-پیشگفتار:
1-1-شهرهای جدید در ایران:
احداث شهرهای جدید در ایران نیز بعد از انقلاب اسلامی مورد توجهمسؤولان قرار گرفت و از اوایل سال 1360 مطالعه و برنامهریزی آن آغاز گردید. بههمین مناسبت، شرکت عمران شهرهای جدید زیر نظر وزارت مسکن و شهرسازیشروع به فعالیت نمود و احداث 17 شهر جدید را برای اسکان سرریز جمعیتی 12شهر را در برنامه کاری خود قرار داد. بدین منظور وزارت مسکن و شهرسازی درراستای نیل به اهداف تعریف شده، لایحه ایجاد شهرهای جدید را به هیأت دولتتقدیم نمود که در تاریخی 20/9/64 به تصویب رسید.
2-1- اهداف عمده شهرهای جدید ایران:
1- اجرای طرح کالبندی ملی و توزیع مناسب جمعیت و اشتغال در سطحکشور در ارتباط با هدفهای استراتژیک
2- ایجاد مناطق مسکونی برای فعالیتهای جدید اقتصادی
3- کمک به اجرای کمی وکیفی برنامههای توسعه مسکن و ایجاد تعادل دربازار مسکن
3-1- نکتهای در حاشیه نوسازیها:
تجربه نشان داده است که پیشبینی طرحهای جامع و ای بسا طرحهایتجدیدنظر به علت شرایط ویژه ساخت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه با آنچهکه در عمل در شهرها اتفاق میافتد، همخوانی ندارد. وفاق با هویت معماری وپیوند با حلقههای پرارزش گذشته، در ساخت و سازهای جدید از طریق تفکیکهایمتداول به صورت خیابانهای موازی و یکنواخت با مقررات وضوابط طرحهایجامع میسر نیست.
مجموعههای مسکونی بسیار یکنواخت و فاقد فضاهای عمومی و ارزشهایبصری میباشند.
4-1- روشهای طرح محیط: (نظریههای اثباتی و هنجاری)
در حال حاضر طراحان قادر به استفادة صحیح از نظریهها نیستند. به ایندلیل که افراد حرفهای بیشتر با استفاده از نظریههای هنجاری و با تکیه بر ادراکشخصی طراحی کردهاند. و در استفاده از نظریههای اثباتی که بعضی آن را نظریهتبیینی مینامند و توصیف و تبیین روشن پدیدهها و فرآیند شکلگیری آنها، ضعیفبودهاند. در نتیجه هرگاه طراحان برای مردمی با الگوهای رفتاری و دیدگاههایارزشی متفاوت طراحی کردهاند در ادراک اثر طراحی بر زندگی مردم به نتایجاشتباهی رسیدهاند.
با توجه به آنکه رشتههای تحقیقی و علمی در حال چالش و تغییر مداومهستند، بشدت از جهت بنیانهای نظری مورد توجه و نقد قرار گرفتهاند. این توجه ونقد، بویژه در معماری و شهرسازی امروزه وجود داشته است.
یکی از محدودیتهای اساسی نهضت معماری تجدد، تدوین نشدن مبانینظری آن عنوان شده است. باید این نکته را ذکر کرد که بسیاری از طراحان بویژه،معماران از وضع موجود راضیاند، آنها معتقدند که دانش موردنیاز طراحی خوببیش از آنچه با کشف و شهود بدست میآید، نیست. آنها معتقدند که معرفت حاصلاز درک عمومی جامعه برای طراحی کفایت میکند و اعتقاد دارند هدف معماریبیان شخصیت مستقل آن میباشد. (Norberg - Schulz 1965)
اگرچه بسیاری از طرحهای خوب از این طریق بوجود آمدهاند، اما مخارجروزافزون ساختمان و گوناگونی استفاده کنندگان از محیطهای طراحی شده،طراحی براساس نظم شخصی را با ابهام مواجه ساخته است.
اگر طراحان به زبان خصوصی تکلم کنند از هم آهنگ کردن رشتههای دیگرعاجز خواهند ماند. در رشتههای دیگر ارباب تخصص مورد احترامند برای آنکه نهفوراً ولی سرانجام میتوانند کارهای خود را توضیح دهند. معمار متخصصمعمولاً با توسل به معجزات و نبوغ هنرمندانه خویش که مدعی آن است، جلباحترام میکند.
در دهههای 70 و 80 میلادی با رشد مکتب فراتجدد، تغییر جهتی در توجهطراحان به زیباییشناسی نمادین و تاحدودی نیز به جنبههای اجتماعی طراحیایجاد شد. نتیجه این حرکت بجای تغییر بنیادین فکری، ارائه شیوههای جدیدزیباییشناختی بود. پایه معرفتی و مبانی نظری هر حرفهای نیاز به یک ساختاراولیه قوی دارد.
در حال حاضر اساس مبانی نظر معماری بر دیدگاههای افراد معمار یا مکاتبفکری معماری استوار است. این مبانی بر هنرمند بودن معمار و بر باورهای فردیمعماران در مورد معماری خوب تأکید دارد. توجیه این باورها و جهانبینیمعماران کمتر به روشنی بیان شده است. طراحان حرفهای اطلاعات زیادی از جهانهستی را در ذهن خود محفوظ نگاه داشتهاند. معرفت شخصی یک معمار دردسترس دیگران نیست و امکان آزمودن و کاربرد آن وجود ندارد.
مبانی نظری اثباتی، درک ما را از محیطهای طبیعی و ساخته شده و نقشی کهدر زندگی مردم دارند بالا میبرد. همان گونه که گفته شد، مبانی نظریه اثباتی،پژوهش و حرفه معماری، در تداوم و پیوستگی کامل هستند. این تداوم با آزمونفرضیهها بدست میآید. بدین ترتیب که هر طرح شهری، طرح منظر یا طرح یکساختمان، فرضیه یا مجموعهای از فرضیههاست که در چارچوب نظریههایمعماری آزموده میشود. این آزمون میتواند از طریق ارزیابی نظام یافته بنایساخته شده با نظرخواهی از طراح، تأمین کننده مالی و استفاده کنندگان، پس ازبهرهبرداری از آن انجام پذیرد.
شامل 97 صفحه word
دانلود تحقیق شهرسازی