زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه جلال الدین بلخی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه جلال الدین بلخی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه جلال الدین بلخی


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه جلال الدین بلخی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :34

 

بخشی از متن مقاله

جلال‌الدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به جلال‌الدین رومی، جلال‌الدین بلخی، ملای روم، مولانا، و مولوی (۶۰۴ - ۶۷۲) از زبده‌ترین عارفان و یکی از مشهورترین شاعران درجه اول زبان ابوبکر می‌رسد و پدرش هم از سوی مادر بقولی دخترزاده سلطان محمد خوارزمشاه بود، هرچند که «فروزانفر» از مولاناشناسان نامدار با ارائهٔ دلایل کافی این نظریه را رد کرده است.

مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) جلال الدین محمد بلـخی محمد بن حسین الخطیبی البکری درششم ربیـع الاول سـال604 هجـری دربلخ متولد شد. وی از بزرگترین شعـرای مشرق زمین است.

پـدرش محمد بن حسین الخطیبی البکری ملقب به بهاء الدین ازبـزرگان مشایخ عصرخـود بـود و به عـلت شهرت ومعـرفتی که داشت مـورد حسـد سلطان محمد خوارزمشاه گردید. ناچار فرار را برقرار ترجیح داد وبا پسرش جلای وطن نمود وازطریق نیشابور ابتدا به زیارت شخ عطارنایل آمد وسپس از راه بغـداد به زیـارت مکه مشرف شدنـد

وازآنجا به شهر ملطیه رفتند. ازآنجا به ولا رنده رفته ومدت هفت سال درآن شهر ماندند ودرآنجا بود که جلال الدین تحت ارشاد پدرش قرارگرفت ودردانش ودین به مقاماتی رسید.

دراین زمان سلطان علاء الدین کیقباد از سلجوقیان روم از آنان دعوتی کرد وآنان بنا برایـن دعـوت به شهر قـونیه که مقرحکومت سلطان بــود، عزیمت کردند. درشهرقـونیه بهاء الدین پـدر جلال الدین درتـاریخ هیجدهم ربیع الثانی سال 628 هجری دار فـانی را وداع گفت.

جلال الدین تحصیلات مقدماتی را نـزد پـدر به پایان رسانید وپس ازفـوت وی در خـدمت یکی از شاگردان پدرش، برهان الدین ترمذی که درسال 629 هجری به قونیه آمده بود، تحصیل علم عرفان می نمود وپس ازآن تحت ارشاد عارفی به نام شمس الدین تبریزی درآمد.
شمس الدین تبریزی با نبوغ معجزه آسای خود چنان تأثیری در روان وذوق جلا ل الدین نمود که وی مـریـد شمس گشت وبه احـترام ویـاد مرادش بر تمام غـزلیات خـود به جـای نام خویشتن نـام شمس تبـریـزی را ذکـر نمود. مـولانـا جلا ل الدین پس از فـوت شمس سفـری به دمشق کـرد وپس از مراجعت مجددأ به ارشاد مردم پرداخت.
مـولـوی دو اثـر بـزرگ وبرجسته ازخـود باقی گـذارد : یکی مثنوی است که بـه مثـنوی معـنوی معروفست ودیگر غـزلیات ورباعیات وترجیع بند وی است که همانطورکه ذکر شد به احترام و عقیده ای که به مـراد خـویش داشت، دیـوان شمس تـبریـزی نـام نهاد.

غـزلیات مـولانا از بـزرگترین آثارنظم زبان فارسی به شمار می رود. وی پس از68 سال عمر درسال 672 هجری درگذشت وپسرش درسال 684 هجری درقونیه جانشین پـدر گـردیـد وآثـار وی را به نام « فیه ما فیه » جمع نمود. دفترهفتم مثنوی را به او نسبت داده اند.

مختصری از زندگی مولوی

مولانا جلال الدین معروف به مولوی یا ملای روم بزرگترین شاعر عارف قرن هفتم است. مولوی در بلخ متولد شد و مقارن حمله مغول، پدرش بهاولد با خانواده خود ترک وطن کرد و به سفر پرداخت و سرانجام در قونیه اقامت کرد. مولوی سالها در حلب و دمشق به تحصیل علوم پرداخت و پس از هفت سال به قونیه بازگشت و پس از طی مقامات بر مسند ارشاد نشست.

مولوی در سال 642 با عارف بزرگ شمس الدین محمد تبریزی برخورد. از این برخورد انقلاب و آشفتگی در وی پدیدار گشت ، زندگیش رنگ دیگری به خود گرفت و شور و شوقی سوزان در وجودش راه یافت که تا آخر عمر در وی باقی ماند.

غزلیات مولوی که به دیوان شمس مشهور است دارای سوز و گداز و شور خاصی است که نمونه وجد و حال شاعر است. در اینجا برای گرامیداشت یاد مولوی تصمیم گرفتم که یکی از شعرهای زیبای او را تقدیم کنم به دوستان خوب وبلاگیم که اسامی و وبلاگهای بعضی از آنها را در گوشه سمت راست مشاهده می کنید.

امیدوارم که مورد پسند شما عزیزان واقع شود و همه ما بتوانیم به مضمون این شعر عمل کنیم.

با امید آن روز.

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

کریمان جان فدای دوست کردند

سگی بگذار ما هم مردمانیم

غرضها تیره دارد دوستی را

غرضها را چرا از دل نرانیم

گهی خوشدل شوی از من که میرم

چرا مرده پرست و خصم جانیم

چو بعد مرگ خواهی آشتی کرد

همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مردم آشتی کن

که در تسلیم ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه زدن

رخم را بوسه ده کاکنون همانیم

خمش کن مرده وار ای دل ازیرا

به هستی متهم ما زین زبانیم

زندگی‌نامه

مولانا در سال ۶۰۴ در بلخ زاده شد، چون محمد خوارزمشاه با مشایخ از راه کم لطفی پیش می‌رفت، پدرش بهاءالدین تاب نیاورده و در سال ۶۰۹ با خانوده‌اش خراسان را ترک نمود و از راه بغداد به مکه رفت و پس از نه سال اقامت در الجزیره به دعوت کیقباد سلجوقی که صوفی‌مشرب بود به قونیه پایتخت سلجوقیان روم رفت.

جلال‌الدین پس از مرگ پدرش در سال ۶۲۸، نزد برهانالدین ترمذی که از شاگردان پدرش بود شاگردی کرد و مدتی هم‌نشین شمس تبریزی شد.گویند زمانی که شمس به قونیه آمد بدنبال مولانا میگشت به مدرسه ای که مولانا در آن درس میداد وارد شد مولانا پس از تدریس خود به بیرون شد شمس او را گفت که آیا تو مولانا جلالالدین هستی و چون شمس ظاهر ساده ای داشت این شمایل او را چه کار است و شمس نظری به کتاب های در مولانا گفت تو با دست مولانا افکند و کتب آتش گرفت و دیگر گویند مولانا شمس را زمانی دید که مشغول نوشتن اشعار خود بر لب رودی بود ناگهان کتاب از دستش به رودخانه افتاد مولانا از پی آن برفت تا در راه به مردی اصابت کرد مرد گفت از پی چه میدوی؟ او را گفت که ای مرد از راه کنار رو که بدنبال زحمات یک عمرم پی رودخانه شده ام.شمس دست در پشت خود کرد و کتاب مولانا را بدون اندکی نم و خیسی به او داد و گفت بگیر این هم سالیان عمرت که به آبی میرفت تا فنا شود و تو هیچ نداشتی پس آن شد که مولانا به مکتب شمس در آمد و بلاخره خودش پایه‌گذار طریقتی شد که مشهور به طریقت مولویه شد. مولانا به سال ۶۷۲ دیده از جهان فرو بست و در همان قونیه دفن شد.

آثار وی به بسیاری از زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده‌اند و در اروپا و امریکا شهرت بسیار دارند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه جلال الدین بلخی

تحقیق در مورد کمال الدین کاشانی

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد کمال الدین کاشانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد کمال الدین کاشانی


تحقیق در مورد کمال الدین کاشانی

تحقیق در مورد کمال الدین کاشانی

تعدا صفحات: 65

فرمت فایل : ورد

 

 

 

 

اهل کاشان است، نامش عبدالرزاق، کنیه‌اش ابوالفضل و ملقب به کمال‌الدین می‌باشد، پدرش نیزبا لقب جمال‌الدین و کنیه ابوالغنائم مشهور است.

تاریخ زندگی جناب عبدالرزاق بخاطر همزمانی و شباهتهای اسمی با سه عالم برجسته دیگر- دونفر هم نام ودیگری همشهری – دچار ابهامات و تناقضات زیادی گردیده است تا جائیکه از کنیه او گرفته تا محل زندگانی، نام پدر و آثار او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. این سه که به ترتیب عبارتند از:

1- کمال الدین عبدالرزاق مشهور به (ابن فوطی) (م723 هـ ق) تراجم نگار هم عصر کاشانی و صاحب <مجمع الآداب فی معجم الالقاب> و تلخیصی ازآن بوده، پدرش احمد و شانزده سال پیشتر از کاشانی دار فانی را وداع گفته است.

2- کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی (ت 816هـ ق م 887 هـ ق) مؤلف «مطلع سعدین و مجمع بحرین»، پدرش اسحاق،ملقب به جلال الدین می‌باشد.( همچنانکه می بینیم نزدیک به یک قرن بعد از کاشانی می زیسته است).

3- عزالدین محمود کاشانی (م735هـ ق) صاحب دو اثر مشهور «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه»- که در اصل ترجمه وتلخیص از عوارف المعارف سهروردی است – و شرح عالمانه وادیبانه تائیه ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» می‌باشد.

این همعصر وهمشهری ملا عبدالرزاق – همچون او – در عرفان عملی و نظری تبحر داشته و دو اثر ماندگارش نشان از تضلع او در این دو حوزه دارند.گروهی چون علامه امین عاملی[1] و حاجی خلیفه[2]،علامه مدرس تبریزی[3]، مرحوم آقا بزرگ تهرانی[4] - به اشتباه- ابوالغنائم را کنیه ملا عبدالرزاق بر شمرده اند در حالیکه

 

می دانیم- براساس آنچه تلمیذ نامدارش قیصری در مقدمه شرح مخصوص خود ضبط کرده ابوالغنائم کنیه پدرش می باشد.

 علامه طهرانی نام پدر او احمد[5] و مدرس تبریزی اسحاق[6] می دانند و این در حالیست که این دو بترتیب – نام پدر ابن فوطی[7] و عبدالرزاق سمرقندی[8] می‌باشند.

 در مورد زادگاه ایشان نیز با اینکه همه جا، نام «قاسی»[9]«قاسانی»[10]و«کاشی»[11] «کاشانی»[12] «قاشانی»[13]آمده است.اما حاجی خلیفه در کشف الظنون[14] هنگام معرفی «تأویلات القرآن الکریم» لفظ «سمرقندی» را بعد از «الکاشی» بکار می‌برد، تا جائیکه جناب آقای بیدار فر در مقدمه وزین خود برشرح منازل السائرین – با توسل به کاربرد «القاسانی»توسط قیصری و قول یاقوت حموی در معجم البلدان_ تمایل خود را به سمرقندی بودن ملا عبدالرزاق ابزار می‌دارد.[15]و این در حالیست که ابوالفداء در تقویم البلدان قاشان را به صورت قاسان را نیز مجاز دانسته[16] و بغدادی نیز در مراصد الاصلاع، قاسان و قاشان  –هر دو – را شهری در نزدیکی اصفهان معرفی می‌کند[17] پس باید گفت که حاجی خلیفه بین صاحب مطلع سعدین و ملا عبدالرزاق دچار خلط شده است. از طرفی می دانیم کاشی مخفف کاشانی و قاشی نیز تلفظ

 

 

 

دیگری از قاشانی در زبان عامه است[18]پس نام کاملش – همچنانکه قیصری(ره) در مقدمه شرح فصوص الحکم آورده – عبارتست از: <کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن جمال الدین ابی الغنائم الکاشانی[19]>


[1] -عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ تحقیق:حسن امین/ دارالتعارف للمطبوعات/ بیروت ، 1403/ ج 7، ص 470

[2] - حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ تحقیق :یالتقیاالکیسی/ وکالة المعارف/استانبول،1360 /ج1، ستون336

[3] - مدرس تبریزی،محمد/ریحانة الادب / خیام/ تهران، 1374 /ج 5،ص 34

[4] - تهرانی، آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ اسماعیلیان/ قم،بی تا/ ص 112

[5] - همان منبع /ص 112

[6] - مدرس تبریزی ، محمد علی / ریحانة الادب/ همان منبع/ ج 5،ص 34

[7] - زرکلی، خیرالدین/ الاعلام/دارالعلم للملائین/بیروت، 1986/ج3،ص 349

[8] -سمرقندی،عبدالرزاق/ مطلع سعدین و مجمع بحرین/مقدمه و تصحیح: عبدالحسین نوائی/طهوری/ تهران،1353/ مقدمه، ص 9

[9] - ابن فوطی، عبدالرزاق/ تخلیص مجمع الآداب فی معجم الألقاب/ تحقیق:محمد الکاظم/ ارشاد اسلامی / تهران ،1416/ج 4،ص 180

[10] -قیصری، محمد داود/ شرح فصوص الحکم/ همان منبع /ص 4

[11] -تهرانی،آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ همان منبع /ص 112

[12] -مدرس تبریزی،محمد علی/ ریحانة الادب/ همان منبع/ ج5،ص 34

[14] - حاجی خلیفه،مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج1،ستون336

[15] -کاشانی،عبدالرزاق/ شرح منازل السائرین/ تصحیح وتعلیق: محسن بیدار فر/ قم،1372/مقدمه،ص 18

[16] - ابی الفداء/ تقویم البلدان/ مکتبة المثنی/ بغداد،بی تا /ص 420و 421

[17] -بغدادی، علی محمد / مراصد الاطلاع/ دارالاحیاء الکتب العربیة/ قاهره، 1373/ ج 3،ص 1056و1057

[18] - حموی،یاقوت / معجم البلدان / دارصادر/بیروت، 1388/ج4،ص 296

[19] - قیصری، محمد داود /شرح فصوص الحکم/ تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی/ علمی و فرهنگی/ تهران،1375/ص 4

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد کمال الدین کاشانی

تحقیق در مورد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی


تحقیق در مورد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه3

 

جموعه بسیار ارزشمند و زیبای بقعه شیخ صفی للدین اردبیلی یکی از ۱۰ اثر باستانی مهم کشور به شمار می رود. بنای ابتدائی بقعه به قبل از اسلام بر می گردد .این بنا در سال ۷۳۵ هجری توسط شیخ صدرالدین موسی فرزند شیخ صفی بنا شده و در طول زمان و به ویژه در دوران حکومت صفوی مورد احترام شاهان صفوی بوده است .

این مجموعه شامل ۸ بخش اصلی , مسجد جنت سرا , قندیل خانه , حرم خانه , چینی خانه , چله خانه , گنبد الله الله , شهید گاه می باشد . 786

( وفات 735ه.ق)

 شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امین الدین جبرائیل اردبیلی(650-735ه.ق) عارف و صوفی مشهور ایرانی ، که سلاطین به سبب انتساب به نام او به صفویه یا صفویان موسوم شده اند . صفی الدین پسر سلطان جبرائیل بود و در اردبیل  به دنیا آمد . شیخ صفی الدین اردبیلی از عارفان نامی عهد اولجایتو و پسرش ابوسعید بهادر خان بود که با مریدان خود در آن ایام کلخوران قریه ای در یک فرسنگی اردبیل در اطراف  مقبره ی پدر خود می زیسته . نسب او را به امام موسی کاظم (ع) می رسانیده اند . او که از مریدان شیخ زاهد گیلانی بوده در گیلان و آذربایجان غربی و موقان و اران مخلصان بسیار داشته و بی نهایت محترم می زیسته است مخصوصاً خواجه رشید الدین فضل الله همدانی وزیر در رعایت جانب احترام او می کوشیده و هر ساله برای مخارج خانقاه او در اردبیل نوشته و به او توصیه می کند که در معامله ی خود با  مردم اردبیل چنان کند که شیخ صفی الدین از او راضی و شاکر باشد .پیش از رسیدن به این مقامات، صفی الدین اسحق جوان ، ویژگی های خود را داشت . ابن بزار اردبیلی که کتابی در ترجمه ی احوال و اقوال و کرامات او نوشته و پژوهشگران آن را مأخذی معتبر می شمارند، می نویسد صفی الدین در جوانی از بابت زیبایی و حسن صورت چنان بود که او را " یوسف ثانی " لقب داده بودند  و"... به سن بلوغ نا رسیده زنان در عشق او دست ها می بریدند " ولی " دل مبارک او از ایشان می رمید " و این حسن صورت در دوران بلوغ به مرتبه ای که اولیاءالله " وی را پیر ترک خواندندی " و " جماعت طالبان او را زرین محاسن می گفتند " . به هر حال در جوانی به عزم ملاقات یکی از عارفان نامی موسوم به شیخ نجیب الدین بزغش شیرازی قصد آن شهر کرد . ولی پیش از رسیدن شیخ نجیب الدین بزغش وفات یافته بود . پس صفی به خدمت برخی دیگر از شیوخ شیراز ، ازجمله به قولی به خدمت شیخ سعدی  رسیده پس از آن به عزم دیدار شیخ تاج الدین ابراهیم ملقب به شیخ زاهد گیلانی به گیلان رفت، و به حلقه ی ارادتمندان او در آمد ، و تزدیک به 25 سال در خدمت وی به سر برد . و دختر شیخ بی بی فاطمه را به زنی گرفت و شیخ صدر الدین پسر و جانشین شیخ صفی الدین از همین دختر بوده است . پس از آنکه شیخ زاهد " مکفوف " شد و رخت به جهان دیگر کشید، صفی الدین جانشین او شد و مریدان و معتقدان بسیاری یافت . ابن بزاز که در گفتارهای خویش درباره ی او از اغراق فروگذار نکرده درباره ی همین موضوع یعنی کثرت معتقدان و مریدان شیخ ، ضمن مقایسه ی آنها نسبت به لشکر امیر چوپان، از قول امیر چوپان خطاب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی

دانلود تحقیق صفی الدین اردبیلی

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق صفی الدین اردبیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق صفی الدین اردبیلی


دانلود تحقیق صفی الدین اردبیلی

روزگار تاریخی ایران شاهد اتفاقات متعددی بود ، که برخی از آنها تغییرات شگرفی در مسیر


زندگی ایرانیان نهادند. اکثر این رخداد های مهم تاریخی با شکست های عظیم جنگی اتفاق می افتاد ، یعنی ایرانیان جنگی را به بزرگی واگذار می کردند و پس از آن برای مدتی تحت تاثیر آن زندگی می کردند. از شکست ایرانیان مقابل اسکندر تا شکست ایرانیان مقابل روس ها که ریشه های آن سبب بیداری ایرانیان و سپس انقلاب مشروطه شد.


اما یکی از این اتفاقات که برخلاف دیگران با یک پیروزی بزرگ به وقوع پیوست تاسیس سلسه صفویه بود. آذری های ایرانی صوفی مسلک که مرید شیخ صفی الدین نامی بودند ، پس از یک سلسله اتفاقات تاریخی پایه گذار یک واقعه مهم از تاریخ شدند که سرنوشت ایرانیان را کاملا تغییر داد.

در حقیقت صفوی ها اولین حکومت کاملا ایرانی بودند که بر سراسر فلات ایران و سرزمین تاریخی ایرانیان حکم می راندند. آنها برای اولین بار توانستند هویت مستقلی برای ایران جدای از جهان اسلام معرفی کنند که حتی خود را یک مدعی در جهان اسلام بدانند.

پس از سقوط دستگاه خلیفه گری عباسی به دست هلاکو خان مغول و سپس از شکست و انحلال خلفای فاطمی مصر در جریان جنگ های صلیبی ، رسما شخصی به نام خلیفه وجود نداشت. خلیفه شخصی بود که از نظر دودمان خانوادگی منتسب به پیامبر اسلام می شد. مقام خلیفه پس از سال ها تبدیل به یک شخصیت نمادین و تشریفاتی در حکومت های اسلامی شده بود اما او هنوز یک عامل اتحاد میان جهان اسلام بود. به همین دلیل بود که زمان اعلام وجود خلفای فاطمی بازهم کشور های اسلامی پراکنده نشدند و اگر هم دو دسته شدند هر یک تحت لوای یکی از این دو دستگاه بودند.


فلات ایران یا کشوری که سابق بر این با واژگانی شبیه پارس یا پارسی در زبان های مختلف دیگر تمدن ها شناخته شده بود ، بعد از ورود اسلام به ایران ابتدا با نام عراق عجم تحت سیطره خلفای اموی بود. پس از روی کار آمدن عباسیان ایران به بخش های مختلفی تقسیم شد که همه آن ها توسط خلیفه عباسی اداره می شد. حکومت های مستقلی که هر کدام در مقطعی از تاریخ سر برآوردند به دلایل مختلف نتوانستند تاثیر صفویان را داشته باشند. به عنوان مثال برخی از آنها ریشه ایرانی نداشتند حتی با وجود آنکه سرتاسر ایران را در اختیار داشتند. این حکومت ها عمدتا ترک نژاد بودند و آنهایی هم ریشهی ایرانی داشتند هیچ کدام نتوانستند حکومتی سراسری و مستقل از خلیفه عباسی بنا کنند
.

صفویان تمام ویژگی های یک حکومت مستقل و سراسری کاملا ایرانی را داشت . صفویان توانستند تمام فلات ایران را تحت لوای خود درآورند آنها برای خود هویتی کاملا ایرانی تعریف کردند و حتی مذهب خود را نیز از جهان اسلام جدا ساختند . آنان به خدا و پیامبر و قرآن وفادار ماندند اما به جای اطاعت از سنت خلفا راه دوازده نوادهی هاشمی پیامبر را برگزیدند. این اتفاق برای شیعیان نیز رویداد خجستهای بود. ایرانیان تا پیش از این اکثریتی سنی بودند و تنها در برخی مناطق ایران مردمی شیعه وجود داشتند که آنها هم جز برخی مقاطع همچون حکومت آل بویه و یا دیلمیان آزادی مذهبی نداشتند. ولی این آزادی در زمان صفویان برای شیعیان کاملا مهیا شد.


صفویان برای آنکه خود را یک مدعی جدید و بر حق در جهان اسلام بدانند شعار دفاع و زنده کردن سنت خاندان پیامبر به جای خلفا داشتند آنان با کمک و تائید برخی فقهای شیعه این مذهب را که تا آن زمان اقلیتی محض در ایران بود به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام کردند و در ترویج این مذهب دست به خشونت نیز زدند. بدعت های جدید در شیعیان نیز از همین زمان آغاز شد.

نمونه دیگری از اهمیت حکومت صفویان در ایران ، هم دوره بودن روی کار آمدن آنان با تغییرات شگرف دیگری در جهان بود. تاسیس سلسله صفوی مصادف بود با پایان رنساس اروپا و عصر انقلاب صنعتی و ورود اروپا به دوران جدید . همچنین ظهور قدرتی جدید با نام عثمانی که خود را وارث خلافت اسلامی می دانست تا جایی که سلطان سلیم عثمانی پس از فتح مکه خود را رسما خلیفه مسلمانان خواند.



اینها نمونه ای بود از دلایل مختلق اهمیت تاریخی صفویان در ایران. در حقیقت صفویان در تاریخ ایران ویژگیهای خاصی در ابعاد مختلف دارند. تغییرات مذهبی ، اجتماعی ، سیاسی ، جغرافیایی و بسیاری دیگر همه و همه حاصل مستقیم روی کار آمدن آنان بود

 

 

شامل 12 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق صفی الدین اردبیلی

تحقیق درباره زندگی نامه حافظ شیرازی- شمس الدین محمد

اختصاصی از زد فایل تحقیق درباره زندگی نامه حافظ شیرازی- شمس الدین محمد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره زندگی نامه حافظ شیرازی- شمس الدین محمد


تحقیق درباره زندگی نامه  حافظ شیرازی- شمس الدین محمد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16
فهرست مطالب:

زندگی نامه

حافظ شیرازی، شمس الدین محمد

برخی از مهم ترین ابعاد هنری در شعر حافظ عبارتند از:

رمز پردازی و حضور سمبولیسم غنی

رعایت دقیق و ظریف تناسبات هنری در فضای کلی ادبیات

 ایهام و ابهام

حافظ شیرازی، شمس الدین محمد

سال و محل تولد: 726 هـ ق- شیراز ، سال و محل وفات: 791 هـ.ق- شیراز شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پا برجاست نام وی نیز جاودان خواهد بود.

خواجه شمس‌الدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نموده‌است. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشته‌اند و ممکن است بهاءالدین _علی‌الرسم_ لقب او بوده‌باشد

محمد گلندام، نخستین جامع دیوان حافظ و دوست و همدرس او، نام و عنوان‌های او را چنین آورده‌است: مولاناالاعظم، المرحوم‌الشهید، مفخرالعلماء، استاد نحاریرالادباء، شمس‌المله‌والدین، محمد حافظ شیرازی.

محمد گلندام، معاصر و جامع دیوانش، او را چندین‌بار در مجلس درس قوام‌الدین ابوالبقا، عبدالله‌بن‌محمودبن‌حسن اصفهانی شیرازی (م772هـ ق.) مشهور به ابن‌الفقیه نجم، عالم و فقیه بزرگ عهد خود دیده و غزل‌های او را در همان محفل علم و ادب شنیده‌است.

چنان‌که از سخن محمد گلندام برمی‌آید، حافظ در دو رشته از دانش‌های زمان خود، یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار می‌کرد و چون استاد او، قوام‌الدین، خود عالم به قراآت سبع بود، طبعاً حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائت‌های چهارده‌گانه (از شواذ و غیر آن) ممارست می‌کرد و خود در شعرهای خویش چندین‌بار بدین اشتغال مداوم به کلام‌الله اشاره نموده‌است:

عشقـت رسد به فریاد ارخود به‌سان حـافظ قـرآن ز بـر بخوانی با چـارده روایت یا صبح‌خیزی و سلامت‌طلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم و به تصریح تذکره‌نویسان اتخاذ تخلص «حافظ» نیز از همین اشتغال، نشأت گرفته‌است.

شیراز، در دوره‌ای که حافظ تربیت می‌شد، اگرچه وضع سیاسی آرام و ثابتی نداشت لیکن مرکزی بزرگ از مرکزهای علمی و ادبی ایران و جهان اسلامی محسوب می‌گردید و این نعمت، از تدبیر اتابکان سلغری فارس برای شهر سعدی و حافظ فراهم‌آمده‌بود. حافظ در چنین محیطی که شیراز هنوز مجمع عالمان و ادیبان و عارفان و شاعران بزرگ بود،با تربیت علمی و ادبی می‌یافت و با ذکاوت ذاتی و استعداد فطری و تیزبینی شگفت‌انگیزی که داشت، میراث‌دار نهضت علمی و فکری خاصی می‌شد که پیش‌از او در فارس فراهم‌آمد و اندکی بعداز او به نفرت گرایید.
حافظ از میان امیران عهد خود چند تن را در شعرش ستوده و یا به معاشرت و درک صحبت آن‌ها اشاره کرده‌است، مانند: ابواسحق اینجو (مقتول به سال 758هـ ق.)، شاه‌شجاع (م786هـ.ق.)، و شاه‌منصور (م795هـ.ق.) و در همان‌حال با پادشاهان ایلکانی (جلایریان)که در بغداد حکومت داشتند نیز مرتبط بود و از آن میان سلطان احمدبن‌شیخ‌اویس (784-813هـ. ق.) را مدح کرد. از میان رجال شیراز، از حاجی قوام‌الدین حسن تمغاچی (م754هـ ق.) در شعرهای خود یاد کرده و یک‌جا هم از سلطان غیاث‌الدین‌بن‌سلطان سکندر، فرمانروای بنگال هنگامی که شهرت شاعرنوازی سلطان محمود دکنی (780-799هـ ق.) و وزیرش میرفیض‌الله انجو به فارس رسید، حافظ راغب دیدار دکن گشت و چون پادشاه بهمنی هند و وزیر او را مشتاق سفر خود به دکن یافت، از شیراز به "هرموز" رفت و در کشتی محمودشاهی که از دکن آمده‌بود، نشست اما پیش‌از روانه‌شدن کشتی، باد مخالف وزیدن گرفت و شاعر کشتی را _ظاهراً به‌قصد وداع با بعضی از دوستان در ساحل هرموز، اما در واقع از بیم مخاطرات سفر دریا_ ترک گفت و این غزل را به میرفیض‌الله انجو فرستاد و خود به شیراز رفت:

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زندگی نامه حافظ شیرازی- شمس الدین محمد