38 صفحه
بیت(1001):
تا امان یابد به مَکرَم جانتان
ماند این میراث فرزندانتان
(اجتماعی)
چاره جویی خرگوش و نصیحت کردن به نخجیران و تدبیر اندیشی خرگوش تا آنها را از شرّ شیر رها سازد.
بیت(1002):
هر پیمبر در میان امّتان
همچنین تا مَخلَصی می خواندشان
(اخلاقی)
در دنیا هر پیغمبری راه رهایی و خلاصی را به امّت خود نشان داده است.
بیت(1003):
کز فلک راه برون شو دیده بود
در نظر چون مَردُمَک پیچیده بود
این عرفانی و معنوی است، زیرا در آن ارزش انسان ها به اندیشه است، نه به درشتی اندام و قدرت بازو
بیت(1004):
مردمش چون مردمک دیدند خرد
در بزرگی مردمک، کس ره نبرد
(معنوی)
مردمان پیامبران را مثل مردمک چشم کوچک می دیدند، زیرا که به بزرگی مردمک چشم حقیقی پی نبرده بودند.
بیت(1005):
قوم گفتندش که ای خر! گوش دار
خویش را اندازۀ خرگوش دار
(معترضه)
نخجیران به خرگوش اعتراض می کنند، که ای خر نادان! حدّ خود را بشناسو به اندازۀ خرگوش بودنت حرف بزن.
بیت(1006):
هین چه لاف است اینکه از تو بهتران
در نیاوردند اندر خاطر، آن؟
(اجتماعی و اخلاقی)
می گویند:آگاه باش! این چه حرف بیهوده ایست که میزنی؟ حتی کسانی بزرگنر و بهتر از تو نیز چنین لافی به خاطرشان در نیامده است!
بیت(1007):
مُعجِبی، یا خود قضامان در پی است
ورنه این دَم لایق چون تو کی است؟
(اخلاقی)
ای خرگوش یا تو دچار خودبینی شده ای و به قول خود عمل نمی کنی و یا قضا و قدر چنین حکمی رانده است که بلایی از سوی تو به ما برسد. وگرنه چنین چنین لاف زدنی کی شایستۀ تو است؟!
تحقیق ادبیات فارسی2