زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخچه آموزش دانش اقتصاد

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخچه آموزش دانش اقتصاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخچه آموزش دانش اقتصاد


دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخچه آموزش دانش اقتصاد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13

 

تاریخچه آموزش دانش اقتصاد

در کش و قوس منازعات مربوط به آنچه باید در دروس مبانی دانش اقتصادی یاد داده شود، اقدام دیگری نیز توسط ریچارد کلمنس[1] و فرانسیس. ای. دودی[2] (1942)  انجام شد .آنها به خیلی چیزها از جمله معرفی مکتب کنیزین در دروس آغازین، استدلال می‎کردند.

در واقع هیچگاه قبل از پایان جنگ جهانی دوم جامعه علمی و متخصصین امر در باب اینکه محتوای آموزشی دروس آغازین و مبانی اقتصاد  چه باشد، به اجماع نرسیدند.

جامع‎ترین مطالعه که در باب آموزش اقتصاد در مقطع کارشناسی انجام شد به سال 1944 و جریان مربوط به کمیته اجرایی [3]  AEA  برمی‎گردد. در این سال کمیته‎ای با نام کمیته " آموزش اقتصاد و تربیت اقتصاددانان" تأسیس شد که ریاست آن بر عهده هوراس تیلور[4] از دانشگاه کلمبیا بود. کمیته‎های فرعی دهگانه‎ای که تحت اشراف این کمیته مشغول به کار شدند، قرار بود ابعاد مختلف مسأله را بررسی و مطالبعه کنند.

این کمیته‎های فرعی عبارت بودند از

  • کمیته دروس مقطع ابتدایی در دانش اقتصادی،
  • کمیته دروس آغازین و میان رشته‎ای در مطالعات اجتماعی،
  • کمیته برنامه درسی اقتصاد در مقطع کارشناسی،
  • کمیته تربیت معلمان اقتصاد، کمیته مطالعه دانش اقتصاد در مدارس بازرگانی،
  • کمیته تبیین نقش دانش اقتصادی مقطع کارشناسی در آماده‎سازی شهروندان جهت مشاغل خدمات عمومی و مدیریت بازرگانی،
  • کمیته نحوه برخورد و تعامل با دانش‎آموزان واجد قابلیت‎های ویژه در دانش اقتصادی،
  • کمیته آموزش اقتصاد در دبیرستانها، کمیته مطالعه دانش اقتصاد در رابطه با آموزش کشاورزی و
  • کمیته مطالعه دانش اقتصاد در رابطه با آموزش حِرَف و مشاغل.

یکسال بعد یک کمیته فرعی دیگر نیز با نام کمیته امکانات سمعی و بصری در آموزش اقتصاد به کمیته‎های قبلی اضافه شد. پنجاه و شش عضو انجمن، ‌از جمله دو برنده آتی جایزه نوبل اقتصاد، یعنی استیگلر و شولتز، و بیست و دو مشاور سرشناس، در این پروژه عظیم مشارکت جدی داشتند. به جرات می‎توان گفت که AEA قبل از آن و حتی تا به حال چنین منابع و امکاناتی را در باب مطالعة یک موضوع خاص بسیج نکرده است.

آموزش اقتصاد از دیر باز مورد توجه بوده است . فرهنگ ها ، ایدئولوژیها و تمامی تمدنها و ادیان بشری و الهی به انحاءمختلف، تلویحا" و تصریحا" و در قالب آموزه های مختلف اخلاقی ، فلسفی ،عرفانی و فقهی – حقوقی ، تعالیم اقتصادی خود را به پیروان و وابستگان خود آموزش داده و رفتارهای اقتصادی آنها را مدیریت کرده اند.  در تاریخ پس از رنسانس معروف است که خانواده های اصیل فرانسوی و انگلیسی برای فرزندان خردسال خود دایه هایی جهت تربیت اقتصادی استخدام می کردند. درقرن هیجدهم  یکی از معاصرین اقتصاددان معروف " ریکاردو"  در نامه های خود چنین اظهار می کند که افراد و خانواده های متشخص پیش از آنکه پرستاری برای فرزندان خود استخدام کنند از آنان در مورد اینکه آیا می توانند علم اقتصاد را به کودکان تدریس کنند یا نه، سوال می کردند. کتابهایی چون "گفتگو درباره دانش اقتصاد" تالیف خانم مارست در سال 1816 و " تصاویر دانش اقتصاد" در نه جلد و مشتمل بر سی داستان ، تالیف دوشیزه مارتینو در سالهای 1834-1832 ( ژید و ریست ، 1370)  ،  نمونه هایی هستند که از یک جریان عمیق فرهنگ سازی و مدیریت و مهندسی رفتارهای اقتصادی در متن جامعه اروپای آن روز حکایت می کنند.

در اواخر قرن هیجدهم این اسقف جیمز مدیسون،[5] رئیس کالج  "ویلیام و ماری" بود که اقتصاد سیاسی را در برنامه مطالعات اجتماعی کالج خودش وارد کرده و کتاب شهیر “ثروت ملل”  را به عنوان متن درسی مورد استفاده قرار داد. شاید بدین طریق اسقف مدیسون  را بتوان اولین مدرس و طراح برنامه درسی اقتصادی نام برد که دانش اقتصادی  را به عنوان عنصری مهم و بنیادین  در طراحی محتوای آموزشهای عمومی معرفی کرد. (Leamer 1950, P.20)

یک قرن بعد یعنی در سال 1885 میلادی انجمن اقتصاد آمریکا[6] (AEA ) به عنوان اولین نهاد رسمی که مؤسسان کشیش آن  به آموزش اقتصاد علاقه نشان می‎دادند، آموزش و تربیت اذهان عمومی نسبت به ادبیات و سوالات مبتلابه اقتصادی را یکی از اوصاف اصلی خود عنوان کرد.

AEA از همان بدو تشکیل، مأموریت آموزشی خود را عملی کرد. سومین مجموعه منشورات انجمن که در سال چهارم تأسیس آن منتشر شد  و مجموعه مقالات دومین گردهمایی سالانه این انجمن در سال 1887 ، با ورود در مباحثی چون مساله دروس آمار به موضوع اصلاح برنامه‎های درسی کالج ها و دانشگاه‎ها ‎در این زمینه پرداخت. (Wright 1889 ) همچنین در گردهمایی سالانه بعدی دیویی طی مقاله‎ ای به موضوع طراحی آموزشی مطلوب دروس آمار در کالج ها توجهی مضاعف نشان داد. (Dewey 1889)

در سال 1890 سیمون پاتن[7]، ریاست آتی انجمن، مقاله “جایگاه آموزشی اقتصاد سیاسی”  را به رشته تحریر درآورد که به نوبه خود اثری مؤثر و جریان ساز در تاریخ الگوهای آموزشی اقتصاد محسوب می‎شود. (Pattan, 1891). این مقاله حتی امروزه پس از گذشت سالیان متمادی حاوی نکات آموزنده و بدیع بوده و ارزش خواندن دارد. پاتن در این مقاله بر این نکته استدلال می‎کند که آموزش اقتصاد می‎باید جایگزین نقش دروس ریاضیات و فیزیک در تربیت توانایی و تفکر نقاد و استدلالی گردد. وی همچنین آموزش اقتصاد  را در مقام آموزش دانشی عاری از ابعاد اخلاقی و سیاسی آن توجیه می‎کرد. (1891 ، Publications )

در همین ایام بود که اساسنامه انجمن اقتصاد (AEA)، با هدف تأسیس کمیته‎ای دائمی در باب “آموزش اقتصاد سیاسی” مورد تجدیدنظر قرار گرفت  و این دومین کمیته‎ای بود که به نحو تخصصی مسأله برنامه‎های درسی اقتصاد را مورد توجه قرار می‎داد.

در سال 1897 سومین کمیته نیز به این مجموعه افزوده شد. این کمیته تخصصی، در پی بررسی مسائل مربوط به “آموزش تاریخ اقتصادی” تشکیل شد. همچنین گردهمایی سالانه انجمن در آن سال دو میزگرد مهم در باب آموزش اقتصاد با عناوین " رابطه آموزش تاریخ اقتصادی با آموزش اقتصاد سیاسی"  و  "روشهای آموزشی اقتصاد" برپا کرد که مباحثات آن منتشر شد. (Economic Studies, 1898) . والتر ویلکاکس[8]، دبیر وقت انجمن، علت اهتمام روزافزون و بیش از پیش AEA  به آموزش اقتصاد را در ارتقاء نسبت اعضای مرتبط با مراکزآموزش از یک چهارم در سال 1886، به یک سوم در سال 1889 دانسته و در نهایت به کسر  چهار پنجم معلمان و مدرسان در مجموعه اعضای انجمن اشاره می‎کند که انجمن را در عمل به یک مجمع آموزشی تبدیل کرده بود. (Willcox, 1899)

کم کم و در اواخر قرن نوزدهم دانش اقتصادی یا اقتصاد سیاسی، خود را به عنوان یک رشته و حیطه آموزشی مستقل در کنار حیطه‎هایی چون فلسفه، ریاضیات، تاریخ و سیاست مطرح کرده و جای پای خود را در برنامه‎های درسی اکثر کالج ها و دانشگاه‎ها محکم کرد. در عین حال و در نتیجة پدیده فوق، به تدریج مسائل و مشکلات مربوط به آموزش اقتصاد و سوالات و ابهامات مربوط به جایگاه مناسب این دانش در برنامه درسی نیز نمایان شد. البته بحث بر سر این مسائل خود موجبات فراهم آمدن استحکام بیشتر و روزافزون جایگاه دانش اقتصاد به عنوان یک رشته مستقل در برنامه‎های درسی را در پی داشت.

در همین مرحله بود که توجه متولیان برنامه‎ریزی درسی در حیطه اقتصاد به مقطع دبیرستان معطوف شد. در سال 1899 فردریک کلاو[9]  نوشته‎ای بلند بالا از خود بر جای گذاشت که در آن به توصیف آموزش اقتصاد در مدارس دبیرستانی می‎پرداخت. در این مقاله وی ضمن ارائه بحثی دقیق و تفصیلی در خصوص اهمیت و جایگاه آموزشی دانش اقتصاد، این سوال را مطرح ساخت که آیا اساساً آموزش اقتصاد را می‎توان در مقطع دبیرستان به نحوی سودمند و مؤثر آموزش داد.

 بنظر وی دو عنصر مهم را می توان در این مسأله، واجد نقش دانست.  اول ظرفیت دانش‎آموزان به عنوان یاد‎گیرنده و دوم قابلیت و صلاحیت معلمان به عنوان یاددهنده. برخی در این میان جانب عنصر اول را گرفته و معتقد بودند که دانش‎آموز دبیرستانی فاقد  رشد ذهنی لازم جهت درک و دریافت ابعاد شناختی و مهارتی دانش اقتصاد است. کاپن[10] رییس کالج تافتس[11] از جمله کسانی بود که ظرفیت ذهنی یادگیرندگان دبیرستانی را زیرسوال می‎برد. وی ضمن مخاطب قرار دادن عقلانیتی که در تلاش است تا اقتصاد را به اذهان نارس (اصطلاحی که وی در گفتار خود مورد استفاده قرار می دهد) ، آموزش دهد، چنین می‎گوید: “سوال جدی اینجاست که اذهان یادگیرندگان در مقطع دبیرستان به چه میزان توانایی و قابلیت نیل به سطوح دقیق و لازم مربوطه را دارند، و یا چه مقدار از آنچه به ایشان آموزش داده می شود رامی‎توانند در زندگی آتی خود به نحو سودمند و مفید بکار گیرند.(Clow 1899, 199)

بر خلاف کاپن برخی دیگر ضمن پذیرش محدودیت‎های موجود در ابعاد آموزشی ، معتقد بودند با بذل عنایت کافی به روشهای تدریس و ابعاد مختلف فرایند یاددهی- یادگیری، مشکل خاصی در طرح و آموزش مباحث علمی به اذهان دبیرستانی، از هر رشته ای که باشد، نیست.

آنچه در مجموع این مناقشات و مباحثات در اذهان جمعی متخصصان آموزشی نقش بست  این بود که می‎توان دانش اقتصاد را با موفقیت در سطوح دبیرستانی آموزش داد، به شرط اینکه این مهم توسط مدرسان و معلمانی ماهر و آماده انجام شود. خود “کلاو” عملا نیز وارد این عرصه شد و به تجارب عملی جالبی نیز دست یافت. فی المثل دریافت که در کسب نتیجه تفاوت معناداری بین نمرات دانش آموزان دختر و پسر وجود دارد به نحوی که دختران نتایج ضعیف‎تری را از خود نشان می‎دادند. نتیجه این مطالعات و تجارب، مجموعه راهکارها و پیشنهادات آموزشی بود که وی از چگونگی آموزش مؤثر و کارآمدتر از دانش اقتصاد ارائه می‎داد و هنوز هم مفید فایده است. کتابشناسی ارزشمند وی از بیست و هشت کتاب و مقاله در باب آموزش اقتصاد و بیست و سه متن درسی، به عنوان ضمیمه، گنجینه ای از منابع و مراجع مهم را در پیش روی ما قرار می دهد.

انجمن AEA در سال 1900 و در سیزدهمین گردهمایی سالانه خود، با توجه به مباحث گذشته که پیرامون آموزش دروس آمار و اقتصاد در مقطع دبیرستان و آموزش دانش اقتصادی در مقاطع دانشگاهی، انجام شده بود، به جایگاه و نقش مناسب آموزش بازرگانی، جغرافیای اقتصادی و حسابداری عنایت ویژه‎مبذول داشت (1901Publications ,). این علاقه البته به حدود یک قرن پیش برمی‎گشت که اقتصاددانان تمایلات خود را نسبت به ورود در امپریالیسم آموزشی نشان داده بودند.

هر چند در خلال چهاردهه بعدی، علاقه به آموزش اقتصاد پس از یک دوره اوج، دوران حضیض خود  را تجربه کرد ولی هیچگاه از بین نرفت. سلسله مقالات و جلسات متعددی ، هر چند پراکنده ولی به دفعات موضوع خود را به یاددهی اقتصاد اختصاص دادند. در انجمن AEA از سال 1901 تا 1940 حداقل ده نشست به برخی ابعاد آموزشی اقتصاد متمرکز شد. سلسله میزگردهای مربوط به آموزش تجارت (1907)،   حسابداری (Cole, 1909)، یاددهی دانش اقتصاد در مقطع ابتدایی (1920 و 1921 و 1922 ، Bogart)، اهداف و روشها در واحدهای درسی مربوط به صنعت حمل و نقل(Butterbaugh, 1923) که در کالج ها مطرح بود، یاددهی دانش اقتصاد و بازرگانی      (1925)، و بررسی مشکلات فرایند یاددهی یادگیری در دانش اقتصاد (Donham 1922, Ise 1922, Bye 1940) از این قبیل بودند. علاوه بر اینها در مقطع زمانی بین دو جنگ ،مقالات و نقد و نظرهای فراوانی از رقابتها و مشارکتهای موجود در عرصه آموزش اقتصاد به منصه ظهور رسید (; Folsom, 1925   ;Cummins, 1928 Bohan,1937 Hunsberger,1937; Mitchel,1940; Hewett,1940 Grady,1939; Eldridge, 1938 ;Shilland, 1940 ;parrish, 1941 Hudson,1949   ;  Beach,1938  ; Tuttle,1938 .).  مساعی تعداد زیادی از این فعالیتها در پی تعریف و دستیابی به محتوایی مناسب در دروس مقدماتی دانش اقتصاد صرف شد. البته تقریباً هر نظر و پیشنهادی در طراحی محتوایی و آموزشی دروس، عکس‎العملی را نیز به دنبال داشت. این امر باعث شد تا مباحثاتی داغ و بانشاط را در این دوره  زمانی تداوم بخشد. اقدامات متعدد کمیته اجرایی AEA، بیانیه‎های صادره در گردهمایی سالانه اقتصادی ـ بازرگانی و فعالیتهای کمیته‎های آموزشی را می توان در صورتجلسات و گزارشات آن دوره انجمن مشاهده کرد (Minutes 1915 , Report1917 , Report 1918 , Report 1919,  Committee 1922, Report 1924).

در سال 1941 چارلز الکینتون[12] (Elkinton 1941) در باب این مسأله فرضیه‎سازی کرد که پیش داوری‎ها و تمایلات یادگیرنده می تواند به عنوان مانعی بر سر راه توانایی استدلال و توان تحلیلی فرد ، عمل ‎کند. وی آزمونی تشخیصی را برای این پیش‎داوری‎ها ارائه داد که از نوزده گزاره مرتبط با برخی سیاستهای اقتصادی تشکیل شده بود و در آن  از دانش‎آموز خواسته می‎شد تا نسبت به موافقت یا مخالفت با آن گزاره‎ها اظهارنظر کند. علاوه بر آن هرگزاره با جمله‎ای دیگر نیز همراه شده بود که با گزاره اول در تناقض بود. انتخاب یکی از این دو جمله به عنوان پاسخ اشتباه و دیگری به عنوان درست، آن پاسخ را سازگار و انتخاب هر دو جمله به عنوان گزاره‎های درست باعث می‎‎شد تا آن پاسخ ناسازگار تلقی شود. پاسخ‎های داده شد در حالتی شبه‎سازگار خوانده می‎شدند که هر دو جمله به عنوان گزاره‎های غلط تلقی می‎شدند. الکینتون چنین استدلال می‎کرد که تجربه مواجهه با یکسری تناقضات خاص در باب مسایل مربوط به سیاستهای اقتصادی ، گرایش به رویکرد استدلالی و تحلیلی در مواجهه با تناقضات موجود در دنیای واقعی  را تحریک کرده و به معلمان کمک می‎کند تا ارزش داوریهای نهانی و ضمنی دانش‎آموزان خود  را آشکار و ارزیابی کنند. البته رویکرد و پیشنهاد جالب و مسحورکننده  وی هیچگاه و از سوی هیچ کس به عنوان رویکردی در باب یاددهی اقتصاد پیگیری نشد اما این امر از ارزش کار و رویکرد وی نمی کاست.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخچه آموزش دانش اقتصاد
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.