لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه11
از اموری که در سیره پیامبر چشمگیر بود و بسیاری تاب و تهملش را نداشتند و تا روز های آخر زندگی رسول خدا (ص) نیز نتوانستند آن را بپذیرند مساوات در تقسیم کار و انجام مسئولیت بر اساس اهلیت بود . پیامبر در این امر میان هیچ یک از افراد امت فرقی نمی گذاشت و هر کس واجد اهلیت بیشتری بود میدان گسترده تری می یافت . تقسیم کار با ملاک دانش و توان و تقوای مسلمانان تعیین می شد و نه با ملاک های جاهلی ، چنانچه در دوران جاهلیت عرب از ویژگی های رهبر قبیله سن او بود و عرب قائل به شیخوخیت بود و چنانچه فردی همه اهلیت های لازم برای رهبری و فرماندهی را دارا بود ولی شیخ نبود ، عرب جاهل بدوتی نمی داد این جمود جاهل به رغم مواضع صریح قرآن کریم و رفتار و عملکرد پیامبر از اندشیه و دل بسیاری بیرون نرفت . ایات مقدس کتاب الهی بیانگر این حقیقت است که خداوند جز بر اساس شایستگی مسئولیتی نمی بخشد و ویژگی تصدی مسئولیت علم و قدرت است ، همچنانکه امیرمؤمنان درباره ملاک مسئولیت و زمامداری فرمود :
مردم ! سزاوارترین کس به زمامداری و رهبری قویترین مردم نسبت به آن است و داناترین آنها به فرمان های خدا در آن .
می توان نتیجه گرفت که ملاک تصدی امور به طور کلی علم و قدرت است و ملاک های واقعی و نه نسبت ثروت و سایر ملاک های غیر واقعی . رسول اکرم (ص) در دوران رسالت خویش در تقسیم کار ها و شغل ها و انجام مسئولیت ها را به تمامی تحقق بخشید نه تنها رعایت برابری برای هرکه واجد اهلیت بود ، تا رعایت مساوات میان صاحبان اهلیت تا سنگینی بار مسئولیت ها بر یک گوشه از جامعه و افراد تحمیل نشود . پیامبر خدا در دادن مسئولیت فرماندهی جنگ تنها ملاحضه شایستگی و توانایی و تدبیر افراد را می کرد ، نه خویشاوندی و نسبت و سن ، جوانان شایسته را فرمانده قرار می داد . حضزت علی (ع) با همین عبارت « واعلم ان الرعیه طبقات لایصلح بعضها الابعضی و لاغنی ببعضها عن بعض » .
به وجود لزوم تقسیم کار اجتماعی اشاره فرمودند و ما به وضوح می بینیم که به راستی از یک سو یک نفر نمی تواند هم کشاورز ، هم صنعتگر ، هم پزشک و هم معلم باشد و خلاصه همه کارهای اجتماعی را انجام می دهد و کلیه مایحتاج خود را تامین کند و در نهایت مسئله رشو و کمال خود را محقق سازد و از سوی دیگر کشاورز به صنعتگر ، و صنعتگر به کشاورز ، هر دو به پزشک ،و پزشک به آن دو . و خلاصه همه طبقات و دسته جات اجنماعی متقابلاً به یک دیگر متکی هستند و کارشان بدون یکدیگر راه نمی افتد و از هم بی نیاز نیستند ، همان طور که در سطحی کوچکتر و در یک سازمان می بینیم مدیر و سرپرست به تنهایی نمی توانند همه کار ما را انجام دهند و به ناگزیر باید به تقسیم کار بپردازند و واحد های سازمان همه به یکدیگر متکی و محتاجند .و همه با هم هدف سازمان را پیگیری می نمایند
تحقیق در مورد مساوات در تقسیم کار