زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت آموزش نکات دستوری درس هفتم عربی کلاس نهم ( ترکیب وصفی -ترکیب اضافی )

اختصاصی از زد فایل پاورپوینت آموزش نکات دستوری درس هفتم عربی کلاس نهم ( ترکیب وصفی -ترکیب اضافی ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت آموزش نکات دستوری درس هفتم عربی کلاس نهم ( ترکیب وصفی -ترکیب اضافی )


پاورپوینت آموزش نکات دستوری درس هفتم عربی کلاس نهم ( ترکیب وصفی -ترکیب اضافی )

پاورپوینت آموزش نکات دستوری آشنایی با ترکیب وصفی ( موصوف و صفت ) و ترکیب اضافی ( مضاف و مضاف الیه ) درس هفتم کتاب عربی پایه نهم دوره متوسطه اول . در این پاورپوینت کمک آموزشی که در شانزده اسلاید تنظیم شده ، دانش آموزان عزیز در محیطی کاملا جذاب و ساده می توانند با انواع علائم صفت ها و موصوف ها و راه تشخیص انواع ترکیب های وصفی و اضافی از یکدیگر آشنا بشوند .

توجه : لطفا جهت استفاده بهتر از این محتوای آموزشی فایل مربوط به فونت های عربی را هم در کنار فایل اصلی دانلود بفرمایید و در پوشه فونت ویندوز خود کپی نمایید .

تصاویری از محیط این پاورپوینت :


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت آموزش نکات دستوری درس هفتم عربی کلاس نهم ( ترکیب وصفی -ترکیب اضافی )

چگونه توانستم دانش آموزان مدرسه ... هفتم را به درس ریاضی علاقه مند کنم ؟

اختصاصی از زد فایل چگونه توانستم دانش آموزان مدرسه ... هفتم را به درس ریاضی علاقه مند کنم ؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چگونه توانستم دانش آموزان مدرسه ... هفتم را به درس ریاضی علاقه مند کنم ؟


چگونه توانستم دانش آموزان مدرسه ... هفتم را به درس ریاضی علاقه مند کنم  ؟

گرد آوری شده در 31 صفحه با فرمت ورد قابل ویرایش

چکیده

یکی از درس‌هایی که در هر برنامه درسی دوره متوسطه مورد توجه خاص قرار می‌گیرد و همواره جایگاه مهمی برای آن قائل شده است، درس‌های مختلف ریاضی بوده است. طی سال‌های اخیر و با توجه به ناکارآمدی برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های آموزش ریاضی در ایران، مدیران، برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران آموزشی، دائماً در فکر طراحی و اجرای برنامه‌ای جدید، جامع و فراگیر بوده‌اند تا شاید این مشکل تا حدودی مرتفع شود اما با بررسیِ روند تغییر برنامه‌ها و کتاب‌های درسی، مشاهده می‌شود که تغییراتِ شتاب‌زده، گاهی باعث ایجاد فراز و فرود‌ها و ناهمگونی‌هایی در تصمیم‌گیری‌های برنامه‌ای شده است. در حقیقت، اِعمال این تغییرات، نه تنها مشکلات برنامه‌های پیشین را مرتفع نکرد، بلکه می‌تواند موجب مشکلات پیش‌بینی نشده دیگری شود. این مهم، می‌تواند موضوع بررسی موشکافانه‌تری باشد.

در دوره‌های مختلف، رویکردهای گوناگونی به آموزش شده و اهداف آموزشی مختلفی تدوین‌شده است و در بیشتر برنامه‌های درسی، بر اهمیت مباحث ریاضی تأکید می‌شود. اهدافی که به ضرورت گنجاندن ریاضی در برنامه درسی اشاره دارد، مسئولیت برنامه‌ریزان آموزشی را برای تدوین سرفصل‌های متناسب با نیازهای جامعه، سنگین‌تر می‌کند. در حوزه یادگیری سند برنامه درسی ملّی (1391)، بر ضرورت پرداختن به این امر و پذیرش مسئولیت آن، تأکید شده است:

ریاضیات و کاربردهای آن بخشی از زندگی روزانه و در جهت حل مشکلات زندگی در حوزه‌های مختلف به شمار می‌آید که دارای کاربردهای وسیع در فعالیت‌های متفاوت انسانی است. ریاضیات، موجب تربیت افرادی خواهد شد که در برخورد با مسائل بتوانند به‌طور منطقی استدلال کنند، قدرت تجزیه و انتزاع داشته باشند و درباره پدیده‌های پیرامونی تئوری‌های جامع بسازند. وجه مهم ریاضی توانمندسازی انسان برای توصیف دقیق موقعیت‌های پیچیده، پیش‌بینی و کنترل وضعیت‌های ممکن مادی طبیعی، اقتصادی، اجتماعی است؛ بنابراین، توانایی به‌کارگیری ریاضی در حل مسائل روزمره و انتزاعی، از اهداف اساسی آموزش ریاضی می‌باشد (نگاشت سوم سند برنامه درسی ملی، 1391؛ ص. 33).


دانلود با لینک مستقیم


چگونه توانستم دانش آموزان مدرسه ... هفتم را به درس ریاضی علاقه مند کنم ؟

پاورپوینت فصل هفتم تئوری حسابداری (1) تألیف دکتر رضا شباهنگ

اختصاصی از زد فایل پاورپوینت فصل هفتم تئوری حسابداری (1) تألیف دکتر رضا شباهنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت فصل هفتم تئوری حسابداری (1) تألیف دکتر رضا شباهنگ


پاورپوینت فصل هفتم تئوری حسابداری (1)  تألیف دکتر رضا شباهنگ

دانلود پاورپوینت فصل هفتم کتاب تئوری حسابداری (جلد اول) تألیف دکتر رضا شباهنگ و انتشارات سازمان حسابرسی (با عنوان وجه نقد، سرمایه و سود) دارای 21 اسلاید جهت ارائه دانشجویان حسابداری


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت فصل هفتم تئوری حسابداری (1) تألیف دکتر رضا شباهنگ

تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)

اختصاصی از زد فایل تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)


تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 54 صفحه

 

 

 

 

 

پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)

آن هنگام در غروبگهان که سر شاخه‏هاى سرفراز نخل به نوازش نسیم،سر بن گوش یکدیگر مى‏نهند،نشید حماسه‏ى آرام زندگانى تو را نجوا مى‏کنند...و پیام بیدادها که بر تو رفته است، با نسیم پیام آور،مى‏گزارند...

آن هنگام در بهاران که بغض مغموم و گرفته‏ى آسمان،مى‏ترکد و رگبار سرشک ابر،سرازیر مى‏شود،این اشک اندوه پیروان ستم کشیده‏ى توست که به پهناى گونه‏ى تاریخ بر تو گریسته‏اند...آه اى امام راستین و بزرگ!

پرده‏هاى ستبر سرشک،ما را از دیدن حماسه‏ى مقاومت و پایدارى و سر انجام جانسپارى تو در راه حق،باز نخواهد داشت و اگر بر تو مى‏گرییم،ایستاده مى‏گرییم تا ایستادگى تو را سپاس گفته و هم تاریخ و هستى،پیش پاى مقاوم تو،به احترام برخاسته باشیم.

پاکترین درود،از زیباترین و شجاعترین جایگاه دلمان بر تو باد...هماره تا هر گاه...روستاى ابواء (1) ، آنروز صبح (2) گویى دیگر گونه مى‏نمود،پرتو آفتاب نخل‏هاى سر بلند را تا کمر طلایى کرده و سایه‏هاى دراز روى بامهاى گلى روستا،انداخته بود...

صداى شتران و صداى گوسفندانى که پیشاپیش چوپانان،آماده‏ى رفتن به صحرا بودند،بذر نشاط صبحگاهى را در دل مى‏کاشت و گوش را از آواى زندگى مى‏انباشت...

کنار روستا و روى غدیر و برکه‏اى که زنان از زلال آرام آن،آب بر مى‏داشتند،اینک نسیم نوازشگر از گذار آرام خود موج مى‏افکند،و چند پرستو،شتابناک و پر نشاط،از روى آن به اینسوى و آنسوى مى‏پریدند و هر از چند گاه،سینه‏ى سرخ خویش را که گویى از هرم گرماى سجیل عام الفیل (3) ،هنوز داغ بود،به آب مى‏زدند...کمى آنسوتر،تک نخلى،چتر سبز و بلند خود را بر گورى افشانده بود و زنى در آن صبحگاه،بر آن خم شده و با حرمت و حشمت‏بوسه بر خاک آن مى‏زد و آرام آرام مى‏گریست...و زیر لب چیزهایى مى‏گفت.از کلام او،آنچه نسیم با خود مى‏آورد،گویى این کلمات و جملات شنیده مى‏شد:

-درود بر تو،آمنه!اى مادر گرامى پیامبر...خدا تو را-که چنان دور از زادگاه خویش،فرو مردى-،با رحمت‏خود همراه کناد...اینک،من،حمیده،عروس توام،کودکى از سلاله‏ى فرزند تو را در شکم دارم و با دردى که از شامگاه دوشینه مى‏کشم،گمان مى‏برم که هم امروز،این کودک خجسته را،در این روستا،و در کنار گور تو به دنیا آورم...

آه،اى بانوى بزرگ خفته در خاک،شوهرم به من فرموده است که این فرزند من،هفتمین، جانشین فرزندت پیامبر،خواهد بود...

بانوى من!از خداوند بخواهید که فرزندم را سالم به دنیا آورم...آفتاب صبح،از سر شاخه‏هاى تنها نخل روییده بر آن گور،پائین آمده و بر خاک افتاده بود...

حمیده،سنگین و محتشم برخاست،دنباله‏ى تن پوش خود را که از خاک گور،غبار آلود شده بود،تکانید،یک دستش را روى شکم گذارد و به گونه‏یى که زنان باردار راه مى‏پیمایند،سنگین و با احتیاط و آرام به روستا شتافت...

ساعتى بعد،هنگامى که آفتاب،بر بلند آسمان ایستاده بود و کبوتران روستا،در چشمه‏ى نور آن،در آسمان شفاف ابواء،بال و پر مى‏شستند،صداى هلهله‏اى شادمانه از روستا به فضا برخاست...و خیال من از کنار برکه،مى‏دید که برخى زنان،از کوچه‏هاى روستا،شتابناک و شادمانه،به اینسوى و آنسوى مى‏دویدند...

آه،آنک،دو زن،با همان شتاب به کنار برکه مى‏آیند با ظرفهاى سفالین بزرگ،تا آب بردارند...

خیال من گوش مى‏خواباند تا از خبر تازه،آگاه شود:-...خواهر،مى‏گویند،امام صادق (ع) پس از آگاهى از ولادت کودکشان فرموده‏اند:

«پیشواى بعد از من،و بهترین آفریده‏ى خداوند ولادت یافت... (4) »

-آیا نفهمیدى که نامش را چه گذارده‏اند؟

-فکر مى‏کنم،حتى پیش از ولادت،او را«موسى‏»نام نهاده بوده‏اند.

چشم خیال من،بى اختیار،فرا سوى برکه،در صحرا به چوپانى افتاد که بى خبر از آنچه در این روستا.رخ داده است گوسفندان را با عصاى چوپانى خویش،به پیش مى‏راند...

و یک لحظه،خیالم گمان برد که چوپانک،موسى است و آنجا صحراى سینا و از خیال گذشت: این موساى تازه مولود،مگر در مقابله با کدام فرعون زمان،به دنیا آمده است...؟!

امام و حکومت عباسیان

امام موسى بن جعفر الکاظم (ع) 4 ساله بودند که بساط حکومت جابرانه‏ى امویان بر چیده شد.

سیاست عرب زدگى امویان،چپاول و زور و ستم،روش‏هاى ضد ایرانى حکومتشان،مردم و بویژه ایرانیان را که خواستار تجدید حکومت داد خواهانه‏ى اسلام راستین،بویژه در ایام خلافت کوتاه حضرت على (ع) بودند،بر ضد امویان بر انگیخت و در این میانه کارگزاران سیاسى وقت،ازین گرایش مردم،خاصه ایرانیان به آل على (ع) و حکومت على وار،سوء استفاده کردند و به اسم رساندن حق به حقدار،امویان را به کمک ابو مسلم خراسانى بر انداختند اما به جاى امام ششم جعفر بن محمد الصادق (ع) ابو العباس سفاح عباسى را بر مسند خلافت و در واقع بر اریکه‏ى سلطنت نشانیدند. (5) و بدینگونه،یک سلسله‏ى تازه‏ى پادشاهى اما در لباس خلافت و جانشینى پیامبر در 132 هجرى قمرى روى کار آمد که نه تنها در ستم و دورویى و بى دینى،هیچ از امویان کم نداشتند بلکه در بسیارى از این جهات،از آنان نیز پیش افتادند.

با این تفاوت که اگر امویان دیر نپاییدند،اینان تا 656 هجرى قمرى یعنى 524 سال در بغداد، بر همین روال،بر مردم،خلافت که نه،سلطنت کردند.

بارى،پیشواى هفتم،در دوره‏ى عمر خویش،خلافت ابو العباس سفاح،منصور دوانیقى،هادى، مهدى و هارون را با همه‏ى ستمها و خفقان و فشار آنها،دریافتند.

براى آینه‏ى جان امام،تنها غبار نفس اهریمنى این پلیدان جابر،کافى بود تا زنگار غم گیرد و به تیرگى اندوه نشیند تا چه رسد به اینکه،هر یک از اینان-از منصور تا هارون-ستمهاى بسیار بر پیکر و روح آن عزیز،وارد آوردند و هر چه نکردند،نتوانستند،نه آنکه نخواستند.

ابو العباس سفاح در 136 در گذشت و برادرش منصور دوانیقى بجاى او نشست،او شهر بغداد را بنا کرد و ابو مسلم را کشت و چون خلافتش پا گرفت از کشتن و حبس و زجر فرزندان على و مصادره‏ى اموال آنان لحظه‏اى نیاسود و اغلب بزرگان این خاندان و در راس همه‏ى آنها حضرت امام صادق را از بین برد...

مردى،خونریز و سفاک و مکار و به شدت حسود و بخیل‏و حریص و بیوفا بود،بیوفایى او در مورد ابو مسلم که با یکعمر جان کندن او را به خلافت رسانده بود،در تاریخ ضرب المثل است.

هنگامى که پدر بزرگوار امام کاظم را شهید کرد،آنحضرت 20 ساله بود و تا سى سالگى،امام با حکومت‏خفقان و رعب و بیم منصور،در ستیز بود و مخفیانه،شیعیان خویش را سامان مى‏داد و به امور آنان رسیدگى مى‏فرمود.

منصور در 158 هلاک شد و حکومت‏به پسرش مهدى رسید.سیاست مهدى عباسى،سیاستى مردم فریب و خدعه آمیز بود.

زندانیان سیاسى پدرش را که بیشتر شیعیان امام کاظم بودند،بجز عده‏ى کمى،آزاد کرد و اموال مصادره شده‏ى آنان را،باز پس گردانید.اما همچنان مراقب رفتار آنان مى‏بود و در دل بدیشان سخت دشمنى مى‏ورزید.حتى به شاعرانى که آل على را هجو مى‏کردند،صله‏هاى گزاف مى‏داد،از جمله یکبار به‏«بشار بن برد»،هفتاد هزار درهم و به‏«مروان بن ابى حفص‏»صد هزار درهم داد.

در خرج بیت المال مسلمین و عیش و نوش و شرابخوارگى و زنبارگى،دستى سخت گشاده داشت،در ازدواج پسرش هارون،50 میلیون درهم خرج کرد (6) شهرت امام در زمان مهدى،بالا گرفت و چون ماه تمام،در آسمان فضیلت و تقوا و دانش و رهبرى مى‏درخشید،مردم‏گروها گروه پنهانى بدو روى مى‏آوردند و از آن سر چشمه‏ى فیض ازلى،عطش معنوى خویش را فرو مى‏نشانیدند.

کارگزاران جاسوسى مهدى،این همه را بدو گزارش کردند،بر خلافت‏خویش بیمناک شد، دستور داد تا امام را از مدینه به بغداد آورند و محبوس سازند.

«ابو خالد زباله‏اى‏»نقل مى‏کند:«...در پى این فرمان،مامورینى که به مدینه بدنبال آنحضرت رفته بودند،هنگام بازگشت،در زباله،با آن حضرت به منزل من فرود آمدند.

امام در فرصتى کوتاه،دور از چشم مامورین،به من دستور دادند چیزهایى براى ایشان خریدارى کنم.من سخت غمگین بودم،و بدیشان عرض کردم:از اینکه سوى این سفاک مى‏روید،بر جان شما بیم دارم.فرمودند:مرا از او باکى نیست تو در فلان روز،فلان محل منتظر من باش.

آن گرامى به بغداد رفتند،و من با اضطراب بسیار،روز شمارى مى‏کردم تا روز معهود در رسید،به همان مکان که فرموده بودند شتافتم،و دلم چون سیر و سرکه مى‏جوشید،به کمترین صدایى،از جا مى‏جستم و اسپندوار بر آتش انتظار،مى‏سوختم.کم کم افق خونرنگ مى‏شد و خورشید به زندان شب مى‏افتاد،که ناگهان دیدم از دور شبحى هویدا شد،دلم مى‏خواست پرواز کنم و به سویشان بشتابم،اما بیم داشتم که ایشان نباشند و راز من بر ملا شود.

در جاى ماندم،امام نزدیک شدند،بر قاطرى سوار بودند،تا چشم روشن بین و عزیزشان به من افتاد،فرمودند:ابا خالد،شک مکن،...و ادامه دادند:

بعدها مرا دو باره به بغداد خواهند برد،و آن بار دیگر باز نخواهم گشت.و دریغا که همانگونه شد که آن بزرگ فرموده بود...» (7)

بارى در همین سفر،مهدى چون امام را به بغداد آورد و زندانى کرد،حضرت على بن ابیطالب (ع) را در خواب دید که خطاب به او این آیه را مى‏خوانند: فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامکم (8) آیا از شما انتظار مى‏رود که اگر حاکم گردید،در زمین فساد کنید و قطع رحم نمایید؟

ربیع مى‏گوید:

نیمه شب مهدى به دنبال من فرستاد و مرا احضار کرد.سخت‏بیمناک شدم و نزدش شتافتم و دیدم آیه فهل عسیتم...را مى‏خواند.

سپس به من گفت:برو،موسى بن جعفر را از زندان نزد من بیاور.رفتم و آوردم،مهدى برخاست و با او روبوسى کرد و او را نزد خود نشانید و جریان خواب خود را براى ایشان گفت.

سپس همان لحظه دستور داد که آن گرامى را به مدینه باز گردانند ربیع مى‏گوید:از بیم آنکه موانعى پیش آید،همان شبانه وسایل حرکت امام را فراهم ساختم و بامداد پگاه،آن گرامى در راه مدینه بود...» (9)

امام در مدینه،با وجود خفقان شدید دربار عباسى،به ارشاد خلق و تعلیم و آماده ساختن شیعیان،مشغول بود...تا در 169 مهدى هلاک شد و پسرش هادى بجاى او به تخت‏سلطنت نشست.

هادى،بر خلاف پدرش،دموکراسى را هم رعایت نمى‏کرد و علنا با فرزندان على سرسخت‏بود و حتى آنچه پدرش به آنها داده بود،همه را قطع کرد.

و ننگین‏ترین سیاهکارى او،براه افکندن فاجعه‏ى جانگذاز فخ بود.

فاجعه‏ى فخ

حسین بن على از علویان مدینه،چون از حکومت عباسیان و ستم بسیار ایشان به ستوه آمد،به رضایت (10) امام موسى کاظم علیه السلام،علیه هادى قیام کرد و با گروهى حدود سیصد نفر از مدینه به سوى مکه به راه افتاد.

بارى،سپاهیان هادى در محلى به نام فخ،او را محاصره و او و سپاهیانش را شهید کردند و همانند فاجعه‏اى که در کربلا رخ داد،در مورد اینان نیز پیش آمد:سر همه‏ى شهدا را بریدند و به مدینه آوردند و در مجلسى که گروهى از فرزندان امام على علیه السلام و از جمله حضرت امام کاظم حضور داشتند،سرها را به تماشا گذاردند.هیچ کس هیچ نگفت جز امام کاظم علیه السلام که چون سر حسین بن على رهبر قیام فخ را دیدند فرمودند:

انا لله و انا الیه راجعون،مضى و الله مسلما صالحا صواما قواما آمرا بالمعروف و ناهیا عن المنکر ما کان فى اهل بیته مثله.

از خداوندیم و بسوى او باز مى‏گردیم،سوگند به خدا که به شهادت رسید در حالیکه مسلمان و درستکار بود و بسیارروزه مى‏گرفت و بسیار شب زنده دار بود و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کرد،در خاندان وى،چون او وجود نداشت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره پیشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)