زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت معماری مسجد جامع کبود تبریز

اختصاصی از زد فایل دانلود پاورپوینت معماری مسجد جامع کبود تبریز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت معماری مسجد جامع کبود تبریز


دانلود پاورپوینت معماری مسجد جامع کبود تبریز

چنین تصور می‌شود که ساختمان مسجد کبود به مثابه یادمانی از پیروزی‌های جهانشاه برپا گردیده است، به طوری که در این خصوص می‌توان به سوره فتح که به صورت کامل و به شکل برجسته، زینت‌بخش دورتادور بالای شبستان بزرگ می‌باشد، اشاره نمود. نام جهانشاه در کتیبه بالای درب ورودی نقش بسته که قبلاً روکش طلایی داشته است.

مسجد کبود دارای دو مناره باریک و بلند در منتهی الیه شرق و غرب ضلع شمالی بوده است. در پشت درب ورودی به شبستان بزرگ، یک بیت شعر فارسی به خط ثلث نوشته شده بدین مضمون:

کردار بیار و گرد گفتار مگرد  چون کرده شود، کار بگویید که که کرد

 مسجد جهانشاه یا مسجد کبود (گوی مسجد) از آثار ابوالمظفر جهانشاه بن قرا یوسف از سلسله ترکمانان قراقویونلو می باشد که در870 هجری به همت و نظارت  جان بیگم خاتون،زن جهانشاه بن قرایوسف قره قویونلو ،پایان یافته است.

در کتابهای تاریخی،این بنای باشکوه را «عمارت مظفریه»خوانده اند که مورد توجه ابو المظفر یعقوب بهادر خان قرار گرفت.در این روزگار تبریز در نهایت آبادانی و رونق بود.در نیمه اول قرن یازدهم هجری،کاتب چلبی و اولیا چلبی جهانگردان ترک عثمانی و در نیمه دوم همین قرن،تاورنیه و شاردون جهانگردان فرانسوی از این مسجد دیدن کرده بودند.کاتب چلبی در تاریخ جهان نما می نویسد:

«درگاه مسجد جهانشاه بلند تر از طاق کسری است.بنایی عالی است که با کاشیهای زیبا آراسته شده،گنبد های بلندی دارد....جامع دل انگیزی است که هر کس داخل شود دلش اجازه بیرون شدن را نمیدهد.لیکن شیعیان غالب‍ااز رفتن بدان مسجد خودداری میکنند.این بنا با کاشیهای زیبا آراسته شده،گنبدهای بلندی دارد و همه در ودیوار آن با کاشیهای رنگارنگ زینت یافته است»

 

 

 

 

 

 

 

 

فایل پاورپوینت 26 اسلاید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت معماری مسجد جامع کبود تبریز

دانلودتحقیق سینی های Vacuum ابداعی شرکت آذر انرژی تبریز

اختصاصی از زد فایل دانلودتحقیق سینی های Vacuum ابداعی شرکت آذر انرژی تبریز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلودتحقیق سینی های Vacuum ابداعی شرکت آذر انرژی تبریز


دانلودتحقیق سینی های Vacuum ابداعی شرکت آذر انرژی تبریز

دستگا ه های جداکننده که بر مبنای مراحل تعادلی طراحی می شوند عموما از سینی ها استفاده می کنند . افزایش بازده جداسازی از مهم ترین وظایف در طراحی و راهبری سینی هاست  . فرایند تقطیر در مقیاس صنعتی در برج های تقطیر صورت می گیرد. برج های تقطیر بطور کلی بر دو نوع سینی دار و آکنده تقسیم می شوند . انتخاب هر نوع از این برج ها بستگی به سیستم انتخابی و شرایط عملیاتی مورد نظر دارد.  از مزیت های برج تقطیر سینی دار به برج آکنده می توان به سهولت شست شوی برج، گرفتن محصولات جانبی، اطلاعات طراحی، ظرفیت های بالا اشاره کرد. افت فشار، هزینه ، ظرفیت ، دامنه ی عملیاتی و بازده، اساسی ترین عوامل موثر در انتخاب نوع سینی هستند.

 

فایل ورد 15 صفحه

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودتحقیق سینی های Vacuum ابداعی شرکت آذر انرژی تبریز

ارزیابی توان اکولوژیک حاشیه شهر تبریز جهت توسعه شهری با استفاده از روش همپوشانی وزن دار (SAW)

اختصاصی از زد فایل ارزیابی توان اکولوژیک حاشیه شهر تبریز جهت توسعه شهری با استفاده از روش همپوشانی وزن دار (SAW) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ارزیابی توان اکولوژیک حاشیه شهر تبریز جهت توسعه شهری با استفاده از روش همپوشانی وزن دار (SAW)


ارزیابی توان اکولوژیک حاشیه شهر تبریز جهت توسعه شهری با استفاده از روش همپوشانی وزن دار (SAW) نویسند‌گان: الهام باباجانی ، فریده نقدی ، پریسا رسولی
خلاصه مقاله:
برای رسیدن به توسعه پایدار داشتن برنامه ریزی با تکیه بر ارزیابی همه جانبه محیط طبیعی امری ضروری است ب توجه به اینکه محیط زیست طبیعی توان اکولوژیکی محدودی را برای استفاده های بشر دارا است ارزیابی توان اکولوژیکی به عنوان هسته مطالعات زیست محیطی با پیشگیری بحرانهای موجود بستر مناسبی برای برنامه ریزی زیست محیطی فراهم می اورد تحلیل قابلیت اراضی برای توسعه شهیری یکی از اصلی ترین مقولاتی است که برنامه ریزان شهری با آن سروکار دارند با اجرای مدل SAW جهانی از شهر استخراج می شود که برپایه شواهد میدانی و مقایسه نتایج حاصله با واقعیتهای موجود مطابقت می کند نتایج نهایی نشان میدهند که سمت شمال غرب شهر تبریز شمال جاده تبریز - صوفیان به دلیل دارا بودن اراضی با شیب مناسب و رو به افتاب اصلی ترین و مناسب ترین گزینه برای توسعه تبریز می باشد.
کلمات کلیدی: ارزیابی توان اکولوژیک، توسعه شهری، ارزیابی چند معیاره، سنجش از دور، شهر تبریز

دانلود با لینک مستقیم


ارزیابی توان اکولوژیک حاشیه شهر تبریز جهت توسعه شهری با استفاده از روش همپوشانی وزن دار (SAW)

دانلودمقاله شمس تبریز

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله شمس تبریز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


بعد از گذشت قرنها از دیدار شمس تبریز، جلال الدین محمد بلخی هنوز این سوال برای بسیاری از صاحبنظران مطرح است که چه شد و شمس چه گفت که آن استاد بزرگ روم شرقی را ناگهان از مسند تدریس و بحث به محافل سماع رهبری کرد و وی را وادار به پایکوبی و چرخندگی در کوی و برزن حتی در بازار نمود؟ چرا نظریات و دیدگاههای گروهی از دانشمندان آن زمان که در قونیه بودند با مولانای تحول یافته هماهنگ و همسو نگردید؟ چرا مولوی هنگام سرودن غزلهای نابش متاثر می شد و اشکهایش از دیدگانش جاری می شد؟
چه عاملی موجب آوارگی و یا کشته شدن شمس شد؟ آیا حسادتهای مریدان و یاران متعصب مولوی باعث این مسئله شد، یا بدخویی تنگ نظرانه و کینه توزانه فرزند کوچک جلال الدین؟
حالا ما می خواهیم به کمک نوشته هایی که از قرون و اعصار گذشته به جای مانده بال و پر بگشاییم و به خلوت خانه عشق مولانا پرواز کنیم و ببینیم در آنجا چه گذشته و چه نکاتی گفته شده و چرا مولانای فاضل و متکلم مسحور کلام شمس شده بود؟ و چرا بیشتر در ترانه های غنائیش سیمای شمس برابرش جلوه گری می کرد.
در سال 642 هجری بود که با ورود پیرمردی کهنسال و ژنده پوش به قونیه دو دنیای شگرف و مرموز و دو موج طوفانی در بازار قونیه با هم روبرو می شوند و با نگاهی عمیق گویی قصد ستیزه جویی با یکدیگر را دارند. زمانی که نگاههای این دو دنیای عجیب به هم گره خورد شمس ژنده پوش با نگاههای نافذ خود مولانا را مسحور کرده و او را به دنیایی دیگر وارد کرد. این برخورد در سن 35 سالگی جلال الدین پیش آمد و برخوردی بین دو سن، دو تفکر و دو زبان متفاوت که باعث تعجب دیگران شده بود.
تا پیش از دیدار شمس تبریزی، جهان برای مولانا فقط مسند تدریس کتابهای پدرش سلطان العلماء بود که چندان جاذبه ای در بر نداشت ولی بعد از دیدار ناگهانی شمس احساس شادمانی و شور و شعف و مباهات در وی بوجود آمد. تا آن زمان مولانا فقط در محدوده زهد و تدریس و مطرح شدن نام وی در بین اساتید دیگر سیر می کرد. زمانی که مولانا در بین شاگردان و مریدان خود مسند تدریس خود را ترک می کند تا بطرف حجره اش برود در میان بازار زرکوبان در اولین برخورد با پیرمردی 65 ساله با سوالی از طرف او مورد خطاب قرار می گیرد آنهم با لحنی تند، تا مفتی بزرگ روم را به خود آورد و او را متحیر و مبهوت کند. شمس از مولانا می پرسد: که ای دل بسته زمین و ای مدرس و مفتی بزرگ قونیه، به من بگو که بایزید بزرگتر است یا حضرت
محمد (ص)؟ همان لحظه گوی آذرخشی به جان مولانا تابیده باشد پاسخ می دهد محمد بزرگ عالمیان است، سرآمد آدمیان است. وی را با بایزید چه
مقایسه ای است؟ که شمس نعره ای می زند و با لحنی آمرانه می گوید: پس چرا پیامبر اکرم فرمودند (ما عرفناک حق معرفتک) نشناخیتم تو را آنچنان که شایسته است و بایزید می گوید: سبحان ما اعظم شأنی (احساس اشباع و امتناع می کرده و در واقع چون استخری که حد محدودی از فیض و کمالات که بر او داده می شود خودش را شایسته منزه بودن می داند) و مولانا پس از پاسخ به این سوال نمی تواند تعادل جسمانی خود را حفظ کند و بیهوش به زمین
می افتد. در واقع آن زمان این سوال یا هر سوال دیگری از طرف شمس می توانست مولانا را اینگونه منقلب سازد زیرا مولانا در آن زمان چون منبع باروتی بود که به جرقه ای نیاز داشت و این جرقه همان اشراق درونی شمس به درون مولانا بود که شرری بس عظیم به جان مولانا زد. بعد از اینکه شمس به مولانا کمک کرده و او را از جای بلند می کند به او می گوید که من از طرف مرشدم، رکن الدین سجاسی به اینجا آمدم. او گفت در قونیه سوخته ای است که باید آتشی در نهاد او بزنی. جلال الدین محمد در آن لحظه حس می کرد که روحش سبکبال و آرام شده و احساس می کرد نغمه های اشتیاق دلش را از زبان انسانی جامع تر و کامل تر می شنود.
او برای نخستین بار بود که در مقام استادی خود را ذره ای یا سایه ای در کنار پیرمردی ناشناس مشاهده می کرد که سرنوشت در برابر او قرار داده بود.
بعد از آن شمس و مولانا با یکدیگر براه می افتند. رهگذران و شاگردان و یاران مولانا با تعجب به پیرمرد می نگریستند که استاد بزرگ روم کجا و این پیرمرد ژنده پوش کجا؟ تا به حجره مولانا رسیدند. در این لحظه مولانا احساس می کند پاسخ سوالهایی را که سالها در ذهن داشته، یافته و جرقه ای الهی به وجود او زده شده است شمس را در آغوش می گیرد و در برابر او سر به خاک می گذارد. به روایتی گفته شده 40 روز در آن حجره اقامت می کنند و هیچکس را به خلوت خود راه نمی دادند. البته سپهسالار در رساله اش نوشته: وقتی شمس به قونیه آمد، مولانا چنان مجذوب او گردید که به وجود دیگران توجهی نداشت مولانا و شمس در خلوت انسی که با هم داشتند جز شیخ صلاح الدین زرکوب و جمع اندکی از یاران خود را راه نمی دادند و بعد از آن است که مولا نا با زندگی ظاهری خود وداع کرده مسند تدریس و استادی خود را هم ترک می کند و در واقع مردی عاشق، و مجذوب عشق می شود. مولانا در یکی از روزهای عزلت و گوشه نشینی خود را از شمس می پرسد که چرا و چگونه تبریز را رها کردی و به قونیه آمدی شمس پاسخ می دهد که شبی در خلوت و مناجات خود، راز و نیاز می کردم و به خداوند متعال می گفتم: آیا هیچ آفریده ای از خاصان تو هست که صحبت مرا تحمل کند؟ سروش عالم غیبم بشارتی داد که اگر حریف صحبت خواهی به قونیه سفر کن و نکته جالب اینست که همانقدر که مولانا نیاز خود را به شمس اعلام می دارد شمس هم در میان این مطلب نیاز روحی خود را به مولوی نشان می دهد که این ارتباطی عمیق و روحی و فراتر از تصورات ظاهری بشری است.
عاشق و معشوق هر دو یک تنند عشق از معشوق در عاشق تنند
در مورد شناخت شمس از نظر مولانا: مولوی نوشته است که شمس در بیان تقرب، مشرب حضرت موسی و در عزلت و تجرد سیرت عیسی را داشته و تا زمان مولانا با تمام کرامات و کمالات ناشناخته بوده و هیچگاه شهرت خود را آشکار نمی کرده. به همین دلیل در اشعار و ترانه های مولانا شمس پایگاهی رفیع پیدا می کند. تا آنجا که شمس کعبه و کنشت و دوزخ و بهشت مولانا
می شود و بالاخره به آنجا می رسد که برای نخستین بار فقیه بزرگ سجاده نشین با زهد و تقوی، همه ارزشها را با هم درمی آمیزد و نالان معبودش را اینگونه توصیف می کند.
فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای من
پیر من و مراد من درس من و دوای من
از تو به حق رسیده ام ای حق حقگزار من
شکر، ترا ستاده ام شمس من و خدای من

 

محو شدم به پیش تو تا که اثر نماندم
شرط ادب چنین بود شمس من و خدای من
کعبه من کنشت من دوزخ من بهشت من
مونس روزگار من شمس من و خدای من
برق اگر هزار سال چرخ زند به شرق و غرب
از تو نشان کی آورد شمس من و خدای من

 

دوستان و شاگردان و علاقه مندان به مولانا به انقلابی که در روح تسکین ناپذیر دوست و استاد خود پدیدار شده بود سخت حیرت زده و متاثر شده بودند حتی علاءالدین پسر کوچک مولانا، یکی از حاسدان و متعصبان تنگ نظری بود که دشمنی خود را نسبت به شمس علناً نشان می دادند. آنها به شمس اعتراض
می کردند و او را لاابالی می کفتند. گروهی هم معتقد بودند که شمس ساحر و جادوگر است که اینچنین توانسته این ملای بزرگ رومی را مفتون کند و از نظر آنها تحول روحی و انقلاب درونی و دید عرفانی مولانا به شمس تا حدی که شمس را نور مطلق می داند به جز سحر و جادو نمی توانست چیز دیگری باشد. آنها با دید ظاهری به قضیه نگاه می کردند و تا آنجا پیش می روند که مولانا آفتاب پرست شده و اعتقادات خود را زیر پای گذاشته اما مولانا بسیار قاطع در جواب آنها می گوید:
شمس تبریزی که نور مطلق است
آفتاب است و ز انوار حق است

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شمس تبریز