زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت


تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه39

فهرست مطالب

 

مشروعیت

 

مشروعیت دینى

 

نظریه هاى «ساخت سیاسى» در ایران

 

ساخت سیاسى «شرقى»

 

پاتریمونیالیسم

 

«کاریزماى» پادشاهى

 

«عصبیّت» ابن‏خلدون

 

«جابه جایى نخبگان» پارتو

 

خلافت و دولت‏هاى مستقل شرقى

 

سلسله‏هاى ایرانى

 

طاهریان، نخستین سلسله ایران اسلامى

 

صفاریان، امراى مستولى

 

سامانیان، امیران مطیع

 

آل بویه، نخستین دولت شیعى

 

امارت ترکان غزنوى

 

دولت بزرگ سلجوقى

 

دوره مغولى و فترت دینى

 

صفویه و احیاى دولت دینى

 

نادر، و سیاست «پان- اسلامیسم»

 

«زندیه»، دولت مستعجل

 

«قاجار»، و تحولات ساختارى

 

«مشروعیت دینى» سلسله‏هاى اسلامى در ایران

 

سلاطین و «عهد و لوا»ى خلافت

 

مشروعیت «شمشیر»

 

مشروعیت[1] (Legitimacy) ، اساس و پایه حاکمیت است که همزمان به دو موضوع
متقابل اشاره دارد: یکى ایجاد حق حکومت براى «حاکمان» (
Governors) و دیگرى
شناسایى و پذیرش این حق از سوى «حکومت شوندگان» (
Governeds). «غصب»
(
Usurpation) نقطه‏ء مقابل مشروعیت، از جمله مفاهیمى است که با مفهوم مشروعیت
تولد یافته و به درک دقیق‏تر آن مدد رسانده است. از آن‏جا که دوام و قوام حاکمیت‏ها بسته به
مشروعیت آنان است، حکومت‏هاى غاصب و غیرمشروع نیز در تلاشند تا بشکلى حاکمیت
خود را با نوعى از مشروعیت، ولو کاذب بیارایند. «مشروعیت» و «مشروعیت‏یابى»
مى‏تواند «قدرت» وحشى و عریان را به اقتدارى مقبول و متفاهم بدل نماید.

 

مشروعیت همواره یکى از مباحث محورى متفکران اجتماعى و اندیشمندان سیاسى
بوده است. «گزنفون» معتقد بود که حتى در حکومت‏هاى «تیرانى»، که بر بنیاد اجبار و
غلبه برپا گردیده‏اند، نیز همه چیز به نیروى مادى صرف ختم نمى‏شود. در بن اندیشه
«عدالت» و «دولت آرمانى» افلاطون و هم‏چنین تمایزى که ارسطو میان حکومت‏هاى
«مونارکى»، «آریستوکراسى» و «دموکراسى» قایل مى‏شد، به نوعى به مسئله مشروعیت
توجه شده است. در تحلیل «لاک» از طبیعت دولت، بحث بر سر جابه جایى منبع
مشروعیت از «حق الهى» به «رضایت مردم» است.[2] «روسو» مى‏گوید:

 

غالب جامعه شناسان دین و سیاست بر این باورند که: هر جامعه‏اى نیازمند عقاید
مشترکى است که به «تنظیمات اجتماعى» مشروعیت بخشد. یکى از موضوعات مورد
اهتمام جدى «ماکس وبر» به عنوان بنیانگذار جامعه شناسى سیاست، مسئله «مشروعیت»
بوده است. او مى‏گوید: بشر نیازمند آن است که زندگى‏اش را «بامعنا» سازد و تلاش دارد
که هدف‏هایى را به کنش‏هایش نسبت دهد. اعمال قدرت و تمکین در برابر آن نیز مستلزم
یک پشتوانه معنایى است که محتواى «مجوز» حاکم براى حکومت و توجیه مردم براى

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سلسله هاى اسلامى در ایران و مساله مشروعیت

تحقیق در مورد ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران


تحقیق در مورد ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :41

 

فهرست مطالب:

 

ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران

پرسشها و پاسخها

تذکر: این مقاله مجموعه چند سخنرانى استاد شهید در مسجدالجواد است که در فروردین ماه پنجاه و هشت ایراد گردید و ازجمله آخرین کنفرانسهاى عمومى آن مرحوم به حساب مى‏آید. از آنجا که پاره‏اى از نکات طرح شده در این مجموعه گفتار،باآنچه که ایشان در مسجد فرشته بیان کرده‏اند،مشترک بوده است،لذا مواردى را که در سخنرانیهاى مسجد فرشته ذکر گردیده‏بصورت پاورقى به این مقاله اضافه کرده‏ایم.

بسم الله الرحمن الرحیم

در آغاز سخن به مضمون یک آیه از آیات کریمه قرآن اشاره‏میکنم که در حکم دیباچه این بحث‏خواهد بود.خداوند رحمان‏در سوره مبارکه مائده میفرماید:

الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون... (1)

آیه خطاب به مسلمانان میفرماید:اکنون دیگر کافران ازدین شما نا امید شده‏اند.آنها ناامیدند از اینکه بتوانند با دین شمامبارزه کنند.دشمنان شما شکست قطعى خورده‏اند و دیگر از ناحیه آنها خطرى شما را تهدید نمیکند.اما امروز که روز پیروزى است‏باید از چیز دیگرى ترس داشته باشید و آن ترس از منست.

مفسرین در تفسیر این آیه گفته‏اند منظور این است که ازاین پس خطر از درون شما را تهدید میکند نه از بیرون.یعنى که‏خطر بکلى رفع نشده بلکه تنها خطر دشمن خارجى از میان رفته‏است.

«از خدا ترسیدن‏»که در آیه آمده است‏بمعناى ترس ازقانون خداست،ترس از آنکه خداوند،نه با فضلش،بلکه با عدلش‏با ما رفتار کند.در دعاى ماثور از امام على(ع)میخوانیم:یا من‏لا یخاف الا عدله...اى کسیکه ترس از او ترس از عدالت اوست. در یک نظام عادلانه که در آن حقیقتا هیچ ظلم و اجحافى نسبت‏به‏هیچکس صورت نمیگیرد،انسان تنها از اجراى عدالت است که‏میترسد.ترس او از این خواهد بود که مبادا خطائى مرتکب شودکه مستحق مجازات گردد. اینست که میگویند ترس از خدا درنهایت امر بر میگردد به ترس از خود،یعنى به ترس از تخلفات وجرائم خود.

آنجا که میفرماید اى مسلمانان،در آستانه پیروزى و شکست‏خصم،دیگر از دشمن بیرونى نترسید،بلکه از دشمن درون ترس‏داشته باشید،به یک معنا با آن حدیث معروف که پیغمبر اکرم‏خطاب به جنگاورانى که از غزوه‏اى برمیگشتند بیان فرمود،ارتباطپیدا میکند.پیغمبر در آنجا فرموده بود:شما از جهاد کوچکترباز گشتید اما جهاد بزرگتر هنوز باقى است (2) .

مولوى میگوید:

اى شهان کشتیم ما خصم برون مانده خصمى زان بتر در اندرون

آیه‏اى که برایتان تلاوت کردم همراه آیه یازده از سوره رعد ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم... (3) اساس و بنیان‏مناسبى را تشکیل میدهند براى تحلیل تاریخ اسلام.

بررسى تاریخ اسلام نشان میدهد که بعد از وفات پیغمبرمسیر انقلاب اسلامى که آن حضرت ایجاد کرده بود عوض شد.دراثر رخنه افراد فرصت طلب و رخنه دشمنانى که تا دیروز با اسلام‏میجنگیدند،اما بعدها با تغییر شکل و قیافه خود را در صفوف‏مسلمانان داخل کرده بودند،مسیر این انقلاب و شکل و محتواى‏آن تا حدود زیادى عوض گردید،بدین ترتیب که از اواخر قرن اول‏هجرى،تلاشهائى آغاز شد تا از این انقلاب ماهیت اسلامى یک‏انقلاب ماهیتا قومى و عربى تعبیر بشود.وارثان میراث پیامبر به‏عوض این که اعتقاد داشته باشند که این اسلام و ارزشهاى اسلامى‏بود که پیروز گردید و بعوض آنکه به حفظ و تداوم دستاوردهاى‏انقلاب اسلامى با همان معیارها و با همان اصول اعتقاد داشته‏باشند،اعتقاد پیدا کردند به اینکه انقلاب ماهیتى قومى و عربى‏داشته و این ملت عرب بوده است که با ملل غیر عرب جنگیده وآنها را شکست داده است.بدیهى است که همین امر براى ایجادشکاف در درون جامعه اسلامى کافى بود.

در برابر این جریان گروهى به حق ادعا کردند که آنچه شمابعنوان اسلام مطرح میکنید اسلام واقعى نیست،زیرا در اسلام‏حقیقى،مسائل قومى و نژادى محلى از اعراب ندارد.از سوى دیگرگروهى نیز این مسئله را مطرح کردند که حالا که پاى قومیت در میان است چرا قوم عرب؟چرا ما نباید سرورى و آقائى داشته باشیم؟ به این ترتیب نطفه جنگهاى قومى و نژادى و یا به اصطلاح امروزناسیونالیستى و راسیستى در میان امت مسلمان بسته شد.

تاریخ دو سه قرن اولیه اسلام،مالامال از جدالها و نزاعهابین نژادهاى عرب،ایرانى،ترک،اقوام ما وراء النهر و...است. در ابتدا،در دوره بنى امیه،نژاد عرب روى کار آمد.بنى عباس که‏به خلافت رسیدند،با آنکه عرب بودند اما چون با بنى امیه ضدیت‏داشتند،ایرانیها را تقویت کردند و زبان و خط فارسى را رواج‏دادند.بعدها متوکل عباسى،هم بدلیل آنکه پیوندى با نژادترک پیدا کرده بودند (4) و هم از آن جهت که میخواست‏خودش‏را از شر ایرانیها خلاص کند ترکها را بر امور مسلط کرد،و اعراب‏و ایرانیها را زیر دست قوم ترک قرار داد.

امروز نیز ما درست در وضعى قرار داریم نظیر اوضاع ایام آخرعمر پیامبر،یعنى وقتى که آیه الیوم یئس الذین...نازل شد.پیام‏قرآن به ما نیز این است که حالا که بر دشمن بیرونى پیروز شده‏ایدو نیروهاى او را متلاشى کرده‏اید،دیگر از او ترسى نداشته باشید،بلکه اکنون باید از خود ترس داشته باشید،از منحرف شدن نهضت‏و انقلاب است که باید ترس داشته باشید.اگر ما با واقع بینى و دقت‏کامل با مسائل فعلى انقلاب مواجه نشویم و در آن تعصبات وخودخواهى‏ها را دخالت دهیم،شکست انقلابمان بر اساس قاعده‏«و اخشون‏»و براساس قاعده‏«ان الله لا یغیر...»حتمى الوقوع خواهد بود،درست‏به همانگونه که نهضت صدر اسلام نیز بر همین اساس‏با شکست روبرو شد.

اصلى که در بسیارى از موارد صدق میکند این است که نگه‏داشتن یک موهبت از بدست آوردنش اگر نگوئیم مشکلتر،مطمئناآسانتر نیست.قدما میگفتند جهان گیرى از جهاندارى ساده‏تر است. و ما باید بگوئیم انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگاهداشتن سهلتراست.در همین انقلاب خودمان بوضوح میبینیم که از وقتى که به‏اصطلاح شرایط سازندگى پیش آمده،آن نشاط و قوت و قدرتى را که‏انقلاب در حال کوبیدن دشمن بیرونى داشت،تا حدود زیادى ازدست داده و یک نوع تشتت و تفرقه در آن پیدا شده است.البته‏این تفرقه یک امر غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینى نبود،از قبل‏حدس زده میشد که با رفتن شاه آن وحدت و یک پارچگى که درمیان مردم بود تضعیف شود.

از اینجا معلوم میشود که بررسى ماهیت این انقلاب بعنوان‏یک پدیده اجتماعى ضرورت اساسى دارد.ما میباید انقلاب خودمان‏را بشناسیم و همه جنبه‏هایش را به بهترین نحو تحلیل کنیم.تنهابا این شناختن و تحلیل کردن است که امکان تداوم بخشیدن به‏انقلاب و امکان حفظ و نگهدارى آنرا پیدا خواهیم کرد.

لازم است ابتدا یک بحث کلى درباره انقلابها مطرح کنیم‏و بعد از آن،انقلاب ایران را بطور اخص مورد بررسى قرار دهیم‏در اولین قدم باید ببینیم انقلاب یعنى چه؟انقلاب عبارتست ازطغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین،علیه نظم حاکم‏موجود براى ایجاد نظمى مطلوب.به بیان دیگر انقلاب از مقوله‏عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم،بمنظور استقرار وضعى دیگر (5) باین ترتیب معلوم میشود که ریشه هر انقلاب دو چیز است، یکى‏نارضائى و خشم از وضع موجود،و دیگر آرمان یک وضع مطلوب، شناختن یک انقلاب یعنى شناخت عوامل نارضائى و شناخت آرمان‏مردم.

در مورد انقلابها بطور کلى دو نظریه وجود دارد،یک نظریه‏این است که اصلا همه انقلابهاى اجتماعى عالم،اگر چه در ظاهرممکنست‏شکلهاى مختلف و متفاوتى داشته باشد،روح و ماهیتشان‏یکى است.پیروان این نظریه میگویند تمام انقلابها در دنیا،چه‏انقلاب صدر اسلام چه انقلاب کبیر فرانسه،جه انقلاب اکتبر و یاانقلاب فرهنگى چین و...با اینکه شکلهایشان فرق میکند در واقع‏یک نوع انقلاب بیشتر نیستند.در ظاهر به نظر میرسد که یک‏انقلاب مثلا علمى است و دیگرى سیاسى است،یکى دیگر انقلاب‏مذهبى و قس علیهذا،با این حال روح و ماهیت همه اینها یک‏چیز بیشتر نیست،روح و ماهیت تمام انقلابها اقتصادى و مادى‏است.

انقلابها از این جهت درست‏شبیه یک بیمارى است که درموارد مختلف آثار و علائم متفاوت و مختلفى نشان میدهد،امایک طبیب و پزشک میفهمد که همه این علائم مختلف و متفاوت و همه این نشانه‏ها و آثار که بظاهر مختلفند یک ریشه بیشترندارند.این آقایان میگویند در همه انقلابها،در واقع نارضائیها درنهایت امر بیک نارضائى برمیگردند خشم‏ها نیز همگى بیک خشم،و آرمانها نیز همگى بیک آرمان منتهى میشوند.تمام انقلاب‏هاى‏دنیا در واقع انقلاب‏هاى محرومان است علیه برخوردارها.ریشه‏همه انقلابها در آخر بمحرومیت‏برمیگردد. (6)

در زمان ما این مسئله-تکیه بر روى منشا طبقاتى انقلاب‏ها-رواج بسیار پیدا کرده و حتى کسانى هم که از مفاهیم اسلامى‏سخن میگویند و دم از فرهنگ اسلامى میزنند،خیلى زیاد روى‏مسئله مستضعفین،استضعافگرى و استضعاف شدگى تکیه میکنند. بطورى که این افراط بنوعى تحریف و انحراف کشیده شده است.

پیروان نظریه دوم میگویند،بخلاف آنچه معتقدان نظر اول‏ادعا میکنند،همه انقلاب‏ها ریشه مادى صرف ندارد.البته ممکن‏است ریشه پاره‏اى از انقلابها دو قطبى شدن جامعه از نظر اقتصادى‏و مادى باشد،و یک شاهد مثال در اینمورد تعبیر حضرت امیر(ع) است در خطبه‏اى که بمناسبت آغاز خلافت ایراد فرمود. (7) .

امام علیه السلام در این خطبه از کظه ظالم-سیرى و اشباع‏ظالم-و سغب مظلوم-گرسنه ماندن مظلوم-نام میبرد.یعنى‏دو قطبى شدن جامعه و تقسیم آن بمعدودى افراد سیر و کثیرى‏افراد گرسنه.سیرى که از شدت پرخورى ثقل کرده و باصطلاح تخمه(سوء هاضمه)پیدا میکند و گرسنه‏اى که از شدت محرومیت‏شکمش‏به پشتش مى‏چسبد.

بر طبق نظر دوم درباره انقلاب‏ها،تقسیم جامعه از نظراجتماعى و اقتصادى به دو قطب محروم و مرفه شرط ضرورى پیدایش‏انقلاب نیست.بسا ممکن است انقلابى خصلت انسانى محض‏داشته باشد.طغیان به جهت گرسنگى،اختصاص بانسان ندارد. حیوان هم اگر خیلى گرسنه بماند بسا هست که علیه انسان یا حیوانهاى‏دیگر و یا حتى علیه صاحبش طغیان میکند.حال آنکه در بسیارى‏موارد انقلابها صرفا خصلت انسانى داشته‏اند.انقلاب هنگامى‏مى‏تواند انسانى باشد که ماهیتى آزادیخواهانه و ماهیتى‏سیاسى داشته باشد نه ماهیتى اقتصادى.چون این امکان هست درجامعه‏اى شکم‏ها را سیر بکنند و گرسنگى‏ها را تا حدى و یا بطور کلى‏از بین ببرند،ولى بمردم حق آزادى ندهند،حق دخالت در سرنوشت‏خود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب بکنند.مى‏دانیم‏که هیچ کدام از این مسائل به عوامل اقتصادى مربوط نیستند. در چنین جامعه‏اى،مردم براى کسب این حقوق از دست رفته‏قیام میکنند و انقلاب براه میاندازند و به این ترتیب انقلابى نه‏با ماهیت اقتصادى بلکه با ماهیتى دمکراتیک و لیبرالى بوجودمیآورند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران

تحقیق در مورد حقوق حیوانات در فقه اسلامى

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد حقوق حیوانات در فقه اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حقوق حیوانات در فقه اسلامى


تحقیق در مورد حقوق حیوانات در فقه اسلامى

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :30

 

فهرست مطالب:

 

چکیده



مقدمه

قبل از ورود در بحث ذکر نکاتى لازم است:

بخش نخست: زیر بناى حقوق حیوان.

بخش دوم: حقوق حیوان در حفظ و نگهدارى.

بخش سوم: حقوق حیوان در بهره بردارى و استفاده بهینه.

بخش چهارم: حقوق حیوان درجنایات وصدمات وارد بر آنها.



امروزه حقوق حیوانات و حفظ گونه هاى مختلف آنها، از جمله مسائلى است که در سراسر جهان از جانب دولت‌ها و سازمان‌ها و عموم کسانى که به مسائل زیست محیط ى و حمایت از حیوانات علاقمند مى‌باشند، مورد توجه قرار گرفته است.
در معارف اسلامى نیز در کنار مسائلى مربوط به انسانها و حقوق آنها، مسائل محیط زیست و از جمله حیوانات، حائز اهمیت مى‌باشد. در این مقاله احکام و قوانینى که در ابواب مختلف فقه اسلامى، پیرامون حفظ و نگهدارى و بهره بردارى و ممنوعیت آزار واذیت حیوانات وجود دارد، ذکر گردیده است. آن‌چه در فقه اسلامى موجود مى باشد،مجموعه قوانینى جامع و کامل است که مى تواند راه‌گشاى تدوین قانون جامع «حقوق حیوانات » در عصر حاضر گردد.

مقدمه

بشر در آغاز عصر علم و تکنولوژى و صنعتى شدن جهان، سرمست از پیشرفت وتوسعه صنعتى، تنها بر تولید هرچه بیشتر و بهره بردارى کامل از محیط پیرامون خود- چون معادن و جنگل ها و دریاها- مى اندیشید و بى رحمانه طبیعت اطراف خویش را مورد هجوم قرار داد تا اینکه روزى خود را در گردابى مهلک ازنابسامانى هاى زیستى دید و جهان طبیعت را در حال نابودى مشاهده نمود.
در قرن گذشته بحران محیط زیست و نابودى گونه هاى مختلف حیوانات، توجه صاحب نظران را جلب کرد و سرانجام براى حفظ و حراست از آن، قوانینى -هرچند ناقص - وضع کردند.
براى نخستین بار در جهان غرب پس از رنسانس، همراه با صنعتى شدن جهان، درسال
۱۸۲۲ میلادى قانونى براى حمایت از حیوانات در پارلمان انگلستان به تصویب رسید. این قانون در سال ۱۹۱۱ تکمیل گردید و بعدها در کشورهایى مانند آلمان،آمریکا، اسپانیا، بلژیک، دانمارک و برخى دیگر از کشورها قوانینى نظیر آن تدوین وتصویب شد و به مرور تبصره هایى بر آن افزودند.
این قانون در بردارنده چند بند، پیرامون بارکشى و ایجاد درگیرى میان حیوانات، کشتن آنها با مواد سمى، بریدن دم اسب، شکار گوزن در شب، مبارزه با بیمارى حیوانات وبیهوشى قبل از ذبح مى باشد.((
۲۱۰)) از اشکالات مهم قوانین فوق، جامع نبودن و جزئى و موردى بودن آن است. علاوه برآن که این قوانین در قرون اخیر وضع گردید هرچند به مرور زمان و در دهه هاى اخیربه تکمیل آن پرداختند و در برخى موارد راه افراط را پیش گرفتند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حقوق حیوانات در فقه اسلامى

تحقیق در مورد تاثیر تحریم‏هاى اقتصادى امریکا بر امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد تاثیر تحریم‏هاى اقتصادى امریکا بر امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تاثیر تحریم‏هاى اقتصادى امریکا بر امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران


تحقیق در مورد تاثیر تحریم‏هاى اقتصادى امریکا بر امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه17

                                                             

فهرست مطالب

 

 

تاثیر تحریم‏هاى اقتصادى امریکا بر امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران

 

روند تحریم‏هاى امریکا علیه جمهورى اسلامى ایران

 

1 - الف: ممنوعیت واردات نفت از ایران توسط شرکت‏هاى امریکایى;

 

الف: تحریم ناشى از اشغال سفارت امریکا

 

در این شرایط، ایران با محدودیت‏هایى جدى براى تامین اسلحه رو به رو گردیده‏بود. در نتیجه چنین وضعیتى، ایران ناچار گردید تا بخشى از ابزارهاى نظامى خود را ازطریق بازار آزاد تسلیحات تامین نماید.

 

ب: تحریم ناشى از انفجار پایگاه تفنگداران امریکایى در بیروت

 

موج دوم تحریم علیه جمهورى اسلامى ایران، در شرایطى آغاز گردید که جنگ‏ایران و عراق وارد مرحله جدیدى شده بود و ایران توانسته بود فشارهاى اولیه عراق راخنثى کند. از سوى دیگر، جمهورى اسلامى ایران توانست‏با انجام عملیات بیت‏المقدس، تمامى حوزه‏هاى جغرافیایى و سرزمینى خود را آزاد نماید. در این مرحله،جمهورى اسلامى ایران از اعتماد به نفس بیش‏ترى برخوردار شد و در صدد بر آمدتامتجاوز را تعقیب و مجازات نماید.

 

انجام چنین اقدامى، بیان گر ذهنیت ایران نسبت‏به نهادها و سازمان‏هاى بین المللى‏بود. این امر با واکنش امریکا رو به رو شد. مقامات ایالات متحده، ادامه جنگ توسط‏ایران و استراتژى عملیاتى جدید جمهورى اسلامى ایران را مورد نکوهش قرار دادند;اما ایران نه تنها مواضع سیاسى و عرصه نظامى خود در مقابل عراق را مورد پیگیرى قرارمى‏داد; بلکه در حوادث و رویدادهاى خاورمیانه به ویژه لبنان، نقش مؤثر و تعیین‏کننده‏اى را ایفا مى‏نمود. این مساله سطح رویارویى‏هاى سیاسى، عملیاتى و اقتصادى‏ایران و امریکا را به بالاترین میزان خود ارتقا داد.

 

در سال 1983 نیروهاى نظامى امریکا، در چارچوب واحدهاى موازنه‏گر و پاسدارصلح وارد

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاثیر تحریم‏هاى اقتصادى امریکا بر امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران

دانلود مقاله نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیت‏حضرت صاحب الامر(ع)، باعث‏شده است که در طول هزار و اندى سال که از غیبت کبرى مى‏گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى که داشته‏اند، از منظرى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستى تلقى کند.
در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنى با طرح موضوع خلیفة‏الله و انسان کامل و همچنین نقشى که حجت‏الهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه‏ها غفلت ورزیدند.
گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچگونه مسؤولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عده‏اى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت حجت(ع)، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود رااین دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت‏برآمدند. در این دیدگاه هم مساله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظیفه‏اى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شاید بتوان امام راحل امت ، رضوان‏الله تعالى علیه، را به عنوان درخشان‏ترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. ایشان با صراحت‏به نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى که از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته و دیدگاه خاص خود را در این زمینه چنین مطرح ساختند:
«البته این پر کردن دنیا رااز عدالت، این را ما نمى‏توانیم بکنیم، اگر مى‏توانستیم مى‏کردیم. اما، چون نمى‏توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمى‏توانیم بکنیم ، چون نمى‏توانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را ، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم ، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت(ع) ... » (1)
در جائى دیگر نیز ایشان درباره مفهوم «انتظار فرج‏» مى‏فرمایند:
«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیداکند. و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه شود.» (2)
براى روشن‏شدن بیشتر دیدگاه اخیر، در این مقاله، در ضمن سه گفتار روایات مربوط به «انتظار موعود» را مورد بررسى قرار مى‏دهیم تا روشن شود که:
1- انتظار چه ضرورتى دارد؟
2- فضیلت آن چیست؟
3- چه وظایفى در عصر غیبت‏بر عهده منتظران است؟
وجوب انتظار
در تفکر شیعى انتظار موعود، با خصوصیاتى که در این تفکر براى آن برشمرده شده ، به عنوان یک اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسیارى از روایات شیعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصریح شده است. که از جمله مى‏توان به روایات زیر اشاره کرد:
1- محمدبن‏ابراهیم نعمانى در کتاب «غیبت‏» به سند خود ازابوبصیر روایت کرده است که روزى امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند:
«الا اخبرکم بما لا یقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى ، فقال: شهادة ان لااله‏الاالله ، و ان محمدا عبده و [رسوله]، و الاقرار بما امرالله ، والولایة لنا، والبرائة من اعدائنا - یعنى الائمة خاصة - والتسلیم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانینة ، والانتظار للقائم،(ع)» (3)
«آیا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هیچ عملى را جز به آن از بندگان نمى‏پذیرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اینکه هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و اینکه محمد(ص) بنده و فرستاده او است ، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان - یعنى خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان ، و پرهیزکارى و اجتهاد و اطمینان و انتظار قائم(ع)»
2- ثقة‏الاسلام کلینى در اصول کافى به سند خود از اسماعیل جعفر روایت مى‏کند که روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر(ع) ، وارد شد و صفحه‏اى در دست داشت. حضرت باقر(ع)، به او فرمود:
«هذه صحیفة مخاصم سال عن الدین‏الذى یقبل فیه العمل .فقال: رحمک الله ، هذاالذى ارید، فقال ابوجعفر(ع): شهادة ان لااله‏الاالله. وحده لا شریک له ، و ان محمدا عبده و رسوله و تقر بما جاء من عندالله و الولایة لنااهل‏البیت، والبرائة من عدونا، والتسلیم لامرنا، والورع ، والتواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دولة ، اذا شاءالله جاءبها». (4)
این نوشته مناظره کننده‏اى است که پرسش دارد از دینى که عمل در آن مورد قبول است . آن مرد عرض کرد: حمت‏خداوند بر تو باد همین راخواسته‏ام. پس حضرت ابوجعفر باقر(ع) ، فرمود: گواهى دادن به اینکه خدا یکى است و هیچ شریکى براى او وجود ندارد، و این که محمد بنده و رسول او است، و این که اقرار کنى به آنچه از سوى خداوند آمده ، و ولایت ما خاندان و بیزارى از دشمنان ، و تسلیم به امر ما، و پرهیزکارى و فروتنى ، و انتظار قائم ما ، که ما را دولتى است که هر وقت‏خداوند بخواهد آن را خواهد آورد».
3- شیخ صدوق در کتاب «کمال‏الدین‏» به سند خود از عبدالعظیم حسنى روایت مى‏کند که:
«روزى بر آقایم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین‏بن‏ابى‏طالب:، وارد شدم و مى‏خواستم که درباره قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدى است‏یا غیر او پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود»:
«یا اباالقاسم ،ان القائم منا هوالمهدى الذى یجب ان ینتظر فى غیبتة و یطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى‏». (5)
«اى ابوالقاسم بدرستى که قائم از ماست و او است مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد، و او سومین [امام] از فرزندان من است‏».
روایات بالا و بسیارى روایات دیگر - که در این مجال فرصت طرح آنها نیست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غیبت دلالت مى‏کند، اما حال باید دید که انتظار که این همه بر آن تاکید شده و یکى از شرایط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مى‏شود - چه فضیلتى دارد و شخص منتظر چه وظایفى بر عهده دارد.
فضیلت انتظار
در روایات وارد شده از ائمه معصومین(ع)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وامى‏دارد که چگونه ممکن است عملى که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از این چنین فضیلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفى که براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر این فضیلت را روشن مى‏سازد.
در اینجا به پاره‏اى از فضائلى که براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقیة‏الله‏الاعظم بر شمرده شده اشاره مى‏کنیم: 1- مرحوم صدوق در کتاب «کمال‏الدین‏» از امام صادق(ع) ، روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، - که بر آنها درود باد - فرمود:
«المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیل‏الله‏» (6)
«منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد»
2- در همان کتاب به نقل از امام صادق ،(ع) ، روایت دیگرى به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده
«طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءالله‏الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون‏» (7)
«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسى برایشان هست و نه اندوهگین شوند».
3- مرحوم مجلسى در کتاب «بحارالانوار» به سند خود از امیرالمؤمنین،(ع) ، نقل مى‏کند که آن حضرت فرمودند:
«انتظرواالفرج و لاتیاسوا من روح‏الله فان احب الاعمال الى‏الله عزوجل انتظارالفرج‏» (8)
«منتظر فرج باشید و از رحمت‏خداوند ناامید نشوید. بدرستى که خوشایندترین اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است‏».
4- همچنین مرحوم مجلسى روایت دیگرى را به سند خود از فیض بن مختار نقل مى‏کند که در آن امام صادق،(ع) مى‏فرمایند:
«من مات منکم و هو منتظر لهذاالامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال: ثم مکث هنیئة ، ثم قال: لا بل کم قارع معه بسیفه، ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسول‏الله(ص)» (9)
«هر کس از شما بمیرد در حالیکه منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم(ع) در خیمه‏اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه‏اى درنگ کرده ، آنگاه فرمود: نه ، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون کسى است که در رکاب رسول خدا(ص)، شهید شده باشد.»
وظایف منتظران
در اینکه شیعیان در دوران غیبت چه وظایفى بر عهده دارند سخنهاى بسیارى گفته شده است و حتى در بعضى از کتابها، تا هشتاد وظیفه براى منتظران قدوم خاتم اوصیاء، حضرت بقیة‏الله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است. (10)
اما، از آنجا که تبیین همه وظایفى که شیعیان در عصر غیبت‏بر عهده دارند در محدوده یک مقاله نمى‏گنجد، ما در اینجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بیان آن دسته از وظایف مى‏پردازیم ، که توجه به آنها مى‏تواند در رشد و بالندگى و پویایى جامعه اسلامى مؤثر باشد:
1- شناخت‏حجت‏خدا و امام عصر (عج)
اولین و مهمترین وظیفه‏اى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت‏به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومین(ع)، نقل شده ، آمده است که:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة‏» (11)
«هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد،به‏مرگ‏جاهلى‏مرده است‏».
جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان، با طرح موضوع خلیقة‏الله و انسان کامل و ... تنها به جنبه فراطبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه‏ها غلفت ورزیده‏اند.
و در روایت دیگرى که مرحوم کلینى به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل مى‏کند آمده است که:
«سمعت اباجعفر(ع)، یقول: من مات و لیس له امام فمیته میتة جاهلیة، و من مات و هو عارف لامامه لم‏یضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع‏القائم فى فسطاطه.» (12)
«شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،علیه‏السلام، مى‏فرمود: هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش‏افتادن و یا تاخیر این امر (دولت ال محمد: او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالیکه امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم،(ع)، با آن حضرت باشد.»
توجه به مفاد دعاهایى که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تاکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع ناخت‏حجت‏خدا رهنمون مى‏سازد، چنانکه در یکى از دعاهاى معروف و معتبرى که شیخ صدوق آن را در کتاب «کمال‏الدین‏» نقل کرده ، مى‏خوانیم:
«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک‏اللهم عرفنى نبیک فانک ان لم تعرفنى تبیک لم اعرف حجتک‏اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى‏اللهم لاتمتنى میتة جاهلیة و لا تزع قلبى بعد اذ هدیتنى...» (13)
«بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجت‏خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من،نشناسانى از دینم گمراه مى‏گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودى منحرف مگردان ...»
مؤلف کتاب ارزشمند «مکیال المکارم فى فوائد الدعا للقائم‏» مراد و مقصود از «معرفت امام‏» را، که در روایتهاى یادشده بر آنها تاکید شده بود، چنین توضیح مى‏دهند: «بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما، که درودها و سلامهاى خداوند برایشان باد، تحصیل آن را نسبت‏به امام زمانمان امر فرموده‏اند، این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هست‏بشناسیم. به گونه‏اى که این شناخت‏سبب درامان ماندن ما از شبهه‏هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختى جز به دو امر حاصل نمى‏گردد: اول ، شناختن شخص امام(ع) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ویژگیهاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.» (14)
البته امر دومى که در کلام یادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهمیت‏بیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که مى‏تواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد. زیرا گر کسى بحقیقت‏به صفات و ویژگیهاى امام عصر (عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نیاز خود نسبت‏به او واقف شود ، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمى‏شود.
نکته مهمى که در اینجا باید در نظر داشت این است که شناخت و معرفت‏حقیقى نسبت‏به حجت‏خدا جز با عنایت‏حضرت حق حاصل نمى‏شود و همچنانکه ، در دعایى که پیش از این بدان اشاره کردیم ، ملاحظه شد باید از درگاه الهى توفیق شناخت‏حجتش را درخواست کرد، تا بدین وسیله از گمراهى و سرگردانى نجات یافت. این موضوع را از روایتى که مرحوم کلینى به سند خود از محمد بن حکیم نقل کرده نیز مى‏توان استفاده کرد، در این روایت آمده است:
«قال: قلت: لا بى عبدالله (ع) ، المعرفة ،من صنع من هى ؟ قال: من صنع‏الله ، لیس للعباد فیها صنع‏». (15)
«از ابى‏عبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسیدم: معرفت‏ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته‏هاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نیست.»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 25   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى