مانایی و پایداری هر شاعر وابسته به ملزومات خاصی است، که یکی از آنها حرکت و پویایی شاعر از بدو فعالیت تا نهایت می باشد.از آنجائیکه شعر راستین حاصل جوشش و الهام درونی است و تجلی آن به دست شاعربر روی کاغذ در واقع مؤید روشن تعریف کروچه از هنر است.میتوان گفت که در خلق یک اثر هنری که می تواند شعر یا نقاشی و... باشد. یگانگی و تزویج برون و درون خالق آن مهمترین عامل در راه توفیق اثر می باشد.این نکته وقتی زیباتر جلوه خواهد کرد که این یگانگی همزمان و منطبق بر یک خط پویا و رو به جلو باشد تا روح جستجوگر هنرمند را از افتادن در دام ثبات رهایی بخشد و او را در یافتن حرفها و راههای تازه یاری کند.گواینکه هر انسانی دارای جهان بینی خاص خودش می باشد و اصولا معرفتی که یک هنرمند علی الخصوص یک شاعر نسبت به دنیای اطرافش پیدا می کند وتعهدی که نسبت به جامعه در قبال هنرش احساس میکند موثرترین فاکتور در ساختن شخصیت و هویت اندیشه و قلم او خواهد بود شاعران و هنرمندانی که توانسته اند مرزهای سنت را بشکافند و سرزمین نوآوری و تجدد را فتح کنند همواره به اصل حرکت اعتقاد داشته اند ایشان دریافته اند که هرگونه خرق عادت و ابداع موثر در درجه اول به کوشش شاعر برای مطالعه و تحقیق و وسعت دید او نیاز دارد.اگر نیما در آغاز حرکت بیرونی از یوش به تهران نمی آمد و دعوی شعر نو را به گوش همگان نمی رساند چه بسا که امروز حتی نامی هم از او به گوش ما نمی رسید .پس گام اول را می بایستی برای شکستن چهارچوب های بیرونی محاط کننده برداشت و گام بعدی را برای هماهنگ و همساز کردن بیرون با درون
تطبیق تفکر و اندیشه و روح با آموزه ها و برداشت هایی که حاصل جهان بینی و معرفت شناختی جامعه و دنیا است در واقع شاعر راستین به دنبال کشف و یافتن روابطی است که هنوز چراغ اندیشه و تخیل دیگری بر آن نتابیده تا آنها را با خمیر مایه و استعدادی که دارد شکل دهد و چون هر شاعر کیفیات روحی و حالات ذهنی خاص خود دارد که حاصل و برآیند مراحل مختلف زندگی و رشد و تکامل فکری و عاطفی و تربیت خانوادگی و اجتماعی اوست به روشنی می توان خط پیشرفت و حرکت را در بررسی تمام آثارش یافت و از دیگران متمایز کرد.فروغ فرخزاد نمونه بارز یک شاعر راستین است .فروغ در ابتدا فقط بوداما خودش را پرورش داد رشد کرد و مبارزه کرد تا فروغ شد.فروغی که خود را دست وپا بسته واسیرمی دید با گذشتن و جستن از دیوار و عصیان در برابرزبان دست و پاگیری که زبان خودش نبود دوباره متولد شد و به ایمان رسید و ایمان نقطه تمام شدن است نقطه رسیدن و بلوغ . ایمان به سردی یک فصل
در این مقاله سعی شده تا حرکت پویا و قابل تطبیق را در ساختار بیرونی و درونی شعر فروغ مورد بررسی قرارگیرد و تأ ثیرات متقابل اجتماع بر اندیشه و بلوغ شاعر و شعر او شناخته شود.
از فروغ فرخزاد پنج مجموعه شعر در اختیار است .اسیر، دیوار، عصیان، تولدی دیگرو ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد.
اگر بخواهیم بافت اندیشه فروغ را در این پنج اثر بشکافیم و ردپای فروغ جوان (از نظر سن شناسنامه ای و سن شاعری) تا فروغ بالغ(به گفته خودش سی سالگی) را دنبال کنیم با سه مرحله و پله مواجه می شویم مرحله اول شامل کتابهای اسیر ،دیوار و عصیان است. مرحله دوم نیمه ابتدایی کتاب تولدی دیگر است و دوره سوم نیمه پایانی تولدی دیگربه همراه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را شامل می شود.البته نباید از این موضوع غافل ماند که روح اسا ساً شاعرانه ای که فروغ داشت هیچگاه از هویت جستجوگر و کنکاش کننده خود در هیچ یک از این سه مرحله دور نشد. هرکدام از مجموعه های اسیر،دیوارو عصیان به ترتیب در سال های 1331،1336،1338 به دست چاپ سپرده شده اند .ما در این مرحله از شاعری فروغ با افکار و گفتار یک جوان 18 تا 25 ساله برخورد می کنیم .تمام تجربیات و گاه کشف های کلامی حاکی از دنیای محدود و پر از بن بستی است که نتیجه آن نوشته شدن یک سری اشعار نه چندان قوی وپرمایه است زندگی و سرگذشت او نیز همانطور که خودش گفته همچون همگان است که یک سری اتفاقات ثابت و قراردادی را تجربه می کنند «مثل توی حوض افتادن دوره بچگی یا مثلاً تقلب کردن دوره مدرسه ، عاشق شدن دوره جوانی ، عروسی کردن،از این جور چیزها دیگر»
شامل 17 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله نگاهی به زندگی فروغ ،از بودن تا شدن