زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد خلقت جهان از کجا و چگونه آغاز شد؟

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد خلقت جهان از کجا و چگونه آغاز شد؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خلقت جهان از کجا و چگونه آغاز شد؟


تحقیق در مورد خلقت جهان از کجا و چگونه آغاز شد؟

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:10

 

 

 

 

و او همان است که آسمان ها و زمین را در حالی که تخت [سلطنت] او بر آب بود در شش روز بیافرید... هود:7

عرش به معنای سقف و کنایه از قدرت و سلطنت است؛ و منظور از شش روز شش دوره است که هر دوره ممکن است میلیون ها و یا میلیاردها سال باشد؛ و شاید این شیوة خلقتْ علم و حکمت و قدرت و عظمت پروردگار را بهتر بنمایاند. دربارة خلقت عالم چند مطلب مهم از قرآن فهمیده می شود:

1) منشأ آفرینش آب بوده است. اما باقر علیه السلام می فرماید: «همه چیز آب بود و عرش خدا بر آب بود. پس خداوند به آب فرمان داد، آتشی شعله ور شد. سپس آتش خاموش شد و از آن دودی برخاست؛ و آسمان ها را از آن دود آفرید وزمین را از خاکستر آن آتش خلق کرد.»

2) خداوند عالم را به نیکوترین وجه و صورت آفریده است.

3) توحید در خالقیت یعنی این که خدای تعالی به هیچ سبب در آفرینش موجودات نیازمند نبوده است. البته این مطلبی است که حتی مشرکان هم غالباً به آن معترف اند؛ چنان که قرآن می فرماید: «اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟ می گویند: اَلله.»

4) خداوند خالق و حافظ همه چیز و ناظر بر همة اشیاست: «اَللهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ و هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ وَکیل.»

5) خلقت خداوند دایم و مستمر است؛ و لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیة خداوند به ممکنات می رسد و اگر یک دم رابطة ما با او قطع شود، همه نابود می شویم، مانند خورشیدی که آفتابش دایماً فیض بخش است و اگر لحظه ای قطع شود، عالم ظلمانی می شود. پس نه تنها در اصل وجود به او محتاجیم، بلکه در بقا نیز متکی به اوییم.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خلقت جهان از کجا و چگونه آغاز شد؟

پایان نامه روابط عمومی در ایران و جهان

اختصاصی از زد فایل پایان نامه روابط عمومی در ایران و جهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه روابط عمومی در ایران و جهان


پایان نامه روابط عمومی در ایران و جهان

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 70 صفحه می باشد.

 

فهرست مطالب

 

تعریف روابط عمومی 1

فصل اول- اهمیت، نقش و کارکرد روابط عمومی 2

فصل دوم - انجمن ها و نهادهای حرفه ای و تخصصی روابط عمومی در ایران و جهان 6

هدف 7

اهداف انجمن های روابط عمومی 8

اهداف انجمن های روابط عمومی 8

انواع روابط عمومی 10

عوامل مؤثر در ارتقاء روابط عمومی 12

انجمن های روابط عمومی در جهان 13

انجمن های بین المللی روابط عمومی 14

تاریخ روابط عمومی در ایران 14

جمع بندی 15

فصل سوم - انجمن ها و مؤسسات و شراکت های بزرگ روابط عمومی در جهان 17

انجمن های جهانی روابط عمومی 18

انجمن جهانی ارتباط گران بازرگانی 18

انجمن های افکار عمومی 19

تاریخچه AAPOR 19

انجمن جهانی افکار عمومی AAPOR 21

قسمت پنجم 23

اکثریت لازم برای مذاکره 23

قسمت ششم 24

قسمت هفتم 24

انجمن اجرایی 24

اعضا 26

انجمن اجرایی و کمیته ها 27

قسمت اول 27

قسمت دوم 27

رای دادن و هدایت تجارت 30

خزانه و سرمایه 31

زبان 31

نمادهای روابط عمومی در ایالات متحده امریکا 31

انجمن روابط عمومی آمریکا 31

روابط عمومی در قاره آسیا 32

روابط عمومی در قاره اروپا 32

روابط عمومی در قاره افریقا 33

فصل چهارم-روابط عمومی سیاره ای 34

روابط عمومی در عصر حاضر 35

جهانی شدن روابط عمومی 35

آینده روابط عمومی 36

جایگاه روابط عمومی در ایران 37

روابط عمومی در هزاره سوم 38

جمع بندی 43

فصل پنجم-مفهوم مدیریت و روابط عمومی 45

مقدمه 46

ویژگی های یک مدیر روابط عمومی اندیشمند 46

کاستی های مدیریت روابط عمومی 48

جمع بندی 49

فصل ششم- کاربرد اینترنت در روابط عمومی 52

پست الکترونیکی 56

مجله الکترونیک 56

برد الکترونیکی 57

تلفن گویا 57

مجله ویدئویی 58

ماهواره 58

نتیجه گیری 59

 

مقدمه

 

تعریف روابط عمومی

جی ای گرونیک نظریه پرداز معاصر روابط عمومی را مدیریت ارتباط بین یک سازمان در این رشته و همگان هایی می‌داند که با آن سروکار دارند.

رکس هارلو که از پیشقدمان روابط عمومی در جهان است و تالیفات گوناگونی در این رشته دارد این تعریف را پیشنهاد می‌کند:

روابط عمومی عبارت است از دانشی که بوسیله آن سازمان ها آگاهانه می‌کوشند به مسئولت اجتماعی خویش عمل نمایند تا بتوانند تفاهم و پشتیبانی کسانی را که برای مؤسسه اهمیت دارند بدست آورند.

درواقع روابط عمومی هنری است که به کمک آن می‌توان مؤسسه، سازمان و فرد مورد علاقه و احترام کارمندان، مشتری ها و مردمی که با آن سروکار دارند قرار داد. روابط عمومی بخشی از وظایف مدیریت سازمان است. عملی است ممتد، مداوم و طرح ریزی شده که از طریق آن افراد و سازمان ها می‌کوشند تا تفاهم و پشتیبانی کسانی را که با آنها سروکار دارند بدست آورند.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه روابط عمومی در ایران و جهان

دانلود مقاله بررسی وضعیت سنگ آهن در ایران و جهان

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله بررسی وضعیت سنگ آهن در ایران و جهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

براساس آخرین آمارهای منتشر شده از سوی صندوق بین المللی پول و اعتبار، 98 درصد از سنگ آهن دنیا برای تولید آهن و فولاد بکار برده می شود، بطور میانگین برای تولید یک تن فولاد، حدود 1600 کیلوگرم سنگ آهن مورد نیاز می باشد. براساس برنامه توسعه اقتصادی و صنعتی کشور تا پایان سال 1388 تولید فولاد ایران می بایست به 28 میلیون تن افزایش یابد که سرمایه گذاری های جدید در بخش معدن می بایست پاسخگوی این میزان تولید فولاد در کشور باشد. مجموع ذخائر و منابع سنگ آهن در ایران حدود 4/4 میلیارد تن ذخیره تثبیت شده و 4/6 میلیارد تن ذخیره احتمالی است که در دهه های آینده وارد چرخه مصرفی صنایع فولاد کشور خواهد شد. ظرفیت تولید سنگ آهن در ایران هم اکنون (2007) از مرز 18 میلیون تن در سال گذشته است (IMIDRO) و این رقم در چند سال آینده با توجه به نیازهای بازارهای داخلی و جهانی در صورت عملی شدن ظرفیتهای در دست اجرا به 7/40 میلیون تن در سال خواهد رسید.
تولید جهانی سنگ آهن در سال 2006، 1482 میلیون تن و تولید فولاد خام 1239 میلیون تن بوده است که این مقدار افزایشی معادل 12 درصد برای تولید سنگ آهن و 8/8 درصد افزایش برای تولید فولاد نسبت به سال 2005 را نشان می دهد. تولید سنگ آهن و فولاد در اواخر دهه 90 میلیادی روند ثابتی داشته است اما از سال 2000 میلادی تا کنون پیوسته در حال افزایش بوده است.
با توجه به این که صنعت فولاد تنها مشتری اصلی سنگ آهن است هرگونه بررسی در مورد سنگ آهن می بایست با ارزیابی بازار فولاد همراه باشد.
قاره آسیا عمده ترین قطب تولید کننده فولاد جهان تلقی می شود در سال 2006 حدود 57 درصد فولاد جهان در این قاره تولید شده است. کشور چین با تولید بیش از 418 میلیون تن فولاد خام در سال 2006 معادل 8/33 درصد تولید جهانی فولاد را داشته است .
پیش بینی شده که در سال 2007 حدود 385 میلیون تن سنگ آهن به کشور چین وارد خواهد شد که 18 درصد نسبت به سال قبل رشد دارد و این رقم در سال 2008 حدود 440 میلیون تن، سال 2009 حدود 400 میلیون تن و در سال 2010 حدود 520 میلیون تن واردات سنگ آهن به کشور چین انجام خواهد شد. چین در سال 2007 می بایست حدود 2/52 درصد از نیاز خود به سنگ آهن را از طریق واردات تأمین کند که این رقم بالاتر از 3/51 درصد مربوط به سال 2006 بود است.
میزان ذخایر سنگ آهن دنیا از سال 1995 تا کنون پیوسته در حال افزایش بوده است و این بدلیل افزایش بازار مصرف و نیاز به شناسایی ذخایر جدید صورت گرفته است. میزان کل ذخایر زمین شناسی جهان حدود 400 میلیارد تن برآورد شده است که ایران با 5/4 میلیارد تن فقط 5/1 درصد از کل ذخایر جهان را به خود اختصاص داده است، لذا برنامه ریزی برای اکتشاف و شناسایی و اطمینان از وجود ذخیره قابل استخراج ضروری می باشد که این امر ناشی از نبود اکتشافات تفصیلی مطلوب می باشد از 5/4 میلیارد تن ذخایر کشف شده کشور، حدود 5/2 میلیارد تن ذخایر قطعی (کاتاگوری Bو C1) و حدود 9/1 میلیارد تن ذخایر احتمالی و ممکن (کاتاگوی C2 و C3) می باشند که نیاز به مطالعات اکتشافی بیشتر دارند. حدود 41 درصد ذخایر سنگ آهن ایران در منطقه ایران مرکزی، 35 درصد آهن در منطقه گل گهر، 21 درصد در منطقه سنگان قرار دارد و سایر آنومالیها فقط 2 درصد از ذخایر سنگ آهن را در بر می گیرند. جدول شماره 1 بیان کننده میزان تولید سنگ آهن در سال 2006 ، 2007 و ذخایر آن می باشد .
بررسی وضعیت تولید سنگ آهن در ایران ذخایر قابل استخراج سنگ آهن کشو ر دو میلیارد و 876 میلیون تن برآورد شده است. هم اکنون 53 معدن سنگ آهن در کشور وجود دارد. ولی چهار معدن گل گهر سیرجان، چادرملو، چغارت و سه چاهون بیشترین سهم در تولید سنگ آهن ایران را دارند. جداول 2 و 3 میزان تولید سنگ آهن دانه بندی و کنسانتره سنگ آهن را در وضعیت فعلی و پس از اجرای طرح های توسعه و افزایش ظرفیت مربوطه را نشان می دهد. براساس جدول شماره 4 میزان تولید واحدهای تولید کننده گندله در شرایط فعلی بالغ بر 10 میلیون تن است که با توجه به ظرفیت های در دست اجرا بر اساس برنامه های توسعه می بایست به 6/41 میلیون تن در سال برسد. که این رقم با توجه به چشم انداز تقاضای آتی فولاد در کشور و همچنین منظور نمدن رقمی معادل 15 درصد تولید داخلی برای صادرات تا پایان برنامه چهارم توسعه اقتصادی کشور (1388) به حدود 28 میلیون تن در سال خواهد رسید.
تولید صنعت فولاد کشور در سال 1385 رقمی بالغ بر 10 میلیون تن بوده که با توجه به برنامه چهارم توسعه اقتصادی کشور قرار است این میزان به 28 میلیون تن برسد. برای تحقق چنین رقمی طرحهای توسعه و افزایش ظرفیت فراوانی در حال اجرا هستند. نکته حائز اهمیت این است که عملی شدن برنامه های گفته شده در خصوص تولید فولاد جز با ایجاد و راه اندازی هر چه سریعتر طرح های توسعه و افزایش ظرفیت صنایع بالادستی فولاد در کشور میسر نخواهد شد.
با توجه به آمار ارائه شده در جدول شماره 4 میزان تولید گندله کشور در حال حاضر 10 میلیون تن بوده که می بایست تا پایان برنامه چهارم به 6/41 میلیون تن برسد. که بسیاری از طرح های توسعه و افزایش ظرفیت آنها (6/31 میلیون تن) در حال اجرا بوده و تعدادی از آنها مانند گندله سازی اردکان به بهره برداری رسیده است. برای رسیدن به رقم مصوب تولید گندله، ضروریست که ماده اولیه مورد نیاز آ« (کنسانتره و دانه بندی) مجموعاً بالغ بر 20 میلیون تن می باشد که تا پایان برنامه چهارم توسعه این میزان تولید می بایست به حدود 48 میلیون تن برسد.
لازم به توضیح است که معادل چادرملو ، گل گهر و چغارت که عمده ذخایر شناسایی شده و تولید سنگ آهن کشور هم اکنون از آنها ممکن یا امکان پذیر شده است می باشد مسیر طولانی را تا ریسدن به میزان تولید فعلی طی نموده اند. مثلاً معدن چادرملو در سال 1362 تجهیز و پس از گذشت 15 سال به ظرفیت فعلی دست یافته است. آنومالی شماره 1 معدن گل گهر نیز پس از گذشت بیش از 20 سال که از شناسایی آن سپری شده در سال 1373 به بهره برداری رسید واین در حالیست که هنوز آماده سازی بزرگترین آنومالی این معدن (آنومالی شماره 3) خاتمه نیافته است و استخراجی نیز صورت نگرفته است. چنین وضعیتی برای سنگ آهن چغارت نیز وجود دارد.
شده همگی حکایت از این امر دارند که می بایستی سرمایه گذاری و توجه بیشتری به حجم سرمایه و ایجاد ارزش افزوده در تولید سنگ آهن کشور نمود. با توجه به وجود ذخایر گازی فراوان و تولید 68 درصد از فولاد کشور به روش احیاء مستقیم و بومی شدن تکنولوژی این روش، که با به بهره برداری رسیدن طرحهای توسعه و افزایش ظرفیت این میزان به 80 درصد خواهد رسید. مسأله تأمین کنسانتره سنگ آهن و سرمایه گذاری در آن از اولویت خاصی برخوردار می باشد.
از طرف دیگر با نگاهی به ارزش ریالی فروش تولیدات شرکتهای معدنی سنگ آهن، (با فرض اینکه قیت FOB هر تن سنگ آهنکنسانتره را حدود 100 دلار در نظر بگیریم) ، به خوبی ضرورت سرمایه گذاری و راه اندازی طرح های معدنی با افزایش 149 درصد در ارزش فروش نمایان خواهد شد.
ناحیه معدنی بافق در یکی از کهن ترین پهنه های ایران زمین قرار دارد و در بر دارنده ذخایر سترگی از آهن، فسفر، سرب و روی است. این ناحیه ذخیرهای بیش از 2 میلیارد تن سنگ آهن (NISCO, 1980) را در بر دارد که در 34 آنومالی اصلی مغناطیسی و در ناحیه ای به وسعت 7500 کیلومتر مربع با روند شمالی- جنوبی در کمان آتشفشانی- پلوتونیک کامبرین آغازی موسوم به کاشمر- کرمان پراکنده است. (شکل 1). میزبان سیستم کانی زایی مگنتیت- آپاتیت سکانسی دگرسان شده شامل گدازه ها، سنگهای پیروکلاستیک و اپی کلاستیک، کربناتهای میان لایه ای و گرانیت های ساب ولکانیک متعلق به کامبرین آغازی است و در آنها گسترده ترین آلتراسیون ها عبارتند از نوع سدیک در عمق زیاد‏، اکتینولیتی و پتاسیک در ترازهای میانی و سرسیتی و سیلیسی در عمق های کم (تراب و لمان، 2007). در این کانسارها مگنتیت کانی اصلی است و آپاتیت کانی مزاحم به حساب می آید. آپاتیت به صورت توده ای در رگه ها و دایک ها و به صورت بلورهای خودشکل در اندازه های ریز و درشت که گاهی طول آنها به 15 تا 20 سانتی متر می رسد و در چند مرحله تشکیل شده است.
منشا کانسارهای آهن ناحیه بافق به مدت یکصد سال است مورد بحث می باشد و برای آن منشاهای مختلفی پیشنهاد شده است. برای مثال فورستر و جعفرزاده (1994) کانی زایی آهن این ناحیه را مرتبط به تفکیک یک مایع ناهمامیز اکسید آهنی غنی از فسفر از یک ماگمای ملانفلینیتی، سامانی (1988) آن را مرتبط با یک ماگمای کربناتیتی و تراب و لمان (2007) آن را مرتبط با ماگماتیسم گرانیتی معرفی کرده اند. جمی (2005) و تراب و لمان (2007) منشا این کانسارها را هیدروترمال و سیال های مربوطه را به طور عمده حاصل از سنگهای تبخیری کامبرین آغازی و در درجه دوم از ماگمای گرانیتی دانسته اند. مر و مدبری (2003) نقش هر دو فرایند مذاب ناهمامیز اکسید آهنی و متاسوماتیسم قلیائی را مورد توجه قرار داده اند. با توجه به اهمیت اقتصادی و زمین شناسی و مبهم بودن منشا کانسارهای آهن ناحیه بافق در این مقاله سعی شده است تا با توجه به خطواره ها مغناطیسی، سن سنجی های اخیر و ژئوشیمی آپاتیت‏، نوع ماگماتیسم مرتبط با این کانسارها را بهتر مشخص کرد.
خطواره های مغناطیسی و ارتباط زمین شناختی آنها:
بر اساس نقشه مغناطیس سنجی ناحیه دو خطواره عمده با روند NNW-SSE در دو طرف گسل فرضی پشت بادام قابل تشخیص است که در شکل 2 بازسازی شده اند. خطواره مغناطیسی شرقی به طور مشخصی با گرانیت های ناریگان، زریگان و دوزخ دره منطبق است یا با آنها همپوشانی دارد. این ارتباط به نظر ما از لحاظ ژنز این کانسارها کلیدی است و اهمیت آن را در بخشهای دیگر مقاله خواهیم دید.
خطواره دوم در غرب گسل فرضی پشت بادام قرار دارد و قسمت بزرگی از آن در شمال با نهشته های رسوبی نئوژن و کواترنری پوشیده شده است. بخش جنوبی این خطواره، کانسارهای چغارت و آنومالی شمالی را در برمی گیرد که در آنها توده های کوچکتری از گرانیتهای نوع زریگان و ناریگان در سطح زمین و یا در حفاری ها دیده می شود. شکل 2 نشان می دهد که خطواره های مغناطیسی مورد بحث به موازات کمربند گرانیتی کامبرین آغازی و در دو طرف آن قرار دارند. خطواره های مغناطیسی مورد بحث در ناحیه ساغند چرخش مشخصی به طرف شرق نشان می دهند. با این چرخش، خطواره مغناطیسی مورد بحث به شکل کمانی در می آید که تقعر آن به سمت شرق است. شایان ذکر است که این خطواره مغناطیسی کمانی با کمان آتشفشانی- پلوتونیک کامبرین آغازی کاشمر- کرمان که توسط رمضانی و تاکر (2003) معرفی شده به خوبی منطبق است.
سن یابی آپاتیت، مونازیت و زیرکن به روش های ایزوتوپی U-Pb و غیر ایزوتوپی Th-U/Pb :
سن تبلور آپاتیت همرشد با کانه آهن در کانسار آهن چغارت با روش U-Pb اندازه گیری شده و516±6 میلیون سال تعیین گردیده است(قادری و رمضانی 1381).جالب است که تراب و لمان (2007) نیز سنی مشابه (515±21 Ma) را به روش غیر ایزوتوپی Th-U/Pb برای تبلور مونازیت در کانسنگ آهن-آپاتیت به دست آورده اند.از طرف دیگر، رمضانی و تاکر (2003) با استفاده از روش U-Pb بر روی زیرکن سن جایگزینی لوکوگرانیت های زریگان و دوزخ دره را به ترتیب 525±7 و 526±1 میلیون سال به دست آورده اند. هم پوشانی قابل توجه سن تشکیل آپاتیت و مونازیت کانسنگ های آهن با سن جایگزینی توده گرانیتی منطقه– با منظور کردن دامنه خطاهای مربوطه – نشانه محکمی برای ارتباط کانی زایی آهن- آپاتیت با ماگماتیسم گرانیتی کامبرین آغازی است.
ژئوشیمی آپاتیت ها و ایزوتوپ های پایدار:
آپاتیت به صورت کانی فرعی در اغلب سنگهای آذرین وجود دارد. تغیرات در غلظت عناصر فرعی و نادر خاکی در آپاتیت رابطه نزدیکی با درجه تفریق ماگما دارد. بلوسووا و همکاران (2002)نشان داده اند که آپاتیت های سنگهای مختلف دارای شاخص های متمایزی از لحاظ فراوانی نسبی عناصر فرعی مانند Sr,Y,Mn ,Th و عناصر نادر خاکی (REE ها) هستند و به طور کلی پس از نرمالیزه شدن نسبت به کندریت الگوهای متمایزی به دست می دهند.
برای نشان دادن این که آپاتیت های کانسنگ های آهن ناحیه بافق با کدامیک از گروههای آپاتیت معرفی شده توسط بلوسووا و همکاران (2002) شباهت دارد داده های موجود درباره عناصر مذکور در آپاتیتهای منطقه بافق بر روی نمودارهای Sr در مقابل Y و Mn ، (Ce/Yb)cn در مقابل REE کل، Y در مقابل Eu/Eu* و الگوی پراکندگی عناصر نادر خاکی رسم شده است (شکل 3) و تفسیر آنها به شرح زیر است.
نمودار تغیرات Sr در مقابل Y و Mn :
مقدار Sr و Y آپاتیت ها خیلی متغیر است و تطابق منفی قوی میان غلظت های این دو عنصر دیده می شود چون که مقدار Sr با درجه تفریق ماگما از سنگهای کربناتیتی و الترامافیکی به سمت سنگهای گرانیتوئیدی شدیدا تفریقیافته و پگماتیتها کاهش می یابد در حالیکه مقدارY افزایش می یابد (شکل 3a). غنی شدگی نسبی Y، HREE و Mn همراه با تهی شدگی نسبی Sr در آپاتیتها ارتباط نزدیکی با تفریق سنگ میزبان دارد. بنابراین مقدار Mn و یا Y از حدود 100 پی پی ام در آپاتیتهای سنگهای کربناتیتی و لرزولیت های مشتق شده از گوشته تا حدود 1% در آپاتیتهای گرانیتوئیدهای شدیدا تفریق یافته و پگماتیتها افزایش می یابد. کاهش مقدار Sr به سمت سنگهای اسیدی تر (شکل3a) احتمالا به دلیل شرکت پذیری Sr در پلاژیوکلاز است. در حالیکه عناصر Y و HREE ها عناصر ناسازگار هستند. این نمودار تمایز دقیقی از آپاتیتها برای انواع سنگهای مختلف نشان می دهد که نمونه های آپاتیت مربوط به منطقه بافق در محدوده مشترک بین سنگهای مافیک و گرانیتوئیدها قرار گرفته است.
نمودار Sr در مقابل Mn (شکل 3c) تطابق ضعیف تری نسبت به Sr در مقابل Y نشان می دهد که احتمالا بدلیل این است که مقدار Mn تنها بستگی به درجه تفریق سنگ میزبان ندارد بلکه به حالت اکسیداسیون آن نیز وابسته است. با این حال این نمودار تمایزآشکاری بین آپاتیتهای سنگهای مافیک با سنگهای گرانیتوئیدی و کانسنگ های آهن نشان می دهد که نمونه های منطقه بافق در محدوده کانسنگ های آهن و سنگهای گرانیتوئیدی قرار گرفته است.
نمودار تغیرات (Ce/Yb)cn در مقابل REE کل:
این نمودار نسبت Ce/Yb نرمالیزه شده به کندریت در برابر REE کل آپاتیت سنگهای مختلف را نشان می دهد که مقدار (Ce/Yb)cn با افزایش تفریق از سنگهای کربناتیتی و الترامافیک های مشتق شده از گوشته به سمت سنگهای گرانیتوئیدی و پگماتیتها کاهش می یابد و ارتباطی با REE کل ندارد. عناصر نادر خاکی سبک (LREE) به طور کلی تمرکز بیشتری در سنگهای کمتر تفریق یافته نشان می دهند. این ممکن است به دلیل این باشد که کانی های فرعی همزیست مانند مونازیت LREE ها را از مذاب در حین تفریق خارج می کند و منجر به تهی شدگی این گروه در آپاتیتهای سنگهای تفریق یافته تر می شوند. آپاتیتهای کانسنگ های آهن منطقه بافق در این نمودار در محدوده آپاتیتهای سنگهای گرانیتوئیدی قرار گرفته اند (شکل3b).
الگوی پراکندگی REE در آپاتیتها:
الگوی پراکندگی REE آپاتیتهای نرمالیزه شده نسبت به کندریت به طور تیپیک شیب منفی دارند که نشان دهنده غنی شدگی آشکار از LREE ها است. علاوه بر این شیب نمودارها از سنگهای شدیدا تفریق یافته تا سنگهای مافیک کمتر تفریق یافته افزایش می یابد. بنابراین نسبت (Ce/Yb)cn برای آپاتیتهای سنگهای کربناتیتی و لرزولیت های مشتق شده از گوشته خیلی بالا (به ترتیب بیش از 100 و بیش از 200) است (شکل3e). در مقابلنسبت (Ce/Yb)cn آپاتیتهای سنگهای گرانیتوئیدی بیشتر از 20-15 و آپاتیتهای پگماتیت های گرانیتی کمتر از 1 است که نشان دهنده غنی شدگی HREE ها و تهی شدگی LREE ها با افزایش تفریق است (شکل3e). نسبت (Ce/Yb)cn کانسارهای آهن ناحیه بافق 23-17 است و الگوی REE آپاتیتهای این کانسارها مشابه آپاتیتهای موجود در سنگهای گرانیتی و بازیک است (شکل3e). آنومالی منفی Eu در الگوی پراکندگی REEبه طور کلی با تفریق افزایش می یابد (شکل3e) که در آپاتیتهای سنگهای کربناتیتی و لرزولیت های مشتق شده از گوشته کمتر است و در آپاتیتهای سنگهای گرانیتی تفریق یافته بیشتر است. آنومالی منفی موجود در کانسگ های آهن ناحیه بافق مشابه سنگهای گرانیتی است
ایزوتوپ های گوگرد:
در این مطالعه تعداد ٧ نمونه از پیریت های همراه با کانسنگ آهن از کانسارهای مختلف ناحیه بافق در آزمایشگاه ACME کانادا مورد آنالیز ایزوتوپی گوگرد قرار گرفته و نتایج در شکل 4a ارائه شده است. گوگرد این نمونه ها از لحاظ ایزوتوپی به طور قابل ملاحظه ای با گوگرد مشتق شده از گوشته زمین (δ34S=0) فاصله دارد و با گوگرد سنگهای تبخیری و آب دریا شباهت نشان می دهد.
ایزوتوپ های اکسیژن:
جمی (2005) داده های ایزوتوپی اکسیژن برای نمونه های مختلف کانسنگ آهن ناحیه بافق گزارش کرده اند. از لحاظ مقادیر δ18O مگنتیت های آنالیز شده با آب دریا (SMOW) شباهت دارد و با آب ماگمایی گوشته زاد (δ18O=+6_+8) فاصله زیادی نشان می دهد. بر اساس مر و مدبری (2003) مگنتیت چغارت از لحاظ ترکیب ایزوتوپی اکسیژن به سیال هیدروترمال ماگمایی شبیه است.

 

 

 

 

 

نگاهی به معادن سنگ آهن مرکزی ایران - بافق
شهرستان بافق در ‪ ۱۲۰‬کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد دارای منابع زیر زمینی متنوعی است و از جمله مناطق معدن خیز کشور به شمار می‌رود.

سنگ آهن چغارت ، چاه گز و سه چاهون ، منگنز ناریگان ، فسفات اسفوردی ، سرب و روی کوشک و معدن مرمریت بیشه در ، از مهمترین معادن بافق هستند.
شرکت سهامی خاص معادن سنگ آهن مرکزی ایران در ‪ ۱۰‬کیلومتری شمال شرقی شهر بافق و در حاشیه مرکزی ایران قرار دارد.
این شرکت در سال ‪ ۱۳۵۰‬برای اکتشاف و بهره‌برداری از کانسارهای آهن منطقه بافق توسط سازمان ذوب آهن ایران سابق تاسیس شد و هم اکنون یکی از واحدهای مهم زیر مجموعه شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران و بزرگترین‌شرکت تولید کننده سنگ آهن دانه‌بندی و کنستانتره کشور است.
بلوک معدنی بافق با ذخیره بیش از یک سوم سنگ آهن کشور بعنوان مهمترین زون آهن دار ایران شناخته شده‌است.
به دنبال عملیات اکتشافی انجام شده ، از سال ‪ ۱۳۴۰‬تاکنون در این منطقه بیش از ‪ ۳۸‬آنومالی آهن دار با ذخیره نزدیک به ‪ ۱/۷‬میلیارد تن شناسایی شده که مهمترین آنها معادن چغارت ، سه چاهون، آنومالی شمالی، میشدوان و چاه‌گز هستند.
شرکت سنگ آهن مرکزی ایران ، بزرگترین تولیدکننده سنگ آهن دانه بندی کشور طی ‪ ۳۰‬سال گذشته است که از سال ‪ ۱۳۵۰‬عملیات استخراج سنگ آهن در معدن چغارت را آغاز کرد.
این معدن طی این مدت، سنگ آهن مورد نیاز کارخانه ذوب آهن اصفهان و برخی صنایع فولادسازی کشور را تامین کرده و از سال ‪ ۸۰‬تاکنون به جمع صادر کنندگان سنگ آهن پیوسته است.
هم‌اکنون از دو معدن "چغارت" و "سه چاهون" سالانه هشت میلیون تن سنگ آهن استخراج می‌شود که نیمی از آن سنگ آهن دانه‌بندی شده‌است و بطور مستقیم برای مصرف در کارخانه ذوب آهن اصفهان و صادرات استفاده می‌شود و مابقی نیز در کارخانه فرآوری چغارت به کنسانتره سنگ آهن تبدیل می‌شود.

 

معدن سنگ آهن چغارت بافق
معرفی:
شرکت سهامی خاص معادن سنگ آهن مرکزی ایران که بزرگترین تولید کننده سنگ آهن دانه بندی کشور می باشد ،از سال 1350 عملیات تولید سنگ آهن را در معدن چغارت آغاز و تاکنون سنگ آهن مورد نیاز کارخانه ذوب آهن اصفهان و دیگر صنایع فولاد کشور را تامین و از سال 1381 به جمع صادر کنندگان سنگ آهن پیوسته است.
در حال حاضر این شرکت از دو معدن چغارت و سه چاهون سالیانه نزدیک به 10 میلیون تن سنگ آهن استخراج می نماید که از این مقدار حدود 4 میلیون تن دانه بندی و ما بقی آن جهت تبدیل به کنسانتره به کارخانه فرآوری چغارت ارسال می گردد.
موقعیت معدن چغارت به همراه راههای ارتباطی
این معدن در جنوب شرقی شهرستان یزد و در 75 کیلومتری جنوب غربی شهر بهاباد و در حاشیه کویر مرکزی ایران واقع است. دارای آب و هوای بسیار گرم و رطوبت خیلی کم می باشد به طوری که درجه حرارت بین 47درجه و 7-درجه متغییر است. میزان بارندگی کم و بطور متوسط در سال 7/55میلیمتر است. یک سلسله فعالیتهای زمین شناسی مربوط به زمان «اینفراکامبرین» باعث بوجود آمدن حوضه آتشفشانی منطقه بافق گشته که ازنظر ذخایر معدنی حایز اهمیت می باشد. محدده آهن دار زرند و ساغند و رباط پشت بادام که بنام بلوک بافق نامگذاری گردیده در این حوضه قرار دارند. کانسار های با ارزشی از قبیل سنگ آهن منگنز دار و آپاتیت و سرب و روی در محدوده این بلوک تجمع یافته اند. شرکت ملی ذوب آهن و بدنبال آن شرکت سنگ آهن مرکزی ایران-بافق از سال1340تا کنون فعالیتهای گسترده ای را زمینه اکتشاف سنگ آهن مورد نیاز کارخانجات فولاد کشور و همچنین شناسایی آبهای زیر زمینی به عمل آورده که در مجموع با تهیه حدود 200000هکتار نقشه ژئو فیزیکی و زمین شناسی بالغ بر 7/1میلیارد تن میسر گردید که از جمله می توان به کانسار های«چغارت،چادر ملو،چاه گز،سه چاهون»اشاره نمود.
این معدن از سال ۱۳۵۰ تامین کننده خوراک کارخانه ذوب آهن اصفهان بوده است نوع سنگ آهن مصرفی عبارت است از سنگ آهن پر عیار و کم فسفر و دانه بندی شده در کارخانه موجود می باشد.
از معدن سنگ آهن چغارت علاوه بر سنگ آهن پر عیار و کم فسفر یک نوع سنگ آهن کم عیار و پر فسفرنیز استخراج می شئد که قابل استفاده بری کوره بلند و صنایع فولاد سازی کشور نمی باشد میزان استخراج این نوع سنگ آهن که در محوته سنگ آهن چغارت ذخیره شده است حدود ۵/۱۹ میلیون تن می باشد که می بایستی آن را به طریقی قابل استفاده در صنایع فولاد سازی نمود. از طرفی ذخیره قابل استفاده سنگ آهن کم عیار سه چاهون در دو توده شمالی و جنوبی به ترتیب بر
ابر ۴۵ و.۴/۴۹ میلیون تن بر آورد شده است لذا با توجه به ذخایر سنگ آهن کم عیار پر فسفر چغارت و کم عیار سه چاهون بری استفاده بهینه از ذخایر مورد بحث طرح توسعه مجتمع معدنی سنگ آهن چغارت با اهداف زیر از سال ۱۳۷۰ به مئرد اجرا گذاشته شد و تاریخ خاتمه طرح در سال ۱۳۸۳ طبق آخرین تجدید نظر برنامه زمانی خواهد بود.
۱-ادامه تامین ۳ میلیو تن سنگ آهن پر عیار دانه بندی شده بری خوراک کوره بلند اصفهان.
۲-تولید۲/۳میلیو تن کنسانتره آهن به منظور تولیدسینتر و پلت جهت تامین مواد اولیه مورد نیاز طرح هی توسعه کوره بلند اصفهان و سایر صنایع فولاد کشور.
کارخانه کنستانتره سنگ آهن چغارت و سه چاهون داری ۲ خط تولید مستقل بری سنگ آهن پر فسفر کم عیار چغارت و سنگ آهن کم عیار سه چاهون می باشد.مقدار خوراک ورودی کارخانه فرآوری بری ۲ خط تولید مورد بحث جمعا ۷/۵ میلیون تن در سال بوده و هر یک از خطوط تولید کنسانتره به ظرفیت ۶/۱ میلیون تن در سال وجمعا ۲/۳ میلیون تن کنستانتره در سال خواهد بود.
وزن کل تجهیزات و ماشین آلات جمعا حدود ۶۷۷/۱۱ تن بر آورد گردید گه شامل ۲۹۰ تن وزن دو دسگاه سنگ شکن هی چغارت و سه چاهو و ۸۵۳۷ تن وزن ماشین آلات و تجهیزات قرارداد اصلی و ۲۸۵۰ تن مربوط به الحاقیه قرارداد می باشد.
◄ پروسس خط تولیدسنگ آهن چغارت:
سنگ آهن کم عیار پر فسفر از ذخایر موجود توسط یک دستگاه سنگ شکن که در سایت چغارت نصب شده است خرد شده و توسط نوار نقاله به بستر همگن ساز چغارت انتقال می یابد حداکثر ابعاد سنگهی خرد شده حدود ۳۰ سانتی متر می باشد و عمل ذخیره نمودن توسط یک دستگاه استاکر انجام می شود .
سنگهی ذخیره شده در بستر همگن ساز توسط یک دستگاه ریکلایمر و نوار نقاله به سیلوی ذخیره خط تولید چغارت با ظرفیت ۲۰۰۰ تن انتقال خواهد یافت.
سنگ آهن ذخیره شده در سیلوی ۲۰۰۰ تنی از قسمت زیر توسط یک دستگاه نوار نقاله به یک دستگاه آسیاب خود شکن انتقال می یابد و عمل خردایش با اضافه نمودن آب انجام می گیرد . ظرفیت آسیاب شامل ۳۶۶ تن سنگ آهن از سیلوی مربوطه در ساعت و ۱۱۰ تن در ساعت سنگ هی دانه درشت برگشتی از سرند لرزان که جمعا برابر ۴۷۶ تن در ساعت می باشد.
دوغاب حاصل از عمل خردایش پس از خارج شدن از آسیاب و عبور از یک دستگاه سرند لرزان توسط پمپهی دوغاب به جداکنندگان مغناطیسی مرحله اول جهت جداسازی انتقال یافته و سنگهی دانه درشت روی سرند لرزان جهت خردایش به وسیله نوار نقاله به آسیاب بر می گردد.
در مرحله اول جداسازی ذرات سنگ آهن از سایر مواد توسط جداکنندگان مغناطیسی انجام گرفته و باطله مربوط بری جداسازی مرحله دوم توسط پمپ به هیدرو سیکلون ها منتقل می شود.
در مرحله دوم بازیافت باقیمانده ذرات سنگ آهن توسط جداکنندگان مغناطیسی این مرحله جدا شده و باطله مربوط به تیکنر باطله منتقل می گردد.
دوغاب شامل کنسانتره آهن در دو مرحله جداسازی به قسمت فیلتراسیون منتقل شده و توسط فیلتر هی نواری با استفاده از پمپ هی خلا آبگیری می شود و سپس این کنسانتره با ۶۶٪ آهن و ۹٪آب توسط نوار نقاله به استوک یارد مربوط منتقل و ذخیره می شود.
چون نوع پروسس سیستم تر است لذا بری بازار یابی آب مصرف شده کلیه باطله ها و آب زیر فیلتر هی نواری به دستگاه تیکنر باطله منتقل می شود و با استفاده از محلول شیمیایی فلوکولانت که باعث سرعت در عمل ته نشینی می شود جداسازی آب از باطله انجام گرفته و آب بازیافتی به مخزن آب پروسس منتقل وتوسط پمپهی مربوطه به محل هی مصرف در خط تولید انتقال می یابد.
باطله خط تولید چغارت از محل زیر تیکنر باطله توسط پمپهی دوغاب به محل انباشت که دورتر از محل کارخانه است پمپاژ می شود .
میزان تولید کنسانتره خط تولید چغارت برابر ۲۳۸ تن در ساعت می باشد که توسط یک دستگاه استاکر نصب شده در استوک یارد مربوط انباشت می شود و بری برداشت آن از یک دستگاه ریکلیمر و نوار نقاله مربوطه و انتقال آن به یستگاه بارگیری راه آهن استفاده می شود.
◄ پروسس خط تولید سنگ آهن سه چاهون :
سنگ آهن کم عیار سه چاهون پس از استخراج از معدن توسط یک دستکاه سنگ شکن که در سایت سه چاهون نصب شده است عمل خردایش اولیه انجام گرفته و به وسیله نوار نقاله به قسمت استوک پایل منتقل می گردد.
سنگ آهن انباشته شده در استوک پایل توسطنوار نقاله و تجهیزات بارگیری در ایستگاه بارگیری سنگ آهن سه چاهون با واگن هایی با ظرفیت ۴۵ تا ۵۰ تن منتقل وبه محل ایستگاه تخلیه سنگ آهن سه چاهون در سایت چغارت حمل می شود.
سنگ آهن تخلیه شده در ایستگاه تخلیه سنگ آهن سه چاهون به وسیله نوار نقاله مربوطه به محل بستر همگن ساز منتقل و توسط استاکر خط سه چاهون عمل انباشت انجام می گردد.
از محل بستر همگن ساز خط تولید سه چاهون توسط یک دستگاه ریکلیمر و نوار نقاله سنگ آهن سه چاهون به سیلوی ذخیره ۲۰۰۰ تنی مربوطه منتقل و از زیر سیلوی مورد نظر به وسیله نوار نقاله به مقدار ۶۲۸ تن در ساعت خوراک آسیاب خود شکن خط تولید سه چاهون تامین می گردد.
عمل خردیش در آسیاب خود شکن در سه چاهون همانند خط تولید چغارت بوده و دوغاب زیر سرند لرزان جهت عمل جداسازی به وسیله پمپ هی دوغاب به جداکنندگان مغناطیسی مرحله اول منتقل و سنگ هی دانه درشت روی سرند لرزان مجددا به آسیاب بر می گردد.
به علت تفاوتی که بین مشخصات سنگ آهن سه چاهون و چغارت وجود دارد پروسس خط تولید چغارت از نظر به کارگیری ماشین آلات فرق دارد و بری ین خط تولید یک دستگاه آسیاب گلوله ی نیز دز نظر گرفته شده است.
در خط تولید کنسانتره سه چاهون همانند خط تولید چغارت مراحل جداسازی سنگ آهن به وسیله جدا کنندگان مغناطیسی در دو مرحله انجام می گیرد و کنسانتره مربوط به قسمت فیلتراسیون منتقل می شود.
ظرفیت تولید کنسانتره خط سه چاهون برابر ۲۴۵ تن کنیتانتره در ساعت با ۶۶٪ آهن ۹٪رطوبت می باشد.
بقیه عملیات انتقال کنسانتره بری انباشت و برداشت از استوک یارد مربوطه مشابه خط تولید چغارت می باشد.
نحوه بهره برداری از معدن به روش روباز و پلکانی انجام می گیرد و مراحل خط تولید معدن به شرح زیر است:
حفاری و انفجار در سنگ آهن
بارگیری و حمل از معدن به سنگ شکن
خرد کردن و طبقه بندی سنگ آهن به اندازه ای که قابل مصرف در کوره بلند باشد.
بارگیری سنگ آهن و ارسال به محل مصرف
محصولات
LUMP : سنگ آهن دانه درشت 6تا 30 میلیمتر با عیار حدودا 62%
FINE :سنگ آهن دانه ریز 0 تا 6 میلیمتر با عیار حدودا 60%
کنستانتره آهن با عیار حدودا 66%
خط مشی سیستم مدیریت یکپارچه ( IMS )
شرکت سهامی خاص معادن سنگ آهن مرکزی ایران بعنوان یکی از تولید کنندگان سنگ آهن در ایران اصول سیستم مدیریت یکپارچه را بر مبنای سیستم های مدیریت کیفیت , ایمنی و بهداشت شغلی و زیست محیطی مطابق استانداردهای بین المللی OHSAS 18001:1999 ,ISO 14001:2004 ,ISO9001:2000 پیاده نموده است . این شرکت اجرای سیستم مدیریت یکپارچه را زیر ساختی مناسب جهت تعالی سازمان به منظور شناسایی و درک نیازها و خواسته های قانونی مشتریان و سایر الزامات سیستم مدیریت یکپارچه دانسته و برای تحقق آنها راهکارهای زیر را مد نظر قرار میدهد :
- حفظ و توسعه بازارهای داخلی و ایجاد ارزش افزوده بیشتر برای سازمان
- تلاش در جهت رعایت حقوق ذینفعان و رضایتمندی مشتریان
- حفظ و توسعه و بها دادن به سرمایه های انسانی با ایجاد انگیزه بر اساس شایسته سالاری
- انتخاب تامین کنندگان مناسب و نظارت مستمر بر خدمات و محصولات آنها با رعایت منافع طرفین
- سنجش و ارزیابی عملکرد فرایندها به منظور حرکت در مسیر بهبود مستمر
- استفاده بهینه از منابع متناسب با اهداف سازمان با توجه به الزامات و محدودیت های قانونی
- بکارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات جهت پردازش داده ها و اطلاع رسانی
- کنترل عوامل سخت و زیان آور و مخاطرات محیط کار و ارتقاء بهداشت شغلی
- تعهد به کنترل و پیشگیری از آلودگی های زیست محیطی
مسئولیت حسن اجرای سیستم مدیریت یکپارچه و حفظ و بازنگری آن به عهده مدیریت ارشد و نظارت مستمر بر ارزیابی اثربخش و ارائه گزارش از چگونگی عملکرد سیستم به عهده نماینده مدیریت می باشد . تمامی کارکنان موثر بر حوزه فعالیت این سیستم ضمن آموزشهای مستمر ملزم به همکاری و اجرای دقیق الزامات تدوین شده در خط مشی , نظامنامه و روشهای اجرایی می باشند . این خط مشی با نگرش صحیح به منابع انسانی و ایجاد انگیزش در جهت مشارکت عمومی کارکنان تحقق خواهد یافت .
وانادیوم در کانسار سنگ آهن چغارت
یکى از عمده ترین منابع وانادیوم ، سنگ آهنهاى تیتانیوم و وانادیوم دار بوده و از اواسط دهة 1950 تولید وانادیوم بطور گسترده با بهره بردارى و فرآورى تیتانومنیتیت ها افزایش یافته است و بطور کلى تیتانومنیتیت ها یا بطور مستقیم براى تولید وانادیوم بکار مى روند و یا پس از تولید چدن وانادیوم دار و در ادامة آن تولید فولاد از چدن ، سرباره هایى حاصل مى شود که غنى از وانادیوم بوده و براى استحصال وانادیوم بکار مى روند . ذخایر عظیمى از تیتانومنیتیت ها در ایران مرکزى وجود دارند که محتوى عناصر با ارزش و مفیدى بوده و از دیدگاه فرآورى داراى اهمیت خاص مى باشند که از آن جمله مى توان به کانسازهاى اصلى ناحیة بافق – ساغند ( شامل چغارت ، چادرملو ، آنومالى شمالى ، چاه گز و سه چاهون) اشاره کرد که حضور وانادیوم در آنها چشمگیر است . در این کانسارها وانادیوم همراهى و مشارکت بسیار خوبى را با کانه هاى منیتیتى نشان مى دهد و میزان این عنصر در این نوع کانه در مقایسه با انواع دیگر بسیار بیشتر است . عیار وانادیوم در کانسنگهاى این ناحیه و بالاخص چغارت با میزان عیار آهن (Fe ) ،FeO و نیز تیتانیوم نسبت مستقیم و با میزان فسفر نسبت معکوس دارد و به عبارتى مى توان گفت سنگ آهنهاى پر عیار و کم فسقر داراى مقدار بیشترى وانادیوم در شبکة خود مى باشند و همچنین وانادیوم احتمالاً در کانى منیتیت تمرکز پیدا کرده است . عیار پنتوکسید وانادیوم (V2O5 ) در کانسار چاه گز حدود 4/0 درصد و در معدن چغارت بین 1/0 درصد در سنگهاى آهن کم عیار و پر فسفر تا 5/0 درصد در سنگهاى آهن پر عیار و کم فسفر متغیر است و با توجه به اینکه عیار آن در این کانسارها از عیار حد اقتصادى این عنصر در بازارهاى جهانى بیشتر است لذا بنظر مى رسد که استحصال وانادیوم از کانسنگهاى این ناحیه و بخصوص چغارت اقتصادى باشد.
این معدن با ذخیره زمین شناسی 207 میلیون تن در 12 کیلومتری شمال شرقی شهر بافق واقع شد و ارتفاع اولیه آن از سطح دریا 1286 متر می باشد.
ذخیره قابل استخراج این معدن 2/177 میلیون تن برآورد شده که از این میزان 6/95 میلیون تن آن به دلیل عیار بالای آهن و فسفر پایین، پس از خردایش به صورت مستقیم قابل مصرف در کارخانجات فولاد می باشد و مابقی باید جهت پرعیارسازی به کارخانه فرآوری ارسال گردد.
عملیات بهره برداری از این معدن از شهریور 1350 آغاز شده و تا پایان سال 1384 حدود 97 میلیون تن سنگ آهن از این معدن استخراج شده است.
عملیات استخراج در این معدن به روش روباز و با استفاده از شاول های الکتریکی با حجم جام 7 متر مکعب و کامیون هایی با ظرفیت 32 و 65 تنی صورت می گیرد.

کارخانه خردایش و دانه بندی:
کارخانه خردایش و دانه بندی معدن چغارت بر اساس برنامه تولید سالیانه 3 میلیون تن سنگ آهن طراحی و ساخته شده است . قسمتهای اصلی این کارخانه شامل ساختمانهای سنگ شکن مخروطی و مجموعه سرندها می باشد .
سنگ آهن پر عیار و کم فسفر ارسالی از معدن ، طی سه مرحله بوسیله سنگ شکن های فکی ، مخروطی اولیه و مخروطی ثانویه خرد و سپس توسط سرندها به دو فراکسیون دانه ریز و دانه درشت با شرایط فنی مورد نظر ، دانه بندی و در انبارهای خاص ، ذخیره و آماده ارسال به کارخانه های فولاد می گردد.
نظر به اینکه 6/95 میلیون تن از ذخیره سنگ آهن قابل استخراج معدن چغارت به دلیل عیار بالای آهن و پایین بودن میزان فسفر به صورت مستقیم، قابلیت استفاده در کارخانجات فولادسازی را دارد، بدین منظور این تیپ سنگ آهن طی سه مرحله توسط سنگ شکن های فکی و مخروطی با ابعاد کوچکتر از 25 میلیمتر خردایش و سپس به دو بخش دانه ریز (صفر تا 10 میلیمتر) و دانه درشت (10 تا 25 میلیمتر) تبدیل و در انبارهایی با ظرفیت 35 هزار تن انباشت و در نهایت توسط راه آهن به کارخانجات ذوب آهن اصفهان یا بنادر کشور جهت صادرات ارسال می گردد.

 



کارخانه تولید کنسانتره
به منظور پرعیارسازی کانسنگ های کم عیار چغارت و سه چاهون، کارخانه ای با ظرفیت تولید سالیانه 2/3 میلیون تن کنسانتره احداث شده که در سال 1384 به بهره برداری رسید.
این کارخانه شامل دو خط تولید مستقل برای سنگ آهن کم عیار و پرفسفر چغارت و سنگ آهن کم عیار سه چاهون می باشد.
مقدار خوراک ورودی کارخانه برای هر دو خط تولید جمعا7/5 میلیون تن در سال بوده و ظرفیت تولید هر یک از خطوط، 6/1 میلیون تن کنسانتره در سال می باشد.

در این کارخانه، سنگ آهن پر فسفر و کم عیار پس از خردایش در آسیاهای خودشکن و گلوله ای، توسط دستگاه های جدایش مغناطیسی شدت پایین و بالا، پرعیار و آماده ارسال به واحدهای فولادسازی می گردد.
سیستم تولید در این کارخانه مکانیزه بوده و کلیه مراحل تولید توسط واحدهای اتوماسیون، کیفیت و آزمایشگاه، کنترل و نظارت می گردد.
نظریه های متفاوت در مورد کانسارهای آهن یا لئوزیک زیرین:
یکی از کانسارهای آهن پالئوزوئیک زیرین کانسار آهن در ناحیه بافق می باشد. کانسارهای آهن ماگمایی موجود در منطقه بافق را مرتبط با مگاسیسم قلیایی که در محیطی کافتی جایگزین شده اند می دانند. ماگماتیسم مربوط به این کانسارها را از نوع قلیایی یا قلیایی آهکی می دانند که در محیط زیرین ساختی کمان های جزیره ای یا حوضه های میان این جزایر و دنباله شمال آن ، ایران،‌ از بهم پیوستن کمانهای جزیره ای بوجود آمده اند.
کانسازهای ماگایئی آهن پر منگنز که کم فسفر و فقیر از عناصر خاکی نادر می باشد نظیر ناریگان مشیدوان در ایران مرکزی از جمله کانسارهای مربوط به این فاز کانی زایی می باشد
در منطقه بافق کانسار موازی آهن بصورت گدازه های مگنتیتی و ژاسپیلست مشاهده شده است. سنی که برای توده های نفوذی در منطقه بافق تعیین شده است از 500 تا 800 میلیون سال متغیر است.
معدن چغارت هم اکنون در حال بهره برداری است و سنگ آهن آن به کارخانه ذوب آهن اصفهان ارسال می گردد کانسار آهن چغارت از نوع فسفر دار است.مگنتیت کانی اصلی ذخیره را تشکیل می دهد. آپاتیت به صورت پراکنده به حالت دایک گزارش شده است. کانسار چغارت منشأ ماگمایی دارد و به احتمال ، در ریفت داخل قاره ای تشکیل گردیده است. میزان ذخیره قطعی 216 میلیون تن، عیار متوسط آهن 41/57 درصد، فسفر 4% و گوگرد 08/0 درصد است
آبهای زیر زمینی که در رابطه با کارهای انفجاری و بارگیری مشکل ایجاد کرده قسمتهای قهوه ای سنگ آهن اصلی و سنگهای زرد از نوع آهکی و سیلیسی که به عنوان باطله برداشت می شود. جاده ها با شیب 08/0 درصد و عرض ایمنی 20 متر ایجاد شده.
وسعت معدن 2 کیلومتر است.
کانساز مزبور در داخل یک کمپلکس دگرگونی ، متشکل از فیلیت، اسلیت، کوارتز و ماسه سنگ کوارتزیتی و کنگومراهایی که بطور ضعیف دگرگون شده است تشکیل گردیده است. این کمپلکس دگرگونی بوسیله سنگ های دیگری از نوع کراتوفیر و مواد نفوذی سدیک و مواد نفوذی قلیایی، بشکل دایک قطع می شود. زمان تشکیل دایک های مذبور متفاوت است.
تپه چغارت بمناسبت سختی مواد تشکیل دهنده آن از تشکیلات اطراف خود متمایز شده است. توده معدنی در سطح زمین بطول 600 متر و ضخامت متغیر (تا 250 متر) کشیده شده است. این توده که با تشکیلات اطراف خود حد فاصل روشنی دارد محتوی آنکلاوهای زاویه داری انواع شیست و کراتوفیر می باشد.
مطالعه کانسنگ چغارت نشان داده است، کانه اصلی آن منیتیت است که بطور جزئی به هماتیت تبدیل شده است و در ان تیغک های ایلمنیت نیز تشکیل گردیده است. این کانسنگ دارای مقادیر کم پیریت و لیکن بمقدار زیاد اپاتیت است.
آپاتیت در واقع مهمترین گانگ آنرا تشکیل می دهد.
نسبت مقدار منیتیت به آپاتیت از نقطه ای به نقطه دیگر تغییر می کند. اپاتیت هم بشکل دایک مانند ظاهر شده است و هم بشکل قطعات نامنظم متشکل از بلورهای ریز واتومرف در داخل منیتیت منتشر شده است. نمونه ای از این اپاتیت های دایک مانند را در بخش شمال غربی کانسار، بطول سی متر و عرض متغیر تا چهار متر می توان ملاحظه کرد.
علاوه بر کانی های مذکور در بالا کانی اسفن نیز به شکل بلورهای اتومرف و مجتمع در کانسنگ دیده می شود. در واقع اسفن و ایلیمنیت دو کانی تیتانیوم دار کانسنگ را تشکیل می دهد.
درباره منشاء کانسار جغارت و توده های دیگر ناحیه بافق نظریات متفاوتی از طرف زمین شناسان مختلف ابراز شده است. بطور کلی عده ای منشأ آنها را به دگرسانی جانشینی و عده ای دیگر به تفریق ماگمایی نسبت می دهند.
دلیل که برای منشأ دگر سانی پتوماتولیتی این کانسارها ذکر شده است پیدایش مقداری سولفور (پیریت...) در کانسنگ است. کانسارهای چغارت ، باربارا-چادر ملو: چاه گز، لکه سیاه با وجود متفاوت بودن مقدار آپاتیت شان از هیمن منشأ معرفی شده است. دلایلی که برا ی تشابه توده ای آهن بافق از لحاظ منشأ و تیپ آنها با توده آهن کی رونا (سوئد) ذکر شده است عبارتست از :
1- توده معدنی دارای حد و مرز مشخصی نسبت به تشکیلات اطراف است (حالت حد واسط و تدریجی بین کانسار و سنگ میزان وجود ندارد)
2- مقدار اپاتیت در کانسنگ زیاد است. این کانی هم بصورت بلورهای اتومرف در داخل منیتیت متبلور شده است و هم بشکل دایک مانند، توده منیتیت و سنگ میزبان را قطع کرده است. بنابراین می توان تصور کرد که مایع مادر آپاتیت، قبلاً و در طول تبلور منیتیت و بعد از آن نیز وجود داشته است.
3- نتیجه تجزیه شیمیایی کانسنگ، تشابه ترکیب آن را با ترکیب کانسنگ کی رونا مدل می دارد.
4- وجود تیتانیوم و وانادیوم نسبتاً زیاد در ترکیب کانسنگ بیشتر دلیل منشأ ماگمایی کانسار است تا پدیده دگر سانی
5- مقدار سولفور در ترکیب کانسنگ بسیار کم است.
6- انکلزیون های زاویه داری از سنگ های مجاور دیده می شود که در جهات مختلف در منیتیت داخل شده است.
7- ساخت و بافت جریانی اپاتیت و منیتیت
8- سنگ های سدیک ـ مانند کانسارکی رونا ـ در مجاورت بلا فصل کانسار زیاد است.
9- منشاأ آپاتیت را در چنان مقیاس و مقدار مشکل بتوان به دگر سانی نسبت داد
معدن چغارت به صورت یک تپه بیضوی است که دارای طول حدود 1 کیلومتر و اندازه قطر بزرگ آن 800 متر و قطر کوچک آن 300 متر و ضخامت آن 400-350 متر و عمقش 600-550 متر است. استخراج معدن به صورت روباز و پلکانی است که ارتفاع پله ها 1 متر بوده که در مرحله نهایی به 300 متر می رسد. عرض جاده های داخل معدن 20 متر و با شیب 8 درصد و عرض پله های ایمنی 10-8 می باشد. شیب جزئی پله های نهائی 69 درجه و شیب کلی 53-48 درجه طراحی شده است.
کانسار مذبور در داخل یک کمپلکس دگرگونی با ترکیب ترمولیت ـ اکتینولیت ، فلدسپات و قطعات آلتره شده قرار گرفته که این کانسار به خاطر سختی مواد تشکیل دهنده آن از تشکیلات اطراف خود متمایز می شود.
این توده با تشکیلات اطراف خود حد فاصل روشنی دارد که محتوی انکلاوهای زاویه داری از نوع شیست و کراتوفیری است. این مجموعه کاملاً نامتجانس در یک روند چین خوردگی ساختمان آنتی کلاین و سین کلاین پیدا کرده است که سنگ اهن به صورت درزه ـ رخ ـ دیده می شود.
کانه اصلی کانسار مگنتیت است که در بعضی جاها مارتیتی شده است. هماتیت به مقدار کم وجود دارد که بصورت رگه های قرمز رنگ در مرمریت ها یده می شود.
در این منطقه همه کانسارها پشت سر هم عمل کرده و برروی هم قرار دارند و بلورهای تیپکیت هم در منطقه وجود دارد که از جمله فنوکریستهای کوارتز، بلورهای آمفیبول به طول cm 30 و آپاتیت به طول 3/1 – 1 متر وجود دارد.
مهمترین باطله معدن آپاتیت است که از بلورهای خیلی ریز تا توده های خیلی بزرگ و بلورهای درشت به وزن یک تن هم در معدن وجود دارد که مقدار آن در شمال شرق و غرب معدن و حاشیه شمال شرقی بسیار زیاد است.
مگنتیت در بعضی جاها به گوتیت ، هیدرو گوتیت والیژیست تبدیل شده و در جاهای دیگر هم مگنتیت مارتیتی شده به هماتیت تبدیل شده و در آخر هم به لیمونیت تبدیل می شود که لیمونیت در کلاهک آهنی دیده می شود و در وسط آهن و در اطراف هم ریولیت دیده می شود.
از گرانیت آهن دار تا آمفیبول آهن دار در منطقه داریم. کانی مزاحم فسفر است و همچنین کانیهای اورانیم دار ، اسفن و ایلمینیت که اورانیم به کارتوزیت هم تبدیل شده است و رنگ قرمز کانی ها به خاطر وجود کافی توریم تیتان دار و سزیم دار است. کانسار در مجموعه ای از ترمولیت ـ اکتیولیت تشکیل شده که علاوه بر این دارای کوارتز کلسیت ـ آپاتیت ـ ایلمینیت ـ پیروکسن ـ کلریت ـ تالک ـ آلبیت ـ میکروکلین ، پیریت ـ اسفن ـ کالکوپیریت است.
از نظر زمین شناسی معدن چغارت بین دو گسل کوه بنان در شرق و پشت با دام در غرب قرار دارد و در این منطقه بیشتر سازندها آذر آواری است که در ارتباط با ولکانسیم زیر دریایی می باشد در این منطقه ماگماتیسم های بی مودال اتفاق افتاده یعنی سنگهایی با ترکیب آلکالن ـ کالک آلکالن و حتی تولئیت وجود دارد.
این منطقه را به طور کلی جزء سری ریزودرنظر می گیرند. در این قسمت بلوک رخنمونهای دگرگونی با سن پرکامبرین دیده می شود که بیشتر از نوع سنگهای آتش فشانی آذر آواری به همراه مرمر آهکی و دولومیتی است.
آهن در این منطقه به صورت متاسوماتیک تشکیل می شود این سنگهای ماگمایی محدود به پرکامبرین نیستند و به ردیفهای کامبرین پیشین ـ کامبرین پسین مثل ریزو تعلق دارد به نظر می رسد که تکرار فرآیندهای دگرگونی و ماگمایی در زمانی پرکامبرین پسین ـ تریاس پسین و ژوراسیک میانی اتفاق افتاده است. همچنین از ویژگی های کانسارهای معدن سنگهای جوان تر یعنی کربناتهای کرتاسه می باشد که دگرگون شده اند.
کانسارهای مزبور در داخل یک کمپلکس دگرگونی شامل فلیت ـ اسلیت ـ کوارتز و ماسه سنگ کواتزیتی و کنگومراهائی که به طور ضعیف دگرگون شده تشکیل گردیده است این کمپلکس بوسیله سنگهای از نوع کراتوفیر و مواد نفوذی سدیک قلیایی به شکل دا یک قطع می شود.
این منطقه همه فازهای کوهزایی را پشت سرگذاشته است گسلهای کوه بنان و کوه دلیران کنترل کننده کانسارزایی ناحیه بافق ساغندهستند.
که بلوک پرکامبرین بافق را تشکیل می دهند که دارا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی وضعیت سنگ آهن در ایران و جهان

دانلودمقاله سیمای کلی از تاریخ فرش و فرشبافی در ایران و جهان

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله سیمای کلی از تاریخ فرش و فرشبافی در ایران و جهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
سیمای کلی از تاریخ فرش و فرشبافی در ایران و جهان
فرش ایران و بحث در خصوص تاریخ آن همواره یکی از مهمترین مسایل مورد علاقه شرق شناسان اعم از ایرانی و غیرایرانی بوده است.اما از آنجاییکه اغلب مطالعات انجام شده دراین خصوص فاقد بنیاد علمی و به تعبیر دیگر از مبنای صحیح برخودار نیست. در اغلب موارد با نتایج سراسر اشتباه و حتی مغرضانه همراه بوده است. علاقه به تحقیق در مورد قالی ایرانی و سوابق تاریخی آن بیش از یکصد سال است که توجه محققان غربی را به خود معطوف داشته، اما از آنجاییکه توجه به هنر دیرینه ی شرق در بسیاری موارد با اهداف غیر باستانشناختی همراه بوده، کوشیده اند که در بسیاری موارد از جمله تاریخ، تاریخ فرش بافی ایران را سراسر مخدوش ساخته، با برخی تصاویر غلط و استنتاجات شتابزده آنرا به هنر ترک و قبایل آسیای مرکزی مرتبط نمایند که به آن خواهیم پرداخت. به گفته دکتر سیروس پرهام ‌:
‹‹ هنرهایی مانند قالیبافی که اختصاص به منطقه خاور نزدیک و خاورمیانه و به ویژه ایران و قفقاز و ترکمنستان و آسیای صغیر و افغانستان داشت، از همان ابتدا برای هنرشناسان غربی معمایی آزاردهنده بود، چون نه به یونان و رم و تمدن و فرهنگ باختری می چسبید، نه به مسیحیت و نه می توانست دستاورد یا دستآموز مستعمره نشینان باشد. اما دیری نگذشت که از برکت ‹درایت›! تنی چند از باستانشناسان و هنرشناسان امپراتوری پروس، راه حل معما کشف شد و قالیبافی هنر و صنعتی قلمداد شد که در جوار و در پناه مغرب زمین و مسیحیت رشد کرده و اعتلا یافته است. آسیای صغیر که چه در دوران امپراتوری رم شرقی و چه در جنگهای صلیبی و عصر تمدن بیزانس همراه با اروپا رابطه نزدیک داشته و نیز قفقاز که به اروپا و مسیحیت نزدیک بود، عرصه اعتلای فرشبافی به شمار آمدند. خاصه آنکه در آثار نقاشان اروپای قرون پانزدهم و شانزدهم مسیحی هر چه فرش بود از آناتولی و قفقاز بود و نمونه های بازمانده از فرشبافی سده های سیزدهم و چهاردهم مسیحی نیز از قفقاز و آسیای صغیر و هیچ نمونه ی ماقبل صفوی که به تحقیق بافت ایران باشد در دست نبود. در آن زمان هنوز قالی پازیریک نیز کشف نشده بود و تصور می رفت که قالیبافی دارای عمری هزار ساله و رواج آن در ایران نیز مرهون شاهان صفوی است. با اوج گرفتن نهضت پان تورکیسم در دهه دوم قرن بیستم و گسترده شدن دامنه تحریفات و جعلیات تاریخی نظریه پردازان و تاریخ نگاران این ایدئولوژی، کفه اصالت و تقدم تاریخی فرشبافی ترکی سنگین تر شدو پژوهندگان شتابزده این مکتب چندان بی پروا شدند که نه همان فرشبافی، که تمامی فرهنگ و تمدن آسیای میانه و غربی را دستاورد نژاد ترک دانستند و حتی ساکنان ایرانی نژاد آسیای میانه ی عهد باستان را نیز جزو ترکان آوردند. از این گروه کرزی اوغلو تاریخ نگار ترک است که ضمن انکار این که سکاها از گروه هند و اروپایی، به ویژه ایرانی بودند همراه با دیگر مورخان پان ترکیست، سکاهای آسیای میانه را ترک خواند، و تاکید ورزیدن که همه قبایل تحت فرمانروایی دولت اورارتو دارای منشا سکایی به دیگر سخن ترکی هستند. اما پذیرفته شدن قفقاز و آسیای صغیر(ترکیه کنونی) بعنوان مراکز تمدن فرشبافی لاجرم حداقل یک نتیجه گیری نادرست را در دنباله داشت که برای کل تاریخ فرشبافی جهان تاسف بار بود و آ‌ن اینکه فرشبافی هنر و صناعتی است که اقوام ترک زبان پس از مهاجرت به خاورمیانه و آسیای غربی در سده های پنجم و ششم هجری به ارمغان آورده اند».
نخستین مبلغان بزرگ این مکتب « ژوزف اشترزیگووسکی J.Strzygowski» استاد کرسی تاریخ هنر دانشگاه وین بود که در سال 1917 کتاب Altai – IRSN und vlkerwanderung را منتشر ساخت و آخرین نظریه پرداز نامدار آن « کورت اردمان Kurt Erdmann» فرش شناس طراز اول آلمانی بود که در دهه 1950 در د انشگاه استانبول تدریس می کرد. اما در اینجا دو سوال مطرح است اول اینکه اگر فنون بافت قالی پرزدار اختراع ترکان نیست پس چرا قدیمی ترین قالی جهان یعنی قالی پازیرک که در پی به آن نیز خواهیم پرداخت با گره ترکی بافته شده است؟
و سوال دوم را دکتر علی حصوری، در کتاب فرش سیستان هوشمندانه چنین مطرح می کند :
چرا در همه جا ترکان و ترک زبانان گره ترکی به کار می برند؟
وی خود این سوال را عالمانه پاسخ گفته که در بحث معرفی انواع گره و سوابق تاریخی آنها به طور کامل به آن می پردازیم. خوشبختانه از یک سو با حضور معدود کارشناسان و محققان ایرانی که در طی دهه های گذشته در مقابل خیل نظریات ناآگاهان قد برافراشته اند و از سوی دیگر به برکت اکتشافات انجام شده در طی نیم قرن گذشته بر بسیاری از عقاید مغرضانه محققان غرب که برخی از آنها در رده مشهورترین فرش شناسان جهان می باشند خط بطلان کشیده شده است. ما نیز در این جستار سعی داریم تا با ارایه آخرین نظریات و دستاوردهای علمی بر اساس مستندات و شو اهد، تصویر روشنی از تاریخ فرش بافی ایران، بلکه جهان را ارایه نمائیم. در این راستا و با توجه به قدیمی ترین شواهد و جدیدترین نظریات علمی در دسترس به ترتیب زمانی به بررسی تاریخی فرش ایران می پردازیم.
بدون شک قدمت استفاده از زیرانداز بدانجا می رسد که انسان به فکر ساختن سرپناهی جهت تامین آسایش خود افتاد. بافتن انواع زیرانداز نیز همزمان با پرورش دام و استفاده از پشم آن بدین منظور بوده است و انسان پس از بهره وری از پوست حیوانات به اهمیت الیافت پشمی پی برده است و به مرور به صورتهای گوناگون خام و رسیده شده و از طریق بافتن از آن بهره گرفته است.
1- عهد مفرغ (1500 تا 2500 سال پیش از میلاد مسیح)
اولین اطلاع و یا به عبارتی کشفیاتی که نشانه ای از هنر قالیبافی در عهده مفرغ را با خود به دنبال دارد مربوط به کارد قالیبافی است که توسط « ا.ن خلوپین I.N Khlopin» راجع به ابزار مخصوص قالیبافی، از جمله کاردک، از گورهای عصر مفرغ در ترکمنستان و شمال ایران کشف شده و اولین بار در شماره دوم از دوره ی پنجم مجله Hali (پاییز 1982) به چاپ رسید. اما روشنترین تصویر در خصوص قالی بافی عهد مفرغ را دکتر علی حصوری به دست می دهد. وی برای اولین بار در سال 1354 با دو ابزار از این نوع مواجه شد که پس از وقوع یک سیل و پدید آمدن یک گور توسط یک مرد قشقایی در شمال غربی راهجرد و در نزدیکی کامفیروز فارس پیدا شده بود. وی در توضیح دلایل تعلق این ابزار به ابزار قالی بافی با بررسی شکل ظاهر و نوع طراحی و ساخت آنها و ارایه تصویر روشنی از مشخصاتشان چنین می نویسد
« قطعه ای که سرنیزه و امثال آن به نظر می آید دارای زایده کوچک سوراخ داری در انتهاست که بی شک محل نصب دسته ی چوبی است. اما بسیار ظریف به طوری که با این ظرافت نمی توانسته است برای ضربه زدن به کار رود، بلکه به طور قطع در کارهای معمولی و فقط برای بریدن مفید بوده است. اگر این وسیله به عنوان جنگ افزار به کار رفته باشد باید نوک آن صدمه دیده باشد یا ساییدگی پیدا کرده باشد. در حالی که تنها دو قسمت کنار آن، یعنی دقیقاً لبه ی دو تیغه آن بر اثر طول کاربرد و احیاناً‌ تیز کردن های مکرر فرو رفته و قوس برداشته است. این نشان می دهد که وسیله برش بوده است. بی شک این، یک کارد برش خامه بوده است. جای دسته ی کوچک آن هم فقط برای یک کارد معمولی شایستگی دارد و از سوراخ آ‌ن میخی می گذشته است که آن را به دسته ی چوبی ثابت می کرده است. (تصویر یک )
قطعه دومی که باز ممکن است ابزار جنگی به حساب آید میله بلند جوالدوز مانندی است با سری برجسته و دگمه مانند. طول آن 45 سانتیمتر و قطر ته آن در حدود یک سانتیمتر و نوک آن تیز است. در فاصله ده سانتی متر از ته آن سوراخی در بدنه آن دیده می شود در صورتی که این وسیله ابزار جنگی می بود،‌ می بایست که آن هم باریک و سوراخ دار و به هر حال شکلی باشد که بتوان دسته ای به آن متصل کرد، در حالی که ته آن قطور و غیرقابل قراردادن در دسته چوبی است. ته آن هم از پارچه رد نمی شود تا سوزن یا جوالدوز باشد. همین که این قطعه چنان کارآیی ندارد که بتواند ابزار جنگی یا وسیله دوخت و دوز باشد. چندان آراسته یا زیبا نیست که بتواند وسیله تزیین باشد. آنچه زینت آن به حساب می آید شیارهایی در ته آن است و نشان می دهد که به همین ترتیب و لخت در دست جای می گرفته و شیارها مانعی برای لغزیدن در دست است. به نظر می رسد این وسیله می توانسته است دو کاربرد داشته است.(تصویر 2)
نخست اینکه این ابزار به جای شانه یا دفتین وسیله کوبیدن فرش بوده است. در عصری که هنوز دفتین قالیبافی اختراع نشده بود و اگر شده بود وزنی برای کوبیدن نداشت تا در قالی از آن استفاده شود. دیگر اینکه همین ابزار امروزه در میان عده زیادی از قالی بافان غرب ایران از جمله مناطق انگوران، افشار، گروس (بیجار)،‌ و بخشی از کردستان به کار می رود که آن را به کردی سنگ (seng) و به ترکی خیلال ( خلال ) می گویند. تنها تفاوت در این است که سنگ یا خلال بنابر الزامات صنعت در دوره ما از جنس آهن است. همین سنگ یا خلال را تا پنجاه سال پیش در بخش مهمی از ایران مخصوصا در غرب ایران به کار می برده اند و به فارسی آن را سک (sok) نامیده اند. اما با پدید آمدن کرکیت، نقش و جنس آن در میان آنان عوض شده است و پس از کوبیدن پود دوم با کرکیت یا دفتین و اغلب قبل از آن برای برای نظم بخشیدن به چله ها و یکدست کردن آن استفاده می شود. به این معنی که آن را مورب در دست می گیرند و آهسته روی تارها و در سراسر عرض بافته می کشند. به این ترتیب قطعه دوم مفرغی هم به احتمال بسیار زیاد وسیله قالی بافی است. دلیل مهم دیگری که در مورد ابزار قالی بافی بودن این قطعه دوم وجود دارد،‌ وجود سوراخ در فاصله 15 سانتی متری از سر و 10 سانتی متری از ته آن است. به احتمال قوی از آن سوراخ برای کشیدن پود استفاده می شده یعنی این قطعه همان نقشی را داشته است که اکنون سیخ پودکشی در مناطقی همچون آذربایجان بر عهده دارد و به آن شیش می گویند. بدون تردید قسمتی از پود را از این سوراخ رد می کرده اند و سپس خود آن را با پود از فاصله تارها می گذرانده اند.
محل پیدا شدن این دو قطعه همان گونه که گفته شد در گوری نزدیکی کامفیروز فارس بوده است. این محل فاصله چندانی از تپه ملیان ندارد که اکتشافات آن معروف است و تاریخ آن قبل از دوره مفرغ آغاز می شود. اما اینکه این دو قطعه از گوری پیدا شد، دلیل دیگری است بر اینکه ابزار قالی بافی هستند. احتمالاً‌ ابزارهای قالی بافی زن بافنده را با او به خاک می سپرده اند تا در جهان دیگر هم بیکار نماند.
قطعاتی هم که از آسیای مرکزی کشف شده همگی در گور زنان بوده است. بعد از مشاهده دو ابزار مذکور نمونه های مفرغی دیگری نیز مشاهده شده که گاه سه یا چهار سک یا خلال با هم و با حلقه مفرغی دیگری به هم متصل بوده اند. این مرحله دیگری در پیشرفت به سوی ایجاد شانه قالی بافی است یعنی به جای استفاده از یک سک، سه یا چهار سک را همراه کرده، کارایی آن را چند برابر کرده اند. کهنترین نمونه ای که از این ابزار کشف و ضبط شده از تپه یحیی است که از هزاره سوم قبل از میلاد می باشد و این ابزارها همگی و به احتمال زیاد ابزارهای قالی بافی هستند. سکهای زیادی نیز از تالش به دست آمده است که تصاویر آ‌نها را پررزورسکی در کتاب‌«مروری بر هنر ایران» به دست داده است. (تصاویر 3و4) همچنین بخش مهمی از قطعات مفرغی که از لرستان به دست آمده و به نام گیره یا سنجاق یا سوزن و امثال آ‌نها ساخته شده، به عنوان دستگیره آن و شبیه قلاب یا جا انگشتی در مضراب سنتور است و به طور مشخص برای قرار گرفتن با انگشتان و کوبیدن قالی است. ( تصویر 5) تعدادی از این سکها در موزه ایران باستان موجود است. این قطعات متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد در تپه یحیی و هزار دوم در تالش و هزاره اول در لرستان به دست آمدند و آخرین نمونه ها حتی نشانه ای از تحول کامل چاقوی قالی بافی را دارند. این وسایل دو نمونه اند به شماره های 1396 د.ک./ 1396و 3572 د.ک./ 16511 در موزه ایران پیشرفت است هم در صرفه جویی و کاربرد فلز کمتر و هم تضییع وقت کمتر برای گذاشتن و برداشتن ابزارها، اما هنوز کارد را مثل کاردهای پیشین دو طرفه ساخته اندو حال آنکه می توانستند مثل کارد و قلاب آذربایجانی یک طرفه بسازند. نمونه بعد که شباهت آن به کارد یا قلاب آذربایجانی بسیار زیاد است و با آن قابل مقایسه است به این مرحله از پیشرفت رسیده است. از آنجا که هنوز سر این قطعه مانند سک است و خمیدگی قلاب را ندارد روشن است که از آن مثل سک استفاده می شده است. (تصاویر6و7و8) متاسفانه از آنجا که از قدیم دسته ی شانه از چوب ساخته می شده، برخوردن به شانه قالی بافی در آثار باستان شناسی غیرممکن است. مگر اینکه یک دسته سک یا تیغه با هم کشف شود و بقایای شانه باشد. امروزه تعداد این سکها باستان شناسی غیرممکن است. مگر اینکه یک دسته سک یا تیغه با هم کشف شود و بقایای شانه باشد. امروزه تعداد این سکها و چاقوها در موزه های ایران و جهان نسبتا فراوان است و تنها باید آنهایی را که نمی توانسته اند سوزن یا میله ای زینتی باشند از ابزارهای قالی بافی جدا کرد. باید توجه داشت که انسان عهد مفرغ توانسته است از مفرغ، میله هایی تا قطر دو میلی متر ایجاد کند، بنابراین امکان اینکه این سکها سوزن یا جوالدوز باشند وجود ندارد، خصوصاً که تعدادی از ‌آنها سوراخ ندارند و دیگر اینکه آنها سوراخ دارند این سوراخ در سر یا ته آنها نیست و همچنین معمولاً دستگیره آنها اجازه عبور از بافته را نمی دهند.» (تصویر 9)
به این ترتیب طبق شواهد مذکور و توضیحات و ادله ی علی حصوری با قدیمی ترین ابزار قالیبافی که متعلق به عهد مفرغ است آشنا شدیم و این حرکتی است در جهت گسترش تاریخ فرشبافی ایران، بلکه جهان.
2- دوره هخامنشیان (321 ق.م – 559 ق.م)
با اطمینان می توان گفت آنچه که در سال 1949 میلادی کشف شد تنها نادره ی از دوران شکوهمند پادشاهان هخامنشی است که تا به امروز به عنوان یگانه سند موجود از قالیبافی آ‌ن عهد مورد توجه تمام فرش شناسان و محققان شرقی قرار گرفته است. در سال 1949 میلادی سرگئی رودنکو باستان شناس روس هنگام کاوش در گورهای اقوام سکایی منطقه ی پازیریک در دامنه های جنوبی آلتایی در سیبری به یافتن دستبافته ای کامیالب شد که تاریخ فرشبافی را به یکباره دگرگون کرد، دره پازیریک که از نظر باستان شناسی بسیار غنی است در دهه 1920 میلادی کشف شد. و متعاقباً‌ در ادامه کشفیات، 5 تپه در این دره شناسایی و مورد اکتشاف قرار گرفت. حفاریهای اولین تپه در سال 1929 صورت گرفت و فعالیتهای اکتشافی بار دیگر در سال 1947 با حمایت آکادمی علوم روسیه و موزه آرمیتاژ آغاز شد و حفاری ها به چهار سرزمین دیگر بسط یافت. مدارک کشف شده از زیر تپه ها حاوی برخی یافته های اساسی مربوط به سال 430 قبل از میلاد است و حکایت از زمانی می کند که در آن این قبایل از دره پازیریک به عنوان گورستان استفاده می کرده اند. نوشته ای به دست آمده روی چوب حاکی است که پنج گورستان طی دوره زمانی هشت ساله ساخته شده است. یافته هایی که در این پنج گور به دست آمده عبارت از دهها وسیله زندگی، ابزارآلات شکار، لباس و ... می باشد که در بازسازی روش زندگی این جوامع یعنی قبایل بیابانگرد سکایی نقش بنیادی دارند. اما محسور کننده ترین یافته ها در گور یا تپه پنجم پازیریک بدست آمده که عبارتست از فرشی در اندازه تقریبا مربع به ابعاد 23/189 در 200 سانتی متر و از آنجایی که همراه با این فرش ابزار و وسایل دیگری همچون یک دستگاه گاری نیز پیدا شده، عده ای نظرات خاصی در مورد کاربرد این قالیچه داده اند و حتی فرض بر این است که از آن برای مفروش کردن روی سطح گاری استفاده می شده است. این فرش کاملاً‌ از پشم درست شده و تار ‌آن اندکی کشیده شده و پودهای آن به طور شل به تعداد سه ( و بعضاً چهار) بار بین هر دو ردیف گره پیچیده شده است. رجشمار این فرش تقریباً‌ برابر با 3600 گره در هر دسیمتر مربع است که تعداد 39 گره در هر 5/6 سانتی متر و 42 گره در هر 7 سانتی متر برای آن محاسبه شده که در مقایسه با فرشهای امروزی در رده فرشهای خوب و نسبتاً‌ نفیس قرار می گیرد. نوع گره مورد استفاده در این فرش از نوع گره ی معروف به فرشهای امروزی در رده های فرشهای خوب و نسبتاً‌ نفیس قرار می گیرد. نوع گره مورد استفاده در این فرش از نوع گره ی معروف به ترکی است. ( تصاویر 10و11و12) رنگ این فرش در طول زمان تغییر یافته و رنگ اصلی به سایه های صورتی روشن و سبز کم رنگ تبدیل شده و باید در اصل رنگ بسیار روشنی می داشته. تحقیقات شیمیایی وجود نیل را در آن اثبات کرده و حاکی از آن است که از آن برای رنگ آبی یا متمایل به ‌آن استفاده می شده است. همچنین در رنگهای آن اسید kermes آمیخته با اسید کارمینیک یافت شده که احتمالاً برای رنگ قرمز (قرمز دانه) مورد استفاده قرار می گرفته است. تصاویر و نقوش موجود بر روی این قالی عبارتست از : متن فرش به تعداد 24 عدد مربع که داخل هر یک ستاره ای هشت پر وجود دارد.
در ردیف دوم پس از زمینه تصاویر حیوانی افسانه ای شبیه به یک شیر بالدار قرار دارد که در اصطلاح به گریفین شهرت یافته. ردیف سوم عبارتست از 24 عدد گوزن شاخ پهن. ردیف چهارم یا حاشیه چهارم ستاره ای شبیه به ستاره های هشت پر متن فرش به تعداد 62 عدد. و ردیف یا حاشیه پنجم 28 تصویر اسب سوارانی که بطور دو نفر در میان به تناوب بر روی اسبها نشسته یا در کنار آن ایستاده اند. و بالاخره آخرین حاشیه یا ردیف ششم مجددا همان تصویر حیوان افسانه ای بالدار یا گریفین قرار دارد. این فرش در واقع به دلیل محلی که در آن کشف شده پازیریک نام گرفته است. اگر چه زمستانهای پر از یخ سیبری باعث سالم ماندن این فرش گردید ولی تابستان به اندازه کافی گرم بود تا اجازه دفن روسای قبایل و جادوگران در گذشته را به قبایل شان بدهد. هوای گرم تابستان همچنین به باستان شناسان قرن بیستم اجازه داد که با گروه خود بتوانند به این منطقه کوچ کرده، تخته سنگ هایی را که این گورها را می پوشانیدند جا به جا نمایند تا با کار تهورآمیز خود به کشف این دفینه ها بپردازند. آنها یخها را به کمک آب جوش آب کردند. پرفسور سرگئی رودنکور اولین کسی نبود که به سراغ این قبرها می رفت. دزدان زمان کوتاهی پس از دفن برای غارت طلاهایی که همراه مردگان دفن می شد به این مقبره ها دستبرد می زدند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  45  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سیمای کلی از تاریخ فرش و فرشبافی در ایران و جهان