زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم مشکلات دانش آموزم فاطمه را در درس زبان فارسی برطرف نمایم؟

اختصاصی از زد فایل اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم مشکلات دانش آموزم فاطمه را در درس زبان فارسی برطرف نمایم؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم مشکلات دانش آموزم فاطمه را در درس زبان فارسی برطرف نمایم؟


اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم مشکلات دانش آموزم فاطمه  را  در درس زبان فارسی برطرف نمایم؟

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 23 صفحه می باشد.

اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده می باشد.

چکیده 

فاطمه ، دختری باهوش و زرنگ که در درس دستور زبان فارسی مشکل دارد . و من در اولین روزهای ورود به مدرسه دریافتم که وی در دروس دیگر  موفق هست و تنها در دستور زبان فارسی مشکل دارد.با تدریس چندین ساله ی خود در مدارس دوره ی متوسطه اول، ضعف زبان و ادبیات فارسی تعدادی از دانش آموزان مرا بر آن داشت که در مورد این مشکل و علت آن  تحقیقاتی انجام دهم  و بدانم که علت چیست ؟نمره ی فارسی و دستور زبان فاطمه و پیشرفت وی در این درس نشان می داد که راه حل ها مطلوب بوده است .میـزان پیشرفت درسی وی در هر جلسه نسبت به جلسـه ی قبل بیشتـر می شد و نمره ی او نسبت به جلسه ی قبل بیشتر می شد.  نمرات  امتحان نوبت دوم نیز که در خردادماه  گرفته شد نشان گر این نتیجه است ؛ زیرا نمره ی درسی وی در هر سه ماده ی درسی ؛ املا ، انشا و فارسی و دستور 20 بود. 

توصیف وضع موجود:

اینجانب ..... دبیر ادبیات فارسی آموزشگاه .... شهرستان..... هستم. بنده مدت ... سال است که در آموزش و پرورش خدمت می کنم. و امسال اولین سالی است که در آموزشگاه فوق خدمت می کنم. در یکی از کلاس های پایه اول دانش آموزی به نام فاطمه داشتم.که از من تقاضا نمود که : برای دستور زبان فارسی می خواهم کلاس تقویتی داشته باشم .در اولین برخوردم با فاطمه از او در باره ی نظرش در مورد دستور پرسیدم؛ اما با کمال تعجب ، به جای پاسخ ناراحت شد. از او دیگر چیزی نپرسیدم تا در یک موقعیت مناسب به مسئله رسیدگی کنم . بعد از چند روز فاطمه در مورد اینکه در سال های گذشته،‌ دستور را خوب یاد نگرفته و معلمان مربوطه هم ، چون زیاد سختگیری نمی کرده اند با نمره ی عالی قبول شده است را برایم گفت. 


دانلود با لینک مستقیم


اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم مشکلات دانش آموزم فاطمه را در درس زبان فارسی برطرف نمایم؟

دانلود مقاله نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان


دانلود مقاله نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

 

مشخصات این فایل
عنوان:نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30

این مقاله در مورد نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان می باشد.

 

بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات مقاله نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

بدین ترتیب درمی یابیم« عاشیق» هنرمندی است آگاه و آشنا به مسایل دینی و احکام شرع، انسانی پاکدامن و مورد احترام و حرمت همه مردم که در غم ها وشادی های آنها شریک است. او همیشه خواهان شادی و جشن و سرور است و جشن ها و عروسی ها بی وجود او رونقی ندار...(ادامه دارد)

شعر عاشیقی:
شعر عاشیقی علیرغم فرم و شکل ساده اش مفاهیم عمیق فلسفی، دینی، انسانی، احساسی ، اجتماعی و گاه بنابر نیاز زمانه و محیط- مفاهیم سیاسی را در خود پرورانده است.این نوع شعر برگرفته از فلسفه نهضت« حروفی گری» است که توسط شاعران مبارز و عارف بزرگ« نعیمی» و به دنبال او« عمادالدین نسیمی» بنیاد نهاده شد.
« دکتر جوادهیئت» پژوهشگر فرهنگ و فولکور آذربایجان ویژگی شعر عاشیقی را به شکل زیر گروه بندی می کند:...(ادامه دارد)

تجنیس(Tajnis ):
دراین نوع شعر قافیه ها از جناس برخوردارند. تجنیس اوج قابلیت و مهارت و استادی عاشیق بشمار میآید در این نوع شعر مفاهیمی عمیق و در عین حال معماگونه بکار گرفته می شود. در تجنیس آنچه بیشتر مدنظر است آرایه های ادبی و صنایع لفظی در شعر است. عاشیق ها در مقابله و رویارویی با همدیگر برای به زانو درآوردن حریف بیشتر به این نوع شعر می پردازند.
اساتید ادبیات عاشیقی چون« خسته قاسیم»،« عاشیق علعسگر»،« عباس نوفارقانلی» « عاشیق قشم» و دیگران در این نوع شعرهایشان عمق دانسته...(ادامه دارد)

دئییشمه(Deyisma ):
«دئییشمه» به نوعی از شعر عاشیقی گفته می شود که به شکل سئوال و جواب یا گفتگو و مناظره باشد. در این شعر مهارت، علم و استعداد عاشیق ها محک زده می شود. در مجالس بزرگ و در مقابل تعداد زیادی از مردم عاشیق ها به مناظره می پردازند. در ابتدای کار عاشیق ها شرط می بندند که طرف بازنده، سازش را تحویل داده و حتی دیگر به عاشیقی نپردازد....(ادامه دارد)

بخشی از فهرست مطالب مقاله نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

 عاشیق کیست؟
 موسیقی عاشیقی:
 داستانهای عاشیقی:
 شعر عاشیقی:
انواع شعر عاشیقی
قوشما(QOSMA )
تجنیس(Tajnis ):
اوستادنامه(USTADNAMA ):
دئییشمه(Deyisma ):
خسته قاسیم:
لزگی احمد:
دیوانی(Divani ):
 تصنیف(Tasnif  ):
...(ادامه دارد)


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

دانلود تحقیق نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان


دانلود تحقیق نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

مقاله زیر به بررسی هنر عاشیق ها بعنوان پر ارج ترین و غنی ترین شاخه ادبیات شفاهی آذربایجان می پردازد.

 نویسنده د رابتدا به اتیمولوژی کلمه عاشیق و اسامی مختلفف آن در میان اقوام ترک زبان اشاره می نماید و پس از آن هنر عاشیق ها را از منظر موسیقی به عنوان بخش محوری این هنر و داستان های عاشیقی را در شکل منظم و نثر بررسی می کند و پس از مقدمات به شعرها عاشیقی و ویزگی های آن می پردازد و انواع این شعر را مفصلاً معرفی می نماید.

 عاشیق کیست؟

 بسیاری« عاشیق« را شکل آذربایجانی«عاشق»  عربی می دانند که در لهجه آذربایجانی به شکل« عاشیق» گفته می شود. اما« محمدحسن تهماسب» عقیده دارد: ریشه« عاشیق»( آشیق) واژه« آش» است که دیگر در ترکی امروزین بکار نمی رود. مصدر آشیلاماق(Asilamag ) به معنی تلقین کردن از همین ریشه هنور هم مورد استفاده قرار می گیرد.»( افندیف، 1992، ص 237)

این پژوهشکر فولکور آذربایجان معتقد است:« کلمه« آشوله»(Asula ) در زبان ترکی ازبکی به مفهوم ترانه و آهنگ است و« آشوله چی»(Asulaci ) به معنای خواندنده با واژه عاشیق( آشیق) از یک ریشه هستند.» ( افندیف، 1992، ص 237)

عاشیق ها در طول تاریخ به اسامی مختلفی چون« وارساق»(Varsag )« ایشیق»(isig ) « اوزان»(ozan ) و« نشاق»(Nasag ) شناخته می شده اند. بعضی از محققین فولکور ملل ترک به این نتیجه رسید ه اند که« عاشیق» برگرفته از کلمه ترکی« ایشیق»(isig ) به مفهوم نور و روشنایی است در داستالن پهلوانی« کوراوغلو» که یکی از داستانهای مهم ادبیات عاشیقی به شمار می رود آمده است.

کوراغلو دئر من عاشیقام

 

کوراغلو می گوید: من عاشیقم

عاشیق دئیلم،ایشیقام

 

عاشیق نه که ایشیق( نور و روشنایی ام

عاشیق در میان اقوام مختلف ترک زبان به عناوین مختلف و اسامی مختلفی نامیده می شوند.در ترکمن صحرا و جمهوری ترکمنستان« باغشی»(Bagsi ) و در ازبکستان« باخشی»(Baxsi )« بخشی»(Baxsi) .« جیرچی»(jirci ) در ترکیه، آذربایجان و ایران« عاشیق»(Asig ) نامیده می شود.

 درهر صورت عاشیق هنرمندی است که شعر می گوید. آهنگ می سازد، مینوازد، و میخواند. عاشیق ها در میان اجدا آذربایجانی های امروزی یعنی« اوغوز» ها ارج و منزلتی به سزا داشته اند.« اوغوزها»« قوپوز»(Qopus ) – سلف« ساز»(saz ) امروزین آذربایجانی حرمت می نهاده اند. آنچنان که اگر کسی در حالی که «قوپوز» در دستداشته، خطایی در خور مرگ سر می زد به احترام« قوپوز» از او درمی گذشتند. در داستان دهم کتاب«دده قورقود» برادرش را خفته می یابد و« قوپوز»ا و را از بالینش برمی دارد.« سغرق» بیدار می شود و میخواهد برادر را با شمشیر از پای درآورد( دو برادر بیشتر همدیگر را ندیده اند) ولی چون« قوپوز» را درست او می بیند، می گوید« من تو را نمی کشم، چرا که این بی احترامی به« قوپوز» «دده قورقود» است. اگر«قوپوز» در دستت نبود با شمشیر دو نیمه ات می کردم.»

وقتی« ساز» رااز آن حریم و حرمت باشد، پیداست که« عاشیق» نیز منزلتی خاص در بین مردم خواهد داشت.»( محمدی، 1376، ص 66)

عاشیق ها به گواهی آثار و گفته هایشان از آگاه ترین و عالم ترین مردمان روزگار  خود بوده و هستند برخی از آنها به زبانهای عربی و فارسی نیز تسلط کافی داشته و از این زبانها در اشعار خود به کرات استفاده کرده اند. « عاشیق علعسگر» یکی از استادان هنر عاشیقی، عاشیقی را چنین معرفی می کند:

شامل 30 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

دانلود تحقیق طنز در ادبیات

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق طنز در ادبیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق طنز در ادبیات


دانلود تحقیق طنز در ادبیات

طنز در نثر:
به نظر من کمدی، چه در شعر و چه در نثر و چه در هنر نمایش، به سه دسته اصلی تقسیم می‌شود : طنز، هزل و هجو. هر یک از این سه، زیرمجموعه‌هایی دارد :
-  زیرمجموعه‌های طنز عبارتند از:
لطیفه، ظریفه، مطایبه، بذله، شوخی، تعریض و تجاهل العارف سقراطی، نقیضه‌گویی طنز یا به عبارت کوتاهتر : نقیضه طنز.
زیرمجموعه‌های هزل عبارتند از:
ذم شبیه به مدح، مدح شبیه به ذم، مزاح، ضحک، سخریه، تهکم، اشتلم، تسخر زدن، ریشخند، طعنه، کنایه، بیغاره یا سرزنش، استهزاء و نقیضه هزل.
زیرمجموعه‌های هجو عبارتند از:
ژاژ، فحش، دشنام، سقط، تقبیح، بیهوده‌گویی، ذم، بدگویی، بدزبانی، بددهانی، ترّهات و خزعبلات، سبکساری، فضولی، قذف، چرند و پرند، لاغ، گستاخی، لودگی، لعن و طعن، هرزه لافی، هرزه درایی، استهجان و نقیضه هجو.
حال به سراغ تعاریف طنز و هزل و هجو می پردازیم:
1- هزل (faceteae) آن است که به لفظ نه معنای حقیقی و نه معنای مجازی آن را اراده کنند و آن ضدّ جدّ است و در فن بدیع از محسنات معنوی است و آن در حقیقت جدّی است که مطلب در آن، بر سبیل شوخی و مطایبه ذکر شود و این البته ظاهر امر باشد و غرض از آن، امر درستی باشد. مانند اینکه شاعر گوید :
اذا ما تمیمیُ اتاکَ مفاخراً                             فقل عُد عن ذاک کیفَ اکلُکَ لِلضَبِ
(تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 532)
تمیمی چو آید به پیشت دوان               کند نازش و فخر چون مهتران؛
 بگویش رها کن تو این ادّعـا               وزغ را چگونه خوری مهتــرا؟
2- هجو (satire) عبارت از این است که : معایب کسی یا گروهی یا چیزی را به نظم یا نثر بیان کنند و این نوع گاه با دشنام و سخنان تند نیز همراه باشد. در ادب پارسی و تازی و همین طور غربی، هجو و طنز غالباً در کنار هم بودند. مانند موش و گربه عبید زاکانی و سفرهای گالیور سویفت.
3- طنز (Irony) عبارت از این است که : زشتیها یا کمبودهای کسی یا گروهی یا اجتماعی را برشمارند و فرق آن با هجو در این است که صراحت تعبیرات هجو در آن نیست و اغلب به طور غیرمستقیم و به تعریض، عیوب کاری یا کسی یا گروهی را بازگو می‌کند. مانند این ابیات از نظامی (گنجینه، سط، وحید، 1317 هجری شمسی).
دو بیوه به هم گفتگو ساختنـد               سخن را به طعنه درانداختنــد
یکی گفت : کز زشتی روی تو               نگردد کسی در جهان شوی تو
دگر گفت : نیکو سخن رانده‌ای               تو در خانه از نیکویی مانده‌ای...


به این تعریف‌ها چند اشکال وارد است :
ـ هزل، اگر نه به معنای حقیقی و نه به معنای مجازی لفظ باشد، پس چیست؟ آیا به معنای تضمنّی یا التزامی یا خارجِ لازم آن است؟
ـ به علاوه، فرق هزل با طنز (با توجه به تعریفی که از طنز به دست داده شده) چیست؟
در این تعاریف، طنز، همان هجو دانسته شده. با این فرق که صراحتِ هجو را ندارد یعنی در آن زشتی‌ها را پوشیده‌تر از هجو، بیان می‌کنند.
در مثالی که برای هزل ذکر شده، می‌گویند :
اگر تمیمی به قبیله یا اجداد خود تفاخر کند، به او بگو این سخن را کنار بگذار و نخست معلوم کن که سوسمار را چگونه می‌خوری؟ یعنی تمیمی سوسمارخور را چه رسد به تفاخر. بنابر این در اینجا تمیمی به طور پوشیده، هجو شده است، نه هزل، پس باید طنز نامیده می‌شد، زیرا، این درست برابر با تعریف داده شده برای طنز است.
ـ مثالی هم که برای طنز آمده، می‌توانست مثالی برای هزل باشد. زیرا در آن زنی بی شوی در پاسخ زن دیگری که او را زشت‌رو خوانده و او نیز بی شوی مانده، به طعنه می‌گوید: تو راست می‌گویی، چرا که تو از زیبایی در خانه مانده‌ای!
 یعنی در اینجا نیز هجوی کتابی به کار رفته است که باز درست برابر است با تعریفی که از هزل به دست داده‌اند. یعنی چیزی گفته‌اند و چیزی دیگر اراده کرده ا‌ند.
 بنابر این تعریفاتی که از طنز و هزل و هجو به دست داده شده، استحسانی است و دقیق نیست. به ویژه اگر آنها را نه با تعابیر و معانی قدیمی آنها در فرهنگها و کتب بدیعی گذشتگان، بلکه با آنچه از معانی و تعاریف امروزین طنز و هزل و هجو در اذهان خود داریم، بسنجیم.
 ما گمان می‌کنیم که اگر قرار بر استحسان باشد، پیشنهاد ما، بهتر است، زیرا:
 ـ اولاً : برای تمام الفاظ مربوط به حوزه کمدی، عموماً، سه مجموعه با سه سرشاخه اصلی، پیشنهاد شده که به ترتیب عبارتند از : طنز، هزل و هجو.
ـ ثانیاً : مرز معنایی هر یک را با درجه زیبایی و لطافت لفظی و معنوی هر یک و نیز بهره‌وران و مخاطبان آن، بدین گونه تعیین کرده‌ایم که :
●طنز، قلقلک ارواح فرهیخته و فرزانه است.
●هزل، برای بهره‌وران و مخاطبان معمول و متوسط.
و سرانجام، هجو، شلاق است و نیشگون و تنها پوست کلفت‌ها از آن بهره‌ور می‌شوند و مخاطب آنند.
تمام الفاظی هم که در حوزه کمدی به طور عام، پیش رو داریم مانند : مطایبه، تهکّم، لاغ، سخره، دعابه و... هر یک در زیرمجموعه یکی از آن سه (= طنز، هزل و هجو) قرار می‌گیرند.
اینک اگر با این سه کلید اصلی، آثار برجای مانده از طنازان و هزّالان و هجاگویان را بسنجیم، به دقت می‌توانیم دریابیم که کدام شاعر فقط طنزپرداز بوده است و کدام فقط هزّال و کدام تنها هجاگو و کدام یک به هر سه حوزه سر زده است.
مثلاً درخواهیم یافت که شاعری به بزرگی و قداست سنائی، در برخی از آثاری که پیش از توبه و رویکرد عرفان آفریده است، هیچ فرقی با سوزنی سمرقندی ندارد و اینگونه اشعار وی، در دسته هجو قرار می‌گیرد و بهره معنایی آن، مثل بسیاری از اشعار میرزاحبیب اصفهانی (در دو مثنوی مربوط به آلت تناسلی مرد و آلت تناسلی زن) و شهاب ترشیزی و یغمای جندقی و صادق ملارجب و خاکشیر اصفهانی و قاآنی شیرازی و... تنها به آدمهایی با ارواح پایین و غیرمتعالی می‌رسد و فرزانگان جامعه فقط ممکن است از استواری و زیبایی صورت و فصاحت و ایجاز الفاظ آن آثار، بهره ور شوند. چنان که عبدالقاهر جرجانی هم در این باب می‌آورد که :
دانشمندان برای غریب قرآن و اعراب آن به ابیاتی از شعرا استشهاد کرده‌اند که در آن فحش و افعال قبیح ذکر شده است و کسی آنان را بر این کار، سرزنش نکرده است...
البته می‌پذیرم که کسانی از گفتن و نوشتن الفاظ زشت ابایی نداشته‌اند. استاد علی‌اصغر فقیهی می‌نویسند :
آنطور که از شعر و نثر آن زمان‌ها معلوم می‌شود، به کار بردن الفاظ زشت و ذکر مطالبی دور از ادب، معمول بوده است و از آوردن آنگونه الفاظ در شعر و نثر و بیشتر در شعر، ابایی نداشته‌اند. حتی عمروبن بحر جاحظ از معروفترین نویسندگان قرن سوم از این امر دفاع کرده و گفته است : پاره‌ای از کسانی که اظهار عبادت و اعراض از دنیا می‌کنند، چون الفاظی از این قبیل (چند لفظ رکیک را ذکر کرده) را شنوند، پریشان حال می‌گردند و خود را به هم می‌کشند.

 

 

 

شامل 67 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق طنز در ادبیات