لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 74
مفهوم برنامه درسی و تاریخچه برنامه ریزی درسی
برنامه درسی (Curriculum)
برنامه درسی از نظر لغت از کلمه لاتین Currere به معنای راهی که باید طی شود گرفته شده است. از برنامه درسی تعاریف متعددی شده است که اینک به چند مورد آنها اشاره خواهیم کرد.
تعاریف مختلف از برنامه درسی از صاحبنظران
بوبیت: فعالیتهایی که کودکان و نوجوانان باید انجام دهند تا توانایی انجام فعالیتهای ضروری برای زندگی بزرگسالی در انها به وجود اید.
کازول و کمپ بل: برنامه آموزشی عبارت است از همه فعالیتهای که از سوی کودکان تحت راهنمایی و نظارت معلمان انجام می شود.
ماکنزی:
برخورد فراگیر با ابعاد مختلف که تحت هدایت مدرسه طرح ریزی شده است
تانر و تانر: تجربیات آموختنی و نتایج مورد نظر به صورت طرح ریزی که از طریق بازسازی منطقی معرفت و تجربه، به منظور رشد دایمی یادگیرنده در زمینه شخصی و اجتماعی، تحت نظارت مدرسه تدوین شده است.
دال: محتوا و جریان رسمی و غیر رسمی که از طریق ان فراگیر معلومات و روش فهمیدن را تحت نظارت مدرسه کسب می کنند، مهارتها را فرا می گیرد و نگرش و ارزش گذاری و ارزشها را تغییر می دهد.
اسمیت، استانلی و شورز: تنظیم تجربه های مهم که در مدارس برای عادت دادن کودکان و نوجوانان به فکر کردن و عمل نمودن گروهی در نظر گرفته و اجرا می شود.
خانم تابا: یک برنامه آموزشی بیش از هر چیز به نحوه آماده ساز نسل جوان یک جامعه به صورت افرادی سازنده و مفید برای آن جامعه تلقی می شود.
سیلور و الکساندر: برنامه آموزشی در حقیقت نقشه ای است که در آن فرصت های مناسب یادگیری برای افراد تحت تعلیم فراهم می شود.
بعضی از مفاهیم از برنامه درسی
- پهلوی هم گذاردن دروس
- جدول زمانی ساعات دروس
- تهیه و تنظیم فهرست مندرجات برای یک یا چند درس
- تهیه و تنظیم محتوا و مواد آموزشی برای یک یا چند درس
- تهیه و تنظیم رئوس مطالب یک یا چند درس
- فهرست دروس لازم برای گذراندن یک دوره تحصیلی
به طور کلی می توان تعاریفی که از برنامه درسی شده است در دسته های زیر تقسیم کرد.
1- برنامه درسی به عنوان محتوا: تعریف سنتی از برنامه درسی است. این مفهوم هر چند امروزه چندان متداول نیست ولی هنوز مورد استفاده قرار می گیرد، این تعریف بسیار محدود است. زیرا بسیاری از عناصر دیگر برنامه درسی را مورد توجه قرار نداده است. دولین (Delvin) و وارناک (Warnock) برنامه درسی را این چنین تعریف کرده اند.
2- برنامه درسی به عنوان تجربه ها:برنامه درسی به عنوان تجربه ها، شامل مفهومی از برنامه درسی است که اغلب در فعالیت های پیشرفت گرایان مشهود است. دال، کازول و کمبل، اسمیت و تانروتانر چنین تعریفی از برنامه درسی کرده اند.
انتقادی که از این نوع تعریف شده این است که گستردگی قلمرو، می تواند مغایر هدف تعریف واژه برنامه درسی باشد.
3- برنامه درسی به عنوان طرح یا نقشه: از مهمترین حامیان این دیدگاه«سیلور و الکساندر» و « مک دونالد» می باشند اینان برنامه درس را طراحی برای تدارک مجموعه ای از فرصت های یادگیری برای افراد تحت تعلیم قلمداد می نمایند.
نتیجه گیری: اگر به تعاریف مختلف برنامه درسی توجه کنیم می بینیم هرکدام در نوع خود جامع نیستند. به طوری که بعضی از آنها به روش تاکید کرده اند. مثل تعاریف دال (Doll) کازول و کمپ بل و لوی. بعضی از تعریف ها به محتوا و هدف بیشتر تاکید کرده اند. مانند تعاریف تابا (Taba) و تانرو تانر (Tanner and Tanner) و سیلور و الکساندر بیان کرده اند. شاید بتوان برنامه درسی را به این شکل تعریف کرد که جامع تر از تعاریف گذشته باشد.
«برنامه درسی به محتوای رسمی و غیر رسمی، فرایند محتوا، آموزش های آشکار و پنهان اطلاعات می گردد که به وسیله آنها فراگیر تحت هدایت مدرسه، دانش لازم را به دست می آورد، مهارتها را کسب می کند و گرایشها ، قدرشناسی و ارزشها را در خود تغییر می دهد»
تاریخچه برنامه ریزی درسی
بابیت (Bobbit) به دلیل انتشار اولین کتاب با عنوان برنامه درسی در سال 1918 نامش تداعی کننده آغاز فعالیت رسمی حوزه برنامه درسی به عنوان یک رشته نظامند مطالعاتی است. در واقع برنامه ریزی درسی به عنوان یک حوزه تخصصی عملاً در اوایل قرن بیستم توسط فرانکلین بابیت (بوبیت) متولد گردید. پس از آن مسائل این حوزه توجه بسیاری از صاحبنظران تعلیم و تربیت را به خود معطوف ساخت. دومین اثری که در حوزه برنامه ریزی درسی انتشار یافت «ساخت برنامه درسی» نام داشت. که توسط چارترز (Charters) به رشته تحریر در امد. دهه های 1930 تا 1950 را باید مقطعی به شمار آورد که اندیشه های دیویی در باب برنامه درسی بیش از هر زمان دیگر در صحنه های علمی و تعلیم و تربیت رواج یافت. نفوذ گسترده تایلر مرهون کتابی است که در سال 1949 منتشر شد. این کتاب که «اصول اساسی برنامه درسی و آموزشی» نام داشت، پس از کتاب «دمکراسی و تعلیم و تربیت دیویی» رتبه دوم را از نظر نفوذ و تاثیرگذاری بر تفکر و جریان عمل برنامه ریزی درسی احراز کرد.
سال 1957 یعنی سال پرتاب سفینه اسپوتینک ، نیز سال مهمی در تاریخچه برنامه ریزی درسی است. چرا که به واسطه آن رواج بی سابقه فعالیت های ناظر به طراحی برنامه های درسی جدید- بویژه ریاضی و علوم گردید.
دهه 1960، سال نهضت بازگشت به پایه ها است. در این دوره دانشمند پروری برنامه های درسی مورد انتقاد واقع گردید.
دهه 1970 را باید سال تضج گرفتن فعالیت های ارزشیابی در حوزه برنامه درسی دانست دهه 1980 و 1990 بهبود کیفیت برنامه درسی، دستور کار قرار گرفت و در عین حال، این مقطع را باید دوران عطف توجه به ماهیت انسانی تعلیم و تربیت نامید که بارزترین جلوه های آن در نهضت «نومفهوم گرایی» و «پست مدرن» هویداست.
مهندسی برنامه درسی
مجموعه فعالیت های سه گانه برنامه درسی از نظر «بوشامب» «طراحی برنامه درسی»، «ساخت برنامه درسی» و «تدوین برنامه درسی» است.
الف: تدوین برنامه درسی (Curriculum Design) : به فرایند نظم و تعیین توالی و تقدم و تاخیر عناصر برنامه درسی اشاره دارد.
ب: طراحی برنامه درسی (curriculum Construct) : به فرایند مشخص کردن عناصر بنرنامه درسی و گنجاندن آنها در برنامه اشاره می کند.
ج: ساخت برنامه درسی (Curriculum Development) : ناظر بر فرایند تعیین ماهیت مولفه ها و عناصر برنامه درسی است. به عبارت دیگر تصمیم گیری درباره نحوه ایجاد و تکوین عناصر برنامه درسی را مد نظر قرار می دهد.
مبانی برنامه ریزی درسی
منظور از مبانی برنامه ریزی درسی آن دسته از نیروهای بنیادی و اساسی است که به برنامه های درسی، اهداف و محتوای آن اثر گذاشته و در ادبیات برنامه ریزی درسی از آن تحت عنوان عوامل تعیین کننده برنامه درسی نام برده می شود.
الف) مبانی فسفی برنامه ریزی درسی: منظور از مبانی فلسفی برنامه ریزی درسی آن دسته از عوامل و نیروهای فلسفی است که برفرایند تدوین اهداف برنامه درسی و تعیین وسایل و ملزومات اثر می گذارد. فلسفه تعلیم و تربیت و اعتقاد برنامه ریز به یکی از مکاتب فلسفی، به شدت جهت گیری برنامه های درسی را متفاوت می سازد.
مبانی فلسفی نقش «پالایشگری» اهداف و مقاصد برنامه درسی را نیز به عهده دارد. زیرا باور و پنداشت های فسفی یک جامعه مانند فیلتر، اهداف برنامه درسی را پالایش می کند.
در اینجا پیش از ذکر بعضی از مکاتب فلسفی مختصر درباره فلسفه توضیح خواهیم داد. فلسفه واژه ای است یونانی مرکب از دو کلمه «فیلوس» به معنی دوست و «سوفیا» به معنی خرد، دانش و حکمت، لا فلسفه یعنی دوستدار دانش و خرد، فلسفه در گذشته بیشتر وسیله تسلی خاطر بوده و بعد معنوی و ذهنی داشته است و با حقایق زندگی کمتر بستگی داشته است. فلسفه در قرون معاصر انسان و مسائل او را مورد توجه قرار داده است.
مکاتب عمده فلسفی
1- ایده آلیسم (آرمان گرایی، تصور گرایی، اصالت تصور)
خلاصه اندیشه های تربیتی این مکتب عبارت است از:
- اهداف تعلیم و تربیت از اهمیت خاصی برخوردارند. هدفها تعیین کننده روش هستند.
- حقیقت بیشتر معنوی است تا مادی
- وظایف مربیان ( معلمان) این است که چون باغبان، گلها(دانش آموزان) را در گلستان دانش ( مدرسه)، تربیت کنند.
- معلم شخصیتی وارسته و روحانی دارد و از اهمیت و ارزش فراوان برخوردار است.
- در اندیشه ایده آلیسم، یاداوری به جای یادگیری استفاده می شود، چرا که انسان قبلاً در عالم معنی به همه چیز عالم بوده است.
- ارزشها مطلق، ثابت، ابدی و لاتغیر هستند.
- برعلوم انسانی مانند تاریخ، ادبیات و فرهنگ تاکید می شود.
- تن و روان از هم جدا و مقابل هم قراردارند.
- انگیزش اساسی رفتار در درون فرد استف نه خارج از آن.
- زندگی خوب برای انسان، ان زندگی است که در ان مفاهیم ارزشی معقولانه درک شده باشد.
- مدرسه بزرگترین نگهبان و پاسدار میراث فرهنگی و عقلی جامعه محسوب می شود.
- هدف آموزش و پرورش تحقق ذات است و وظیفه معلم گرفتن دست کودک و رساندن او به عالی ترین درجه کمال است.
- دین و اخلاق از اهمیت خاصی برخوردار است.
- آموزش و پرورش به فعالیت بدنی و روانی توجه ویپه دارد.
- بهترین ویپگی انسان، روح (عقل) اوست.
- از فیلسوفان ایده آلیسم را می توان به افلاطون، کانت، دکارت، هگل اشاره کرد.
رئالیسم (واقع گرایی، اصالت واقع): خلاصه اندیشه آنها به شرح زیر است.
- شناخت جهان از راه به کاربردی حواس قابل فهم است. معرفت از راه حس حاصل می شود نه از راه حافظه.
- هدف تعلیم و تربیت آن است که کودکان توانایی لازم را برای مواجه شدن با واقعیت های زندگی به دست آورند و از سلامت بدنی بهره مند باشند، درست بیندیشند و دارای اخلاق نیکو باشند.
- به روشهای حسی و عینی در فرایند یادگیری تاکید می شود.
- مواد درسی در وهله اول علوم تجربی و ریاضیات، سپس علوم انسانی و اجتماعی است.
- معلم از جایگاه بالایی برخوردار است.
- ارزشهایی را قبول دارند که با عقیده عمومی جامعه منطبق باشند.
- طبیعت خارج از ذهن فراگیر وجود دارد.
- شناخت انسان نشان می دهد که طبیعت از یکسری قوانین پیروی می کند و این قانون ها مستقل از ذهن ما هستند.
- تجربه معیار چیزی است که واقعی باشد. «دیدن اعتقاد پیدا کردن» است.
رئالیسم به دو بخش رئالیسم تعلقی و رئالیسم طبیعی تقسیم می شود. که رئالیسم تعقلی یا قدیمی به مسائل معنوی و مذهبی و روحانی توجه دارند. اما رئالیسم طبیعی یا نو برای عالم خارج، عینی و حسی ارزش بیشتری قائل هستند. از فیلسوفان رئالیسم می توان به ارسطو، جان لاک، هربارت و کمینوس اشاره کرد.
پراگماتیسم ( عمل گرایی): تفکر عمل گرایی ابتدا توسط «جان پیرس» مطرح شد و سپس توسط ویلیام جیمز و جان دیویی گسترش و وسعت یافت. خلاصه اندیشه های تربیتی پراگماتیسم عبارتند از:
- تجربه بهترین وسیله شناخت حقایق است.
- ارزش و حقیقت افکار و معتقدات به نتایج عملی و کاربردی آنها بستگی دارد.
- به دمکراسی به عنوان روش زندگی تاکید دارند.
- مبدا و محور آموزش و پرورش فراگیر است.
- یادگیرنده باید به طور دائم فعال باشد، انگیزه و علایق دانش اموز در یادگیری نقش مهمی ایفا می کند.
- به اصل تکامل در برنامه درسی معتقد هستند.
- مدرسه را جامعه کوچکی از اجتماع بزرگ محسوب می کنند.
- «تجربه» و «تغییر» دو کلمه کلیدی پراگماتیسم است.
- ارزشها نسبی هستند و وابسته به شرایط و موقعیت خاص هستند.
- معلم نقش راهنما دارد، نه تعیین تکلیف کننده و ارائه دهنده صرف محتوا.
- روش حل مسئله و روش پروژه از مهمترین روشهای تدرسی انها محسوب می شود.
- مواد درسی نباید براساس رشته های علمی از هم جداشوند. زیرا همه آنها جنبه هایی از واقعیت واحدند.
ناترالیسم (طبیعت گرایی ) : از مهمترین فیلسوفان طبیعت گرا می توان به «ژان ژاک روسو» و «هایز» اشاره کرد. خلاصه اندیشه های تربیتی طبیعت گرایی عبارتند از:
- علوم طبیعی منبع معرفت و دانش بشری هستند.
- انسان ذاتاً پاک و منزه متولد می شود، این اجتماع است که او را آلوده می نماید.
- زندگی هرچه طبیعی تر باشد بهتر است.
- به طبیعت فراگیران باید توجه کرد. زیرا طبیعت انسانی «نیک» است.
- تعلیم و تربیت باید امکان رشد طبیعی را برای فراگیران فراهم سازد.
- معلم نقش راهنما را به عهده دارد و فراگیر را بر می انگیزند تا خودش به تربیت خود بپردازد.
- آموزش و پرورش بین 5 تا 12 سالگی باید «سلبی» باشد. یعنی انجام هیچ فعالیتی و خواندن هیچ مطلبی اجباری نباشد.
- از آموزش مختلط دفاع می کنند.
- تجربه را مهمترین روش تدرسی می دانند.
2- مبانی اجتماعی و فرهنگی برنامه ریزی درسی
فلسفه اصلی تاسیس مدارس در گسترده ترین برداشت خود عبارت است از انتقال، توسعه و بهسازی میراث فرهنگی. بنابراین بدیهی است که ارزشهای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه اثر قاطعی بر برنامه های درسی داشته باشد. ارزشهای اجتماعی و فرهنگی به عنوان پالایشگر اهداف و مقاصد برنامه درسی، نقش مهمی را در فرایند برنامه ریزی ایفا می نمایند. بعضی از عوامل عمده اجتماعی و فرهنگی که برنامه و برنامه ریزی درسی را تحت تاثیر قرار می دهند عبارتند از:
- تجربیات تاریخی و خصایص قومی و فرهنگی مردم جامعه مورد نظر
- ازدیاد جمعیت و در نتیجه ازدیاد جامعیت مدرسه روها
- ساخت و استحکام و سلامت خانواده
- نوع حکومت جامعه و کیفیت تصمیم گیری ها و روابط بین افراد جامعه
- سطح ثروت مادی
- تراکم و ساخت جمعیت و قدرت جابجایی یا تحرک افراد در جامعه
- بحران های جهانی و قاره ای مثل جنگ، خشکسالی
3- مبانی روانشناختی برنامه درسی
در برنامه ریزی درسی، فرایند تدوین طرح و اجرای برنامه ها تا حد زیادی نیازمند کاربست یافته های روان شناسی است. اهداف و محتوای برنامه های درسی بید با توجه به میزان رشد ذهنی یادگیرندگان، و توانایی ها آنها تنظیم شود. در این رابطه «روانشانسی یادگیری» به عنوان یکی از صافی ها و پالایشگرها هدف در برنامه درسی از اهمیت خاصی برخوردار است.
سه خانواده نظریه های یادگیری
1- نظریه یادگیری محرک – پاسخ (S-R) یا پیوند گرایی: این خانواده یادگیری همه نظریه های یادگیری تقویت و شرطی شدن را در بر می گیرند.
یادگیری فرایند شرطی شدن است که توسط آن یادگیرنده پاسخ جدیدی را فرا می گیرد.
2- نظریه میدانی: نظریه میدانی، نظریه میدان – گشتالت، میدانی شناختی و میدان ادراکی را در بر می گیرد. در این نظریه ها «کل» اهمیت ویژه ای دارد. و در آن به دست آوردن یک دید کلی در یادگیری اهمیت دارد.
3- نظریه اجتماعی: که توسط جامعه شناسان، انسان شناسان و روانشناسان اجتماعی مورد تاکید قرار می گرید. در این دیدگاه فرایند یادگیری اجتماعی است و از طریق جامعه پذیر شدن انجام می گیرد. جامعه پذیری به وسیله عامل اجتماعی گوناگون مانند خانواده، گروههای همسال، مدرسه، شغل و مذهب انجام می پذیرد. در این دیدگاه درک خود، تقلید و همانند سازی در یادگیری از اهمیت خاصی برخوردار است.
عناصر و انواع برنامه درسی و مراحل آن
عناصر برنامه درسی
صاحبنظران حوزه برنامه درسی تعداد عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی را متفاوت دانسته اند بعضی 4 عنصر و برخی 9 عنصر را پذیرفته اند. در الگوی چهار عنصری، عناصر عمده برنامه درسی عبارتند از:
- اهداف
- محتوا
- روش
- ارزشیابی
که رابطه بین عناصر به شکل زیر است:
شکل
«فرانسیس کلاین» عناصر 9 گانه ای را برای برنامه درسی در نظر می گیرد که عبارتند از:
- هدف
- محتوا
- مواد و منابع
- فعالیت ها
- راهبردههای تدریس
- ارزشیابی
- گروه بندی
- زمان
- فضا
سطوح تصمیم گیری در برنامه درسی
برنامه درسی آکادمیک: برنامه ای که مهمترین قشر تصمیم گیرنده در آن، متخصصان و صاحبنظران رشته های مختلف علوم آموزشگاهی می باشند.
برنامه درسی اجتماعی: برنامه ای که تصمیم گیرندگان آن افراد عادی اجتماع.
نهادها، سازمانها و تشکیلاتی می باشند که به طور مستقیم دست اندر کار امر تعلیم و تربیت نبوده، لیکن مایلند به گونه ای در برنامه درسی مدارس نفوذ کنند. مجالس و نهادهای قانون گذاری در شمار این تصمیم گیرندگان قرار می گیرند.
برنامه درسی رسمی: برنامه ای که تصمیم گیرندگان آن، افراد، نهادها و سازمان های تصمیم گیرنده ای هستند که فعالیتهای آنها به نوعی، به طور مستقیم به حوزه تعلیم و تربیت ارتباط دارد. از جمله تصمیم گیرندگان این سطوح عبارتند از: انجمن معملان، هیات های امنا یا شورای آموزش و پرورش ناشران کتابهای درسی و در کشور ما دفترهای مسئول برنامه ریزی و تالیف کتابهای درسی
برنامه درسی نهادی: برنامه ای که تصمیم گیرنده آن مجموعه ای از عناصر دست اندرکاران مدرسه خاص می باشند.
برنامه درس آموزشی: برنامه ای که تصمیم گیرنده آن معلم یک کلاس می باشد.
برنامه درسی تجربه شده: این برنامه معرف برداشت ها و ادراک های دانش آموزان از قبل قرار گرفتن در معرض برنامه درسی اجرایی و همچنین پیشرفت های حاصل توسعه انان است. اهمیت این سطح در آن است که نشان می دهد که دانش آموزان تصمیم گیرندگان اصلی عرصه یاددهی- یادگیری هستند که به آن تعیین می بخشند.
انواع برنامه درسی
برنامه درسی پنهان (Hidden curriculum) : شامل تدریس ضمنی، غیر رسمی و غیر رسمی نظام ارزش ها، هنجارها، طرز تلقی ها و جنبه های غیر ملموس مدارس است که متاثر از کل نظام تربیتی و ساختار کلی به شمار می آید.
فلیپ جکسون اعتقاد دارد که سه عنصر جمعیت فقدرت و تشویق در کلاس درس موجب پدید آمدن فراگیری پنهان می شود.
برنامه درسی پوچ یا عقیم (Null curriculum) : برنامه ای که نظام آموزشی عمدتاً مطالبی را ارائه ننماید یا متناسب با درک شاگرد و عمدتاً ناشی از سلیقه نویسنده برنامه باشد. این برنامه را شاگردان نمی توانند در عمل به کار ببرند. در واقع برنامه های عقیم سه نوع هستند.
نوع اول: آن دسته مطالبی که عملاً نظام آموزشی حذف نموده و محتوایی پیرامون آن ارائه نداده است.
نوع دوم: برنامه های درسی که مطالب تدوین شده در آنها از لحاظ حجم، نوع و شیوه ارائه محتوا متناسب با سن، نیازها، علایق و تفاوتهای فردی و ساختار ذهنی فراگیر نمی باش.
نوع سوم: برنامه هایی که نویسندگان مطالب درسی برحسب احساسات، عواطف و ادراکات فردی خودشان مطلبی را به طور عمدی ارائه نمی دهند و موجب عقیم ماندن برنامه درسی می شوند.
برنامه درسی آشکار: به آن دسته از برنامه ها اطلاق می شود که نظام آموزش و پرورش برای آنها هدفگذاری نموده و شیوه ها و نحوه ارزشیابی نها را مشخص کرده است.
برنامه درسی رسمی: برنامه های درسی که دولت از طریق نظام آموزش و پرورش طراحی و اجرا می نماید.
برنامه درسی آرمانی ( قصد شده= توصیه شده): منظور از این برنامه درسی، نظریات متخصصان، صاحبنظران، سیاستگذاران و کمیته های ویژه است که در مجموع یک برنامه آرمانی مطلوب راارائه می نماید
برنامه درسی رشد گرا:این برنامه درسی حول این محور سازمان یافته است که کودکان مراحل مشخص و مجزایی از رشد شخصیت، شناختی و اخلاقی را پشت سر می گذارنند از مدافعان این نظریه می توان از کهلبرگ، پیاژه، اریکسون و دیویی نام برد.
برنامه درسی مکتوب: بخشی از برنامه درسی است که به صورت کتاب درسی جلوه پیدا می کند و برای تدریس ابلاغ می شود.
برنامه درسی کلینکی: این نوع برنامه بیشترین قدرت را به معلم می دهد و رابطه معلم و شاگرد در آن شبیه برخورد پزشک با بیمار است.
مراحل برنامه ریزی درسی
در کتب مختلف مراحل برنامه ریزی درسی به شکل های مختلفی بیان شده است که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره خواهیم کرد.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق کامل درمورد برنامه ریزی آموزشی و درسی