زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد ا,سلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد ا,سلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ا,سلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى


تحقیق در مورد ا,سلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:34

 

 

 

 

 

یکى از مهمترین عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوین صحیح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرین پیشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمین مى‏باشد. اما در اینجا باید نکاتى را در تحقق این امر بنیادین و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراکز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اینکه در اسلام بعد از تاریخ صدر آن با عدم فعلیت تاریخى و سیاسى نظام ولایت در زمان حیات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ایران، جنبه سیاسى و اجتماعى اسلام که در عرصه حکومت در انحصار خلفاى بنى‏امیه و بنى‏عباس و بعدا سلاطین مستبد قرار گرفت، از جنبه فکرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتیجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبیعى و ریاضى در تاریخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سیاست و اقتصاد به علت عدم وجود آزادیهاى سیاسى به انحطاط کامل گرایید تا بعد از نهضت مشروطه، با روى کار آمدن حکومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى این رژیم در غربى کردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزادیهاى ملى و سیاسى، علوم اجتماعى و انسانى علیرغم تاثیرپذیرى سطحى و صورى از تفکر و تمدن غرب مجال رشد و نضج کافى نیافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشکیل نظام مقدس مبتنى بر ولایت و رهبرى حضرت امام‏خمینى (ره)، مسائل معنوى و علوم دینى با جنبه‏هاى سیاسى، اجتماعى و مادى، پیوندى مستحکم یافت که بعدا مى‏بایست در انقلابى فرهنگى با تبیین و تفسیر علمى این پیوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوین علوم انسانى بر اساس مبانى اصیل اسلامى که بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ایران به علت ظهور و حاکمیت‏حکومتهاى غیر دینى و مستبد مسکوت ماند، صورت مى‏پذیرفت. اما متاسفانه عدم تحقق این امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدریج موجب ازدیاد فقر فرهنگى در زمینه علوم انسانى و تجربى جدید و در نتیجه باعث تشدید وابستگى فکرى برخى از اساتید دانشگاهى ایران به غرب گردید و این امر نیز تاکنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فکرى، سیاسى و دانشگاهى در این سرزمین گردیده است و امروز بعد از تحقق نظام ولایت در این کشور با تهاجم و شبیخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ایران عرصه تاخت و تازاندیشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى که برخى از مراکز پژوهشى علمى و فکرى کشور نیز متاسفانه تحت تاثیر این امواج سهمگین غیر اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا که مقام معظم رهبرى درباره این امر خطیر و حساس با صراحت هشدار داده و مکررا فرموده‏اند "آینده نظام وابسته به اسلامى کردن دانشگاهها مى‏باشد" زیرا مى‏دانیم که همه مسوولین نظام بدون استثناء درآینده همانند گذشته با تحصیل رسمى در دانشگاهها و یا در خارج از آن تحت تاثیر وضعیت فکرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در این مورد ذکر آن بسیار سرنوشت‏ساز مى‏باشد این است که از آنجا که بزرگترین پیام فرهنگى حضرت امام خمینى (ره) در ارتباط با نحوه تدوین علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقایق و تعالیم معنوى اسلامى در این فرموده موجز اما بسیار عمیق ایشان خلاصه مى‏شود که "تمام علوم چه علوم طبیعى باشد و چه علوم غیرطبیعى باشد، آنکه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى که اسلام دارد این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهى و به توحید بازگردد" (1) .اندیشمندان و اساتید متفکر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بایست‏با نوعى وحدت فکرى و با نوعى همفکرى علمى به تدوین علوم انسانى جدید با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جدید در غرب براساس مبانى فکرى و علمى علوم اسلامى و حقایق مکتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ایجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نیاز کشورمان گردند تا به این وسیله هم برخى معضلات عمیق فرهنگى کشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عمیق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.

در اینجا لازم است‏براى فهم عمیق جمله مذکور حضرت امام که در دنیاى علمى و فکرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترین متفکران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى کنیم (تا مشخص گردد که امر تدوین علوم انسانى جدید بر اساس حقایق دین اسلام که یکى از مهمترین ارکان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراکز فکرى و آموزشى کشور است‏خود نیاز به کارى فکرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏اندیشمندان اصیل اسلامى و عالم به معارف جدید بشرى دارد و به همین علت جز با تفکر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جدید ممکن نمى‏باشد به عبارت دیگر تحقق این امر اساسى نیازمند یک جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد که تنها با صدور چند بخشنامه عملى و یا نصیحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممکن نمى‏باشد.

در اینجا براى اینکه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف کامل یابیم نظر یکى از بزرگترین فیزیکدانان و جهان‏شناسان تمام تاریخ علم مغرب زمین یعنى"ماکس پلانگ" را در نیمه اول قرن حاضر متذکر مى‏گردیم "به این ترتیب به جایى مى‏رسیم که علم حدودى را که از آنها نمى‏تواند تجاوز کند معین مى‏نماید و در عین حال نواحى دیگرى را نشان مى‏دهد که از حوزه فعالیت وى خارج است... نقطه عزیمت ما از سرزمین یک علم خصوصى بود و در ضمن به یک رشته مسائل رسیدیم که همه جنبه فیزیکى خالص داشتند ولى در پایان کار از جهانى که فقط جنبه حسى داشت‏به یک جهان واقعى متافیزیکى رسیدیم. (2)

"برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها"

البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شریف توحید نیازمند تحقق "انقلاب فرهنگى" بزرگى است که متاسفانه تاکنون در عرصه دانشگاهها و مراکز پژوهشى تحقق نیافته است زیرا غالب اساتید رشته‏هاى فلسفه و الهیات و عرفان که مى‏بایست تاکنون به تدوین چارچوب و تعریف دقیقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بینى فلسفى متناسب با تفکر و تمدن معاصر جهان براى هدایت علوم انسانى پایه و فنى اهتمام مى‏ورزیدند با بى‏تفاوتى و سکوت از اهتمام به چنین مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دینى و آشنایى با تفکر جهان غرب، حضور در چنین عرصه حیاتى و ارتباط غیر مستقیم و علمى با عرصه حکومت و سیاست کشور اسلامى را نوعى کار "ایدئولوژیک" و سیاسى صرف تلقى کردند. از سوى دیگر با وجود چنین خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتید علوم اجتماعى، اقتصادى و سیاسى که فاقد فهم عمیق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ایجاد چارچوب مورد نیاز انقلاب فرهنگى در این سرزمین الهى مى‏باشند، تحت تاثیر مکاتب اجتماعى و سیاسى غرب با طرفدارى ازبینش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرایى در عرصه علوم انسانى و سیاسى مى‏باشند و در این میان برخى از متخصصان علوم پایه و فنى که مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دینى دارند با تلاش در "عصرى کردن معرفت دینى" سعى در انطباق اسلام با مکتب "نئوپوزیتوسیم" غرب که در واقع مروج مکتب "ماتریالیسم جدید و علمى" مى‏باشد دارند و در این جهت گروه کثیرى از عالمان علوم پایه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند که علوم مذکور هیچ ارتباطى با رشته‏هایى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهیات و دین ندارند و بلکه در تباین و تخالف باعلوم مذکور هستند و خود داراى قلمروى کاملا مستقل مى‏باشند. چنین بینش مادى و حسى هم اکنون در میان بسیارى از دانشجویان و برخى اساتید علوم پایه و فنى و همچنین علوم اجتماعى و سیاسى به علت فقدان و حضور یک جریان نیرومند و مترقى فرهنگ اسلامى که درگذشته با متفکران و بزرگانى چون علامه طباطبایى، استاد شهید مطهرى و... چنین بینش اصیل و بنیادین براى نسل گذشته را فراهم نمودند و این تلاش عظیم فرهنگى در انطباق متعادل تعالیم عالیه اسلام با مقتضیات عصرجدید خود زمینه فرهنگى مورد نیاز را براى تاسیس حکومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس کامل تفکر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سیاسى و همچنین کسب علوم جدید و حتى بینش برخى مکاتب فلسفى و الحادى و اومانیستى مغرب زمین را در برخى مراکز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند تا به این وسیله نادانسته جامعه اسلامى ما را با یک بحران فرهنگى و فکرى ژرف و ریشه‏دار مواجه سازند. در این میان برخى از عالمان و مدیران مراکز آموزشى و پژوهشى و اجرایى کشور به علت‏سنخیت رشته تخصصى خود با علوم مادى به نحوى غیر صحیح هنوز همانند قرون 18 و 19 اروپا توهم مى‏کنند که علوم جدید مادى مغرب زمین داراى ارزشى مطلق و کاملا عینى مى‏باشد در حالى که در قرن حاضر برخلاف پندار بسیارى از آنها که سعى در تفسیر نامتعادل میان دین و حقایق ماورالطبیعى بر اساس علوم جدید مادى غرب دارند بسیارى از فیزیکدانان و جهان شناسان بزرگ غرب همچون "ماکس پلانگ"، "انیشتین" و خصوصا "جینز" و "ادینگتون" و... سعى کامل در انطباق و تفسیر مبانى علم فیزیک جدید با برخى حقایق متافیزیکى و حتى عرفانى دارند که در اینجا ما تنها به ذکر گفتار یکى از این بزرگان و دانشمندان متعادل و عالیقدر اروپا مبادرت مى‏ورزیم. (3) "از این دورنما ما یک جهان روحانى را در کنار جهان فیزیکى تشخیص مى‏دهیم" و درست در چنین شرایط فکرى جهان معاصر، برخى متجددان غربگراى داخلى مدعى اقتباس فرهنگ و الگوى توسعه نامتعادل معاصر جهانى مى‏باشند و به این وسیله دانشگاهها و مراکز پژوهشى کشور را علیرغم برخى پیشرفتهاى علمى و فنى اخیر که اصلاح و تکمیل آن بصورت متعادل وهمه جانبه بسیار ارزشمند و مغتنم مى‏باشد با بحرانى فرهنگى مواجه ساخته‏اند به نحوى که بارها رهبر معظم انقلاب با شکوه از روند کار دانشگاهها و مراکز مربوطه خواستار اسلامى شدن دانشگاهها و مراکز پژوهشى شده‏اند و تصریح نموده‏اند که سرنوشت آینده کشور بستگى به همین تحقق اسلامى کردن دانشگاهها و مراکز پژوهشى مربوطه دارد. اما در پاسخ به چنین خواست‏بنیادین و ضرورى بسیارى از مسوولین تصور مى‏کنند که تنها با صدور چند آیین‏نامه صورى و یا اجرایى و ادارى مى‏توان به انجام چنین مسئله خطیر مبادرت ورزید غافل از آنکه مسئله اسلامى شدن دانشگاهها در مرحله نخست‏با ایجاد تحولى فرهنگى و فکرى در عرصه علوم فلسفى و دینى و انسانى که خود مى‏تواند منجر به تحقق توسعه‏اى همه جانبه در همه عرصه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، علمى و سیاسى گردد، ممکن و میسر مى‏باشد تا به این وسیله کشور اسلامى ما قادر به رفع مشکلات و نیازهاى مادى و همچنین معنوى خود و بلکه امت‏بزرگ اسلامى گردد تا بتواند در دنیاى به بن بست رسیده و بحرانى و متناقض جهان کنونى که دچار تعارضاتى ریشه‏اى در همه عرصه‏هاى فلسفى، علمى، اخلاقى، سیاسى و زیست - محیطى است‏با پى‏ریزى یک تمدن متعادل و بزرگ اسلامى در آینده‏اى نه چندان دور که امروزه سخت مورد نیاز جامعه بشرى است. منادى رهایى بشر از بن بست و بحران موجود در تمدن مبتنى بر پیشرفت و آشوب و یا علم و توحش مدرن معاصر گردد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ا,سلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى

دانلود مقاله بررسی دلایل علی الراس شدن درامد مشمول مالیات شرکتها

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله بررسی دلایل علی الراس شدن درامد مشمول مالیات شرکتها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چکیده:

مالیات بعنوان ابزار سیاست مالی ومنبع تامین درآمد برای دولت در جامعه امری لازم وضروری است . ودر هر نظام اقتصادی مالیات یکی از مهمترین ارکان آن نظام تلقی می گردد . گسترش وتنوع فعالیتهای اقتصادی از یک سو ونقش روبه افزایش دولتها ، از سوی دیگر در جهت ایجاد وگسترش خدمات عمومی ، تامین اجتماعی وگسترش تعهدات دولت در عرصه های اقتصادی وتلاش در جهت تحقق رشد اقتصادی وتوزیع عادلانه در آمد ، پرداخت ودریافت مالیات را به مساله ای مهم وتاثیر گذار تبدیل کرده است . از آنجا که دولت به عنوان یک کارگزار بزرگ وتنظیم کننده بودجه کل کشور می باشد واز آنجا که بخش اعظم بودجه کشور بایستی از محل مالیات وصول گردد. ولی متاسفانه در کشورها مالیات بخش  کوچکی از بودجه کشور را شامل می شود ودولت مجبور می شود .تامین کسری بودجه را از محل منابع سرمایه ای تامین کند .این موضوع باعث توزیع ناعادلانه ثروت در کشور وبخش اعظم سرمایه در دست عده ای معدود می شود . با شناسایی صحیح مالیات می توان این توازن بهم خورده ثروت در جامعه را متعادل کرد .که یکی از این موانع پدیده علی الراس شدن مالیات می باشد . که برخی شرکتها از طریق این پدیده به فرار مالیاتی دست می زنند که راه جلوگیری آن شناخت ریشه ای این معضل می باشد .

 

مقدمه :

در هر نظام اقتصادی مالیات یکی از مهمترین ارکان آن نظام تلقی می گردد . گسترش وتنوع فعالیتهای اقتصادی از یک سو ونقش روبه افزایش دولتها از سوی دیگر درجهت ایجاد وگسترش خدمات عمومی تامین اجتماعی وگسترش تعهدات دولت درعرصه های اقتصادی وتلاش در جهت تحقق رشد اقتصادی وتوزیع عادلانه درآمد پرداخت ودریافت مالیات را به مساله ای مهم وتاثیر گذار تبدیل کرده است . دولتها با استفاده از این ابزار توانایی تامین بخش قابل توجهی از هزینه های مختلف خود را به دست آورده ومتناسب با حجم مالیات ستانی قادر خواهند بود که منابع در اختیار را براساس اولویت مورد نظر تخصیص دهند . همین طور برنامه ریزان اقتصادی بر مبنای درآمد قابل کسب از طریق بکارگیری این ابزار می توانند ارزیابی موثری نسبت به سطح قابل تصور منابع مورد نیاز برای سرمایه گذاری های آینده به عمل آورند .

درآمدهای مالیاتی در اکثر کشورهای جهانی امروزه از سه نظر مورد توجه قرار می گیرند.

 

مقاله به صورت ورد قابل ویرایش  میباشد 

تعداد صفحات مقاله 11 میباشد 

فایل مقاله بعد از خرید قابل دانلود میباشد 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی دلایل علی الراس شدن درامد مشمول مالیات شرکتها

دانلود مقاله اجتماعی شدن کودک

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله اجتماعی شدن کودک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
از منظر علم جامعه شناسی، دوران کودکی یک پدیده نیست؛ بلکه یک مفهوم است. در واقع پیش از آنکه وجود خارجی داشته باشد، تصویری است که در ذهن مردم جوامع مختلف شکل می بندد. دوران کودکی نه یک مفهوم ثابت که مفهومی متغییر است؛ یعنی با توجه به تجربیات مردم هر جامعه و ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن جامعه، در ذهن جمعی مردم شکل گرفته و تبلور پیدا می کند. به همین دلیل است که سن دوران کودکی، طول زمانی آن و توقعات و تصورات نسبت به آن در جوامع مختلف متفاوت است. تصوری که ما از دوران کودکی انسان داریم. با تمام جوانبش با تصوری که در دیگر جوامع نسبت به دوران کودکی وجود دارد، بسیار متفاوت است، که این تفاوت تنها مختص جوامع مختلف نمی باشد حتی با گذر زمان نیز فرق هایی به وجود می آید.
با توجه به معنای جامعه شناختی« لفظ کودک را بر کسی می توان اطلاق کرد که و ظیفه اجتماعی بر دوش ندارد و کودک تا زمانی کودک است که موظف نیست.»
رشد سطح اقتصادی جوامع و به کارگیری ابزار جدید تولید که عملاً نیاز به نیروی کار انسانی را کاهش می دهد، موجب می شود که کودکان دیرتر از گذشته وارد بازار کار و قواعد بزرگسالانه آن شوند؛ به عبارت دیگر دیرتر موظف به انجام وظایف اجتماعی می شوند و در نتیجه می توانند کودکی کنند. معنای این سخن به رسمیت شناختن دوران کودکی توسط جامعه ای است که کودک در آن زندگی می کند. حال جوامع مختلف با توجه به شرایط و به خصوص سطح رشد اقتصادی ویژه خود، این دوران را در شکلهای مختلف و با طول زمانی متفاوت می پذیرند.
بنا به گفته ها، «مفهوم کودکی یک ابداع اجتماعی و خاص دوران مدرن است و از سابقه ای طولانی برخوردار نیست. تا پیش از بروز رشد اقتصادی و پیدایش انقلاب صنعتی در اروپا، این مفهوم به شکل امروزین آن ابداع نشده بود» رشد روحی و جسمی کودک این زاده اشرف مخلوقات در پی روندی آهنسته و پیوسته ممکن می شود. که در اینجا سعی می کنم به مراحل رشد به صورت اختصار بپردازیم.
به امید این امید که تا حدی هرچند کم و مختصر موفق شوم که اندکی وارد دنیای پیچیده کودکی شوم.

اجتماعی شدن و دور زندگی
در میان موجودات زنده که امکان اینکه صاحب فرزند شوند فرزندهای انسانهای دارای کمترین قدرت و بیشترین وابستگی می باشند و می بایست توسط بزرگترهایشان مراقبت و حمایت شوند. می توان گفت که کودک انسان حداقل در چهار یا پنج سال اول زندگی نمی تواند بدون کمک زنده بماند.
«اجتماعی شدن فرایندی ست که طی آن کودک ناتوان به تدریج به شخصی خودآگاه، دانا و ورزیده در شیوه های فرهنگی که در آن متولد گردیده است تبدیل می شود.» اجتماعی شدن نوعی برنامه ریزی فرهنگی نیست که در آن کودک تأثیراتی را که با آنها برخورد می کند به طور انفعالی جذب نماید. حتی کودک نوزاد نیازها یا خواسته هایی دارد که بر رفتار کسانی که مسئول مراقبت از او هستند تأثیر می گذارد.
«اجتماعی شدن نسل های مختلف را به یکدیگر پیوند می دهد» به عنوان مثال تولد یک کودک زندگی افرادی را که مسئولیت پرورش او را بر عهده دارند تغییر می دهد. و در نتیجه می دهد. و در نتیجه خود آنها نیز فرایندهای یادگیری جدیدی را تجربه می کنند. اگرچه فرایند یادگیری فرهنگی در دوران بچگی و اوایل کودکی شدیدتر از دوره های بعدی ست، یادگیری و سازگاری در سراسر دوره های زندگی ادامه می یابد. که البته اهمیت دوران کودکی در رشد و اجتماعی شدن بیشتر از دیگر دوران زندگی انسانهاست که با پی بردن به این موضوع امروزه جوامع با سرمایه گذاری بر روی آموزش کودکان سعی به بالا بردن سطح فرهنگ در اجتماع دارند.
اگر کودکان به گونه ای فارغ از نفوذ و تأثیر بزرگترها پرورش می یافتند چگونه بودند؟ پاسخ گویی این سئوال از طریق آزمون و آزمایش امکان پذیر نمی باشد چونکه هیچ فرد انسانی نمی تواند بعنوان آزمایشی کودکی را به دور از تأثیرات انسانی بپرود. اما موارد شناخته شده ای در دنیا موجود هستند که کودکانی سالهای ابتدای حیات خود را دور از ارتباط انسانی گذارانده اند؛ از جمله پسرک وحشی آویرون وی موجود عجیبی بود که در 9 ژانویه سال 1800 م از جنگلی نزدیک یکی از روستاهای فرانسه بیرون آمد که با معاینات پزشکی ثابت شد که او پسربچه ای حدود یازده یا دوازده ساله است که البته ظاهرش به حیوان نزدیکتر بود تا به انسان و حتی رفتارهایش نیز جوانی بودند مانند آن که به جای صحبت کردن از اصواتی همچون جیغ استفاده می نمود. از پوشیدن لباس دوری می کرد و اعمالی از این قبیل که با اینکه تلاش های جدی برای تبدیل او از حیوان به انسان به عمل آمد ولی فقط تا اندازه ای توانست خود را با آن آموزش ها وفق دهد و هیچگاه نتوانست بیش از چند کلمه بیاموزد و بالاخره در سال 1828 در سن حدود چهل سالگی از دنیا رفت.
و از این نمونه ها باز هم می توان در جوامع مختلف یافت.

رشد اولیه کودک
رشد ادراکی:
همه کودکان انسانی با استعداد برقراری برخی تمایزات ادراکی و پاسخ به آنها متولد می شوند. پیشتر تصور می شد که کودک غرق در انبوهی از احساس است چنان که هیچ راهی برای تمیز دادن آنها ندارد. ویلیام جیمز روان شناس و فیلسوف معروف گفته است: " کودک که یکباره به وسیله چشمها، گوش ها، بینی، پوست و امعاء و احشاء مورد هجوم قرار گرفته، همه چیز را همچون یک درهم برهمی بزرگ پر همهمه و مبهم احساس می کند. اکثر محققان دیگر این تعریف را تصویر درستی از رفتار کودک نمی دانند. حتی کودکان نوزاد به شیوه ای گزینشی نسبت به محیط شان واکنش نشان می دهند."
نوزادان از سن یک هفتگی به یک سطح طرح دار، خیلی بیشتر از یک سطح ساده حتی با رنگهای روشن، توجهشان جلب می شود و نگاه می کنند. زیر سن یک ماهی، این تواناییهای ادراکی هنوز ضعیف بوده و تصویرهایی که در فاصله بیشتر از حدود سی سانتیمتری آنها قرار دارند برایشان تار و غیر واضح هستند. پس از آن، تواناییهای بینایی و شنوایی به سرعت افزایش می یابند. در سن حدود چهار ماهگی کودک شخصی را که در اتاق حرکن می کند با نگاه دنبال می کند. اما حساسیت نسبت به نوازش، و لذت بردن از گرمی، از زمان تولد وجود دارند.
کودک و گریه و لبخند:
همانطور که کودکان به روش گزینشی نسبت به محیط اطرافشان واکنش نشان می دهند. بزرگسالان نیز میان الگوهای رفتاری کودک تمایز قایل می شوند، با فرضیاتی که قایل اند به عنوان مثال گریستن نشانه گرسنگی یا ناراحتی کودک و لبخند مفهوم رضایت را دارد و نشانه هایی از این قبیل. همین شناخت، این واکنشها را به عنوان کنشهای اجتماعی از سوی کودک در نظر می گیرد. امااستنباطات فرهنگی عمیقاً در این فرایند دخالت دارند. یعنی می توان گفت در تمام فرهنگها یک کنش مشخص دارای واکنشی ثابت نمی باشد.
می توان گفت ک این کنشهای اجتماعی احتیاجی به آموزش داده شدن ندارند بلکه ذراتی هستند ولیکن استفاده مناسب از آنها باید یاد گرفته شود به عنوان مثال: در بعضی از جوامع عکس این مورد صادق است پس با توجه به فرهنگ جامعه زمان کاربرد این کنشها نیز متغییر است و باید به کودکان آموزش داده شود.

 

کودک و مادر:
کودکان در سه ماهگی توانایی تشخیص مادر خود را دارند، البته نه به عنوان یک شخص بلکه به برخی از ویژگی های مادر مانند صدا و ... واکنش نشان می دهد. ولیکن قبل از حدود هفت ماهگی دلبستگی کودک به مادر مستحکم نمی باشد و جدایی یشان از یکدیگر اعتراض خاصی در کودک ایجاد نخواهد کرد و در همین حدود سنی کودک شروع به لبخند زندن به برخی از افراد می کنند و کودک به سوی شناخت شخصی مادر می رود و کودک در می یابد که مادر حتی هنگامی که در کنار او حضور ندارد، وجود دارد، و می تواند نوعی تصویر از او در ذهن نگاه دارد. که این جریان را می توان به مفهوم آغاز تجربه زمان در کودک دانست. البته ماه های نخستین زندگی کودک همچنین یک دوره یادگیری برای مادر است. در این دوره مادران (پدر و دیگر افرادی که مراقبت از بچه را برعهنده دارند). می آموزند پیام هایی را که کودک به وسیله رفتارش انتقال میدهد را درک کنند و واکنش مناسب نسبت به آن نشان دهند. استنباطهایی که مادران از رفتار کودکانشان به عمل می آورند به شدت بر الگوی کنش متقابلی که بین آنها به وجود می آید تأثیر می گذارد. که البته ممکن است در مادران متفاوت باشد پیدا کردن دلبستگی به افراد خاص نشانه آغاز یک مرحله اساسی در اجتماعی شدن است. رابطه نخستین، معمولاً بین کودک و مادر، به صورت رابطه ای در می آید که در آن احساسات شدیدی مطرح می گردد، و بر پایه آنها فرایندهای پیچیده یادگیری اجتماعی شروع به رخ دادن می نمایند.

پیدایش واکنش های اجتماعی
رابطه بین کودک، مادر و دیگر عوامل مراقبت نزدیک به پایان نخستین سال زندگی کودک تغییر می حکند. نه تنها کودک در این هنگام شروع به سخن گفتن می کند، بلکه می تواند بایستد – بیشتر بچه ها در حدود چهارده ماهگی می توانند به تنهایی راه بروند. در سالهای دوم و سوم، کودکان توانایی فزاینده ای برای درک کنشهای متقابل و عواطف سایر اعضای خانواده پیدا می کنند. کودکان می آموزند چگونه دیگران را خوشحال کنند و یا بیازارند.
از حدود سن یکسالگی به بعد، به تدریج بازی بخش زیادی از زندگی کودک را اشغال می کند. البته در ابتدا کودک به تنهایی بازی می کند، اما به مرور به شکل فزاینده ای شخص یا اشخاص دیگری را می طلبد که با او بازی کنند.
کودکان از طریق بازی هماهنگی بدنی خود را بیشتر بهبود می بخشند و شروع به گسترش آگاهی خود از دنیای بزرگسالان می کنند. آنها سعی به آزمایش مهارتهای نو و جدید دارند و نیز رفتار بزرگترها را تقلید می کنند و نقشهای آنها را در بازی خود می پذیرند.
در طول دوره یک سالگی تا چهار – پن سالگی، کودکان نظم و انضباط را می آموزند، که یک مفهوم آن یادگرفتن کنترل از نیازهای بدنی و برخورد مناسب با آنهاست، می توان گفت در همین دوران است که کودک استفاده صحیح از توالت را می آموزد و نیز یاد می گیرد که به طرز مودبانه غذا بخورد و همچنین یاد می گیرد که در زمینه های مختلف فعالیتش مواظب رفتار خود باشد. در حدود سن پنج سالگی می توان گفت نسبتاً کودک فرد مستقلی شده است و او دیگر فقط یک کوچولو نیست بلکه آماده است که جسورانه تر به دنیای خارج گام بگذارد. برای نخستین بار، قادر است، در حال رشد، ساعات طولانی را دور از پدر و مادر بودن نگرانی زیادی بگذارند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   30 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اجتماعی شدن کودک

دانلود مقاله صنعتی شدن ایران

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله صنعتی شدن ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
صنعتی شدن را هم بومی کنیم
صنعت، هنر تبدیل علم و دانش و تجربه تاریخی به کالا و خدمات (کالای غیرمرئی) با هدف افزایش ضریب تبدیل مواد اولیه و ظرفیت عوامل تولید به محصولات نهایی و قابل عرصه در بازار می باشد. صنعت در واقع آگاهانه ترین فعالیت استخراج ارزش افزوده است. با توجه به اینکه تلاش، چالش و دغدغه تامین معیشت و نیازهای اقتصادی و مالی پدیده ای همزاد و همزیست بشر است و سرنوشت اقتصادی هر فرد و جامعه ای تحت تأثیر رفتارهای اقتصادی دیگران و با محدودیت انتخاب دیگران مواجه می باشد، رویکرد حداکثر سازی توان تولید و استخراج باید هم اکنون به یک رقابت جدی میان مسئولان تبدیل شود.
این رویکرد در ادامه تلاشهای اقتصادی چالش صنعتی شدن را به عنوان یک واقعیت و عینیت در رفتارهای اقتصادی یا به عبارت دقیقتر جنگ اقتصادی مطرح نموده است. به همین خاطر قدرتمندترین اقتصادهای دنیا را کشورهای صنعتی می نامند و تلاش برای صنعتی شدن جزو ارکان ثابت اقتصادی سیاسی دنیا است. کشورهای موسوم به گروه هشت یا گروه (۷+۱) صنعتی ترین کشورهای این گروه هستند و میزان تولید علم و دانش ضریب تبدیل علم به کالا و خدمات از بسترهای فناوری (ابزاری برای تبدیل علم به کالا) آن شمرده می شود و به همین خاطر از اقتدار و توان اقتصادی والایی برخوردارند.
فرآیند تبدیل دانش و علم و نتایج پژوهش ها و تحقیقات به محصولات قابل عرضه در بازار و تولید کالا و خدمات تقریباً جریان صنعتی شدن را پایدار کرده است و صنعتی شدن آرزو و هدف همه اقتصادهای سیاسی است. این روند انقلاب صنعتی را پدید آورده و با افزایش ضریب تبدیل و ترزیق علم و دانش به کالا و خدمات به تدریج، سهم دانش و علم در کالا و خدمات تولید شده افزایش یافت و هدف نهایی افزایش این ضریب، سطح ۱۰۰ درصد است که در آن صورت صنعت مجازی شکل خواهد گرفت.
آنچه امروزه اقتصاد دانایی و دانش محور نامیده می شود همان ایجاد توازن ۱۰۰ درصد میان تولید علم و تولید کالاست در واقع علم همان کالا و خدمت به شمار می رود. حتی آنچه که امروزه به عنوان انقلاب اقتصادی فراصنعتی نامیده می شود موضوع و پدیده ای فراتر از صنعت نیست بلکه اقتصادی صنعتی است. با توجه به محدودیت همیشگی امکانات و فرصتهای در اختیار انسان و جوامع از یکطرف و نامحدود بودن نیازها و دغدغه های اقتصادی و استمرار رقابت در حداکثر سازی استخراج ثروت و بی پایان بودن مسابقه ثروتمندسازی شهروندان از طرف دیگر، صنعتی شدن و مؤثرترین و کارآمدترین و اثر بخش ترین الگو در توسعه و پیشرفت اقتصادی به شمار می رود.
اما کاروان توسعه صنعتی با پشتیبانی انباشت تاریخی علم و دانش و ساختار قدرتمند تولید دانش و پژوهش می تواند به مقصد برسد. کشورهای صنعتی دنیا از لحاظ علمی نیز بالاترین شاخص تولید و پیشرفت را به خود اختصاص داده اند. بنابراین صنعتی شدن محصول چند فرآیند و اصل به این شرح است:
- صنعتی شدن به معنی داشتن تجهیزات و ابزارهای آهنی و فلزی نیست بلکه دستگاه ها و ماشین آلات، وسایل صنعت هستند و برشی مقطعی از فناوری به شمار می روند.
- صنعتی شدن معلول علمی شدن اقتصاد و رفتارهای اقتصادی و تولید است اما فاز نخست توسعه صنعتی را توسعه علمی تشکیل می دهد.
- صنعتی شدن با قدرت تولید علم، دانش، پژوهش و تحقیقات ارتباط مستقیم دارد.
- صنعتی شدن، فرایندی وارداتی نیست بلکه جریانی مستمر و درونزا به شمار می رود.
- توسعه صنعتی، نهضتی در جهت حداکثر سازی استخراج ارزش افزوده اقتصادی از هر قطره آب، هر وجب خاک، هر واحد فضای زیر زمینی و رو زمینی، با تکیه بر اراده و خواست هر نیروی انسانی در کشور است.
- توسعه صنعتی ترجمان اقتصادی جامعه علمی و مدیریت کارآفرین است.
- توسعه صنعتی به هیچ وجه حلقه ای جدا از زنجیره توسعه علمی نیست بلکه در محور و مرکز آن قرار دارد.
- نهادینه سازی ارتباط دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی و ایجاد توازن صددرصد میان تولید علم و تولید ثروت برای تحقق طرخ توسعه صنعتی کشور یک ضرورت است.
- صنعتی شدن به هیچ وجه با مانیفست و تعریف و تمجید و تقدیر بر و تاکید و تصریح، اتفاق نمی افتد بلکه محصول جنبش پایدار نرم افزاری و سخت افزاری در مراکز علمی و دانشگاهی و نهضت توسعه خواهی در سطح جامعه و میان کارگزاران و فعالان اقتصادی است.
- و نهایتاً توسعه صنعتی امری نرم افزاری و معلول نهضت اراده و تفکر علمی است.
متاسفانه غفلت پایدار در جریان تدوین و طول اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی این است که بیشتر نگاه ها به شرایط و مقاطع زمانی است. این رویکرد در خوشبیانه ترین حالت برش مقطعی از صنعت آن هم با تأخیر زمانی گسترده می باشد که در زمان بهره برداری نیز تاریخ مصرف هدف اولیه گذشته است. با پیمایش تاریخی و مقطعی برنامه های موسوم به توسعه پنجساله یا چندساله می توان این فرضیه را ثابت کرد که اقتصاد ایران با ادامه وضع موجود نمی تواند به توسعه صنعتی دست یابد.
این فرضیه موقعی تقویت می شود که هنوز در کشورمان بیشتر برنامه ها آرمانی و ایجابی است و حتی در برخی موارد این برنامه ها وجهه اجرایی ندارند. برنامه چهارم توسعه فرصتی است که یکبار برای همیشه به این نگرشها و تفکرات پایان داد و توسعه علمی همه جانبه از ابتدا و بدون تقلید تعریف داخلی شود. بدون شک اگر فرآیند توسعه علمی و مدیریت نخبگان متعهد و شایسته در کشور و اقتصاد ایران حاکم گردد توسعه در همه زمینه ها ایجاد خواهد شد. به هر حال ۷۰ سال تجربه برای تجدید نظر در متدولوژی (روش شناسی) برنامه ریزی های مربوط به توسعه کافی است.
علت عدم توسعه سرمایه داری وصنعتی شدن درایران چیست؟
سرزمین ایران ازدیرباز محل تاخت وتاز اقوام گوناگون ازشمال، جنوب، شرق وغرب بوده است . گاهی ترکمانان وقوم های تاتار ومغول ازشمال وشرق به این کشور حمله می کردند وچندی بعد ترکها ازغرب وسپس افغانها ازشرق این سرزمین را زیر سم اسبان خود مورد تاخت وتاز قرار دادند . حملات این اقوام درکنار حکومتهائی که سرشت ملی نداشتند ونیزخود قومی بودند مانند سلجوقیان ، سامانیان ، غزنویان و... صدمات بی شماری به بافتهای اجتماعی وازآن مهمتر بافتهای اقتصادی ایران وارد آورد. اقتصاد ایران درسه دوره فرصت صنعتی شدن را ازدست داد.
1) فرصت اول ، دردورانی بود که اقتصاد اروپا به سمت صنعتی شدن می رفت. ایران دراین دوره هم ازلحاظ بستراقتصادی ، هم ازنظر قدرت تولید ، این توانائی را داشت که به سمت صنعتی شدن حرکت کند. دراین دوره که با دوران حکومت صفویه به ویژه سلطنت شاه عباس اول مصادف بود ، پیوستگی اقتصاد ایران با نظام جهانی این فرصت طلائی را دراختیار ایران قرار داد که اقتصادش را متحول کند.
براساس بررسی های تاریخی درآن زمان ایران هم ازلحاظ منابع وهم ازلحاظ ارتباطات بازرگانی به طوربالقوه می توانست اقتصاد خودرا به سمت صنعتی شدن حرکت دهد.درارتباط با این موضوع ذکر این نکته کافی است که بنا بر نوشته ((تاریخ تحولات اجتماعی ایران)) اثر جان فوران، ایران سده هفدهم (979تا 1079ش) ،( مقارن با دوران شاه عباس اول ) به عنوان امپراتورجهانی درعرصه خارجی طبقه بندی می شد.
2) دومین فرصت دردوران قاجاریه به ویژه اواخر عصر ناصرالدین شاه ودراوایل حکومت مظفرالدین شاه به ویژه دوره مشروطیت پیش آمد. دراین دوران حجم مبادلات تجاری ایران ومهم تر ازآن عزم جدی برخی ازبازرگانان برای تاسیس کارخانجات و ورود تولیدات صنعتی به کشور قابل توجه است وبه اعتقاد برخی ازتحلیل گران ایران می توانست با ایجاد یک بستر مناسب وارد اقتصادصنعتی شود.
3) سومین فرصت را شاید بتوانیم اواخر دهه 1340 اعلام کنیم . دراین دوران اقتصاد ایران توانست بدون اتکاء به درآمد های کلان نفتی رشد بالائی به دست آوردو عملا راه را برای اقتصاد صنعتی هموارکند. اما این آرزو با تزریق درآمدهای کلان نفتی به اقتصاد کشور به یاس تبدیل شده وانحراف جدی را دراقتصاد ایران به وجود آورد که این انحراف کماکان ادامه دارد.
اما دراین میان یک سوال جدی ومهم وجود دارد وآن این است که چرا علیرغم بروز این فرصت ها ، ایران نتوانست رشد نظام سرمایه داری را شاهد باشد وبه یک کشور توسعه یافته تبدیل شود.روند بررسی اقتصادی ایران طی این سه دوره نشان می دهد که یکی از کلیدی ترین دلایل عدم نوسعه سرمایه داری وصنعتی شدن درایران نبود طبقه ای است که بتواند جامعه را ازدوقطبی شدن ((فقیر)) و((غنی)) نجات دهد ودرعین حال آزادی را که لازمه رشد سرمایه داری است پاس بدارد.
این طبقه که درواقع ((طبقه متوسط)) است دررشد نظام سرمایه داری وتوسعه آن ومحافظت ازحکومت قانون نقش کلیدی را درجوامع توسعه یافته وصنعتی ایفا کرده است ، به طوری که به اعتقاد برخی از تحلیلگران اقتصادی درصورت نبود این طبقه ، نظام سرمایه داری نمی توانست ((بالتده)) شود وتکامل یابد.
طبقه متوسط دارنده مهارتهای آموزشی وحرفه ای است . این طبقه با حایل شدن بین طبقات فقیر وغنی نه تنها تنش های بین این دوطبقه ودرنهایت جامعه را کم می کند بلکه می تواند با پاسداری ازحکومت قانون آن را کنترل کند.
دکتر فریبرز رئیس دانا معتقد است (( طبقه متوسط اساسا; زاییده نظام سرمایه داری است . پیش ازنظامهای سرمایه داری پدیده ای به نام طبقه متوسط نبود . به گفته وی طبقه متوسط محصول سرمایه داری دررشد جامعه سرمایه داری است.))
وی می گوید : (( تحول نظام سرمایه داری به ایجاد لایه های میانی وتقویت آن کمک کرد ، به ویژه پس از پشت سر گذاشتن انقلاب صنعتی اول ، نیاز به طبقه متوسط درچارچوب کارکردهای نظام سرمایه داری مطرح شد. طبقه متوسط کارگر نبودند که بتوانند درکارگاه فعالیت کنند ، صاحبان سرمایه های اصلی هم نبودند ، اما با شکل گیری دولتهای ملی نقشهائی را برعهده داشتند که درواقع کارگزاران خاص آن بودند.))
این محقق اقتصادی با اشاره به این نکته که نظام سرمایه داری به لحاظ اقتصادی ودرفرآیند هزینه های تجارت وتوزیع به توسعه دانش وتکنولوژی نیازمند است تا بهره وری را بالابرد ، می افزاید: (( سرمایه داری ازآغاز وازلحظه تولید خودرا نیازمند جهانی شدن می دید ، به این ترتیب سرمایه داری بخشی ازسرمایه را ناگزیر به زیرساختها ومسکن هدایت کرد.پس لایه ای را می خواست که تکنوکراتها وبوروکراتها درآن کارکنند . شکل گیری این لایه به نوبه خود یک خواست وضرورت اجتماعی تبدیل وموقعیت زائی سیاسی واداری طبقه متوسط فراهم شد.))
اما درایران این اتفاق ، یعنی تشکیل طبقه متوسط ، روی نداد وآن چه رخ داد به گونه ای دیگر بود . مشکل اول وعمده ای که درایران روی داد آن بود که چه دردوران صفویه وچه دردوران قاجار یه که اقتصاد ایران ازلحاظ نظام اقتصادی جهانی ومبادلات ، فرصت مناسبی را داشت تا نظام سرمایه داری را دردرون خود رشد دهد . اما به لحاظ فرهنگ عشیره ای وقبیله ای حاکم برآن ، فرهنگ شهرنشینی که عوامل موثری درتشکیل ورشد طبقه متوسط ونظام سرمایه داری است ایجاد نشد. به طوری که تا همین اواخر نسبت جمعیت روستائی به جمعیت شهری کشور 60 به 40 بود که این خود مانع عمده ای دررشد طبقه متوسط وبه تبع آن نظام سرمایه داری بوده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 15   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صنعتی شدن ایران

دانلود مقاله حرفه ای شدن فیزیولوژی ورزش

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله حرفه ای شدن فیزیولوژی ورزش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه: اجازه دهید چند دقیقه ای به این موضوع فکر کنیم آیا بی شک می دانید که "فیزیولوژی ورزشی چیست" و "چه کسی یک فیزیولوژیست ورزشی است" قطعاً برای هر یک این سئوالات چندین جواب وجود دارد، بعضی معتقدند، آشنایی دارم؛ بقیه هم نمونه های خوبی برای بی اطلاعی و گمراهی هستند. چیزی که من می دانم این است که: هر کسی در انجمن امریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی باید بدانند که فیزیولوژی ورزش چیست و یک فیزیولوژیست کیست. دوم اینکه، این احتمال بسیار وجود دارد که درصد زیادی از فیزیولوژیستهای ورزشی انجمن آمریکایی غیرفیزیولوژیستهای ورزشی نظری ندارند. از دیگر ح*** از مردم به کلی سلامتی و خوبی، شایستگی و توانبخشی، ورزشکار و دنیای ورزش، درسنگ امریکایی فیزیولوژی ورزش به وسیله ی اعطای درجه مرتب شده است. اگر شما این را دارید این بدین معناست که شما ممکن مقامی بدست آورید و اگر ندارید پس ا*** اعطای درجه معتقدند که شما نباید مقامی کسب کنید. در واقع چیزی که آنها می گویند این است که شما یک فیزیولوژیست ورزشی نیستید. شما ممکن است خودتان را یک شخص ورزشی، یا یک آموزش دهنده ی سلامتی بدانید که این یکی از بهترین رازهای بهتر ماندن است. اکثر دانش آموزان از این امتیاز آگاهی ندارند در حالیکه بعد از دانشگاه بسیار واضح می شود.
خوشبختانه، سبک آمریکایی نظریه ی فیزیولوژی ورزشی چیست و یک فیزیولوژیست کیست، در حال تغییر است. قسمتی از دلیل به خاطر تزلزل حرفه ای و رسمی است که از کمبود موقعیت حرفه ای و نظام به عنوان شغل منتج می شود. دلیل دیگر، اغتشاش در اینکه فیزیولوژی ورزش چیست و فیزیولوژیست کیست، می باشد. تعریف هر کدام بسیار مفصل است، اما انجمن امریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی هر دو را تعریف کرده اند. اگر به دقت تعاریف را بررسی کنیم می توانیم به وضوح ببینیم که فیزیولوژی ورزشی *** درباره ی تغییرات مهم و مزمن نیست که از ورزش منظم نتیجه می شوند، یا که یک فیزیولوژیست ورزشی با اعطای درجه تعریف شده است.
فیزیولوژی ورزش یعنی تعریف مکانیزمهای فیزیولوژیکی تضمین کننده ی فعالیت فیزیکی، آسودگی از وظایف درمانی مربوط به تحلیل، پیشرفت و حفظ سلامتی، شایستگی، توانبخشی بیماری قلبی و دیگر بیماریهای مزمن و یا معلولیتها، رهبری حرفه ای و مشاوره ی ورزشکاران و دیگرانی که به ورزش، آموزش ورزشها و *** نیز برای انسان با ورزش مزمن و حساس علاقه مندند.
فیزیولوژیست ورزشی یعنی کسی که مقامی آکادمی در فیزیولوژی ورزش دارد، یا کسی که از طرف جامعه ی آمریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی در انجام فیزیولوژی ورزشی تصدیق شده هست، یا کسی که مدال با رتبه ی آکادمی یا گواهینامه ی فیزیولوژی ورزشی را از یک دانشگاه یا دانشکده معتبر دارد.
با کاهش اغتشاش در چیزهایی که گفته شد، شاید، برای اولین بار در تاریخ، ما قادریم موقعیتی را برای ساختن یک حرفه خارج از نظم جمع آوری کنیم. دقیقه ای صبر کنید. ساده است. آن برای من غیرممکن است که طور دیگری فکر کنیم. برایم عجیب است. بنابراین، چرا دیگران آرام اند. آیا آنها منتظرند تا یک دکمه ی سحرآمیز را فشار دهند؟ آغاز خرد و آگاهی، نامیدن چیزها با نامهای درستشان است.
Chinese Proverb. [ضرب المثل چینی].
موضوع چیست؟
زندگی **** است شما چیزی را بدست می آورید (می گیرید) که می دهید. شما در بازگشت یارانش کارتان *** می آورید. اگر ما بخواهیم فیزیولوژی ورزشی چیزی باشد که انجمن امریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی تعریف کرده اند، پس باید از خودمان بگذریم و گرفتار شویم. تنزل به کناره گیری هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. زندگی یک ترکیب جهتدار از گرفتاری و درگیری است که با تصور، فکر و کار سخت تا تعریف شده. به طور مشابه، مقام حرفه ای ما بسیار مهم است. آن اشتباه نیست که یک پرستار یک پرستار است یا یک درمان شناس فیزیکی، یک درمان شناس فیزیکی است (متخصص درمان فیزیکی) (فیزیوتراپ). درک و فهم واضحی وجود دارد که درجه ی آکادمی به طور مستقیم با مقام حرفه ای مرتبط است. آن نظر که یک مقام می تواند این باشد یا اینکه آن حرف، بیخودی است.
به واسطه ی فهمیدن اینکه فیزیولوژی ورزشی به عنوان حرفه ی مراتب سلامتی چه هست، ما نیاز داریم که فکر کردن را به عنوان یک محصولی از گذشته متوقف کنیم. اگر ما می خواهیم بفهمیم که یک فیزیولوژیست ورزشی کیست، نیاز به شناخت تغییری داریم که از کشف انجمن امریکایی فیزیوژیستهای ورزشی منتج شده. آزادی ترکیبی از تصور ما از بعضی چیزهاست و تعهد فاصله از گذشته است. هر دو برای موفقیت لازم اند.
مقاصد و اهداف:
ما با آنچه که انجام می دهیم و یا در انجام آن شکست می خوریم بررسی می شویم. برای این منظور هیچ سازمان یا هیچ شغلی نمی تواند آن را بسازد مگر اینکه یک توافقی در اهداف وجود دارد. توافق بر اساس یک پیمان ویژه برای بعضی چیزهاست. در هسته ی سازمان انجمن امریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی ارتباط غیرتوافقی در اهداف ما است.
1- فراهم کردن یک میدان پرقدرت و واحد و فرصت برای فیزیولوژیستهای ورزشی تا بررسی رایج فیزیولوژی ورزش را نشان دهند و آن را بررسی کنند.
2- ترفیع و تشویق *** عقاید و اطلاعاتی که تمام مراحل فیزیولوژی ورزش را در بر می گیرند.
3- ترفیع مزیت تدریس و تحقق در فیزیولوژی ورزش داخل محیط آکادمی
4- تشویق و تکمیل برنامه های آموزشی فارغ التحصیلی در بازدید علایق مختلف و فرصتهای شغلی در فیزیولوژی ورزش، صرفنظر از سن، جنس، نژاد و یا معلولیت.
5- ترفیع و رشد کاربرد با کیفیت ترین تحقیق و به کارگیری حرفه ای فیزیولوژی ورزش در بهبود سلامتی، پیشگیری بیماری، توانبخشی، و آموزش شایستگی ورزش
6- ترفیع پیشرفت و تبادل اطلاعات علمی بین انجمن آمریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی و دیگر سازمانهای حرفه ای علاقه مند به فیزیولوژی ورزش.
7- جمع کردن موارد مورد بحث، مشخص کردن جهت و تصمیم گیری در مورد آینده ی حرفه ی فیزیولوژی ورزش
8- *** فعال بودن برای سئوالات راجع به حرفه ی فیزیولوژی ورزش
9- افزایش قابلیت دیر و بالا بردن تصوری از حرفه ی فیزیولوژی ورزش
10- نشان دادن فیزیولوژیستهای ورزشی که کار حرفه ای شان اصولاً کلینیکی است.
11- کمک برای اطمینان از اینکه نمایندگان و قانونگذاران متحد کارشان و نیازهای حرفه ای کلینیکی شان را می فهمند و درک می کند.
12- شرکت در پیشرفت سیاستهای عمومی در روشهای مرتبط با فیزیولوپی ورزش
13- ایجاد یک تعهد و الزام در کیفیت و درستی فیزیولوژی ورزش به واسطه ی تابعیت به قانون اخلاقی جامعه
14- تسهیل و ترفیع سیاست های عمومی مثبت و حرفه ای، رفتار اخلاقی با ایجاد بازنگری مداوم و برنامه های تضمین کننده ی کیفیت به واسطه ی اعتبارنامه ی برنامه های آکادمی فیزیولوژی ورزش
15- تبسیط اتحاد و خصوصی سازی سرمایه گذاری در تحقیق و آموزش فیزیولوژی ورزش
تعهد و تخصص ستون فقرات نیازها هستند تا درست کردن اهداف درست به نظر آیند. تعهد در تغییر رفتار لازم است. بنابراین، تعهد، تغییری را در وضعیت ذهنی فیزیولوژیکی فرد فراهم می کند. این به این معناست که اجازه دهیم واقعیت گذشته و ماهیت آکادمی قدیمی خارج شود. آنجا باید یک انتهایی (پایانی) از بنیان قبلی وجود داشته باشد تا به مورد جدید اجازه دهند.
ایجاد تحولات: پایان آنچه در بهترین سبک تفکر درباره ی فیزیولوژی ورزشی به کار رفت آسان نیست. روش جدید یعنی اینکه بعضی از روشهای قدیمی تغییر خواهند داشت. آنهائیکه بیشتر از همه اجازه ترک بعضی چیزها را دارند، در تغییر بیشتر از همه مبارزه می کنند. وقتی آنها در قبول واقعیت جدید شکست می خورند نباید متعجب شویم. آنها ممکن است حتی بیش از حد تحت تأثیر خساراتی که با تغییر مرتبطند قرار می گیرند. انجمن آمریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی باید راههایی را پیدا کنند که به تحول کمک می کنند.
"اگر اصلاح کننده بتواند بعضی چیزهایی را که حسن های جالبی را برای معایب جالب خاستین می کند، اختراع کند، شکست خواهد خورد." روزنامه نگار watter LPPmenn
ما نیاز داریم تشخیص دهیم که آن احساس ناخوشایند یا پریشانی طبیعی است در هنگامیکه مردم سئوالاتی می پرسند. به نظر من، آن باید درست باشد، آنها معتاد به پرسیدن سئوال و تصمیم گیری و راز هویت اصلی نیستند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حرفه ای شدن فیزیولوژی ورزش