واژه آدم در زبان عربی و در قرآن نام فکری انسان است، بشر نام بدنِ انسان است (یعنی نام بیولوژیکی وی)، و انسان نامِ اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، رفتاری، اخلاقی و تمدنی وی است. یعنی وقتی انسان آفریده می شود بشر است، بعد که خردمند می شود آدم می شود و بعد که اجتماعی و متمدن و با فرهنگ و اخلاق و رفتار می شود انسان می شود. بعبارتی دیگر وقتی قرآن از بشر صحبت می کند از خلقت و آفرینش بدن انسان صحبت می کند، و هر گاه از آدم صحبت می کند از انسان خردمند (یعنی مرحله خردمند شدن انسان) صحبت می کند، و هر گاه از انسان صحبت می کند از رفتار و اخلاق و تمدن و تاریخ و جامعه انسان و انسانی صحبت می کند
پس این درست نیست که دین گفته باشد آدم و حوا اولین بشر ها بوده اند و خلقتشان دفعی بوده.
« و به شما رفته رفته رنگ و رو (رنگ و روی بشری) داد و مدت کوتاهی بعد رنگ و روی شما را بهتر نمود»!(3/تقابن)
انسان ابتدا رنگ و روی بشری داده شده و بعد ضمن مدت کوتاهی بهتر شده:
انسان در بلند مـدت (چنانکه مصدر «تـصـویر» به معنی: رسم نـمودن و نقاشی کردن ضمن پروسه بر آن دلالت دارد) چهره بشری بخود گرفته است. (مدت آن 14 میلیون سال برآورد می شود). و بعـد در مدت کوتاهی ظرافت و زیبائی فعلیِ آن را بخود گرفـته، (حرفِ «فـاء» که بر ترتیب و تعـقـیـب دلالت دارد، آمـدن آن بر سرِ فعل اَحْـسَـنَ، بیانگر"بهـتر سـازی چـهـره در کـوتـاه مـدت" پـس از رنگ و روی انسانی بخود گرفتن چهره است). در بررسی هـائی که انـجـام شـده بـرآورد شـده که ظرافـت و زیبائی چـهـره انسان در 10000 سال گـذشـتـه صـورت گرفـته است. و از آنـجـا کـه مـورد خــطاب آیه انسان می باشد، بهتر سازی چهره شامل همه تیره ها می شود.
===================
آفرینش پیوسته بدن
« آیا ما از آفرینش نخستین از پا درآمدیم؟! نـه تـنـهـا درنیامدیم بلکه اینها پیوسـته در آفرینش جدید نیز هستند».(3/ق)
نکته آیه: انسان پیوسته در آفرینش جدید است:
آیه خطاب به کسانی است که می گویند " دوبـاره زنـده نـخـواهـنـد شـد"! به شـوخی بـه آنـهـا می گـوید: نکند ما در آفـرینش نخستین همه توان خود را از دست داده باشیم! و بعد خطاب به آنها می گوید که: «آنـهـا پیوسته در خلقـت جدید (یعنی تجدید خلقت)» هـسـتـنـد.
انسان چطور پیوسته در تجدید خلـقـت است؟
پـیوسته سلولهائی در بدن انسان می میرند و سلولهای جدیدی درست می شوند. طوریکه در طول زندگی چندین بار بدن انسان کاملاً عوض می شود بجز سلولهائی که احساس هویت و شخصیت فرد با آنها صورت می گیرد و گفته می شود که سلولهای اعصاب هستند.
=====================
پائین آوردن ارتفاع هشت جفت از دامها
« و (خدا) هشت جفت از دامها را برای شما پائین آورد».(6/زمر)
«اَنعَام»: در اصل حیواناتی هستند که برای فرد نَعمَة هستند، ( و نَعمَة یعنی چیزی که رفاه و برخورداری و فراخی زندگی را می آورد)، ولی به دامها (حیواناتی که انسان در کار و زندگی و اقتصاد خود از آنها استفاده میکند) و بیشتر به شتر و گاو و میش و بز اطلاق می شود. فعلِِ « اَنزَلَ» فعلِ ماضی از مصدر مزید «انزال» است، و اِنزال به معنی: پائین آوردن است. و منظور از پائین آوردن حیوانات مزبور برای انسان اینست که آنها در گذشته بلند بوده اند و برای کار و بهره وری انسان از آنها مناسب نبوده اند، و خدا ارتفاع آنها را بخاطر امکان استفاده انسان از آنها پائین آورده است. «ازواج»: در آیه می تواند بمعنی جفت باشد که در آنصورت هشت جفت بمعنی هشت نر و هشت ماده از هشت نوع از دامها می شود.
فسیلهای پیدا شده حیوانات نشان می دهند که نسل برخی از حیوانات در گذشته از نظر بلندی بلندتر و از نظر حجم بزرگتر از نسل امروزی آنها بوده، و نسل برخی دیگر در گذشته کوچکتر از نسل امروزی آنها بوده است، و همینطور نشان می دهند که حیوانات چگونه در ضمن ده ها میلیون سال تغییراتی کرده اند.
یکی از آن حیوانات که نسل گذشته آن بلندتر و بزرگتر بوده شتر است. فسیل پای شتر که در تصویر می بینیم و در سوریه پیدا شده نشان میدهد که شتری که در گذشته زندگی می کرده دو برابر شتر امروزی بوده، و فسیلهای دیگر که مربوطه به دوران دیگری است نشان می دهد که شتر در گذشته 4 متر ارتفاع داشته است. بهر حال چنانکه آیه گفته خداوند ارتفاع آنرا برای انسان پائین تر آورده تا برای انسان قابل استفاده بشود. ارتفاع شتر امروزی به دو و نیم متر می رسد.
شامل 11 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق بررسی نظریات خلقت انسان