دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
خلاصه
ترمیم نیروی کار مدرسه ،با اهداف رسمی بیان شده حول محور تعادل زندگی کاری ،ارتقاء استانداردها و نیاز به پرسنل گیری کار آمد و مؤثر در انگلستان شکل گرفته است.این کار جدید نیست و می توان آن را با سیاست های جاری طراحی شده برای بازسازی دولتی ،طبق آنچه که در ساختار اصلی مدیریت مبتنی بر مکان ،از اواخر دهه ی 1980اعمال شده است مرتبط دانست.من تصمیم به ایجاد یک بحث عقلانی در مورد شیوه های ارتباط محققان و شاغلین با این بخش عمده از اصلاحات دولتی گرفته ام .بررسی چگونگی شکل گیری استبداد ها ،چگونگی کار آنها ،چگونگی حفظ آنها و چگونگی پایان آنها در کانون این بحث قرار دارد .به طور خاص ،من ساختار های دولتی که در این ترمیم وجود دارد و چگونگی توصیف ،درک و توضیح تجربیات شاغلینی که ترمیم شده اند و همچنین کسانی که کار ترمیم را انجام می دهند را بررسی خواهم کرد.
مدارس در انگلستان دستخوش مدرنیزاسیون مرکزی سریعی شده اند و تغییرات فرهنگی و ساختاری در شاغلین،چگونگی کار آنها،و کسانی که با آنها کار می کنند و اهداف آنها اتفاق افتاده است در نتیجه تقسیم کار در ارتباط با مکان معلمین ،کار آنها و چگونگی ارتباط آنها با بزرگسالان دیگر دستخوش تغییرات قابل ملاحظه ای شده است.برای حفظ کارایی و اثر بخشی سازمانی نقش های جدیدی ایجاد شده است.انواع جدیدی از تجربیات همچون مدیریت تجاری مورد نیاز است و روابط قدرت جدیدی در دامنه بزرگسالانی که به کار گرفته شده اند و در موقعیتی که در آن ،غیر معلمان نسبت به معلمان ممکن است بیشتر در یک مدرسه کار کنند ،ایجاد شده است.
اصلاحات به عنوان ترمیم نیروی کار مدرسه شناخته می شود و از سپتامبر 2003 شروع شده است.در حالیکه ترکیب نیروی کار جدید ،دارای تحول ،تغییر،بهبود،اثر گذاری و اثر بخش می باشد،بخش اعظم آنچه که در حال حاضر به عنوان اصلاحات نوآورانه ارائه شده است،در مدیریت مبتنی بر مکان ریشه دارد.مدارس حق حفظ بودجه و تصمیم گیری در مورد استخدام و استخراج کارکنان از زمان لایحه ی اصلاح آموزش در سال 1988 را دارند و اگر چه ترمیم به صورت خنثی اجرا می شود ،اما اصلاحات به عنوان پشت کردن به گذشته عنوان شده است.با این حال تاریخ مخفی است و از طریق چگونگی کار آژانس ها با ساختار ها در عمل آشکار میشود و بنابر این چگونگی تجربه ی فرد از اصلاحات در کانون اصلی این مقاله قرار دارد.
من میخواهم بپرسم آیا ترمیم شکلی از استبداد معمول است.در انجام این کار،من تحلیل را به عنوان شکلی از کار آگاهانه از نظر مفهومی قرار داده ام که در آن روی چگونگی ایجاد داده ها دستیابی و کار با آنها و درک و استفاده از آنها تمرکز می کند .این بر خلاف شیوه های منطقی سنتی ایجاد دانش می باشد و"بارنز" از استعاره ی روشن "مغز ها در خمره ها" برای نشان دادن این نقطة ماهیت منحرف کار ذهنی به عنوان "آشکار،منقطع و منفصل "استفاده می کنند .موقعیت من می تواند به وسیلة مهرة"بورس با تعهد"بوردیو مشخص شود که در آن سیاست و تلاش عملی به طور خلاق ترکیب شده اند .این یک موقعییت قانونی است زیرا آنچه که می دانیم "کسی که به عنوان دارندةآن شناخته می شود ،دلیل دانستن آن به علت آنکه بخواهیم آن را به طور متفاوت ببینیم ،موضوعاتی هستند که تولید دانش را با ساختار قدرت مرتبط می سازند.
استبداد ها
به نظر می رسد که استبداد ،ابزار پر طرفدار تحلیل مفهومی استو "گوگل اسکار"95900 نتیجةشامل موارد زیر ایجاد کرده است:ملتی لز فروشندگان :استبداد بازار و غوطه وری فرهنگ ،بدن:غلبه بر استبداد کمال،استبدادو فرهنگ سیاسی یونان باستان ،آیا محققین حسابداری بر دید گاه های تئوری واحد می باشند،آنورکسی نرووسا :استبداد ظاهر ،استبداد نگرش مثبت در آمریکا: مشاهده و تفکر ،و صفحه با"دعوت به فرار ا ز استبداد جنسی"به پایان می رسد.محکوم کردن استبداد به عنوان چیزی که همه جاهست و هیچ جا نیست،ساده است اما این احتمال برای شرایط نهفته ضروری می باشد:می تواند در خانواده ها،در محل کار ،در اتاق های سمینار وجود داشته باشد و یک فرد ممکن است ضرورتاًشرایطی که در آن استبداد وجود دارد را شناسایی نکند.این می تواند آن چیزی باشد که "بوردیو "به عنوان شناخت نادرست شناسایی می کند که در آن یک فرد فراموش می کند که آنچه که طبیعی فرض می شود محصولی از زمینه ای است که در آن ساخته شده است و باز سازی عمل را انجام می دهد .دانستن اینکه چگونه اصلاحات انجام می شود از طریق چگونگی انجام زندگی روز مره توسط افراد و چگونگی انجام تغییراتی که قانوناًاز آنها انتظار می رود ، می تواندعقلانی می باشد،در نتیجه در بررسی ترمیم نیاز به پرسیدن سوالاتی در مورد اینکه آیا افراد از سیاست پشتیبانی می کنند و چگونه این کار را انجام می دهند و این که اگر آنها موافق نباشند چه اتفاقی می افتد ،وجود دارد .بحثی که در این مقاله دنبال می شود این است که ترمیم شکلی از استبداد است زیرا از طریق معمول بودن کار روزمره به شیوه ای عمل می کند که می تواند دنبال شود .معقول به نظر می رسد اما معلمان را در شکل کاری محدود می کند که منقطع از یاد گیری است و می تواند منجر به هرج و مرج در حرفه شود.این شکلی از استبداد از طریق چگونگی "وجود عدم بی گناهی در موردمرئی ساختن نامرئی ها"می باشدو بنابراین تمام حسابرسی ها و انتقال کاراز یک بخش از نیروی کار به بخش دیگر ،ممکن است از طریق نیاز به تحول قلب ها و ذهن ها اغواء کننده باشد اما نیاز به مرتبط کردن این موضوع با مباحث وسیع تر کارکنان بخش عمومی وجود دارد.اجازه دهید بیشتر در این مورد صحبت کنیم .
این انتظار که استبداد ها توسط یک مستبد هدایت شوند که در آن یک کنترل شخصی بر تصمیم گیری و منابع از طریق قدرت شخصیت و فرهنگ نظارت وجود دارد ،یک امر معمولی است . تاریخ نشان می دهد که وابستگی میان استبداد یک فرد با استبداد فرایند (سازمان ،ارتباطات )می تواند ظلم شدید و از بین رفتن فجیع زندگی انسان ها را ایجاد کند.کنترل از طریق قدرت شخصیتی به همراه ایجاد یک دشمن از طریق سرزنش مظلوم (مثلاً داد گاه های نمایشی در روسیة استالینی )و ناپدید شدن ،حفظ می شود . به نظر می رسد که مستبدین از قدرت سوء استفاده می کنند و برای حفظ این نوع کنترل قانون را نادیده می گیرند ،بنابراین تعارف استبداد یک مستبد را با قانون پیوند می دهد .با این حال،استبداد هایی که توسط مستبدان هدایت می شوند ،برای اجرا نیاز به دیگران دارند.برای انجام تصمیمات ،اجرای نظارت ،نوشتن مقالات ، روز نامه ها و روی صحنه بردن رویداد های پیچیده ای که مشارکت سمبل مشروعیت است.
استبداد به عنوان یک عمل می تواند در موقعیت هایی اتفاق افتد که در آن یک مستبد به وضوح شناسایی شده وجود ندارد اما طوری به نظر می رسد که شرایط استبداد را می توان تشخیص داد .سه مثال از زمینة سیاسی انگلستان می تواند برای نشان دادن این موضوع کفایت کند:ابتدا در سال 1959 ،توماس بالوگ ستایش دیلتانت را نوشت که در آن او بر این اعتقاد بود که کارمندان دارای قدرت موثر و بدون مسؤولیت می باشند. دوم اینکه در سال 1976 ، لرد هیل شام سخنرانی ریچارد دیمبلی را ایراد کرد و اعلام داشت که دولت بریتانیایک دیکتاتوری انتخابی است که در آن دام های دولت دموکراتیک و مشروطه پهن شده است اما در واقع قوةمجریه از طریق سیستم شلاق حزبی بر تصمیم گیری غلبه دارد و محل انجام امتیازات سلطنتی دفاتر بزرگ دولتی است . سوم اینکه آنتونی کینک ،کتابی تحت عنوان اینکه چرا حکمرانی بر بریتانیا مشکل تر شده است را منتشر کرد که در آن مباحثی در مورد رشد حکومت و چگونگی وابستگی بیش از حد کشور به بروکراسی انجام شده است .این سه مثال همگی در مورد اشکال استبداد یا چگونگی ساختار و اعمال درست به شیوه ای که ستمگرانه شناخته می شود می باشند و همگی آنها قالبی بر مبنای شکلی از توطئه ایجاد می کنند که در آن منافع برتر همچون خدمات مدنی ،قوةمجریه و خدمات مستقل رفاهی حفظ شده اند .با این حال ،رویداد ها می تواند مانع از مباحث مرتب و منظمی همچون نشست رسانه ها برای ورود سفینه های فضایی به گریمهام کامان توسط سارادتیستال یا از طریق تظاهرات عمومی مثل مخالفت با مالیات پاول شوند .
ارتباط بین ظلم و انشقاق ،به این معناست که نیازی به بررسی عمل وجود ندارد و نقطه ای که در آن شاغلین و محققین می توانند کار خود را شروع کنند ،اثر "هانا آرندت" است.
استبداد در کار اجتماعی معمول ،در تفکر آندرت ظاهر می شود و در درک مدرنیزاسیون مفید است . در تحقیق انجام شده روی دادگاه ایچمن بود که او اعلام کرد که اعمال او بر مبنای یک ایدئولوژی نبوده است بلکه روی نقص فکری او یا آنچه که به آن ابتذال می گفت ،بوده است.
هر چه بیشتر به حرفهای او گوش می کنی ،بیشتر مشخص می شود که عدم توانایی او برای صحبت کردن ،ارتباط نزدیکی با عدم توانایی او برای فکر کردن ،به طور مشخص فکر کردن از دیدگاه کس دیگر دارد .هیچ ارتباطی با او امکان پذیر نیست که این به خاطر دروغ گفتن اونیست بلکه به این خاطر بود که مطمئن ترین محافظین در برابر جهان و حضور دیگران او را احاطه کرده بود و بنابراین دور از واقعیت بود. بنابراین،شیطان در کسی لانه کرده بود که به نظر می رسید هرگز آنچه که انجام می داد را درک نمی کرد در نتیجه در حالیکه تمرکز روی استبداد هیتلر یک عمل معمولی است و موضوعات مربوط دوگماتیسم ،شیطان و دیوانگی با این موضوع ارتباط دارند،آنچه که مشاهدات و تحلیل های آرندت انجام می دهند تغییر تمرکز از "چه کسی" به "چگونه" و از "برگزیده "به "جمع " می باشد.بنابر این طبق آنچه که فولر می گوید اگر از دستورات پیروی شود ،شکلی از "مسوولیت منفی" به وجود می آید که می تواند از نپرسیدن سؤال "شاید به خاطر ترس از جوابها ناشی شود".به علاوه او بیان می کند که می تواند "یک نسخةبالا دستی از مشکل مشابه "وجود داشته باشد که در آن کسانی که دستور می دهند بطور مشابهی از طریق شاهد اجرا بودن در انجام عمل شیطانی ،مبتذل می باشند.اگر کسانی که دستور می دهند شاهد اجرای آنها باشند،آنگاه چنین دستوراتی نباید زیر سؤال بماند.
برای کسانی که می توانند خارج از این ابتذال بایستند مشکل در این مساًله است که در مورد آن چه کاری می توانند انجام دهند .آرندت با این احتمال دست و پنجه نرم می کرد که شرایط داخلی می تواند به صورت داخلی متحول شوند.این بر مبنای این مباحث است که انسان می تواند از طریق اقدام سیاسی ،کارهای غیر قابل پیش بینی انجام دهد.
"بدون عمل ،بدون ظرفیت شروع کار جدید و بنابراین بیان شروع جدیدی که با تولد هر انسان وارد جهان می شود ،زندگی بشر که بین تولد و مرگ صرف شده است ،به چیزی فراتر از رستگاری است.
آرندت ،تلاش کرد تا زندگی سیاسی را درک کند و در جستجوی بر گرداندن احترام به اهداف و عمل سیاسی بود.آرندت معتقد بود که سیاست یک فضاست .جایی است که در آن انسان ها خود را توصیف می کنند،جایی که درآنجا بحث وجود دارد و جایی که در آنجا کاری جدید می تواند شروع شود ."دنیای معمول آن چیزی است که وقتی متولد می شویم وارد آنجا می شویم و وقتی می میریم آن را ترک می کنیم . دنیا به طور مشابه ،دورة عمر ما را به گذشتةو آینده می برد .قبل از آمدن ما آنجا بودیم و حیات کوتاه ما به آن ختم می شود و آنچه که مهم است عموم است و آنچه که تصمیم می گیریم از ویرانه های طبیعی زمان نجات دهیم .آنچه که ما نیاز به کنار هم نگهداشتن آنها داریم مکان ها هستند که در آن می توانیم جدا و در عین حال مرتبط باشیم ،جایی که در آن احترام و تکریم است.
در اثر "شرایط انسانی "آرندت ،کار ،شغل و عمل را بررسی می کند.شغل برای تولید کالاهای مورد نیاز برای ارتقاء ضروری است و این مصرف به آن معنی است که آنها کم تداوم ترین اشیاءمشهود هستند .کار ، کالاهایی را تولید می کنند که با دوام تربوده و بنابراین جامعه را تثبیت می کنند.انسانها تولید می کنند و محصول آنها می تواند از فرایندی که ایجاد کرده و هدفی که برای آن ایجاد شده ،فراتر رود.بنابراین انسانها با هم و بین هم زندگی می کنند و رفتار با دیگران مستلزم شناخت و درک "کیستی"ما می باشد.
هر جا که انسانها با هم زندگی می کنند ،شبکه ای از روابط انسانی وجود دارد که توسط اعمال و گفته های اشخاص بی شمار ،یا زندگی و همچنین توسط مرگ تنیده شده است .هر عمل و هر شروع تازه در یک شبکةموجود قرار می گیرد،جایی که در آن فرایند جدیدی راشروع می کند که بر بسیاری دیگر که حتی فراتر از کسانی هستند که عامل با آنها تماس مستقیم دارد ،تاًثیر می گذارد.اما دلیل اینکه چرا هر زندگی انسانی داستان خود را می گوید و اینکه چرا تاریخ در نهایت ،کتاب داستان بشری می شود با گویندگان و هنر پیشگان بسیار ، بدون هیچگونه نویسندة مشخص ،چیزی است که پیامد عمل می باشد . داستان واقعی که در آن در سراسر زندگی درگیر می باشیم ،هیچگونه سازندةمرئی یا نامرئی ندارد زیرا ساخته شده نیست.
می توان گفت که اگر جهان ساخته شده نیست ،پس ما نمی توانیم خطاهایمان را تصحیح کنیم و آرندت با این بحث که ما می توانیم یبخشیم این بدبینی را رفع می کند و اینکه ما نمی توانیم تعیین کننده باشیم به این معنا نیست که نمی توانیم تعهدی بدهیم .
آنچه که در آثار آرندت مفید می باشد ،این مباحث است که دانش در سؤالات فلسفی بشریت و حرمت یک زندگی به همراه سهمی که زندگی در بشریت دارد ،قرار گرفته است .دانستن از طریق داستانهای چگونگی ارائة خود انسانی و از طریق اعتبار عمل سیاسی محقق می شود .بنابراین انسانها آگاه می باشنددر حالیکه ما در تاریخی قرلر گرفته ایم که در آن متولد شده و میراثی به جا خواهیم گذاشت،می توانیم از طریق عمل سیاسی کار های جدیدی انجام دهیم .در تلاش برای درک علت بروز اعمال وحشتناک نیازی نیست که یک فردیک شیطان باشد تا به دیگران آسیب برساند ،نیاز به فرورفتن در فرآیند پیچیده ای که در آن "هلندولیو" ،"تاریخ درفرد "توصیف می کند،وجود دارد:یک صورت فلکی از روابط بین خودسازی درونی افراد و مشارکت آنها در کار محلی مورد نزاع.اما چنین داستان های کوچکی باید با موضوعات وسیع تر مرتبط شوند و نیازی به تفکر فراتر از ابتذال باالقوه ای که تاثیر وسیع تری بر دیگران دارد،وجود دارد.اگر قرار باشد کار مورد تحقیق قرار گیرد ،نیاز برای مد نظر قرار دادن آنچه برای بقاءانجام می شود (شغل)و آنچه که برای غنی کردن حس هدف و تداوم انجام می شود (کار)و آنچه که برای ایجاد تفاوت انجام می شود (عمل)وجود دارد.
ترمیم نیروی کار مدرسه
استبداد در فعالیت های معمول به این معناست که استراتژیهای اصلاحات مثل ترمیم باید از طریق پرسیدن سؤال در مورد آنچه که به عنوان شیوةقانونی ارائه شده است و علت آن چگونگی اتخاذ آن شیوه و علت آن ، بررسی شود.بررسی این موضوع مشکل است زیرا ماهیتاًسیال و نامشخص است و شواهد تحقیقاتی واقعی کمی برای متوسل شدن به آن وجود دارد .
به دنبال توافق نامة ملی بین دولت ،کار فرمایان و اتحادیه ها (به استثنای NUT،یکی از بزرگترین اتحادیه های تدریس)در ژانویه 2003 ،نیروی کار مدرسه در انگلستان ترمیم شده توافق تاریخی محسوب می شود و برای رفع مشکل بار کاری و بحران در استخدام و حفظ معلمان شناسایی شده توسط تحقیقات رسمی جدید مثل پرایس واتر هوس کوپر و هیاًت بررسی معلمین مدرسه ،طراحی شد.استراتژی رسمی عمدتاًدر مورد وظایفی که باید در مدارس اجرا شود با تاًکید بروکراسی و آزاد گذاشتن معلمان برای تمرکز روی تدریس و یاد گیری بود .دوم اینکه،بزرگسالانی که در مدرسه استخدام شدند و چگونگی کار پرسنل پشتیبانی مثل دستیار کلاس ،امور اداری،تکنسین ها و غیره که معمولاًکار آنها توسط معلمان مجرب انجام می شد.و سوم اینکه،هنجارهای فرهنگی که شیوه های سنتی کار را حفظ می کردند ،می تواند توسط استفاده از یک فرایند تغیر که کل نیروی کار را از طریق مشارکت در تیم های مدیریت تغییر در برمی گیرد.
اصلاحات در بیش از سه سال طراحی شده بودکه با تغیر کار روتین از معلمین شروع می شدو به سمت ایجاد تدارکات برای پشتیبانی و تضمین زمان برای آماده سازی ،برنامه ریزی و ارزیابی حرکت می کرد .در حال حاضر مدارس در یک فاز چهارم غیر رسمی قرار دارند که در آن ترمیم مدیران مدارس بر مبنای توصیه های پرایس واتر هوس کوپرز ،مبنی بر اینکه مدیران یا مدیران اجرای ارشد نیازی به داشتن شرایط معلمین مجرد ندارد ،انجام می شود.ریاست می تواند به یک فرد حرفه ای مهم در ارشد در یک نیروی کار متنوع و کسی که در انجام تغییر در امورتجاری تجربه داردتفویض شود.شواهد تحقیقاتی قوی در مورد مدرسه و تجربیات نیروی کار این اصلاحات وجود ندارد و آنچه که به نظر می رسد در حوزةعمومی وجود دارد،عبارتنداز:ابتدا اسناد سیاست دولتی که مقاصدترمیم را نشان می دهند،مثلاًزمان برای استاندارد ها.دوم اینکه ،بررسی های آژانس های دولتی همچون گزارشOESTED در مورد اولین سال ترمیم و مشاورة بعدی از طرف پرایس واتر هوس کوپرزو سوم ،گزارش های NFER که اجرای کارکردی سیاست و نقش آژانس ها در انجام اصلاحات را مشخص می کنند و چهارم وب سایت تیم ترمیم ملی که در آن نقشه ای وجود دارد که نشان دهندة پیشرفت طبق مقوله های زیر می باشد:حفظ،توسعه ،آگاهی از ترمیم،به علاوه مقالات،مطالعات موردی یک بانک ایده ها و دفترچةراهنما و سخنرانی وزرا نیز وجود دارد.پنجم،روزنامه هایی وجود دارد که شامل مقالات ونامه هایی به سر دبیر است. برای یافتن استراتژیهای اصلاحات همچون ترمیم در حوزةتحلیل پیشرفت های مدرنیزاسیون وسیعتر کار های مهمتری انجام شده است.اما پایگاه شواهد اصلی یک پروژةتحول نیروی کار مدرسه است که بین سال 2002 و 2003 انجام شد که تیم تغیر در مرکز رهبری لندن قرار داشتو تیم ارزیابی در دانشگاه بیر منگام بود.
بنابراین،خواندن وتحلیل استراتژی اصلاحات چالش زا می باشد.یک منبع از طرف گزارش های مثبت از رؤسا و معلمین می باشدکه مدارس را قادر ساخته ماهیت کار و کسی که آن را انجام می دهد ،بررسی کندو دانش آموزان،نیروی کار و مدارس از آن سود بردند .برای مثال کریس از مدرسة گریکورت در هام در جنوب غربی لندن گزارش می کند که در آن رئیس معتقد است که"این برنامه فقط در مورد اینکه پرسنل احساس بهتری نسبت به خود داشته باشند نیست،بلکه برای دانش آموزان نیز هست.اگر پرسنل شغلی که برای آن آموزش دیده اند را انجام دهند ،نیازهای آموزشی دانش آموزان نیز برآورده خواهد شد" بررسی چنین اظهار نظر هایی حاکی از آن است که کار ترمیم آنچه که مدیریت مبتنی بر مکان در اواخر دهة 1980 در مورد تغیر مکان تصمیم گیری در مورد اتاق های کمیته های مقامات محلی به کلاس های درس تعهد کرده بود را محقق ساخته است .برای مثال پیتر داون ،مجموعه ای از مقالات را در مورد مدیریت مالی محلی مدارس FM جمع آوری کردو براکن بری ،امید هایش برای یکLFM که بازتاب امیدواریها از ترمیم می باشد را بیان می کند:" هدف مهیا ساختن آموزش بهتر برای دانش آموزان در مدارس است.LFM به خودی خود یک هدف نیست و هرگز نباید باشد.روش باید منطبق با هدف باشد به عبارت دیگر باید آموزشی باشد .."بنابراین ترمیم کار جدیدی نیست زیرا مدارس از سال1988 به بعد تحت مدیریت محلی مدارس (LMS) موقعیت حفظ شده ی برتر (GMS) شروع به بررسی اهداف و شیوه ها و بهتر به کار گیری نیروی کار کرده اند .
آنچه که باید پرسیده شود این است که چرا این تا آن حد توسعه نیافت که دولت آن را برای مدرنیزه کردن سیستم آموزش ضروری بداند ؟به نظر می رسد که دو الگوی بحث به وجود آید:اول اینکه مدیریت مبتنی بر مکان ،فرصتی برای مدارس ایجاد و استفاده از منابع به شیوه ای که به آن بازار و در خواست منابع مرتیط باشد،ایجاد کرده است .بنابراین معلمی که مجبور است مدیریت سطح پایین داشته باشد ،محصولی از ناتوانی مدیران مدرسه برای درک مدیریت مبتنی بر مکان را از کار به شیوه ای که باید انجام دهد باز داشته است .در نتیجه معلمین ساخته استبداد خود هستند.معلمین که با گزینه هایی در مورد استخدام و حفظ نیروی کار مواجه هستند ،نوع خود را تکثیر کرده و به جای آنکه بپرسند آیا کار می تواند توسط یک کارمند یا یک کامپیوتر انجام شود یا خیر .یک معلم مجرب گرانبها را مجدداًمنسوب می کند .اگر معلمین بیش از حد کار کنند این به خاطر شکلی از تعین مرز حرفه ای یا شیوه های محدودی است که علت ریشه ای می باشد .مدیریت مبتنی بر مکان ،نیروی کاری را می خواهد که منحطف قابل آموزش و قابل به کار گیری به شیوه ای است که برنامه ها و استاندار های ملی را انجام دهد و بنابراین مدیران باید بتوانند کسانی را به کار بگیرند که بتوانند این کار را انجام دهد .و این افراد ممکن است معلمان نباشند .
بحث دوم این است که مدیریت مبتنی بر مکان در رابطه با ارائة منابع برای تغیر جهت کارکردها به مدارس کار زیادی انجام نداده است و در نتبجه کار جدید توسط معلمین مجرب انجام شده که این می توانست مدیر مدرسه باشد یا معلم کلاس .معلمین باید مانع از آسیب زدن به کودکان ناشی از تاًثیرات چنین شرایط استبدادی در آموزش شوند. برای مثال یک بودجه به رئیس یک بخش در یک مدرسة متوسطه داده شده است ،اما اگر این به وسیلة پرسنل کارمندی پشتیبانی نشود ،آنگاه معلم مجرب به عنوان مدیر میانی مجبور است مدیریت سطح پایین انجام دهد.بنابر این علی رغم این موضوع ،معلمین کار مدیریت مبتنی بر مکان را انجام دادند و این کار شاًن حرفه را با تبدیل ساختن آن به شغلی که کسی نمی خواهد آن را انجام دهد یا در آن باقی بماند ،پایین آورده است.به علاوه پتانسیل مدیریت مبتنی بر مکان به وسیلة حرفه محقق شده است اما توسط استراتژیهای مدیریت عملکرد دهة1990 تحت الشعاع قرار گرفته است
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 24 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید