زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت


تحقیق در مورد نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه7

نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

عروة بن زبیر شاید پیش خود فکر کرده کسى که در هرعلمى داناترین مردم روى زمین باشد در امثال اینگونه امور نیزمیتواند اظهار نظر کند،و امثال بخارى و مسلم نیز این اظهار نظرشخصى را بعنوان یکحدیث صحیح در کتاب خود آورده و بدان‏احتجاج کرده‏اند.

 داستان کیفیت‏بعثت آن حضرت را بزرگان اهل سنت‏مانند بخارى و مسلم و ابن هشام در سیره طبق روایتى که ازعایشه نقل کرده‏اند و آنرا صحیحترین روایت در باب وحى‏دانسته و روى جملات آن بحث کرده و بلکه طبق پاره‏اى ازمضامین آن فتوى داده‏اند اینگونه است:
«قال البخارى:حدثنا یحیى بن بکیر،حدثنا اللیث،عن عقیل،عن ابن شهاب،عن عروة بن الزبیر،عن عائشة رضى الله عنها انهاقالت:
اول ما بدى‏ء به رسول الله صلى الله علیه و سلم من الوحى الرؤیاالصالحة فى النوم،و کان لا یرى رؤیا الا جاءت مثل فلق الصبح.
ثم حبب الیه الخلاء،و کان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه-و هوالتعبد-اللیالى ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثم‏یرجع الى خدیجة فیتزود لمثلها.
حتى جاءه الحق و هو فى غار حراء.
فجاءه الملک فقال:اقرا.فقال:ما انا بقارى‏ء.قال:فاخذنى‏فغطنى حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى.فقال:اقرا فقلت:ما انابقارى‏ء. فاخذنى

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

مقاله ای پیرامون آثار تربیتى نماز

اختصاصی از زد فایل مقاله ای پیرامون آثار تربیتى نماز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای پیرامون آثار تربیتى نماز


مقاله ای پیرامون آثار تربیتى نماز

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه11

 

فهرست مطالب

 

آداب نماز و آثار تربیتى آن

آثار فردى و اجتماعى نماز

قاله ای پیرامون آثار تربیتى نماز

چهار شنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۵

معنا و مفهوم نماز

نـمـاز در لـغت به معناى پرستش, نیاز, سجود, بندگى و اطاعت, خم شـدن بـراى اظـهـار بـندگى و اطاعت و یکى از فرایض دین و عبادت مـخصوصى است که مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا مى آورند.
نـماز یعنى خدمت و بندگى, فرمان بردارى, سر فرود آوردن و تعظیم کردن به نشانه احترام.
نماز, داروى نسیان و وسیله ذکر خداوند است. نـمـاز, رابـطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز یعنى دل کندن از مـادیـات و پـرواز دادن


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای پیرامون آثار تربیتى نماز

دانلود مقاله طرح جامع الکتریکی بافت مرکزی مشهد پیرامون حرم مطهر حضرت رضا (ع) جهت برآورد بار و جایابی بهینه پست ها

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله طرح جامع الکتریکی بافت مرکزی مشهد پیرامون حرم مطهر حضرت رضا (ع) جهت برآورد بار و جایابی بهینه پست ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

این فایل به صورت PDF بوده و غیرقابل ویرایش می باشد.
تعداد صفحه: 9

لازم به ذکر است قیمت این مقاله در سایت سیویلیکا 30000 ریال می باشد.

 

چکیده:

با توجه به سیاستهای کلی طرح بازسازی و بهسازی بافت مرکزی شهر مقدس مشهد ( اطراف حرم مطهر امام رضا (ع) ) همزمان نیاز به بازنگری در شبکه های موجود منطقه و بهسازی آن لازم به نظر می رسد بنابراین بر مبنای طرح تفصیلی تهیه شده در منطقه که به تصویب سازمان مسکن و شهر سازی رسیده است طرح جامع الکتریکی در خصوص برآورد بار و مکان یابی پستها تهیه گردیده است این محدوده در منطقه شهرداری ثامن با مساحتی حدود 360 هکتار که بافت اطراف حرم مطهر را بر مبنای چرخش عقربه های ساعت به چهار قطاع 1و 2و 3و 4 تقسیم بندی نموده است. در این مقاله جهت برآورد بار منطقه لازم است عوامل مختلف از جمله تراکم سنجی منطقه و برداشت اطلاعات مربوط به بار و تعیین چگالی بار بر اساس تعرفه های مختلف و همچنین رفتار بار مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد در ادامه جهت مکان یابی بهینه پستها از بین پستهای توزیع شهری و از میان مکانهای کاندید برای احداث پست بر مبنای به حداقل رساندن هزینه کلی سیستم که تابعی از چند متغییر تعداد ، ظرفیت پستها ، حجم و پراکندگی بارهاست، پستهای مورد نیاز انتخاب شده است.

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله طرح جامع الکتریکی بافت مرکزی مشهد پیرامون حرم مطهر حضرت رضا (ع) جهت برآورد بار و جایابی بهینه پست ها

دانلود مقاله عصمت پیامبران و شبهات پیرامون آن

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله عصمت پیامبران و شبهات پیرامون آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


یکی از مواردیکه منکرین عصمت انبیاء در قرآن کریم بدان استناد می کنند، آیات مربوط به داستان عصیان حضرت آدم در بهشت است. خداوند متعال در این زمینه در جایی از قرآن کریم چنین می‌فرماید: و عصی آدم ربه فغوی ثم اجتبیه ربه فتاب علیه و هدی (و حضرت آدمعلیه‌السلام از آن جا که در برابر پروردگار خویش عصیان کرد لذا بی بهره ماند، سپس پروردگار او را برگزید و توبه‌اش پذیرفت و او را هدایت نمود.» طه/122و121 چنان که ملاحظه می شود، در این آیات صریحاً به حضرت آدمعلیه‌السلام نسبت عصیان داده شده است و این خود به خوبی حاکی از عدم عصمت و امکان ارتکاب گناه در مورد انبیاء آسمانی است؟! پاسخ در حل اشکال مذکور 2 پاسخ گفته شده است که اینکه ما به آن 2 اشاره می‌کنیم: الف- باید دانست آنچه لازمه‌ی عصمت است انجام اوامر و نواهی الهی است. از طرفی باید دانست که نهی دو گونه است: 1- نهی تحریمی 2- نهی تنزیهی و ارشادی. نهی تحریمی آن است که اگر کسی با آن مخالفت کند و علی رغم نهی الهی مرتکب آن فعل شود گرفتار عقاب و عذاب خواهد شد. نهی تنزیهی و ارشادی آن است که تنها جنبه‌ی راهنمایی و ارشاد دارد و مخالفت و یا اطاعت آن، خود بخود و مستقیماً سبب عقاب و یا ثوابی نمی‌گردد. از این دو قسم «نهی» تنها قسم اول است که دال بر حرمت بوده و مخالفت با آن منافات با عصمت دارد یا هیچ دلیل روشن و قاطعی نداریم که «نهی» ای که در مورد خوردن از «شجره‌ی ممنوعه» خطاب به حضرت آدمعلیه‌السلام رسیده بوده، نهی تحریمی بوده است، بلکه با توجه به آیات قبل، به خوبی روشن است که این نهی جنبه‌ی تنزیهی و ارشادی داشته چرا که تعلیل این «نهی» هرگز ناظر به عقاب و عذاب نیست. ب- پاسخ دیگری که در این زمینه بیان گردیده این است که جایگاهی که حضرت آدمعلیه‌السلام قبل از هبوط به «دنیا» در آن قرارداشته است. (بهشت) اصولاً جای تکلیف نبوده، بلکه این دنیای ماست که محل تکلیف و ظرف اوامر و نواهی خداوندی است بنابراین قبل از آن به این دنیا، حضرت آدمعلیه‌السلام تکلیفی را زیر پا ننهاده و هرگز مرتکب عصیان و سرکشی در مقابل خداوند نشده است. به هر حال، همین احتمال که ممکن است «نهی» مذکور، تحریمی نباشد، دلالت آیات فوق را بر عصیان و گناه حضرت آدمعلیه‌السلام که منافی با عصمت باشد از بین می‌برد و در نتیجه، این گونه ظواهر آیات نمی‌تواند دلیل محکم و مبتنی در برابر ادلة قاطع و صریح عصمت باشد.
شبهه انکار عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام)
شیاطین شبهه افکن مى گویند: تمام کلام مسلمانان این است که افرادى مثل پیامبر(صلى الله علیه وآله)و امام از ویژگى فوق انسانى به نام عصمت برخوردار هستند. به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله)در شنیدن و تلقى وحى معصوم بوده و اشتباه نمى کند; در ابلاغ آن به مردم نیز اشتباه نمى کند; در تبیین و تفسیر آن براى مردم هم مرتکب خطا نمى شود. چون همچنان که مى دانید، یکى از وظایف پیامبر(صلى الله علیه وآله) علاوه بر تلاوت قرآن، تعلیم آن به مردم و تبیین و تفسیر آن نیز مى باشد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) اولین مفسر قرآن است و تفسیر او معتبرترین تفسیر و پذیرفتن آن هم بر مردم واجب است. بر همین اساس، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در تفسیر قرآن نیز باید معصوم باشد. علاوه بر تمام این موارد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در رفتار و عمل هم معصوم است و مرتکب خطا و اشتباه نمى شود. البته در مورد محدوده عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مقام عمل بحثهایى در علم کلام مطرح است; از قبیل اینکه پیامبر(صلى الله علیه وآله) از چه زمانى و در مورد چه اعمالى معصوم است آیا پیامبر(صلى الله علیه وآله) تنها در مورد کبائر معصوم است یا محدوده عصمت او شامل صغائرنیز مى شود؟ پاسخ این گونه سؤالات در علم کلام ارائه مى شود. به هر حال، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ویژگى خاصى دارد که سایر مردم از آن برخوردار نیستند. این خصوصیت موجب مى شود پیامبر(صلى الله علیه وآله) در گرفتن آیات قرآن از فرشته وحى، ابلاغ آن به مردم و تفسیر و تبیین آن براى آنها مرتکب اشتباه و خطا نشود. به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در فهم قرآن اشتباه نمى کند. چون لازمه تفسیر قرآن، فهم صحیح از معانى آیات است. ما شیعیان چنین خصوصیتى را براى ائمه اثنى عشر(علیهم السلام) و صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(علیها السلام)نیز قائل هستیم و بر این اعتقاد هستیم که آن بزرگواران نیز در تمام مراحل معصوم هستند. البته ائمه(علیهم السلام) به طور مستقیم وحى را از فرشته وحى دریافت نمى کردند، بلکه آن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)اخذ مى کردند.
آخرین شبهه اى که مادر تمام شبهه ها است، در اینجا مطرح مى شود. براساس این شبهه، مسأله عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) پایه و اساسى ندارد و آنها هم مثل سایر مردم هستند و نمى توان چنین ویژگى خاصى را براى ایشان ثابت کرد. آنها هم مثل سایر انسانها در معرض خطا و اشتباه قرار دارند. این شبهه به معنى انکار عصمت انبیاء و ائمه(علیهم السلام)است.
اوایل انقلاب، ما با بعضى از اشخاصى که اصرار زیادى بر القاى این شبهه داشتند، مواجه مى شدیم. اما آن موقع متوجه نبودیم که چرا آنها بحث خود را از چنین مسأله اى شروع کرده اند. موضوعات فراوانى براى بحث وجود دارد; اما چرا باید کسى که از ایران به دانشگاهى در خارج از کشور مى رود، درباره این موضوع سخنرانى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله)معصوم نبوده است؟ استادى از دانشگاه که عنوان نمایندگى امام(ره) در ستاد انقلاب فرهنگى را با خود یدک مى کشید، از ایران به کانادا رفت و در دانشگاه مک گیل سخنرانى کرد و این موضوع را مطرح کرد که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) معصوم نبودند! این مسأله براى ما مبهم بود که این مطلب چه خصوصیتى دارد و چرا آن آقا چنین موضوعى را انتخاب کرده است؟ بعد از مدتها متوجه شدیم که این بحث ریشه همه مباحث و شبهات است. بازگشت شبهاتى مانند عدم اعتبار قرآن و حدیث و در نتیجه بى اساس بودن گفته هاى علما به همین مسأله است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در گرفتن، ابلاغ و یا فهم آیات قرآن مرتکب خطا شده است. اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مورد مطلبى فرمود که کلام خداست، این شبهه مطرح مى شود که هر چند ممکن است خداوند چنین کلامى را گفته باشد، اما این احتمال نیز وجود دارد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در دریافت یا فهم آن اشتباه کرده باشد.
اگر این شبهه فراگیر شود، به راحتى مى توان تمام دین را زیر سؤال برد و در همه احکام و اعتقادات خدشه وارد کرد. چون تمام آنچه ما از دین داریم، به ابلاغ پیام وحى و یا تفسیر آنها توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یا ائمه(علیهم السلام) باز مى گردد. اگر اعتبار گفته هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام)مخدوش شود و احتمال خطا و اشتباه توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) ثابت شود، در این صورت است که شیاطین مى توانند هر چه خواستند به دین نسبت دهند و تمام مسائل اعتقادى و احکام دین را به میل خود تفسیر کنند. بنابراین، دلیل اصرار و تکیه شیاطین فتنه گر بر مخدوش کردن اصل عصمت این است که با ایجاد خدشه در این اصل، تمام دین مخدوش مى شود و چیزى از آن باقى نمى ماند. در این صورت، تنها مطلبى که از دین براى ما مى ماند اصل وجود خداست. این تنها مسأله اى است که ما آن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) نمى گیریم; بلکه به کمک ادله عقلى آن را اثبات مى کنیم و پس از اثبات اصل وجود خداوند، وجود معاد و روز قیامت و پس از آن ضرورت نیاز بشر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نیز به کمک دلایل عقلى ثابت مى کنیم. پس از آن، با مشاهده معجزه پیامبر، نبوت او ثابت مى شود و به این وسیله کلمات او اعتبار مى یابد. بنابراین، ما به جز قرآن و حدیث منبع دیگرى نیز براى اثبات برخى از مسائل اعتقادى داریم که عقل است. ما با کمک دلیل عقلى وجود خداوند، معاد و نبوت را ثابت مى کنیم. اما فتنه گران اساس عقل را نیز زیر سؤال برده و گفتند: اولا، عقل وجود خارجى ندارد و ما چیزى به نام عقل نداریم; ثانیاً، ادله اى که به عنوان ادله عقلى براى اثبات وجود خدا، معاد و نبوت اقامه شده است، صحیح نیست. همان کسانى که باید در دانشکده الهیات درباره مسایل مربوط به اثبات وجود خداوند و مسایل اعتقادى بحث کرده و آنها را اثبات کنند، در کلاس درس خود گفتند: تمام دلایلى که براى اثبات وجود خدا اقامه شده، ناتمام است و هیچ دلیلى براى این مطلب وجود ندارد! همین روشنفکرانِ باصطلاح مذهبى (بخوانید: لامذهب) همین کسانى که مدافع اسلام نوین هستند، گفتند: ما هیچ دلیلى بر وجود خدا نداریم و اصلا عقل نمى تواند چنین مطلبى را اثبات کند.
بنابراین، بعد از رد کردن اعتبار کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام)، تنها منبعى که براى اثبات مسایل اعتقادى براى ما باقى مى ماند، عقل است که شبهه افکنان آن را هم از اعتبار ساقط مى کنند. در این صورت تنها دلیل معتبر، ادله حسى و تجربى خواهد بود; چون بر اساس گفته ایشان، دلایل متافیزیکى و فلسفى اعتبارى ندارد. وحى نیز از اعتبار ساقط است; چون در نهایت وحى کلامى است که پیامبر آن را دریافت کرده است. اگر پیامبر هم مانند سایر مردم باشد، معرفت او هم معرفتى بشرى است که خطا و اشتباه در آن راه دارد. پس وحى هم اعتبار ندارد. بنابراین، آخرین تیر ترکش شیاطین شبهه افکن، این است که از سویى عصمت پیامبر را زیرسؤال ببرند و از سوى دیگر اعتبار عقل را ساقط کنند. اگر این دو مسأله ثابت شد، هیچ امرى در دین قابل اثبات نیست و باید فاتحه خدا، پیغمبر و اعتبار قرآن و حدیث را خواند و این کارى است که خدمتگزاران اسلام نوین انجام مى دهند! کسانى که خود را از اسلام طلبکار مى دانند و بر اسلام منت مى گذارند که این دین را به صورتى معرفى کرده اند که دنیا آن را بپذیرد! ان شاءالله ارباب دنیوى آنها، آمریکا، و ارباب غیبى آنها، شیطان، پاداش آنها را خواهد داد. البته آمریکا به عهد خود وفا کرده و جوایز آنها را اعطا کرده است; ان شاء الله ابلیس هم در جهنم اجر آنها را خواهد داد!
به هر حال، شیاطین این شبهه را مطرح کرده و در عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام)خدشه وارد کرده اند. در اینجا شبهه دیگرى هم به این صورت مطرح است که برفرض قبول وجود خدا و صدور قرآن از جانب او، چگونه مى توان ثابت کرد که خدا راست گفته و در گفتار خود صادق بوده است. البته بحثهاى فراوانى در این زمینه انجام شده و کتابهاى متعددى هم در این زمینه نوشته شده است و طبیعى است که نمى توان محتواى آنها را در فرصتى محدود بازگو کرد. در این جلسه قصد دارم با بیانى ساده و مختصر پاسخ این شبهه ها را ارائه کنم.

 

 

 

 

 

رد شبهاتی حول عصمت پیامبران
پیامبران علیهم الصلاة و السلام در بین مخلوقات از همه شرافتمندتر و پاکتر بودند و بیشتر از همه تقوای خداوند را داشته و دارند و از او می ترسند و برگزیدگانی هستند که مردم باید به آنها تأسی جویند و اقتدا نمایند.
بر ما واجب است که این مقام را برای آنها محفوظ داریم و زبان خویش را از سخن چرانی حول آنها بصورت انتقاد و یا اتهام دور گردانیم. اما نفسهایی که فسق و فجور بر آنها غالب است زبان خویش را بر علیه آنها بصورت تهمت و عیب جویی دراز کرده و جز به صورت نادر پیامبری را باقی نگذاشته اند مگر اینکه او را متهم به ارتکاب گناه و یا از او عیب جویی کرده باشند؛ با این کار در صدد از بین بردن اقتدار آنها و متهم کردنشان به نقص و در کل ایراد گرفتن از قرآن که احوال آنها را بیان می دارد، می باشد.
ممانعت از این کار در جهت دفع تهمت از انبیاء به خاطر حفاظت از دین و رعایت حق آنها می باشد. قبل از اینکه به تفصیل اقدام به رد اتهامات علیه انبیاء نماییم دوست داریم که یک نکته اساسی را بیان داریم و آن اینکه سلف صالح اتفاق دارند که در مقام وحی و تبلیغ خطا و اشتباه در حق پیامبران غیر قابل تصور می باشد اما در مقام و موقعیت غیر از تبلیغ، گناهان صغیره ای که در انجامش پستی و بی ارزشی موجود نیست در صورتی که پیامبری مرتکب آن شود و بر انجام آن پافشاری ننماید و به دنبال آن توبه و انابه می کنند، وجود دارد.

 

و با این توضیح، علتی که طعنه زنندگان به آن استناد می کنند و می گویند چگونه خطا نمودن بر پیامبران جایز است در حالیکه آنها مورد تأسی و اقتدای مردمند، باطل می گردد. ما در جواب آنها می گوییم ترس از حاصل شدن اشتباه در تأسی به پیامبران در صورت ارتکاب خطا وقتی متحمل و قابل تصور بود که آنها خطا کنند و بر آن بمانند و دیگران را نسبت به انجام آن هوشیار و آگاه نگردانند؛ در آن صورت اقتدا کننده دچار اشتباه می شد چون پیروی از پیامبر بر او واجب است ولی در صورت اطلاع دادن از آن، اشتباهی صورت نخواهد گرفت بلکه از طریق دیگری میدان اطاعت و فرمانبری به روی او باز می گردد که آن تبعیت و بازگشت نیکو به سوی خداوند متعال با توبه کردن است و با این حال مقام اقتدا و الگو بودن برای پیامبران باقی مانده و شرافت عبادت پروردگار با انجام توبه و بازگشت به سوی او برایشان حاصل می گردد.
در خلال بحث معلوم شد آنچه که ایراد گیرندگان و طعنه زنندگان در حق انبیاء بیان می دارند علاوه بر افتراء و تهمتهایی که زده اند از چند حالت خارج نیست.
1. یا اینکه ناشی از بدفهمی مسئله می باشد.
2. یا اینکه موردی است که قبل از نبوت اتفاق افتاده است.
3. و یا کاری است که خلاف اولی از او سرزده است یا اینکه خطا و اشتباهی بوده که از آنها توبه کرده و خداوند نیز آنها را عفو کرده و بخشیده است.
بنابراین برای هیچ فردی جایز نیست آن را وسیله نقص و یا اثبات گناه برای آنها قرار دهد.
در آنچه که خواهد آمد این صورتها را با مثالهایی توضیح می دهیم تا برای خوانندگان گرامی روشن شود که شبهات مخالفان هرگز نمی تواند به صلاحیت اسلام خدشه وارد کند و طعنه و ایراد آنها باعث ثبات و موفقیت حق خواهد شد.
صورت اول: چیزهایی که به پیامبران نسبت داده اند بر اساس بد فهمی بوده است.
از آن جمله چیزی است که در مورد ابراهیم علیه السلام مدعی هستند که گویا ایشان به خاطر اعلان ربوبیت ستارگان دچار شرک شده است و در این کار به فرموده خداوند متعال استناد می کنند{ وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ*فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ*فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ*فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ*إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ}«و همچنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا او از یقین کنندگان باشد چون شب رسید و تاریک شد ستاره ای را دید؛ گفت: این پروردگار من است. و آنگاه که از دیده ها پنهان شد گفت: من افول کنندگان را دوست ندارم و هنگامی که ماه را دید که طلوع نموده گفت: این پروردگار من است و هنگامی که فرو رفت گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند البته از گروه گمراهان خواهم شد و وقتی که طلوع خورشید را دید گفت: این پروردگار من است این بزرگتر است ولی آنگاه که غایب شد گفت: ای قوم من از آنچه شریک خداوند قرار می دهید بیزارم و من روی خود را متوجه کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده در حالیکه خواهان حق هستم و من از مشرکان نمی باشم.»
جواب این است که ابراهیم علیه السلام همان چیزی را گفت که در مقام و موقعیت مناظره و گفتگو از آن بحث می شود. ایشان ستارگان، خورشید و ماه را که قومش مدعی ربوبیت آنها بودند بر آنها عرضه داشت و با دلیل عقلی ربوبیت را از آنها منتفی کرد آنگاه با یک نتیجه گیری منطقی بر باطل بودن معبودانشان آنها را مورد خطاب قرار داد و گفت:{یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ*إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ} «ای قوم من از آنچه شریک خداوند قرار می دهید بیزارم و من روی خود را متوجه کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده در حالیکه خواهان حق هستم و من از مشرکان نمی باشم.»
اگر بگویند چطور ابراهیم با قومش در مورد نفی ربوبیت ستارگان بحث کرد در حالیکه آنها بت می پرستیدند چیزی که از سنگ ساخته شده بود؟ خواهیم گفت: ابراهیم در باره نفی ربوبیت ستارگان با آنها بحث کرد تا برایشان روشن نماید که منتفی بودن ربوبیت خداهایی که آنها می پرستیدند به طریق اولی می باشد چون هرگاه ربوبیت ستارگانی که هم بزرگتر و هم دارای منفعت بیشتری برای مردمند ثابت شود این امر دلیل محکمی برای نفی شدن ربوبیت از بتها و چیزهای دیگری که در مرتبه پایین تری از آنها هستند و مردم مشغول عبادتشان هستند می باشند چون فرق بسیار زیادی در بین ستارگان و بتهایی که آنها بدون کوچکترین منفعتی از جانبشان مشغول عبادت کردن آنها بودند وجود داشت.
و باز از جمله ایراداتشان چیزی است که در حق ابراهیم مدعی آن هستند و آن اینکه گویند: ایشان هنگامی که در مورد چگونگی زنده کردن مردگان سؤال می کند دچار شک در قدرت پروردگار شده است و تردید و شک در قدرت خداوند کفر است و برای این ادعا به آیه زیر استناد می کنند:{ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ} «آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟ خداوند فرمود: آیا به آن ایمان نداری؟ گفت: بلی ولی می خواهم قلبم آرام گیرد. گفت: چهار عدد پرنده را بگیر و پیش خود آنها را به هم زن و قطعه قطعه نما بعد بر سر هر کوهی قسمتی را قرار بده و آنگاه آنها را فرا خوان می بینی که با عجله به سویت می شتابند و بدان پروردگارت قدرتمند و حکیم است.»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عصمت پیامبران و شبهات پیرامون آن

دانلود مقاله تحلیلی پیرامون احداث ساختمان‌های بلند مرتبه در کلان‌شهرهای ایران

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تحلیلی پیرامون احداث ساختمان‌های بلند مرتبه در کلان‌شهرهای ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده :
در فرهنگ ما نمی توان معماری و شهرسازی را صرفاً با نظریه ای کلی و جهانشمول یا با چند فرمول ، چنان که در علوم دیگر میسر است تعریف کرد. چرا که معماری علاوه بر آنکه علم است ،هنر نیز
هست ، معماری و طراحی شهری ترجمان اندیشه های انتزاعی به صورت فرم است .
یک وجه معماری عینی و عقلانی است حال آنکه وجه دیگر آن ذهنی غیر عقلانی و عاطفی است . معماری و شهرسازی را در مقام یک شیء می توان به صورت کمی سنجید اما معماری در مقام تجربه بر واکنش کم و بیش غیرقابل پیش بینی انسان متکی است که برخاسته از نیازها و دیدگاههای اوست . معماری و شهرسازی به موقعیت ( یعنی ارزشها و نگرشها ) متکی است اما در عین حال به وسیله فرهنگ انتظام می یابد که درک وحدت گذشته و حال و یا به عبارت دیگر ایجاد تعادل بین سنت
و نوآوری را از آن می طلبد و اکنون که مصالح جدید و فنون جدید ساخت امکان ایجاد هربنایی را با هر فرمی ممکن ساخته اند، باید با دقت بیشتری به معماری و طراحی یک شهر و بناهای آن نگاه کرد .
در این میان ساختمانهای بلند شاید بیش از هر بنای دیگر در معماری نیازمند این توجه و دقت باشند . این ابنیه در شرایط فعلی ، زیر سوال برده شده اند و انتقاد شدیدی به آن وارد شده ولی همچنان توانسته حضور خود را در شهرها حفظ کند و راهگشای حل بسیاری از مشکلات باشد .
به هر حال شهر باید زیبا باشد . باید با طبیعت آشتی کند و آغوشش را برای مردم باز کند . هیاهو و غوغا و جریان زندگی باید به خیابانها باز گردد و باید از کسالت و یکنواختی درآید و تشخص خود را باز یابد .
باید فضاهای گمشده دیروز دوباره پیدا شوند جان بگیرند و جان ببخشند اما این بار در قلمرویی متفاوت از دیروز .

 

لغات کلیدی : معماری و شهرسازی – فرم – فرهنگ – سنت و نوآوری - مصالح و فنون جدید – ساختمانهای بلند مرتبه – طبیعت – فضاهای گمشده

 

 

 

 بیان مسأله :
نیمه دوم قرن نوزدهم ، با آغاز رشد عمودی ساختمانها ( بلند مرتبه سازی ) در غرب همراه بوده است از آن زمان تاکنون ، پدیده (( بلند مرتبه سازی )) به عنوان یکی از اشکال غالب ، در صحنه معماری و شهر سازی جهان ، چهره خود را به ثبت رسانده است . بلند مرتبه سازی در طی حیات خود اگر چه همواره از سوی بعضی اندیشمندان مسائل اجتماعی ، اقتصادی ... و شهر سازی مورد انتقاد واقع شده و به کاربرد آن با شک و تردید نگریسته اند اما همواره بنا به ضرورت ها ، توانسته است حضور دائمی خویش را به اثبات رسانده و بر عرصه فعالیت و گستردگی خود بیافزاید .
در طی حدود 5/1 قرنی که استفاده از ساختمانهای بلند در شهرهای جهان متداول گردید و گسترش یافت ، بلند مرتبه سازی همواره به عنوان یک پدیده مهم و مشکل آفرین مورد بحث بوده است . این پدیده از سویی می تواند به بسیاری از مسائل شهری مانند کمبود زمین ، کمبود مسکن و ... پاسخ دهد ، اما از سوی دیگر خود پدید آورنده مشکلات و نارسایی های دیگری می باشد . در کشورهای غربی سعی شده است برای بهره مندی از مزایای بلند مرتبه سازی و برای کنترل مسائل و مشکلات ناشی از آن توسط قوانین و مقررات کاربردی عمل کنند و پدیده را تحت کنترل بیاورند . ضرورت وجود قوانین و ضوابط کنترل کننده در این کشورها بعد از بروز مشکلات و نارسایی های ناشی از گسترش این پدیده خود را نمایاند یعنی زمانی که آثار نامطلوب آن بر چهره محیط صدمه زده بود و جبران خسارات آن به طور کامل میسر نبود . اما به هر حال وجود این ضوابط و مقررات توانسته است تا حد زیادی از گسترش و ادامه آثار نامطلوب بلند مرتبه سازی در زمینه های کالبدی ، زیست محیطی ، اجتماعی ... جلوگیری نموده و باعث بهره مندی مطلوب از مزایای آن گردد .
شهرهای ما ( خصوصا کلان شهرها ) در حال حاضر شاهد رشد وگسترش روزافزون ساختمان های بلند بر چهره خود می باشد و این در شرایطی صورت می پذیرد که شناخت دقیقی از موضوع وجود ندارد و قانون و مقررات کنترل کننده ای نیز در دست نیست . عدم وجود ضوابط و معیارهایی برای کاربرد اجرایی بلند مرتبه سازی ، این نگرانی را باعث می گردد که عوارض نامطلوب آن به علت وجود
نارسایی های دیگر ، بسیار فاجعه بارتر از آنچه در شهرهای غربی رخ داده ، خود را بنمایاند .

 

 هزینه زیاد زمین و تکنولوژی پیشرفته و مصالح متنوع امروز بلند مرتبه سازی را توجیه
می نماید یا خیر ؟
ساختمانهایی که در شهر ساخته می شوند محل کار یا زندگی مردم هستند . مردم برای اینکه از جایی به جای دیگر بروند احتیاج به کوچه و خیابان و وسیله نقلیه دارند . مردم به مدرسه و بیمارستان و پارک و شهربازی و ورزشگاه و نمایشگاه و ... هم نیاز دارند . بنابراین تعداد مردم یک شهر
( یعنی جمعیت شهر ) باید در حدی باشد که ظرفیت معابر و فضاها و اماکن عمومی آن بتواند پاسخگوی نیازهای ساکنانش باشد . کنترل تعداد طبقات ساختمان وسیله ای است برای کنترل اندازه و تراکم جمعیت ، و کنترل تراکم جمعیت هم به این دلیل لازم است که بین نیازهای مردم و ظرفیت معابر و اماکن و بناهای عمومی شهر تعادل برقرار شود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 رابطه تراکم جمعیت و ظرفیت معابر و تاسیسات و تجهیزات و خدمات شهری
با امکاناتی که در حال حاضر برای رفت و آمد و حمل و نقل می شناسیم ( خیابان ، اتومبیل ، اتوبوس ، مترو ... ) در شهر بزرگی مثل تهران حدود 30% مساحت شهر به شبکه معابر اختصاص می یابد . معمولا 20 تا 30 درصد سطح یک شهر بزرگ نیز برای احداث خانه ها و سکونتگاه مردم منظور می شود و بقیه سطح شهر نیز سهم انواع خدمات و تاسیسات و تجهیزات عمومی ، فضاهای سبز ، حریم مسیلها و رودها ، مناطق حفاظت شده و ... است .
طبق طرح جامع و ساماندهی مصوب تهران ، مجموعا در حدود 160 کیلومتر مربع از مساحت 700 کیلومتر مربعی محدوده بیست و پنج ساله به (( کاربری مسکونی )) اختصاص دارد .
حال می خواهیم ببینیم که در این 160 کیلومتر مربع ( یا 160 میلیون متر مربع ) چقدر خانه می توانیم بسازیم به نحوی که بین نیازهای جمعیت و ظرفیتهای شهر تعادل برقرار شود ؟
اگر تراکم ساختمانی را برابر حداقل پیش بینی شده در ضوابط موجود ، 120 درصد ( یعنی دو طبقه ساختمان در 60 درصد سطح زمین ) در نظر بگیریم سطح کل زیربنای ساختمانهای مسکونی شهر برابر 192 میلیون متر مربع خواهد شد . حال برای اینکه ببینیم که در این مقدار زیربنا چند نفر ساکن خواهند شد . باید آن را بر عدد متوسط سطح زیربنای مسکونی ، که در تهران حدود 20 مترمربع است ، تقسیم کنیم ، حاصل برابر 6/9 میلیون نفر می شود .
معنی محاسبه ساده فوق این است که اگر به فرض در تمام قطعه زمینهای مسکونی محدوده 25 ساله تهران ساختمانهای مسکونی 2 طبقه ( یعنی تراکم ساختمانی 120 درصد ) ساخته شود ، جمعیت ساکن در محدوده 25 ساله تهران به 6/9 میلیون نفر می رسد . به همین ترتیب اگر همه ساختمانها ، به فرض سه طبقه ساخته شوند جمعیت محدوده 25 ساله تهران به 4/14 میلیون و اگر چهار طبقه ساخته شوند به 2/19 میلیون نفر می رسد وحال سوال این است که این ظرفیت 700 کیلومتر مربعی ( یعنی محدوده 25 ساله تهران ) چند نفر را می تواند در خود جا دهد ؟
طبق طرح جامع اول تهران ( مصوب سال 49 برای دوره 70-1345 ) 5/5 میلیون نفر ، و طبق طرح ساماندهی تهران ، مصوب 1371 ، 65/7 میلیون نفر .
آیا می توان از رقم اخیر هم تجاوز کرد ؟ نه چندان ، زیرا اگر حتی از محدودیت جدی منابع آب و نیز محدودیت ظرفیت شبکه های موجود آب و برق و گاز و ... هم بگذریم . و حل آن را به کمک سرمایه گذاری زیاد و استفاده از تکنولوژی پیشرفته میسر بدانیم . در مورد شبکه معابر محدودیت وجود دارد : وقتی متوسط تراکم ناخالص جمعیت شهر بزرگی مثل تهران از 100 نفر در هکتار فعلی تجاوز کند و به حدود 140 نفر در هکتار برسد ( یعنی جمعیت کل 8/9 میلیون نفر ) ، دیگر حتی نه فقط شبکه اتوبوسرانی پیشرفته ، بلکه سیستمهای حمل و نقل با ظرفیت سنگین ( مثل مترو ) نیز جوابگوی نیازهای حمل ونقل و رفت و آمد مردم شهر نخواهند بود ، و علاوه بر آن شهر به لحاظ سطوح مورد نیاز فضاهای باز و سبز و انواع خدمات و تأسیسات « زمین بر » شهری نیز با کمبودهای جدی تر مواجه می شود ، معنای حرفهای فوق به طور خلاصه این است که حداکثر متوسط تراکم ساختمانی ، اگر حداقل قابل قبولی از کیفیت را ضروری بدانیم ، 120 درصد ، و حداکثر متوسط تعداد طبقات ساختمانهای مسکونی ، دو طبقه ، است ، یعنی چهار طبقه هم خیلی زیاد است !

 

 بلند مرتبه سازی در کلان شهرهای ایران آری یا خیر ؟
همواره در شهرها تقاضاها و یا نیازهای خاصی وجود دارد که در همه جای شهر قابل پاسخگویی نیست و فقط بخشهای معینی از شهر توان و استعداد پاسخگویی به آنها را دارند : در همه جای شهر نمی توان ساختمانهای اداری و تجاری ساخت . فعالیتهای اداری ، تجاری و فرهنگی نیاز و تمایل به تمرکز و همجواری دارند . به عبارت دیگر هم نیاز و هم مصلحت حکم می کند که در بخشهایی از شهر با احداث ساختمانهای بلند ، از زمین ( به عنوان منبعی کمیاب ) ، بهتر و بیشتر استفاده شود . و باز به بیان دیگر عرضه محدود و تقاضای بسیار زیاد برای استفاده از زمین در مرکز شهر و مرکز مناطق و نواحی و محلات شهر ، استفاده بیشتر از زمین ، یعنی تراکم ساختمانی بیشتر ، را توجیه می کند . بنابراین ممکن است لازم و منطقی و معقول باشد که در جایی از شهر ساختمان های مرتفع هم ساخته شود.
اما مهم این است که مکانهایی را که می توان در آنها ساختمانهای بلند ساخت ( بیشتر بر مبنای پتانسیلهای اقتصادی و اجتماعی موقعیتهای شهری و نه فقط بر اساس ویژگیهای طبیعی و زیست محیطی ) ، و نیز شرایط و ضوابط لازم برای بلند مرتبه سازی را نیز ( از جمله ابعاد قطعه زمین و موقعیت آن نسبت به معابر همجوار ) ، درست انتخاب و تعیین کنیم . نکته بسیار مهم دیگر اینکه میزان محدودیت تراکم ساختمانی ( یا تعداد طبقات ساختمان ) در مورد ساختمانهای اداری و تجاری می تواند بسیار ناچیز باشد ، اما در مورد ساختمانهای مسکونی ، در موقعیتهایی که برای بلند مرتبه سازی مناسب تشخیص داده می شود ، هدف اصلی افزایش تراکم ساختمانی ( و در نتیجه آن ، افزایش تراکم و اندازه جمعیت ) نیست ،بلکه هدف اصلی این است که با استفاده از الگوی آپارتمانهای بلند مسکونی ، سطح بیشتری از زمین به فضاهای باز و سبز اختصاص داده شود و کیفیت مطلوب تری برای زندگی جمعی تامین شود. بنابراین احداث ساختمانهای مسکونی از 8 طبقه به بالا در قطعه زمین 500 الی 1000 متری منطقی نمی باشد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 رابطه بین بلند مرتبه سازی و توسعه افقی :
محاسبات ساده فوق نشان داد که اگر متوسط ارتفاع ساختمانها در تهران از حدود 2/1 طبقه فعلی به حدود 2 طبقه برسد ، ظرفیت جمعیت پذیری کل محدوده 700 کیلومتر مربعی 25 ساله تهران به 6/9 میلیون نفر می رسد ، یعنی حدود 2 میلیون نفر بیشتر از آنچه در طرح ساماندهی تهران پیش بینی شده و به تصویب شورای عالی شهرسازی رسیده است . اداره تهران و تامین امکانات حداقل رفت و آمد و تاسیسات و تجهیزات و خدمات شهری ، در صورتی که به چنین جمعیتی برسد ، بسیار مشکل تر از امروز خواهد بود .
به عبارت دیگر با ارتفاع متوسط 2 طبقه برای ساختمانهای مسکونی ، بیشترین استفاده قابل تصور از امکانات جمعیت پذیری شهر تهران به عمل خواهد آمد . و اگر جمعیت تهران در آینده از این رقم تجاوز کند ، که می کند ، توسعه افقی ناگزیر خواهد بود ، و برای پرهیز از توسعه افقی نمی توان باربیشتری بر دوش تهران گذاشت . بلکه باید مسئله اسکان و استقرار جمعیت و فعالیت را – نه فقط در شهر تهران – بلکه در عرصه منطقه کلان شهری تهران مورد توجه قرار داد .
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه هم اکنون حدود 5/3 میلیون نفر در شهرها و آبادیهای کوچک و بزرگ اطراف تهران زندگی می کنند . یعنی توسعه افقی تهران مدتها است که اتفاق افتاده . کرج یک میلیون نفری ، اسلامشهر 300 هزار نفری ، اکبرآباد 80 هزارنفری ، قرچک 140 هزارنفری و ... در واقع مظاهر توسعه افقی کلان شهر تهران هستند . اما ، اگر هم ظرف تهران جا داشت . ساکنان این شهرها و آبادی ها که عموما مردم کم درآمد و یا بسیار کم درآمد هستند – نمی توانستند در ساختمانهای بلند مرتبه شمال شهر تهران زندگی کنند. گرایش این مردم به سکونت در خارج از تهران به این دلیل نیست که در تهران جا پیدا نمی شود ، بلکه به دلیل گرانی زمین و مسکن است . کما اینکه هنوز غرب تهران خالی است ، و زمانی هم که اسلامشهر رشد بالای 20 درصد را تجربه می کرد ، تهران خیلی بیشتر از حالا جای خالی داشت .
بنابراین می توان با در نظرگرفتن کلیه جوانب و تاثیرات مثبت و منفی اینگونه از ابنیه ، در بعضی مواقع و در مکانهای مطلوب و برای اقشار مناسب این ساختمان ها را ساخت و از مزایای آن بهره مند شد .

 


 آثار اجتماعی و روانی زندگی درساختمان های بلند :
تاثیرات اجتماعی و روانی بلند مرتبه ها نیز به همان میزان تاثیرات اقتصادی از سوی محققان مختلفی مورد بررسی واقع گردیده است . این موضوع از سوی جامعه شناسان ، روان شناسان ، مردم شناسان و شهرسازان بررسی و نقد گردیده است :
تاثیرات اجتماعی و روانی ناشی از زندگی در بلند مرتبه ها ، نه در مجموعه های اداری ، تجاری و یا صنعتی و ... بلکه در مجموعه های سکونتی است که دارای اهمیت می باشد زیرا در محیط سکونت ، برخوردهای اجتماعی و آثار روانی آن ، ابعادی بسیار گسترده می یابد . بدین لحاظ است که همواره
(( انتقادهایی که از بلند مرتبه سازی صورت پذیرفته ، در مورد بناهای مسکونی بوده است . )) این تاثیرات در زمینه های زیر مورد بررسی قرار گرفته است :
الف – تناسب زندگی آپارتمانی ( در بلند مرتبه ) با گروهها و طبقات مختلف اجتماعی
ب – تراکم جمعیت در فضا
ج – یکسانی و یکنواختی فضاهای معماری طراحی شده
د – سوانح و ساختمانهای بلند
بنابراین به شرح و بررسی نظرات ارائه شده در زمینه های فوق پرداخته می شود و نتیجه تحقیقاتی که در این زمینه ها صورت پذیرفته منعکس خواهد شد .

 

الف – تناسب زندگی آپارتمانی ( بلند مرتبه ها ) با گروهها و طبقات مختلف اجتماعی
یکی از مواردی که همواره زندگی در بلند مرتبه ها را زیر سوال برده ، تناسب زندگی در بلند مرتبه ها یا زندگی آپارتمانی با گروه های متفاوت اجتماعی است . این دیدگاه از یک سو تفاوت قومیت ها ،
ملیت ها و نژادهای مختلف را در سرزمین های گوناگون – با آب و هوا و اقلیم متفاوت – مدنظر دارد و از دیگر سو در یک جامعه مشخص ، تفاوت گروهها و طبقات مختلف اجتماعی با رفتارهای سکونتی مختلف در آن جامعه را مورد توجه قرار می دهد . در این بحث ، متناسب بودن زندگی در بلندمرتبه ها با آداب و رفتار اجتماعی و گروههای مختلف یک جامعه مدنظر می باشد .
تجربیات جهانی و همچنین تحقیقات داخلی ( در کشور ) حاکی از آن است که زندگی ، طرز سکونت ، نحوه رفتار ، کنش های اجتماعی و گروهی طبقات مختلف اجتماعی ، سکونت آنان را در بلند مرتبه مناسب و رضایت بخش یا نامناسب و نامطلوب می گرداند . کلیه بررسی هایی که در زمینه فوق انجام شده به این نتیجه دست یافته اند که به دو دلیل عمده ، زندگی آپارتمانی در بلند مرتبه ها ، مناسب گروههای اجتماعی با فرهنگ روستایی – که غیر از ساکنین روستا ، شامل اقشار تهیدست مهاجر شهری و کارگران نیز می شوند – نمی باشد . این دو دلیل عمده ، یکی : نحوه رفتارهای اجتماعی و ارتباطات همجواری و همسایگی این گروههای اجتماعی می باشد که در تناقض با همجواری شدید و فضاهای مشترک متعدد در این نوع مساکن است. و دیگری : پرجمعیت بودن و به عبارت بهتر پر اولاد بودن این خانواده ها می باشد .
بررسی هایی که در سطح کشورهای غربی که دارای سابقه بیشتری در زمینه سکونت در بناهای بلند هستند ، انجام شده به نتایجی در این زمینه دست یافته که این نوع همجواری را مناسب بعضی گروههای خاص پایین اجتماع که در عین حال دارای اولاد زیادی هم هستند نمی دانند .
یک نمونه بسیار معروف در این مورد پروژه ، (( پروت ایگو ( Pruitt-Igoe) )) می باشد . مجموعه مسکونی بلندی که توسط یاماساکی ، معمار ژاپنی طراحی شد و در سالهای 55-1954 در سنت لوئیس آمریکا ساخته شد، اقشار پایین دست اجتماعی – سیاه و سفید – با درآمدهای پایین ، اکثرا پراولاد و بسیاری بی سرپرست و دارای مشکلات متعدد اجتماعی در آن ساکن شدند .
به مرور زمان مصایب و مشکلات بسیار در همجواری این خانواده ها بروز کرد ، نابسامانی به حدی رسید که باعث شد عده زیادی از ساکنین واحدهای مجموعه را ترک کنند . وجود مشکلات متعدد و متروکه شدن بخشی از آن بالاخره پس از 17 سال باعث گردید تا در سال 1972 ، تصمیم به نابودی
و منفجر کردن مجموعه مسکونی (( پروت – ایگو )) گرفته شد و در این سال این انفجار صورت پذیرفت .
صاحب نظران گوناگون در مورد علت این پدیده و شکست این پروژه به بررسی و تحقیق پرداختند :
(( علت ریشه ای این ناکامی در آن بود که بسیاری از خانواده های با رفاه پایین و پراولاد ... قادر به کنار آمدن با این ساختمان ها نبودند و این ساختمان ها نیز دردی از آنها دوا نمی کرد و به قول جامعه شناسی به نام Rainwater که در این رابطه تحقیق کرده است : ( تحقق ایده های Pruit-Igoe نیازمند زندگی بسیار متفاوت از زندگی کارگران سیاه یا سفیدی بود که در آن سکنی گزیدند چنین به نظر می آید که خود ویژگی های لازم برای زندگی در این مجموعه مسکونی با امکانات درآمدی و ثبات زندگی قشر فوقانی طبقه کارگر بیشتر قابل انطباق بوده باشد و یا به عبارت دیگر زندگی در (( پروت – ایگو )) نیازمند سطح درآمدی 50 تا 100 درصد بیشتر از درآمد بالفعل خانواده هایی بود که در آن اقامت گزیدند ) ، (( در صورتی که خانواده های با درآمد بالا و متوسط به همراه تعداد محدودی از خانواده های پراولاد و خانواده هایی که به نوعی دارای سرپرست مشخص باشند به شرط آن که نسبت خانواده های پرجمعیت از 50 درصد کل خانوارهای مجموعه تجاوز نکند ، به راحتی قادر به زندگی آسوده در این مجموعه بودند .))
(( به طور کلی ساختمان های بلند مسکونی به عنوان یک واحد سکونتی راحت ، متناسب افراد تنها ، دانشجویان ، زوج ها و خانوارهای کوچک می باشد لکن برای خانوارهای پراولاد تنها تحت شرایط خاص از قبیل تراکم جمعیت در شهرهای کم وسعت ، اگر راه حل قابل قبول دیگری ارائه نگردد ، آن هم فقط در صورتی که فضای بازی و چمن پشت بام به صورتی کافی و مناسب برای گروه کودکان ساکن آن ارائه شود ، پذیرفتنی است .)) ( ایده حیاط در ارتفاع – وبامهای سبز )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تحقیقات اجتماعی که در کشورمان ، در این زمینه صورت گرفته است، نیز نتایج فوق را تایید می کند . این تحقیقات در برگیرنده ساکنان متفاوت آپارتمان ها در تهران از شمال شهر تا جنوب شهر ، از طبقات مرفه تا طبقات روستایی ، سنتی و تهیدست شهر تهران می باشند . این نمونه ها به لحاظ فرهنگ آپارتمان نشینی می توانند نماینده گروههای مختلف در کل سرزمین باشند به این لحاظ می توانیم نتایج حاصله را برای شرایط عمومی ایران تعمیم دهیم :
در (( نزد اقشار مرفه اولا آگاهی بالنسبه کاملی از کم و کیف و یا به عبارتی سبک و چگونگی زندگی آپارتمانی وجود دارد و در نتیجه با آگاهی از این شیوه زندگی ، انتخاب سکونت در واحد آپارتمانی در میان این طبقه عموما از روی تمایل و به دلخواه صورت گرفته است . در نزد این گروه دلایل بسیار مشخصی جهت انتخاب آپارتمان برای سکونت وجود دارد : اهم این دلایل در دو مورد بسیار مشخص زیر خلاصه می گردد :
1- امنیت مالی
2- نگهداری آسان ، در مقایسه با زندگی در خانه های ویلایی ، جمع و جور بودن آپارتمان و نحوه اداره قسمت های مشترک.
در نزد اقشار متوسط اجتماعی ، آگاهی کاملی از شیوه زندگی آپارتمانی و رویه سکونتی آن وجود ندارد به عبارتی روشنتر این گروه در حد فاصله یا مرز یک آگاهی و عدم آگاهی نسبت به شرایط زندگی آپارتمانی قرار دارند ، لکن نکته بارز در میان این گروه ، آمادگی پذیرش و تمایل کم و بیش به پذیرش فرهنگ نو و این شیوه سکونتی است . دلایل موجه زیر جهت خرید آپارتمان وجود
داشته :
1- فراهم آمدن امکانات مناسب جهت خرید آپارتمان مانند وام بانکی و غیره ...
2- تمایل شدید به مالکیت با توجه به ویژگی های فرهنگی و ارزان بودن این نوع زندگی را با واحد مسکونی در نزد اقشار پایین با ریشه روستایی و تهیدست شهر تهران متاسفانه به هیچ وجه آگاهی از شیوه زندگی آپارتمانی وجود ندارد ...
وجود شکاف فرهنگی قابل توجه میان فرهنگ زیستی سنتی این مردم با فرهنگ شهرنشینی امکان پذیرش این نوع دشواری ها و مقاومت های بارز را مواجه می سازد . در نزد این گروه اجتماعی دلایل زیر جهت آپارتمان نشینی وجود داشته :
1-کمبود مسکن ، استیصال ، اجاره ارزانتر ( در مورد اجاره نشینان )
2-رهایی از دست مالکیت در مورد ساکنین مالک آپارتمان
3-سرمایه گذاری مناسب از نظر مالکین جهت اجاره آن .
به طور کلی آنچه از مطالب فوق نتیجه می شود حاکی از آن است که زندگی آپارتمانی مناسب کلیه گروه ها و طبقات اجتماعی نمی باشد . البته مسئله با دیدی دقیق تر و موشکافانه تر باید تحقیق شود اما در مجموع می توان نتیجه گرفت که زندگی در بلندمرتبه ها برای اقشار متوسط به بالا مناسب تر از اقشار تهیدست شهری که غالبا دارای فرهنگ روستایی می باشند ، است همچنین در یک واحد
بلندمرتبه ، به علت همجواری بسیار نزدیک ، اگر افراد ساکن دارای فرهنگ مشابه هم باشند ، روابط بهتری نتیجه می گردد و رضایت بیشتر ساکنین را به همراه خواهد داشت .

 

ب : تراکم جمعیت در فضا
میزان تراکم در فضا با میزان فعالیت انسان در آن فضا رابطه معکوسی دارد به این معنی که تراکم بیش از حد باعث نامطلوب شدن محیط می گردد . اینکه چرا یک فضای متراکم از جمعیت برای انسان نامطلوب است دلایل متعدد روانشناختی دارد : یکی از دلایل آن است که استفاده از فضا و تجهیزات آن را برای هر نفر محدود می سازد ( همان پدیده سرانه ها ) مانند استفاده از وسایل بازی کودک و یا مانند چشم انداز یک نفر آدمی که روی صندلی نشسته به فضای اطراف، که توسط عبور و یا ایستادن دیگران بسته شده و از بین می رود . همچنین هنگامی که تعداد استفاده کننده از یک فضا زیاد باشد ، به همان نسبت فضا بزرگتر می گردد . به این ترتیب ، خصوصیت و شخصیت فضا خدشه دار می شود ، زیرا حدی از بزرگی فضا دارای مطلوبیت می باشد : « کوچک زیبا است » یا « هرچه فضا کوچکتر شود و کادر دید انسان محدود تر باشد ، احساس امنیت و آسایش انسان بیشتر می گردد » .
همچنین از مهترین دلایل نامطلوب شدن فضای متراکم برای انسان ، کاهش و تنزل ارتباطات انسانی و ایجاد بیگانگی در فضای روابط می باشد ، یعنی دومین شاخص رضایتمندی انسان از محیط .
اصل کلی آن است که تعداد زیاد جمعیت در یک مکان ، سطح روابط افراد را تنزل می دهد . یک فرد در میان جمع کثیر ، بیشتر ناشناخته می ماند و هویت او بیشتر نادیده گرفته می شود ، در حالی که هرچه جمع کوچکتر باشد شخصیت او بیشتر خود را می نمایاند و در صورتی که جمعی وجود نداشته باشد و همه « فرد » باشند حالت شناخته شدن و هویت به نهایت خود می رسد : « در همانندی یک ساختمان مرتفع بیش از تنوع خانه های منفرد تلاش برای شناسایی وجود دارد » . این پدیده است که تفاوت زندگی اجتماعی در یک واحد از یک ساختمان بلند مرتبه را با یک واحد ساختمانی شخصی بیان
می کند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تحلیلی پیرامون احداث ساختمان‌های بلند مرتبه در کلان‌شهرهای ایران