مفهوم توسعه پایدار
مفهوم « توسعه پایدار » به معنی ارایه به راه حل های درمقابل الگوهای سنتی کالبدی یا اجتماعی و اقتصادی توسعه می باشد که بتواند از بروز مسایلی همچون نابودی منابع طبیعی ، تخریب اکوسیستم ها ، آلودگی ، افزایش بی رویه جمعیت ، رواج بی عدالتی وپائین آمدن کیفیت زندگی انسان ها جلوگیری کند .
فصل Sustain از سال 1290 میلادی درزبان انگلیسی به کار گرفته شده واز ریشه لاتین Tenere , sob به معنی « نگهداشتن» ویا « نگهداری کردن » است . لغت نامه آکسفورد مسابقه صفت sostenable را به حدود 1400 می رساند و آنرا به اشکال مختلف معنی می کند . اما تنها دراین چند دهه اخیر این واژه با معنای کنونی آن یعنی « آنچه که میتواند درآینده تداوم یابد » یا « پایداری » کاربرد پیدا کرده است . ودرفارسی به « پایا » ، « دائم » ، « با ثبات » ، « باقی » ، « استوار » ، « با دوام » ، « جاویدان » و ..... ترجمه شده است . پایداری به معنای با دوام ، ماندنی واز همه متداول تر کلمه پایدارو پایداری است .
مفهوم پایداری در دهه 1970 رامی توان نتیجه رشد منطقی اگاهی تازه ای نسبت به مسایل جهانی محیط زیست و توسعه دانست که به نوبه خود تحت تاثیر عواملی چون نهضت های زیست محیطی دهه 60 ، انتشار کتاب هایی نظیر محدودیت های رشد و اولین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست وتوسعه که درسال 1972 در استکهام برگزار شده بود .
تعریف توسعه پایدار
متاسفانه تاکنون تعریف جامعی از توسعه پایدار ارایه نشده است تعریفی که بیش ازهمه مورد استفاده قرارگرفته است تعریف کمیسیون براندتلند است : آن نوع توسعه ای که بتواند نیازهای کنونی را بدون از دست دادن توانایی های نسل های آینده درتامین نیازهایشان تامین کند « لیکن این تعریف ازسه جهت مورد انتقاد قرار گرفته است . یکی از جهت « انسان محوری » بودن آن و دیگری به خاطر مشکل تعریف کردن نیازها وبالاخره ارایه راه حل های عملی واجرایی جهت تحقیق آن .
تعریف دیگری که توسط اتحادیه حفاظت محیط زیست درسال 1991 ارایه شده است : « بهبود کیفیت زندگی انسان در چارچوب ظرفیت برد اکوسیستم های حامی » را مورد تاکید قرار داده است . شاید بتوان به تعریفی نسبتا ساده و فرایندگرا اکتفا کرد :
« توسعه پایدار آن نوع توسعه ای است که سلامت انسان ونظام های اکولوژیکی را در بلند مدت بهبود بخشد » .
اهداف توسعه پایدار :
هدف اصلی توسعه پایدار ، تامین نیازهای اساسی ، بهبود وارتقای سطح زندگی برای همه ، حفظ واراده بهتر اکوسیستم ها و آینده ای امن تر وسعادتمند تر ذکر شده است .
توسعه پایدار فرایندی است که در ان سیاست های اقتصادی ، مالی ، تجاری ، انرژی ، کشاورزی ، صنعت وسایر سیاست ها به نحوی طراحی می شوند که منجر به توسعه ای شوند که از لحاظ اقتصادی ، اجتماعی ، اکولوژیکی پایدار باشد ومفهوم ان انجام سرمایه گذاری به قدر کافی درزمینه آموزش ، بهداشت ، جمعیت وانرژی است به طوری که بدهی اجتماعی برای نسل های آینده به وجود نیاید .
ودرنهایت میتوان گفت که توسعه پایدار یک مفهوم جامع دارد و به تمام جنبه های زندگی انسان مربوط می شود واجرای مدل های توسعه پایدار نیاز به تغییرات اساسی درسیاست های ملی وبین المللی دارد .
توسعه پایدار ومعماری :
در این جهان ،معماران نیز همسو باسایر دانشمندان درپی یافتن راهکارهای جدید برای تامین زندگی مطلوب انسان بوده اند . بدیهی است که زندگی ، کار ، تفریح ، استراحت ، و.... همه وهمه فعالیت هایی می باشند که در فضاهای طراحی شده توسط معماران صورت پذیرفته واز آنجا که نقاط ضعف وقوت یک ساختمان ، بر زیست بوم جهان تاثیر مستقیم خواهد داشت . وظیفه ای بس حساس در این خصوص بر عهده معماران می باشد . کاربرد مفاهیم پایداری در معماری مبحثی تازه را به نام « معماری پایدار » با « معماری اکولوژیکی » یا « معماری سبز » ویا « معماری زیست محیطی » با ز کرده است که همگی اینها دارای مفهوم یکسانی هستند وبر معماری سازگاربا محیط زیست دلالت دارند .
پیشینه معماری پایدار
در گذشته اعتقاد بر این بود که تمام جهان هستی ازترکیب چهارعنصر ، آب ، خاک ، آتش و هوا به وجود آمده است با وجود اینکه امروزه مشخص شده که به وجود آمدن جهان روند بسیار پیچیده ای داشته ، ولی هنوز هم این چهار عنصر راه حل های مناسبی را برای این نگرش وارتباط متقابل ساختمان و محیط اطراف فراهم می کند .
ریشه اصلی نهضت حفظ محیط زیست و معماری پایدار در قرن 19 برمی گردد . جان راسکین ، ویلیام موریس ، ریچارد لتابی از پیشگامان نهضت معماری پایدار محسوب می شوند . راسکین در کتاب « هفت چراغ معماری » خودمی گوید که برای دستیابی به رشد و پیشرفت می توان نظم ها رمونیک موجود درطبیعت را الگو قرار داد . موریس بازگشت به فضای سبز حومه شهر وخود کفایی و احیای صنایع محلی را توصیه می کرد . لتابی دریکی از اعلامیه های بلیغ خود از معماران خواسته که قدر نظم و زیبایی طبیعت را بدانند .
همه این پیشگامان از واژه « طبیعت » استفاده کرده اند و امروز تنها نعمتی که می تواند به خوبی جانشین این واژه گردد . « معماری پایدار » است .
سال ها بعد معماران یگرمانند فرانک لوید رایت ، پیترآیزنمن ، .... عقاید این پیشگامان را ادامه وگسترش دادند .
شکوفایی جنبش معماری پایدار با وجود جنبشهای متر یالیستی نهضت مدرن ازبین نرفت ودراواخر قرن آمیزه جالبی از طراحی ساختمان را که به عنوان بوم شناسی فنی ویا بوم شناسی سرد شناخته شد به وجود آورد . ساختمان های که براساس معماری پایدار طراحی شده اند ، برخلاف ساختمان های ثابت وقدیم ، انعطاف پذیر وتا حدی سیال بودند ؛ به طوری که طبق گفته ریچارد راجزر ، ساختمان ها همانند پرندگان که در زمستان پرهای خود را پوش می دهند ، خود را با شرایط جدید زیستی وفق داده براساس آن سوخت وسازشان را تنظیم می کنند . بدین ترتیب این شکل حساس طراحی رابطه موفقی بین دنیای طبیعت و دنیای انسان ها برقرار کرده به نظرات راسکین موریس ولتابی تجسم عینی بخشیده است .
اصول معماری پایدار
پایداری بی هیچ واسطه ای همان مسیری است که معماری بایستی در آینده نزدیک به آن دسترسی پیدا کند . این نوع معماری باید تداعی کننده احساس انسان ها نسبت به طبیعت باشد . دلایل زیادی مبتنی بر اینکه دیدگاه بشر درجهت نحوه استفاده از منابع انرژی باید تغییر کند وجود دارد به همین دلیل اجرای ساختمان با تفکر ومبانی معماری سبز بسیار حائز اهمیت است . بایستی کمی سبک تر بر روی زمین زندگی کنیم . زیرا عمق خاک برداری وسایر دخل وتصرف هایی که در بستر طبیعی زمین برای ساخت وساز انجام می دهیم نه تنها بانیازمندی های ما دررابطه با فضاهای یک ساختمان مرتبط است بلکه برارگانیسم کلیه موجودات وگیاهان محیط زیست نیز تاثیر می گذارد .
ما نمی توانیم بیش از این نسبت به اثری که بر اکوسیستم محیط می گذاریم بی توجه باشیم . روشی که زندگی می کنیم وانتخابی که برای رفع نیازهایمان داریم ، اثر چشمگیری بر کیفیت زندگی افرادی دارد که در آینده دنباله رو ما خواهند بود . اکنون زمانی رسیده است که مسئولیت شیوه زندگی وبه تبع آن فرم معماریمان را بپذیریم .
این که چگونه خانه هایمان را طراحی و مصالح آنرا انتخاب کنیم ازمهمترین مسایلی است که آینده خانه سازیهایمان را تحت تاثیر قرار می دهد . بحث مصرف واستفاده در تمام مراحل ساخت ساختمان مورد توجه است وبایستی توجه شود که چه مقدار انرژی چه در حین ساخت بنا وچه پس از ساخته شدن بنابرای گرمایش ، سرمایش و ... به صورت ماده ومصالح در ساختمان مصرف شده ومی شود . مصرف انرژی به دلیل آلودگی تولید گاز وغیره اثر مستقیم برکیفیت محیط زیست دارد .
مصرف سوخت های فسیلی برای تامین انرژی ، از زیبایی طبیعت می کاهد منابع را به سرعت کاهش می دهد و اکوسیستم راازتقارن طبیعی خود خارج می سازد . پس مصالح انتخاب شده برای حفظ انرژی در ساختمان بسیار مهم است .
معماری سبز در شش سال اخیر موفقیت هایی قابل ملاحظه داشته است این موفقیت ها شامل اشاعه تکنیک های ساختاری جدید و فروش مصالح متناسب با تفکر معماری سبز است . به طور کلی معماری سبز بر مبنای چهار اصل استوار است . 1- از انرژی آب ،باد و سایر منابع طبیعی حفاظت کنیم . 2- سلامت محیط زیستمان را تامین کنیم 3- اقتصاد را درکشور رشد دهیم و 4- کیفیت بالایی از زندگی برای شهروندان ارایه دهیم .
ما در اینجا تنها به علل و بررسی در خصوص معماری پایدار راهکارهای زیادی نیز ارایه شده است . معماری پایدار از دو دیدگاه زیر خواهیم پرداخت :
1- دیدگاه کلی در ورزاناهارت که خود نیز در ساختمان های سبز ساکن هستند .
2- دیدگاه بارندا وردبرت وال
برخی بناها دارای ویژگیها وخصوصیاتی هستند که آنها را در زمره بناهای پایدار قرار می دهد تعریف واصولی که از دیدگاه کلی ورزاناهارت باید رعایت شود تا یک بنا به عنوان نمونه ای از یک معماری پایدا ر طبقه بندی شود عبارت است از :
1- کوچک بیندیشید .
خانه های کوچک می توانند زیبا و دنج وگرم باشند درحالی که خانه های بزرگ مقدار بسیار زیادی انرژی وگرما را تلف می کنند و به اجبار بایستی از سوخت های فسیلی برای گرم کردن آن استفاده شود ودر نهایت آلودگی ناشی ازمصرف سوخت های فسیلی که به هوا وارد می شود معضلات و تخریب های زیست محیطی رانیز به دنبال دارد همچنین خانه های بزرگ مصالح زیادی را مصرف می کنند که نتایج واثرات سوء خاص خود را بر محیط زیست دارند .
یک خانه باید دراندازه وسایزی طراحی شود که مورد نیاز و مصرف ساکنین آن باشد این خانه با طراحی بسیار دقیق ودیدگاهی طبیعت گرایانه نیازهای یک خانواده را متناسب با قرن 21 بر آورده خواهد ساخت .
2- گرمایش ساختمان با آفتاب
هیچ چیز برای سلامتی جسم و ذهن انسان موثرتر از استفاده از گرما ونور خورشید نیست . در طراحی گرچه تعبیه وجانمایی مناسب بازشوها وسطح نورگیر به نظر کمی مشکل می رسد اما در عمل نتیجه طراحی صحیح آن بسیار رضایت بخش می باشد یک طراحی خوب برای استفاده از نور در خانه ، به گونه ای است که علاوه بر این که گرمای لازم رابرای فضای داخلی تامین کند نور کافی را نیز وارد اتاق نماید . تنها این در صورت زمانی که خورشید غروب می کند گرمای جذب شده دراتاق باقی می ماند وبه فضای داخلی پس داده می شود و آنرا گرم می نماید . دراین رابطه دقیقا مصالح خاصی می تواند انرژی را جذب ودر خود حفظ نموده سپس در زمان مناسب آن را به فضا بر گرداند . آنچه دراین ذخیره سازی مهم است عایق بندی مناسب درساختمان است که میتوان ازسنگ های آتشفشانی فشرده برای این منظور استفاده بهینه کرد سنگهای آتش نشانی فشرده ( طبیعی ) گرما را در درون خود حفظ می نمایند ودر واقع نوعی جاذب طبیعی محسوب می شوند . برای اجرای این عایق بندی می توان آنرا از بیرون فضا شروع کرد یا فقط از داخل فضا انجام داد . خانه های سنگی که گرمای زیادی از دست می دهند . بنابراین طراحی استفاده از نور خورشید برای این گونه خانه هاالزامی است بنابراین ملاحظه می شود که استفاده صحیح ازمواد ومصالح در حفظ انرژی بسیار موثر است .
3- راحتی و آسایش
همان طور که گفته شد یک طراحی مناسب بر مبنای استفاده از انرژی طبیعی خورشید هم نور ، هم گرما وهم آسایش رابرای ساکنین یک خانه تضمین می نماید از انرژی های طبیعی دیگری که می تواند در گرمایش و سرمایش فضا و باطبع آسایش انسان موثر باشد . استفاده از انرژی زمین است .
برای استفاده از این نوع انرژی می تواند به راحتی حدود شش فوق حفر کرده وارد عمق زمین شد در آن نقطه خواهید دید که تغییرات حرارتی بیش از چند درجه نیست . اگرچه این درجه حرارت حدود ( 55-50 فارنهایت ) ممکن است برای زندگی عادی سرد باشد ولی با این روش می توان حرارت خوبی را درفضای داخلی فراهم کرد . بنابراین برای استفاده از انرژی گرمایی زمین باید زیر آن کاملا خالی ازهوا باشد ، تا فضای گرم زمین را جذب کند ،درخانه های سنتی اقلیم سرد ایران نیز به همین دلیل خانه ها درعمق زمین پی افکنده شده اند . نور من فالستر بخشی ازگرمایش گنبدرا یشتاک در آلمان را با استفاده از انرژی گرمایی زمین تامین کرده است .
4- استفاده از انرژی های قابل باز یافت.
راه های بسیاری ازقبیل استفاده ازانرژی های پاک مانند انرژی خورشید، انرژی باد ، انرژی آب ، ..... برای تولید برق والکتریسته وصرفه جویی در مصرف انرژی های فسیلی وجود دارد .
اگر از انرژی پاک جهت تولید الکتریسته استفاده شود باید دقت بیشتری در طرز استفاده از برق تولید شده به دلیل محدود بودن آن اعمال کرد به عنوان مثال چنانچه نیروی برق ازمنابع طبیعی یا توربین ها فراهم شود بایستی هزینه ابزاری راهم که به وسیله الکتریسته کار می کنند محاسبه نمود .
ویا به عنوان مثال ماشین لباسشویی ازمقدار الکتریسته ای استفاده کند که مقدار هزینه آ ن کمتر از مبلغ پودر لباسشویی وهزینه مصرف آب خواهد بود . لامپ های مهتابی ازجمله استانداردهایی هستند که کمترین الکتریسته را مصرف می کنند . در ساختمان ها بایستی ازوسایل حرارتی ونوری که با وصل شدن به پریز ومصرف برق کار می کند تا حد امکان اجتناب کرد .
در مصرف انرژی ها بایستی حداکثر صرفه جویی را اعمال نمود . تکنولوژی کنونی قادر است که نور را با کلیدهای نزدیک به درب باریموت کنترل های نوری وهمچنین صدا قابل کنترل کند . به عنوان مثال پیشنهاد می شود که در حمام نورتحت کنترل به درجات مختلف ودر نزدیک وان در دسترس حمام گیرنده باشد ویا سیمی که با ورود فرد ، چراغ وبا خروجش خاموش شود به کار گرفته شود .
نکته دیگرکه باید بدان توجه شود تاثیر لامپ های مصرفی برمحیط زیست است که باید برای ارگانیسم گیاهان و موجودات زنده در محیط بی ضرر باشد .
5- ذخیره کردن آب
6- استفاده از مصالح بومی
طبیعت مصالح فوق العاده ای دارد که برای ساختن بنا می توان از آن استفاده نمود . زیرا حمل ونقل این مواد و مصالح آسان تر است وبه پرداخت هزینه کمتری نیز نیاز دارد . استفاده از این نوع مصالح حداقل ضررهای اقتصادی و زیست محیطی را دارا است ونکته توجه این است که بعضی ازمنابع طبیعی مورد استفاده مانند درخت ونی و ..... قابل ترمیم ودوباره سازی می باشند و برخی دیگر نیز به وفور قابل دسترسی هستندمانند سنگ وشن وماسه که استفاده از آنها به دلیل زیبایی طبیعی که دارند از یکنواختی وتصنعی بودن بنا می کاهد وبه نوعی معماری را با طبیعت نزدیک وهمساز می کند .
در واقع استفاده از منابع طبیعی ای که با محیط اطراف کاملا درهماهنگی است آرامش را به فرد منتقل می کند .
از مصالح بسیار جذاب دیگر سنگ های صخره ای است که می تواند هم درعناصر تزئینی فضای فوق العاده ای رابا تداعی طبیعت وقدرت به انسان منتقل می کند . وهمین طور در سنگ فرش بیرون خانه از آن استفاده شود دیوارهای سنگی می توانند مقدار زیادی از انرژی گرمایی را حفظ وذخیره کنند .
می توان با ترکیب روغن گیاهی ومواد معدنی پوشش نازکی به دیوارها داد تا رنگ های طبیعی از آن به چشم بخورد .
از دیگر مصالح بومی و فراوان شن و ماسه است ماسه وشن به صورت فشرده برای مصارفی در پی وسازه به کار برده می شود .
خشت از مصالح بومی دیگر است . خشتی که 30-20% گل رس وماسه دارد برای اجرای پروژه بسیار مناسب می باشد .
استفاده از خشت در بسیاری از قسمت های ساختمان کاربرد درونی وبیرونی دارد خانه ای که کف اتاق آن از خشت پوشانده شود وبا رنگ خاکی رنگ زده شودبسیار زیباتر خواهد بود . می توان از خشت های خام و پخته برای کف پوش استفاده کرد که هم استحکام و زیبایی دارد وهم موافق با طبیعت است کاه گل از مصالح بومی دیگر است . استفاده از کاه گل علاوه بر پوشش می تواند انتخابی تزئینی باشد خصوصا که با رنگ های طبیعی قرمز ، سیاه وسفید بسیار جذاب وزیبا خواهد بود . یکی دیگراز مصالح قابل بهره برداری مکرر نی است که می توان برای دیوارها از آن استفاده نمود که هم سرعت ساخت دیوار تسریع می شود و هم احساس خوبی به بیننده منتقل می کند .
آخرین مصالح طبیعی چوب است که به آن اشاره می کنیم . چوب پر کاربرد ترین مصالح در ساختمان است چوب ، برای قسمت هایی که طراحی تزئینی احتیاج دارد ، سقف ، درب وپنجره ، کف وغیره می تواند مورد استفاده قرار گیرد .
چوب به هرشکل چه پرداخت شده وچه به شکل طبیعی خود درساختمان زیبا و قابل استفاده خواهد بود .
7- استفاده از مصالح طبیعی
شرایط تعویض هوا وتهویه ، درجه حرارت ، نفوذ صداهای خارجی و فضای کلی ، وغیره همه این شرایط ارتباط ما را با خانه مان تحت تاثیر قرار می دهد بسیاری ا ز این فاکتورها ما را از نظر جسمی وبسیاری از نظرروانی تحت تاثیر قرار می دهد . بهتر است از بسیاری از خطراتی که در خانه می تواند تهدید مان کند آگاه باشیم . کیفیت هوا در خانه از اهمیت زیادی برخوردار است که با در نظر گرفتن آلودگی هوا باید هوای داخل خانه تمیز و مطبوع و پاک باشد .
بنابراین برای داشتن بهترین منظره ، سالم ترین فضا وراحت ترین مکان ، خانه ای ، با مصالح طبیعی مانند چوب ، سنگ با مبو ، شیشه ،کاه گل ، خشت ،ماسه ، وقیرهای طبیعی ، نظیر کتان ، پشم وغیره که می توانند در قسمت های مختلف ساختمان مورد استفاده قرار گیرند پیشنهاد می گردد .
این مصالح در کنار مسایل پر اهمیت دیگر مانند هوای پاک ، عدم وجود آلودگی های صوتی و ...... می توانند برحس فرد در خانه تاثیر بگذارند صداهای مزاحم ، می توانند باعث تهدید سلامتی شما شوند . یک خانه شخصی با رعایت حریم خصوصی می تواند کمک بزرگی به آرامش روانی انسان نماید .
نور و رنگ از شرایط مهم اثر گذار براحساس ما هستند . می خواهیم در خانه مان حال وهوای مورد نیازمان را بسته به نوع حالت روحی مان باتغییر نور تجربه کنیم گاهی کم نوری را نیاز داریم وگاهی به نور زیاد احتیاج داریم .
8- حفظ جنگل های طبیعی
در طی سالها خانه سازی ، جنگل ها درختان زیادی را از دست داده اند . گرچه درخت قابل تجدید وکاشت می باشد . اما این چرخه نیاز به زمان طولانی دارد . بنابراین رعایت کردن زمان بهره برداری از چوب جنگل ها واکوسیستم این مناطق الزامی است .
9- استفاده از مصالح قابل بازیافت .
استفاده ازمصالح ومواد به جای مانده ازخانه های قدیمی خوشایند ، اقتصادی ولذت بخش است اما درجامعه ما استفاده از این مصالح کارایی چندانی ندارد .
ارزش مواد ومصالح ساختمانی قابل تجدید به این دلیل است که از خرید مجدد یک چیز مشابه اجتناب می شود .
10- با دوام بسازید
از خصوصیات معماری پایدار دوام آن است اگر ساختمانی بسازیم که با دوام باشد در واقع با ساختن آن وقت وانرژی خود را هدر داده ایم .بنابراین بایستی برای بناهای قدیمی مان از لحاظ قدمت ودوام ،ارزش قایل بشویم ، حتی گاهی مشاهده می شود مصالح ارزان در این ساختمان ها به کار رفته ولی خود ساختمان همچنان پا برجا وبا دوام مانده است.
نکته دیگر توجه به مسایلی چون خانواده ، فرزندان ، فرهنگ ، اقتصاد ، .... است که باعث تغییر دربنا می گردد که بایستی در طراحی بر مبنای تفکر پایدار بدان نیز توجه شود .
11- غذایتان را تولید کنید .
چیزی که در زندگی در یک خانه سبز لذت بخش است انتخاب مکانی است که قابل کشت باشد . بهتر است خانه های سبز دارای سبزی قابل کشت باشند تا در بخش جنوبی آنها درختان میوه وصیفی جات و...... را با توجه به نورگیری مناسب پرورش داد . استفاده از گیاهان ودرختان علاوه بر صرفه جویی اقتصادی به دلیل افزایش رطوبت وتصفیه هوا به سلامتی جسمی وروانی هم کمک می کند .
واما اصولی که از دیدگاه براندا وروبرت وان باید رعایت شود تا یک بنا به عنوان نمونه ای از یک معماری پایدار طبقه بندی شود عبارت است از :
1- حفظ انرژی ، ما باید طوری ساخته شود که نیاز ساختمان به سوخت های فسیلی را به حداقل برساند .
2- هماهنگی با اقلیم بنا باید طوری طراحی شود که با اقلیم ومنابع انرژی موجود محل احداث هماهنگی داشته باشد .
3- کاهش استفاده از منابع جدید مصالح : ساختمان ها بایستی به گونه ای طراحی شوند که میزان استفاده از منابع جدید را تا حد ممکن کاهش داده درپایان عمر مفید خود برای ساختن بناهای جدید خود به عنوان منبع جدید به کار روند .
4- بر آوردن نیازهای ساکنان
درمعماری پایدار بر آورده شدن نیازهای روحی و جسمی ساکنان از اهمیت خاصی برخوردار است .
5- هماهنگی باساختگاه
بنا باید ملایمت در زمین ساختگاه خود قرا رگیرد و با محیط اطراف سنخیت داشته باشد .
6- کل گرایی
تمام اصول معماری پایدار باید دریک پروسه کامل – که منجر به ساخته شدن محیط زیست سالم می شود تجسم یابد .
طراحی اکولوژیک در معماری یا طراحی سبز
طراحی اکولوژیک یاطراحی سبز چیست ؟
تعریف طراحی اکولوژیک زمانی به کار میآید که با دید مثبت به آن نگاه کنیم وتلاش ما رسیدن به طراحی سبز باشد ونه فقط کنار آمدن با محدودیت های آن .
قبل از این کار لازم است که بدانیم آیا معماران وطراحان برای پاسخ دادن به این پرسش آمادگی دارند ؟ جواب آنها به احتمال زیاد منفی است .
تقریبا به جز طراحان منظر ، تمامی طراحان به گونه ای آموزش دیده اند که هیچ پیش زمینه جدی ای در رابطه با اکولوژی و زیست شناسی محیطی ندارند بنابراین منطقی است که برای ساخت محیط مصنوع تفکرات ماجهت یابی اساسی وسریعی به سمت طراحی اکولوژیک پیدا کند .
اصل پیوستگی ، معماری به عنوان اکولوژی کاربردی
برای طراحی حساس به اکولوژی بایدتغییراتی اساس درتفکر مان نسبت به ارتباط وجایگاه مان دردنیای طبیعی ایجادکنیم و ازقید و بندهایی که در علوم حاضر ودیدگاه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد وتلویحا انسان را قدرت برتر وبی نیاز از طبیعت می داند رها شویم .
درطراحی اکولوژیک لازم است که معمار به طبیعت به عنوان یک سیستم پویا بنگرد ومحیط مصنوع را وابسته به آن بداند این ارتباط « پیوستگی » نام دارد . اساس طراحی اکولوژیک درک ارتباط بین اجزای زنده وغیر زنده طبیعت است ( شکل 1)
درطراحی اکولوژیک باید بتوان این شاخص ها را ارزیابی کرد : اگر ما می سازیم، کجا می سازیم ، چه می سازیم و چگونه می سازیم ؟ در عمل ، طراحی اکولوژیک دخالت بشر در طبیعت محسوب می شود .
یک ساختمان مجموعه ای از فعالیت های بشری تاثیر گذار برطبیعت است بنابراین ابتدا لازم است مفاهیم اصلی اکولوژی وکاربردهای آنرا بدانیم . چراکه یک طراح باید بداند دخالت های اودر طبیعت ( چه در زمینه کشاورزی ، ساختمان سازی ویاساخت جاده ها .....) تاچه اندازه باسیستم های طبیعی همگام است .
بدین معنی که به طور مثال کمترین خرابی ها رادر اکوسیستم به وجود آورد ویااز منابع تجدید پذیر با احتیاط استفاده کند و سیستم هایی را طراحی کند که همزیست وسازگار با فرایند های اکوسیستم باشد . اساسا چنین اهدافی در رویکردهای اکولوژیکی موردنظر است .
توسعه پایدار
تخریب مداوم بیوسفر از طریق بهره برداری بیش ازحد واستفاده نادرست از منابع نه تنها توانایی آنرا درتولید منابع اصلی کاهش داده است بلکه امکان تجدید آنها را نیز محدود نموده است . شرط اولیه پایا ماندن اکوسیستم حفظ یکپارچگی وتمامیت آن است ، چرا که دراین حالت می تواند فشارهایی راکه ازسوی بشر به آن وارد شده جبران نماید وازلحاظ زیستی پویا و مولد باقی بماند .
منابع غیرتجدید شونده هم باید به نحو شایسته ای مصرف شوند که برای نسل های آینده مفید ودر دسترس باقی بمانند ، بنابراین از این دیدگاه اساس طراحی اکولوژیک برعقب نشینی دراین نبرد نیست بلکه درجستجوی راه هایی است که بتواند درحد امکان در طبیعت دستکاری کمتری کرده ازتخریب آن جلوگیری نماید .
به بیان دقیق تر طراحی اکولوژیک را باید مشارکتی سودمند و مولد با طبیعت دانست . به علاوه طراحی اکولوژیک بایدفعالیتی درجهت ترمیم ، باز سازی و تجدید سیستمهای طبیعی باشد. به نظر من درمعماری سبز ، همچون معماری ماندگار ، طراحی با طبیعت به شیوه ای مسئولانه ومشارکتی مثبت است که رسیدن به این دو هدف بزرگترین مساله ای است که طراحان اکولوژیک با آن مواجهند .
تمامی طراحی هایی که در رابطه با سیستم های اکولوژیک انجام می شوند ، باید بتوانند به نحوی پیش بینی های لازم را برای آینده انجام دهند . مثلا یک ساختمان باید طوری طراحی شودکه استفاده مجدد از آن ساختمان ویاحتی اجزای سازنده اش مدنظر قرار گیرد این آینده نگری برای برطرف کردن نیازهای نسل آینده نیز به کار می آِید . واین فقط تئوری مساله نیست بلکه درعمل هم می تواند به رفاه انسان ، چه درحال وچه در آینده کمک نماید .
از این راه است که طراحی اکولوژیک ، سیستم مصنوع و استفاده کنندگان آنرا به جهان زنده مربوط می نماید . اکولوژی ارتباطی درونی و هماهنگی خلافی ایجاد می کند که کاملا با مرزبندی های مصنوعی درتضا د است . بنابراین به طراحی اکولوژیک باید به عنوان یک ارتباط همه جانبه ،ودر بر گیرنده مدیریت صحیح انرژی ومواد مصرفی در سیستم مصنوع وهمگام با اکوسیستم های جهان زنده نگریسته شود . این نگرش تلاش هایی را که در جهت کاهش دستکاری اکوسیستم می شود تحت تاثیر قرار دهد واز طرف دیگر استفاده بهینه از طبیعت را باعث می گردد . علاوه برهمه اینها این نگرش ، هدف کوتاه مدتی را دربر نمی گیرد وچرخه حیات از جمله منابع اولیه آنرا پوشش می دهد . این مجموعه پویاوفراتر اززمان است .
امروزه توسعه پایدار ( که طراحی اکولوژیک یکی ازاجزای آن محسوب می شود ) به طور جدی توسط کشورهای جهان وسازمان بین المللی مدنظر قرار گرفته وافراد جامعه به دنبال جایگزین کرن روش های سبز زندگی درمحیط خود می باشند .
سبز اندیشی درطراحان حرفه ای موجب روی آوردن تدریجی آنها به معماری سبز شده ودر پی آن نتایجی دراین زمینه به دست آمده است : نظیر ایجاد استانداردهای سخت حرارتی برای ساختمان هامانند BREEM در کشور انگلستان ،برچسب گذاری اکولوژیک روی مصالح ساختمانی ( بخصوص در آلمان وکانادا ) ، گرایش طراحان ، به طراحی سبز وساختمان سازی سبز ، تنظیم شدید انرژی درساختما ن ها ( توسط بسیاری از طراحان و مهندسان اروپا و آمریکا وافزایش اگاهی درمورد عوامل اکولوژیک محل واهمیت تغییرات زیستی منطقه .
باید اذعان نمود که در طراحی اکولوژیک ناگزیر بایدبه سراغ سیستم ها وروندهایی رفت که به علت پیچیدگی بیش از حد قابل ارزیابی و بررسی نیستند . به هر حال باید مسایل متعددی راکه برهم کنش وروابط بی شماری با هم دارند د رنظرگرفت .
از طرفی معماران ، طراحان ومهندسانی که کار آنها برمحیط تاثیرمی گذارد باید بتوانند روز تصمیم بگیرند . آنهاباید این توانایی را داشته باشند که تصمیمات تعیین کننده خود را مبتنی براطلاعات به روز محیط زیست اتخاذ نمایند . بنابراین نباید به بهانه نقص علوم زیست محیطی از هدف های حیاتی اکولوژی شانه خالی کرد درهمین رابطه می توان به مرمت ساختمان ها وجلوگیری از ساخت وسازهای بی رویه اشاره داشت .
اهمیت طراحی های ساختمانی بر اساس مشخصه های اکولوژیک امری واضح وهویدا است ، چراکه این قبیل فعالیت ها نه تنها برمحیط زیست درحال حاضر تاثیر می گذارد بلکه آثار آن متوجه نسل های بعدی نیز خواهد شد وباعث بقاء وپایداری محیط زیست برای آنها نیز می شود .
در فرایند طراحی اکولوژیک کارها برطبق پیش بینی مصالح زیست محیطی بدون کمرنگ جلوه دادن آن ویا از قلم انداختنش دنبال می شود .
به نظر می رسد قبل از انکه اکوسیستم کاملا تخریب شود ، از هم اکنون باید طراحی اکولوژیک مدنظر قرار گیرد . در زمان فعلی اگر لازم است که طراحی خاصی انجام شود ، باید از خطراتی که از پیشروی گام به گام و آهسته به سمت طراحی اکولوژیک برای محیط زیست جهانی حادث می شود ، اگاه باشیم .
بنابراین ، با این باور باید هر چه سریعتر کاری اساسی برای آنچه که مصرف زیاد ازحد انرژی وتولید بیش از حد مواد زاید بر سر محیط زیست می آورد انجام داد د رزمان حال نیز گر چه تلاش های ما برای طراحی سبز ساختمان ها کاملا نمی تواند اهداف اکولوژیک را پوشش دهد ، (به خاطر کمبود تکنولوژی و دیگر عوامل ) بایدبا پیش بینی های خود تا جایی که می شود تفکرات مخالف را برطرف نمود .
طراحی ما باید تا جای که می توانداثرات منفی ساختمان ها را بر محیط بکاهد وبرای پیشرفت ها وجایگزین های آتی هماهنگی لازم را داشته باشد . اگراینده ای پایا برای نوع بشر مدنظر است باید درسطح جهانی ومنطقه ای ، سیستم های اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی براساس اصول اکولوژی همه جانبه استوار باشد . فراتر از آنچه که دراین کتاب بیان می شود و آثاری که از طراحان برجا ی می ماند ،اصول پایه ای طراحی سبز مانند اکولوژی کاربردی همگام با دیگر سیستمهای جهای چون سیاست ، اقتصاد ، طراحی فیزیکی ونظام های اجتماعی سبز ، پیشرفت وترقی نماید .
در طراحی سبز لازم است که طراحان علاوه بر اصول ومفاهیم اکوسیستم، بعضی از اصول خود طراحی رانیز بدانند اهداف طراحی اکولوژیک به قرار زیرند .
طراحی اکولوژیک طبیعت بازگشت پذیر محیط و مرزهای انرا محترم می شمارد .
یکی از جنبه های اساسی سیستم های طبیعی آن است که اکوسیستم ها وتمامی بیوسفر نسبتا پایدار و برگشت پذیرند .
توانایی سیستمهای طبیعی در مقابله با تخریب ها وباز گرداندن آنها از شوک های منظمی که به آنها وارد می شود ، اصلی مهم در نگهداری ومدیریت سیستم های زنده است . حفظ یکپارچگی و دست نخوردگی شبکه موجودات ، عملکرد وفعالیت های آنها درون اکوسیستم و شبکه هایی که سیستم های مختلف را به یکدیگرارتباط می دهند ، برای تضمین پایداری و حیات آنها لازم است . ساده شدن اکوسیستم ها وازهم گسیختن شبکه های ارتباطی بین آنها ، شکنندگی و آسیب پذیری شدید غیر قابل جبرانی را برای آنها به وجود می آورد درتغییرات ناشی از اعمال بشر ؛ مانندتغییرات آب وهوا ، شکستن لایه ازن ، کاهش تنوع زیستی ، افول شیلات ، بروز مکرر طغیان قرمز دردریاها ، افزایش سیل های ویرانگر وخشکسالی شواهد فراوانی بر ناپایداری روز افزون بیوسفر دیده می شود.
از دستاوردهای سیستم های طبیعی می توان به موارد زیر اشاره کرد .
تولید مواد خام ، گرده افشانی ، کنترل زیست افات و بیماری ها ،حمایت اززیستگاه ها وپناه گاه ها ، تنظیم تولید وچرخه آب ، بازیافت مواد زاید وکنترل آلودگی ، چرخه مواد سوختی ، تولید وحفظ خاک وساختمان ان ،تنظیم تخریب اکوسیستمها ، تنظیم آب وهوا ، تنظیم اتمسفر ( جذب CO2 و آزاد سازی O2)ازمهمترین این فرایند ها می توان توانایی طبیعت در تنظیم جریان آب ، مواد غذایی ومواد زاید رانامبرد . با دخالتهای بشر در سیستم چرخه ای آب ، توانایی این چرخه در تنظیم ، تصفیه ، بازگرداندن آب های سطحی ومنابع وموادی که درآبرفت ها وجود دارند و ضامن حیاتند ، دستخوش تغییر شده است . از دیگر دستکاری های بشر از بین بردن قدرتهای اصلی طبیعت در حفظ پوشش گیاهی است ، شخم زدن های مزارع ، خشکاندن زمین های مرطوب، جدا سازی رودخانه ها ازمسیل هایشان ومسطح کردن زمین ها ازجمله موارد این دستکاری است .
شهر سازی ها وشهرک سازی های مداوم وبی حدوحصر واستفاده از سرزمینها باعث شده که ارتباط محیط های مصنوع بشروطبیعت تغییر نماید ودر واقع آنرا به حالت معکوس در آورد.
یعنی کره بشری از حالت یک سیستم دربر گرفته شده توسط طبیعت وزمین به یک سیستم در بر دارنده مبدل شده است اکو سیستم ها به طور روز افزون با سیستم های مصنوع بشر اشباع شده ( شکل 2 ) توانایی خود را در تنظیم خودبه خودی وجذب محصولات بشری از دست داده است . اثر دیگر آنها از بین بردن تنوع زیستی است ، این روندها می تواند جهتی منطقه ای ویا جهانی داشته باشد .
طراحی اکولوژیک اهمیت تنوع زیستی گونه ها را درنظر دارد .
با پیشرفت شهرها ، از تعداد گونه ها ، اندازه ویکپارچگی اکوسیستم هاکاسته شده است ودر نتیجه توانایی طبیعت در ایجاد وخلق زندگی جدید کم شده است . تنها در طی چند سده ، سرمایه ای راکه طبیعت درطی میلیون ها سال ذخیره کرده وانباشته بود ، به مصرف رساندیم ، علاوه بر آنکه قدرت طبیعت را در ایجادسرمایه های جدید ، سلب نموده ایم ساختمان سازی برای مثال ( پاک سازی اراضی ، کارهای ساختمانی و .... ) معمولا منجربه ساده سازی اکوسیستم می شود که درنتیجه ازحالتی متنوع به حالتی ساده تر تبدیل می شود . نتیجه از حالتی متنوع به حالتی ساده تر تبدیل می شود . نتیجه چنین ساده سای ،از دست رفتن حالت ترمیم پذیری طبیعت است که می تواند از مشکلات کوتاه مدت ویاتغییرات دراز مدت ، نظیر تغییر آب وهوا را جبران نماید . واغلب چنین حالتی باعث کاهش انعطاف روابط بین محیط مصنوع واکوسیستم می شود ، درعین اینکه محدودیت های اکوسیستم برای سیستم های مصنوع بشر را می افزاید . درنهایت وابستگی بشر وسیستمهای ساخت او به عملکرد اکوسیستم ها نه تنهاکمتر نمی شود که روز به روز هم افزایش می یابد . توانایی تحلیل رفته اکولوژیکی به معنی ان است که فعالیت های بشرهم ، هر روزمحدودتر می شود واز اختیارات آن کاسته می شود . بنابراین باید محیط طبیعی را با احتیاط بیشتری مورد استفاده قرار داد ، بخصوص به حفظ تنوع زیستی آن توجه بیشتری باید نمود .
« طراحی اکولوژیک باید ارتباط بین اکوسیستمهارابه حساب آورد » ( شکل 3 )
همان طور که ملاحظه شد ، یک سیستم طراحی شده از هر نوعی که باشد به ناچار باید با طبیعت برهم کنش داشته باشد . این برهم کنش الزامی برا کولوژی زمین اثرات زیادی می گذارد ولی به دلیل کاهش کلی ترمیم پذیری اکوسیستم که قبلا به آن اشاره شد ، در طول زمان محدودیت های اکوسیستم هابیشتر می شود ووابستگی های عناصر واجزای محیط مصنوع نیز روز به روز افزایش می یابد . بنابراین هوشیاری واطلاع رسانی بیشتری لازم است این اجزاء ( موجودات زنده ، جمعیت ها ، گونه ها وزیستگاه ها ) هستند که به همراه فرایند ها ( چرخه مواد غذایی ، چرخه کربن وتوالی اکولوژیک ) وصفاتشان ( ترمیم پذیری ، سالم سازی ، یکپارچگی و......) اکوسیستم ها را می سازند وبرای ما محیطی محافظ زندگی می سازند .
طراحی اکولوژیک همواره باید متوجه این نکته باشد که هیچ گاه نمی تواند پیچیدگی طبیعت را کامل وجزء به جزء باز سازی کند .
علی رغم شمایی که دراینجامطرح شدهنوزهم درمیان طراحان کسانی هستند که تصور می کنندقابلیت جذب اکوسیستم جهانی آنقدر بالاست که بتواند درمقابل آثار بشری برمحیط زیست ایستادگی نماید .
آب هوا زمین عوامل دیگر
بعضی از طرفداران محیط زیست به اشتباه محیط زیست را مشتمل بر نواحی جداگانه ای از محیط می دانند که با یکدیگربرهم کنش ندارند . آنها چنین ادعا می کنند که می توان با جایگزین کردن سیستم های مصنوع بشری ، اکوسیستم ها را پایدار نگه داشت . طرفداران این نظریه امید دارند که تکنولوژی به بشراجازه مقابله با طبیعت را بدهد . درواقع از این دیدگاه انسان کاملا مستقل از طبیعت پنداشته می شودولی واقعیت ان است که درچنین مدینه فاضله ای تنها در مقام تئوری تکنولوژی قادر است بر مسایل طبیعت فایق امد . ازمثال هایی که دراین رابطه آمده است ، توسعه نوعی طراحی خاص می باشد که بر مبنای سیستم های مصنوع زندگی بخش پایه ریزی شده است وبه عنوان سیستم های کنترل مصنوعی ویا محیط های کنترل شده شناخته می شوند . درچنین سیستم مصنوعی تمامی مکانیسم های خودکنترل طبیعی محیط بامکانیسم های مصنوع بشر از قبیل سیستم های مکانیکی ، الکتریکی ، گرما ، تهویه ، مطبوع ، نور، سیستم های تصفیه فاضلاب و ..... جایگزین شده اند .
چنین مجموعه ای اشکالات زیادی دارد که عمده ترین آن ، کنترل کل سیستم ها به دست بشر است . یعنی چه سیستم های ساخت بشر ( محیط مصنوع ) وچه سیستم های خودتنظیم موجودات طبیعی ، همگی دردستان بشرجمع شده اند وچون سیستم های ساخت بشر تنها محاسبات ساده وابتدایی سیستم های طبیعی را شامل می شوند ،این کنترل ها محکوم به شکست هستند . درواقع این توهمی بیش نیست که سیستمهای مصنوعی بتوانند کاملا جایگزین سیستم های طبیعی خودتنظیم شوند .
طراحی اکولوژیک باید به دنبال ترمیم ونگهداری اکوسیستم ها باشد .
سیستم های مصنوع بایدبا هدف ترمیم ونگهداری محیط های طبیعی ویران شده طراحی شوند اکوسیستم های احیا شده یا ساخته شده می توانند بسیاری از نیازهای مردم را مرتفع سازند.
برای مثال باتلاق هاوزمین های ماندابی ، زمانی به عنوان زمین های از بین رفته تلقی می شدند وتنها در صورت خشکانده شدن ویا پر شدن مفید به شمار می آمدند . امروزه نقش آنها درتصفیه آب ، چرخه مواد غذایی ، تجدید سفره های آب ، کنترل سیلاب ها ومحافظت از منابعی چون شیلات ، حیات وحش وایجادمحیطی طبیعی مدنظر قرار گرفته است . نقش آنها به عنوان سنگر دفاعی حفاظت از سواحل واکوسیستم های اقیانوسی در برابر الودگی های ناشی از خاک مشخص است، علاوه بر آن توانایی آنها در حفاظت از سواحل درمقابل طوفان ها هم شناخته شده است .
بسیاری از کشورها امروزه از توانایی جذب طبیعی ومصنوع مانداب ها به عنوان راهی با صرفه درکنترل پساب ها وزباله های صنعتی ، جهت تجزیه زباله های خانگی وتصفیه آب استفاده می کنند .
نمونه ای دیگر،زمین های کشاورزی است که چنانچه در اطراف آنها ردیف هایی از درختان به همراه مانداب های احیا ویا احداث شده قرارداشته باشد ،از سیلان آلوده کننده های مهمی نظیر رسوبات ، فسفر ونیتروژن به میزان 80 تا 100% می کاهند . چه درکشورهای صنعتی وچه درکشورهای در حال توسعه ، مانداب ها گزینه ای ارزان وبا فن آوری ابتدایی برای رویاندن گیاهان به کمک پساب هاست .
از طرفی اکوسیستم های احیا شده قادرند ، با هزینه ای بسیا رکم کاری را که سدها وخاکریزها درکنترل سیلاب ها برعهده دارند ، با قابلیت بسیار بالاترانجام دهند .
مطالعات نشان داده است که با 1 درصد افزایش مانداب ها ( Wetland)میزان سیلاب ها 2تا 4 درصد کاهش می یابد آبخیز داری هایی که 5 تا 10درصد مانداب دارند می توانند درمقایسه با آنهایی که فاقد مانداب هستند . دوره اوج سیلاب ها را تا 50 درصد کمتر کند.
ولی نگهداری اکوسیستم ها درحفظ سلامت آنها بر جبران خرابی ها وباز سازی اکوسیستمهای تخریب شده مقدم است . مطالعات اندکی برای بر آورد ارزش افزوده اقتصادی اجتماعی واکولوژیک اکوسیستم ها وخسارات مربوطه درصورتی از بین رفتن سیستمهای آن انجام شده است هر چه توان ترمیم پذیری وجذب اکوسیستم های بیوسفر کاهش یابد واحتمال وامکان کنترل خارجی بشر بر بخش های خود تنظیم اکولوژیکی محدود ومحدودتر می شود .
طراحان باید به این نکته توجه داشته باشند که گرچه یک اکوسیستم می تواند خرابی ها را خود به خود ترمیم وباز سازی نماید ولی این کار تا حد معینی امکان پذیر است واگرهم اکوسیستمی دائما درمعرض تخریب نیست یک طراح باید به محدودیت های آن واقف باشد وعواقب چنان وضعیت راباید به خوبی بداند اما در بیشتر مواقع ، طراحان زمانی به این مساله آگاهی می یابند که عملا شاهد چنین تجارتی باشند نتیجه اینکه ، قبل ازآنکه ساختمانی درجایی برپا شود ، اکولوژی آن باید بر روی نقشه پیاده وبررسی شود.
هدف طراحی اکولوژیک باید این باشد که تا حد ممکن وابستگی خود را به قابلیت های ترمیم پذیری محیط ، چه ازلحاظ منطقه ای وچه از لحاظ جهانی ، کم نماید ، در غیر این صورت باید تا زمانی که این توان برای محیط وجود دارد به آن وابسته باقی بماند .
طراحی اکولوژیک به دنبال همزیستی میان سیستم های مصنوع بشر و سیستم های طبیعی است .
طبیعت دارای کنترل های درونی اکولوژیک است ؛ ازجمله توانایی ایجادگونه های بیشمار که اگر چه ممکن است مستقیما به کار نیاید ، ولی فراهم کننده خدمات مجانی است مثلا محصولات کشاورزی را گرده افشانی می کنند ، تعداد موجودات خطرناک را در حدکنترل شده نگه می دارند . خاک راساخته ویا نگهداری می کنند ومواد مرده را تجزیه می نمایند . بنابراین می تواننددرایجاد یک زندگی جدید به کار آیند . فراهم کنندگان خدمات طبیعی ، پرندگان ،زنبوران ،حشرات ، کرم ها وموجودات زیزند که در نگاه اول بی اهمیت جلوه می کنند ولی هر کدام عملکرد های متفاوت وخاص خود را دارند .
متاسفانه دوره خدمت رسانی آنها روزبه روز به علت کوچک شدن وتخریب زیستگاه هایشان ، کوتاه وکوتاه تر شده است ، زیرا این امربر تعداد وترکیب گونه های آنها تاثیر می گذارد در حال حاضر به به نظر می رسد که مردم می توانند بدون دخالت دادن عواملی نظیر آب وهوا ویا سیستم های اکولوژیک ،به قدر کافی سیستم های باکنترل مصنوعی بسازند . ولی در صورت انتخاب طراحی اکولوژیک ، به قدر کافی سیستم های باکنترل مصنوعی بسازند . ولی در صورت انتخاب طراحی ماندگار وپایای « سبز » می توانند ازتلفیق سیستم های مصنوع بشری وطبیعی به طور همزمان از فواید کنترل طبیعی ( مثلا سیستم های غیر فعال) ویا ترکیب کنترل های مصنوعی وطبیعی ( بیولوژیک ) استفاده نمایند .
در صورت وجود ساختمان های خاص نظیر آسمان خراش ها ، لازم است که تا حد ممکن مواد زاید دوباره باز یافت شوند ودرون خود ساختمان ویادرسیستم شهری مورد استفاده مجدد قرارگیرند ( مثلا در سیستم های باز یافت کاغذ باطله ، زباله های اداری ویامنازل ، آب باران وپساب ها ، گرمای اضافه و .....) اگر ما نتوانیم چنین چیزهایی را درون ساختمان بازیافت نماییم . باید آنها را دردرون سیستم شهری که در آن سیستم هایی به همین منظور طراحی وتعبیه شده اندبازیافت کنیم( یعنی در سیستمهای فراشهری ) .
اساسا این بدین معنی است که درآغاز طراحی ، استفاده مجدد وتعمیرات در سیستم های کلان باز یافت شهری ،مد نظر قرارگیرند . این مساله فقط در مورد مواد حجیم صادق نیست بلکه در مورد مواد زاید مولکولی (نظیرCO2 ایجادشده از ژنراتورهای ساختمان ها ، سیستم های حرارتی و ....) وهمچنین سیستم های مولد گرمای زاید ( مثل دستگاه های حرارتی و..) نیز صادق است وضع کنونی تحلیل طراحان از یک منطقه چنین اهدافی را در برنمی گیرد هم اکنون طراحان تنها توجه خود را به ظواهر فیزیکی منطقه معطوف می نمایند ، یعنی فقط به اشتغال فیزیکی ساختمانی که طراحی می کنند، می اندیشند نتیجه چنین تفکری تنها انتخاب بهترین موقعیت برای ساختمان وتشریح چگونگی دسترسی وسایل نقلیه ، ارتفاع ، شکل ، ظاهر وساختمان و ... است طراحی اکولوژیک ازاینها فراتر می رود وجنبه های بیولوژیک طراحی نظیر اطلاعات محیط اطراف وفرایندهایی که در آن انجام می شود را نیز در بر می گیرد . یک طرح باید قادر به فهم وهدایت چنین جنبه های از منطقه مورد نظرش باشد تا بتواند در مورد نوع ساختمانی که قادراست اجازه ساختش را دریک منطقه بدهد وملاک ها واصول طراحی سبز ، تصمیمات لازم را اتخاذ نماید . خلق یک همزیستی بین سیستم مصنوع بشری و سیستم طبیعی دغدغه یک طراح است ، درحد فیزیکی ، ویژگی ها و خصوصیات درونی ساختمان، فرایند ها وعملکردهای آن باید با محیط تلفیق شود تا از اثرات ناخواسته ومخرب دخالت های بشری درمحیط جلوگیری به عمل آید.
طراحی اکولوژیک ایجادبی نظمی در سیستم های طبیعی را به حساب می آورد .
لازم است که یک طراح از آنتروبی ( بی نظمی ) های سیستم های طبیعی دربیوسفر که خود به خود وبدون مشارکت سیستم های طراحی شده درطبیعت وجود دارند اگاه باشد تا آنها را بعداً درمحیط زیست تشدید ننماید .آنتروبی را می توان ، متوقف شدن واز کار بازماندن های جهان در طول تاریخ تصور کرد . آنتروبی درهرفرایند طبیعی افزایش می یابد ومی توان آنرا به شکل بی نظمی ویا کاستی هایی که در یک سیستم به وجود می آید ، ملاحظه نمود . از دیدگاه ما می توان آنتروبی را به شکل اتلاف انرژی که در یک سیستم مشخص وجود دارد ویا به شکل مقدار انرژی که قادر است یک سیستم رابه کار بیاندازد تعریف نمود ، نتیجه این اتلاف انرژی می تواند در درون ساختمان باشد ویا از سیستم به محیط اطرافش باشد .
آنتروبی رامی توان از طرفی مقدار بی نظمی ویا کاستی های درون یک سیستم دانست . در طول تاریخ با فعالیت های بشر ، منابعی ا ززمین خارج شده است که فشارهای ناشی از آن ب
دانلود مقاله معماری در آینده