انسان ساز و نیروی شفابخش موسیقی به نتایج شگفت‌انگیزی دست یافته‌اند، بطوریکه اطباء در مورد معالجه اشخاص معلول و بیماری‌های وخیم و تسکین درد از موسیقی اصیل بهره می‌گیرند.
همینطور با اهتمام ع.حاجی‌بیگ‌اف و تلاش موسیقیدانان قرن حاضر همه‌ی موغامات آذربایجان نت موسیقی شده است.
بر اساس پیشرفت و تکامل قدرت، درک انسان تغییراتی نیز در زمان‌بندی اجرای موغام بوجود آمده، مثلاً: اجرای هر دستگاهی در قدیم بین 3-2 ساعت وقت لازم داشت، اما این مدت تدریجاً به 20-15 دقیقه کاهش یافته است. بدین‌ترتیب ایفاگران موسیقی موغام معاصر حتی شکل زمان اجرای صدسال پیش را هم قبول نمی‌کنند. جهت تشخیص تغییراتی که طی 50-40 سال اخیر در دستگاه‌های موغام پدید آمده، می‌توان مقایسه‌ای بین موغامات ضبط شده بر روی صفحات سنگی و موغامات کنونی به عمل آورد.
عده‌ای بر این عقیده‌اند که موغامات در انسان نوعی اندوه و ملال ایجاد می‌کند. صمد رغون، شاعر بزرگ آذربایجان در سمیناری تحت عنوان «موغام و خالق ماهنی‌لاری» طی نطقی گفت:
«من صراحتاً اعتراف می‌کنم که موغامات هرگز انسان را آزرده و غمگین نمی‌سازد. البته دلیلی ندارد که در موقع استماع موغام «راست» گریه کرده و یا غمگین شویم، اگر موغامات چنین تاثیراتی داشتند، مردم در اثر بدبینی از موسیقی روگردان می‌شدند یا از اجتماع گریزان شده و از روند ترقی و تکامل فاصله گرفته و به غارها پناه می‌برند.
هیچ آهنگی بدون کلام و شعر و بدون معنا، مضمون موسیقی محسوب نمی‌شود، همچنانکه هرچرخی و هر وسیله گردانی نیازمند محوری است.
وزن شعر در خلق آثار موسیقی و موغام و وزن آنها تاثیرات اساسی داشته است. اگر شعر زیبا نبود و ملودی‌های زیبا و افسانه‌ای موغومات نیز خلق نمی‌شدند.
انتخاب شعر توسط خواننده از عوامل مهم و تعیین‌کننده است. غزل از ده قرن پیش اساس متن موغام را تشکیل می‌داده است. البته اساس متن دستگاه‌های موغام‌های کم‌حجم تنها به غزل محدود نمی‌شود، بلکه در تصنیف‌هایی که از ترکیب این نوع موغام به عمل آمده، علاوه بر غزل‌ها از بایاتی، دوبیتی و اشعار شاعرانه نیز استفاده می‌شود.
در بعضی از موغامات «ضربی» از دوبیتی‌ها و بایاتی‌هایی که توسط خلق سروده، گنجانده می‌شود و قائدتاً این قبیل اشعاد اساس متن ـ «شکسته» و نظایر آن و همچنین اساس متن ـ موغامات «ضربی» از جمله «اوشاری» و »«آذربایجان» را تشکیل می‌دهند.
یادآوری می‌شود که در ادوار مختلف از متن منظوم چون غزل، مخمس، قوشما و بایاتی در انواع موغام استفاده کرده‌اند و البته برای انتخاب اشعار آهنگ‌های هر موغام باید به نوع آن و تاثیرات روحی و روانی‌اش نیز توجه خاصی مبذول داشت.
در خلق اپراهای درام معمولاً از «بایات‌ کورد» استفاده می‌کند تا مانند ناله‌های جگرسوز و دردل‌ها موثر افتد.
ع.حاجی‌بیگ‌اف در اپرای لیلی و مجنون، هنگان مرگ مجنون و نیز ج.جبارلی در پیس «سولفون چیچک‌لر» هنگام نشان‌دادن بیچارگی و فلاکت «سارا» و نابودی از آهنگهای سوزناک «بایات کورد» استفاده کرده‌اند.
آوازخوان نباید غزلی را که در دستگاه «راست» خوانده می‌شود، در دستگاه «سه‌گاه» بخواند. زیرا که مضمون «راست» با مضمون «سه‌گاه» یکی نیست و تفاوت‌های اساسی دارند. همچنین شعبات هر دو موغام نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
خوانندگان موغام، برای هر دستگاهی شعر و غزلی باید انتخاب نمایند که مفهوم آن بتواند فکر و مضمون موسیقی و ویژگی آن موغام را بطور کامل بیان کند و مصراع‌ها در جملات مضمون موسیقی و در آوازها تجسم عینی خود را پیدا کند. یکی از اساتید مشهور و نامی موغام به نام میرزا مختار محمداف در مورد انتخاب غزل نظریه‌ای جامع ارائه کرده است. او خواننده آواز را مخاطب قرار می‌دهد و می‌گوید:
«تو باید بدانی برای آشکارشدن تاثیرات موغامی که می‌خوانی انتخاب شعر و غزل اهمیت بسیاری دارد. لیکن تلفظ کلمات غزل و رعایت وزن آن برای سهولت درک مفاهیم اشعار نیز خیلی مهم است. کسی که موارد بالا را رعایت نمی‌کند و یا اشعار را تحریف می‌کند، دشمن اصلی شعر و موسیقی است.

 

 

 


دستگاه
ع.حاجی‌بیگ‌اف طی مقالاتی تحت عنوان «نظریه‌ی به حیات موسیقی آذربایجان» که به صورت مباحثه در روزنامه‌ی معارف و مدنیت چاپ باکو انتشار می‌یافت، مفهوم دستگاه را چنین بررسی می‌کند: «به نظر من معنا و مفهوم دستگاه در اصل همان بنااست.»
ما در بررسی دستگاه‌های موغام از لحاظ خصوصیات ساختمانی وموسیقی به سه قسمت اساسی برخورد می‌کنیم که هر کدام به مثابه پایه اهمیت خاصی دارند و این تقسیمات «لاد» » مقام در همه‌ی دستگاه‌ها مشابه هستند.
از این سه جزء «درآمد» و «برداشت» به عنوان مقدمه «و مایه» نیز شعبه‌ای است که دستگاه بر اساس آن تصنیف می‌شود و نقش پایه و اساس را در دستگاه به عهده دارد.
«درآمد» و «برداشت» هر دو مقدمه را تشکیل می‌دهند، اما از نظر پایه و اسلوب متفاوت هستند.
اصولاً چون «درآمد» نوعی «رنگ» است، بنابراین ابتدا به بررسی «رنگ» و انواع آن می‌پردازیم.

 

رنگ‌ها
«رنگ» معمولاً به دنبال شعبه‌ای معین اجرا می‌شود و اکثراً به نام آن شعبه خوانده می‌شود. مثلاً در دستگاه «راست» اگر بعد از شعبه «ولایتی»، «رنگ» اجرا شود به نام «رنگ ولایتی» و اگر در دستگاه «چهارگاه» بعد از شعبه‌ی «بسته‌نگار» اجرا شود، به نام «رنگ بسته‌نگار» خوانده می‌شود.
در نتیجه «رنگ»ها بلافاصله بعد از شعبه‌ای که منسوب به آن هستند، اجرا شده و تمامی خواص ملودیک آن شعبه را دارا هستند و معمولاً شعبه‌های قانونمند یک دستگاه با «رنگ»ها به هم مربوط می‌شوند و در عین حال برای ایجاد تضاد بین شعبه‌ها نیز می‌توان رنگ‌ها را بکار برد.
«رنگ»ها معمولاً سه نوع هستند: رقص‌واری، مارش‌واری و لیریک (عاشقانه) و اکثر «رنگ»ها از نوع اول هستند.

 


دستگاه‌های موغام آذربایجان
دستگاه‌های موغام آذربایجان عبارتند از: «راست»، «شور»، «سه‌گاه»، «چهارگاه»، «بایات شیراز»،‌ «شوشتر»، «همایون»، «ماهور هندی»، «بایات قاجار»، «اورتاماهور»، «میرزا حسین سه‌گاهی»، «زابل سه‌گاه» و «خارج سه‌گاه». تمامی این دستگاه‌های موغام بر اساس هفت «لاد» ساخته شده‌اند.
طبیعتاً در طول مدت اجرای رنگ خوانده به استراحت می‌پردازد و خود را برای اجرای شعبات موغام آماده می‌کند.

 


درآمد
در ابتدای دستگاه‌های موغام اجرا می‌شود و نوع دوم از انواع نمونه‌های «رنگ» است و مانند «رنگ»ها پایه و اساس مبتنی بر متروریتم (ریتم مبتنی بر مقیاس) دارد.
ابتدا مقدمه اجرا می‌شود. سپس رکیستر وسط (منطقه صوتی میانی) آنگاه رکیستر نسبتاً بالا (منطقه صوتی نسبتاً بالا) و زونای کل مینا سیا (منطقه قبل از اوج) و بعد قسمت کل میناسیا (منطقه اوج) سپس رکیستر بالا (منطقه صوتی تشکیل دهنده‌ی اوج و در نهایت برگشتن به رکیستر اول (برگشتن به منطقه صوتی اول) از خصوصیات مهم درآمده است.
باید اضافه کنیم که تمامی این قسمت‌های اینسترومنتال در اصل فقط خاص درآمد نیست، بلکه اصولاً فرم و بافت دستگاه را نیز تعیین می‌کند.
با اجرای درآمد وضعیت موسیقی «موغام» نشان داده شده و پایه‌ی «لاد» دستگاه نیز نهاده می‌شود. پس می‌توان گفت که درآمد سنگ پایه هر دستگاه موغام است.
باک‌خان‌اوف در رابطه با درآمد می‌گوید:
الف: شاخص نوع موغامی است که اجرا خواهد شد.
ب: برای ورود به دستگاه موغام نقش مقدمه را ایفا می‌کند.
ج: زمینه را برای اجرای صحیح موغام آماده می‌سازد.
د: مشق و تمرین و یادآوری موغام برای نوازندگان است.
مثلاً انواع درآمدهایی که در دستگاه راست اجرا می‌شوند، به نام «درآمدهای راست» و درآمدهایی که در دستگاه‌های شور اجر می‌شوند «درآمدهای شور» نامیده می‌شوند.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله45    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله موسیقی محلی آذربایجان

دانلود تحقیق مرکز فرهنگی حیدر علی اُف آذربایجان - زاها حدید

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق مرکز فرهنگی حیدر علی اُف آذربایجان - زاها حدید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق مرکز فرهنگی حیدر علی اُف آذربایجان - زاها حدید


دانلود تحقیق مرکز فرهنگی حیدر علی اُف آذربایجان - زاها حدید

تحقیق مرکز فرهنگی حیدر علی اُف آذربایجان به تجزیه و تحلیل کامل و جامع این بنا می پردازد که در 17 صفحه همراه عکس با چیدمانی شکیل وزیبا برای شما عزیزان آماده شده است.

 

تعدادی ازسرفصل ها و بخشی از این پروژه به شرح زیر است :

مرکز فرهنگی حیدر علی اُف آذربایجان - زاها حدید

 

پس از برگزاری مسابقه ای در سال 2007 ، شرکت معماری زاها حدید برای طراحی مرکز فرهنگی حیدر علی اُف برگزیده شد. معمار ایرانی تیم طراحی شرکت زاها حدید، خانم "سارا شیخ اکبری" مسئولیت طراحی داخلی این پروژه را بر عهده داشته است.

 طرح مرکز فرهنگی حیدر علی اُف، ارتباطی سیال و پیوسته بین درون ساختمان و میدان اطرافش برقرار کرده است.

سازه ی مرکز فرهنگی حیدر علی اُف متشکل از مشارکت دو سیستم است؛ سازه بتنی که با سیستم سازه فضاکار ترکیب گشته تا به ستون هایی با فواصل وسیع دست پیدا نماید و بدین جهت عناصر عمودی سازه توسط سیستم دیوارها مستور گشته اند تا بازدیدکنندگان سیالیت و جریان بدون وقفه در فضای داخل را تجربه نمایند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مرکز فرهنگی حیدر علی اُف آذربایجان - زاها حدید