فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 46 صفحه
چکیده
معنای زایمان ورای فرایندهای زیستپزشکی است که در خلال آن رخ میدهد. زایمان در صورتبندی تفکرات زنان نسبت به خودشان سهمی اساسی دارد و آثار چشمگیری بر سلامت مادر و اعضای خانواده میگذارد. چگونگی تعریف و برساخت فرزندآوری برای تمامی گروههای ذینفع از جمله پزشکان حائز اهمیت است. امروزه زایمان امری طبیعی نیست، بلکه به موضوعی برای مفهومپردازی و مداخله پزشکی بدل شده است. شیوع عمل سزارین در سطح جهانی و در ایران مؤید آن است که زندگی زنان به شکل روزافزونی در حال پزشکی شدن است و زنان در دوره بارداری و زایمان بیش از پیش به دانش پزشکان وابسته میشوند. این مقاله با هدف مطالعه تغییرات صورتگرفته در نهاد فرزندآوری، عمل سزارین را یک مسأله اجتماعی- فرهنگی قلمداد و بر عوامل مؤثر فرهنگی، عنصر آگاهی و تجارب زیسته در ارتباط با مادری تصریح میکند. این مقاله با اتخاذ رویکرد برساختگرایی در انسانشناسی و با طرح سئوالاتی از جنسِ چگونگی از ماهیّت میانذهنی، تعریفی و برساخت اجتماعی- فرهنگی مسائل مرتبط با زایمان از طریق عمل سزارین در ایران سخن میگوید. در این پژوهش، از روش کیفی برای گردآوری دادهها در شهر تبریز استفاده شده است و با استفاده از نوعی دادهکاوی کیفی دادهها استخراج و تحلیل شدهاند. این مقاله ضمن مرور پیشینه پژوهشی موضوعِ فرزندآوری و سزارین در انسانشناسی، نشان میدهد که فرزندآوری به طور اعم، و سزارین به طور اخص، یک برساخته اجتماعی- فرهنگی بوده است.
مقدمه
نگاهی به مسئله فرزندآوری در کشور نشان میدهد که بیش از 40 درصد زایمانها در کشور به روش سزارین انجام میشود و حتی استفاده از این روش در شهرهای بزرگ ایران از مرز 70 درصد هم فراتر رفته است (امیرخانی، 1387: 24). طبق آمار رسمی اعلامشده، 50 درصد زایمانها در بخش دولتی و بیش از 80 درصد زایمانها در بخش خصوصی تهران به روش سزارین انجام میشود. همچنین، در مقایسة با آمارهای سازمان جهانی بهداشت، نرخ عمل سزارین در کل کشور حدود سه برابر نرخ آن در سایر مناطق دنیا است (فلاحیان، 1386). همة این شواهد در جامعه این آمار در حالی است که سازمان جهانی بهداشت و همچنین انجمن پزشکان زنان و زایمان آمریکا[2] میزان آرمانی عمل سزارین را در سال 2010 حداکثر تا 15 درصد اعلام کردهاند (روگرس، 2007؛ باهنر و همکاران، 1389).
ایران تنها کشوری نیست که نرخ سزارین در آن بالا است. شواهد موجود حاکی از آن است که پدیدة سزارین، نه فقط در بسیاری از جوامع توسعهیافته و درحالتوسعه پدیدار شده، بلکه به شکل روزافزونی در حال گسترش است. برای مثال شواهد جامعه ایالات متحده امریکا نشانگر آن است که این شکل از فرزندآوری، از 5/4 درصد کل زایمانها در سال 1965، به 25 درصد در سال 1988، 1/26 درصد در سال 2002 و 2/30 درصد در سال 2005 رسیده است و در کشوری اروپایی مانند سوئد، گستره آن از 8/13 درصد در سال 1994 به 1/18 درصد در سال 1999 و 7/17 درصد در سال 2006 (با تنوع منطقهای بین 11 الی 27 درصد) افزایش پیدا کرده است (عزیزی، 1386: 191؛ کارلستروم و همکاران، 2009: 58). همچنین در آماری متفاوت، میزان انجام زایمان به روش سزارین انتخابی[3] در بیمارستانهای خصوصی برزیل، 8 تا 90 درصد تخمین زده میشود (استالبورگ، 2009؛ به نقل از عزیزی و سالاری، 1388: 56). این آمارها تا جایی ادامه دارد که در یک جمعبندی کلی، میزان افزایش جهانی این عمل، طی سالهای اخیر، از 5 درصد به 25 درصد گزارش شده است (محمدیان و همکاران، 1382: 138).
عمل سزارین[4] در زمره مهمترین مداخلهها یا جراحیهای پزشکی در شرایطی است که فرزندآوری یا زایمان واژینال، برای مادر یا کودک خطرآفرین باشد (احمدنیا و همکاران، 2009). سزارین مانند هر عمل جراحی دیگر، دارای عوارضی نظیر عفونت محل زخم، عفونت لگنی، عفونت ریوی، عفونت مجاری ادراری، آمبولی ریوی، عوارض بیهوشی و جز آنها بوده و حتی میزان مرگ و میر و بیماری مادر و نوزاد در این روش زایمانی، بیشتر از زایمان طبیعی است (علیمحمدیان و همکاران، 1382: 138). به رغم عوارض و پیامدهای منفی گستردهای که استفاده از این عمل جراحی میتواند برای مادر و کودک به وجود آورد، همچنان شاهد افزایش آن بدون وجود دلایل قانعکننده پزشکی هستیم (احمدنیا و همکاران، 2009؛ فِنویک و همکاران، 2010). در حال حاضر عمل سزارین به روشی رایج در زایمان، حتی بدون وجود شرایط و دلایل تهدیدآمیز مرتبط با سلامتی مادران و نوزادان، توسط اکثریّت زنان مورد پذیرش قرار گرفته است و علت اصلی آن هم تقاضا و درخواست مادران برای انجام زایمان به این روش دانسته شده است (امیرخانی، 1387).
فرزندآوری به روش سزارین مانند هر پدیده انسانی دیگر در یک خلاء اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رخ نمیدهد و از ابعاد و دلالتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مهمی برخوردار است. برخی از جامعهشناسان و مردمشناسان آن را یک برساخته اجتماعی- فرهنگی تلقی کردهاند. در دو و سه دهه گذشته فرزندآوری به روش سزارین توجه بسیاری متفکرین علوم اجتماعی از جمله جامعهشناسان، انسانشناسان و تحلیلگران سیاسی را به خود جلب کرده و بدنه دانش و پیشینه پژوهشی پهندامنهای درباره آن شکل گرفته است (جینزبرگ و رِپ، 1991؛ لی، 2003، 2006؛ وِندلَند، 2007؛ کلینگامن و بال، 2007؛ والش، 2009؛ سِلاین، 2009). هر پدیدهای که در جامعه انسانی اتفاق میافتد، از مجاری ارزشها، هنجارها و به طور خلاصه فرهنگ همان جامعه عبور میکند و تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم این ویژگیها بر آن پدیده، به تدریج در جامعه نمایان میگردد. سبک فرزندآوری نیز در هر جامعهای از عوامل اجتماعی- فرهنگی و سیاسی قابل توجهی متأثر است و حتی در زمان جنگ یا صلح، افزایش یا کاهش نرخ موالید میتواند انعکاسی از فلسفه سیاسی و اجتماعی سبک زندگی در یک جامعه باشد. در این رابطه و با هدفِ نشان دادن اهمیت شکلگیری، گسترش و اثرگذاری سبک مشخصی برای فرزندآوری، اینگِگِرد هیلدینگسون (2008) در بخش نتیجهگیری مطالعة خود تصریح کرده است که ترجیح شخصی یک زن برای زایمان از طریق عمل سزارین، در واقع پیروی او از یک سبک فرزندآوری در جامعه است (هیلدینگسون، 2008). مطالعه گرمارودی و همکارانش در ایران نشان داده است که وضعیت اشتغال زنان باردار، سطح تحصیلات آنها و پایگاه اجتماعی و اقتصادی (SES) خانوادهها قویاً با شیوع سزارین در ارتباط هستند (گرمارودی و همکاران، 1381: 48). بررسیها نشان داده است که شبکههای اجتماعی[5]، شکلگیری و نحوة قرار گرفتن افراد در درون آنها در زمره مهمترین همبستههای اجتماعی پدیده سزارین است. برای مثال، مطالعهای که اخیراً انجام شده است (هالوورسِن و همکاران، 2010) نشان میدهد که در میان مشاوران زنانی که به دلیل ترس از زایمان یا دردِ بالقوه زایمان، درخواست انجام عمل سزارین داشتهاند، دو طیف از گرایش[6] یا روش مواجهه دیده میشود، گرایشی که روی توانایی افراد برای غلبه بر موانع عاطفی انجام زایمان طبیعی تأکید میکند (گرایش توانمندانه[7]) و دیگری، گرایشی که تصمیمگیرندة نهایی شیوة تولد را خود زن میداند (گرایش خودمختارانه[8]). یافتههای این مطالعه نشان داد که اتخاذ گرایش توانمندانه توسط مشاورِ متخصص، به شکل مثبت و معنیداری با تغییر در درخواست سزارین و انجام عمل زایمان طبیعی ارتباط دارد. همچنین همبستگی آماری معنیداری میان تغییر از اتخاذ گرایش خودمختارانه به اتخاذ گرایش توانمندانه، و افزایش درصد زنانی که تمایل خود را مبنی بر عمل سزارین تغییر دادند (از 77 به 93 درصد) و زنانی که زایمان طبیعی انجام دادند (از 42 به 81 درصد) مشاهده گردید (هالوورسِن و همکاران، 2010). این مطالعه، نشان میدهد که نوع شبکة اجتماعی پیرامون فرد و نگاه و ذهنیتی که فرد با قرار گرفتن در این شبکه به دست میآورد، میتواند تأثیر بسزایی در درخواست یا رد عمل سزارین داشته باشد.
کثرت دلایل غیرپزشکی منجر به انجام عمل سزارین، نشان میدهد درخواست برای عمل سزارین بدون وجود دلایل پزشکی بیش و پیش از آنکه مسألهای پزشکی باشد، مسألهای انسانشناختی و جامعهشناختی است؛ موضوعی که تا حد زیادی با پزشکی شدن[9] جوامع به طور عام و با پزشکی شدن فرزندآوری و زایمان به طور خاص، نادیده انگاشته شده است (کانراد، 1992، 2007؛ جینزبرگ و رِپ، 1991).
تحقیق درباره بررسی عمل سزارین و تاثیر فرآیند اجتماعی و فرهنگی سزارین در ایران