دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
بیشتر ما در گفتگو های روزمره بارها شنیده ایم که فرزندان طلاق مشکلات و اختلالات بیشتری به فرزندان خانواده های هادی تجربه می کنند و در موقعیت های زندگی کمتر موفق می شوند. و اینکه این حدس ها و گمان ها تا چه حد درست است نیاز به بررسی و پژوهش دارد بنابراین بررسی میزان اختلالات رفتاری فرزندان طلاق و مقایسه ی میزان اختلالات رفتاری آنها با فرزندان خانواده های عادی کار بسیار ارزنده و در خور حمایت است. چرا که یافته های اینگونه بررسی ها می تواند فواید فراوانی برای والدین و سایرین از امر تعلیم و تربیت داشته باشد بطوریکه با درک این مساله که فرزندان طلاق چه مشکلات و اختلالات رفتاری را تجربه می کنند راه برای اقدامات پیشگیرانه بعدی باز می کند.
اهمیت تحقیق:
از دو جنبه نظری و عملی
اهمیت نظری:
این پژوهش می تواند نقص و کمبودی را که در زمینه تاثیر طلاق بر فرزندان و میزان اختلالات رفتاری فرزندان طلاق بخصوص حداقل در محدوده این پژوهش وجود دارد تا حدودی مرتفع سازد. با توجه به اینکه نتیجه هر تحقیق راه گشای تحقیقات آینده است امید می رود که یافته های این تحقیق بتواند در شناخت مشکلات و اختلالات روانی و رفتاری فرزندان طلاق که آسیب پذیرترین عضو خانواده در بحران طلاق می باشند مثمر ثمر باشد و در نهایت بتوان باشد با اطلاع از شیوع مشکلات و میزان آن با یک برنامه ریزی صحیح در جهت رفع مشکلات گام برداشت.
اهمیت عملی :
مهمترین فایده این پژوهش این است که با بررسی میزان اختلالات فرزندان طلاق و مقایسه آنها با فرزندان خانواده های عادی از سیر پیشرونده این اختلالات که می تواند تاثیر بسزایی بر عملکرد تحصیل و اجتماعی فرد بگذارد و آینده شغلی و تحصیلی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. جلوگیری کرد و گامی در جهت رشد سلامت روانی آنها برداشت. همچنین با آگاهی از تنوع اختلالات رفتاری در فرزندان طلاق برنامه های رایج بهداشت روانی در مدارس، برنامه های آموزش خانواده و خطوط کلی برنامه های مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی را به این علت هدایت کرد تا هم بهداشت روانی فرزندان طلاق آسیب کمتری دیده و عملکرد تحصیلی آنها تاثیر کمتری از این مساله بپذیرد و هم اینکه با برنامه های آموزشی خانواده میزان طلاق را کاهش و به نوعی از مشکلات ناشی از طلاق در همه ایجاد پیشگیری کرد.
فرضیه های تحقیق:
1- بین میزان اختلالات رفتاری بچه ها و طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
2- بین میزان پرخاشگری و بیش فعالی بچه های طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
3- بین میزان افسردگی اضطراب بچه ها و طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
4- بین میزان ناسازگاری اجتماعی فرزندان طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
5- بین میزان رفتارهای ضد اجتماعی فرزندان طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
معرفی متغییرها:
1- اختلالات رفتاری: کودکان مبتلا به دشواریهای رفتاری دائماً رفتارهایی از خود نشان می دهند که با سن شان مطابقت ندارد و به برخوردهای اجتماعی، ناشادی شخصی و شکست در مدرسه منجر می شود.( کرک و گالاگر، ترجمه جوادیان، 1376)
2- پرخاشگری: رفتاری که قصد آن صدمه رساندن جانی یا زبانی به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد است. ( اتکینسون و هیلگارد، 1983 به نقل از شهریاری1376) علایم و نشانه های پرخاشگری در کودکان عبارتند از: دست به دزدی و درغگویی ایجاد مزاحمت برای دیگران و بعد اتخاذ حالت دفاعی، به جنگ و ستیز پرداختن با دیگر کودکان، گریزان بودن از مدرسه و نداشتن خاطره خوب از مدرسه و معلم، عدم رضایت از رابطه اش با دیگران- سعی در بر هم زدن محیط- ترس از والدین – گریزان از ابراز احساسات نسبت به آنها- خراب کردن اشیا- تمسخر دیگران( نجاتی، 1372)
3- بیش فعالی: برای توصیف رفتارهایی چون خستگی ناپذیر- بی توجهی- هیجانی- فعال- پرتحرک- بی قرار و پریشان و شکننده به کار برده شده است.
بیش فعالی به یک وضعیت افراطی در جنبش ها و حرکات جسمانی اطلاق می شود. کودک بیش از حد طبیعی تحرک دارد و احتمالاً دارای حرکات بیقراری یا ناراحت بودن برای یک جا نشستن در یک زمان معین است. این کودکان علی رغم سرزنده بودن اغلب هنگامی که به چیزی توجه می کنند، تمرکز خوبی دارند. بطور کلی آنها کودکانی قوی و پر انرژی اند اما گاهی فعالیت بسیار زیاد از آشفتگی و اضطراب نشأت می گیرد. در بعضی مواقع از اینها بعنوان کودکان حرف نشنو و نافرمان یاد می کنند.
( جمالفر، 1374).
4- افسردگی: حالتی که بر کیفیت خلق شخصی تاثیر عمیق گذاشته و نحوه ادراک او از خویش و از محیط را دگرگون می سازد. وقتی کسی دچار افسردگی می شود احساس غمگینی می کند، اغلب به گریه می افتد، احساس گناه عذابش می دهد، معتقد می شود که در حق دیگران کوتاهی می کند بیش از حد معمول تحریک پذیر می شود و احساس اضطراب می کند. وقتی افسردگی به شدیدترین سطح خود می رسد ممکن است توانایی واکنش هیجانی را از دست بدهد و به اینجا برسد که احساس خوب و بد چندان تفاوتی برایش نمی کند. لذت بردن از زندگی و علاقمند شدن به کارهای روزمره برای این عده دشوار می شود و انرژیش کم و انجام هر چیزی به نظرش کارشاقی می رسد.( هاوتون 1989، ترجمه قاسم زاده،1376)
شامل 63 صفحه فایل word قابل ویرایش