در اینجا فایل منحصول به فرد شیپ فایل GIS پوشش گیاهی ایران برای دانلود قرار داده شده است. تصویر پیشنمایش نشان داده شده مربوط به همین فایل می باشد.
دانلود شیپ فایل GIS پوشش گیاهی ایران
در اینجا فایل منحصول به فرد شیپ فایل GIS پوشش گیاهی ایران برای دانلود قرار داده شده است. تصویر پیشنمایش نشان داده شده مربوط به همین فایل می باشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه10
فهرست مطالب
3 ـ ساده پوشى
2 ـ اندازه و کیفیت
4 ـ لباس هاى ویژه
5 ـ آداب لباس پوشى
لباس و پوشش در سیره نبوى
لباس,براى پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگى و مایه ى آبرو و آراستگى انسان است. تبدیل آن به وسیله ى تفاخر و تجمل و ارزش را در کیفیت جامه دانستن, نوعى انحراف از فلسفه ى وجودى لباس است.
از این رو ((ساده پوشى)) به عنوان یکى از مظاهر ساده زیستى و رهایى از تعلقات مادى است. پیامبر اکرم(ص) این گونه به زندگى و دنیا مى نگریست و این گونه نیز مى زیست و هرگز ارزش را در ((لباس)) نمى دید.
سعدى مى گوید :
تن آدمى شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
و به قول پروین اعتصامى :
زهد با نیت پاک است نه با جامه ى پاک
اى بس آلوده, که پاکیزه ردایى دارد
در این جا به نمونه هایى از سیره ى حضرت رسول(ص) در مورد پوشیدن جامه, جنس لباس, رنگ, اندازه و تعداد و نحوه ى پوشیدن پیراهن,کفش, کلاه, عمامه, ردا و... اشاره مى کنیم:
1 ـ جنس و رنگ لباس
رسول خدا(ص) هم به سلامت و عافیت جسمى, هم به سادگى و هم به نوع سالم تر پارچه ى لباس توجه داشت. لباس پنبه اى مورد علاقه ى آن حضرت بود. على(ع) مى فرماید: ((لباس هاى پنبه اى بپوشید, چرا که آن, لباس پیامبر خداست)).(1)
آن حضرت, هم لباس برد یمانى مى پوشید, هم جبه اى پشمین و خشن از پنبه و کتان. (2)
مى فرمود: ((پنج چیز را تا زنده ام ترک نمى کنم,...یکى هم پوشیدن
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه30
فهرست مطالب
کیفیت حجاب و پوشش فاطمه زهرا (س(
رابطه ی حجاب و عفاف
چهل حدیث درباره پوشش زن و مرد
زن و پوشش اسلامی
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات237
(فهرست مطالب)
عنوان صفحه
فصل اول : کلیات 1
چکیده 2
مقدمه 3
پرسش اصلی تحقیق 6
بیان مساله 6
سوابق مربوطه 6
فرضیه ها 7
اهداف تحقیق 7
فصل دوم :معرفی منابع و ماخذ 8
بررسی و معرفی منابع و ماخذ 9
فصل سوم :اهمیت پوشش و حجاب 13
پوشاک زنان ایرانی در ادوار مختلف 14
پوشاک از دیدگاه جامعه شناسی 18
پوشاک به عنوان شناسنامه هویت ساز 21
ارتباط رنگ پوشاک ، با فرهنگ جامعه و طبقات اجتماعی 26
پوشاک به مثابه نعمت الهی 31
تاثیر جغرافیای محیط زیست بر پوشاک 33
فصل چهارم : لباس زن در آئین مقدس اسلام 35
پوشش و حجاب زن از دیدگاه اسلام 36
اهمیت حجاب در اسلام 39
آثار حجاب و پوشش 43
فصل پنجم : لباس ارامنه 45
لباس ارامنه در دوره صفویه 46
پوشاک زنان فریدن 48
تزئینات زنان فریدن 55
پوشاک مردان فریدنی 57
پوشاک مردان فریدن در موقع کار 60
پاپوش های ارامنه فریدن 61
فصل ششم : پوشاک در ادوار مختلف 63
عنوان صفحه
پوشاک ایرانیان در ادوار مختلف 64
دیدگاه پادشاهان صفوی نسبت به اروپائیان و حضور آنها در ایران 73
اروپاییهای که لباس ایرانی پوشیدند 77
فصل هفتم : بافته های ایرانیان 79
بافته های ایرانییان در عصر صفوی 80
پارچه بافی در دوره صفوی 91
توجه شاهان صفویه به پارچه بافی 95
قلمکار در دوره صفویه 99
منسوجات گلدوزی دوره صفوی 101
قلاب دوزی در عهد صفوی 103
فصل هشتم : لباس زنان 104
پوشش زنان در دوره صفویه 105
پوشش و حجاب سر زنان در دوره صفویه 110
انواع پوشش پای زنان در دوره ی صفویه 113
ویژگی لباس زنان در دوره صفویه 115
زیورآلات زنان دوره ی صفوی 121
پوشاک زنان در زمان شاه عباس اول صفوی 123
پوشاک زنان ارامنه جلفای اصفهان و زنان یهودی در زمان شاه عباس اول صفوی 125
پوشاک زنان در زمان شاه صفی صفوی 127
نوع پوشاک زنان در زمان شاه سلیمان صفوی 129
پوشش و پوشاک زنان در زمان شاه سلطان حسین صفوی 132
فصل نهم : لباس مردان در دوره صفویه 133
تن پوش مردان در دوره صفویه 134
پوشش سر مردان در دوره صفویه 143
پوشش پای مردان در دوره صفویه 148
زیورآلات مردان در دوره صفویه 151
پوشاک نبرد مردان در دوره صفویه 153
پوشاک قورچیان در دوره صفویه (شاه عباس اول) 156
فصل دهم : لباس و پوشش دوره صفویه از دیدگاه جهانگردان 157
عنوان صفحه
فصل دهم : لباس و پوشش مردان وزنان در دوره صفویه از دیدگاه شاردن جهانگردی اروپایی 158
لباس مردان و زنان ایران در دوره صفویه به نوشته تاورنیه جهانگرد اروپائی 168
لباس و پوشش ایرانیان در دوره صفوی به نوشته پیتردلاواله جهانگرد اروپائی 176
پوشش در دوره صفوی به نوشته کمپر جهانگرد اروپائی 183
فصل یازدهم : نتیجه گیری 185
ضمائم 188
منابع و ماخذ 214
پیش گفتار
از جمله نشانه هاى چشمگیر الهى در جهان هستى، رنگ است. رنگ ها با تجلى و ظهور در پیکر موجودات جاندار و بى جان جلوه و جمال خاصى به طبیعت بخشیده، ادامه چرخه حیات و شکوه زندگى را مرهون خود ساخته اند. بى مبالغه باید اذعان کرد که بدون رنگ و جهان رنگ ها، سردى و افسردگى و بى نشاطى در همه جا رخ مى نمود. در سایه تأثیر متنوع رنگ هاست که ره آوردهاى متناوب روانى در انسان و سایر موجودات تظاهر پیدا مى کند و روح جنبش و تکاپو دمیده مى شود و از این رهگذر، یکسویى و یکنواختى از فضاى زندگى مادى رخت بر مى بندد و دلپذیر مى گردد.
خداوند حکیم در آیاتى چند از قرآن مجید به رنگ هاى مختلف موجودات و آثار زیست شناختى آن ها اشاره فرموده و آن را از نشانه هاى بارز تدبیر خویش دانسته است. شهید دکتر پاک نژاد در این زمینه مى نویسد:
«در قرآن نسبت به رنگ در آیه اى به اثر فیزیولوژیک آن اشاره شده در آیه]اى [دیگر به اثر پسیکولوژیک آن ... حتى ... به خواص غذایى و شفابخشى رنگ ها ]نیز [توجه شده که تازه در علم جدید مى خواهد براى آن جایى بازگردد و نامى از آن به میان آید.»[1]
بدون شک تمامى رنگ ها وجودشان براى ادامه حیات لازم و ضرورى است و هر کدام نیز اثر خاصى دارند و نقش ویژه اى را ایفا مى کنند[2] به گونه اى که تصور طبیعت منهاى آن ها مشکل و یا غیرممکن است. بدون گزافه باید اذعان کرد و پذیرفت که روان آدمى به اندازه اى که در برابر رنگ ها قرار مى گیرد و با آن ها مواجه است، با چیز دیگرى ارتباط ندارد[3] و از این رو چیز دیگرى به این اندازه او را متأثر نمى سازد و به اسارت در نمى آورد.[4] جرانت آلن گوید: قوه اى بزرگ تر یا بیشتر و گوناگون تر از احساس رنگ ها در زندگى ما اثر ندارد.[5] اثرات روانى رنگ ها تا حدى است که مى توانند محیط را شاد یا حزن آور، سبک یا سنگین، گرم یا سرد جلوه دهند و در انسان احساس خوشحالى یا غم، قوت یا ضعف، اضطراب یا سکون و جز آن ایجاد کنند.[6]
تا آن جا که تاریخ به یاد دارد، همیشه انسان به رنگ و آثار آن توجه داشته و از فرایندهایش در گذران زندگى، خاصه در پوشش ها و خوراکى ها بهره گرفته است. دیگر موجودات نیز هر یک به فراخور وسعت و گستره وجودى خود، متأثر از رنگ ها و آثار آن ها هستند و در ادامه حیات خویش بدان وابسته اند.
به دلیل نقش ضرورى و اهمیت غیرقابل انکارى که رنگ ها در چرخه حیات، به ویژه حیات انسانى ایفا مى کنند، خداوند رحمان در آیاتى چند از این عنصر حیاتى یاد کرده و به برخى از آثار آن اشاره فرموده است.
ما در این پژوهش، علاوه بر آیات از روایات و آراء فقها و گفته هاى روان شناسان و متخصصان علوم تجربى نیز در مورد پوشش هاى رنگى سود جسته ایم. پیش از ورود به اصل بحث به جاست درباره مفهوم رنگ و تفاوت آن با نور مطالبى تقدیم کنیم.
مفهوم رنگ
رنگ کیفیتى است که از ظاهر چیزى دیده مى شود مانند سفیدى، سرخى، سبزى.[7]
زبیدى گفته است: رنگ کیفیتى است که از قرمزى و زردى و جز آن به وسیله چشم درک مى شود.[8]
ابن منظور در این باره گوید: رنگ هیأتى است چون سیاهى و قرمزى. رنگ هر شى چیزى است که باعث تمایز آن از شىءِ دیگر مى شود.[9]
طریحى نیز رنگ را چون ابن منظور تعریف کرده است.[10]
بنابراین باید گفت که رنگ از مفاهیم بسیار واضح و معروف در میان عرف و فرهنگ هاى عمومى است به گونه اى که برخى از اهل لغت نیازى به تعریف آن ندیده اند.[11] نکته مهم، تفاوت آن با نور است که در قسمت بعد به آن مى پردازیم.
مفهوم نور
مفهوم نور نیز چون رنگ از نظر عرفى بسیار بدیهى و بى نیاز از توضیح است. شیخ سهروردى در این باره نوشته است:
«ان النور لا یحتاج الى تعریف ... لا شىء اظهر من النور فلا شىء اغنى منه من التعریف.»[12]
«نور به تعریف احتیاج ندارد; زیرا هیچ چیزى ظاهرتر از نور نیست. از این رو هیچ پدیده اى در تعریف بى نیازتر از نور نیست.»
ملاصدرا در این مورد مى نویسد:
«النور غنى عن التعریف کتعریف المحسوسات.»[13]
«نور چون دیگر امور حسى، مستغنى از تعریف است.»
علامه طباطبایى نوشته است:
«مفهوم نور، واضح است. نور، چیزى است که به وسیله آن اجسام سبک تر و متراکم، قابل رؤیت مى شوند.»[14]
نور از نظر علم فیزیک
برخى از پژوهشگران در تعریف نور از دیدگاه علم فیزیک گفته اند:
«نور، تابش مریى الکترومغناطیسى است که در خلاء با سرعت 298000 کیلومتر در ثانیه انتشار پیدا مى کند.»[15]
«نرمان. مان» درباره مفهوم فیزیکى نور و منشأ نور سفید گوید:
«درباره نور، چنین تصور مى شود که از ترکیب امواج الکترو مانیتیک و امواج انرژى نورانى که از یک منبع مثل خورشید سرچشمه مى گیرد، تشکیل مى شود. نور سفید از ترکیب همه امواج نورى تشکیل مى شود.»[16]
دهخدا در همین زمینه به نقل از برخى محققان، نور سفید را مجموعه هفت رنگ، دانسته و نوشته است:
«در رنگ هاى اصلى که به وسیله منشور ظاهر مى گردد، هفت رنگ است: قرمز، نارنجى، زرد، سبز، آبى، نیلى، بنفش.
نیوتن دانشمند معروف قرن هیجدهم، نخستین بار حدس زد که باید نور سفید، مجموعه این رنگ ها باشد و این امر را به وسیله گردش صفحه معروف خودش آزمود و ثابت کرد مجموعه این رنگ ها با هم، اثر نور سفید بر چشم مى گذارند.»[17]
البته تعبیر دهخدا خالى از تسامح نیست، و صحیح ـ همان گونه که مان و دیگران گفته اند ـ این است که گفته شود نور سفید، مجموعه هفت نور و یا به تعبیر دقیق تر، مجموعه همه امواج نورى است.[18]
تفاوت میان رنگ و نور
در این که میان نور و رنگ تفاوتى هست یا نه، پاسخ هاى گوناگونى از سوى فلاسفه و دانشمندان داده شده است.
صدرالمتألمین در این باره گوید:
«برخى بر این باورند که رنگ، حقیقتى ندارد و کلیه رنگ ها خیالى اند و سفیدى به نور و سیاهى به ظلمت باز مى گردد و دیگر رنگ ها از تفاوتى که در ترکیب اجسام شفاف با هوا وجود دارد، تخیل مى شوند. ولى پژوهشگران گویند که رنگ ها کیفیاتى حقیقى هستند.»[19]
وى در پاسخ به این سؤال که آیا نور کیفیتى زاید بر رنگ است یا این که همان ظهور رنگ در عالم خارج است، گوید: ما در تعلیقات خود بر کتاب «ضوابط الاشراقیین» بر این نظریه پافشارى کرده ایم که نور حسى از آن جهت که محسوس است، عبارت است از گونه اى وجود جوهرى مشاهَدِ حاضر نزد نفس در غیر این عالم. و اما آنچه در مقابل نور در خارج وجود دارد، وجودش اضافه بر وجود رنگ نیست.[20] به بیانى دیگر، ملا صدرا نور و رنگ را چون ماهیت و وجود مى داند که بالذات یکى هستند و به اعتبار متغایر.[21]
ملاصدرا در توضیح مطلب فوق گوید: زیرا مفهوم نور به وجود خاصى که عارض برخى از اجسام مى شود، باز مى گردد و ظلمت یعنى عدم آن وجود خاص; و سایه یعنى عدم فى الجمله آن وجود خاص. رنگ، ترکیبى است با صورت هاى مختلف میان حامل این وجود نورى و حامل عدم آن.
وى در ادامه با اشاره به ضعف سخن کسانى که رنگ ها را زاید بر مراتب ترکیب نورها مى دانند، نتیجه گرفته که هم صحیح است بپذیریم نور، ظهور رنگ است و هم صحیح است بگوییم نور، رنگ نیست. زیرا از آن جهت که نور است، مختلف نیست و ترکیب با عدم یا ظلمت در آن راه ندارد، به خلاف رنگ ها که مختلف اند.[22]
نتیجه اى که به طور خلاصه از سخن این حکیم و عارف گرانقدر مى توان گرفت این است که نور و رنگ دو مفهوم متغایرند ولى مصداقاً یکى هستند. بنابراین تفکیک دقیقى از آن ها در جهان خارج نمى توان ارائه کرد. فیزیک دان ها و دانشمندان علوم تجربى نیز تفکیک روشنى از آن ها به دست نداده اند و به ناچار در تعریف هر یک از آن ها از دیگرى استمداد جسته اند و به اصطلاح دچار دور شده و در تعیین مصادیق نور و رنگ هم به اشتباه رفته و در مواردى بر هر دو عنوان رنگ را اطلاق کرده اند. به نظر مى رسد که تسامح صورت گرفته ـ به طور آگاهانه یا ناخود آگاه ـ به سبب همان مطلبى است که ملاصدرا گفته که نور و رنگ در هر شىء بالذات یکى است ولى به اعتبار، متفاوت.
شهید پاک نژاد ضمن بحث از رنگ سفید گفته است:[23]
«قرآن هم اولین اشعه هاى ارسالى از طرف خورشید را به رنگ سفید معرفى فرموده: (کلوا واشربوا حتى یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود).»[24]
وى در ادامه مطلب، طى نتیجه اى که از کاربرد رنگ هاى سفید در قرآن گرفته، گوید:
«به طورى که ملاحظه فرمودید، بسط دانه رنگ سفید از ظاهر جماد هست تا رخساره بهشتیان ... .»[25]
برخى از محققان در توضیح رنگ هاى اصلى و منشأ نور سفید گفته اند:
«رنگ هاى اصلى ... هفت رنگ است ... نیوتن ... نخستین بار حدس زد که باید نور سفید مجموعه این رنگ ها باشد ... و ثابت کرد مجموعه این رنگ ها با هم، اثر نور سفید بر چشم مى گذارند.»[26]
برخى دیگر در این باره گفته اند:
«آن که ما رنگ مى نامیم، به طول موج بستگى دارد. چنان که طول موج رنگ قرمز بیش از سایر رنگ هاست و بنفش داراى کوتاه ترین طول موج مى باشد و طول موج رنگ هاى دیگر، میان این دو مقدار است.»[27]
همان گونه که ملاحظه مى شود منشأ رنگ کوتاهى و بلندى موج نور عنوان شده، تقریباً عکس آنچه از نیوتن درباره منشأ نور سفید نقل کردیم.
بنابراین متوجه مى شویم که دانشمندان علوم تجربى نتوانسته اند تمایز دقیق و آشکارى میان نور و رنگ بیان کنند و با نوعى تسامح از آن گذشته اند. اما کسانى چون ملاصدرا تفاوت میان آن دو را بیان کرده اند.
رنگ در قرآن مجید
در قرآن مجید از رنگ هاى زرد، سبز، سفید، قرمز و سیاه[28] به صراحت یاد شده است و از رنگ هاى دیگر به اجمال.
در این نوشتار ابتدا به گفت وگو درباره رنگ هایى که به اجمال از آن ها یاد شده، مى پردازیم و سپس به رنگ هاى زرد و سبز و قرمز و سیاه معطوف مى شویم.
جداى از رنگ هاى طبیعى و حسى، از رنگ دیگرى نیز در قرآن کریم سخن به میان آمده و آن، رنگ الهى است. در سوره بقره در این باره مى خوانیم:
(من احسن من الله صبغة)[29]
«چه رنگى از رنگ خدایى بهتر؟»
این آیه در دنباله آیاتى است که خداوند تعالى از مردم خواسته به او و دستورات وحیانى او که بر رسول خدا ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ و دیگر پیامبران نازل کرده، ایمان بیاورند و از تفرقه بپرهیزند.
در آیه 138 بقره از چنین ایمانى که متجلى در اسلام است، به رنگ الهى تعبیر شده است. در تفسیر قمى ذیل این آیه آمده است: از امام باقر یا امام صادق ـ علیهم السلام ـ نقل شده که مقصود از «صبغة الله» اسلام است. علامه طباطبایى مى گوید: ظاهر سیاق آیات مزبور، این روایت را تأیید مى کند.[30]
میبدى در تفسیر کشف الاسرار در مورد این آیه گفته است: «صبغة الله» یعنى از دین خدا و سنت او تبعیت کنید.
این آیه در معارضه با مسیحیان شهر عموریه است که فرزندان خود را به رنگ آبى متمایل به زرد ملون مى ساختند و مى گفتند: ما او را به رنگ نصرانیت درآوردیم. اما خداوند فرمود: من او را به توحید و اسلام سرشتم و این صبغه همان است که قرآن فرموده: «فطرة الله التى فطر الناس علیها»،[31] و پیامبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «کل مولود یولد على الفطرة».
از ابن عباس روایت شده که پیامبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: بنى اسرائیل به موسى ـ علیه السلام ـ گفتند: آیا پروردگارت رنگ آمیزى مى کند؟ موسى ـ علیه السلام ـ به خداوند عرض کرد: خدایا، آیا رنگ آمیزى مى کنى؟ خداوند فرمود: آرى من به رنگ هاى قرمز و سفید و سیاه، رنگ مى بخشم و رنگ هاى همه از رنگ من است.
باز از ابن عباس روایت شده که مردى نزد پیامبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ آمد و عرض کرد: آیا پروردگارت رنگ آمیزى مى کند؟ حضرت فرمود: آرى ولى نه چون قرمز و سفید و زرد و سیاه.[32]
میبدى در جایى دیگر در همین زمینه گوید: صبغة الله رنگ بى رنگى است. هر که از رنگِ رنگ آمیزان پاک است، به صبغة الله رنگین است.[33]
رنگ هایى که به اجمال در قرآن یاد شده اند
در قرآن مجید ضمن چند آیه به بسیارى از رنگ هاى موجود در طبیعت اشاره شده و این یکى از وجه هاى اعجازى این کتاب شریف است:
1ـ رنگ هاى نباتات، حیوانات و انسان.
(الم تر ان الله انزل من السماء ماءً فاخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها ... و من الناس و الدواب و الانعام مختلف الوانه)[34]
«آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرستاد که از آن میوه هاى رنگارنگ برآوردیم ...؟! و از انسان و جنبندگان و چهارپایان انواعى با رنگ هاى مختلف آفریدیم.»
2ـ رنگ تیره هاى گوناگون انسان.
(و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم اِنَّ فى ذلک لآیات للعالمین)[35]
«و از جمله نشانه هاى خداوند، آفرینش آسمان ها و زمین و تفاوت زبان ها و رنگ هاى شماست. در این موضوع، نشانه هایى است براى اندیشمندان.»
شهید پاک نژاد درباره شگفتى ها و وجه اعجازى این آیات مى گوید:
«الف ـ (در این دو آیه) به رنگ هاى گوناگون جمادات و نباتات و حیوانات اشاره شده است.
ب ـ در رأس هر سه مطلب; یعنى در آغاز آیه، سخن از نزول باران است و به دنبال آن، ابتدا به رنگ هاى نباتات و بعد جمادات و آن گاه انسان و جنبندگان و انعام، اشاره گردیده است. و ما مى دانیم رابطه نباتات با آب باران و رنگ ها، بیشتر از جمادات، و جمادات، بیشتر از انسان و جنبندگان و انعام است. بدین معنا که با نزول باران ـ که در هر عمل شیمیایى وجود آب لازم است ـ گیاهان، رابطه رنگى فتوسنتزى کلروفیلى داشته و جمادات با عوالم شیمیایى رنگین شده و حیوان و انسان نیز با اعمال شیمیایى مخصوصى، پیگمان ها و رنگدانه هاى خود را مى سازند و قرآن به هر سه قسمت اشاره فرموده است.»[36]
3ـ رنگ هاى متنوع و گوناگون نعمت ها
(وما ذرأ لکم فى الارض مختلفاً الوانه إن فى ذلک لایة لقوم یذکرون)[37]
«و آنچه را که خداوند براى شما در زمین به رنگ هاى مختلف آفرید در این موضوع، نشانه روشنى براى گروهى که متذکر مى شوند، وجود دارد.»
واژه «ذرأ» به معناى «خلق»[38] و «ماذرأ» شامل کلیه نعمت هایى است که خداوند متعال در روى زمین براى رفاه انسان ایجاد و در اختیار او قرار داده است.
طبرسى ذیل این آیه گوید: یعنى خداوند براى پایدارى بدن هاى شما پوشیدنى ها و خوردنى ها و مناکح را در زمین آفرید. این آیه شامل انواع حیوانات و نباتات و معادن و جز آن از نعمت ها مى گردد.[39]
بنابراین در این آیه به طیف بسیار وسیعى از رنگ هاى انسان و حیوان و نبات و جماد اشاره اجمالى شده است.
4ـ رنگ هاى متفاوت عسل
(ثم کلى من کل الثمرات فاسکلى سبل ربک ذللاً یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس إن فى ذلک لایة لقوم یتفکرون)[40]
«سپس از تمامى ثمرات و شیره گل ها بخور و راه هایى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده است، به راحتى بپیما. از درون شکم آن ها نوشیدنیى با رنگ هاى مختلف خارج مى شود که در آن براى مردم شفاست. به یقین در این موضوع، نشانه روشنى براى اندیشمندان وجود دارد.»
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 43 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید