فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات53
متن لاتین +فارسی
فرزکاری
فرزکاری یک فرآیند اساسی ماشین کاری است که طی آن با تشکیل و برداشتن تدریجی تراشه از قطعه کاری که در جهت عمود بر محور چرخش به سمت ابزار تراش چرخان تغذیه می شود، سطح جدیدی ایجاد می گردد. در پاره ای موارد قطعه کار ثابت است و ابزار تراش به سمت آن تغذیه می شود. در بیشتر موارد از ابزار تراش چند دندانه استفاده می شود تا نرخ تراشه برداری بالاتر می شود. در موارد بسیاری سطح مورد نظر با یک بار عبور ایجاد می شود.
ابزار مورد استفاده در فرزکاری تیقچه فرز نام دارد. معمولاً این ابزار یک قطعة استوانه ای است که حول محورش می چرخد و دارای دندانه های متساوی الفاصله محیطی است که به نوبت با کار درگیر شده و آنرا می ترشند، شکل (4-22) . در برخی موارد دندانه ها قسمتی از یکی یا هر دو انتهای استوانه را می پوشانند.
از آنجا که اساس فرزکاری موجب برداشتن سریع فلز شده و می تواند پرداخت خوبی در سطح ایجاد کند، این فرآیند برای انبوه سازی بسیار مناسب است، و ماشینهای فرز فوق العاده خوبی برای همین منظور ساخته شده اند. البته ماشین های فرز بسیار دقیق و انعطاف پذیر عمومی نیز ساخته شده اند که برای کارهای کارگاهی و قالب سازی مورد استفاده قرار می گیرند. کارگاهی که به یک ماشین فرز و یک ماشین گرد تراش موتوردار مجهز باشد، تقریباً قادر به تولید هر نوع فرآورده به اندازه متناسب است.
انواع عملیات فرزکاری
عملیات فرزکاری را می توان در دو طبقه وسیع قرار داد که هریک دارای چندین گونه مختلف هستند:
1- در فرزکاری محیطی سطح مورد نظر بوسیله دندانه های محیط ابزار تراش ایجاد می شود و این سطح به موازات محور چرخش ابزار است. با این روش می توان سطوح تخت و یا فرم دار ایجاد کرد. مقطع سطح ایجاد شده نظیر مقطع طولی ابزار تراش است. این روش معمولاً فرزکاری غلتشی خوانده می شود.
2- در فرزکاری پیشانی تراشی سطح تخت ایجاد شده بر محور ابزار تراش عمود است. این سطح در ترکیب اثرات تراش آن قسمت از دندانه های ابزار تراش حاصل می شود که در سطح انتهائی و محیط آن قرار دارند. بیشتر عمل تراش بوسیله قسمت محیطی دندانه انجام می شود و قسمت سطح انتهائی موجب پرداخت کاری می شود.
اصول فرزکاری محیطی و پیشانی تراشی در شکل (1-22) نمایش داده شده اند. فرزکاری محیطی معمولاً بوسیله ماشین های فرزی صورت می گیرد که محور چرخنده افقی داشته باشند در حالی که پیشانی تراشی بوسیله ماشین های فرز با محور چرخنده قائم و افقی، هر دو، انجام می شود.
ایجاد سطح در فرزکاری
ایجاد سطح در فرزکاری به دور روش کاملاً متمایز که در شکل (2-22) مشاهده می شود، میسر است. نکته قابل توجه اینکه در فرزکاری همراه جهت چرخش ابزار تراش با جهت تغذیه یکسان و در فرزکاری معکوس این دو جهت مخالف یکدیگر هستند. همانطور که در شکل های (2-22) و (3-22) مشاهده می شود، روش ایجاد تراشه در این دو حالت کاملاً با یکدیگر تفاوت دارند. در فرزکاری
شکل (1-22) : رابطة بین ابزار و کار در فرزکاری پیشانی تراشی و محیطی
شکل (2-22) : حرکت ابزار تراش در فرزکاری همراه و معکوس
معکوس در شروع درگیری دندانه ابزار، تراشه بسیار نازک است و رفته رفته کلفت تر می شود تا اینکه در خاتمه درگیری دندانه ضخامت تراشه به حداکثر میرسد. ابزار تراش می خواهد قطعه کار را در طول میز فشار داده و آن را روی میز بلند کند. این عمل موجب خنثی شدن اثرلقی پیچ تغذیه و مهره میز کار شده و حاصل کار سطح تراشکاری شده صاف است. البته این عمل باعث شل شدن قطعه کار درگیره می شود و در نتیجه باید قطعه را با نیروی بیشتری در گیره سفت کرد. علاوه بر این صافی سطح ماشین شده شدیداً تیزی لبه های تراش است.
شکل (3-22) : تشکیل تراشه در فرزکاری همراه و معکوس
در فرزکاری همراه بیشترین ضخامت تراشه در نزدیکی نقطه آغاز تماس دندانه با کار است. نظر به اینکه حرکت نسبی بین ابزار تراش و قطعه کار تمایل به کشیدن کار به طرف ابزار دارد، هرگونه امکان لقی پیچ تغذیه میز باید از بین برود. هرگز نباید ماشین هائی را که برای این منظور طراحی نشده اند با این روش بکار گرفت. از آنجا که در انتهای درگیری دندانه، ماده بصورت مماسی تسلیم می شود، آثار دندانه های ابزار بر روی سطح ماشین شده خیلی کمتر از حالت فرزکاری معکوس است. امتیاز قابل توجه دیگر فرزکاری همراه، این است که نیروی تراش تمایل به چسبانیدن کار به سطح میز دارد و لذا می توان از نیروهای کمتر برای بستن کار استفاده کرد. این امر مخصوصاً هنگام فرزکاری قطعات نازک یا تراشه برداری ضخیم اهمیت پیدا می کند.
گاهی اوقات یکی از معایب فرزکاری همراه، این است که دندانه های تیغچه در شروع هر تراشه بصورت ضربه ای با سطح کار برخورد می کنند. در مواردی که سطح کار سخت باشد، (مانند قطعات ریختنی) این امر موجب کند شدن سریع دندانه ها می شود.
ابزارهای فرزکاری (تیغچه های فرز)
ابزار فرزکاری را می توان به چند روش طبقه بندی کرد. یک روش طبقه بندی در دو گروه خیلی وسیع بر اساس خلاصی دندانه ها به شرح زیر است :
1- در تیغچه های پشت تراشیده با ایجاد یک باریکه پشت هر دندانه بوسیله سنگ زنی حلاصی ایجاد می شود. لبه تراش ممکن است مستقیم یا منحنی باشد.
2- در تیغچه های نوع خلاصی بادامکی یا فرم، مقطع هر دندانه یک منحنی خارج از مرکز در پشت لبه تراش است، که به این ترتیب خلاصی بوجود می آید. کلیه مقاطع خلاصی خارج از مرکز که به موازات لبه تراش هستند، باید همانند مقطع لبه تراش باشند. برای تیز کردن اینگونه تیغچه ها فقط پیشانی دندانه ها را سنگ می زنند و به این ترتیب مقطع لبه تراش تغییر نمی کند.
روش طبقه بندی مفید دیگر براساس نحوه بستن تیغچه در ماشین است. تیغچه های میله فرزی دارای سوراخی در وسطح هستند که بر روی میله فرز ماشین سوار می شوند. تیغچه فرزهای انگشتی دارای ساقه مستقیم یا مخروطی هستند. تیغچه های با ساقه مخروطی را می توان مستقیماً در محور چرخنده ماشین بست، ولی تیغچه هائی که ساقه مستقیم دارند باید در نظام بسته شوند. تیغچه های پیشانی تراش غالباً با پیچ و مهره به انتهای میله کوتاه افقی فرز بسته می شوند. انواع متعارف تیغچه های فرز که با این روش طبقه بندی می شوند به قرار زیر هستند:
Milling is basic machining process in which the surface is generated by the progressive formation and removal of chips of material from the workpiece as it is fed to a rotating cutter in a direction perpendicular to the axis of the cutter. In some cases the workpiece is stationary and the cutter is fed to the work. In most instances a multiple- tooth cutter is used to that the metal removal rate is high, and frequently the desired surface is obtained in a single pass of the work.
The tool used in milling is known as a milling cutter. It usually consists of a cylindrical body which rotates on its axis and contains equally spaced peripheral teeth that intermittently engage and cut the workpiece (see Figure 22-4). In some cases the teeth extent part way across one or both ends of the cylinder.
Because the milling principle provides rapid metal removal and can produce good surface finish, it is particularly well- suited foe mass- production work, and excellent milling machines have been developed for this purpose. However, very accurate and versatile milling machines of a general- purpose nature also have been developed that are widely used in job- shop and tool and die work. A shop that is equipped with a milling machine and an engine lathe machine almost any type of product of suitable size.
Types of milling operation. Milling operations can be classified into two broad categories, each of which has several variations:
1- In peripheral milling a surface is generated by teeth located in the periphery of the cutter body; the surface is parallel with the axis of rotation of the cutter. Both flat and formed surface can be produced by this method. The cross section of the resulting surface corresponds to the axial contour of the cutter. This procedure often is called slab milling.
2- In face milling the generated flat surface is at right angles to the cutter axis and is the combined result of the actions of the portions of the teeth located on both the periphery and the face of the cutter. The major portion of the cutting is done by the peripheral portions of the teeth with the face portions providing a finishing action.
The basic concepts of peripheral and face milling are illustrated in Figure 22-1. Peripheral milling operations usually are performed on machines having horizontal spindles, whereas face milling is done on both horizontal-and vertical- spindle machines
Surface generation in milling. Surfaces can be generated in milling by the two distinctly different methods depicted in Figure 22-2. Note that in up milling the cutter rotates against the direction of feed of the workpiece, whereas in down milling the rotation is in the same direction as the feed. As shown in Figures 22-2 and 22-3, the method of chip formation is quite different in the two cases. In up milling the chip is very thin at the beginning, where the tooth first contacts the work, and increases in thickness, becoming a maximum where the tooth leaves the work. The cutter tends to push the work along and lift it upward from the table. This action tends to eliminate any effect of looseness in the feed screw and nut of the milling machine table and results in a smooth cut. However, the action also tends to loosen the work from the clamping device so that greater clamping forces must be employed. In addition, the smoothness of the generated surface depends greatly on the sharpness of the cutting edges.
In down milling, maximum chip thickness occurs close to the point at which the tooth contacts the work. Because the relative motion tends to pull the workpiece into the cutter, all possibility of looseness in the table feed screw must be eliminated if down milling is to be used. It should never be attempted on machines that are not designed for this type of milling. Inasmuch as the material yields in approximately a tangential direction at the end of the tooth engagement, there is much less tendency for the machined surface to show tooth marks than when up milling is used.
فرزکاری