130 صفحه
مقدمه:
مشاهده پدیده حیرتآوری چون رفتار شخصی که سر خود را مکرر به دیوار میکوبد
به حدی که قسمتهای مختلف آن ورم کرده و زخمی شودافراد عادی و روانشناسان را به یکسان، تحت تأثیر قرار داده و آنها را به جستجوی معنی یا توضیح این رفتار وامیدارد.
نوع توضیح یا تفسیری که به دنبال این جستجو بدست میآید تا حد زیادی بستگی به نوع سؤالی دارد که جستجو کننده مطرح میسازد. اگر سؤال این باشد (چه چیز باعث شده این شخص
این طور رفتار کند؟) به احتمال زیاد جواب نیز بر حسب چیزی خواهد بود
که شخص را به کوبیدن سر خود واداشته یا او را به این کار مجبور، تحریک و یا تشویق
نموده است. گذشته از این کوشش برای پاسخ دادن به سؤال بالا ممکن است روی عوامل
مقدم بررفتار؛ یعنی عواملی که در درون شخص قرار داشته و او را به انجام رفتار مورد مشاهده، وادار نموده است تمرکز پیدا کند.
در طول قرون علتهای متعددی برای توضیح و تفسیر این رفتار حیرتانگیز اختراع
شده است. این علتها از شرارت ذاتی شخص تا غلبه ارواح خبیثه بر او، و از ضعف ارثی
تا کشمکشهای ناخودآگاه را در بر میگیرد. هر کدام از این اسطورههای توجیهکننده
در زمان خود نوعی احساس دانایی و فهم در مورد این رفتار حیرتآور به مردمی که،
شاهد آن بودهاند ارزانی داشتهاست. اما علم روانشناسی نمیتواند خود را به شبهتوضیحاتی قانع سازد که نمیتوان درستی آنها را از طریق آزمایش و با استفاده از مرجعهای خارجی مستقل پدیده مورد توجیه سنجید. بعلاوه این شبهتوجیهات در جهت کمک به اشخاصی که ادعای توضیح رفتار آنها را دارند کمترین مورد استفادهای پیدا نکردهاند، درصورتی که پیداکردن راهحلی برای کمک مهمترین دلیل جستجو برای علت یا توجیه رفتار میباشد. از این نقطهنظر، پژوهش حاضر سعی در بررسی رابطه بین وضعیت خانوادگی فرزندان بیسرپرست و خانوادهدار و میزان آسیب روانی در بین آنها دارد که مطالب خود را در چند فصل طبقهبندی نموده است. فصل کنونی طرح کلی پژوهش را در اختیار خوانندگان عزیز قرار خواهد داد که در آن؛ مباحثی نظیر بیان مسأله، ضرورت و اهمیت تحقیق، اهداف تحقیق، فرضیات تحقیق، و ... بیان شده است است.
بررسی مقایسهای میزان آسیبهای روانی در بین کودکان بیسرپرت و دارای خانواده