دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
یکی از ویژگی های عمومی شعر قرن ششم ورود اصطلاحات صوفیانه در شعر است در این دوره اصطلاحات صوفیانه تا حد زیادی در شعر شاعران رسوخ پیدا کرد. خاقانی و شعرش هم از این قاعده مستثنی نیست و مانند اغلب شاعران این دوره اصطلاحات صوفیانه را وارد شعرش می کند برای اولین بار سنایی اصطلاحات صوفیانه را وارد شعر کرد و بعد از آن این امر فراگیر شد و شاعران دیگری مانند خاقانی و نظامی و.... این راه او را ادامه دادند.
اینک به طور اجمالی به بررسی بعضی از این اشعار که در آن ها از اصطلاحات صوفیانه تجلی پیدا کرده اشاره می کنیم.
دل: که تحت عناوینی مانند جام جم، جام جهان نما، جام کیخسرو و ... در اشعار صوفیانه و عارفانه منعکس شده است دل محل انعکاس و تجلی تمام معانی و مفاهیم و اسرار است این اصطلاح دارای پیامد بالایی در اشعار خاقانی است و از پرکاربردترین اصطلاحات صوفیانه در شعر می باشد.
- دیده ام خلوت سرای دوست در میهمان سراش (ص 256)
تن طفیل و شاهد دل میهمان آمده ام
- مراد دل پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش
دم تسلیم سر عشرو سر زانو دبستانش
- نه هر زانو دبستان است و هر دل لوح تسلیمش
نه هر دریا صدفدار است و هر نم قطر نیسانش
- مویش صورت برون کن در صف مردان درآ (ص 209)
دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشاه
- دل تابخانه ایست که هر ساعتی در او
شمع خز این ملکوت افکند ضیاء ص1
- بینی جمال حضرت نور الله آن زمان
کابینه دل تو شود صادق الصفا
- در دل مدار نقش امانی که شرط نیست
بت خانه ساختن از نظر گاه پادشاه (ص)3
- بتاب آینه دل در این سیاه غلاف
با آب آیینه جان در این کبود سراب ( ص52)
- دل دستگاه توست به دست جهان مده
کاین گنج خانه را ندهد کس بایرمان
- هر لحظه هاتفی به تو آواز می دهد
کاین دامگه نه جای امان است الا مان(ص52)
- سنت عشاق چیست برگ عدم ساختن
گوهر دل را زتف محجر غم ساختن(ص315)
- هر صبح پای صبر به دامن درآورم
پرگار عجز گرد دل و تن درآورم(ص239)
- به همت داری خرد شو که دل را
جز این سدره المنتهی انیایی
- به دل به رجوع تو کاین پیر دین را
بجز استقامت عصیایی نیایی
- دل است آفتابی کز و صدق زاید
که صادق تر از این ذکایی نیایی
- به صورت رو حرف کژ آمد دل اما
ز دل راستگو تر گوایی نیایی
- دل شاهدی ساز کو را چو کعبه
همه روی بینی قفایی نیایی
- چو دل کعبه مرادی سر هر دو زانو
کم او مروه ای را صفایی نیایی
تهی کن کزین به غزایی نیایی (ص416)
- دل چو فرو کوفت پای بر سر نطع وجود
و هر لگد کوب گشت از تک جولان او(ص362)
- دل به رصد گاه دهر بیش بها گوهریست
دخل ابد عشر او فیض ازل کان او(ص362).
- عشق بهین گوهریست، گوهر دل کان او
دل عجمی صورتیست عشق زبان دان او
- خاصگی دست راست برد روحدت دل است
این که به دست چپ است داغگه ران او
- تا نکنی زنگ خورد آینه دل که عشق
هست به بازار غیب آینه گردان او(ص363)
فقر:
در نظر صوفیه فقر از مقامات مهم است و عبارت است از نیازمندی به باری تعالی و بی نیازی از غیر او در مکتب صوفیه به حدیثی از پیامبر که عبارت است از در «الفقر فخری» یا« الفقر فخری و به افتخر» استفاده می کنند در شعر خاقانی هم شاعر بسیار به آن توجه داشته است و
شامل 10 صفحه فایل word قابل ویرایش