چکیده تحقیق:
عنوان تحقیق «راهکارهای توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزها» است که با روش فراتحلیل (Meta-Analysis) انجام شده است.
هدف فراتحلیل حاضر نیل به نتایج کلی و کاربردی از طریق ترکیب منابع و مطالعاتی است که در داخل کشور در زمینة « توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزها» صورت گرفته است.
این فراتحلیل که از طریق بررسی و ارزیابی 48 اثر علمی انجام شد دو بُعد روش شناختی و محتوایی را مد نظر قرار داد. در بُعد روش شناختی نتایج نشان داد که مطالعات مورد بررسی در عین حال که انباشت خوبی از ایدههای نظری و راهکارهای عملی را ارائه میکنند دارای اشکالات و نواقص متعددی هستند از جمله: عدم سازگاری بین اهداف، چارچوب نظری، روش تحقیق، نتایج و راهکارها- بدیهی بودن بسیاری از فرضیهها- عدم استفاده از تکنیکهای پیشرفتة تجزیه و تحلیل- مناسب نبودن حجم نمونه – اتکا به روشهای نظری و …
از جنبة محتوایی نیز این فراتحلیل پس از آسیب شناسی مختصر مطالعات و مشخص نمودن مشکلاتی چون عدم تناسب نتایج با اهداف پژوهش، ضعف ارتباط و تناسب راهکارها با هدف تحقیق و … در جستجوی تئوری مشترک و بنیادین تحقیق برآمد. در این بررسی مشخص گردید 6/39 آثار مبتنی بر تئوری جاذبه- دافعه و 4/37 درصد مبتنیبر آموزههای نظری مشابه و مرتبط با آن بودهاند. در درجه سوم 6/16 درصد آثار به سایر تئوریها تکیه کردهاند که آنها نیز عمدتاً تعارضی با گروه اول و دوم نداشته و به دلیل وسعت و قابلیت فراگیری که تئوری جاذبه- دافعه دارد میتوان از آموزههای آنها چون مبحث «چرخش مغزها» به عنوان مکمل بهره گرفت.
در زمینة راهکارهای پیشنهادی، این تحقیق نشان داد که 72% از 255 پیشنهاد ارائه شده، غیر شفاف و کلی و تنها 28% آنها قابل اجرا و شفافاند.
سپس این راهکارها به چهار سطح بینالمللی، ملی (کلان) میانی ( سازمانی) و خُرد (بازیگران) تقسیم گردید. در این میان تأکید اصلی محققان بر راهکارهای سطح ملی (جامعه – کشور- دولت) بوده است.
در بخش پیشنهادات تلاش شد ضمن استفاده از پیشنهادات محققان، الزامات اجرایی تئوری محوری تحقیق را در قالب پیشنهاد هفت سیاست و 9 برنامة عملی بیان کنیم.
مقدمه:
در سالهای اخیر گرایشها و اقدامات جدیدی به منظور حفظ سرمایه انسانی نخبگان در کشور ظهور یافته است. از آنجا که نگاه غالب در این موارد نگاه دستگاهی و بخشی بوده است، برنامهریزیها در این زمینه فاقد جامعنگری است. موضوع تحقیق حاضر بررسی راهکارهای توسعه منابع انسانی نخبه و پیشگیری از مهاجرت نخبگان است. در حقیقت هم وجه ایجابی (جذب و توسعه منابع انسانی نخبه) و هم وجه سلبی پدیده (مهاجرت نخبگان) مورد نظر قرار گرفته است. از آنجا که این مسأله دارای ابعاد فرهنگی، اجتماعی سیاسی و اقتصادی و مدیریتی و حقوقی و… است پژوهش حاضر تلاش دارد با نگاهی همه سونگر ضمن بهرهگیری از مطالعات انجام شده در همة حوزههای تخصصی به مجموعهای از راهکارهای معین دست پیدا کند.
هدف تحقیق:
استخراج و تدوین خطوط راهنمای عملی و روشن برای حفظ و جذب نخبگان و بهرهگیری از سرمایه انسانی نخبگان از درون مطالعات انجام شده و فراتحلیل مطالعات موجود در کشور از جمله مطالعات مرتبط با تدوین سند فرابخشی «حفظ و استفاده بهینه از نخبگان» هدف اصلی این تحقیق است.
نوع تحقیق:
در این تحقیق از کلیة انواع تحقیقات بنیادین و کاربردی بهرهبرداری میشود اما با عنایت به اینکه در نظر است راهکارهای جذب منابع انسانی نخبه و پیشگیری از مهاجرت نخبگان با رویکردی کاربردی دستهبندی و ترکیب شوند این تحقیق از نوع «کاربردی » تلقی میشود و میتواند مبنای تصمیمسازی و تصمیمگیری قرار گیرد. از نظر سطح تحلیل نیز این تحقیق توصیفی است و به علتیابی نمیپردازد. ضمن آنکه این تحقیق بصورت مقطعی و برای یک بار انجام میشود.
روش تحقیق
روش تحقیق حاضر کیفی است و در آن از فراتحلیل (Meta Analysis) استفاده شده است. دادههای کیفی به صورت توصیفی طبقهبندی و ارائه شدهاند. همچنین تلاش شده است تصویر کلان فراتحلیل از طریق استخراج و تدوین برخی نکات به صورت دادههای کمّی توصیفی بیان شوند.
فراتحلیل روشی است که به کمک آن میتوان تفاوتهای موجود در تحقیقات انجام شده را استنتاج کرد و در رسیدن به نتایج کلی و کاربردی از آن بهره جست… در روش فراتحلیل ابتدا از طریق شکستن اجزای کل به ماوراء و فراتر از کل اولیه میرسیم، سپس تحلیل اولیه را به نحوی منتقل یا تبدیل میکنیم که یافتههای نامناسب در چارچوبی قابل قبول قرار گیرند و سرانجام، تحلیلهای ترکیب شده اطلاعاتی را نشان دهند که اطلاعات اولیه نشان نداده باشند. در عمل، ابتدا اطلاعات از منابع اولیه استخراج و سپس با یکدیگر ترکیب میشوند و سرانجام یک کل جدید را تشکیل میدهند. (دلاور، علی: 288)
قلمرو تحقیق:
قلمرو تحقیق حاضر کلیة یافتههای علمی و پژوهشی داخل کشور در خصوص حفظ و جذب سرمایه انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغزهاست. از آنجا که این تحقیق در جستجوی راهکارهای تجویزی است لذا به مطالعات داخل کشور اتکا دارد.
نخست در بین بانکهای اطلاعاتی از قبیل بانک اطلاعاتی مرکز اسناد و مدارک علمی کشور و کتابخانههای دانشگاهی و برخی مؤسسات تحقیقاتی، کلید واژگانی چون: منابع انسانی نخبه – نیروی انسانی نخبه – نیروی انسانی متخصص – منابع انسانی متخصص – متخصصین – نخبه- فرار مغزها – مهاجرت مغزها – مهاجرت نخبگان و… جستجو و بازیابی شد.
پس از این مرحله متن حدود 200 مقاله، گزارش، طرح پژوهشی، پایاننامه در دسترس قرار گرفت.
برخی منابع یاد شده که پیرامون موضوعاتی چون نخبگان سیاسی عصر پهلوی یا نخبگان ورزشی بود از فهرست منابع حذف گردید. منابع فراوان دیگری نیز وجود داشت که پیرامون دانشآموزان تیزهوش و نخبه بود اعم از پیشرفت تحصیلی، ضریب هوشی و… این گروه از منابع نیز از دستورکار این طرح خارج شد.
گروه دیگری از مقالات نیز وجود داشت که فاقد چارچوب علمی بود و شکل ژورنالیستی و انشایی (عمدتاً بدون ارزش تحلیلی و ذکر منابع و مأخذ) داشت. این دسته از منابع نیز به دلیل احتمال خدشه وارد شدن به نتایج علمی طرح و تأکیدی که بر «آثار علمی» در طرح حاضر داریم حذف گردید.
در نهایت 19 طرح پژوهشی و پایان نامه، 6 عنوان کتاب فارسی منتشر شده در زمینة نخبگان و فرار مغزها و 23 مقاله انتخاب و گزینش گردیدند که جمعاً 48 اثر علمی را تشکیل میدهند. دسترسی به اصل برخی طرحهای پژوهشی و پایاننامه ها ضمن وجود موانع اداری وقت فراوانی را از محقق به خود اختصاص داد. علیرغم این خوشبختانه با مطالعه و تلخیص این آثار، انباشت زیادی از ایدهها و آموزهها در حدی که مورد نیاز طرح بود فراهم آمد.
سئوال تحقیق:
پرسش نخست تحقیق این است که فراتحلیل آثار علمی و مطالعات داخل کشور چه ایدهها و نکات جدیدی را بدست میدهد؟ سئوال دیگر تحقیق حاضر این است که: با توجه به مطالعات انجام شده در داخل کشور، چه راهکارهایی برای حفظ و جذب سرمایه انسانی نخبة کشور و پیشگیری از مهاجرت بیرویة نخبگان میتوان پیشنهاد کرد؟
کاربران تحقیق:
کاربران اصلی این تحقیق عبارتند از:
1- وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش کشور
2- کلیه دستگاههای اجرایی و تولیدی که متکی به مغزافزار و نیروی انسانی نخبه هستند
3- ریاست جمهوری بویژه بنیاد نخبگان
4- شورای عالی انقلاب فرهنگی
5- مجلس شورای اسلامی و قوة قضائیه
روش گردآوری اطلاعات
روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای است و تلاش شده است کلیة آثار علمی داخل کشور مرتبط با موضوع تحقیق اعم از کتاب، پایان نامه، طرح پژوهشی و مقاله گردآوری تلخیص و فراتحلیل شوند.
ابزار گردآوری اطلاعات
ابزار گردآوری اطلاعات تعداد دو پرسشنامه بوده است که به منظور گردآوری اطلاعات اسنادی از آنها استفاده شده است. پرسشنامه نخست به طرحهای پژوهشی و پایان نامه اختصاص داشته است. از آنجا که در بخش مقالات و کتابها عمدتاً مؤلفههایی چون فرضیه، جامعه آماری و … وجود نداشت پرسشنامه مستقل دیگری برای این آثار تهیه شد. این پرسشنامه ابتدا در اختیار هشت نفر از اعضای هیأت علمی و محققان مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزشعالی قرار گرفت تا روایی (Validity) آنها بررسی شود. در این مرحله اصلاحات مورد نظر در این پرسشنامه به عمل آمد.
جامعه آماری و حجم نمونه
این تحقیق فاقد نمونهگیری است.
محدودیتهای تحقیق
1- مفهوم فرار مغزها و جذب نخبگان از مفاهیم پیچیده، چند وجهی با متغیرهای فراوان فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است از این رو تحقیقات انجام شده در این زمینه یکدست نبوده و از نظر روش و رویکرد و قلمرو رشتهای متنوعاند. این مسأله کار فراتحلیل را مشکلتر میکند.
2- برخی پژوهشهای موجود در این زمینه دارای طبقهبندی محرمانه بوده و محقق نتوانست به آنها دست پیدا کند ازجمله پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و…
3- دست یابی به متن کامل پایان نامهها با توجه به پراکنده بودن آنها در دانشگاههای مختلف تهران و شهرستانها وقت زیادی را مصروف خود نمود.
4- استاندارد نبودن برخی از گزارشات، در ورود اطلاعات آنها به فراتحلیل مشکلاتی را ایجاد نمود.
طرح مسأله
موضوع نخبگان و جذب و بهرهبرداری از سرمایه انسانی آنان موضوعی پیچیده و چند وجهی است. این موضوع به دلایل زیر ابعاد مهمی پیدا کرده که آن را به یک موضوع علمی پژوهشی تبدیل نموده است:
مبحث جذب نخبگان و کم و کیف بهرهمندی از خدمات آنان تحت تأثیر حجم فراوانی از مؤلفههای درهم تنیدة فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.
این موضوع مستقیماً با خود نخبگان و تصمیمات فردی آنان گره میخورد. از آنجا که نخبگان کنشگرانی آگاه و هوشمندند، موضوعات مربوط به رفتار و کنش آنان موضوعاتی پیچیده است.
جذب یا عدم جذب نخبگان در نظام اجتماعی دارای اثرات و پیآمدهای مهمی است. این اثرات و پیآمدها هم نظام علم و فنّاوری را تحت تأثیر قرار میدهد و هم کل ساختار نظام اجتماعی را متأثر میکند.
برای کشورهای در حال توسعهای چون ایران، که در مرحلة رشد و خیز اقتصادی قرار دارند نیاز به توسعه منابع انسانی نخبه و بکارگیری متخصصان علمی و فنی نیاز حیاتی و مضاعف است.
طبق آمارهای منتشر شده در ایالات متحده آمریکا دربارة گستردگی مهاجرت نخبگان به کشورهای عضو OECD ایران، کره جنوبی و فیلیپین وضعیتی قابل تأمل دارند. براساس این گزارش، جمعیتی از ایرانیان که دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و در کشورهای عضو OECD مقیم هستند، 25 درصد کل افراد دارای تحصیلات عالی هستند که در داخل ایران زندگی میکنند. به نظر برخی پژوهشگران، شمار متخصصان ایرانی که در کشورهای خارجی مقیم بوده و در مراکز علمی و پژوهشی آنها مشغول کار هستند (حداقل در برخی رشتهها) به دو برابر متخصصان (همان رشته) در داخل کشور میرسد. برای نمونه در رشتة فیزیک، حدود 400 فیزیکدان ایرانی در خارج از کشور به سر میبرند که این رقم دو برابر فیزیکدانان داخل ایران است. (منصوری، 1371)
در مرحله تکامل سازمانهای تولیدی و خدماتی و اجتماعی، نقش نخبگان که به عنوان مغزافزار در این نظامها عمل میکنند نقشی حساس و شکلدهنده است.
در کشور ما هنوز نظام مدون و مطالعه شده و رسمی برای توسعه بکارگیری نخبگان اعم از نخبگان بالقوه (استعدادهای درخشان) و نخبگان بالفعل، بویژه نخبگان علمی و فنی در دست نیست. بدیهی است در این نظام میبایست، اهداف و وظایف نهادهای متولی و حامی و پشتیبان به تفکیک و روشنی مدون شده باشد و در آن انواع حمایتهای معنوی و منزلتی، قانونی و مالی به صورت نظام یافته پیشبینی شده باشد. هم اکنون حدود 36 نظام و سازوکار مرتبط با نخبگان در کشور وجود دارد که بعضاً به موازی کاری و فعالیتهای پراکنده مشغولند.
آنچه که آمارهای بینالمللی نشان میدهد موج مهاجرت نخبگان ایرانی به کشورهای اروپایی، ایالات متحده آمریکا و اخیراً کشورهای حاشیه خلیج فارس هنوز مهار نشده است. مشکل مهمتر این است که سامانه مشخص آماری – اطلاعاتی، تصمیم سازی و تصمیمگیری در زمینه حفظ و جذب نیروی انسانی نخبه موجود نیست.
موارد یاده شده در بالا ضرورت انجام یک مطالعه جامعنگر که بتواند راهکارهای فراگیری را ارائه نماید احساس میشود. این مطالعه میتواند لزوماً مطالعه موازی دیگری نبوده بلکه با تلفیق مطالعات و تجارب انجام شده، نکات مهم و اساسی و ایدههای کاربردی را استخراج و در قالب مجموعهای هماهنگ ارائه نماید.
1. مفهوم شناسی نخبگان
نظریههای نخبگان چارچوبی برای توصیف و تحلیل پیدایی و برآمدن نخبگان و نیز جایگاه و نقش آنها در جامعه به دست میدهد. همان طور که نظریه طبقات اجتماعی ، همین کار را دربارهی «طبقات» انجام میدهد و اتفاقاً این دو نظریه، باهم دیگر ارتباط نزدیکی دارند و برای همین، در پارهای مطالعات، درکنار هم مورد بحث قرار میگیرند ( Arsalan, 2003b).
قبل از مروری بر نظریههای نخبگان، لازم به ذکر است که نظریههای نخبگان، لزوماً به معنای «نخبهگرایی » نیست، زیرا حداقل براساس تلقی مدرن از علم (درمقایسه با فلسفهی علم پسامدرن) بنای کار علم بر توصیف بیطرفانه است بنابراین در این نظریه نیز فرض بر این است که مفهوم نخبه، «مفهومی خنثی » تلقی میشود و بارمعنایی ایدئولوژیک به آن داده نمیشود. حتی نظریهی نخبگان، لزوماً نخبهها را سرشیر جامعه نمیداند (Arsalan, 2003 a). تنها برخی از رویکردهای موجود در مجموعه نظریات نخبگان، به طور مشخص، متمایل به نخبهگرایی هستند که در سطور بعدی به عنوان مروری بر پیشینهی آرا و نظریات به آنها اشاره خواهد شد.
چهار رویکرد عمده در مجموعه نظریات نخبگان از هم متمایز میشوند که عبارتند از:
1- نظریهی کثرتگرایانهی نخبگان
2- نظریه نخبهگرایی
3- نظریه دمکراتیک نخبگان
4- دیدگاه مردم – نخبگان
ابتدا مفهوم نخبه و تعاریف مختلفی که از آن به عمل آمده است مورد بحث قرار میگیرد و سپس هر یک از 4 رویکرد نظری فوق به اجمال ذکر میشود. مفهوم نخبگان (Elite)مفهوم خاصی در مقابل مفهوم عامّ ٍتوده / عموم (mass/pablic) است.بدین ترتیب ملاحظه میشود که نخبگان درتقابل معنایی با گروه دیگر یعنی نانخبگان (Non-elite) قرار ندارد بلکه زیر مجموعهای از مفهوم عموم مردم است.
نخبگان در عامترین کار بست معنایی خود به «تعدادی چند » در میان «تعدادی بسیار » اطلاق میشود که مهمترین ویژگیآنان دسترسیدرسطح برتربه منابع است(Word iQ , 2004)
منابع یاد شده در این تعریف عام از نخبگان، متنوع است و نوعشناسیهای متعددی از آن به عمل آمده که از جمله میتوان به سنخشناسی زیر اشاره کرد (Etzioni-Halevy, 1997) :
1- منابع فیزیکی مانند وسایل تولید و …
2- منابع اقتصادی مثل سرمایه
3- منابع نمادین همچون دانش، ایده، اطلاعات، هنر و …
4- منابع روانشناختی – شخصی مانند استعداد، فرهمندی ، انگیزش، انرژی، مهارت، ورزیدگی
5- منابع سازمانی و اداری و منابع مربوط به ساختار قدرت و تصمیمگیری
6- منابع منزلت ، نفوذ ، تبار ، طبقه
در تعریف نخبگان باید مفهوم عام آن از گرایشها و دیدگاههای خاص تفکیک دده شود. بهعنوان مثال باید تعریف عمومی نخبگان را از تعریف نژادپرستانه متمایز کنیم همانگونه که ملاحظه میشود افراد دارای استعداد درخشان به دلیل دسترسی به ردیف چهارم از منابع فوق و از همین طریق به دلیل دسترسی به سایر ردیفها مانند ردیف سوم و غیر آن، جزو نخبگان محسوب میشوند اما اینکه نخبگان دارای برتری موروثی و نژادی هستند (word ia, 2004)، ربطی به تعریف نخبگان ندارد و از ایدئولوژی خاصی ناشی میشود و لزوماً در تعریف عمومی نخبگان مندرج نیست و تنها برخی دیدگاهها و گرایشهای خاص به آن تمایل دارند.
همانطور که در آغاز بحث به آن اشاره شد یکی از نظریات مرتبط با نظریه نخبگان، نظریه طبقات اجتماعی است و در سنخشناسی منابع هم ملاحظه میشود که بسیاری از منابع با عوامل طبقاتی ارتباط دارد. دورویکرد پایه در نظریهی طبقات، رویکرد مارکس و وبر است که به ترتیب وضعیت طبقاتی را براساس سازمان تولید و مناسبات بازار تبیین میکنند. گیدنز با پس زمینهای از سنت مارکسی و وبری، تکوین طبقات اجتماعی را دررابطه با عواملی همچون دارایی، شرایط آموزشی و مهارتهای حرفهای توضیح میدهد بدین ترتیب که طبقات بالا ، غالباً براساس دارایی شکل میگیرند، طبقات متوسط بیشتر از طریق شرایط آموزشی و مهارتی پدید میآیند و سپس نوبت به طبقهای میرسد که نیرویکار مزدبگیر هستند. (Giddens and Stanworth, 1998)
درنظریات جدیدتر باتوجه به تحولات زندگی مبتنی بر دانش و ظهور اقتصادی دانش، منبع دانایی اهمیت بیش از پیش پیدا کرده و درنتیجه درنظریهپردازی طبقات اجتماعی نیز از «طبقهی دانش» سخن میرود. به هر صورت، در نظریههای طبقات اجتماعی، کوشش بر این است که فرایند به صحنه آمدن نخبگان، در چارچوب الگوی طبقاتی توضیح داده شود و معمولاً نخبگان در میان طبقات بالا و متوسط جستجو میشود هرچند که فرایند جابجایی طبقاتی موجب میشود که کسانی از طبقات پایین به طبقات متوسط و بالا انتقال یابند. اما نظریهی طبقات اجتماعی و حتی جابجایی طبقات تنها یکی از نظریات پایه در توصیف و تحلیل شکلگیری نخبگان محسوب میشود و همانطور که در عبارتهای قبلی ملاحظه شد، «دسترسی برتر به منابع»، الگویی اعم از مدل طبقاتی برای توضیح پدیدآمدن نخبگان به دست میدهد. برهمین اساس میتوان فهمید که چگونه کسانی درطبقات بالا و متوسط هستند و نخبه نیستند و چگونه ممکن است افرادی از طبقات پایین خود را به سطح نخبه بودن برسانند.
درتعاریف مختلفی که نظریهپردازان از «نخبگان» به دست دادهاند، مصادیقی برای آنان ذکر کردهاند. «هویت » آنان را در فهرستی از نخبگان کسب و کار، سیاست (اعم از حاکمان و اپوزیسیون)، دیوانسالاری و یقه سفیدان توضیح داده است. «میلز » جامعهشناسی آمریکایی نخبگان را در سه دستهی سیاسی، کسب وکار و نظامی تعریف کرده است (Giddens and Stanworth, 1998) شومپیتر با عطف توجه بیشتر به نخبگان خارج از دولت، از نخبگان آکادمیک، حقوقی، رسانهای و مدیریتی سخن گفته است (Schumpeter, 1999) آرون به پنج دستهینخبگان سیاسی، اقتصادی،کارگری، مدیریتیونظامی اشارهکردهاست (Arsalan, 2003 –a).
مجموعهی این نظریات را میتوان در ارتباط با منابعی که دسترسی درسطح برتر به آنها به عنوان مهمترین ویژگی نخبگان است و در آغاز بحث به آن اشاره کردیم، به صورت زیر دستهبندی کرد.
ردیف نخبگان منابع*
1 کسب و کار(کارآفرینان، سرمایهگذاران، رهبران کارگری و …) 2 و 1 و …
2 سیاست ((کنشگران سیاسی در داخل حکومت و بیرون آن، رهبران اپوزیسیون، جامعهی مدنی …) 5 و 6 و …
3 مدیریت (دیوانسالاران، یقه سفیدان، مدیران بنگاهها و …) 5 و 2 و …
4 دانشگاهی (اعضای هیأت علمی بارتبهی بالا، کارشناسان و متخصصین دارای شایستگیهای برجسته و …) 3 و …
5 رسانهها و ارتباطات و اطلاعرسانی (روزنامهنگاران و …) 3 و …
6 تولید معنا (نویسندگان، هنرمندان، عالمان، عارفان و …) 3 و 6 و …
7 فرماندهان ارشد نظامی و پلیس 4 و 5 و …
8 افراد دارای استعدادهای درخشان (دانشآموزان، دانشجویان و …) 4 و …
9 نیرویکار خلاق و دارای مهارتهای حرفهای برجسته و نیز نخبگان ورزشی و … 4 و …
* شمارهها در این ستون اشاره به ردیف مربوط به منابع دارد که در آغاز بحث فهرست شده است.
مفهوم نخبگان را از منظر جامعهشناختی، میتوان در چارچوب نظریهی «عاملیت انسانی »، توضیح دادکه در آن، دگرگونیهای اجتماعی باتوجه به نقش واسطههای انسانی (مانند عاملان تغییر و …) توصیف و تحلیل میشود (ریتزر 1379) فراستخواه،1380 برهمین اساس در سرمشق توسعه و برای جوامع درحال گذار که شرایط آنها بدون مفهوم تغییر قابل تبیین نیست، میتوان نخبگان را عاملان انسانی و کنشگران و واسطههای تغییر با سطح اثرگذاری و اهمیت بالا تعریف کرد. بدین ترتیب باتوجه به پیشینهی مفاهیم و نظریاتی که ذکر شد شاید بتوان الگوی مفهومی زیر را برای نخبگان در جامع درحال گذار و در حال توسعه همچون ایران پیشنهاد کرد.
در ادامهی بحث، در چهار رویکرد مطرح ازمجموعه نظریههای نخبگان که پیش از این درآغاز بحث ذکر شد، مرور میشود:
1- 1- نظریهی کثرتگرایانهی نخبگان
این نظریه در سنّت فکری لیبرالی تکوین یافته است، از آرای افرادی همچون دال ، لیندبلوم ، ریسمن ، گالبرایث مشروب شده و کسانی همچون ترومن (1971)، بیلی (1988)، پلسبی (1985) و سارتوری (1987) دربارهاش به تفصیل سخن گفتهاند. دراین رویکرد از نظریه نخبگان، بر تعددّ گروههای ذینفعی که نخبگان به آنها تعلق دارند، تأکید به عمل میآیدو رقابت آزاد میان آنان، زمینهای تلقی میشود که میتواند نوعی تعادل پویا و توازن در جامعه به وجود بیاورد (Etzioni – Halevy 1997).
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 103 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلودمقاله راهکار های توسعه نیروی انسانی نخبه و پیشگیری از فرار مغز ها