دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود "MIMI file" پایین همین صفحه
تعداد صفحات : "32"
فرمت فایل : "word"
فهرست مطالب :
1) تفاوت حکومتهای سلطنتی و جمهوری
2) عامل مؤثر در مفهوم جمهوریت
3) وجه تمایز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
4) با وجود رئیس جمهور، آیا ولایت فقیه یک مقام تشریفاتی است؟ 5) رأی اکثریت، مشروعیتآور نیست
6) چرا اطاعت از رئیسجمهور بدون تنفیذ ولی فقیه حرام است؟ 7) مخالفت با ولی فقیه در حد شرک به خداست
8) چرا اطاعت از قوانین دولت اسلامی واجب است؟
9) ولی فقیه از جانب ائمهq منصوب شده است
10) چگونگی احراز فرد واجد شرایط
11) انتخابات؛ مراجعه سیستماتیک به افکار مردم برای شناسایی شایستگان
12) مطمئن ترین راه برای انتخاب رهبر
جایگاه ولایت فقیه و رهبری در قانون اساسی
جایگاه ولایت و رهبری در نظام سیاسی اسلام
1- سادهترین و روشنترین دلیل عقلی بر ولایت فقیه چیست؟
اصل تنزل تدریجی
فقیه عادل، نزدیکترین فرد به امام معصوم علیه السلام
2- اگر ولیفقیه معصوم نیست، اطاعتبیچون و چرا از وی چه توجیهی دارد؟
ضرورت اطاعت از حاکم یکی از دو رکن حکومت
انگیزه طرح مساله معصوم نبودن ولی فقیه
دوران امر میان همه یا هیچ!؟
ایدهآل اسلام در مساله رهبری جامعه
پاسخ نهایی مساله
چرا رهبر جمهوری اسلامی ایران را «ولیامر مسلمین» مینامیم؟
نقش ولی فقیه در حکومت اسلامی
روش عقلا در تبعیت از یک حکومت
ضرورت تقلید در احکام
1- رجوع به اعلم
2- تعدد مراجع و وحدت ولیفقیه
3- شان ولی فقیه در اسلام
4- اعلمیت در مسائل سیاسی
5-آگاهیبهمصالحاجتماعی،سیاسی
6- ضرورت اطاعت از احکام حکومتی
بخشی از فایل :
1) تفاوت حکومتهای سلطنتی و جمهوری
در ادبیات سیاسی، چند نوع حکومت معرفی میکنند. یکی حکومت سلطنتی است که معمولاً با وراثت به حاکم بعدی منتقل میشود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چنین رژیمی در کشور حاکم بود. این سلطنت تا مدتها مطلقه بود، یعنی سلطان به صورت مستقل تصمیم میگرفت و هیچکس نمیتوانست در کار او دخالت کند؛ ولی بعد از انقلابکبیر فرانسه و سایر انقلابهای آزادیخواهانه، اختیارات سلطان به صورتهای مختلف محدود شد.
نوع دیگر حکومت، جمهوری است؛ یعنی خود مردم در تعیین حاکم دخالت دارند. در عالَم، دهها نوع جمهوری داریم. حکومت چین یک میلیارد و چند صد میلیون نفر جمعیت را اداره میکند و کمونیستی است، ولی جمهوری خلق چین نام دارد؛ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی هم مجموعهای از جمهوریها بود؛ این جمهوریها خودشان هم با یکدیگر تفاوت داشتند و هر جمهوری قوانین مخصوص خودش را داشت.
2) عامل مؤثر در مفهوم جمهوریت
بعضی جمهوریها ریاستی است که مردم در آن مستقیم رئیس حکومت را انتخاب میکنند و برخی دیگر، پارلمانی است؛ یعنی ابتدا مردم نمایندگان مجلس را برمیگزینند و سپس حزب غالب در مجلس، رئیسجمهور را تعیین میکند. در هندوستان رئیسجمهور نقش چندانی در مدیریت حکومت ندارد و بیشتر کارها بر عهده نخستوزیر است؛ اما در همسایگیاش پاکستان، رئیسجمهور نقش مؤثری در مدیریت حکومت دارد.
اینها همه نشان میدهد تنها عامل مؤثر در مفهوم جمهوریت این است که مردم نقشی در تحقق حکومت و تعیین حاکم داشته باشند؛ خواه بیواسطه و خواه باواسطه. بیواسطه مثل جمهوریهای ریاستی و باواسطه مانند جمهوریهای پارلمانی.
3) وجه تمایز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
در این میان برخی از جمهوریها پسوندهایی با خود دارند، مثل: جمهوری دموکراتیک، جمهوری اسلامی و.... پاکستان و موریتانی، «جمهوری اسلامی» هستند و این پسوند برای آنها جنبه تشریفاتی دارد. فقط جمهوری اسلامی ایران است که با پسوند خود، میخواهد ماهیت حکومتش را تعیین کند.
قانون اساسی همه جمهوریها و سلطنتیها، یک اختلاف روشن با قانون اساسی ایران دارند: در ایران، «ولایت فقیه» داریم که ملیگراها همیشه با آن مخالف بودهاند. در خبرگان قانون اساسی هم نمایندگان سرسخت ملیگراها اصلاًً با گنجاندن واژه ولایتفقیه در قانون اساسی مخالف بودند، ولی اکثریت قاطع اصرار داشتند که باید مسئله ولایت فقیه مطرح شود.
4) با وجود رئیس جمهور، آیا ولایت فقیه یک مقام تشریفاتی است؟
گاه این سؤال طرح میشود که با وجود رئیسجمهور، ولیفقیه چه نقشی دارد؟ تبلیغاتی که از خارج صورت میگیرد و در داخل هم کسانی آن را دنبال میکنند، به این سمت است که مقام رهبری تضعیف و سرانجام حذف شود. سرّ اینکه در قانون اساسی، مقامی جدا از جمهوری و بلکه فوق رئیس جمهوری، در نظر گرفته شده است، چیست؟
برخی تصور میکنند که ولیفقیه یک مقام تشریفاتی است و چون روحانیان در انقلاب نقش مؤثری داشتهاند، خواستهاند برای خود جایگاهی دست و پا کنند و بر سایر مردم یک نوع امتیاز داشته باشند!
5) رأی اکثریت، مشروعیتآور نیست
پاسخ این سؤالها به نگرشی برمیگردد که اسلام از حکومت دارد. هدف مردمی که انقلاب کردند و صدها هزار شهید دادند، برقراری نظام اسلامی بود. صرف اینکه مردم رئیسجمهوری را برای چند سال انتخاب کنند، هیچ ضمانتی ندارد که مشروعیت الهی داشته باشد و اطاعت از رئیسجمهور منتخب واجب شرعی باشد. هیچکس نمیتواند ادعا کند که وقتی پنجاه درصد به علاوه یک نفر به کسی رأی دادند، اطاعت از او برای دیگران وجوب شرعی دارد. حداکثر میتوانند بگویند: عرف جهانی این است که وقتی کسی رأی اکثریت را کسب کرد، دیگران هم باید او را اطاعت کنند. اما اینکه شرعاً واجب است از او اطاعت کنند، به چه دلیل؟!
6) چرا اطاعت از رئیسجمهور بدون تنفیذ ولی فقیه حرام است؟
از ماهیت جمهوری، وجوب اطاعت شرعی از حاکم به دست نمیآید. مطلب از این هم بالاتر است؛ ممکن است حتی نود و نه درصد مردم به کسی رأی بدهند؛ ولی به فرموده امام راحلu اگر رئیسجمهور منتخب از طرف ولیفقیه نصب نشود، طاغوت به شمار میآید و اطاعت از او حرام میباشد! این عبارت را نمیشود از صحیفه نور حذف کرد، تأویلبردار هم نیست. این بینش برخاسته از یک نگرش دینی است که میگوید: هیچ انسانی هر که باشد حق حکومت بر انسان دیگری را ندارد.
یک انسان که بنده خدا است، به چه حقی میتواند به انسان دیگری بگوید: من به تو دستور میدهم این کار را بکنی؟! این وجوب اطاعت از کجا میآید؟! فقط آن خدایی که اختیار همه به دست اوست، میتواند بگوید اطاعت از این فرد هم واجب است: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولیالامر منکم».
«اولیالامر» امامان اثنیعشر هستند. اگر علیq در زمان خود نمایندهای میفرستاد و میفرمود اطاعت از او مانند اطاعت از من واجب است، آیا تخطی از فرمان آن نماینده جایز بود؟! اگر ائمه اطهارt کسی را تعیین کردند و گفتند از او اطاعت کنید، بر مسلمانها واجب است از وی پیروی کنند.
7) مخالفت با ولی فقیه در حد شرک به خداست
طبق احادیث، مخالفت با ولیفقیه مخالفت با اهلبیت و در حد شرک به خدا است. مگر رئیسجمهور با ولیفقیه یکسان است؟! آیا اگر کسی با تبلیغات آنچنانی و رقص و پایکوبی به ریاست جمهوری برسد، ولیِّخدا میشود؟! باید در رأس نظام کسی واقع شود که از طرف امام تعیین شده باشد. اعتبار از خدا به پیغمبر، از پیغمبر به امام معصوم، از امام معصوم به ولیفقیه و از ولیفقیه به سایرین کانالیزه میشود.
اگر ولیفقیه بگوید: از دولت اسلامی اطاعت کنید، آن وقت اطاعت از دولت اسلامی هم واجب شرعی میشود، چرا؟ چون اطاعت از ولیفقیه واجب شرعی است، بنابراین وقتی او میگوید از این اطاعت کنید، این هم اطاعت او شمرده میشود.