می خواستم مقدمه ای هم خون داستانم بنویسم، ولی در کنج افکارم این حقیقت برایم آشکار شد که عشق مقدمه ندارد. و در نهایت، عشق بی مقدمه یعنی خدا...
داستان کوتاهی که هم اکنون در دست شما ومقابل دیدگان شماست، پس از گذشت ماه های متوالی سختی و مشقت، به لطف و عنایت خداوند منان به این مرحله رسیده است.
خداوند مهربانی که مرا یاری کرد تا داستانی برگرفته از ذهن خود و آنچه در حقیقت این جامعه جاری است، سرچشمه گرفته بنویسم. داستانی که شاید به قلم من، آنچنانکه باید، درخور و شایسته نباشد ولی این حقیقتی است که نمی توان کذب آن را ثابت کرد؛ چه بسا جوانان و خانواده های بسیاری در پیرامون ما زندگی می کنند که وقتی عاشق می شوند، خدا را فراموش می کنند و زندگیشان متلاشی وبه انتقام و کینه جویی منجر می شود، حتی گاهی عواقب پس تر از این را نیز دارد…
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 39صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید .
مقاله ادبی