تعداد صفحه 1
نمونه سوال دینی
نوع فایل : Word
تعداد صفحات : 117
شرح مختصر :
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر نگرش دینی ( مثبت و منفی ) بر تفکر انتقادی
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند است.
فرضیات پژوهش عبارتند از :
1) بین نگرش دینی مثبت و تفکر انتقادی رابطه وجود دارد
2) بین نگرش دینی منفی و تفکر انتقادی رابطه وجود دارد.
همان طوری که ملاحظه می کنید جامعۀ آماری کلیۀ دانشجویان علوم تربیتی دانشگاه آزاد
اسلامی واحد دماوند است و نمونۀ آماری 100 نفر است که از میان این جامعۀ آماری به
صورت تصادفی ساده انتخاب شده است . روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه
نگرش دینی و تفکر انتقادی خودساخته است که در اختیار گروه نمونه قرار گرفته و بعد از
پاسخ جمع آوری شده و اطلاعات مورد بررسی قرار گرفت . در تجزیه و تحلیل اطلاعات از دو روش توصیفی و استنباطی استفاده شد و جداول و نمودارهای آماری ارائه شد.
نتایج این پژوهش به شرح ذیل است :
1) بین نگرش دینی و تفکر انتقادی رابطۀ معناداری وجود دارد.
2) بین نگرش دینی مثبت و تفکر انتقادی رابطۀ معناداری وجود دارد.
3) بین نگرش دینی منفی و تفکر انتقادی رابطۀ معناداری وجود دارد.
بررسی نقش رسانه های جدید در ارتقاء فرهنگ دینی (دانشجویان ارتباطات دانشگاه سوره و تهران)
به صورت ورد ودر 196صفحه
این پژوهش با هدف بررسی نقش رسانههایجدیددر ارتقاءفرهنگدینیدرمیان دانشجویان رشته ارتباطات دانشگاه تهران و سوره است. سوال اصلی این تحقیق این است که آیا رابطهای بین رسانه های جدید و ارتقاء فرهنگ دینی وجود دارد؟ در این پژوهش با سود جستن ازآراء صاحب نظران،نتایج تحقیقات پیشین و مشاهدات شخصی نگارنده استفاده از رسانه ها را در سه حوزه نوع استفاده،میزان استفاده ومکان استفاده است و متغیرهای زمینه ای شامل(جنسیت، سن ، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال) را به عنوان متغیرهای مستقل و فرهنگ دینی را به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته است. این تحقیق از نوع اکتشافی – توصیفی و روش آن پیمایش است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان رشته ارتباطات دانشگاه تهران و دانشگاه سوره هستند که تعداد آنها 700 نفر است. که از بین این تعداد 246 نفر از طریق فرمول کوکران به روش نمونه گیری ترکیبی از نوع خوشهای و اتفاقی(دردسترس) انتخاب شدند. نتایج حاصل از بررسی و آزمون فرضیه های تحقیق به ما نشان داد که بین مولفههای فردی مانند جنسیت ، وضعیت تاهل و.. با مکان استفاده از رسانه های جدید رابطه معنی داری وجود دارد از طرفی بین وضعیت تاهل و جنسیت با میزان استفاده از رسانه های جدید رابطه معنی داری یافت نشد و براساس نتایج بدست آمده از این پژوهش48% دانشجویان فقط از رسانههای جدید استفاده میکنند که میانگین سنی آنها بین 20-30 می باشد. روایی این پژوهش از نوع صوری و پایایی آن برحسب ضریب آلفای کرونباخ برای متغیر وابسته پژوهش 75% است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:29
فهرست مطالب
قلب چیست؟
راه شناخت حقیقت قلب
مثل قفل زدن بر دل
قلب و احساسات باطنى
صدر چیست؟
کلمه «قلب» در فیزیولوژى و نیز در عرف عام معناى روشنى دارد و در فارسى به «دل» تعبیر مىشود و در سایر زبانها نیز مرادفات این واژه به همین عضو نامبرده اطلاق مىشود؛ ولى، در هنگامى که همین واژه «قلب» یا «فؤاد» و یا در فارسى «دل» را در محدوده اخلاق و علم اخلاق به کار مىگیرند؛ قطعا، چنین مفهومى منظور نظر گوینده نیست. و منظور ما نیز از طرح پرسش فوق روشن شدن همین معناى پیچده و اخلاقى آن و نیز اصطلاح قرآنى و روایى این واژه خواهد بود.
البته، مفسرین و فقهاء الحدیث، در مقام تبیین آیات و روایات و توضیح این واژه در زمینه اینکه در اصل براى چه معنایى وضع شده و به چه مناسبت در معنى دوم به کار مىرود مطالبى اظهار داشتهاند و لغت شناسان نیز در بیان تناسب دو مفهوم قلب و رابطه آن دو گفتهاند که کلمه «قلب» با تقلب و قلب و انقلاب که به معنى تغییر و تحول و زیر رو شدن است هم خانواده بوده و وجه مشترک بین معناى لغوى و اصطلاح اخلاقى آن نیز همین است زیرا در قلب به معنى اندام بدنى که دائما در آن، خون در حال زیر و رو شدن است و قلب به معناى اخلاقى و قرآنیش هم داراى حالات متغیر و دگرگون شونده است پس این واژه در این دو مورد به مناسبت همان نکته انقلاب و تقلب و تحول به کار رفته است.
این گونه بحثها در ارتباط با پاسخ پرسش فوق نمىتواند چندان مفید باشد. و ناگزیر لازم است براى روشن شدن مفهوم قلب در علم اخلاق و اصطلاح قرآنى و روایى آن فکر دیگرى بکنیم. قطعا اکنون که کلمه قلب در این دو مفهوم مختلف فیزیکى و اخلاقى به کار مىرود حکم مشترک لفظى را دارد و در هر یک از دو معناى فوق، بدون توجه بمعنى دیگرش و بدون آنکه رابطه میان آن دو در نظر گرفته شود، به کار خواهد رفت. یک علم طبیعى هنگامى که کلمه قلب را به کار مىبرد منظورش به روشنى همان اندام خاص است و کمترین توجهى به معنى اخلاقى آن ندارد؛ چنانکه، یک عالم و دانشمند اخلاقى نیز از به کار گرفتن این کلمه جز همان مفهوم اصطلاحى ویژه اخلاق چیزى دیگرى در نظر ندارد و توجهى به مفهوم فیزیکى آن نمىکند. بنابراین، کلمه قلب به صورت مشترک لفظى در این دو معنا به کار مىرود و لازم نیست در بیان رابطه میان این دو معنا یا تشخیص مفهوم اصلى از فرعى از میان این دو مفهوم و توضیح آنکه در کدام نخست وضع و سپس به دیگرى نقل گردیده است، فکر خویش را به کار اندازیم؛ چرا که، این گونه مطالب هیچ تاثیرى در زمینه درک مفهوم اخلاقى کلمه قلب که مورد نظر ماست نخواهد داشت گرچه براى لغت شناسان بحثهایى شیرین به حساب آیند و گرچه در حد خودش از ارزشهایى نیز برخوردار باشند؛ چنانکه در تفسیر شریف المیزان نیز بحثى مستقل زیر عنوان «قلب در قرآن» عنوان شده و وجهى در بیان ارتباط این دو مفهوم قلب ارائه گردیده است به این صورت که حیات و زندگى انسان در نخستین مرحلهاش به قلب تعلق مىگیرد و در آخرین مراحل نیز از قلب جدا مىشود یعنى آخرین عضوى که مىمیرد و یا زندگى و حیات از آن جدا مىشود «قلب» است و در این زمینه به کلماتى از اطباء قدیم چون ابن سینا و تجربیات و اکتشافاتى از طب جدید که مؤید سخن ایشان در تناسب دو معناى قلب است استشهاد کردهاند. بنابراین، بکار بردن واژه قلب در روح و صفات روحى به این مناسبت است که «قلب» بمعناى اندامى از بدن تجلیگاه روح است و نخستین عضوى است که روح به آن تعلق مىگیرد و به یک معنى، واسطه ارتباط روح با بدن است.
البته، مطلب فوق یک مطلب تجربى است و اثبات صحت آن بر عهده علماى طبیعى خواهد بود و محتمل است که مطلب صحیحى باشد، ولى، سخن در این است که آیا به کار رفتن کلمه قلب در چنین معنا و مفهومى بدین لحاظ بوده که روح نخست به قلب تعلق مىگیرد و در آخر نیز از قلب خارج مىشود؟ آیا این که قلب اولین عضوى است که زنده مىشود و آخرین عضوى است که مىمیرد باعثشده تا کلمه قلب را به معناى قوه مدرکه و مرکز عواطف به کار گیرند. شاید مناسبتر بود که روح به این معنا به کار مىرفت. روح است که معنى حیات را تداعى مىکند. و به هر حال به نظر ما اینکه لحاظ فوق منشا اطلاق کلمه «قلب» بر قوه مدرکه و مرکز عواطف شده باشد، دور از ذهن است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:1
فهرست مطالب
در نظام و حکومت دینی ، اداره امور و رسیدگی به مسایل جامعه ، مطابق دستورات و قوانین دین انجام می گیرد و ایمان و اخلاق در تمامی شقوق و شوون زندگی فردی و اجتماعی مردم ،توسعه و تعمیق می یابد.
در نظام سیاسی اسلام ،اگرچه حکومت در درجه اول مختص ذات پروردگار است اما اشخاص برگزیده با اذن خداوند می توانند حکومت را برعهده بگیرند بدین ترتیب ،پیامبران در عصر خود حاکمان برگزیده خداوند تبارک و تعالی بودند و در دوران پس از نبوت ،ائمه معصومین علیهم السلام حق حاکمیت داشتند و در عصر غیبت ، مجتهدان عادل و واجد شرایط به نیابت از ایشان حق حاکمیت می یابند در واقع این اصل عقیدتی برگرفته از آیات قرآن ، زیرساخت اندیشه مترقی حضرت امام(ره) در باب حکومت دینی را شکل می دهد، مبانی فکری و اعتقادی که امام (ره) در تمامی لحظات عمر بابرکت خویش بر آن تاکید داشتند و هوشمندانه از آن دفاع نمودند.