دانلود متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد word
هر چه تعداد مأموران پلیس بیشتر باشد، جرایم کمتر خواهد شد. در حالیکه شهروندان و مقامات عمومی اغلب از این دیدگاه حمایت می کنند، دیگران ادعا می کنند که پلیس در حضور نهادهای اجتماعی بسیار قدرتمندتر، مانند خانواده و بازار کار، مشارکتی محدود در زمینه پیشگیری از وقوع جرم دارد. به نظر می رسد حقیقت در حد میانه اینهاست. اینکه بیشتر شدن تعداد مأموران از وقوع جرم پیشگیری می کند یا خیر، وابسته به آن است که آنها تا چه اندازه می توانند بر اهداف، وظایف، اماکن، زمانها و مردم خاص متمرکز گردند. مهمتر از همه، این مسئله به آن بستگی دارد که پلیس اماکنی باشند که جرایم جدی در آنها بیشتر رخ می دهد و نیز در زمانهایی که احتمال وقوع جرم بیش از هر زمان دیگر است. از این حالت با عنوان امور پلیسی مبتنی بر عوامل خطرزا یاد می شود.
ارزش امور پلیسی که بر عوامل خطرزا متمرکز است، مهمترین نتیجه حاصله پس از سه دهه تحقیق است. صرفاً به کارگیری پلیس بیشتر، مانع از وقوع جرایم جدی نمی شود، امور پلیسی جامعه گرا، برون تمرکز بر عوامل خطر جرم، هیچ تأثیری بر جرم ندارد. اما عواملی همچون گشت های هدایت شده پلیس، بازداشتهای پیشگیرانه و حل مشکلات در نقاط جرم خیز، باعث پیشگیری از وقوع جرم شده است. پلیس می تواند از دزدی، بی نظمی، خشونت مسلحانه، رانندگی در حین مستی و خشونت در خانواده جلوگیری کند، اما انجام این کار، تنها با استفاده از روشهای خاص و تحت شرایط معین میسر است.
یکی از مهمترین یافته های اخیر آن است که پلیس خود تا چه اندازه می تواند با استفاده از روشهای نامناسب، عامل خطری برای وقوع جرم ایجاد کند. شواهد علمی این فرضیه را تأیید می کند که هر چه پلیس با احترام کمتری با مظنونان و شهروندان برخورد کند، افراد کمتری از قانون تبعیت می کنند. بنابراین، ممکن است تغییر «رویکرد» پلیس به اندازه تمرکز بر «ماهیت» پلیس مهم باشد. مشروع جلوه دادن رویکرد و ماهیت اقدامات پلیسی در دید عموم، به خصوص نوجوانان پرخطر، یکی از موثرترین راهبردهای پلیس برای پیشگیری از وقوع جرم در طولانی مدت است.
این مقاله با مرور هشت فرضیه اصلی در خصوص اینکه پلیس چگونه می تواند از وقوع جرم پیشگیری کند، آغاز می گردد. (جدول 1-1) سپس به بررسی و توصیف نقاط قوت متفاوت شواهد علمی در خصوص فرضیات مزبور، می پردازد.
مطالعات موجود هم به دلیل نتایج و هم دقت علمی به صورت خلاصه مطرح شده اند، سپس در این مقاله می کوشیم با پاسخ به سئوالات در خصوص اینکه کلام روش موثر است در کدامیک این طور نیستند و کدامیک امیدبخش هستند، نتایج مزبور را به صورت ساده بیان کند. خلأها و شکافهای عمده در دانش ما نیز مورد بررسی قرار می گیرند. این مقاله با دادن توصیه هایی از یافته های مذکور، در خصوص تحقیق ارزیابی و هم اقدامات پلیسی که برای ارزیابی مذکور باید انجام گیرند، پایان می یابد.
جدول 1-1- هشت فرضیه اصلی در خصوص امور پلیسی و جرم
1- تعداد پلیس: هر چه شهر پلیس بیشتری استخدام کند، جرم کمتری خواهد داشت.
2- واکنش سریع به تماسهای اضطراری: هر چه زمان کمتری از هنگام تعیین مأموریت تا رسیدن به صحنه جرم حذف شود، نیز کمتر خواهد شد.
3- گشت های تصادفی: هر چه شهر گشت تصادفی بیشتر باشد، تصور حضور فراگیر پلیس مانع از وقوع جرم در اماکن عمومی خواهد شد.
4- گشتهای هدایت شده: هر قدر حضور گشت پلیس در اماکن و زمانهای وقوع جرایم بیشتر شود، جرایم کمتری در آن اماکن و زمانها رخ خواهد داد.
5- بازداشتهای واکنشی: هر قدر پلیس در واکنش به جرایم گزارش شده یا رویت شده از هر نوع، مجرمان بیشتری را بازداشت کند، جرم کمتری وجود خواهد داشت.
6- بازداشتهای پیشگیرانه: هر چه نرخ بازداشت پیشگیرانه پلیس یرای جرایم و مجرمان پرخطر بیشتر باشد، نرخ جرایم خشونت بار وحدی کمتر خواهد شد.
7- امور پلیسی جامعه گرا: هر تعداد ارتباط پلیس و شهروندان بیشتر و با کیفیت تر باشد، جرایم کمتر است.
8- امور پلیسی مبتنی بر حل مسئله: هر قدر پلیس بتواند بیشتر دلایل اجتماعی اشکال خاصی از جرایم را تشخیص دهد، میزان وقوع جرایم کمتر خواهد شد.
فعالیتهای مختلف پلیس در پیشگیری از وقوع جرم:
تعداد پلیس: این ادعا که به کارگیری پلیس بیشتر سبب وقوع جرایم کمتر می شود، در حوزه علمی واقعاً «نظریه» محسوب نمی گردد. ایده مزبور، نه به عنوان معادله ریاضی بلکه به عنوان یک دکترین کلی سیاست عمومی، در گرماگرم مباحث دموکراتیک مطرح گردید. دکترین مزبور تنها بر پایه پیش بینی استوار نبود، بلکه بر اساس نتایج ظاهری پروژه های متعدد با برخی نتایج تجربی شکل گرفت. پروژه های مزبور شامل مواردی همچون، نظات دادگاه بر مسأله «قاچاقچیان خیابان سو» (لی [1971] 1901 ؛ پرینگل، 1955 و «پلیس دریایی» رودخانه تایمز (استبید، 1977 می شد. از آنجایی که در قرن نوزدهم با افزایش تعداد نیروهای پلیس، سطح خشونت کاهش یافت (گار و همکاران؛ 1977 ، ص 140 ، 6-93 بسیاری از ناظران به این نتیجه رسیدند که پلیس بیشتر به معنای جرم کمتر است.