زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله پایان نامه رویکردکهای اروتیسمی درادبیات نمایشی

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله پایان نامه رویکردکهای اروتیسمی درادبیات نمایشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رویکردکهای اروتیسمی درادبیات نمایشی وبررسی تطبیقی باآثار آندره ژید
مقدمه :
از زمان افلاطون که بحث درباره ی آپولون و دینوزیوس ، خدایان یونان تا امروز که به ظن فلاسفه ای همچون نیچه و هایدگر ، تاریخ تمدن بشر براساس خدای عقل و منطق ، آپولونی یا در برداشتی دیگر مردسالارانه نگاشته شده ، بحث درمورد راه و روش زندگی و دیالکتیک هستی و چرایی آن بی شمار بوده است . اما دنیای امروز که به پاره کردن زنجیر سنت ها می پردازد و افق دیده گان را به ورای دانسته هایی از قدیم برای ما به یادگار مانده پرواز می دهد . شاید تا جایی که روشنفکران دنیای مدرن تر مانند فروید ، مارکوزه و فوکو و ... به بحث درباره ی خدای شراب و لذت هوس رانی دینوزیوسی می پردازند و آن را درکنار آپولون به بوته ی نقد و همپای او ارزشی برای ادامه ی زندگی قلمداد می کنند و پرداخت به آن را لازم می شمارند .
بی شک تفکر فروید در راه رسیدن دنیای امروز به مرز باز بودن تفکر و اندیشه بی تاثیر نبوده است . ادامه دهنده ی راهی که فوکو در تاریخ جنسیت آن را در جامعه به صورتی ریاکارانه می داند و درباره ی جامعه به این نظر است که ریاکاری اش را خود به باد انتقاد می گیرد . ( اراده به دانستن – میشل فوکو )
و در جایی دیگر هربرت مارکوزه می گوید :
« جوامع مختلف به سطوح مختلفی از سرکوب و رنج نیاز دارند و توسعه ی سرمایه داری به خصوص به سرکوب شدیدتری نیازمند است . سیستم سرمایه داری پیش رفته از سرکوب می کاهد و دانش جنسی را به طور مشخص به سمت مصرف سوق می دهد . » ( هربرت مارکوزه نوشته ی السدر مک اینتایر )
پس علاوه بر این اندیشمندان که در راه سامان دادن و دیالکتیکی کردن این عامل ارگانیک بشر گام برداشته اند و تفکری ورای تفکر اخلاق گرای بسته ی مذهبی در جامعه به وجود آورده اند ، خود جامعه نیز در این راه بی تاثیر نبوده اند . جامعه یی که خود به واسطه ی نظام سرمایه داری در جریان تاثیری فزاینده برجریان فکری باز شهوت مداری گذارده است .
گفتم که بر نگاهت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید ( حافظ )
ژید به عنوان نویسنده ای که خود منبع الهامات افراد و دانشمندان زیادی برای رهایی از قید و بندهای دنیای معاصر است ، مورد بررسی من قرار گرفت . خود ژید همواره از این قید و بندها فرار کرده است . لذت را امری لازم .برای ادامه ی زندگی می داند . حتا در زمانی که به سمت کمونیسم گرایش پیدا می کند فورا از آن جدا می شود و این مکتب دست و پا گیر را همپای مذهبی می داند که انسان را محدود می کند :
« کاتتولیسیسم یا کمونیسم موجب یا دست کم خواهان اسارت ذهن اند . جوانان و بسیاری از بزرگ تر هایشان با جسم و جان خسته از مبارزات گذشته به دنبال این اسارت می روند و گمان می کنند در سایه ی آن به آرامش ، امنیت خاطر و آسایش فکری می رسند ، بدون آن که واقعا بدانند دیر شده است . » ( تفسیرهای زندگی – ویل و آریل دورانت )
بی شک ژید یکی از پیش روها در این زمینه است . به طوری که همواره تا زمان مرگش بحث و جدل های فراوانی پیرامون شخصیت و نفوذ او در جریان ادبی فرانسه بوده است . سیل انتقاد از همه جهت بیش از همه کاتولیک ها و کمونیست ها تا لب گور او را دنبال می کرده است . در زندگی و فعالیت روشنفکرانه قاعده ی معتبری هست که می گوید اگر کسی برای مدت مدیدی در حدود نیم قرن تحت چنین حملات شخصی قرار گیرد احتمالا حرف مهمی برای گفتن دارد . فرانسه هنوز نمی داند که آیا این مرد همان شیطان بوده که برای دگرگون کردن اخلاقیات جسمیت پیدا کرده است یا نویسنه ی بزرگ و نثر نویس نامی . به هر رو ژید برای من بهانه ای بود تا در این جامعه ی فلسفه زده راه و مسیر مردانی را گوشزد کنم که از انبوه مشکلات گذشته و راه خود را تا انتها رفته اند :
« باور کن مدح و تعریف انسان را سست می کند و باعث می شود که نیروی کم تری به کار برد ، اما انتقاد و حمله ای که با خونسردی استقبال شود انسان را قوی تر می سازد . بگذار خود اثرت از خودش دفاع کند و تو به راحت ادامه بده . » ( بهانه ها و بهانه های تازه – آندره ژید )
با دیدن دوستانم که در اثنای نوشتن یا به نمایش تبدیل کردن متون دست نویس خود به ورطه ای می افتند که خبر از کوته فکری و بی خبری آن ها می دهد . نیرویی مرا وادار به نوشتن این گونه درباره ی امری که چه دیرباز و چه حال مخفی ، پنهان ، رازگونه و در اعماق ذهن در جریان بوده است می اندازد . مساله ای که تازه با باز شدن کمی جامعه ی ما تا اندازه ای نمودهای عینی بیش تری پیدا کرده است . حال در سرراه این تحقیق مشکلات فراوانی در سر راه قرار داشت . بزرگ ترین آن خام دستی و خام فکری من بود . که برای رسیدن به عمق و درک مسایل راه زیادی را در پیش داشتم . سعی کردم به عمق بپردازم و در حد توانم شمه ای برای خوانندگانم فراهم کنم . نه کامل ، زیرا هنوز در ابتدای راهم ، بلکه تلنگری هر چند کوچک . باز به جمله ای از ژید استناد می کنم :
« من در ادبیات هر چیزی را که فردا کم تر از امروز جالب باشد ، هر چیزی را که پس از مدت کمی خوانندگان امروزش دیگر به میزان سابق یبا ، لطیف و جذاب نشمارند ژورتالیسم می گویم . و از این اندیشه احساس لذت می کنم که اثر کامل ادبی برخلاف ژورنالیسم در نگاه اول به نظر خواننده چندان زیبا جلوه نمی کند . » ( بهانه ها و بهانه های تازه – ژید )

 


رویکردی جامعه مدار به اروتیسم :
مسایل اروتیسمی در جامعه ی ما که پر از فشارهای جبرگونه که بر انسان اعمال می شود و چه در جامعه ی غربی تا حدی آزادتر همواره مساله ای بوده که شاید بیش از این که خود نویسندگان و اندیشمندانی که در این راه قدم می گذارند ، بدانند در ذهن و ناخودآگاه مخاطبان جامعه تاثیر می گذارند . این تاثیر گاه به صورت حس خوش آیند یا همراه با حیرت است . اکثر مخاطبان این تاثیر را انکار می کنند و خواهان این مساله هستند که این گونه مسایل که به جنسیت انسان بتگی دارد ، چه مخالف چه موافق راهی جز به سوی ابطال و گمراهی آدمی ندارد . زیرا معیار و منبع قیاس آن ها چیزی جز اخلاقیات سست خود نیست . اخلاقیاتی که غالبا و اکثرا از آیین مذهبی خاص برداشت شده است و سرسختانه انسان را به سمت و سوی تکامل از راه تزکیه رهنمون می کند .
پنهان کاری یکی از بدیعی ترین مسایل ارگانیکی بشر هاله ای از ممنوعیت ها را برای مخاطبان به وجود آورده است و افراد هر چه این محدوده ی عجیب و حسی برای شان دور از دسترس تر باشد ، نیاز کنجکاوانه ناخودآگاه و شدیدتری نسبت به آن پیدا می کنند . نیازی که در رگه های مخفی بشر جای گرفته و نقابی مانند شخصیت اجتماعی افراد آن را پوشانده است . پس خود این احساس هم مانند قصری از افسانه ای که ملکه ای زیبا در آن به واسطه ی اژدهایی جادم شده و به خواب رفته است . دور از دسترس و دور از واقعیت .
انسان های فریبکار و پرحیله همیشه می کوشند خود شاهزاده خانم را با بوسه بیدار کنند و افتخار همسری او را داشته باشند . پیچیدگی تمام هستی موجودی به نام انسان را فراگرفته است . شناخت این پیچیدگی سرداری رشید می خواهد برای مبارزه با هزاران موجود خیالی و موهوم که با تمام قوا مبارزه می کند . شیرینی افسانه ها برای دور از دسترس بودن آن ها است همچون اعماق وجودی انسان ها . قصر افسانه ای پر از خطر نابودی است ، جایی در اعماق وجود آدمیان که گذشتگان از قدم گذاشتن در راه شناخت آن ما را نهی کرده اند . حتا فکر کردن را هم موجب جنون آدمی می دانستند . پس اگر کسی راه را به گونه ای دگر برود تا به این قصر برسد چیزهای زیادی برای تعریف کردن دارد . جواهرات و غنیمت های زیادی برای عرضه دارد . و آدم مهمی می شود . و ما آدمیان زاده شده ایم برای به شهرت رسیدن . اگر عزم جزمی داشته باشیم و در این راه قدم بگذاریم حتا اگر به بهای از بین رفتن جانمان تمام بشود سرافراز خواهیم شد اما اگر ترسو و بی بن باشیم به خیال پردازی روی می آوریم و دیگران را فریب می دهیم . صحبت از جنس و مسایل جنسی مانند این است که ما مسیر رسیدن به قصر را پیموده ایم و با موجودات خیالی جنگیده ایم و جواهرات را با خود به ارمغان آرده ایم . مردم زود گول می خورند . می توان خیال پردازی کرد . می توان مسیر نرفته را رفته نشان داد و در پایان هرآن چه در تصویر غلط خود داریم به عنوان پایان خوش نشان دهیم .
تعداد محدودی هستند که به این راه رفته اند ، نیچه ، فروید ، مارکوزه ، فوکو و تعدادی دیگر که اگرچه زیاد هستند اما در مقابل این جامعه ی عظیم بشری کوچک و اندک به نظر می رسند . گروهی معتقدند مسیر رفته ارزش رفتن ندارد . به درستی و نادرستی این مقوله کاری نداریم اما نکته ی قابل توجه این است که حتا برای پا گذاشتن در مسیر جدید استفاده از تجربیات آدم هایی که قبلا خود مسافر بوده اند امری لازم است . یعنی شناخت نظریات دانشمندانی که ذکر شد .
این گونه نمی شود ، عموما این گونه نمی شود ، چه در جامعه ی بسته ی ما و چه در جامعه ی غرب افراد سودجو راه دزدی اندیشه و فکر را خوب یاد گرفته اند چه در زمینه ی ادبیات و چه در زمینه ی سینما و تئاتر . این مقوله در غرب جایگاه مشخص تری دارد . نوعی کالای مصرفی برای عموم است . غالبا نمونه هایش را در سینما می بینیم . یا ادبیاتی که به واسطه ی اروتیسم به رشته ی تحریر در آمده است . اما در جامعه ی ما شاید گونه ی بیان مخالفت با تحکم های بیش از حد خود جامعه باشد . اما مگر بدون پشتوانه و تجربه می شود . مگر می شود به هر مقوله ی محدودیت زایی پرداخت و داعیه ی روشنفکری را در سر پروراند . آندره ژید مسیر پر یچ و خمی برای مبارزه در راه آزادی رفته است . مسیری که همواره با مخالفت ها و موافقت ها همراه بوده است . اما نه به گونه ای که خود با خیال پردازی صرف و دوز و کلک بازی برای مخاطبان اش همراه باشد . تا شاید تعداد آن ها بیش تر شود . از طبیعت ، آدم ها تاثیر گرفته است ، به گونه ای که خود می گوید :
« عطش های فرو نشانده ، امیال ارضا نشده ، لرزه ها ، انتظارهای عبث ، خستگی ها ، بی خوابی ها ... آه ای رفیق کاش از همه ی این ها دور باشی . چه قدر دلم می خواست شاخه های همه ی درختان میوه دار را به سوی دستان و لبانت خم کنم . چه قدر دلم می خواست دیوارها را فرو بریزم ، سدها و بندهایی را که با انحصار طلبی حسودانه ای بر رویشان نوشته شده است ورود ممنوع ملک شخصی از سر راهت بردارم ، و سرانجام بتوانم کاری کنم که تمامی پاداش رنج ات به تو باز گردد ، سربلندت کند و مجال دهم که قلبت نه از کینه و رشک ، بلکه از عشق سرشار گردد . آری ، سرانجام بگذارم که همه ی نوازش های نسیم روشنایی خورشید و هرگونه دعوت به خوشبختی به آستان تو ره یابد . » ( مائده های زمینی – آندره ژید )

 

 

 


تقسیم بندی کارکردگرایانه ی اروتیسم در خلق اثر هنری :
کارکرد اروتیسم در آثار هنری معاصر به سه قسم است :
1 – استفاده از سکسوالیته در جهت تعلیق .
2 – کارکرد روانشناسانه .
3 – کارکرد فلسفی .
با توجه به این امر که هیچ گاه نمی توان ، هیچ چارچوب و سازمان انحصاری برای امری به این وسعت قایل شد ، همان گونه که نمونه هایی نه چندان کم وجود دارند که هر سه مورد از این تقسیمات را در بر می گیرند . ولی برای روشن شدن مطلب بهتر است تشریحی به قضیه نگاه کنیم . و می توان از این چارچوب ها به چیزی فراتر از این دست یافت .
تعلیق در متون ادبی به گونه ای است که گاه برای پیش برد داستان به کار می رود . تفکر اشتباهی که در ذهن بعضی ها شکل گرفته این است که تعلیق از نوع برشتی آن درست است . اما این طور نیست . تعلیق قبل تر از برشت وجود داشته است . از زمان تراژدی یونان که ساتیرها طعم تلخ تراژدی را تعدیل می کردند . این کارکرد ورای اندیشه ی برشت است . او از این امر برای سامان بخشیدن به نظریه ی خود کمک گرفته است که خود جای بحث دارد . داستان در روند روایت احتیاج به تجدید قوا و گرفتن نفس برای خود و مخاطبش دارد . چیزی که در ادبیات امروز گاهی با پرداخت به مسایل اروتیسمی پر می شود . حال به علت این که عموما سانسور اجازه ی مطرح شدن نمونه های ادبی را کم تر برای مخاطبان کشورمان فراهم می کند ، پس به ناچار نمونه ای از فیلم هایی که گه گاه به صورت غیرقانونی از سینمای غرب به دستمان می رسد می پردازم . زمانی که شخصیت قهرمان داستان ، در اوج اتفاقات یک شبه عاشق زنی می شود و داستان فرعی باز می شود و مسایل اروتیسمی به صورت جادویی در میان کلیشه بیان می شود . از این نکته که این گونه مسایل شاید بیانگر شخصیت و در راستای شخصیت پردازی قهرمان باشد غافل نیستم . اما بعضا می بینیم اکثر نمونه های مخصوصا غربی شبیه به هم هستند . نظامی که در جامعه ی غربی مردم را به گونه ای خاص و مصرف گرایانه تحت لوای بورژوازی قرار می دهد . به گونه ای که فوکو در این رابطه می گوید :
« مشاهدات کاملی در مورد سکس صورت گرفته ، همچنین فعالیت های نظام مندی فراسوی تشویق های اخلاقی و مذهبی . دولت باید بداند شهروندان چه گونه از سکس شان استفاده می کنند . شبکه ی تمام عیاری از گفتمان ها ، دانش ها ، تحلیل ها ، احکام سکس را محاصره کرده اند . » ( اراده به دانستن ـ میشل فوکو )
می بینید که این امر نه از سر نادانی ، بلکه به صورت برنامه ای دقیق و جامعه به مردم دیکته می شود . حال در جامعه ی ما دانشجویان با نگاهی سطحی به این گونه آثار می خواهند همان کارکرد را طلب کنند بدون توجه به این که خواست گاه ها و ما به ازاء های در جامعه ی کنونی متفاوت تر از آن چیزی است که تاریخی برای سکسوالیته ی خود دارد .
بهرام بیضایی استادانه در نمایش نامه ی عیار تنها ، کارکردی خاص برای روابط اروتیسمی به وجود می آورد . کارکردی شخصیت پردازانه و روان شناسانه که در مرحله ی دوم تقسیم بندی جای دارد . شخصیت اصلی داستان و قهرمان آن در ابتدای نمایش نامه بر دختر دهقانی تجاوز می کند و حاصل این عمل کودکی است . تعرض چه در فرهنگ ما و چه غرب ناپسند است . قهرمان داستان در پایان جان خود را بر سر امری اسطوره ساز از کف می دهد . که این امر نشان گر دوگانگی وجهه ی شخصیت بشر است و اثری در خور تعمق و تفکر . نمونه هایی از این دست زیادند . مانند داستان بانی و کلاید یا قاتلین بالفطره . و در حیطه ی ادبیات از ژرژ باتای می توان نام برد . که با رویکردی کاملا روانشناسانه به اصل قضیه ی اروتیسم می پردازد و داستان چشم و دو شخصیت آن مؤید این گفته ها است .
در قسمت سوم این تقسیم بندی به آثار فلسفی می پردازیم که وجوه چشم گیرتری در این مقوله برای عرضه در خود دارد . شاید نمونه های بهتری در این زمینه در جامعه ی ما برای تحلیل وجود داشته باشد . زیرا درک مسایل فلسفی برای تمام اقشار ساده نیست و به راحتی از زیر سد سانسور عبور می کند . فاحشه ی بزرگوار ژان پل سارتر که در لوای پرداختن به مسایل اروتیسمی به بحث درباره ی اصالت شخصیت اثر و ماهیت وجودی زن فاحشه برای رسیدن به فلسفه ی اگزیستانسیالیسم می کند . و یا سفرنامه ی اورین از ژید که با نگاهی سمبولیستی به سفر کشتی و سرنشینان آن در دریایی خیالی می پردازد . به دریای شهوت و زهد قدم می گذارد و در هر کدام از این ها با پرداختن بیش از حد به مقوله های فوق سرنشینان کشتی به کام مرگ کشانده می شود .
دیدگاه جنسیت گرایانه همواره برروی آثار به وجود آمده در جهان تاثیر می گذارد . چه در روی مؤلف فوق الذکر ، ژید ، که عاشق زنی شده و بعد به همجنس گرایی روی آورده است . یا کی یر کگار که از روی ناتوانی جنسی خود در پرداخت به عشق اش به نوشتن روی آورده است . آشکار است این ادبیات چیزی فراتر از آن چه در آن ها نوشته شده اند را برای ما بازگو می کنند . کافکا می گوید :
« اگر می خواهید این داستان ها را بفهمید باید مرا درک کنید ، باید به زندگی ، شخصیت ، رنج ها و خواب های من وارد شوید . » ( تفسیرهای زندگی – ویل و آریل دورانت )
این ها دقیقا همان دست مایه های کار نویسنده است . فروید معتقد است که محتویات ضمیر ناخودآگاه که از نوع غرایز جنسی و امیال عاشقانه ی ما است موجب به وجود آمدن آثار هنری و حتا رؤیا و یا اختلالات روانی می شود . حال به نظر من لذت نقش مهمی در این پروسه بازی می کند . که خلق برگرفته از این لذت می شود . چیزی که ژید آن را بیش تر از رسیدن به اصل لذت دوست داشت . یعنی فکر کردن درباره ی لذت و این درست همان عاملی است که باعث به وجود آمدن آثار هنری می شود .
نویسندگان همواره در طول دوران های مختلف برای رسیدن به آزادی و رهایی از قید و بندها تلاش کرده اند . نوشته اند و نظریه داده اند ، غافل از این که در اسارت امیال و غرایز فروخورده و پنهانی خود بوده اند . و این مایه ای می شد که از خلق اثر خود لذت ببرند . همانند ژید ، به طوری که فروید بر این عقیده است که : « آزادی در ذات خود رهایی از سلطه ای است که امیال غریزی کودکی و برخورد این امیال با جهان خارج ( که ایجاد دلبستگی در وجود انسان پدید آورده ) می باشد . » حال جنس این امیال درست همان جنسی است که نویسندگان همواره با آن دست به گریبان بوده اند .
( با توجه به این فروید معتقد است رهایی برای آزاد شدن وابسطه به این است که خود از نهاد غریزی بیرون آید . خود ، واقف بر اصل واقعیت است و نهاد غریزی پایبند اصل لذت . پس زمانی که انسان به ازادی رسید لذت در زندگی او جایی ندارد . )
در هر رو اروتیسم و نظریه های اروتیسمی در زمان معاصر دست مایه ی کار بسیاری از روشنفکران است . آنان که شید خود به طور ناخواسته و ناخودآگاه درگیر آثار به جای مانده از خود هستند . بهتر است نگاهی به نظریه ی مارکوزه بیندازیم :
« تاریخ انسان را می توان به دو مرحله بخش کرد . در مرحله ی نخست که تا عصر حاضر به طول انجامیده . سلطه ی اجتماعی عملا برای رفع کمبود معاش و ایجاد مبانی برکت و فراوانی اقتصادی ضرورت داشته است . ولی این که سرکوبی نیروهای غریزه ی شهوانی و تظاهر آن ها منحصرا در صور مقید کار و زندگی جنسی محدود تک همسری که مقتضای ضرورت اجتماعی خانواده است ، از حد لازم در گذشته است . رهایی انسان در خور آن است که زندگی جنسی او دیگر به شکل نظام اجتماعی که او دیگر نمی تواند آن را متعلق به خود بشناسد و از آن بیگانه است ، تظاهر نکند ، بلکه خود را از این زهد و ریاضت دروغین برهاند . » ( مارکوزه – مک اینتایر )

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   33 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پایان نامه رویکردکهای اروتیسمی درادبیات نمایشی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.