دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
بافت مریستم
این بافت ، بافت فوقالعاده مهمی است چون منشا کلیه بافتها و ساختمانهای گیاهی است. بافت مریستم بافت نسبتا پیچیدهای است که در اندامهای مختلف به صور گوناگون یافت میشود و در هر مکان از خصوصیات ویژهای برخوردار است. اگر چه فعالیت مهم سلولهای بافت مریستم تقسیم و تکثیر سلولی است ولی در موقعیتهای مختلف و اندامهای مختلف ، شکل و وضعیت متفاوتی را به خود میگیرند و عهدهدار تشکیل اندامها و بافتهای خاصی میباشند.
بنابراین ، سلولهای مریستمی در جایگاههای مختلف از نظر فیزیولوژیکی و طرز تقسیم ، کاملا اختصاصی عمل میکنند. سلولهای بافت مریستم عموما فاقد واکوئل میباشند و گاه واکوئلهای ریزی دارند. دیواره سلولی نازک و فعالیت پرتوپلاسمی شدیدی داشته و قدرت تقسیم فوق العادهای در آنها وجود دارد. بطوری که یک سلول مریستمی ممکن است قدرت تقسیم خود را هزاران سال حفظ کند.
بافت پارانشیم
یکی از بافتهای بسیار مهم است. این بافت ، یک بافت عمومی و همگانی محسوب میشود و در بسیاری از ساختمانها بخصوص ساختمان نخستین ، بافتهای دیگر
درون آن واقع میشوند. بدین جهت ، بافت پارانشیم را گاهی ، بافت زمینهای نیز میگویند. سلولهای این بافت ، تنها دارای دیواره نخستین و به کلی فاقد دیواره ثانویه میباشند. سلولهای این بافت ، دارای پروتوپلاسم فعال میباشند و در فعالیتهای مهم و حیاتی گیاهان شرکت دارند. سلولهای این بافت ، معمولا شکل خاصی ندارند و در هر مکانی با شکل و خصوصیات پرتوپلاسمی خاصی ، که در ارتباط با نوع فعالیت آنها میباشند ظاهر میگردند. این بافت شامل سه نوع بافت زیر میباشد.
بافت کلرانشیم: بافت پارانشیم فتوسنتزی میباشد چرا که این سلولها دارای کلروپلاستهای متعددی میباشند و فواصل سلولی زیادی بین آنها وجود دارد.
بافت پارانشیم ذخیرهای: وظیفه ذخیره در اندامهای مختلف مثل ریشه ، ساقه ، دانه و میوه را بر عهده دارد. که غالبا این مواد ذخیرهای شامل هیدرات کربن مثل نشاسته و گاهی نیز شامل دانههای روغنی و پروتئینی میباشند سلولهای این بافت فاقد شکل مشخص میباشند و دارای دیواره نازکیاند اما پروتوپلاسم آنها فعال است.
پارانشیم زمینهای: تقریبا در همه اندامها بین بافتهای جداگانه قرار دارند و سلولهایش دارای شکلهای مختلفاند که بر حسب محل خود به بافتهای مختلف اسکرانشیم ، کلانشیم تبدیل میشوند یا در نقش انتقال مواد یا گاه در نقش ذخیره مواد یا نقشهای دیگر عمل میکنند.
بافتهای مقاوم
بافت کلانشیم: یک بافت مقاوم است که غالبا در ساختمانهای نخستین ساقه ، ریشه و اندامهای دیگر یافت میشود. این بافت معمولا در نواحی بیرونی اندامها نزدیک به روپوست به صورت دستجات سلولی یا استوانه سرتاسری یک لایه یا چند لایه سلولی ، ظاهر میشود. بافت کلانشیم فاقد دیواره ثانویه هستند و دیواره اولیه در آنها به طرز نامنظمی ضخیم میشود. نامنظم بودن رسوبات دیواره
سلولهای بافت کلانشیم کمک موثری در شناسایی سریع این بافت میکند. به خاطر اینکه سلولهای این بافت فاقد دیواره ضخیم ثانویهاند بنابراین فعالیت پروتوپلاسمی نسبتا بالایی دارند.
بافت اسکلرانشیم: بافت مقاومی است که تقریبا در همه نقاط گیاه دیده میشود این بافت گاه به صورت اجتماع ، گاه به صورت یک یا چند لایهای گاه نیز به صورت سلولهای پراکنده انفرادی دیده میشود بافت اسکلرانشیم هم در ساختمانهای نخستین و هم در ساختمانهای ثانویه گیاه دیده میشود. سلولهای این بافت به دو دسته فیبر و اسکلریدی تقسیم میشود. که بخصوص از نظر شکل باهم فرق دارند. فیبر سوزنی و کشیده اما اسکلریدی دارای اشکال متنوع میباشد.
بافت هادی
بافت آوند چوبی: بافت آوند چوبی همراه بافت آبکش ، به عنوان سیستم هدایت کننده است. این بافت در استوانه مرکزی اندامهای ریشه و ساقه قرار گرفته و دارای سلولهای متفاوتی مثل سلولهای غربالی وسل و تراکئید اختصاصیاند. اما برخی دیگر مثل سلولهای پارانشیم یا الیاف غیر اختصاصی میباشند. پس این بافت ، یک نوع بافت مرکب است.
بافت آوند آبکشی: بافت آوند آبکشی عهدهدار انتقال مواد غذایی در گیاه است، یعنی انتقال شیره پرورده در اندامهای مختلف. در ارتباط نزدیک با بافت آوند چوبی قرار گرفته و در ساختمانهای نخستین اندامهای ریشه و ساقه ، درون استوانه مرکزی قرار دارد. ولی به علت عدم وجود دیواره ثانویه
سلولهای آبکش ، تشخیص آن از سلولهای پارانشیمی در مشاهدات میکروسکوپی مشکل میباشد. این بافت نیز مثل بافت چوبی یک بافت مرکب است که دارای سلولهای اختصاصی مثل سلولهای غربالی و سلول همراه میباشند و نیز سلولهای غیر اختصاصی مثل پارانشیمی و الیاف.
بافت محافظ
بافت محافظ ، جهت محافظت از اندامهای گیاهی میباشد و قشر خارجی آنها را تشکیل میدهد. بافت محافظ دو نوع است: یکی بافت محافظی است که اندامهای گیاه را در رشد نخستین میپوشاند که آنرا روپوست یا اپیدرمیس گویند. دیگری بافت پریدرم که پوشش اندامها را در ساختمان پسین تشکیل میدهد که به آن بافت چوب پنبهای هم میگویند. این دو بافت محافظ کاملا از هم متفاوتند.
بافت ترشحی
اعضای ترشحی در گیاهان بسیارمتنوع و کاملا متفاوت باهمند و بیشتر اوقات به صورت بافت مشخصی نمیباشند. بافتهای ترشحی آنها ممکن است که به صورت پرز غدهای ، سلول منفرد ، یک لایه سلول ، مجرا ، کیسه و یا لوله باشند.
بافت گیاهی
دید کلی
بافتها گروهی از سلولها هستند که خاستگاه یکسان دارند. انواع گوناگون از بافتها ریشهها ، ساقهها و برگها را بوجود میآورند. در پیکر همه گیاهان دو نوع بافت وجود دارد. بافتهای مریستمی و بافتهای بالغ. بافتهای مریستمی بافتهایی هستند که از سلولهای تمایز نیافته تشکیل شده اند و میتوانند منشا و خاستگاه سایر بافتها باشند. بافتهای بالغ بافتهایی هستند که برحسب نیاز گیاه و بر طبق عملکرد آن قسمت از گیاه بوجود میآیند و کارهای مختلفی را انجام میدهند.
بافتهای مریستمی
بافت مریستمی متشکل از سلولهای نابالغ و تمایز نیافتهاند که دارای توان تقسیم مکررند. مریستمهای حقیقی دارای اختصاصات زیر میباشند.
1. سلولهای ایزودیامتریک هستند. (اندازه وجوه برابر دارند)
2. مدور و چند وجهی بوده و به شکل فشرده قرار گرفتهاند و فضای بین سلولی در آنها دیده نمیشود.
3. دیواره نازک پکتوسلولزی دارند و هرگز دیواره ثانویه ندارند.
4. سیتوپلاسم متراکم با هسته درشت داشته و واکوئل مشخص و مواد ارگاستیک (مواد غیرزنده) ندارند.
انواع بافت مریستمی
مریستم انتهایی
در انتهای همه ریشهها و ساقهها یافت میشوند. از مریستم انتهایی ساقه ، برگها ، ساقهها ، گلها تمایز مییابند. در بعضی از گیاهان آوندی پست مریستم انتهایی فقط از یک سلول انتهایی تشکیل شده که در عدهای دیگر از گیاهان پست و همه گیاهان آوندی عالی از تعدادی سلول بنیادی تشکیل شده است.
مریستم جانبی
این مریستمها به موازات محور طولی اندام یعنی در پیرامون اندام واقع شدهاند. این مریستمها مسئول افزایش ضخامت اندامها هستند. این مریستمها درون بافتهای اولیه بوجود میآیند. ولی بافت ثانویه تولید میکنند که مریستمهای ثانویه شامل کامبیوم آوندی و کامبیوم چوب پنبه است.
مریستم میان گرهی
در واقع بخشی از مریستم انتهایی هستند که توسط بافتهای بالغ از مریستم انتهایی جدا شدهاند و معمولا در پایه میان گرههای برخی گیاهان مانند بیشتر تک لپهایها و دم اسبیان وجود دارند. در پایه برگها هم هستند و مسئول رشد طولی اندامند. برخلاف مریستم انتهایی بلاخره کاملا ناپدید میشوند. مریستمها را بر اساس خاستگاه به مریستم اولیه و ثانویه تقسیم میکنند. سلولهای اولیه آنهایی هستند که از سلول جنینی تشکیل شدهاند. این سلولها اختصاص به انتهای ریشه و ساقه دارند. ولی مریستم ثانویه از تمایز زدایی بافتهای دائمی بوجود میآیند و شامل کامبیوم آوندی و کامبیوم چوب میباشند.
بافتهای بالغ
بافتهای تمایز یافتهای هستند که از بافتهای مریستم بوجود میآیند. تقسیمات زیادی در آنها صورت نمیگیرد. این سلولها درشتتر از سلولهای مریستمیاند. سیتوپلاسم کم ، واکوئل مشخص و مواد ارگاستیک (مواد غیره زنده) دارند. در بدو بلوغ مردهاند. پر از آب یا هوا هستند. ویژگی بافتهای بالغ داشتن فضای بین سلولی است که این فضای بین سلولی زمانی که بافتها تمایز مییابند، یعنی از جنینی به شرایط دائمی منتقل میشوند، بوجود میآیند.
بافتهای بالغ را نیز همچون مریستمها بر اساس خاستگاه به بافتهای اولیه و ثانویه رده بندی میکنند. بافتهای اولیه از مریستم اولیه بوجود میآیند و بافتهای ثانویه از مریستم ثانویه بوجود میآیند. بافتهای بالغ را به بافتهای ساده و مرکب رده بندی میکنند که بافتهای ساده همه از یک نوع سلول تشکیل شدهاند که همه یک نوع کار انجام میدهند. ولی بافت مرکب مانند بافت آوندی از چندین نوع سلول تشکیل شده است.
پارانشیم
بخش اعظم پیکر گیاهان علفی را تشکیل میدهد. این بافت متشکل از سلولهای پارانشیمی است که این سلولها زندهاند و دیواره اولیه دارند ولی گاهی دیواره ثانویه هم در آنها دیده میشود.سلولهای این بافت از لحاظ مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی تنوع زیادی را نشان میدهند.پارانشیمها در التیام زخمها ، ترمیم اندامها و جوش خوردن پیوندها شرکت دارند. اکثر فعالیتهای متابولیکی گیاه توسط سلولهای پارانشیمی گیاه انجام میشود. مثل فتوسنتز ، تنفس ، جذب ، ذخیره ، ترشح. انواع سلولهای پارانشیمی عبارتند از :
کلانشیم
ازسلولهای کلانشیم تشکیل شده که این سلولها ممکن است پارانشیم مانند باشند. ولی سلولهای کلانشیم تخصص یافته و طویلترند. دارای دیواره اولیه هستند که ضخامت آن یکنواخت نبوده و در بعضی قسمتها خصوصا در گوشهها ضخیمتر است. سلولها زندهاند و ممکن است دارای کلروپلاست باشند. بافت کلانشیم بافت مقاوم اندامهای در حال رشد است. اندامهایی که در حال طویل شدن هستند.
کلانشیم بافت مقاوم گیاهان دو لپهای است و در تک لپهایها دیده نمیشود. بافت مقاوم تک لپهایها اسکلرانشیم است و در ریشه کلانشیم دیده نمیشود. بافت کلانشیم در ساقهها و دمبرگها و در برگها در رگبرگهای درشت آن دیده میشود. انواع بافت کلانشیم با توجه به شکل سلول و ضخامت دیواره شامل کلانشیم زاویهای ، کلانشیم مماسی و کلانشیم حفرهای است.
اسکلرانشیم
این بافت نیز مانند کلانشیم بافت مقاوم گیاه است ولی برخلاف کلانشیم هم دیواره اولیه دارد و هم دیواره ثانویه و در اکثر مواقع دیواره چوبی شده دیوارهها خاصیت الاستیکی دارند. یعنی در صورت وجود فشار یا کشش دیواره تغییر شکل میدهد و زمانی که فشار برطرف شد به شکل اولیه بر میگردد. بافت اسکلرانشیم بافت مقاوم اندامهای بالغ است. اندامهایی که رشد طولی آنها پایان یافته اسکلرانشیم جایگزین کلانشیم میشود. دو نوع بافت اسکلرانشیم وجود دارد که شامل اسکلرانشیم هادی ، اسکلرانشیم مکانیکی است که خود به دو نوع اسکلرید و فیبر تقسیم میشود.
بافتهای مرکب
بافت محافظ
همانطوری که از نامش پیداست وظیفه محافظت از پیکر گیاه را بر عهده دارند که این بافت محافظ در پیکر اولیه اپیدرم و در پیکر ثانویه گیاه پریدرم میباشد و از انواع مختلف سلولها تشکیل یافتهاند.
بافت آوندی
شامل دو نوع بافت فلوئم یا آبکشی و بافت گزیلم یا چوبی میباشد که هر دو از انواع مختلف سلولها تشکیل شده که وظایف متعددی نیز دارند. گزیلم انتقال آب و کانیها را از ریشه به بخشهای هوایی بر عهده دارد و علاوه بر انتقال در نگهداری و ذخیره هم مشارکت دارد. فلوئم نیز انتقال شیره پرورده و ترکیبات آلی ساخته شده در برگها را به سایر بخشهای گیاه بر عهده دارد.
بافت چوبی
مقدمه
بافت چوبی از پروکامبیوم بوجود میآید و پروکامبیوم از مریستم انتهایی ناشی میشود بافت چوبی واجد دیواره نخستین را که از پروکامبیوم گیاه ایجاد میشود، بافت چوبی نخستین مینامند در بسیاری از گیاهان پس از تکمیل دیواره نخستین بافتهای پسین تشکیل میشوند. بافت چوبی از 4 نوع یاخته تراکئید ، وسل ، فیبر و پارانشیم چوبی تشکیل شده. نقش اصلی این یاختهها انتقال شیره خام و تا حدی حفاظت گیاه است.
عناصر تراکئید
دو نوع عناصر چوبی به نامهای تراکئید یا (تشکیل دهنده آوندهای چوبی ناقص) و وسل (تشکیل دهنده آوندهای چوب کامل) در گیاهان وجود دارند. تفاوت اصلی دو نوع آوند چوبی در این است که تراکئید منفذ ندارند در حالی که دیوارههای انتهایی وسلها دارای منفذ هستند. بنابراین در تراکئید عبور آب از یاختهای به یاخته دیگر بصورت نفوذ از دیواره سه لایهای متشکل از دیوراههای نخستین دو یاخته مجاور و تیغه میانی آنها انجام میگیرد. در حالی که در وسلها آب از منافذ آزاد بین یاختهها عبور میکند.
به علاوه یاختههای تشکیل دهنده تراکئیدها از یاختههای وسلها درازتر و بارکترند. به تدریج که عناصر تراکئیدی رشد میکنند، پروتوپلاسمان از بین میرود اما قبل از آن دیواره پسین بر روی دیواره نخستین بوجود میآید و دیواره ضخیم تر میشود دیواره دو انتهای یاخته نیز قبل از ناپدید شدن پروتوپلاسم از بین میرود. در نتیجه نقش یاخته چوبی زنده دیواره پسین و حل کردن انتهایی دیواره یاخته است. پس از این فرآیندها ، پروتوپلاسم از بین میرود و یاختههای چوبی مرده بر جای میمانند و شیره خام درون آنها جریان مییابد.
ساختار و شکل دیواره پسین عناصر تراکئیدی
دیواره پسین در عناصر تراکئیدی بطور یکنواخت تشکیل میشود چنانکه در بعضی نقاط ضخیم تر و در نقاط دیگر نازکتر است. این ناهمواریها بصورت برجستگیها و فرورفتگیهایی با طرحهای گوناگون در سطح درونی عناصر تراکئیدی بوجود میآیند و آوندهای چوبی را بر حسب انواع این تزئینات نامگذاری میکنند مانند آوندهای حلقوی ، مارپیچی ، نردبانی ، مشبک و منقوط. لیگنین در آوندهای حلقوی و مارپیچی بصورت حلقههای جدا از هم یا نوارهای مارپیچی و در آوندهای نردبانی و مشبک به ترتیب به شکل نوارهای موازی و مشبک در آمده است در آوندهای منقوط لیگنین تمام سطح دیواره بجز نقاط فرورفته را فرا رفته است.
فیبرها
یاختههای فیبر چوبی نسبتا درازند دیواره آنها ضخیم تر از تراکئیدهاست. این یاختهها بیشتر نقش استحکامی دارند. یاختههای فیبری ممکن است دارای پروتوپلاست زنده بوده و نقشهای زیستی از قبیل ذخیره نشاسته و غیره داشته باشند.
یاختههای پارانشیمی
یاختههای پارانشیمی در بافت چوبی پسین ممکن است دارای دیواره پسین یا فاقد آن باشد نقش مهم این یاختهها ذخیره مواد است.
ویژگیهای چوب
در یک درخت زنده 10% وزن چوب را آب تشکیل میدهد اما در هنگام مصرف مقدار آب چوب به 10 درصد تقلیل مییابد. آبگیری از چوب این روزها به طریق پیشرفته در کارخانجات انجام میگیرد که در چوب ترک یا شکاف بوجود نمیآید. بخش خشک چوب از 60 تا 75 درصد سلولز و 15 تا 25 درصد لیگنین ساخته شده است. لیگنین ماده آلی است که در سطح داخلی آوندهای چوبی رسوب میکند و دیواره آنها را محکم میکند مواد دیگر سازنده چوب که مقدار آنها کم است عبارتند از : رزین ، صمغ ، روغن ، رنگ ، تانن و نشاسته مواد سازنده چوب در تصمیم گیری برای کاربردهای گوناگون از چوب موثرند. در استفاده از چوبها تراکم و دوام آنها نیز در نظر گرفته میشود.
فشردگی یا تراکم چوب
فشردگی یا تراکم چوب مهمترین ویژگی آن به شمار میآید. تراکم هر چوب عبارت است از وزن واحد حجم آن. برای مثال وزن یک سانتیمتر مکعب وزن چوب در مقایسه با وزن آب هم حجم آن به صورت کسری از 1 بیان می شود. بخاطر وجود فضاهای خالی زیاد در چوب وزن مخصوص آنها بطور نسبی کمتر از 1 است وزن مخصوص چوب بین 0.4 تا 1.4 متغیر است چوبهایی که وزن مخصوص آنها از 0.5 کمتر باشد سبک و چوبهای که را که وزن مخصوص آنها بالای 0.7 است سنگین به حساب میآورند.
دوام چوب
برای مطالعه دوام چوب ، مقاومت و پایداری آن را در برابر پوسیدگی بررسی میکنند. از مواد سازنده چوب روغنها ، رزینها و تاننها از پوسیدگی آن جلوگیری میکنند چوبی که 15% تانن داشته باشد، میتواند پس از افتادن مدتها در کف جنگل بماند و آسیب نبیند.
سایر کاربردهای چوب
در صنایع کاغذ ، فیبر مصنوعی ، پلاستیک ، از خردههای چوب به کمک چسب مخصوص و پرس کردن آن نئوپان میسازند استفاده از چوب در صنعت کشتی سازی و ... بکار میرود.
بافت ترشحی
مقدمه
بافت ترشحی یکی از بافتهای اختصاصی گیاهان است. سلولهای این بافت موادی را میسازند که ممکن است در سلول سازنده باقی بماند و یا به خارج از آن ترشح شود. در مواردی این ترشحات فراوردههای زاید گیاهی هستند، ولی بعضی از این فرآوردهها برای گیاه نقش حیاتی داشته و به شکلهای مختلف دیده میشوند. ساختارهای ترشحی از نظر ساخت و محل استقرار در گیاه بسیار متفاوتند. بعضی از این ساختارها در درون گیاه و برخی در بیرون آن قرار دارند. برخی به صورت کرکهای غدهای و عدهای به صورت مجاری یا حفرههای درون یاختهای هستند. لاتیسیفرها )لولههای ترشحی) به علت دارا بودن قدرت ترشح ، جزء ساختارهای ترشحی در نظر گرفته شدهاند.
انواع ساختارهای ترشحی
بر اساس اینکه مواد مترشحه ساختارهای ترشحی در درون گیاه باقی بمانند یا به خارج از آن ترشح شوند، به دو گروه تقسیم میشوند.
ساختارهای ترشحی درونی
مواد مترشحه این ساختارها همواره درون گیاه باقی میمانند. به همین مناسبت آنها را ساختارهای ترشحی درونی میگویند.
یاختههای ترشحی: از ویژگیهای مهم یاختههای ترشحی فعال میتوان وجود پروتوپلاست متراکم و سرشار از مواد پروتئینی ، هسته درشت ، واکوئل بسیار بزرگ ، ضخامت دیواره و حجم زیاد آنها را نام برد. یاختههای مذکور به علت این ویژگیها از یاختههای پارانشیم زمینهای کاملا قابل تشخیصاند.
بافتهای ترشحی: برخی از یاختههای ترشحی گاهی به شکل گروهی در میان اندامهای گیاهی تشکیل میشوند و فعالیت ترشحی انجام میدهند که در این صورت بافت حاصله را بافت ترشحی میگویند.
حفرههای ترشحی: حفرهها یا کیسههای ترشحی فضاهای مخصوص در داخل بافتهای گیاهی بویژه پارانشیم هستند که فرآوردههای ترشحی یاختههای اطراف آنها به درون فضای بین یاختهای میریزند. این فضاها ابتدا کوچک و مدورند، سپس بر اثر افزایش مواد درونی ، به حفره وسیع و کیسهمانندی تبدیل میشوند.
مجاری ترشحی: اگر یاختههای ترشحی در اطراف فضای باریک مجرامانند قرار گیرند و فرآوردههای ترشحی خود را در آن بریزند، چنین ساختارهایی را مجاری ترشحی گویند. نقش مجرای ترشحی ، هدایت شیرههای گیاهی است. این مجاری حاوی موادی مانند رزینها ، اسانسها و صمغها هستند.
لاتیسیفرها: لاتیسیفرها از یاختههای ترشحی منفرد بسیار دراز و یا از بهم پیوستن عدهای از یاختههای ترشحی بوجود میآیند. فراوردههای ترشحی این یاختهها که شیرابه نامیده میشود، بر خلاف یاختههای مجاری ترشحی در حفرههای درونی یاخته باقی میماند، لذا در این سیستم ترشحی مجرای مستقلی وجود ندارد.
در حقیقت یاختهها علاوه بر ترشح ، لوله هدایت کننده مواد مترشحه نیز هستند. تفاوت لوله ترشحی و مجاری ترشحی در این است که در لولههای ترشحی هر یاخته دراز خود لوله ترشحی به شمار میآید، در حالی که در مجاری ترشحی تعدادی یاختههای ترشحی کروی و کوچک در کنار هم طوری قرار میگیرند که در بین آنها مجرایی برای دریافت مواد ترشحی بوجود میآید. لولههای شیرابهای به دو گروه بندبند(مانند برگ سیر) و بدون بند (مانند فرفیون) تقسیم میشوند.
ساختارهای ترشحی بیرونی
ساختارهای ترشحی بیرونی آنهایی هستند که مواد ترشحی خود را به بیرون گیاه میریزند. مهمترین این ساختارها عبارتند از : کرکهای ترشحی و غدههای ترشحی. کرکهای ترشحی از شیره یا بخشهای زیر بشرهای بوجود میآیند. بخشهای فعال ترشحی کرکها در سر آنها قرار دارند و ممکن است از یک یا چند یاخته تشکیل شده باشند. بخش ترشحی در بعضی کرکها بسیار رشد میکند و کرک را به صورت غده درمیآورد.
انواع ترشحات گیاهی
تاننها
تاننها به گروهی از هیدراتهای کربن تعلق دارند. مزه آنها تلخ است و معمولا در برگها و میوههای نرسیده وجود دارند. مزه تلخ چای مربوط به تانن موجود در برگهای این گیاه است. از تاننها استفادههای فراوانی میشود. از ترکیب تاننها با نمکهای آهن ، جوهر نوشتن میسازند. در صنعت چرم سازی به پوست جانداران تانن میزنند تا از فساد آن جلوگیری به عمل آید.
اسانسها
اسانسها مواد معطری هستند که در بعضی از بافتهای ترشحی ساخته میشوند. اسانسها ترکیبهای متفاوتی دارند. اسانس تربانتین در کاج از جنس هیدرات کربن ، اسانس گل سرخ و نعنا از جنس الکل ، اسانس گل میخک از گروه فنل است. اسانسها را با عمل تقطیر یا با روشهای دیگر از اندامهای گیاه استخراج و برای تهیه گلاب انواع عطرها و معطر ساختن فراوردههای بهداشتی و دارویی مورد استفاده قرار میدهند.
رزینها
رزینها به مقدار فراوان در مجاری ترشحی گیاهان تیره کاج وجود دارد. رزین زرد رنگ است و در آب غیر محلول است، اما الکل و تربانتین حل میشود. اضافه کردن رزین به چوب موجب استحکام آن میشود. رزین با مقداری تربانتین همراه است که ضمن عمل تقطیر آن را جدا میکنند.
صمغها
صمغها انواع گوناگون دارند. آنها بوسیله سلولهای مخصوص ترشح میشوند و یا از تجزیه دیواره سلولی حاصل میشوند. صمغها در الکل حل نمیشوند، ولی در آب به حالت ژله یا لعاب مانند در میآیند. بیشتر صمفها به گروه هیدراتهای کربن تعلق دارند. یکی از گیاهانی که از آن صمغ استخراج میشود، آکاسیا یا صمغ عربی است.
آلکالوئیدها
این مواد ترکیبات پیچیده نیتروژندار هستند و معمولا تلخ مزه و بسیاری از آنها سمی هستند آلکالوئیدها در ریشه ساخته شده و به اندامهای دیگر برده میشوند. بعضی از آلکالوئیدهای شناخته شده در گیاهان عبارتند از : مرفین ، نیکوتین ، کافئین ، کوکائین ، تئین و ... . آلکالوئیدها اثرات دارویی متفاوت دارند. مرفین درد را تسکین میدهد. کوکائین موجب بیحسی موضعی میشود. کافئین دانههای قهوه و تئین برگهای چای اثرات آرام بخشی دارند.
شیرابهها
شیرابهها معمولا شیری رنگ بوده و مخلوطی از مواد غذایی و مواد زاید هستند. مواد دیگری در شیرابهها یافت میشوند. مانند صمغها و ... . شیرابه میوه خشخاش ، تریاک نام دارد. پس از استخراج به صورت خمیری قهوهای رنگ در میآید.
بافت هادی
بافت آوند چوبی
بافت آوند چوبی از پروکامبیوم بوجود میآید و پروکامبیوم از مریستم انتهایی منشا میگیرد. بافت چوبی واجد دیواره نخستین را که از پروکامبیوم گیاه ایجاد میشود، بافت چوبی نخستین مینامند. در بسیاری از گیاهان پس از تکمیل دیواره نخستین ، بافتهای پسین تشکیل میشوند. بافت چوبی حاصل از کامبیوم آوندی را بافت چوبی پسین مینامند.
بافت چوبی از 4 نوع یاخته: تراکئید ، وسل ، فیبر و پارانشیم چوبی تشکیل شده است و مهمترین آنها یعنی تراکئیدها و وسلها به عناصر تراکئیدی موسوماند که عناصری بیجانند. نقش اصلی این یاختهها انتقال شیره خام و تا حدی نیز حفاظت گیاه است. یاختههای فیبری در بافت چوبی موجب استحکام گیاه میشود. یاختههای پارانشیمی که نقش ذخیرهای و یا فعالیتهای دیگری دارند، نیز در این بافت یافت میشوند
اجزای بافت چوبی
عناصر تراکئیدی
دو نوع اصلی از عناصر چوبی به نامهای تراکئید و وسل در گیاهان وجود دارند. تفاوت اصلی دو نوع آوند چوبی مذکور در این است تراکئیدها منفذ ندارند، در حالی که دیوارههای انتهایی وسلها دارای منفذ هستند. بنابراین در تراکئیدها عبور آب از یاختهای به یاخته دیگر به صورت نفوذ از دیواه سه لایهای متشکل از دیوارههای نخستین دو یاخته مجاور و تیغه میانی آنها انجام میگیرد. در حالی که در وسلها آب از منافذ آزاد بین یاختهها عبور میکند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید